هدایت شده از ، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
بسم الله الرحمن الرحیم
🔱 ✾✾═══════════✾✾🔱
یاصاحب الزمان.. عج..
من گدای هر شب این خانه ام
سائل بی چیز این کاشانه ام
مستمندی فارغ از الطاف غیر
همچو مرغی در میان لانه ام
من غریب آشنای هر شبم
مستمندی بر در میخانه ام
من گدای یوسف زهرا شدم
باده نوش جرعه پیمانه ام
من همانند پرستوئی غریب
پر زنان دنبال دام دانه ام
روح من ، در پیش تو جامانده است
من همان از کاروان جا مانده ام
عاشق گفتار یار مهدیم
من فدای رهبر فرزانه ام
ای وجودت باعث چرخ زمان
من به گرد شمع تو ، پروانه ام
کی تو آئی مهدی آل علی
من ز عشق روی تو دیوانه ام
بین که مجنون نالد از هجران تو
مهدیا از غیر تو بیگانه ام
شاعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠
🌸 👇👇👇👇👇👇
کانال اختصاصی اشعار
@majnon1396
https://t.me/joinchat/AAAAAEPGDacfp95omCB0vA
هدایت شده از ، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
🔱 ✾✾═══════════✾✾🔱
💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠
ای غریبه ، این دلم منتظره
در بیابان بلا دربه دره
ای غریبه دل من بونه داره
میان شهر بلا لونه داره
آی غریبه کی می آئی ز سفر
بزنی به این گدا دوباره سر
قربون قامت افروخته تو
من فدای اون دل سوخته تو
کی می آئی ز سفر دلبر من
سوخته از عشق تو بال و پر من
آی غریبه دل من خونجگره
پی دیدار عزیز حیدره
آی غریبه ، میشه از سفر بیای
یه بیارم شده از این گذر بیای
دیگه دل از غم تو پاره شده
گدای دیونه بیچاره شده
آقا جون همسفری با دل من
آقا جون توئی همه حاصل من
آقا جون یک نظری کن به گدا
یه بارم شده من و بزن صدا
آقا جون ببین که آلوده دلم
عشق تو سرشته با آب و گلم
آقا جون ببین که مستانه شدم
گرد چشمان تو پروانه شدم
📕شاعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
🌸 👇👇👇👇👇👇
کانال اختصاصی اشعار جدید
@majnon1396
#اشعار
https://telegram.me/joinchat/BLyiyzwCdbN4o2vuMYL3ZA
🌸
■☆■☆■☆■☆■☆■☆■☆■ ■☆■☆■☆■☆■☆■☆■
📋 #روضه_امام_جواد (ع)
#متن_روضه
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
#گریز_به_روضه_حضرت_علی_اکبر (ع)
#_شهادت_امام_جواد_ع
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یاده زهرامیکند دلبندودلدار ه رضا
آقا امام جواد هی دست به زمین میزد، امام رضا هم نشسته.
میفرمود: بیچارهشون میکنم، میکشمشون، میسوزونمشون، خاکسترشونو به باد میدم...
امام رضا فرمود چی داری میگی پسرم؟! کیا رو میگی؟
گفت: آخه من جوونم، مادرم هم جوون بوده...
اونایی که جلوی مادرمو تو کوچه گرفتنو میگم، آخه مادرم باردار بوده...
یازهرا....
بر زمین ای زاده ی زهرا چرا افتاده ای
روی خاک هجره از زهره جفا افتاده ای
آن زن قاتل به اشک دیدگانت خنده کرد
بس که نالیدی تو از صوت ونوا افتاده ای
دست وپا درپیش قاتل میزدی .اوخنده کرد
درمیان هجره ات بی کس زپا افتاده ای
ماند جسم تو سه روزی زیر نور آفتاب
بر روی خاشاک وخاک بام ها افتاد ه ای
همچوجدت استخوانهایت همه بشکسته شد
نیمه شب از پشت بام خانه ها. افتاده ای
مردم این شهر گویابی خبر ازتوشدند
درمیان کوچه ها ابن الرضا افتاد ه ای
بهر دیدار پسر چشم انتظاری میکند
تابیاید هادی از در.ازنوا افتاده ای
یکی از کنیزا تا صدای مظلومیت آقارو شنید، ظرف آبی برداشت، گفت براش آب ببرم، این که داره میمیره، بذار حداقل راحتتر جون بکَنه.
