eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
625 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️غارت زده منم که تو را خاک می‌کنم تابوت را ز خون تنت پاک می‌کنم... ⚡️اگرچه که ز داغ تو من نمرده‌ام؛ ليکن به خاطر فراق تو، مشتاق مرگ شده‌ام... إبن‌شهرآشوب در «المناقب» می‌نویسد: قَالَ الْحُسَیْنُ علیه چ‌السلام لَمَّا وُضِعَ الْحَسَنُ فِی لَحْدِهِ ▪️وقتی‌که سیدالشهداء علیه‌السلام بدن مطهر امام حسن علیه‌السلام را در میان لحن گذاشت، فرمود: أَ أَدْهُنُ رَأْسِی أَمْ تَطِیبُ مَجَالِسِی/ وَ رَأْسُکَ مَعْفُورٌ وَ أَنْتَ سَلِیبٌ ▪️آیا جا دارد که من روغن به سرم بزنم، یا مجالس من طیب و نیکو باشند؟ در صورتی که سر و صورت تو روی خاک باشد و تو برهنه باشی؟ ...فَلَا زِلْتُ أَبْکِی مَا تَغَنَّتْ حَمَامَةٌ / عَلَیْکَ وَ مَا هَبَّتْ صَباً وَ جَنُوبٌ ▪️من دائم برای تو گریه می‌کنم، مادامی که کبوتر بخواند و باد صبا و جنوب بوزد. ...فَلَیْسَ حَرِیبٌ مَنْ أُصِیبَ بِمَالِهِ / وَ لَکِنَّ مَنْ وَارَی أَخَاهُ حَرِیبٌ ▪️غارت زده آن کسی نیست که اموالش را برده باشند. بلکه غارت زده آن شخصی است که برادرش را به خاک بسپارد. إنْ لَم أمُتْ أسَفًا عَلَيك فَقد / أصبحتُ مُشتاقا إلى المَوتِ ▪️اگرچه که ز داغ تو من نمرده‌ام؛ ليکن به خاطر فراق تو، مشتاق مرگ شده‌ام 📚 المناقب ج۹ ص۲۴۸ ✍غارت زده منم که کنارت نشسته ام غارت زده منم که ز داغت شکسته ام غارت زده منم که تو را خاک می کنم تابوت را ز خون تنت پاک می کنم غارت زده منم که ز کف داده صبر را با دست خویش کنده برای تو قبر را غارت زده منم چه کنم با جنازه ات ای وای ریخته به زمین خون تازه ات غارت زده منم که ز داغ برادرم می ریزم از کنار تنت خاک بر سرم...
❁❁ حرمت را، نه چراغ و نه رواق و نه در است زائر قبر تو، ماه است و نسیم سحر است قبر بی زائر تو، کعبۀ اهل نظر است لاله‌اش خون دل «میثم» خونین‌جگر است... (ع)🥀 🥀 🖤
۲۰۲۳_۰۸روضه امام حسن.ع...mp3
3.66M
روضه_امام_حسن_علیه_السلام ..حاج آرمین غلامی امیر بی لشگر،امام بی مأموم به کوچه مظلوم وبه خانه اش مظلوم چه ظلم بالاتر،ازاینکه مردی را زهر جفای همسرش کند مسموم 🔰حسن مظلوم،وای حسن مظلوم مظهر صبر ما،چو شد جگر پاره بسته برویش شد،دگر ره چاره خواهر او زینب،ناله کنان گریان بر دل او آید،داغ دگر باره تا خبر مسمومیت امام حسن رو به ابی عبدالله گفتند... سریع خودش رو به بردار رسوند... نگاه کرد دید دیگه کار برادر تمامه... سر حسنش رو در آغوش گرفت... روی دستان حسین جان به جانان تسلیم کرد... عرضه بداریم آقا جان یا اباعبدالله... چه حالی داشتید وقتی خبر مسمومیت برادر رو به شما گفتند... آقا اینجا بهتون سخت تر گذشت یا کربلا... وقتی صدای ابالفضل بلند شد... (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین برادرت رو دریاب... فقط همین رو بگم... ابی عبدالله یه نگاه کرد... دید فرق عباسش شکافته... دستهاش رو قطع کردند... تیر به چشمش زدند... صداش به ناله بلند شد... الان انکسر ظهری کمرم رو شکستند... بی برادرم کردند... 🔸دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد 🔸چشم حرامی با حرم روبرو شد 🔸بیا برگرد خیمه، ای کس و کارم 🔸منو تنها نگذار ای علمدارم - 🔴 حداکثری ☝️ 👇👇👇
