eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
.. برهمه شاهان حسین فرمانرواست حاکم کل جهان در کربلاست .. سلطنت برکل شاهان میکند شاه ما بر کل شاهان، پادشـاست هرکه را داردجنونی مست اوست جزحسین بر هر که می نازی خطاسـت سلطنت باشدبه دستان حسین بر همه شاهان حسین فرمانرواســت هرچه میخواهی بیا از اوطلب، این حسین سلطان ملک اولیاســـت کل گنج عالمین در دست اوست باب رحمت بعدحق دراو، رواســـــت امپراطور است درعالم حسین کیست او.هرچه از اوگویم رواســــت هرچه سلطان است ای (مجنون )بدان بر سرای این حسین جمله گداســــت.. @majnon1396
.. سلطان کربلا ﺣﺮﻣت چیز ه دیگریست آقاﻋﻨﺎﯾﺖ ﻭﮐﺮﻣت چیز ه دیگریست ....................................... ذکرحسین ‌حسین همه جا ﯾﮏ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺍﺳﺖ آقاهمیشه ﺫﮐﺮ ﻭﺩﻣت چیزه دیگریست ....................................... اینجاشبی قدم به سره دیده ام بنه ﺩﺭ ﻫﺮ ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻥ ﻗﺪﻣت چیزه دیگریست ....................................... خود وعده کرده ای که بگیری دست مرا ای شافع جنان ﻗﺴﻤت چیزه دیگریست ....................................... سلطان عشق شافع فردای محشری شاهاﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺮﺍ ﻋلمت چیزه دیگریست ..................................... ..(مجنون ) به جزشمابه کسی رونمیزند ارباب نزدحق ﻗﻠﻤت چیزه دیگریست. @majnon1396
.. به هییت آمده ام من به احترام "حسین" رشدشبی که بمیرم به زیر گام "حسین" به حرمت تو ودیدار صحن کرب وبلا شدم به لطف خدامن عبدوغلام "حسین" @majnon1396
.. تاحسین است، به مردم چه نیاز تاکه آب است، به تیمم چه نیاز تاگلوهست مگو غیر ه حسین تا اشاره است، به تکلم چه نیاز شده‌ خاکستر من خاک رهش بال و پر هست به هیزم چه نیاز چکنم باز شرابش مست است مستم ازعشق به آن خم چه نیاز خاک ماشدفقط خاک حسین باتو بودن به مردم چه نیاز منه (مجنون) به آوای غمم شیشه بشکست به تهاجم چه نیاز @majnon1396
.. ذکر مجنون سرِبازار،حسین راعشق است ذکرلبهای علمدار حسین را عشق است روز وشب بر سرِ خانِ کَرَمِت مهمانیم سره این سفره ی دلدار ،حسین راعشق است همه جا عشق توراجار زدم ای ارباب دل حسین هست وَدل دار،حسین راعشق است گرببنند دودستم .. ودولبهای مرا درمیان درودیوار،حسین راعشق است نوکرت ازتَه ِدل باجگری سوخته گفت صاحب این دلِ غم دار،حسین راعشق است درسرازی گودال تورامیکشتند گفت آن خنجرخونخوار،حسین را عشق است درمیان حرم شاه نجف جار زدم که فقط حیدر کرّار،حسین راعشق است. کاش (مجنون )به دره صحن حسین می بودی ...تاشوی بر دره او خار..حسین راعشق است. @majnon1396
اشعار دوبیتی شب دوم محرم ورودی کربلا. اینجابه نیام کربلا خیمه مزن برگردوبه بام کربلا خیمه مزن ای شاه فداکاری و ایمان و وفا سرفصل قیام کربلا خیمه مزن @majnon1396 ××× شیدایی گلشن علی بیاتابرویم ای زینت دامن علی بیاتابرویم لشکرشکن هستی و چوکوهی استوار آیینه نشکن علی بیاتابرویم @majnon1396 ××× درعشق.محیط بیکران خیمه بپاکرد ای وای، بسیط آسمان خیمه بپاکرد افتاده به سینه اش مدال عظمت ارباب همیشه قهرمان خیمه بپاکرد @majnon1396 ××× باحضرت عشق جوشش آموخته بود شاهنشه مهر رخ برافروخته بود آن دیده ی انقلاب خونین حسین بر قامت خیمه هانظر دوخته بود @majnon1396 ××× در وادی طف نام حسین غوغا کرد الطاف خدایی به رخش در وا کرد آن روز که درخاک بلا خیمه ای بنمود آماده خودش را بسوی طوف خدا کرد @majnon1396