تو راه که داشت میرفت، اون نانجیبه امالفضل بی حیا جلوشو گرفت، گفت کجا داری میری؟
_مگه نمیشنوی صدای العطش آقارو.
گف: به توچه!؟ اصلا ظرف آبو بده من. ظرف آبو زد زمین آبها رو زمین ریخت
یهو صدا زد کنیزا و همه رو جمع کرد گفت: کف بزنید، هلهله کنید، کسی صدای این آقارو نشنوه....
تصور کن آقای من و تو کف حجره افتاده هی داره میگه جگرم، بیرون حجره یه عده دورتادور هی دارن کف میزنن، هلهله میکنن...
(یاد چی افتادی؟!)
اینجا یه جوون بود داشت جون میداد بعضیا هلهله میکردن...
یه جوونم کربلا من سراغ دارم...
تا ارباب من و تو اومد، دید یه عده دارن کف میزنن، یه عده دارن هلهله میکنن...
حسین.....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
📖 #متن_روضه
#_شهادت_امام_جواد_ع
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
🔊 داستان کلید دار حرم و روضه آقا جواد الائمه علیه السلام
🔘 شب شهادت امام جواد علیه السلام
**
ظرف شکسته را به بهایی نمیخرند
غیراز دلی که میشکند ازغم جواد
اشکم به دیده از غم ابن الرضاچکید
درسینه ماتمی شده ازماتم جواد
مرغ دلم. بسوی جوادالائمه است
لحظه به لحظه گشته دلم محرم جواد
*این یعنی چی ؟ یعنی کربلا دست توِ ... یعنی بازیم نده ... دلت میاد منو سر بدونی؟؟ آدم که رفیقشُ اینقد سر نمی دوانه ... من که به تو بد نکردم ... حسین*
*هی دارم این در و اون در می زنم قبلِ محرم یه کربلا ... هی دارم به این ور اون ور متوسل میشم،اون اهلِ منبر میگفت علی بن موسی الرضا علیه سلام به آقازاده اش امر کرد پسرم به دِینی که من گردنت دارم کسی رو نزار از درِ خونت بره ...
یا جواد الائمه،من کربلا میخوام ... دیگه خسته شدم،تکراری شده خواستم ... من هوایِ بین الحرمینُ میخوام ... من دلم تنگ شده عقب عقب از بالا سر بیام ... دیدی،دستتُ میزاری رو سینه ات هی مگی السَلامُ علیکَ یا ابا عَبدِالله ... حسین ...*
محرم کجاست تاکه کند یاری تورا زهرجفا به خانه شده محرم جواد
*گفت حاج عباس کِشوانیه،تو عراق کلید دارِ حرمِ عباسِ،گفت با یه سیدِ بزرگوار نشسته بودیم کنارِ ضریح،یه عرب پا برهنه درب و داغون خیلی بهم ریخته معلومه از این چادرنشیناست ، بیابونا ، عشایر " راس اومد تو حرم،اومد کنارِ ضریح نشست شروع کرد به حرف زدن ..
اومدم بگم،برو یه حمامی بعد بیا زیارت،یهو دیدم پاهاشو آورد چسبوند به ضریح ... حرف میزد این سید بزرگوار هم همینطور نگاش میکرد گفت دیدم اومد عقب بلند شد یه تشکر هم کرد و رفت" دویدیم صداش زدم چکار کردی؟ اول حرف زدی بعد پاتو چسبوندی رو ضریح از کی تشکر کردی ؟...