31.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے♥ ❣❣ ✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ 🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفاءُ،وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُواَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ،اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلاً قَريباًكَلَمْحِ الْبَصَرِاَوْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ،وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛ يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل،يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ،بِحَقِّ مُحَمَّدوَآلِهِ الطّاهِرين🕊 ♡اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج♡ ┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈ @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ 🎇 🏴❣ امام حسن مجتبی (۲۳): ❣ نبود امامت در نسل امام حسن (ع): ● از مطالبی که در مصحف فاطمه (س) آمده است وقایعی است که برای فرزندان از نسل امام حسین و امامت آنها پیش می آید و از امامت فرزندان امام حسن در آن چزی نیست. «فُضَيْلِ بْنِ سُكَّرَه» گويد: بر امام صادق (ع) وارد شدم، فرمود اى فضيل! ميدانى اندكى پيش چه مطالعه ميكردم؟ عرض كردم: نه، فرمود: كتاب فاطمه (ع) را مطالعه ميكردم، تمام سلاطينى كه در زمين فرمانروائى ميكنند نام خود و نام پدرانشان در آن نوشته است و من براى فرزندان حسن چيزى در آن نديدم". - (بصائر الدرجات في فضائل آل محمد / ج1 / ص 169 ) ● على بن الحسين از امام صادق (ع) نقل كرد كه «عبد اللَّه بن حسن» مدعى است كه در نزد او علمى بيش از آنچه نزد مردم است وجود ندارد. امام فرمود: به خدا قسم «عبد اللَّه بن حسن» درست گفته است، نزد او نمیباشد مگر آنچه نزد مردم است ولى نزد ما به خدا قسم «جامعه» است كه در آن حلال و حرام است و «جَفر» است و آيا «عبد اللَّه بن حسن» ميداند «جَفر» چيست؟ آیا پوست شتر است يا گوسفند؟ همچنین در نزد ما «مصحف فاطمه (س)» است که به خدا قسم يك حرف از قرآن در آن نيست ولى املاء پيك خدا و خط على است. «عبد اللَّه بن حسن» چه خواهد كرد وقتى مردم از هر طرف بيايند و از او سؤال كنند. - (بصائر الدرجات / ج1 / ص 157) ...................................... 💥《ذَٰلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ وَ مَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ》 این (باغهای سر سبز بهشت) همان چیزی است که خداوند بندگانش را که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند به آن نوید می‌دهد! (ای پیامبر) بگو: «من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست‌داشتن نزدیکانم [= اهل بیتم‌]؛ و هر کس کار نیکی انجام دهد، بر نیکی‌اش می‌افزاییم؛ چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است. (الشورى/ ۲۳)
◼️ حکایت کفن و دفن جنازه مطهر امام حسن مجتبی علیه السلام و شیطنت های آن زن فَتّاته... امام محمّد باقر علیه السّلام فرمود: هنگامی که اَجَل امام حسن علیه السلام فرا رسید به امام حسین فرمود: ای برادر! وصیتی را که می‌کنم حفظ کن. وقتی که من مردم جنازه‌ام را آماده کن و به حضور جدم رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله ببر تا با آن بزرگوار تجدید پیمان کنم، آنگاه جنازه‌ام را نزد قبر مادرم زهرا علیهاالسلام ببر، سپس بدنم را باز گردان و در بقیع دفن کن. *آگاه باشید که به زودی از عایشه مصیبتی به جنازه من خواهد رسید و مردم از اعمال و رفتار و دشمنی عایشه نسبت به خدا و رسول و اهل بیت آگاه خواهند شد* . هنگامی که امام حسن علیه السلام شهید شد، جنازه اش را بالای تختی نهادند و به مکانی که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بر جنازه‌ها نماز می‌خواند بردند. وقتی بر بدن آن حضرت نماز خوانده شد، پیکر مبارکش را وارد مسجد حضرت محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم کردند. زمانی که آن جنازه مبارک را روی قبر پیامبر اکرم نگاه داشتند و به عایشه خبر رسید که جنازه امام حسن علیه السلام را آورده اند که در جوار رسول خدا دفن کنند، عایشه در حالی که بر استر زین کرده سوار شده بود آمد - و اولین زنی که در اسلام بر زین سوار شد عایشه بود- عایشه توقف کرد و گفت: این جنازه را از خانه من دور کنید. زیرا نباید چیزی در خانه من دفن شود، نباید حریم پیامبر خدا هتک گردد. امام حسین علیه السّلام در جواب عایشه فرمود: تو قبلاً حریم پیامبر خدا را هتک کردی و کسی را داخل خانه آن حضرت نمودی(ابوبکر) که نزدیک شدن او را دوست نداشت. ای عایشه، تو از این جهت نزد خدا مسئولیت خواهی داشت. برادرم امام حسن علیه السلام به من دستور داد او را نزد جدش رسول خدا بیاورم تا با آن حضرت تجدید پیمان کند. ای عایشه! به خدا قسم اگر دفن کردن امام حسن علیه السلام را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله که تو دوست نداری، بین ما و خدا جایز بود(و ما از جانب خدا مامور به صبر نبودیم) ، می‌دیدی که ما پیکر وی را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله به خاک می‌سپردیم و لو اینکه بینی تو به خاک بیاید( علی رغم ناخوشنودی تو) عایشه به امام حسین علیه السلام گفت: فرزندتان را از من دور کنید و ببرید، زیرا شما گروهی جنگجو هستید. امام حسین علیه السّلام پیکر امام حسن علیه السّلام را نزد قبر مادرش زهرا علیهاالسلام برد، سپس آن را از آنجا خارج کرد و در بقیع دفن نمود. 📚الکافی ج۱ ص ۳۰۲ "" "" "" "" "" "" "" "" "" " ◼️علامه مجلسی ره در به نقل از المناقب می‌نویسد : و رَمَوْا بِالنِّبَالِ جَنَازَتَهُ حَتَّی سُلَّ مِنْهَا سَبْعُونَ نَبْلًا ▪️(به دستور عایشه..) پیکر امام حسن را به نحوی تیر باران نمودند که تعداد هفتاد تیر از بدن مبارکش خارج کردند. 📚بحارالانوار ج۴۴ص١۵٧
◼️ حکایت مسمومیّت غریب مدینه و عاقبت آن جعده ملعونه... جُعده دختر اشعث همسر امام حسن (علیه السلام) بود، معاویه صد هزار درهم برای او فرستاد و برای او پیام داد که اگر حسن (علیه السلام) را زهر بدهی تو را به همسری فرزندم یزید در می‌آورم، جُعده قبول کرد و امام حسن (علیه السلام) را مسموم نمود. معاویه سم آبکی را برای جُعده فرستاد، امام حسن (علیه السلام) روزه بود، و هوا گرم بود، هنگام افطار، جعده آن سم را در میان ظرف شیر ریخت و آن ظرف را نزد امام حسن (علیه السلام) گذارد، امام آن را آشامید و هماندم احساس مسمومیت کرده به جُعده فرمود: عَدُوَّةَ اللَّهِ قَتَلْتِینِی قَتَلَکِ اللَّهُ وَ اللَّهِ لَا تُصِیبِینَ مِنِّی خَلَفاً وَ لَقَدْ غَرَّکِ وَ سَخِرَ مِنْکِ وَ اللَّهُ یُخْزِیکِ وَ یُخْزِیهِ ▪️ « ای دشمن خدا! مرا کشتی خدا تو را بکشد، سوگند به خدا به آرزویت نمی رسی و خداوند تو را رسوا خواهد کرد»، دو روز بعد از این مسمومیت، آن حضرت به شهادت رسید، و معاویه در مورد جعده به قول خود وفا نکرد و او را همسر یزید ننمود. 🔹او بعد از امام حسن (علیه السلام) با مردی از خاندان طلحه ازدواج کرد، و دارای فرزندانی شد، هرگاه بین آن فرزندان و سایر افراد قریش نزاعی می‌شد، به آنان می‌گفتند: یا بَنِی مُسِمَّةُ الاَزواجِ : «ای پسران آن زنی که شوهران را زهر می‌خوراند». 🔹در روایت دیگر آمده: جُعدِه نزد معاویه آمد و گفت: مرا همسر یزید گردان، معاویه گفت: اِذْهَبِی فَاِنَّ اِمْرَأَةً لا تَصْلُحُ لِلْحَسَن بْنِ عَلِیٍ لا تَصْلحُ لابْنی یَزید ▪️ برو دور شو، زنی که برای حسن (علیه السلام) شایسته نباشد برای پسرم یزید، شایسته نخواهد بود. 🔹عمر بن اسحاق می‌گوید: من با حسن و حسین (علیهما السلام) در خانه بودیم، پس امام حسن (علیه السلام) برای تطهیر بیرون رفت و هنگام بازگشت فرمود: «بارها مرا زهر دادند ولی هیچگاه مانند این بار نبود. زیرا قسمتی از کبد خود را از دست داده‌ام و احساس می‌کنم آن را با چوبی زیر و رو می‌کنم. امام حسین (علیه السلام) فرمود: چه کسی تو را زهر داد؟ امام حسن (علیه السلام) فرمود: از آن کس چه می‌خواهی؟ آیا می‌خواهی او را بکشی؟ اگر آن کسی باشد که من می‌دانم، خشم و عذاب خداوند بر او بیش از تو است، و اگر او نباشد که من دوست ندارم بی گناهی به خاطر من گرفتارگردد» 📚بحارالأنوار ج۴۴ ص۱۴۸و۱۵۴
◼️ به استقبال و دیدن زائرانِ قبور ما اهلبیت بروید... از امام صادق علیه السلام روایت است که حضرت فرمودند: إِذَا اِنْصَرَفَ اَلرَّجُلُ مِنْ إِخْوَانِكُمْ مِنْ زِيَارَتِنَا أَوْ زِيَارَةِ قُبُورِنَا فَاسْتَقْبِلُوهُ وَ سَلِّمُوا عَلَيْهِ وَ هَنِّئُوهُ بِمَا وَهَبَ اَللَّهُ لَهُ ▪️هرگاه شخصی از برادران شما از زیارت ما یا زیارت قبرهای ما برگردد، از او استقبال کنید، و بر او سلام دهید، و به خاطر چیزی که خداوند به او بخشیده است، به او تهنیت بگویید. فَإِنَّ لَكُمْ مِثْلَ ثَوَابِهِ وَ يَغْشَاكُمْ ثَوَابٌ مِثْلُ ثَوَابِهِ مِنْ رَحْمَةِ اَللَّهِ وَ إِنَّهُ مَا مِنْ رَجُلٍ يَزُورُنَا أَوْ يَزُورُ قُبُورَنَا إِلاَّ غَشِيَتْهُ اَلرَّحْمَةُ وَ غُفِرَتْ لَهُ ذُنُوبُهُ ▪️که برای شما ثوابی مثل ثواب او خواهد بود، و از روی رحمتی که خداوند دارد، ثوابی مانند ثواب او شما را دربر می‌گیرد؛ زیرا هیچ شخصی نیست که ما یا قبر های ما را زیارت نماید، مگر اینکه رحمت خداوند او را دربر گیرد و گناهانش آمرزیده گردد. 📚 بحار الأنوار ج ٩٩ ص ٣٠٢
◼️ حکایت کفن و دفن جنازه مطهر امام حسن مجتبی علیه السلام و شیطنت های آن زن فَتنه‌گر... امام محمّد باقر علیه السّلام فرمود: هنگامی که اَجَل امام حسن علیه السلام فرا رسید به امام حسین فرمود: ای برادر! وصیتی را که می‌کنم حفظ کن. وقتی که من مردم جنازه‌ام را آماده کن و به حضور جدم رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله ببر تا با آن بزرگوار تجدید پیمان کنم، آنگاه جنازه‌ام را نزد قبر مادرم زهرا علیهاالسلام ببر، سپس بدنم را باز گردان و در بقیع دفن کن. آگاه باشید که به زودی از عایشه مصیبتی به جنازه من خواهد رسید و مردم از اعمال و رفتار و دشمنی عایشه نسبت به خدا و رسول و اهل بیت آگاه خواهند شد. هنگامی که امام حسن علیه السلام شهید شد، جنازه اش را بالای تختی نهادند و به مکانی که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بر جنازه‌ها نماز می‌خواند بردند. وقتی بر بدن آن حضرت نماز خوانده شد، پیکر مبارکش را وارد مسجد حضرت محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم کردند. زمانی که آن جنازه مبارک را روی قبر پیامبر اکرم نگاه داشتند و به عایشه خبر رسید که جنازه امام حسن علیه السلام را آورده اند که در جوار رسول خدا دفن کنند، عایشه در حالی که بر استر زین کرده سوار شده بود آمد - و اولین زنی که در اسلام بر زین سوار شد عایشه بود- عایشه توقف کرد و گفت: این جنازه را از خانه من دور کنید. زیرا نباید چیزی در خانه من دفن شود، نباید حریم پیامبر خدا هتک گردد. امام حسین علیه السّلام در جواب عایشه فرمود: تو قبلاً حریم پیامبر خدا را هتک کردی و کسی را داخل خانه آن حضرت نمودی(ابوبکر) که نزدیک شدن او را دوست نداشت. ای عایشه، تو از این جهت نزد خدا مسئولیت خواهی داشت. برادرم امام حسن علیه السلام به من دستور داد او را نزد جدش رسول خدا بیاورم تا با آن حضرت تجدید پیمان کند. ای عایشه! به خدا قسم اگر دفن کردن امام حسن علیه السلام را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله که تو دوست نداری، بین ما و خدا جایز بود(و ما از جانب خدا مامور به صبر نبودیم) ، می‌دیدی که ما پیکر وی را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله به خاک می‌سپردیم و لو اینکه بینی تو به خاک بیاید( علی رغم ناخوشنودی تو) عایشه به امام حسین علیه السلام گفت: فرزندتان را از من دور کنید و ببرید، زیرا شما گروهی جنگجو هستید. امام حسین علیه السّلام پیکر امام حسن علیه السّلام را نزد قبر مادرش زهرا علیهاالسلام برد، سپس آن را از آنجا خارج کرد و در بقیع دفن نمود. 📚الکافی ج۱ ص ۳۰۲ "" "" "" "" "" "" "" "" "" " ◼️علامه مجلسی ره در به نقل از المناقب می‌نویسد : و رَمَوْا بِالنِّبَالِ جَنَازَتَهُ حَتَّی سُلَّ مِنْهَا سَبْعُونَ نَبْلًا ▪️(به دستور عایشه) پیکر امام حسن مجتبی علیه السلام را به نحوی تیر باران نمودند که تعداد هفتاد تیر از بدن مبارکش خارج کردند. 📚بحارالانوار ج۴۴ص١۵٧
◼️ حکایت مسمومیّت غریب مدینه و عاقبت آن جعده ملعونه... جُعده دختر اشعث همسر امام حسن (علیه السلام) بود، معاویه صد هزار درهم برای او فرستاد و برای او پیام داد که اگر حسن (علیه السلام) را زهر بدهی تو را به همسری فرزندم یزید در می‌آورم، جُعده قبول کرد و امام حسن (علیه السلام) را مسموم نمود. معاویه سم آبکی را برای جُعده فرستاد، امام حسن (علیه السلام) روزه بود، و هوا گرم بود، هنگام افطار، جعده آن سم را در میان ظرف شیر ریخت و آن ظرف را نزد امام حسن (علیه السلام) گذارد، امام آن را آشامید و هماندم احساس مسمومیت کرده به جُعده فرمود: عَدُوَّةَ اللَّهِ قَتَلْتِینِی قَتَلَکِ اللَّهُ وَ اللَّهِ لَا تُصِیبِینَ مِنِّی خَلَفاً وَ لَقَدْ غَرَّکِ وَ سَخِرَ مِنْکِ وَ اللَّهُ یُخْزِیکِ وَ یُخْزِیهِ ▪️ « ای دشمن خدا! مرا کشتی خدا تو را بکشد، سوگند به خدا به آرزویت نمی رسی و خداوند تو را رسوا خواهد کرد»، دو روز بعد از این مسمومیت، آن حضرت به شهادت رسید، و معاویه در مورد جعده به قول خود وفا نکرد و او را همسر یزید ننمود. 🔹او بعد از امام حسن (علیه السلام) با مردی از خاندان طلحه ازدواج کرد، و دارای فرزندانی شد، هرگاه بین آن فرزندان و سایر افراد قریش نزاعی می‌شد، به آنان می‌گفتند: یا بَنِی مُسِمَّةُ الاَزواجِ : «ای پسران آن زنی که شوهران را زهر می‌خوراند». 🔹در روایت دیگر آمده: جُعدِه نزد معاویه آمد و گفت: مرا همسر یزید گردان، معاویه گفت: اِذْهَبِی فَاِنَّ اِمْرَأَةً لا تَصْلُحُ لِلْحَسَن بْنِ عَلِیٍ لا تَصْلحُ لابْنی یَزید ▪️ برو دور شو، زنی که برای حسن (ع) شایسته نباشد برای پسرم یزید، شایسته نخواهد بود. 🔹عمر بن اسحاق می‌گوید: من با حسن و حسین (علیهما السلام) در خانه بودیم، پس امام حسن (علیه السلام) برای تطهیر بیرون رفت و هنگام بازگشت فرمود: «بارها مرا زهر دادند ولی هیچگاه مانند این بار نبود. زیرا قسمتی از کبد خود را از دست داده‌ام و احساس می‌کنم آن را با چوبی زیر و رو می‌کنم. امام حسین (علیه السلام) فرمود: چه کسی تو را زهر داد؟ امام حسن (علیه السلام) فرمود: از آن کس چه می‌خواهی؟ آیا می‌خواهی او را بکشی؟ اگر آن کسی باشد که من می‌دانم، خشم و عذاب خداوند بر او بیش از تو است، و اگر او نباشد که من دوست ندارم بی گناهی به خاطر من گرفتارگردد» 📚بحارالأنوار ج۴۴ ص۱۴۸و۱۵۴
◼️ برخی از مستندات شهادت آقا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده است که فرمود: «تدرون مات النبي (صلی الله علیه و آله ) أو قتل؟ إنّ الله یقول: ﴿أفإن مات أو قتل إنقلبتم علی أعقابکم﴾ فسمَّ [قبل الموت!] إنّهما سقتاه! فقلنا إنّهما وأبویهما شرُّ من خلق الله». ▪️«می دانید که پیامبر (صلی الله علیه و آله ک) فوت کرد یا کشته شد؟ خداوند می فرماید: «آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود عقب گرد می کنید؟» پس پیامبر (صلی الله علیه ) قبل از موت مسموم شد! آن دو (عایشه و حفصه) به ایشان سم خوراندند! ما گفتیم: آن دو و پدرانشان(ابوبکر و عمر) بدترین کسانی هستند که خدا خلق کرده است». 📚تفسیر عیاشی، ج ١ ص ٢٠٠؛ 📚البرهان، ج۵ ص ۴١٩ 📚تفسیرصافی، ج۵، ص١٩۴ 📚نور الثقلین، ج۵ص٣۶٧، 📚کنز الدقایق، ج١٣، ص٣٢۵ "" "" "" "" "" "" "" "" " 🔹مرحوم بیاضی روایتی را از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده که فرمود: «إنه أعلم حفصه أن أباها و أبابکر یلیان الأمر، فأفشت إلی عایشة، فأفشت إلی أبیها، فأفشی إلی صاحبه، فاجتمعا علی أن یستعجلا ذلک علی أن یسقیاه (صلی الله علیه و آله ) سُمّا». ▪️«پیامبر (صلی الله علیه و آله ) حفصه را آگاه کردند که پدرش (عمر) و ابوبکر امارت و خلافت را بدست می گیرند، حفصه این سرّ را برای عایشه فاش کرد و عایشه هم برای پدرش گفت: و ابوبکر هم به عمر گفت. پس آن دو (ابوبکر و عمر) جمع شدند برای این که این امر زودتر اتفاق بیفتد، پیامبر صلی الله علیه و آله را مسموم کنند». 📚الصراط المستقیم، علی بن یونس نباطی بیاضی، ج ٣، ص ١۶٨؛ 📚 بحارالانوار ج ٢٢، ص ٢۴۶
◼️ بی حرمتی به مقدّسات، از کجا شروع شد؟! 🔻 اولین کسی که آتش افروخت... ... فاطمه زهرا سلام الله علیها پشت درب خانه اش آمد و ندا سر داد: ای عمر! آیا حیا نمی کنی؟! اما این عمر بود که با فتیله آتشی که در دست داشت، جلو آمد و هیزم های تلمبار شده را آتش زد و فریاد کشید: ﺃﺣﺮﻗﻮﺍ ﺩﺍﺭﻫﺎ ﺑﻤﻦ ﻓﻴﻬﺎ. ▪️این خانه را بر روی سر اهلش آتش بزنید... فریاد فاطمه زهرا سلام الله علیها از پشت در بلند شد: پدر جان! یا رسول الله! کجایی که ببینی عمر و ابوبکر بعد از تو با ما چه می کنند؟! ﻓﺎﺧﺬﺕ ﺍﻟﻨﺎﺭ ﻓﻲ ﺧﺸﺐ ﺍﻟﺒﺎﺏ ﻭ ﺩﺧﻞ ﺍﻟﺪﺧﺎﻥ ﺍﻟﺒﻴﺖ ▪️در همین هنگام بود که چوبه های در، آتش گرفت و دود همه جای خانه زهرا علیهاالسلام را گرفت... 📚 الهجوم علی بیت فاطمه سلام الله علیها ص١٢٠، به نقل از منابع حدیثی و تاریخی شیعه و سنی 🔻 اولین کسی که چاقو زد... درب خانه آتش گرفته بود و کمی داخل خانه، پیدا بود... فاطمه زهرا علیهاالسلام از شکاف در، فریاد می‌زد و می‌فرمود: تا جان در بدن دارم نمی گذارم پسر عموی مرا ببرید! فسحب عمر ابن الخطاب سكّينٌ وضرب بها بطن الزهراء ▪️در این هنگام بود که عمر چاقویی از کمر کشید و آن در شکم مبارک حضرت زهرای مرضیه علیها السلام فرو کرد... 📚تذكرة الائمه علیهم السلام، علامه مجلسي،ص ۶١.(چاپ سنگي ص ٩٨) 📚مقتل قرن سيزدهم كتابخانه مجلس شماره ١٨٣۶٢ ص ١۴۵ 🔻 اولین کسی که قرآن مجسّم را لگدمال کرد... ... قباله فدک در دست زهرای مرضیه علیهاالسلام بود که به خانه برمی‌گشت. عمر راه را در کوچه بر آن بانو سدّ کرد و گفت: آن قباله را به من بده! حضرت امتناع فرمود از اینکه قباله فدک را به عمر بدهد و کمی عقب رفت. اما عمر جلو آمد. فلَطَمَ على وَجهِها فَاْنكسَرط قُرطَها ▪️پس چنان با دستش بر صورت فاطمه زهرا سلام الله علیها سیلی زد که گوشواره روی گوش آن حضرت شکست. صدای ناله صدیقه کبری علیها السلام به ناله بلند شد و مردم دور آن حضرت جمع شدند. عمر که وضع را اینگونه دید، رنگش تغییر کرد و گفت: فاطمه (علیها السلام) می‌خواهد مرا با این کارش بترساند. فَتقَدّمَ إليها و رَفَسَها بِرِجْلِه... ▪️عمر خیز دوباره ای کرد و با پایش چنان لگدی به زهرای مرضیه علیهاالسلام زد که آن بانو نقش بر زمین شد... 📚 جامع النورین ص٢٠۶ 📚الهجوم علی بیت فاطمه علیهاالسلام ص٣٢١ 🔷 به همین جهت است که امام صادق علیه السلام به کمیت اسدی فرمودند: یاکُمَیْتَ بْنَ زَیْدٍ! مَا أُهَرِیقَ فِی الْإِسْلَامِ مِحْجَمَةٌ مِنْ دَمٍ وَ لَا اکْتُسِبَ مَالٌ مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ وَ لَا نُکِحَ فَرْجٌ حَرَامٌ إِلَّا وَ ذَلِکَ فِی أَعْنَاقِهِمَا إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ حَتَّی یَقُومَ قَائِمُنَا 🔸ای کُمیت! اگر در اسلام به اندازه یک حجامت خون ریخته شود؛ یا مالی از راه حرام بدست آید و یا زنا و زناشویی حرامی انجام شود، گناه آن به گردن آن دو نفر(عمر و ابوبکر) است تا روز قیامت و تا زمانی که قائم ما قیام کند. وَ نَحْنُ مَعَاشِرَ بَنِی هَاشِمٍ نَأْمُرُ کِبَارَنَا وَ صِغَارَنَا بِسَبِّهِمَا وَ الْبَرَاءَةِ مِنْهُمَا 🔸 ما بنی هاشم به بزرگ و کوچک خود دستور میدهیم که به آنها ناسزا گویند و از ایشان بیزاری بجویند. 📚رجال کشی: ص۱۳۵ 🔘 وَ سَیَعلَمُ اللَّذینَ ظَلَموا اَیَّ مُنقَلبٍ یَنقَلبون...
◼️ مقتل حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام امام رضا علیه السلام روز قبل از اینکه وارد کاخ مأمون ملعون شود، رو به اباصلت نمود و فرمود: فَإِنْ أَنَا خَرَجْتُ مَکْشُوفَ الرَّأْسِ فَتَکَلَّمْ أُکَلِّمْکَ وَ إِنْ خَرَجْتُ وَ أَنَا مُغَطَّی الرَّأْسِ فَلَا تُکَلِّمْنِی ▪️وقتی خارج شدم اگر سرم پوشیده نبود، با من حرف بزن، جواب می‌دهم. چنان چه سرم پوشیده بود، با من صحبت مکن. بعد از اینکه حضرت وارد کاخ مامون شدند و از آن انگور مسموم خوردند، ابا صلت گوید: وقتی خارج شد، عبا را بر سر کشیده بود. چیزی عرض نکردم تا داخل خانه شد و دستور داد درها را ببندم و در رختخواب خوابید. من با حزن و اندوه داخل حیاط ایستاده بودم. در همین موقع مشاهده کردم جوانی خوش روی با موی‌های مجعد شبیه به حضرت رضا علیه السّلام وارد شد. پیش رفتم و عرض کردم: از کجا آمدی؟ درها که بسته بود!! فرمود: کسی که در این ساعت مرا از مدینه به طوس آورده، از درهای بسته نیز داخلم کرده. گفتم: شما کیستی؟ فرمود: ای ابا صلت! من حجت خدایم بر تو. من محمّد بن علی هستم، و به طرف اطاق علی بن موسی الرضا علیهما السّلام رفت. به من نیز فرمود: وارد شوم. فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ الرِّضَا علیه السلام وَثَبَ إِلَیْهِ فَعَانَقَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَی صَدْرِهِ وَ قَبَّلَ مَا بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ سَحَبَهُ سَحْباً فِی فِرَاشِهِ وَ أَکَبَّ عَلَیْهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام یُقَبِّلُهُ وَ یُسَارُّهُ بِشَیْ ءٍ لَمْ أَفْهَمْهُ ▪️همین که چشم حضرت رضا علیه السّلام به اوافتاد، از جای جست و فرزندش را در آغوش گرفت و به سینه چسبانید و پیشانی اش را بوسید و به جانب خود کشاند. امام جواد علیه السّلام پیوسته پدر را می‌بوسید و آرام با او سخنانی می‌گفت که من نفهمیدم. در این هنگام کفی سفیدتر از برف بر دهان حضرت رضا علیه السّلام آشکار شد. حضرت جواد علیه السّلام آن کف را مکید. امام دست در گریبان خود کرد و چیزی شبیه گنجشک خارج کرد و به حضرت جواد داد و حضرت آن را بلعید. در این موقع حضرت رضا علیه السّلام از دنیا رفت. حضرت جواد علیه السّلام فرمود: ابا صلت! حرکت کن از انبار تخت با آب بیاور تا پدرم را غسل دهم! عرض کردم: در انبار تخت و آب نیست! فرمود: هر چه می‌گویم بجای آور! داخل انبار شدم؛ در آنجا تخت و آب بود. آنها را بیرون آوردم و دامن به کمر زدم تا امام را غسل دهم. فرمود: تو یک طرف برو. کسی هست که به من کمک کند و حضرت رضا علیه السّلام را غسل داد. باز فرمود داخل انبار شو و زنبیلی که در آن کفن و حنوط پدرم هست را بیاور! وارد شدم؛ زنبیلی دیدم که قبلا در آنجا ندیده بودم و خدمت ایشان آوردم. ایشان پدر خود را کفن کرد و بر بدنش نماز خواند. آنگاه فرمود: تابوت بیاور! عرض کردم: بروم پیش نجار بگویم تابوت بسازد! فرمود: داخل انبار تابوت هست! وارد شدم؛ تابوتی دیدم که در آنجا قبلا ندیده بودم! جسم پاک امام را در آن تابوت نهاد و دو رکعت نماز خواند؛ هنوز تمام نشده بود که تابوت بلند شد، سقف شکافته گردید و از خانه خارج شد. عرض کردم: یا ابن رسول اللَّه! هم اکنون مأمون می‌آید و حضرت رضا علیه السّلام را از من می‌خواهد! چه کنم؟ فرمود: ساکت باش، الان بر می‌گردد! هر پیغمبری اگر چه در مشرق بمیرد و وصی او در مغرب باشد، خداوند بین ارواح و اجساد آنها جمع خواهد کرد. هنوز سخن امام جواد علیه السّلام تمام نشده بود که سقف شکافته شد و تابوت بر زمین آمد. ایشان از جای حرکت کرد، پیکر پاک امام را از تابوت بیرون آورد و در رختخوابش گذاشت، مثل اینکه نه غسل داده شد و نه کفن گردیده. سپس به من فرمود: حرکت کن و در را برای مأمون بگشا! همین که در را گشودم، دیدم مأمون و غلامان ایستاده اند! 📚امالی شیخ صدوق: ص۶۶۱ 📚 عیون اخبارالرضاعلیه ج ۲:ص ۲۴۲ 📚بحارالانوار ج ۴۹، صفحه ۳۰۱
◼️ مثل مادرت، شبانه تشییع شدی... در رابطه با مراسم تشییع و خاکسپاری پیکر مطهر علی بن موسی الرضا علیه السلام اخبار و تواریخ مختلفی نقل شده است اما آنچه که از مجموع آنها بدست می آید و مورد تایید مورخین معاصر نیز می باشد این است که آن حضرت را شبانه و به دور از دید عموم مردم به خاک سپردند. نوشته اند: مامون یک شبانه روز، شهادت آن حضرت را پنهان کرد، سپس به نزد محمدبن جعفر (عموی آن حضرت) و گروهی از خاندان ابوطالب که در خراسان بودند فرستاد، چون حاضر شدند، خبر وفات آن حضرت را به آنها داد و (برحسب ظاهر) گریه کرد و بی تابی از خود نشان می‌داد، و جنازة آن حضرت را با ظاهری سالم به آنها نشان داد. وقتی که صبح بعد شد ،مردم اجتماع کردند و فریادها و صدای گریه هایشان بلند بود، به همدیگر می‌گفتند، آن حضرت به حیله مأمون کشته شده است، مامون احساس خطر کرد و به محمدبن جعفر (عموی حضرت رضا) گفت: برو به مردم بگو، جنازة حضرت رضا (علیه السلام) امروز خارج و تشیع نمی شود. محمدبن جعفر پیام مأمون را به مردم رسانید، مردم پراکنده شدند، و آن حضرت شبانه بدون تشییع مردم، غریبانه به خاک سپرده شد. مامون دستور داد در یک طرف قبر پدرش قبر کندند، سپس به حاضران گفت: صاحب این جنازه به من خبر داد قبری را که برای او حفر می‌کنند، آب و ماهی در آن ظاهر می‌شود، اکنون قبر را بیشتر حفر کنید، وقتی که بیشتر کندند، آب و ماهی ظاهر شد و در زمین فرو رفت، و امام علیه السلام در آنجا به خاک سپرده شد. 📚 الارشاد مفید ج۲ ص۲۶۲. 📚انوارالبهیّه ص۲۵۵-۲۵۷. 📚سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم ص١٢۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مراسم 🏴🚩 /شهریورماه ویژه برادران و خواهران 🧕🏻🧑‍💼 📍 کرمانشاه ••✾◆✾••••✾◆✾••••✾◆✾••••✾ انتشار جلسات صدقه جاریه هست 🆔