فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهروزترینرسانهآنلاينحاج آرمین غلامی👆
◼️#گزارش صوتی
عزاداریشب ششم محرم
#روضه علی اصغر_روضه قاسم
_شام پنج شنبه۲۱تیرماه۱۴۰۳
#مسجدمعتمدالدوله کرمانشاه
#تکیه خاکسارکرمانشاه
🎙بامدّاحی: #حاج آرمین غلامی👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهروزترینرسانهآنلاينحاج آرمین غلامی👆
◼️#گزارش تصویری
عزاداریشب ششم محرم
#نوحه
_شام پنج شنبه۲۱تیرماه۱۴۰۳
#مسجدمعتضدی کرمانشاه
🎙بامدّاحی: #حاج آرمین غلامی👇
حدیث امام صادق.ع.mp3
3.65M
بهروزترینرسانهآنلاينحاج آرمین غلامی👆
🛑 بعد از #شهادت اباعبدالله الحسین همه مردم #مرتد شدند جز سه نفر ‼️
🖇 #معارف_حسینی (18)
🌸 #امام_صادق علیه السلام فرمودند:
🔰پس از شهادت امام حسين همه مردم #مرتد شدند مگر #سه_نفر ابو خالد كابلى،يحيى بن ام الطويل و جبير بن مطعم اما بعد ديگران به اين سه نفر ملحق گرديدند و دوباره #مؤمن شدند و زیاد شدند.
يحيى بن ام طويل بعد از شهادت سیدالشهدا داخل مسجد پيغمبر ميشد و ميگفت ما از شما (بنی امیه) #بيزار شديم و دشمنى بين ما و شما ظاهر گردید.
📚الإختصاص ج۱ ص۶۴
👤 #علامه_مجلسی رحمه الله ذیل این حدیث شریف مینویسد:
🔰این سه تن یا چهار تن از بزرگان #خواص اصحاب اهلبیت صلواتاللهعلیهم بوده اند که یا برای #تقیه نکردن از اهلبیت اجازه داشتند یا تقیه کردن را در آن برهه با #فایده نمی دانستند لذا میدانستند که در هر حالی کشته میشوند (فلذا ترک تقیه کرده و علنا از امام حسین حمایت می کردند و بنی امیه را محکوم میکردند و پس از آن هم کم کم سایر شیعیان نیز تقیه را کنار گزارده و روی به حمایت #علنی از اهلبیت آوردند)
📚مرآة العقول ج۱۱ ص۸۹
💠با توجه به فرمایش علامه مجلسی و لسان مبارک امام صادق که در مقام #مذمت هستند معلوم میشود وظیفه شیعیان و محبین بعد از شهادت امام حسین این بوده که از اباعبدالله دفاع علنی بکنند و مخالفت خود را با دستگاه بنی امیه اشکار کنند.
_شام پنج شنبه۲۱تیرماه۱۴۰۳
#مسجدمعتمدالدوله کرمانشاه
#تکیه خاکسارکرمانشاه
🎙بامدّاحی: #حاج آرمین غلامی👇
#متن مقتل حضرت_قاسم_علیه_السلام
#مداح.حاج آرمین غلامی۱۴۰۳
#مسجدمعتمدالدوله /محرم/
#شب ششم محرم
🩸حضرت قاسم علیهالسلام، محبوبترین اولاد امام حسن علیهالسلام در نزد پدر و عمویش …
در نقلی آمده است که زینب کبری سلاماللهعلیها فرمودند:
🥀 در وقت شهادت برادرم امام حسن «صلواتاللهعلیه» بود که ما را یک به یک در آغوش میگرفت و میبوسید و وداع میکرد؛ چون نوبت به قاسم علیهالسلام رسید، دیدم که برادرم او را در برگرفت و بر روی سینه خود چسبانید و رو بر رویش نهاد و آهی کشید و او را از همه بیشتر بوسید.
🥀 من عرض کردم: برادر جان! گویا قاسم علیهالسلام را از همه بیشتر دوست داری!؟ برادرم فرمود: آری. عرض کردم: چرا؟ فرمود:
📋 لِأنَّهُ يُفدِي نَفسَهُ لِلحُسين علیهالسلام في يَومِ عاشورا
▪️چرا که او جان خودش را در روز عاشورا فدای سیدالشهداء صلواتاللهعلیه میکند.
🧷(اولاد دیگر از امام مجتبی علیهالسلام هم در کربلا به شهادت رسیدهاند؛ لکن چه بسا از آن جهت که حضرت قاسم علیهالسلام طبق روایت امام سجاد صلواتاللهعلیه به «بلای عظیم» به شهادت رسید، وجه قربانیشدنش متمایز از دیگر برادرانش شده است)
📋 ... و أخَذَ بِيَدِ القاسم و وَضَع في يَدِ أخيه الحُسين فَقال: هٰذا أمانَتي عِندك!
▪️و در آن حال دست قاسم علیهالسلام را گرفت و در دست سیدالشهداء علیهالسلام گذاشت و فرمود: ای برادر! این پسر امانت من است در نزد تو.
📚بحرالمصائب ج۴ ص۱۸۵
📚مقتل ملّا نقی بروجردی، ص۸۴ (نسخه خطی)
🔖 عالم ربانی مرحوم واعظ قزوینی در مقتل شریف «ریاض القدس» مینویسد:
📝 اهل خبره در روایات و مقاتل نقل کردهاند:
📜 أنّ قاسمَ بن حسن علیهماالسلام كان أحبَّ أولادِ الحَسن علیهالسلام إلى عَمِّه الحُسين علیهالسلام كما يُستَفاد من المَنقولات؛
🔻همانگونه که از نقل ها استفاده میشود،محبوبترین اولاد امام حسن علیهالسلام در نزد سیدالشهداء علیهالسلام، بدون شک قاسم بن الحسن علیهماالسلام بود.
🗯 و شاهد این مطلب، همان نقل مرحوم علامه مجلسی است که به وقت وداع قاسم علیهالسلام با سیدالشهداء صلواتاللهعلیه آورده است:
📜 إعتَنَقَهُ و جَعَلا یَبْکِیانِ حَتّی غُشِیَ عَلَیْهِما.
▪️ سیدالشهداء صلواتاللهعلیه دستان مبارکش را به گردن قاسم علیهالسلام انداخت و آن قدر هر دو گریستند که بیهوش شدند.
📚بحارالانوار ج۴۵ ص۳۴
✍ آیینۀ روی مجتبایی قاسم
مستغرق ذات کبریایی قاسم
مثل علی اکبری برای ارباب
چشم تو کند گره گشایی قاسم
حالا که پسر دار شده شاه کریم
داغ است بساط هر گدایی قاسم
از گوشۀ لبهات عسل می ریزد
مدهوش ز باده ی بقایی قاسم
دل می برد از همه مناجات شبت
مانند حسن چه خوش صدایی قاسم
قسمت نشده اگر امامت بکنی
معصومی و از گنه جدایی قاسم
تحت الهنکی که بسته ای شاهد بود
زیبای امام زاده هایی قاسم
سوگند به پینه های پیشانی تو
با سن کمت پیر دعایی قاسم
تو وارث تکسوار جنگ جملی
الحق حسن کرب و بلایی قاسم
زیر پر عباس کشیدی شمشیر
شاگرد امیر خیمه هایی قاسم
گردن زده ای ازرق و اولادش را
زیرا نوه ی شیر خدایی قاسم
ای وای گرفتند همه دورت را
چون گل به میان خارهایی قاسم
پهلوی تو ضربه خورده مثل مادر
افتاده میان دست و پایی قاسم
زیر سم اسب نرم شد پیکر تو
بر داغ عظیم مبتلایی قاسم
بازیچه ی قاتل است این کاکل ناز
گیسوی تو شد رنگ حنایی قاسم
از کهنگی نعل کفن پاره نشد
سربسته شده چه روضه هایی قاسم
جان داشتی و تن تو را کوبیدند
فرق من و توست ماجرایی قاسم
نجمه همه گیسوان خود را می کَند
تو قاتل او به نیزه هایی قاسم
#متن مقتل حضرت_قاسم_علیه_السلام
#مداح.حاج آرمین غلامی۱۴۰۳
#مسجدمعتمدالدوله /محرم/
#شب ششم محرم
👇
بسم الله الرحمن الرحیم🤞🤞
#متن روضه حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم
#کانال_متن_روضه
#مداح.حاج آرمین غلامی
گُلِ پژمرده پژمردن ندارد
ز پا افتاده پا خوردن ندارد
مرا بگذار عمو برگرد خیمه
تن پاشیده كه بردن ندارد
بیا شوق مرا ضرب المثل كن
تمام ظرفهایم را عسل كن
برای آنكه از دستت نریزم
مرا آهسته آهسته بغل كن
لبم بوی پدر دارد عمو جان
سرم شوق سفر دارد عمو جان
تمام سنگ ها بر صورتم خورد
یتیمی دردسر دارد عمو جان
امشب بریم در خانه ابن الکریم...
میوه دل امام حسن...
🔸همچو عمو ماه بنی هاشمی
🔸چشم و چراغ شهدا، قاسمی
امشب صاحب عزا...
خود امام حسنه...
آقای کریم ماست...
آی اونی که گفتی گرفتارم...
حاجت دارم... مریض دارم...
امشب شفای مریضت رو از امام حسن بگیر...
امشب آقا رو به پاره تنش قسم بده...
مگه ميشه...
برا میوه دلش اشک بریزی...
برا قاسمش اشک بریزی...
آقا دست خالی برت گردونه...
آماده ای بریم کربلا بسم الله...
شاید 13 سال بیشتر نداره...
اومد کنار ابی عبدالله...
صدا زد:
🔸من هوای جبهه دارم ای عمو
🔸غصه های خیمه دارم ای عمو
شب عاشورا اومد کنار عموجانش حسین...
عرضه داشت آقا...
یه سوال دارم...
آیا منم فردا شهید میشم یا نه...
آیا منم میتونم جانم رو فداتون کنم یا نه...
🔸این دلم احساس غمگینی کند
🔸غربتت درسینه سنگینی کند
عزیز دل برادرم...قاسمم...
مرگ رو چطور میبینی...
صدا زد:
احلی من العسل...
آقا مرگ برای من از عسل شیرین تره...
فرمود عزیز دلم...
فردا تو رو به بلای عظیم میکشند...
الله اکبر...
امان از بلای عظیم...
روز عاشورا اومد کنار ابی عبدالله...
صدا زد عموجانم حسینم...
الان ديگه وقتشه اجازه میدان بدید آقا...
دیگه طاقت ندارم...
ابی عبدالله چکار کنه...
صدا زد قاسمم...
عزیز برادرم...
چطوری اجازه بدم...
آخه تو یادگار حسنمی...
تو امانت برادرمی...
اصرار کرد...
هر طوری بود...
اجازه گرفت...
رفت به سمت میدان...
راوی میگه:
وَخَرَجَ غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ شِقَّةُ قَمَر
یه نوجوانی وارد میدان شد دیدم صورتش مثل ماه پاره میدرخشه...
تا وارد میدان شد...
شروع کرد به رجز خوندن...
چنان با شجاعت رجز میخونه...
همه لشکر دشمن متحیر موندن...
این آقازاده کیه...
آی نانجیبها...
اگه منو نمیشناسید بدانید...
أَنَا ابْنُ الْحَسَنِ سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفى
من فرزند قهرمان جنگ جملم...
من فرزند حسن بن علیم...
🔸آیینه ی مرد جمل آمد به میدان
🔸یک شیردل مانند یل آمد به میدان
جنگ نمایانی کرد...
خیلی ها رو به درک واصل کرد...
کسی حریف این آقازاده نميشه...
چه کار کردند...
دور تا دورش رو گرفتند...
اول سنگبارانش کردند...
یه ظالمی صدا زد...
بخدا بهش حمله میکنم...
داغش رو به دل مادرش میگزارم...
یا صاحب الزمان...
تا این نانجیب رسید...
ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّيف
ِ
آنچنان با شمشیر به سر مبارک زد...
فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ
قاسم با صورت به زمین افتاد...
همینجا بود صدای ناله اش بلند شد...
يا عَمّاه
عموجان حسین به دادم برس...
🔸افتادم از پشت فرس
🔸عمو به فریادم برس
ابی عبدالله مثل باز شکاری خودش رو رسوند...
بگم یا نه...
نگاه کرد...
دید یه قاسمش زیر سم اسبها...
هی صدا میزنه عموجان حسین...
ابی عبدالله این نانجیبها رو کنار زد...
نشست کنار یتیم برادر...
دید شمشیر به سرش زدند...
بدنش رو قطعه قطعه کردند...
سنگبارانش کردند...
داره نفسهای آخرش رو میکشه...
هی پاهاش رو زمین میکشه...
چه کار کنه حسین...
همه دیدند...
وقَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ،
قاسم رو به سینه چسباند...
وای عزیز برادرم قاسم...
یادگار حسنم قاسم...
🔸اي يادگار ِ رويِ قشنگِ برادرم
🔸جان كَندَنت روي زمين نيست باورم
🔸وقتي كه استغاثه ي جانسوز تو رسيد
🔸هفت آسمان، شكست و فرو ريخت برابرم
🔸پُر شد فضا ز عطر گلابِ تنت عمو
🔸عطر تن تو زنده كُند يادِ اكبرم
(صلی الله عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ)
#متن مقتل حضرت_قاسم_علیه_السلام
#مداح.حاج آرمین غلامی۱۴۰۳
#مسجدمعتمدالدوله /محرم/
#شب ششم محرم
👇
روضه۵.mp3
1.61M
#مقتل خوانی حضرت_قاسم_علیه_السلام
#مداح.حاج آرمین غلامی_محرم۱۴۰۳
🩸مادر قاسم علیهالسلام از فراق او به حالت احتضار در آمده بود...
در نقلی آمده است:
🥀 وقتی که قاسم علیهالسلام از میانه میدان به خیمهها برگشت تا نفسی تازه کند، سیدالشهداء علیهالسلام به او فرمودند:
📋 أدرِک اُمَّكَ بِنَظرَةِِ و لِقاءِِ فَإنَّها کَالمُحتَضَرَةِ فی فِراقِك
▪️برو و مادرت را دریاب؛ ولو به مختصر دیداری؛ چرا که از فراق تو به حال احتضار در آمده است!
🥀 قاسم علیهالسلام رو به خیمه مادر آورد؛ دید مادر با تازهعروسش مقابل یکدیگر نشسته و گریه میکنند. مادر تا قاسم علیهالسلام را دید، فریاد برآورد:
📋 أينَ أنتَ يا قُرَّةَ عَيني؟ أينَ أنتَ يا ثَمَرَةَ فُؤادي؟
▪️ای نور دیدهام! ای میوه دلم! کجایی؟!
📋 فَاحتَضَنَتهُ اُمُّهُ و زَفَرَت زَفرَةً و بَکَت حَسرَةً.
▪️مادر خونجگر از جایش سریع برخاست و قاسم علیهالسلام در آغوش گرفت و ناله سر میداد و آه حسرت از دل میکشید.
📚ریاض القدس ج۳ ص ۵۹۸
✍ نجمه در خیمه پریشان شدنت را چهکند
یک حرم چاک گریبان شدنت را چهکند
گفت دنبالِ تو عمه چقدر ماه شدی
حسرتِ مثلِ حسن جان شدنت را چهکند
سعی کردم که نفهمند چه شد با تو ، عمو
قدِ عباس نمایان شدنت را چه کند
بی زره رفتی و عباس به قربانت رفت
حال ای حنجره قربان شدنت را چهکند
اینقدر چگ مزن روی زمین پیشِ حسن
پدرت دست به دامان شدنت را چهکند
روضه۴.mp3
1.8M
#مقتل خوانی حضرت_قاسم_علیه_السلام
#مداح.حاج آرمین غلامی_محرم۱۴۰۳
🩸قاسم علیهالسلام را سنگباران کردند تا که او را از پای انداختند…
در نقلها آمده است:
🥀 وقتیکه عمر بن سعد ملعون و لشکریانش حریف جنگ تن به تن با قاسم علیهالسلام نشدند، آن نانجیب فریادش را بلند کرد و گفت:
📋أرضَخوهُ بالحِجارة
▪️او را سنگ باران کنید!
🥀 و دائماً با صدای نحسش فریاد میزد و میگفت:
📋 اُقتلوا ابنَ الخارجيّ.
▪️پسر آنکه را که خروج کرده بر امیر یزید بن معاویه، بکشید!
📋 فأحاطوهُ بالنَّبل.
▪️عدهای دیگر نیز دور تا دورش گرفتند و او را تیر باران کردند.
📚المنتخب؛ ج۲ ص۳۳۶
📚مهیج الاحزان ص۳۵۸
📚روضة الشهداء،ص۳۲۳
📚ریاض القدس ج۳ ص۵۸۳
🔖 در نقلی دیگر آمده است:
🥀 نانجیبی به نام «ظفر بن ملجم» را به نزد مختار آوردند. مختار رو به او کرد و گفت:ای لعین! در کربلا چه می کردی؟! چرا زره پوشیدی و سنگ بر بدن قاسم بن الحسن علیهماالسلام به چه عداوت زدی؟!
📚سرور المومنین، نائینی، ص۱۱۵ (نسخه خطی)
✍ سنگها بر سرِ تو مرثیه خوانی کردند
نیزهها زار زدند اشک فشانی کردند
فصلِ خندیدنِ تو بود نه گُل چیدنِ باد
چهرهات را چقدر زود خزانی کردند
نجمه در خیمه رویِ دامن زینب اُفتاد
عمه را اینهمه زخمِ تو کمانی کردند
پا مکش روی زمین ، جان به لبم آورده
آنچه با روی تو نامردمِ جانی کردند
تا که دیدند یتیم حسنی خندیدند
دوره کردند و چه بد سنگ پرانی کردند
هرچه کردند حریفت نشدند و آخر
تشنگی و نظر و نیزه تبانی کردند