گفت بابا چند وقتی بود پاهام زخم شده بود،هرکاری کردم خوب نشد اومدم حرم به عباس گفتم،گفت بیار پاهاتو بالا ... پاهامو دست کشید مرحم گذاشت ... خوب شد ... پاشدم مگه عباس و نمی بینید شما ؟... گفت زدیم تو سرمون واویلا ...
آقا یه عرب پیرِ عشایرِ راه دلت نیومد زخم هایِ پاشو ببینی،مرحم گذاشتی روش ... تو که مرحم داشتی،پاهایِ پر آبله،هرچی زینب مرحم گذاشت خوب نشد ... آخ بمیرم اینقده خار تو پاهاش رفت ...*
هزار بار شهادت دهد قبیلۀ طی
دیگه برم تو روضه دیگه مدح نمیخونم ... امروز کار کارِ زن هاست برن کاظمین ... برن وسطِ حیاط حرم ضَجه بزنن ... به زن هایِ بغداد بگن یه جوون داره بال بال میزنه نمی خندن ... یه جوون داره جون،میده کسی کف نمیزنه ... بده یکی گریه کنه،صدا گریه شو با رقصیدن پنهان کنند ... ای وای مادرم برات بمیره ..
یارب من از این خانه وهمسرگله دارم
جز زهر دراین خانه دگر یار ندارم
من ناله کنم او دره این خانه ببندد
اوگوشهدی این خانه به من سیربخندد
این بس که تنم رابه سره بام کشیدند
جانم به لب آمدولی افسوس ندیدند
*سیدا برن بیرون من روضه میخوام بگم ...*
ای مادر ی تر از همه کم دستُ پا بزن
*من دستُ پا زدنِ بغدادُ میگم ... من دستُ پا زدنِ کربلا رو نگفتم ... یه زن بیاد بینِ مردا به برادرش التماس کنه ... کم دست و پا بزن ... الله اکبر ... آقاجان من معذرت میخوام ، من هر وقت برا بچه هایِ زهرا گریه میکنم دلم باز میشه ...
ای زهربیا بر دل زارم گذری کن
براین جگرسوخته ی من نظری کن
جانم به لب آمدشده غمنامه نصیبم
درخانه ی خودهم بخداوند غریبم
یارب من از این خانه وهمسرگله دارم
جز زهر دراین خانه دگر یار ندارم
من ناله کنم او دره این خانه ببندد
اوگوشهدی این خانه به من سیربخندد
این بس که تنم رابه سره بام کشیدند
*بزار روضه بگم،کنیزه ته دلش هنوز یه خرده رحم هست،اونا می زدن و می رقصیدن. دید صدا نفسایِ آقا خس خس افتاده،گفت من فردا جوابِ مادرشُ چی بدم؟ دوید یه ظرف آب آورد،گفت الان دلِ زهرا رو شاد میکنم ... دمِ در اُم فضل رسید گفت کجا داری؟ گفت آب میبرم براش،بد خندید ... گفت بده خودم براش میبرم ... اومد داخل حجره ... دید دوردونۀ امام رضا رو زمین افتاده،پا رو زمین می کشه یه گه گدار میگه جیگرم،یه گه گدار میگه ای وای حسین ...
اما هر کی دیگه بود بابا بی رحم ترین آدم خب آب نمیخوای بدی،چرا این کارا رو میکنی ... ظرفِ آبُ گرفت جلوش ریخت رو زمین گفت تشنته؟ ... نمیزارم یه قطره اش به لبت بخوره ... آقا شما آبُ دیدی،یه جا دیگه هم یه امام صدا نفس هاش خس خس افتاد ...
هلال دلش سوخت،سپرشُ آب کرد دیر رسید یه خرده دیر رسید ... دید شمر داره بیرون میاد ... سر تا پاهاش خونی ... گفت دیر اومدی هلال ... الان آبش دادم*
حسین ...
#روضه_امام_جواد_علیه_السلام
🎤 حاج آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
هدایت شده از ، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
ابالهادی ع .. میان شهربغداد
میان هجره اش لب تشنه جان داد
جواد آن زینت بیت رسالت
شده مسموم در آن شهرغربت
فتاده درمیان خانه بی یار
شده مسموم اززهرشرربار
نه فرزندی که باشد درکنارش
نه دلداری که باشدغمگسارش
عطش بر روی لبهایش نشسته
دلش زین غربت وغمها شکسته
کند رو بر مدینه بانوایی
که ای فرزندخوب من کجایی
نباشد درتنم تاب وتوانی
مراکشتند در اوج جوانی
ببین لب تشنه دربغداد مردم
به مظلومی در اینجا جان سپردم
دل من ازغمت ماتم سراشد
ببین (مجنون )برایت درنواشد
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
هدایت شده از ، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
گوییاچندکنیز دور و برت رقصیدند
برتمسخرکردنت دوره سرت رقصیدند
یک نفرنیست که آید بره دلداری تو
این کنیزان جلوی چشم ترت رقصیدند
اثر زهر چنان است که آبت کرده
زنده بودی زچه بر گرده سرت رقصیدند
این جماعت که تورا اذیت وآزار دهند
باز شرمی ننمودند وبرت رقصیدند
مثل جدت زچه رو بی کس وتنها شده ای
همگی جمع شدند ومحضرت رقصیدند
سرت افتاده وکس زیر پرت رانگرفت
گرده گفتاره بدون اثرت رقصیدند
رنگ رخساره ی تو زردشد از زهرجفا
شب تاریک به گرده قمرت رقصیدند
کنج این هجره مزن بال وپر .ای مرغک عشق
که اسیری و همه گرده سرت رقصیدند
پاره های جگرت پخش شده درخانه
لشگری دور تن مختصرت رقصیدند
گفت (مجنون )دم آخر که به لب داشت حسین
آن کنیزان همگی دور و برت رقصیدند
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
هدایت شده از ، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
اشک غربت زسره چشم ترت ریخته است
وقت پرواز شده بال و پرت ریخته است
زهرکینه بخداوند امانت ندهد
یک نفر نیست کمی آب به دستت بدهد
همسرت بود ولی برسرتو کف میزد
اوبرخص آمده وگرده شما دف میزد...
بین آن هجره . زنت بود که سویت ندوید
دست و پا میزدی و کسی بدادت نرسید
پیش قاتل سر خود رابه دره هجره مکوب
اکه بدادت نرسدهیچ کسی دلبر خوب
درمیان هجره ای وجگرت می ریزد
نیشخنداست که ظالم به سرت می ریزد
چقدر آب شدی ظرف دوساعت آقا
نای رفتن تونداری ازچه افتادی ز پا
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
هدایت شده از ، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
یا جوادالائمه ع..
ای اهل زمین ، اهل سما مست جواد است
جبریل امین نوکر دربست جواد است
ازبعده رضا سلطنت ازآن که باشد
شاهنشهی کل قوا دست جواد است
مجنون کرمانشاهی
هدایت شده از ، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعاردوبیتی_شهادت_امام_جواد
دلم از بیوفایی هاشکسته
شدم از زهرقاتل زار وخسته
میان هجره میسوزد تن من
الهی زهر برجانم نشسته
____
دمی که تکیه بر دیوار دادی
تکانی برتن تبدار دادی
نبخشدحق تو را ای. ام نافضل
مرا درخانه ام آزار دادی
_________
عجب نامهربانی داشتی تو
چه زهری برجگربگذاشتی تو
گل عمر مرا پرپر نمودی
جدایی رابه دل پنداشتی تو
__________
سیاهی در بره مهتاب رفته
تمام پیکره تو آب رفته
چو افتادی زبام خانه ارباب
شکسته استخوانت تاب رفته
__________
جگرپاره تنت از درد میسوخت
لب خشکت ز آهی سرد میسوخت
کسی درهجره یاری ات نمی کرد
به هجره چهره ای چون زرد میسوخت
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی