✳️ باسمه تعالی ✳️
💠 حضرت زهرا تجلی حُسن 💠
❇️ پیامبر اکرم ( ص) فرمودند :
« اگر حُسن و زیبایی شخصی می شد ، آن شخص فاطمه (س) بود بلکه او عظیم تراست.»
دلیل عظیم تر بودن حضرت زهرا ( س) این که این حبیبه خداوند متعال منشأ حُسن و زیبایی هستند.
❇️ حضرت امام صادق ( ع) فرمودند :
« حضرت فاطمه (س) نزد خداوند ۹ نام دارد : فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه، زهرا.» بعد در مورد نامیدن شدن آن حضرت فرمودند چون ایشان از هر شر و بدی دور هستند.»
📗صدوق ؛ خصال،ج ۲، ص ۴۱۴
✍️ این یعنی ۹ ویژگی آن حضرت نزد خداوند متعال برجسته شده است.
✍️ طبق روایات حضرات معصومین (ع) یکی ازمعانی نام #مبارک_فاطمه این است که انسانها از شناخت او دور نگه داشته شده اند.
💠درمنابع حدیثی و زیارات، القاب متعددی برای حضرت فاطمه(س) شمرده شده است که مهم ترین آنها عبارتند :
۱_ زَهراء = درخشان و نورانی
۲ _عَذراء = پاکدامن
۳ _معصومَه =مصون از گناه
۴ _حَوراء إنسیّه =حوریهای به صورت انسان
۵ _حُرَّه= آزاده
۶ _مُبارَکه = پربرکت
۷_ بَتُول= جدا و ممتاز از دیگران،بریده از مردم و متوجه به سوی خدا،
زنی که عادت ماهیانه نبیند.
۸ _طاهِرَه= زن پاک
۹_ حَصَان= پاکدامن ، زن پارسا و با عفت
۱۰ _زََکیَّه= پاکیزه (از زشتیهای اخلاقی)
۱۱_ مَریم کُبری =مریم بزرگ
۱۲ _راضیَه =خشنود (به تقدیر الهی)
۱۳ _صِدّیقَه= بسیار راستگو
۱۴_ مَرضیَّه =کسی که خدا از او راضی و خشنود است
۱۵ _نوریَّه= نورانی
۱۶ _رَضیَّه= مورد رضایت و خشنودی
۱۷_ سَماویَّه= بانوی آسمانی
۱۸_ سَیدة نِساء العالَمین= سرور زنان جهان
۱۹ _حانیَه= بسیار مهربان
۲۰_ مَنصورَه =یاری شده
۲۱ _مُحَدَّثَه= کسی که فرشتگان با او سخن گویند
۲۲ _زاهِدَه= زن پارسا
۲۳ _طَیّبَه = زن نیک، زلال، پاک
۲۴ _اُمّ اَبیها= مادر پدرش
۲۵_ تَقیَّه=زن پرهیزکار
۲۶ _ حکیمه =زن دارای حکمت
۲۷ _مُطَهَّرَه= پاک
۲۸ _شَهیدَه =بانوی شهید
۲۹ _صادِقَه= راستگو
۳۰_ رَشیدَه =فهمیده و خردمند
۳۱ _ فاضِلَه= با فضیلت
۳۲ _ نَقیَّه= خالص و ناب
۳۳ _عَلیمَه= دانا
۳۴_ مَهدیَّه= هدایتیافته
۳۵ _صَفیَّه= صاف و خالص
۳۶ _عابدَه= عبادتکننده
۳۷ _مُتَهَجِّدَه= شبزندهدار
۳۸_ قانِتَه= پیوسته در حال اطاعت از خدا
۳۹_ صابره : زن شکیبا
در برخی منابع متاخر القاب دیگری
۴۰ _ حبیبه : زن محبوب
💠 اگر اسماء حسنای الهی ۹۹ نام باشد حضرت فاطمه زهرا ( س) واجد تمام آنها هستند
#مصائب_فاطمیه
#وصایا_و_لحظات_احتضار
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
◼️ ویژه شب جمعه، شب زیارتی سیدالشهدا علیه السلام
◼️زینبم! وقتی که حسینم این پیراهن رو از تو خواست بدان که دیگر آخرین دیدار تو با اوست...
آخرین روزهای عمر شریف صدیقه کبری علیها السلام بود، که نوشته اند:
أَعطتِ الزَهراء عَلَيهاالسّلام قميصَ إبراهيمَ الخليل لزَينب علیهاالسلام
▪️زهرای مرضیه علیهاالسلام، پیراهن حضرت ابراهیم علیه السلام را (که از آباء و اجدادش به ارث رسیده بود) به زینب کبری علیها السلام داد و فرمود:
إذَا طَلبَه منكَ أخوكَ الحسينُ عليه السّلام فَاعلِمي أنَّهُ ضَيفكَ ساعةً،ثمّ يُقتلَ بأشدّ الأحوالِ بيدِ أولادِ الزنا
▪️وقتی که این پیراهن را برادرت حسین علیه السلام از تو طلب کرد، بدان که دیگر لحظاتی بیشتر مهمان تو نیست و ساعتی دیگر به سخت ترین حالت به دست اولاد زنا به شهادت می رسد.
📚عوالم العلوم:ج ١١ ص ٩٠٦ ح ١٥٧.
📚وقائع الشهور و الأيام للبيرجندی.
📚مسند فاطمة عليها السّلام للتويسركاني:ص ٣٢٤ ح ٢٠٣.
@manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین_ایتا
#مصائب_فاطمیه
#بستر_شهادت
#غربت_امیرالمؤمنین_علیه_السلام
◼️ سلمان ! فاطمه زهرا - سلام الله علیها - را دریاب...
که اگر بر سر قبر رسول خدا - صلی الله علیه و آله - برود و گریبان چاک دهد، مدينه اهلش را میبلعد...
وقتی که امیر المومنین علی علیه السلام را از خانه خارج کردند، فاطمه زهرا - علیها السلام - بیرون آمد و فرمود:
ای ابوبکر! آیا میخواهی مرا بیوه کنی؟
وَ اللَّهِ لَئِنْ لَمْ تَکُفَّ عَنْهُ لَأَنْشُرَنَّ شَعْرِی وَ لَأَشُقَّنَ جَیْبِی وَ لَآَتِیَنَّ قَبْرَ أَبِی وَ لَأَصِیحَنَّ إِلَی رَبِّی
▪️به خدا سوگند اگر علی - علیه السلام - را رها نکنی، موهایم را بیرون میریزم و پیراهن خود را پاره میکنم و بر سر قبر پدرم میآیم و به سوی پروردگارم ناله بر میآورم.
فاطمه زهرا - سلام الله علیها - دست امام حسن و امام حسین - علیهما السلام - را گرفت و به سمت قبر پیامبر - صلی الله علیه و آله - راه افتاد.
امیرالمؤمنین _در حالی که با طناب دست و پایش بسته بود و گردن مبارکش به زیر تیغ عمر بود _ به سلمان فرمود :
أَدْرِکْ ابْنَةَ مُحَمَّدٍ فَإِنِّی أَرَی جَنْبَتَیِ الْمَدِینَةِ تُکْفَئَانِ وَ اللَّهِ إِنْ نَشَرَتْ شَعْرَهَا وَ شَقَّتْ جَیْبَهَا وَ أَتَتْ قَبْرَ أَبِیهَا وَ صَاحَتْ إِلَی رَبِّهَا لَا یُنَاظَرُ بِالْمَدِینَةِ أَنْ یُخْسَفَ بِهَا وَ بِمَنْ فِیهَا
▪️دختر محمد صلی الله علیه و آله، را دریاب؛ به خدا سوگند اگر موهایش را بیرون بریزد و پیراهن خود را پاره کند و بر سر قبر پدرش برود و به سوی پروردگارش ناله برآورد، میبینم که دو طرف مدینه بر هم قرار میگیرند [مدینه زیر و رو میشود] و در اندک زمانی زمین، مدینه را [به همراه کسانی که در آن هستند] خواهد بلعید.
سلمان - رضی الله عنه - خود را به ایشان رساند و عرض کرد:
ای دختر محمد! خداوند پدرت را برای رحمت مبعوث نموده است، برگردید.
فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود:
یَا سَلْمَانُ یُرِیدُونَ قَتْلَ عَلِیٍّ مَا عَلَیَّ صَبْرٌ فَدَعْنِی حَتَّی آتِیَ قَبْرَ أَبِی فَأَنْشُرَ شَعْرِی وَ أَشُقَّ جَیْبِی وَ أَصِیحَ إِلَی رَبِّی
▪️ای سلمان! میخواهند علی علیه السلام را بکشند، من نمی توانم صبر کنم، پس بگذار بر سر قبر پدرم بروم و موهایم را بیرون بریزم و پیراهنم را پاره کنم و به سوی پروردگارم ناله برآورم.
سلمان گفت:
من میترسم که زمین، مدینه را در خود فرو برد، علی علیه السلام مرا پیش شما فرستاده تا به شما بگویم که به خاطر او به خانه برگردید و از این کار منصرف شوید.
صدیقه کبری علیها السلام فرمود:
إِذاً أَرْجِعُ وَ أَصْبِرُ وَ أَسْمَعُ لَهُ وَ أُطِیعُ
▪️حال که علی - علیه السلام - اینگونه فرموده، پس بر میگردم و صبر میکنم و به امر ایشان گوش میکنم و از ایشان اطاعت میکنم.
📚 تفسیر عیاشی ج ٢ص۶٧
📚 بحارالانوار ج ٢٨ص٢٢٩
#مصائب_فاطمیه
#غربت_امیرالمؤمنین_علیه_السلام
◼️ به خدا قسم دیدم که دیوارهای مسجد از جا کنده شد...
کتب شریف " الإحتجاج " از امام صادق - علیه السلام - نقل می کند که حضرت فرمودند:
هنگامی که امیرالمؤمنین - علیه السلام - از منزلشان بیرون آورده شدند، فاطمه زهرا - علیها السلام - از خانه بیرون آمدند و تمام زنان بنی هاشم نیز با او بیرون آمدند و رفتند تا به نزدیک قبر [پیامبر صلی الله علیه و آله ] رسیدند و فرمودند:
خَلُّوا عَنِ ابْنِ عَمِّی فَوَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ لَئِنْ لَمْ تُخَلُّوا عَنْهُ لَأَنْشُرَنَّ شَعْرِی وَ لَأَضَعَنَّ قَمِیصَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلَی رَأْسِی وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَی اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی
▪️پسر عمویم را رها کنید، قسم به آن خدایی که محمد - صلی الله علیه و آله - را به حق برانگیخت اگر او را رها نکنید، گیسوان خود را پریشان کرده و پیراهن رسول خدا - صلی الله علیه و آله - را بر سر افکنده و به خداوند تبارک و تعالی فریاد خواهم زد.
یقین بدانید که ناقه صالح، در نزد خدا از من گرامی تر نبود و بچه ی آن ناقه نیز در نزد خدا از فرزندان من گرامی تر نبود.
سلمان گوید:
کُنْتُ قَرِیباً مِنْهَا فَرَأَیْتُ وَ اللَّهِ أَسَاسَ حِیطَانِ الْمَسْجِدِ (مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله) تَقَلَّعَتْ مِنْ أَسْفَلِهَا
▪️ من نزدیک ایشان [فاطمه - سلام الله علیها -] بودم، به خدا سوگند دیدم که پایه دیوارهای مسجد رسول خدا - صلی الله علیه و آله - از پایین کنده شد، به طوری که اگر کسی میخواست، میتوانست از زیر آن بگذرد.
📚الاحتجاج:ص ۵۶
📚بحارالانوار ج ٢٨ص٢٠۶
#معارف_فاطمی
🔹 مقام نوهٔ فضّه خادمه...
🔹 مستجاب الدعوة هستند؛ حتی ذرّیه خدّام صدیقه کبری «سلام الله علیها»
مالک بن دینار گوید:.
در موسم حج زن ضعیفی را دیدم که بر شتری نحیف سوار است. مردم او را نصیحت میکردند که با آن شتر به صحرا نرود و باز گردد؛ ولی او توجّهی نکرد و همراه بقیۀ مردم به راه افتاد. هنگامی که مقداری از راه را در بادیه طی کردیم شترش تحمّل رفتن را از دست داد و ایستاد. او سرش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت:
خدایا! نه مرا در خانهام گذاشتی و نه به خانۀ خودت رسانیدی. تو را به عزّت و جلالت سوگند اگر کسی غیر از تو این عمل را با من انجام داده بود شکایت او را به سوی تو میآوردم.
مالک گوید:
در این حال ناگهان شخصی نزد او آمد که شتری ماده به همراه داشت و به آن زن گفت: سوار شو! هنگامی که وی سوار شتر گردید آن حیوان با سرعت عجیبی حرکت کرد. زمانی که من مشغول طواف خانۀ خدا بودم، آن زن را دیدم که طواف میکرد. او را سوگند دادم و از او خواستم که خود را معرفی کند.گفت:
من "شُهره"، دختر مُسکه، دختر فضّه، خادم حضرت فاطمه زهرا علیها السلام - یعنی نوه فضّه- هستم.
📚 مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۱۷
@manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین_ایتا
#مصائب_فاطمیه
#بستر_شهادت
◼️ امیرالمؤمنین علیه السلام، خودش این روزها از خانم خانهاش پرستاری میکند...
در روایتی امام حسین علیه السلام فرمودند:
«هنگامی که فاطمه دختر پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله (بعد از واقعه در و دیوار) بیمار شد، به امیرالمومنین علی علیه السلام وصیت کرد که موضوع بیماری وی را مخفی بدارد و هیچ کس را از بیماری او با خبر نکند. علی علیه السّلام نیز به وصیت او عمل کرد.
وَ کَانَ یُمَرِّضُهَا بِنَفْسِهِ وَ تُعِینُهُ عَلَی ذَلِکَ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَیْسٍ رَحِمَهَا اللَّهُ عَلَی اسْتِسْرَارٍ بِذَلِکَ کَمَا وَصَّتْ بِهِ
▪️حضرت امیر علیه السلام خودش پرستاری فاطمه زهرا علیهاالسلام را عهده دار بود و اسماء بنت عمیس طبق وصیت فاطمه علیهاالسّلام، در امر پرستاری آن بانو به علی یاری میرساند.
📚الامالی شیخ مفید ص٢٨١
📚بحارالانوار ج ۴٣ص٢١٠
@manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین_ایتا
#مصائب_فاطمیه
#مصائب_هجوم_به_بیت_ولایت
◼️ تویی که مرا اینگونه کتک می زنی، فاطمه زهرا سلام الله علیها را چگونه کتک زدی؟!
صبح روز بعد از شهادت صدیقه کبری علیها السلام بود؛ مردم مدینه، درِ خانه صدیقه طاهره سلام الله علیها آمده بودند تا بر پیکر مطهر آن بانو نماز بخوانند.
مقداد نگاهش به ابوبکر افتاد و رو به او کرد و گفت:
ما شب گذشته، فاطمه زهرا سلام الله علیها را به خاک سپردیم.
عمر به ابوبکر گفت : آیا من به تو نگفته بودم که این ها این کار را می کنند؟!
مقداد گفت:
إنَّ فاطمة عليها السّلام أوصَت بذلك؛أنّكم لا تصلّون عليها.
▪️ فاطمه زهرا سلام الله علیها این چنین وصیت نموده بود که شما بر آن بانو نماز نخوانید.
فرفعَ عمر يدَه و ضربَ على رأسِ مقداد و وجهَه ضرباً عنيفاً حتى أَعيَى مِن كثرة الضرب،و خلّص الحاضرون المقداد من يده
▪️عمر دستش را بلند کرد و محکم به سر و صورت مقداد سیلی زد و آن قدر عمر، او را زد که از پا افتاد.
مردم آن جا جمع شدند و مقداد را از دست او نجات دادند.
مقداد از جا بلند شد و رو به عمر گفت:
ماتت ابنةُ رسول اللّه عليها السّلام و الدَّم ينزفُ مِن جَنبها بسببِ ضربةِ سيفٍ و سَوطٍ ضربتَها أنتَ،و أنا أحقرُ عندكم مِن علي و فاطمة عليهماالسّلام.
▪️دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنيا رفت در حالی که از پهلویش به سبب آن ضربه ای که تو با غلاف شمشیر و تازیانه بر او زدی، خون جاری بود.
منِ مقداد که خیلی کوچک تر از علی و فاطمة علیهما السلام هستم در نزد شما ( و عجیب نیست که تو این گونه مرا میزنی!)
عمر و ابوبکر و اطرافیانشان وقتی این کلام مقداد را شنیدند، گفتند:
علی بن ابی طالب به کتک خوردن در این ماجرا سزاوار است! ( چرا که او فاطمه علیهاالسلام را شبانه خاک سپرده است)
پس به داخل خانه آمدند؛ مولا علی علیه السلام پای در خانه نشسته بود.
عمر گفت:
ای پسر ابوطالب! آن حسادت قدیمی ات را رها نکرده ای؟!
خودت در غیاب ما، رسول خدا صلی الله علیه و آله را غسل دادی و این جا هم بر بدن فاطمه (علیها السلام) نماز خواندی و به پسرت حسن (علیه السلام) یاد دادی که به ابوبکر بگوید :
« از منبر و جای پدرم پایین بیا»؟!
عمر این ها را می گفت و امیرالمومنین علی علیه السلام ساکت نشسته بود.
اما عقيل، جواب عمر را داد و گفت:
و أنتم و اللّه أشدُّ الناس حسداً و أقدمُ عداوةً لرسول اللّه و أهل بيته عليهم السّلام؛ ضربتُموها بالأَمس و خرجَت مِن الدنيا و ظهرها مضرّجٌ بدمٍ،و هي غير راضيةٍ عنكما
▪️به خدا قسم، شما از همه مردم حسادتان بیشتر است. شما از همه مردم دشمنی تان با رسول خدا صلی الله علیه و آله و اهلبیت او بیشتر است.
همین شما بودید که مثل دیروزی، فاطمه زهرا سلام الله علیها را کتک زدید و او از دنيا رفت در حالی که پشت سرش از ضرب تازیانه های شما هنوز خون آلود بود و هیچ گاه از شما راضی نشد.
در پی سخنان عقيل، زنان بنی هاشم جمع شدند و با صدای بلند گفتند:
همین شما بودید که خواستید رسول خدا صلی الله علیه و آله را به قتل برسانید اما نتوانستید؛ اما دخترش را دیروز کشتید و امروز می خواهید برادر رسول خدا صلی الله علیه و آله را بکشید؟!
کمک می طلبیم از خدا و رسولش...
کسی نیست شما را از کارهایتان باز بدارد؟!
مسلمانی پیدا نمی شود که سخن حق بگوید که شما با وصی رسول خدا صلی الله علیه و آله و خلیفه بر حق او چه کردید؟!
اما جز عده کمی، لب به سخن باز نکردند.
📚 کامل بهائی ج١ص٣١٢
@manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین_ایتا
#معارف_فاطمی
🔹 مقام نوکران حضرت زهرا «سلام الله علیها»...
در روایت آمده است:
وقتی حضرت فاطمه علیها السلام به شهادت رسید ، امّ ایمن سوگند خورد که در مدینه نماند؛ زیرا طاقت دیدن آن مواضع و محلهایی که حضرت فاطمه علیها السلام را در آنجا دیده بود نداشت. از مدینه خارج شد و به سوی مکّه حرکت کرد. در بین راه، آب او تمام شد و تشنگی شدیدی بر او غلبه کرد، پس دستان خود را به سوی آسمان بلند کرد و گفت:
یَا رَبِّ أَنَا خَادِمَةُ فَاطِمَةَ تَقْتُلُنِی عَطَشاً؟!
▪️ پروردگارا، من خادم حضرت فاطمه علیهاالسلام بودم. آیا میخواهی مرا به واسطۀ عطش و در حال تشنگی قبض روح کنی؟!
در این حال خداوند متعال دلوی آب از آسمان برای او فرستاد. او از آن آب نوشید و هفت سال از آب و غذا بی نیاز گردید. به طوریکه مردم او را در روز بسیار گرم به دنبال کارهایی میفرستادند ولی هرگز تشنه نمی شد.
📚 خرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، ج۲، ص۵۳۰
@manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین_ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖
🎥#کلیپ_تصویری
🔅ثواب بردن تا قیامت با یک عمل
آیات نورانی قرآن آیه الکرسی
🔰 #استاد_عالی
@manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین_ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
اهل انتظار
منتظر به منزله کسی است که در راه اهداف اسلام و در رکاب رسول الله (ص) در جنگ بدر و احد به شهادت رسیده باشد. این فضیلت ها استثنایی است که اهل انتظار را ترغیب می کند که این مسیر را دنبال کنند و ببینند انتظار چیست و چگونه می شود به انتظار رسید؟ این انتظاری که این گونه انسان را متحول می کند و اکسیر اعظم است و مس وجود انسان را به طلا بدل می کند و انسان را به اولیای خدا نزدیک می سازد، چگونه انتظاری است؟
انتظار مطلوب
این انتظار، انتظار امر ولی خداست. منتظر فرج و گشایش در کار امام زمان (عج) باشد و دست یابی به چنین مقامی، به این بستگی دارد که انسان از خودش و رنج ها و کمبودهایش جدا شود و به رنج اولیای خدا و گشایش در کار آن ها بیندیشد. بنابراین، انتظاری مطلوب است که انتظار برای امر الهی باشد. عارف به امر امامت و منتظر امر امامت، انسانی است که این فضیلت ها را دارد و این ثواب ها را به دست می آورد. اگر بخواهیم به این فضیلت دست یابیم، باید امر ولی خدا را درک کنیم و منتظر تحقق آن باشیم، و الا انتظارهای دیگر، این برکات و فضایل را به دنبال نمی آورد. انسان فارغ از خود و مشغول به کار ولی خدا می تواند منتظر گشایش باشد.
اولین عنصر انتظار
انتظار در روایات دارای عناصری است که انسان باید به آن بپردازد تا ویژگی های یک منتظر را داشته باشد. نخست این که انسان معرفت به امر ولایت الهیه پیدا کند. امر ولایت الهی و جریان این امر در عالم به دست انبیا و اوصیای الهی تحقق پیدا می کند.
انسان باید اهداف اولیای خدا و وجود مقدس امام زمان (ع) را بشناسد. این اولین قدم در انتظار است. کسی که امر ولی خدا را درک نکرده و معنای امامت و خلافت را نمی داند و با جریان امامت ناآشناست و اهداف امامت و رسالت را درک نمی کند، دنبال چه هدفی است؟ طبیعی است که چنین انسانی نمی تواند منتظر باشد. کسی که مقوله انتظار را درک کند، به ثواب ها می رسد.
یقین، از ارکان انتظار
یقین، یکی از ارکان انتظار است. به دنبالش انسان باید آن اهداف را بشناسند و یقین به تحقق آن اهداف و شرح صدر پیدا و روحش رشد کند و دلداده آن هدف ها شود و برای هدف ها دغدغه داشته باشد. انسانی که دغدغه خاطر ندارد و روحش متوجه هدف ها نیست، نمی تواند منتظر تحقق هدف ها باشد. انتظار تحقق هدف ها پس از این است که انسان هدف ها را بشناسد و دل در گرو هدف های بزرگ داشته باشد. انسان در یک دوره ای اهداف کودکانه دارد و دنبال هدف های کودکانه است. وقتی کم کم روحش بزرگ می شود و به دوره بلوغ و جوانی و کمال و کهنسالی می رسد و هدف ها و انتظارهایش عوض می شود، دنبال امور دیگری است.
معرفت به اهداف حضرت
اگر انسان به رشد و بلوغ و کمال برسد و بتواند اهداف اولیای خدا را درک کند و دل در گرو آن هدف ها داشته باشد و نگران حاصل نشدن هدف ها باشد و به این بیندیشد که چرا هدف ها فراهم نشده و عالم به هدف های بزرگ نرسیده، انسانی است که یک گام در مسیر تحقق هدف ها برداشته است. بنابراین، معرفت به اهداف حضرت و دلدادگی به هدف ها و امیدواری به تحقق آن ها، یکی از ارکان انتظار است. انسانی که امیدوار نیست، نسبت به تحقق اهداف الهی مأیوس است. بارقه های امید در دلش جایی ندارد و این انسان منتظر نیست
منتظر امر الهی
خدای متعال می فرماید: «وَ ارْتَقِبُوا إِنِّی مَعَکمْ رَقیبٌ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکمْ مِنَ الْمُنْتَظِرینَ». منتظر امر الهی باشید. من هم در انتظار با شما نشسته ام. براساس این آیه، گویی خدا هم منتظر است. این انتظار، انتظاری عادی نیست. وقتی گشایش پیش می آید که مردم مأیوس می شوند و جایی برای امید نمی ماند. در این شرایط آدم احساس می کند، راهی نیست. از این رو، هنگام گشایش فرا می رسد.
دعایی درباره انتظار
در فرازی از یکی از دعاهایی مفاتیح می خوانیم: «وَ أَنْتَ الْعَالِمُ غَیرُ الْمُعَلَّمِ. وَ ثَبِّتْنِی عَلَی طَاعَةِ وَلِی أَمْرِک الَّذِی سَتَرْتَهُ عَنْ خَلْقِک وَ بِإِذْنِک غَابَ عَنْ بَرِیتِک وَ أَمْرَک ینْتَظِرُ وَ أَنْتَ الْعَالِمُ غَیرُ الْمُعَلَّمِ بِالْوَقْتِ الَّذِی فِیهِ صَلاحُ أَمْرِ وَلِیک فِی الْإِذْنِ لَهُ بِإِظْهَارِ أَمْرِهِ وَ کشْفِ سِتْرِهِ فَصَبِّرْنِی عَلَی ذَلِک حَتَّی لا أُحِبَّ تَعْجِیلَ مَا أَخَّرْتَ وَ لا تَأْخِیرَ مَا عَجَّلْتَ وَ لا کشْفَ مَا سَتَرْتَ وَ لا الْبَحْثَ عَمَّا کتَمْتَ وَ لا أُنَازِعَک فِی تَدْبِیرِک وَ لا أَقُولَ لِمَ وَ کیفَ وَ مَا بَالُ وَلِی الْأَمْرِ لا یظْهَرُ وَ قَدِ امْتَلَأَتِ الْأَرْضُ مِنَ الْجَوْرِ».[5] خدایا مرا ثابت قدم بر ولی امر خود بدار، کسی که او را از مخلوقات و بندگان خودت پنهان داشتی و منتظر فرمان توست، تا ظهور کند و تو می دانی آن اوقات را که مصلحت کار ولی تو در اوست، در چه موقع به او اجازه بدهی که ظهور کند و پرده را کنار بزند.
موعد ظهور
حضرت و خدا در انتظار هستند، اما این یک موعد دارد که آن زمان، زمانی است که ظهور حضرت و پرده برداری حضرت به صلاح است. پروردگارا مرا ثابت قدم بدار و به من هم صبر بده تا آن چه را تو به تأخیر می اندازی، برای آن عجله نداشته و صبور باشم. آن چه تو از من در پرده نگه می داری، من دنبال کشف ستر نباشم و نخواهم پرده ها را کنار بزنم. آن جایی که تو صلاح نمی دانی، من بدانم که پرده دری نکنم. آن چه تو پوشانده ای، مورد تفحص قرار ندهم و با تو درگیر نشوم و نگویم چرا حضرت ظهور نمی کند؟
برکات بردباری
از این کلام نورانی استفاده می شود که صبر برکاتی دارد. انسان بردبار با خدا درگیر نمی شود و پرده دری نمی کند، در حالی که اگر صبور نباشد، انسان به پی جویی های نابه جا مبتلا می شود و آثار و پیامدهای زیان باری دارد. این صبری که برای منتظر هست، به معنای وادادگی و تنبلی و بیکاری نیست. گاهی خیال می کنیم، صبر کن و برو مشغول کار خودت باش. این شیوه با مقوله انتظار نمی سازد. کسی که دغدغه دارد و دلش برای هدف ها می تپد، نمی تواند بیکار باشد.
مدعیان مهدویت
خداوند می فرماید: «فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّک فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ»[6] کسی که اهل تحمل نیست، زود اقدام می کند و کار خراب می شود. افرادی در زمان ائمه بودند که به اسم دولت حضرت مهدی (عج) عجله می کردند و دور و بر دیگران جمع می شدند. همه کسانی که ادعای مهدویت کردند و عده ای دورشان جمع شدند، به خاطر عجله بوده است. این آدم ها گرفتار می شدند و کارهایی می کردند که به ضرر ائمه (ع) تمام می شد.
اسرار ولایت