روضه ام البنین.ع.mp3
8.62M
روضه ام البنین
جمعه اول دی ماه
کرمانشاه،مسجدنظام العلما
مداح..حاج آرمین غلامی👇👇
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحبم
روضه _ حضرت ام البنین سلام الله علیها _
بانوای-حاج آرمین غلامی
👇👇👇👇
کپی به گروها.
صدقه جاریست
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
ای مادر،چهار آفتاب ادرکنی ....
*یا ام البنین*
ای مادر چهار آفتاب ادرکنی ....
*ما رو دریاب بی بی*
زهرای سرای بوتراب ادرکنی ....
ما دست به دامان توییم ای بانو...
*درد دارا،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،دلتنگا،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،گداها،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،بی پناها،گوشه کنار صدای نالشون بلند شد،پناهنده ها گوشه کنار اومدن دامن بی بی رو گرفتن، حق داری خوب جایی اومدی، هر سال میومد در خونه ی قمر بنی هاشم،خرج سالشو از عباس می گرفت،میرفت...." اون سالم مثل هر سال،طبق عادت همیشه ، در خونه ی عباس و کوبید،کنیزک اومد درو باز کرد،چی میخوای؟عرض کرد: برو به مولا و آقات بگو گدای هر ساله اومده..." میگه آقا خرج سالمو بده برم... مرد سائل دید کنیز بغضش ترکید،شروع کرد گریه کردن،گفت خانم من جسارتی نکردم شما ناراحت شدید؟! من گدای عباسم ، اومدم خرج سالمو از آقام بگیرم و برم.... کنیزک با همون حالت اشک و ناله و بغض گفت ای مرد دیگه در این خونه رو نزن! چرا؟ چی شده؟آقام از من ناراحته؟؟ آقام گفته منو رد کنی؟کنیزک جواب داد نه" آقای تو خیلی آقاتر از این حرفاس، اما آقای تو رو لب تشنه کنار علقمه .... با مشک پاره .... عمود به سرش زدن .... تیر به چشمش زدن ...." مرد سائل گفت باورم نمیشه این حرفایی که شما میزنی من آقامو هر سال می دیدم ، اون پهلوونی که من دیدم،مگه کسی حریفش میشد،عمود به سرش بزنه؟!! گفت آخه ای مرد تو خبر نداری،اول دست چپ و راستش و قطع کردن ..... "دست خالی نریا،هر کی کربلا میخواد دامن عباس و بگیره ...."
یاابوالفضل،ابوالفضل،ابوالفضل الدخیل...
اون گداها و سائلی که میومد در خونت،گدای خوبی نبود،خرج سالشو میخواست از شما، آقاجان ما خرج نسل مونو از تو میخوایم ،آقا نکنه تو نسل ما یکی باشه،حسینی نباشه... یا ابوفاضل...... تو نسل ما همه دیوانه های حسین باشن،اسم عباس میاد بیچاره بشن، یا ابوالفضل.....سائل سرشو انداخت پایین آرام آرام از خونه ی قمر بنی هاشم فاصله گرفت و دور شد اما با خودش زمزمه داره ، حالا چی کار کنم؟جواب زن و بچه ام رو چی بدم؟ زن و بچه م امیدوار بودن بیام پیش تو در خونه تو دست پر برگردم، حالا برم چی بگم؟چی جواب بدم؟ از اون طرف کنیز درو بست رفت داخل منزل خانم ام البنین پرسید کنیزک کی بود در میزد؟عرض کرد بی بی جان (می خواست بی بی رو ناراحت نکنه) کسی نبود ،رفت،فرمود وقتی سوال میکنم جواب منو بده" خانم یه سائلی بود برا گدایی اومده بود" فرمود سائل که آنقدر معطلی نداره؟چی میگفت؟تو چی گفتی؟ دیگه مجبور شد عرض کنه بی بی جان این سائل میگفت من هر سال میومدم،خرج سالمو میگرفتم از آقا قمر بنی هاشم، منم مجبور شدم بگم دیگه عباسی نیست ...." اونم رفت. یه وقت دیدم سراسیمه ام البنین چادر به سر کرد تو کوچه دوید،دنبال مرد سائل آقا.. آقا.. آقا.. بایست،برگشت دید خانم ام البنین ، چه فرمایشی دارید؟فرمود عباس مرده،مادرش که نمرده؟!! تا من هستم هر سال بیا سهمتو از من بگیر ، برادرا دست بندازیم گوشه ی چادر ام البنین رو بگیریم،مادره،مادری می کنه ،امروز گدایی کن بگو بی بی جان شما یه نگاه کن، منم یکم مثل شما امام شناس بشم، منم بفهمم حسین یعنی چی؟برا اینکه شما بودی وقتی خبر آوردن ام البنین عون و کشتن،گفتی از حسین چه خبر ، جعفر رو کشتن،از حسین چه خبر، عباس رو کشتن،گفت میگم از حسین چه خبر؟؟؟*
ای مادر چهار آفتاب ادرکنی ...
زهرای سرای بوتراب ادرکنی ...
ما دست به دامان توییم ای بانو
یا فاطمه ی بنی کلاب ادرکنی ...
*روزها میومد کنار قبرستان بقیع، چهار تا صورت قبر می کشید زیر لب زمزمه ای داشت،خیلی معطلتون نکنم، دلاتون آماده س، ان شاالله بریم بقیع کنار قبر ام البنین اونجا برات بگم با ریشه کن شدن وهابیت .... زمزمه میکرد، چی کار کردی پسرم؟!!*
باور نمی کنم که زمین خورده ای پسر 2
تشنه کنار مشک تهی مرده ای پسر...
*پسرم ، پسرم....
عباس و خلف وعده ،نه باور نمیکنم، مگه میشه پسرم قول آب بده، بره و دیگه بر نگرده ......*
حسین .....
#حاج_آرمین غلامی (مجنون)
#روضه_حضرت_ام_البنین_علیهم_السلام
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
💠✳️💠✳️💠✳️💠
✳️
کپی به گروها.
صدقه جاریست
نوحه ام البنیین.ع...mp3
1.87M
❣﷽❣
👆🔘 سینه_زنی_حضرت_ام_البنین_س
اي امير المومنين را يار يا ام البنين ( س)
اي سرا پا پاکي و ايثار یا ام البنین
مکتب تو مهرباني اسوه ی تو فاطمه
داري از اوهمچنان آثار یا ام البنین
🔘آه و واویلا یا ام البنین
دامنت عباس پرور همسرت مولاعلي
مرتضي خو فاطمه رفتار یا ام البنین
بهر فرزندان زهرا بعد زهرا مادري
از توآيد اي علي را يار یا ام البنین
🔘آه و واویلا یا ام البنین
از تو بُرد عباس ميراث وفا و عشق را
تا که شد سقا وپرچمدار یا ام البنین
بوده هچون حضرت زهرا غريب شهر خويش
غربت قبرت کند اقرار یا ام البنین
🔘آه و واویلا یا ام البنین
خويش را پيوسته مي خواندي کنیز فاطمه
در حضور عترت اطهار یا ام البنین
چهار فرزند شهيدت گشت تقديم حسين
در زمین کربلا هرچهار یا ام البنین
🔘آه و واویلا یا ام البنین
چهار داغت بود بر دل باز بود اشکت روان
بر حسین آن سید الاحرار یا ام البنین
مي کشيدي باسر انگشت نقش چار قبر
مي زدي آتش به دل صد بار یا ام البنین
🔘آه و واویلا یا ام البنین
گريه کن يا فاطمه در ماتم آن فاطمه
کز عدو پيوسته ديد آزار یا ام البنین
تو نخوردي سیلی از دشمن ميان خانه ات
تو نديدي صدمه از مسمار یا ام البنین
دست تو سالم ولیکن بازوي زهرا شکست
پيش چشم حيدر کرار یا ام البنین
گريه کن اي مادر عباس بهر فاطمه
اي روان اشک تو بر رخسار یا ام البنین
🔘آه و واویلا یا ام البنین
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
جمعه اول دی ماه
کرمانشاه،تکیه بیگلربیگی
مداح..حاج آرمین غلامی👇👇
مدح امام زمان.ع..mp3
3.02M
بسم الله الرحمن الرحیم
🏴#امام_زمان_عج
🏴#سبک_زمینه_
#مداح..حاج آرمین غلامی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
عمریست که پریشان و گرفتار تواَم من
در فکر تو وُ دیدن رخسار تواَم من
ای شمس نهان در پس غیبت، کجایی؟
آواره و مشتاقِ به دیدار تواَم من
یعقوب دلم در ره تو خون به جگر شد
در حسرت وَصلت به فغان مرغ سحر شد
مجنون تو هر جمعه پی تو، بیامد
هر جا و مکانی که زِ نام تو خبر شد
خواهش چشِ ترمی
سایه ی روی سرمی
کاشکی میشد بشناسمت
وقتی که دور و برمی
ای دار و ندارم
ای باغ و بهارم
بیا ببین گریه
شده کار و بارم
📿 بیا آقام آقام 📿
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
با یاد تو هر ثانیه دل غرقِ تمناست
آهنگ لبانم همه دم آه و دریغاست!
محزون و شکسته پر و بالم، نگارا
شبهای فراقت به سر ما همه #یلداست
شرمنده ی روی تواَم ای ماه دل آرا
تقصیر من است پرده نشینیِ تو مولا
هر دم تو به یاد منی و من، نَدانم
منزل به کجا داری تو ای یوسف زهرا
ترانه ی رو لبمی
ذکر هر روز و شبمی
با اینکه بدم آقاجون
ولی تو تاب و تبمی
یه دنیا میخوامت
صیدم توی دامت
بیا گُل زهرا
فدای مرامت
📿 یابن الحسن.....
💠 اللهم عجل لولیک الفرج 💠
#کانال_متن_روضه_
روضه ام البنین.ع.......mp3
9.4M
روضه ام البنین
جمعه اول دی ماه
کرمانشاه،تکیه بیگلربیگی
مداح..حاج آرمین غلامی👇👇
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم
متن روضه ام البنین سلام الله
حاج آرمین غلامی ( مجنون)
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃السلام علیک یا ام البنین
🍀
جان میدهم ولی بدون پسرهایم ای فلک
داغ دودست ساقی لشگربدیده ام
*خانوم *
اسباب زحمت شد عیادت کردن از من
*عذر زحمات،بالا سر بچه ام هم رفتی،با این حال ِ خرابتون*
اسباب زحمت شد عیادت کردن از من
پس لایق لطف شما اُم البنین بود
من قدرت برخواستن از جا را ندارم
*مثل كی شدم؟*
چون من تن عباس هم روی زمین بود
*بچه ام هم نتونست جلوی پات بلند بشه خانوم،البته اون دست نداشت،اولاً شما رو ندید خانوم،اما اینقده میدونم بچه ام خوشحال شده*
من قدرت برخواستن از جا را ندارم
چون من تن عباس هم روی زمین بود
دار و ندارم چهار فرزندم فدا شد
شرمنده که دار و ندار من همین بود
عمری به عباس جوانم غبطه خوردم
ای کاش در کرب و بلا جان می سپردم
*در طول عمر، هر كسی رو از بازماندگان كربلا می دید،هی می گفت:جان ِ فاطمه عباسم رو حلال كنید،بچه ام تلاش خودش رو كرد،عباس كم نذاشت،دیگه نشد،مادرش بمیره، از شما خجالت كشید،خوب شد خیمه نیاوردنش،ای وای بچه ام اباالفضل... خانم من شرمنده ام بچه ام نتونست به خیمه برسه*
در علقمه افتاد مشک پاره پاره
*من اینطوری شنیدم،اولم باورم نشد*
در علقمه افتاد مشک پاره پاره
*نتیجه*
دل کند در خیمه رباب از شیر خواره
*شما امشب فریاد بزنید، گریه كنید،اُم البنین یه جوری ناله میزد،مروان به حالش گریه می كرد،اون جوری گریه كنید*
در علقمه افتاد مشک پاره پاره
دل کند در خیمه رباب از شیر خواره
شش ماه با فریاد هل من ناصر آنگاه
افتاد بر روی زمین از گاهواره
شرمنده بی عباس، تنها شد حسینت
آتش کشید از خیمه ی زینب شراره
معجر به غارت رفت دور از چشم عباس
خون می چکید از چشم و جای گوشواره
اُم البنین صد بار از شرمندگی مُرد
*چرا؟*
ای کاش عباسم به خیمه آب می برد
*اُم البنین فقط و فقط،فكر آب رسوندن به خیمه بود،اما تو خیمه چه خبر؟ هم می گفتند: بابا...*
گر نشد آب میسر گردد
گو عمو خود به حرم برگردد
*اصلاً ما تشنه نیستیم،برو بیارش،اصلاً ما آب نمی خواهیم،كی تشنه است؟ما آب نمی خواهیم،برو بیارش.*
بیا برگرد خیمه ای کس و کارم
من و تنها نگذار ای علمدارم
آب به خیمه نرسید فدای سرت
حسین قامتش خمید فدای سرت
*نمیدونم اُم البنین بهت گفتن یا نه؟این روضه هارو بشیر برات گفته....خانم جان! اُم البنین روضه های عباست برای تو افتخارت پیش فاطمه است،كه وقتی می بینه با عباسش چه كردن جلو فاطمه رو سفیدتر میشه،هر چند اُم البنین از ستاره های عالم درخشان تر ِ نزد خدا،اینقدر این خانم آبرو داره. اما بی بی جان من می خوام یه روضه بخونم،شما برای فاطمه روضه بخون،بی بی روضه ی شما رو گوش كنه،اینها هم روضه گوش كنند. میگه:دیدم مردم همه یه جا جمع شدن،یه عده دارن صوت و كف می زنند،جلو رفت دید همه دارن از هم سئوال می كنند،دیدم یه كسی سوار بر مركب،موی اسبش رو به زلف یه سر بریده گره زده، هر چی سر مركب پایین میاد،صورت روی زمین میخوره،همه جای ِ این صورت زخم ِ،اما معلوم ِصاحب ِ این سر، جوان ِ،رشید ِ،سوار سر رو بالا گرفته،یه نفر گفت:این سر ِ كیه؟ با افتخار گفت:عباس ِ...ای حسین.....*
دیگر مرا ام البنین نخوانید
زیرا که من دیگر پسر ندارم
*خانوم جان اگه بچه ام توی علقه موند، خودش هم خیلی ناراحت شد*
افتادم رو زمین خیلی بد شد
*به من امید بسته بودن فكر می كردن من به خیمه میرسم*
روی خاکا همین خیلی بد شد
*جلو زهرا..*
برا اُم البنین خیلی بد شد
حیف شد به خیمه نرسیدم
حیف شد رقیه رو ندیدم
☘
🌷🍃
🌾🌷🍂
روضه ام البنین.ع.....mp3
8.71M
روضه ام البنین
عصرجمعه اول دی ماه
کرمانشاه،مسجدحسین ابن علی(قربی)
مداح..حاج آرمین غلامی👇👇
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
🍂🍁متن روضه و وفاتِ حضرتِ ام البنین سلام الله علیها
#بامداحی..حاج آرمین غلامی
عالیه ی عرش معلاست این
آینه ی عصمت زهراست این
فاطمه ی دوم مولاست این
خادمه ی زینب کبری است این
جمله ملائک به رهت خاک بوس
فاطمه ی بنت اسد را عروس
خادمه ات آسیه و هاجر است
حرمتت از کعبه فراوانتر است
تاج سرت فاطمه ی اطهر است
ای صدف عباس تو را گوهر است
من که از نسل دلیر عربم
اُمّ العبّاسم و اُمّ الادبم
مادر چهار یَلِ رعنایم
من کنیز حرم زهرایم
آسمان، خاکنشین حرمم
عرش در تحت لوای کَرَمم
معرفت مسئله آموز من است
عاشقی سائل هر روز من است
دل من محو تولّای ولیست
سِمتم خادمی بیتِ علیست
من سفارش شدهی زهرایم
آبرو یافته از مولایم
وَه ازآن روز که قابل گشتم
با در بیت مقابل گشتم
آمد آن لحظه چه خوش اقبالم
دختر شاه به استقبالم
قبلهی نور به کاشانهی من
حَرَمَ الله کجا خانهی من
دست بانوی حرم بوسیدم
خاک پایش به بَصَر مالیدم
گفتم این بیت حریمِ لاهوت
من کنیزم به دیارِ ملکوت
آمدم خادمِ این در باشم
خادمِ دختر حیدر باشم
لیک آن روز زغم رنجیدم
وای دل، صحنهی سختی دیدم
هر دو ریحانهی حق تب دارند
بین خانه حَسَنین بیمارند
گفت زینب به دو چشمانیتر
نذر روزه بنما ای مادر
عرق از صورتشان تا شد جمع
سوختم در غمشان همچون شمع
آنقدر خرج ولایت گشتم
مورد لطف و عنایت گشتم
تا خدا مزد ولایم را داد
که به من گلپسری زیبا داد
صاحب جَنَّتُ الِاحساس شدم
مادر حضرت عباس شدم
در وفا یار بِلا فصل شدم
مادر فضل و اباالفضل شدم
شوری افتاد ز عشقش به دلم
دید از فاطمه بودن خجلم
حق نمود این شرفم نقش جَبین
حضرت فاطمه شد اُمُّ بنین
گفتم عباس گل ریحانی
به امیرت تو بلا گردانی
نه برادر و نه من مادرشان
من کنیز و تو غلامِ دَرِشان
روزی آید که به همراه حسین
از مدینه بروی نورِ دو عِین
چون حسینم تو خدایی گردی
عاقبت کرب و بلایی گردی
یک وصیت کنم این لحظه تو را
جانِ تو جانِ عزیز زهرا
رفتی و هَمره تو شادی رفت
از مدینه دگر آزادی رفت
وای زان روز که غمها برگشت
کاروان گل زهرا برگشت
جانِ هر دلشده بر لب آمد
بیحسین حضرت زینب آمد
گفت با من همه اَسرارِ مگو
ماجرا های تو و آنبغض گلو
گفت لبتشنه سوی آب شدی
از خجالت به خدا آب شدی
گفت با قدّ کمان جان دادی
من شنیدم نگران جان دادی
تا که مَشک و عَلمت را دیدم
دست پاک تو ز دور بوسیدم
باورم نیست سر زینِ وسجود
فرق عباس من و ضرب عمود
یاد تو روضه به پا میسازم
تا ابد بر پسرم مینازم
نزد زهرا تو وَجیهُ اللّهی
فانیِ حضرت ثار اللّهی
اُم البنین تازه عروسِ،تازه عروس رو با رسم و رسوم میارن،وقتی هم قبیله ای هاش،طایفه کلابیه،با سر و صدا داشتن عروس رو میآورن،نزدیکا که رسیدن گفت:دیگه برید،از این جا به بعد نمیخوام کسی بیاد...چی شده فاطمه؟ گفت:این کوچه حرمت داره،این همون کوچه ای است که فاطمه رو زدن...لحظه ی وارد شدنش به خونه ی امیرالمؤمنین چارچوب خونه رو بوسه زد...
رسید دم در خانه،چرا تو نمیای؟ گفت: بگید خانوم خونه بیاد...خانم خونه کیه؟ بگید زینب بیاد... دوبار با زینب اینجور رو برو شد،یه بار اینجا روبرو شد،منتظر شد زینب رسید،یه بار دیگه هم دم دروازه ی مدینه،هی دنبال حسین می گشت،چرا مرد تو این کاروان نیست،پس جوونا کوشن؟
یکی اومد گفت:ام البنین! پسرات رو کشتن...حسین کجاست؟ یه وقت دید یه پیرتر ازخودش.. مگه پیر زن میدوه؟دید یه پیرتر از خودش داره میدوه،نزدیک شد،ای وای زینبِ،بغلش رو باز کرد،افتاد تو بغل ام البنین،مادر!مادر!...کتکم زدن...گفت:مادر امونم رو بریدن،بغض کرده بود،ام البنین می زد به کمرش،گریه کن دخترم، چی شده؟ گفت: نامحرم.....پرده ی محملم رو....
ام البنین یه فریادی زد،مگه بچه ام مرده بود؟ صدا زد نه اتفاقاً داشت می دید،رباب دوید صدا زد:خوب شد نبودی اُم البنین،آره نگاه می کرد،اما از رو نیزه...
صدا زد رباب:ام البنین! دوتا سر رو نیزه وانمی ایستاد،یکی شیر خوار.....یکی سر علمدار... گفت: رباب!سر شیرخوار،سر علمدار.... گفت: مگه خبر نداری؟ عباس عمود تو سرش اومد،سر واشد شد،هر کار کردن سر رو نیزه وانمی ایستادبا روسری سر رو.... سر بچه ی من هم که از نوک نی کوچک تر بود، با هر سنگ می افتاد.حسین....
👆👆👆
بانوای گرم حاج آرمین غلامی (مجنون)
.بسم الله الرحمن الرحیم
#صوت روضه شب هفت
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
بامداحی..حاج آرمین غلامی👇👇
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم
#متن روضه حضرت_زهرا_س_شب هفت
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#روضه متنی و توسل #بعد_از_شهادت #حضرت_زهرا سلام الله علیها
بامداحی..حاج آرمین غلامی
صبح و ظهر و شام اگر که دیدهی عاشق، تَر است
فاش میخواهد بگوید از همه عاشقتر است
وصل یعنی سوختن، زیرا که در آغوشِ شمع
سرنوشت اکثر پروانهها خاکستر است
در لغت «اُم» میشود: «ریشه»؛ بلاشک باطناً
معنی «اُمّ اَبیها»، «ریشهی پیغمبر» است
حال که اطفال مؤمن را «تُرَبّیهِم»* بتول
کودکی که فاطمه ربَّش نباشد کافَر است
او به هجده نام، هجده سال، هجده جلوه کرد
او دو تا نُه سال، سِیرِ مصطفی و حیدر است
ما مقام چادرش را هم نمیفهمیم، چون
سِنخ و جنس ساتر و مستور از یکدیگر است
ما نمیدانیم خیر و شرّمان را هیچوقت
آنچه را زهرا برای ما بخواهد بهتر است
هر کجا خیر کثیرش هست، ابتر کامل و
هر کجا خیر کثیرش نیست، کامل ابتر است
* *
وای از حال علی و وای از حال علی
هرچه میشوید دوباره لکهخون روی دَر است
*امام صادق(ع) میفرمایند:
«إِنَّ أَطْفَالَ شِيعَتِنَا مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ، تُرَبِّيهِمْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلاَمُ»
ترجمه: همانا کودکان شیعه ما از مؤمنان را، فاطمه علیهاالسلام پرورش میدهد.
📚بحارالأنوار، ج ۶، ص ٢٢٩؛ تفسیر علی بن ابراهیم، ج ٢، ص ٣٣٢
.مقداد همچین که بعد شهادت اومد بره دومی جلوشو گرفت گفت کجا میری زهرا را کجا دفن کردید...تا امتنا کرد یه سیلی تو صورت مقداد زد...مقداد افتاد رو زمین زد زیر گریه... گفت دیدی طاقت نداری، چرا گریه می کنی...؟گفت نامرد گریه ام برا خودم نیست...فقط یه سوال دارم...اینجور که به من زدی چطور به زهرا زدی...؟....یه سیلی زد صورت بی بی ورم کرد...دیگه با دست دنبال بچه هاش میگشت... بلدی امشب داد بزنی یا نه...بگو وای مادر...*
.
پرسیدم آقاجان چرا گریه می کنید؟..
فرمود سلمان این خونه دیگه فاطمه نداره ....
خونه ای که فاطمه نداره برای ورود اجازه گرفتن نمیخواد...
اونایی که باید اجازه میگرفتند نگرفتن...
آقا امیرالمومنین حاضر شد که با هم به مسجد ببریم اما همین که به در خانه رسید از حال رفت بیهوش روی زمین افتاد ...
آقا را به هوش آوردن امیرالمومنین با دستای مبارکشون به در اشاره کردند
فرمود :اینجا زهرای منو زدن اینجا پهلوشو شکستن...
(( مخزن المصائب صفحه ۳۲))
بگیم .. آقاجان یا امیرالمومنین ...
شما بعد از شهادت فاطمه تا نگاهتون به در خانه افتاد یاد فاطمه افتادید ..
اما دلابسوزه برا اون خواهری که بعد از شهادت برادر چهل منزل با سر بریده همسفر بود
سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم یرای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر
به جُرم اینکه بودم خواهر تو
.
سه پنج روزه که بوی گل نیومد ....
با اشعار #بعد_از_شهادت ، اینگونه وارد روضه شوید:
شاید این روزا هر وقت مولا وارد خانه میشد میدید ؛ حسنین و زینبین پشت درِ خانه به گریه مشغولند و مدام میگن؛ همین جا بود که مادرمون بین در و دیوار قرار گرفت ...
و بعد روضه های #احراق_البیت و #
.
#کانال_متن_روضه_
روضه ام البنین.mp3
2.65M
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم
#متن روضه _حضرت_ام_البنین
بامداحی..حاج آرمین غلامی
قسمت این بود که تو مَحرم حیدر باشی
به علی مونس و هم خانه و همسر باشی
قسمت این بودکه در زندگی مشترکت
به عزیزانِ دلِ فاطمه مادر باشی
آفرین بر تو که هنگام ورودت گفتی
آمدی خادمه یِ خانۀ کوثر باشی
قسمت این بود که در بین تمامیِ زنان
تو فقط صاحب یک ماه و سه اختر باشی ..
قمرت یک نفره لشگرِ انصارِ خداست
پس عجب نیست که تو مادر لشگر باشی
خاک این خانه تو را قبله ی حاجات کند
متعجب نشوگر شافع محشر باشی ..
غم این خانه زیاد است زیاد است زیاد ..
سعی کن، مَرهمِ زخمِ دلِ دختر باشی
این یتیمان همه به واژه ی در حساسند
نکند در بزنند و تو پسِ در باشی
چار تا بچه ی این خانه همه مادریاند
نکند تب بکنی گوشۀ بستر باشی
اُم البنین تازه عروسِ،تازه عروس رو با رسم و رسوم میارن،وقتی هم قبیله ای هاش،طایفه کلابیه،با سر و صدا داشتن عروس رو میآورن،نزدیکا که رسیدن گفت:دیگه برید،از این جا به بعد نمیخوام کسی بیاد...چی شده فاطمه؟ گفت:این کوچه حرمت داره،این همون کوچه ای است که فاطمه رو زدن...لحظه ی وارد شدنش به خونه ی امیرالمؤمنین چارچوب خونه رو بوسه زد...
رسید دم در خانه،چرا تو نمیای؟ گفت: بگید خانوم خونه بیاد...خانم خونه کیه؟ بگید زینب بیاد... دوبار با زینب اینجور رو برو شد،یه بار اینجا روبرو شد،منتظر شد زینب رسید،یه بار دیگه هم دم دروازه ی مدینه،هی دنبال حسین می گشت،چرا مرد تو این کاروان نیست،پس جوونا کوشن؟
دیگرمرا ام البنین نخوانید
زیرا که من دیگرپسرندارم
↫