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴صلی‌الله علیک یا اباعبدالله🏴 کیمیائی است عجب تعزیه‌ی شاه شهید که نباید ز کسی منّت اکسیر کشید پس از گذشت روزها و ماه‌ها بار دیگر نسیم دلربا و جانفزای ماهِ عزای سیدالشهدا علیه‌السلام بر دل و جان نوکران درگاه ملک پاسبانش روح تازه‌ای می‌بخشد. نزدیک است روزی که فرشتگان آسمان به امر خالق منّان پیراهن خونین سیدالشهدا علیه‌السلام را در عرش بیاویزند و ... جنّ و بشر و حور و ملک اشک بریزند همچنان که تا امروز این چراغ پر فروغ و بی‌زوال روشنای راهِ عالمیان بوده امسال نیز پر فروغ‌تر از هر سال راهنمایی می‌کند و بدا به حال آن گمراهانی که خود را از نور این چراغ هدایت محروم سازند و از راه به در شوند و سر از چاه درارند ما نیز امسال با استعانت از صدیقه کبری حضرت زهرا سلام‌الله علیها و حضرت رضا علیه‌السلام تلاش می‌کنیم تا دیده‌گانِ بیشتری را به انوار مصباح الهدیٰ روشن نماییم. باشد که این نوکری مرضیِ حضرت زهرا سلام‌الله قرار بگیرد و تسکینی بر قلب داغدار بقیة‌الله الاعظم عجل الله تعالیٰ فرجه الشریف باشد. نوحه‌ها و اشعار ماه مُحَرَّم از امشب بارگزاری می‌شود. آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) التماس دعا
✅ چون گل دٙرهم شده اینجا گلابت کرده اند قوره ی افتاده ازشاخه شرابت کرده اند بوده ای نقشی تو بر انگشتر دست حسین ای نگین شهرکوفه بی رکابت کرده اند ای سفیر علم در بحث صبوری در اصول مطلب پرجلد کوفه بی کتابت کرده اند نامه های کوفیان دعوت گر این مدعاست عهدوپیمان راشکسته، بی جوابت کرده اند تا بفهمی ماجرای کوفیان را اینچنین کوفیان بی وفا در اضطرابت کرده اند اهل کوفه اینچنین پستند وبی عهدو وفا پیش مولامردم کوفه خرابت کرده اند هرچه سوزان باشد و هر قدر با شدت دلت ای غم سرمازده بی آفتابت کرده اند ابن مرجانه تنت برخاک کوچه میکشید اینچنین درشهر کوفه درطنابت کرده اند بر سره دروازه آویزان شده ازچه سرت بعدکشتن اینچنین بی سر عذابت کرده اند اینچنین گشته کباب از حرف، قلب ما ولی مسلمی واینچنین درغم کبابت کرده اند 🔸 اشعار مجنون کرمانشاهی(آرمین غلامی): @majnon1396
درکوفه غم اشـاره هـا می بینی مرگ همه ی ستـاره هـا می بینی ازکوفه مخواه عهدو وفایی ، زیرا وا کـردن گـوشواره ها می بینی اشعار مجنون کرمانشاهی(آرمین غلامی): @majnon1396
میان کوفه مسلم بي قراری به آغوش کسی جایی نداری شدی آواره در هرکوی وبرزن زبی عهدی کوفه ناله داري اشعار مجنون کرمانشاهی(آرمین غلامی): @majnon1396
ابن العقیل بودودلیری سواره بود مردی که در سپهر شجاعت ستاره بود درکوفه او اجازه جنگ آوری نداشت آماده باش، منتظر یک اشاره بود آمدبه کوفه تاکه بگیردوفا وعهد از این که مانده بود دلش پرشراره بود هجده هزارنامه زمردم روانه کرد در جستجوی یافتن راه چاره بود آمدحسین تاکه به عهدش وفا کند در حلقه محاصره صدها سواره بود مسلم اسیرمردم وقومی که بیوفاست دیدی که زخم هاش فزون از شماره بود کوفه میا که شد سرمسلم جدازتن برخاک کوچه پیکر مسلم ستاره بود کوفیه میا که دست به دستان تیغ بود آقا سه شعبه در پی ذبحی دوباره بود شرمنده ام که نوشتم حسین بیا آقامیاکه پیکر من پاره پاره بود . کوفه میا که غارت خیمه کند عدو دعوا سر کشیدن یک گوشواره بود اشعار مجنون کرمانشاهی(آرمین غلامی): @majnon1396
✅ آمدم کوفه ولی، بی توگرفتارِ شدم بی تومن ساکن این دیارِ خونبارِ شدم کوفه من، خسته و سَرگشته و بیمارِ شدم من گرفتار دراین کوچه اغیارِ شدم لَعنتُ اللّه به این مردم بی عهد و وفا برعبیدالله وبرمردم، آن دوران ها دگر آرام گرفته خنجرکوفه حسین رنگِ اِحرام گرفته خنجرکوفه حسین زِ سرم کام گرفته خنجرکوفه حسین ختمِ انعام گرفته خنجرکوفه حسین خنجراز راه رسید و به سَرَم تیغ نشست.. استخوان بدنم ازاثر ضربه شکست باز هم رو به توام ، گریه کنان... بی تابم کوفه ، ای یارمیا ، برتو حسین بیتابم مردم کوفه حسین عهد و وفابشکستند منتظرمانده ی مرگم، در شب مهتابم آه دارم روی لب ،ذِکرِ ”حسین جان” گویم خجلم ازتوحسین، سیه اگرشد رویم دل چو ، مشغولِ توسل به محمد» شد و بعد... اشک ، بینِ دیده و چَشمِ تَرَم سَد شد و بعد... ابن مرجانه سرم کردجدا ،ردشد وبعد سرم افتاد زتن وای حسین بد شد و بعد... السّلام حضرتِ سلطان ، به فدایت پدرت میکند مردم این شهرتورا دَر به دَرتَ اشک میریخت ، کمی دردِ دلش وا میشد بین هرگریه ی چنین ، طرحِ معمّا میشد زیرِ لب بودمیا "کوفه " چه نجوا میشد... سرمن به نیزه ها خوب تماشا میشد چکنم وای که نام توحسین روی لب است دل من مضطرب از آمدورفت زینب است دم آخرشده و ، لحظه ی دیدار رسید وقتِ دل دادنِ بَر حضرتِ دلدار رسید راه را باز کن ای گُل ، به دَرَت خار رسید یاحسین کوفه میا، آخر دیدار رسید ابن مرجانه مراکشت وچو گل پژمردم آخرین لحظه به لب نام قشنگت بردمِ زیرتیغ ونیزه ها ، مرثیه خوانی میکرد دیده اش از دلِ او خانه تکانی میکرد ِاینچنین بودکمی یادِ جوانی میکرد همه را بودکه با ناله روانی میکرد یاحسین گفت به لب ، خواست که آرام شود مثلِ یک مرغِ نشسته به سَرِ بام شود... شده پرتاب تنش تا جگرش تیر کشید صورتِش خورد زمین ، ناله ی تصویر کشید... رفتنش دستِ قضا بود ، به تقدیر کشید اوشهادت نامه همه بار به تعبیر کشید زیرِ لب گفت: «حسین کوفه پرازنامردیست غیرمن کسی حسین ،بفکر اولادتونیست 🔸 اشعار مجنون کرمانشاهی(آرمین غلامی): @majnon1396
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه مسلم۱.mp3
680.4K
(نوحه حضرت مسلم ابن عقیل ع) _غلامی_مجنون _کرمانشاهی من مسلم سفیر، کوی حسینم درشهرکوفه ،در شور و شینم من مسلم هستم ازهمه خستم (کوفه میا حسین،عزیززهرا)۲ کردم درکوفه،مردم را دعوت خواندم کوفه را،از بهر بیعت پیمان چوبستند بیعت شکستند (کوفه میا حسین،عزیز زهرا)۲ مردم کوفه،بر من پیوستند بعد از مدتی،از من گسستند دلخونم دیگر چشمانم شدتر (کوفه میا حسین،عزیز زهرا)۲ سفیر توهستم ،اما غریبم درشهر کوفه،غم شد نصیبم گردیده تنها سفیرمولا (کوفه میا حسین،عزیز زهرا)۲ بر حسین گردیدم،محرم اسرار درکوفه گذارم ،سر روی دیوار مست حیدرم حسین باورم (کوفه میا حسین،عزیز زهرا)۲ درهوای حسین،در تاب و تبم من با ناله ام،فکر زینبم من جفادیدم اول شهیدم (کوفه میا حسین،عزیز زهرا)۲ ای اهل کوفه،ابن العقیلم در راه حسین،اول قتیلم پیمان شکستن راهم رابستن (کوفه میا حسین،عزیز زهر)۲ شدجداسرم بر، دارالعماره ازچشمان من،ریزدستاره فصل ماتم شد دلهاپر غمشد (کوفه میا حسین،عزیز زهرا)۲ رمین _غلامی_ مجنون_ کرمانشاهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا