eitaa logo
مرد کاغذی
145 دنبال‌کننده
353 عکس
188 ویدیو
4 فایل
سرخوشی این جهان، لذت یک آن بوَد آن‌چه تو را خوش‌تر است، راه به آنم بده می‌شنوم: @Jagerani
مشاهده در ایتا
دانلود
درگذشت یک خبرنگار به‌دلیل ابتلا به کرونا و چند نکته سردبیر روزنامه جام جم به دلیل ابتلا به کرونا در ۳۸ سالگی درگذشت. رئیس صداوسیما در پیام تسلیت خود نوشت: روح‌الله عزیز، دلاورانه در جهاد رسانه‌ای علیه به میدان آمد و علاوه بر کار در رسانه، لحظه‌ای در خدمت خالصانه به مردم و رفع مشکلات آن‌ها غفلت نکرد. چند نکته به همین بهانه: ۱- خبرنگاری عشق است، کسی برای رسیدن به ثروت یا پست مدیریتی و رفع دغدغه اشتغالش نه می‌شود و نه خبرنگاری را توصیه می‌کند. ۲- با عشق می‌شود دل به خطر زد، خطر هم در سوریه و عراق و افغانستان است، هم در بخش بیماران کرونایی یک بیمارستان! ۳- خط خبر از خط مقدم مهم‌تر است، خط مقدم را می‌شود با پاتک پس گرفت اما خط رسانه‌ای اگر از دست برود؛ همه چیز از دست می‌رود. ۴- به درخواست ، از همان ماه اول جنگ با کرونا، شامل کادر پزشکی، پرستاری، بهداشتی و خدماتی بیمارستان‌ها را خواند. ۵- ، اولین و آخرین خبرنگار کرونایی نیست، خبرنگاران برای تهیه گزارش، مصاحبه و خبر مجبور به حضور در بیمارستان و بخش مراقبت‌های ویژه و گفت‌وگو با پزشکاران و بیماران هستند و در معرض خطر و ابتلای جدی به کرونا قرار دارند. ۶- رهبر انقلاب ۲۱ اردیبهشت ۹۹ هم در ارتباط تصویری با ستاد ملی کرونا، آرزو کردند هنرمندان بتوانند همچون شهید با گفتار و نوشتار و کارهای هنری و نمایشی، جزئیات جهاد عظیم مردمی در روزهای کرونایی کشور را به شیرینی روایت و آن را در تاریخ ماندگار کنند. ۷- برای تحقق این آرزو و مطالبه رهبر انقلاب به‌جاست خبرنگاران و روزنامه‌نگاران جان‌باخته در این مسیر هم - مبتلا به کرونا - چون مدافعان سلامت، «شهید خدمت» خوانده شوند. ۸- آذر و دی‌ماه سیاه ۸۴ فراموش‌مان نمی‌شود، آنجا؛ هم خبرنگاران سرنشین C-130 ارتش از جمله بوشهری، شهید خوانده شدند، هم سردار و فرماندهان سرنشین جت فالکون. ۹- خبر یعنی مردم، و خبرنگار یعنی مردمی؛ پویش تنها نمونه‌ای از حضور خبرنگاران در رزمایش و کمک مادی به هم‌وطنان خود است، در استان‌ها هم خانه مطبوعات پای کارند و نمونه‌ای از آن است. ۱۰- و آخر اینکه در این روزهای کرونایی که خبرنگاران از مطالبات و مشکلات مردم و مشاغل مختلف می‌نویسند، خود کم مشکل ندارند، از امنیت شغلی تا اخراج به بهانه تعدیل نیرو و... آن‌ها را دریابید./ ابراهیم جاگرانی |۳ مرداد ۱۳۹۹| Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
باز هم قهرمانی سرخ‌ها؛ این‌بار با آقای گل‌محمدی/ حالا نوبت رکوردهاست فشردگی بازها، شیوع ، نبود تماشاگران و اراده مدعیان برای قهرمانی در نبود برانکوی هم مانع از کسب سیزدهمین قهرمانی لیگ سرخ‌ها در سیزدهمین سال شروع مربی‌گری پسر آن‌ها نشد. بعد از ، ، و ، پنجمین مربی است که نیمکت پرسپولیس را دو باره تجربه می‌کند و تنها کسی است که پرسپولیس را در میانه فصل تحویل گرفته و قهرمان کرده است. او پس از پروین، (جوان‌ترین مربی تاریخ سرخ‌ها با ۳۳ سال سن) و ، چهارمین ایرانی است که پرسپولیس را قهرمان لیگ می‌کند. (دایی و هم در جام حذفی و انتخابی آسیا (۱۳۴۷) سرخ‌ها را قهرمان کرده‌اند) «یحیی» اگر جام حذفی را هم ببرد، تاریخ‌سازی می‌کند و آن‌وقت دههٔ نود بهترین ۱۰ سال تاریخ پرسپولیسی می‌شود که در دههٔ ۷۰، شش قهرمانی کسب کرده است. رفت و برگشت یحیی در زمین و نیمکت پسر نجیب پرسپولیس بعد از بازی در و درخشش در پورای منحل شده پایتخت، ۷۴ تا ۷۸ به پرسپولیس آمد، ۱۰۳ بازی برای این تیم انجام داد تا اینکه آن تب مالت معروف گرفت، بیماری را شکست داد اما پروین او را - با بی مهری - کنار گذاشت، بدون اعتراض به رفت، تلاش کرد، درخشید، به ترکیب ثابت تیم ملی رسید و باز پروین او را بعد از سه سال به خانه برگرداند. نیم‌فصل دوازدهم لیگ برتر هم که تیم رده دوازدهمی پرتغالی را تحویل گرفت، وقتی اشک را در آخرین نود ۹۱ دید، گفت از این تیم می‌رود، چون همه چیز نیست، هر چند این تصمیم را احساسی و فیلم هندی خواند و استعفایش را نپذیرفت، اما خرداد ۹۲ که تماشاگران بدون توجه به رساندن تیم به رده هفتم و تنها دو شکست او در ۲۲ بازی، پس از باخت در پنالتی‌های فینال حذفی؛ «حیا کن رها کن» گفتند؛ حیا کرد و بعد از حضوری ۱۵۰ روزه در این تیم رفت! (برانکو که از اواخر لیگ چهاردهم روی نیمکت پرسپولیس نشسته بود، و تیم پانزدهم را خودش بسته بود، در بازی پایانی این لیگ با وجود از دست دادن قهرمانی؛ ایستاده تشویق شد) رفت و باز هم هیاهو نکرد و زمین و زمان را مقصر ندانست، با پرسپولیسِ دایی را شکست داد، با در دبل کرد، مشهدی‌ها را اولین بار آسیایی کرد و با تیکی‌تاکای ایرانی‌اش هم کاندیدای سرمربیگری تیم ملی و جانشینی شد، هم گزینه اول داخلی سرخ‌ها برای رؤیای ساخت پوکر قهرمانی. بازگشت قهرمانانه اگر روزی از ایران رفت و ۹ سال بعد - ۲۰۱۵ - پخته‌تر بازگشت و این‌بار محبوب و ماندگار رفت؛ یحیی هم بعد از هفت سال پخته‌تر به خانه برگشت، او بهتر از هر کسی می‌دانست تحویل گرفتن تیمی که سه فصل و نیم با قهرمانی خو گرفته، و در نیمه نهایی جام حذفی و بازی‌های آسیایی قرار دارد به چه معناست. بعد از پنج سال حضور خارجی‌های موفق و بهترین شروع و نتایج پرسپولیس، با جسارت و نجابت خاص خودش؛ روی نیمکت نشست و با شش پیروزی و یک تساوی در ۷ بازی اول که بیشتر آن با مدعیان قهرمانی و کسب سهمیه بود، بالاتر از و برانکو، بهترین شروع مربیان تاریخ این تیم را رقم زد تا قرمزها به بلندپروازی‌های آینده چشم بدوزند. پرسپولیسِ یحیی تاکنون در ۱۱ بازی لیگ؛ ۱۰ پیروزی و یک تساوی داشته، نباخته، هفت کلین‌شیت کرده و تنها پنج گل خورده، در حالی که کالدرون در ۱۵ بازی نیم فصل ۱۰ برد و ۴ شکست داشت و هم ۴ شکست و تنها ۷ برد در ۱۳ بازی تیمش کسب کرده بود. حالا نوبت رکوردهاست با شکست طلسم و کسب رکوردهایی چون سریع‌ترین قهرمانی (چهار هفته به پایان)، بیش‌ترین قهرمانی لیگ برتر (شش جام)، اولین تاریخ لیگ ایران، بیشترین برد در لیگ (تاکنون ۲۰)، عبور از هزار امتیاز در مجموع لیگ کشور، بیش‌ترین برد متوالی خارج از خانه (۱۰ برد، سپاهان و تراکتور و با ۵ برد پیشتاز بودند)؛ پرسپولیسی‌ها چشم‌شان به دستیابی یا شکست رکوردهای دیگر لیگ است: دبل قهرمانی (همچون پروین و برانکو)، بیش‌ترین امتیاز، بیش‌ترین اختلاف، بیش‌ترین گل و بهترین خط دفاع. شاید می‌دانست این پسر نجیب بدون لیدر و رسانه و بادیگارد قرار است روزی در فوتبال ایران آقایی کند که در آن بازی معروف ۲۰۰۴ گفت: «چه وقت زدن بود آقای گل محمدی؟» باید دید در روزهای مانده از لیگ نوزدهم و فصل بعد «چه میکنه این یحیی؟»/ ابراهیم جاگرانی |۳ مرداد ۱۳۹۹| Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
طوری نیست آقای گل؛ «خیریت» دارد/ آقایی مهدو در سرزمین اوزه بیو و رونالدو «از روزی که «پدرو آلبوکرک» نخستین مأمور بلندپایه پرتغالی در سال ۱۵۱۴ به ریشهر (بوشهر) پا گذاشت و ده پارچه آبادی از قلمرو «مير ابواسحاق» حاكم این بندر در عصر شاه‌اسماعيل صفوی را به زور نیروی نظامی تصرف کرد، پانصد و شش سال می‌گذرد» و حالا روی دست پرتغالی‌ها به هوا پرتاب می‌شود! ، چشم و دل ایرانی‌ها و بوشهری‌ها را بامداد یکشنبه ۲۶ جولای ۲۰۲۰ [پنج مرداد ۱۳۹۹] به کشاند تا بعد از پیروزی با دبل برابر و ۱۸ گُله شدن او؛ برای اولین و شاید آخرین بار در انتظار سوت پایان - و - در این کشور، بیدار بمانند... تا آقای گلی پسر را با ناکامی و برای بنفیکا و پائولینهو در براگا؛ مطابق پیش بینی روزنامه ABola کنند(بنوازند). دقیقه ۸۸ «کارلوس وینیسیوس» برای بنفیکا گل زد تا مثل هم تیمی‌اش پیزی و طارمی ۱۸ گله شود، با سوت پایان بازی‌ها اهالی بندر، بی‌خبر از قانون لیگ پرتغال (مثل خیلی از رسانه‌ها و ورزشی‌ها) بی‌خیال این گل؛ از ناکامی «پیزی» ۱۸ گله، در قرنطینه کرونایی منزلشان کنان چشم بر هم گذاشتند. بوشهر آوردگاه فوتبال ایران است، پیش از و و ، بچه‌های محله جبری بوشهر تیمشان تیم «جوان» (ایرانجوان) بود [۱۳۱۲]، کمی بعد هم «شاهین» (شهباز/تابان) در بهمنی متولد شد [۱۳۲۱] تا داغیِ بازار کری‌خوانی و یارکشی، تنه به تنه آفتاب سوزان بندر بزند و خاطرات «مَحخال» و «دلو» در ورزشگاه پیر شهر رقم بخورد. اما بامداد امروز، دو گل مهدو (خطاب صمیمانه مهدی در جنوب) به «بواویستا» در «دو بسا»، نه یک تیم و محله را، که همه فوتبال بوشهر را شاد کرد، فوتبالی که همین ۱۰ روز پیش هم، همهٔ آن عزادار دو گل از موسفیدهای خود بود. (عبدالمجید چاهی‌بخش و عبدالمحمد پوربهی اسطوره‌های دو باشگاه بوشهری در ۲۶ و ۲۷ تیرماه گذشته فوت کردند) پسر «پنالتی‌گیر» بوشهریِ ریوآوه با این دو گل، هم تیمش را به پلی آف رساند، هم اولین فصل حضورش در اروپا با ۱۸ گل، ۲ پاس گل و ۷ پنالتی گرفته شده به پایان برد و در سرزمین مردان فوتبال جهان (اوزه بیو، لوئیس فیگو، کریستیانو رونالدو و...) همراه با پیزی و وینیسیوس، ستاره‌های بنفیکا - شاید همبازی‌ها و مثلث آتشین فصل بعد - بر صدر جدول گلزنان تکیه زد؛ هر چند به حکم قانون بازی کمتر در این لیگ؛ عنوان آقای گلی به «کارلوس وینیسیوس» می‌رسد. (به حکم پنالتی‌ها هم شانس با وینیسیوس یار است، او گل پنالتی نداشته، پیزی و طارمی اما ۵ و ۷ پنالتی زده اند) عنوانی که هفته گذشته در روسیه با رسیدن «آرتم جیوبا» و از به ۱۷ گل؛ به حکم قانون آن لیگ که پنالتی کمتر بود؛ به سردار رسید. فصل ۲۰۱۷/۱۸ هم با آلکمار در با ۲۱ گل، در یک لیگ اروپایی آقای گل شده بود. «مظنون همیشگی» شهر ویلا دوکنده (لقب مهدی در رسانه‌های پرتغال، شانس همیشهٔ گلزنی) که فصل ۹۴/۹۵ و ۹۵/۹۶ در آقای گل و رکوردار گلزنی تاریخ این باشگاه شد، در ریوآوه هم با این ۱۸ گل توانست از «ژوآ توماس» دومین گلزن تاریخ سفید و سبزپوشان در ۲۰۱۱/۱۲ دو گل جلو بزند و در فاصله دو گل از «ان هابولا» بیست گله در ۱۹۸۲/۸۳، دومین گلزن تاریخ ریوآوه لقب بگیرد. «دایومی» فوتبالش را شش سالگی زیر نظر پدر فوتبالیستش در مدرسه فوتبال صداوسیما بوشهر شروع کرد، ۱۰ سالگی به جوانان برق و بعد حیات این شهر رفت، ۱۳ سالگی توانست به برسد، شاهین و دوباره ایرانجوان انتخاب های بعدی طارمی بود تا اینکه خرداد ۹۳ با پرسپولیسِ سفید امضا کرد و توانست در این تیم دبل آقای گلی کند، بهترین مهاجم ایران شود و جایزه بازیکن سال کشور هم مال خود کند. «وقتی مهدی طارمی همراه دوستش می‌خواست سوار آسانسور شود و به سمت امضای قرارداد با پرسپولیس برود، خدابیامرز «مهدی نفر» گزارشگر پرتلاش ورزش و مردم و خبرنگار خبرگزاری فارس در حوزه پرسپولیس پرسید: راستی طارمی با کدام ت نوشته می شود؟!» [خبر ورزشی] حالا او که بعد از ، با ۱.۴ میلیون یورو برای دو سال به ریوآوه رفت، با پیشنهادهای ۱۵ میلیون یورویی چند باشگاه اروپایی روبروست، البته خیلی‌ها او را سال بعد شاگرد «استاد» موبلند جوگندمی در «بنفیکا» می‌دانند که تازه از به کشورش بازگشته است. «ژرژ ژسوس» در شش سال گذشته سه قهرمانی برای گرفته و دوران طلایی دهه ۸۰ آن ها با «زیکو» را زنده کرده است. مهدی ۲۸ ساله که پیش‌تر با یک اشتباه (ثبت نام نکردن در دانشگاه) فینال حذفی شاهین - استقلال و شانس معرفی زودتر به فوتبال کشور را از دست داده، و برای تنها ۱۰ دقیقه بازی در نیم‌فصل دوم شاهین؛
از سربازی در باز ماند و به سربازی یک سال و نیمه در نیروی دریایی بوشهر رفت، دیگر مجال اشتباه در تصمیم ندارد، او محکوم به بهترین انتخاب در این سن است. در بوشهر؛ ایرانجوان بعد از پایان خدمت سربازی که همگان فوتبال مهدی را تمام شده می‌دانستند، به احترام (پدر فوتبالیست طارمی) با او قرارداد مشروط بست و بر حسب اتفاق، چیپ او به به دل دایی نشست و به پرسپولیس و آزادی و یک‌صد هزار هوادار و چیپ معروف فروردین ۹۴ به رسید، در اروپا اما چنین شانسی وجود ندارد. شاید سرمربی پرتغالی طارمی در تیم ملی ایران در چند سال گذشته؛ باز هم بتواند به او برای انتخاب درست کمک کند! امیدواریم تصمیم مهدی هر چه هست؛ داشته باشد، او برای ما است!/ ابراهیم جاگرانی |۵ مرداد ۱۳۹۹| Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
امروز ۱۹ مرداد است، ۱۸ مرداد نیست، هم نیست! 🤐 روز از نو... Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
سرود باشگاه شما چیست؟/ سرودهای معروف در فوتبال دنیا شیوع و بسته شدن درب ورزشگاه‌ها به روی تماشاگران، شبکه‌های تلویزیونی را وادار به راهکارها و خلاقیت‌های جدید برای حفظ و افزایش مخاطبان خود کرد. رجوع به آرشیو صوتی جذاب بازی رایانه‌ای «فیفا» (شرکت ایی‌ای‌اسپورت)، نصب ماکت تماشاگران و شبیه‌سازی آن‌ها در تلویزیون و پخش صدای ضبط شده‌شان در استادیوم‌ها، گوشه‌ای از تلاش اروپایی‌ها برای گرم نگه داشتن تنور لیگ‌های خود در روزهای پایانی آن بود. در ایران هم با شروع دوبارهٔ بازی‌های ، فولادی‌ها در میزبانی از ، هیاهوی هوادارانشان را از بلندگوهای با بازیکنانشان همراه کردند، اتفاقی که بعد از آن در چند ورزشگاه دیگر هم تکرار شد. در و ، هنگام پخش بازی‌ها شخص باتجربه‌ای از شرکت سازنده بازی‌های رایانه‌ای فیفا، در اتاق فرمان، روند مسابقه را به دقت دنبال و با توجه به شرایط بازی، کلیپ شنیداری مناسب را به‌عنوان صدای پیرامون پخش می‌کرد. در ایران اما با اینکه نیم قرن از اولین پخش زنده در تلویزیون می‌گذرد (تابستان ۱۳۴۹/جام جهانی ۱۹۷۰) بی‌توجه به شرایط بازی، آن هم با یادآوری گزارشگر، چند «پرسپولیس سرور استقلال» و «استقلال سرور پرسپولیس» پخش می‌شود که حتی گزارشگر هم به اشتباه می‌اندازد و دنبال یافتن منبع صدا ـ تماشاگر ـ در استادیوم می‌افتد! امشب (۳۰ مرداد ۹۹) نوزدهمین سال لیگ حرفه‌ای و برتر فوتبال ایران هم تمام می‌شود، بیش از یک قرن از ورود فوتبال به و ایران از سوی انگلیسی‌ها و ملوانان خارجی کشتی‌ها می‌گذرد، صد سال از اولین سازمان و تشکیلات فوتبال ـ انجمن ترقی و ترویج فوتبال ایران ـ در کشور گذشته، اما هنوز هیچ باشگاهی در ایران سرود و شعار اختصاصی ندارد! و صداوسیما از میان صداهای بستهٔ تماشاگران در روزگار پیش از کرونا، به دنبال صدایی برای روزهای تنهایی بازیکنان است و دست آخر به دو سرور این و آن سکوی ۳۶ آزادی ـ جایگاه تیفوسی‌ها در شمال غربی ورزشگاه آزادی ـ می‌رسد! تلویزیون که خود «یک دانشگاه است و می‌تواند مملکتی را اصلاح کند» (امام خمینی(ره)) با وجود فقد و فقر شعار و سرود در تیم‌های ایرانی، شاید می‌توانست به‌جای جستجو میان شعارهای بعضاً بوق‌دار سکوها، با تبدیل کرونا به فرصت، با صداسازی مناسب، چند شعار خوب قابل پخش را به تماشاگران و فوتبالدوستان کشور معرفی کند. ۱۰ سرود معروف باشگاه‌های جهان باشگاه‌های بزرگ دنیا از سرودهای تاریخی خود جدا نیستند و هواداران دو آتشه تیم‌ها معمولاً به سرودهای قدیمی و شاید معنادار خود افتخار می‌کنند. با یک جستجو؛ نام باشگاه‌هایی مانند ، و در رأس این باشگاه‌ها می‌بینید. (مشترک) شعار «تو تنها قدم نخواهی زد» لیورپولی‌ها دیگر یک شعار معمولی نیست، یا حتی فریاد چند بارهٔ کلمه «رُم» تماشاگران #آ.اس.رم در . شعار «همیشه برای قهرمانی پیش می‌رویم» باشگاه در جنگ جهانی دوم موجب تحریک افکار عمومی و تشکیل گروه‌های مبارز می‌شد! و یا سرود باشگاه اول آندلوس (سویا) که گاهی از سرود منطقه آندلوسیا هم برایشان مهم‌تر است. یونان، کلاغ‌های سیاه قلعه ، ترکیه، آرژانتین و حتی انگلیس هم سرودهای معروفی دارند و آن‌ها را جزء ۱۰ سرود اول باشگاه‌های دنیا می‌داند. دیگر تیم معروف دنیاست که سرودش به نوعی سرود ملی موسوم به کشور کاتولونیاست. سرود و مکتب باشگاه‌های ایرانی در ایران اما هر چند در حوزه موسیقی برخی هواداران استقلال و و دیگران، ترانه‌هایی به یاد و طرفداری از این تیم‌ها خوانده اند (رضا یزدانی، بابک جهانبخش، سعید عرب، قاسم افشار و...) و شعارهایی از روی دست هم کپی کرده‌اند اما بسیاری مانند دکتر به‌درستی معتقدند: «آنچه امروز در فضای فوتبال ایران جاری است، ربط چندانی به ندارد، بیشتر شبیه اندرزنامه‌ها و سخنرانی‌های اخلاقی است تا اصول و مبانی که پایه‎های باشگاه بر آن بنا نهاده شده و بعید است اگر از بازیکنان یک تیم فوتبال بپرسید که شعار باشگاه یا فلسفه و مکتب شما چیست، پنج نفر آن‌ها یک پاسخ واحد بدهند. مکتب مثل بسیاری دیگر از واژگان در این سرزمین از معنا تهی شده است، در فضای پر از توهین و فحاشی هواداری، تخریب و اتهام‌پراکنی، خالی‌کردن زیر پای همدیگر برای گرفتن پُست در باشگاه، عدم تعهد در پرداخت مطالبات بازیکنان و شکایت‌های متعدد به فیفا و رفتارهای سبک‌سرانه و سلیقه‌ای برخی بازیکنان، حرف زدن از مکتب باشگاه بیشتر به کار بردن یک واژه شیک، کلی و مرعوب‌کننده علیه حریف است.» چهارشنبه چه کسی سرور است؟ حالا باید دید در در نیمه‌نهایی جام حذفی - پنج شهریور ۹۹ - چه کسی سرور است! تاکنون صدای تلویزیون و بلندگوی ورزشگاه‌ها در
بازی‌های کرونایی در اختیار میزبان بوده است. چهارشنبه هفته بعد، پرسپولیس میزبان است./ ابراهیم جاگرانی |۳۰ مرداد ۱۳۹۹| Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
۱۲ نکته از طولانی‌ترین فصل فوتبال ایران نوزدهمین سال لیگ حرفه‌ای ایران ـ سی‌وهفتمین دوره لیگ ـ بدون ۹۰ و ، و زیر سایه قرارداد غیرحرفه‌ای فدراسیون با مربی «نجیبش» و غرامت ۶.۲ میلیون یورویی به و دستیارانش به سر رسید. امسال هم بی‌توجه به حرف و حدیث‌ها در مسیر قهرمانی قدم زد، تغییر سرمربی و رفتن مدیر و نبود هوادار هم نتوانست مانع سرخ‌های پایتخت شود، تا روزی که رقیبانش به‌جای جلو، حواشی جاده را نگاه می‌کنند و به‌جای تجهیز خود در پی هشتگ زدن و رجزهای تکراری‌اند، در این مسیر به راهش ادامه می‌دهد. (آن‌ها ۷۴ تا ۷۹ هم چهار قهرمانی در پنج فصل به‌دست آوردند) چند نکته از طولانی‌ترین فصل فوتبال ایران: ۱- شیوع در ایران و جهان، بازی‌های لیگ را سه ماهی تعطیل کرد تا لیگ نوزدهم؛ ۳۶۴ روز طول بکشد، از چهارم تیرماه امسال، ۹ هفته پایانی بدون تماشاگر برگزار شد تا مردان ایرانی هم چند هفته‌ای طعم ممنوعیت ورود به ورزشگاه را بچشند! ۲ـ قهرمانی چهاربارهٔ پرسپولیس، آن‌ها را پرافتخارترین تیم لیگ برتر ایران کرد، استقلالی‌ها هم برای سومین بار پشت سر رقیب سنتی قرار گرفتند تا پنجمین نائب‌قهرمانی را این‌بار با ـ که گفته بود شخصیت فوتبالی از بین رفته و می‌تواند آن را احیا کند ـ بگیرند و رکوردار شوند. (پورحیدری، قلعه‌نویی، مظلومی و منصوریان هم لیگ‌های اول، سوم، دهم و شانزدهم با استقلال دوم شدند) ۳- هر چند کرونا رفت‌وآمدها را کم کرد اما امسال پر رفت‌وآمدترین لیگ ایران برای مربیان رقم خورد، با رکورد استعفا و برکناری چهار مربی در سه روز! (پایان هفته ۲۴) از و و در و و که بگذریم، ۱۳ تیم دیگر با تغییرهای مداوم خود از هفته ششم تا بیست‌وهشتم، موجب فعالیت ۲۹ مربی در لیگ شانزده تیمی نوزدهم شدند. چهار سرمربی دو نیمکت را تجربه کردند و دو سرمربی خارجی سرخابی هم با وجود صدرنشینی، قید ادامه همکاری را زدند. قعرنشین با چهار تغییر قطعی و یک تغییر موقت صدرنشین تغییرات بود. ۴- هم در کنار سه مربی دست نخورده لیگ نوزدهم، تمام فصل تیم داشتند، او هفته هفدهم از تیم رده ششمی به پرسپولیس صدرنشین آمد، رتبه این دو تیم در پایان لیگ هم همین بود! ۵ـ ژنرال، فصل را ناتمام رها کرد، هفته بیست‌وهشتم استعفا داد و از خداحافظی کرد، در فوتبال ایران به هر چه خواسته رسیده، پنج قهرمانی لیگ برتر و دو قهرمانی حذفی و چند نائب‌قهرمانی و سومی، آیا تولد نسل جدیدی از مربیانی چون گل‌محمدی، مجیدی، نکونام، تارتار، ، ، و... با سایه‌نشینی این مرد ۵۶ ساله سخت‌کوش فوتبال ایران همراه خواهد بود؟ ۶ـ امسال هم یک خارجی آقای گل ایران شد. (فصل قبل، کی‌روش سوارز فرازاستنلی و لوسیانو پریرامندز معروف به شیمبا کفش طلا بردند) ۳۲ ساله از بعد از ۱۱ سال برای آبی‌ها افتخار آفرید، او اولین آقای گل خارجی استقلال است، نام پنج خارجی دیگر هم در بین آقای گل‌های لیگ برتر ایران دیده می‌شود، ۱۵ گل شیخ، کم‌ترین گل یک آقای گل در تاریخ لیگ برتر است. عنایتی و برهانی با ۲۱ گل رکوردارند، پرسپولیس و استقلال با پنج و چهار آقای گل، در لیگ برتر پیشتازند، بد نیست بدانید بیست گلزن برتر تاریخ لیگ ایران، همگی فوتبالشان تمام، و کسی به آن ها نزدیک نشده است، یعنی فقر گلزنی در لیگ کشور! ۷ـ سپاهان بعد از اعلام ستاد کرونا برای میزبانی بدون تماشاگر از پرسپولیس وارد زمین نشد تا بازی سه بر صفر شود و از کورس قهرمانی جا بماند، استقلالی‌ها هم ۱۵ تیرماه ۹۹ در فرودگاه از رفتن به برای بازی هفته بیست‌وسوم منصرف شدند و ابتدا وضعیت قرمز این شهر و محل اسکان و بعد ابتلای بازیکنانشان به کرونا را بهانه کردند، اما این بازی ششم مرداد تکرار شد و آبی‌ها بالاخره از جم امتیاز گرفتند. سرمربی وقت در اعتراض به تکرار بازی استعفا داد و به رفت! او و بوشهری‌ها معتقد به اعلام نتیجه سه بر صفر بودند، نتیجه‌ای که می‌توانست پرچم در لیگ برتر را همچنان به اهتزاز در آورد. ۸ـ سرمربی تراکتورسازی در لیگ نوزدهم چهار بار کارت زرد دریافت کرد تا بازی حساس پایانی تیمش برابر فولاد برای کسب سهمیه آسیایی را از دست بدهد، این تعداد کارت از سوی سرمربی یک تیم از دیگر رکوردهای لیگ نوزدهم است. ۹ـ همزمان با درخشش یک خارجی در استقلال و آقای گلی او، اوساگوآنای نیجریه‌ای بالاخره اولین گلش را برای پرسپولیس در هفته پایانی لیگ نوزدهم به ثمر رساند، پرسپولیسی‌ها اگر بدانند آخرین گل مهاجمان خارجی‌شان را هفته آخر فصل قبل ـ یک سال پیش ـ زده و ، و یک سال است از گلزنی عاجزند، بیش از همه
از ممنوعیت خرید بازیکنان خارجی خرسند می‌شوند! ۱۰ـ لیگ هجدهم و نوزدهم پایانی متفاوت برای بوشهری‌ها داشت، فصل قبل بر آسمان بوشهر و آبی دریای آن به پرواز درآمد و راهی لیگ برتر شده بود، آسمان جم هم نورباران بود و یک ایران نگاهشان به دیار فاضل بود تا هتریک قهرمانی سرخ‌ها را ببینند، اینک اما ورزشگاه تختی در سکوتی تلخ نشسته و با سقوط شاهین، کشتی پارس تا برخواستی دیگر به گل نشسته است، این روزها هوای فوتبال بوشهر، به سیاهی هوای است، ۱۰ رفت‌وآمد مربی و سرمربی، تغییر مدیر و مدیرعامل، تأسیسات عظیم نفت و گاز هم نتوانست آوردگاه فوتبال ایران را در لیگ برتر نگه دارد، تا چه رسد به ! ۱۱- تونل قهرمانی سایپا برای پرسپولیس در بازی پایانی و مصاحبه خاص آقای دیاباته در روزهای پایانی لیگ با برنامه فوتبال برتر که با استقبال و تحسین همه فوتبالی ها و قدردانی پرسپولیسی‌ها از او بابت نگاهش به قهرمانی‌های این تیم روبرو شد، دو اتفاق خوب لیگ نوزدهم بود. ۱۲- در لیگ نوزدهم استقلالی‌ها با ۵۵ گل زده رکوردشکنی کردند، البته پرسپولیس قطبی هم ۵۵ گل زده داشت اما در ۳۴ بازی، آقای گلی و بهترین پاسور (مهدی قائدی) هم به آن‌ها رسید، پرسپولیسی‌ها هم در کسب سریع‌ترین قهرمانی، اولین پوکر، بیش‌ترین برد، بیش‌ترین اختلاف امتیاز و اولین قهرمانی با تغییر مربی - در پرسپولیس - رکوردشکنی کردند. بیش‌ترین پیروزی، کمترین تساوی، کمترین گل خورده و بهترین تفاضل گل هم به آن‌ها تعلق گرفت و به همراه استقلال و سپاهان با پنج شکست، بهترین بودند./ ابراهیم جاگرانی |۲ شهریور ۱۳۹۹| Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
این متن را دوست خوش‌ذوقی که مدبر روابط‌عمومی بیمه سلامت هستند و الآن اسمشون از ذهنم پریده برایم فرستاد: «دیروز، امروز، فردا...» حبیبان حقیقی و محبّان واقعیِ علیه‌السلام امروز، فردای دیروز است. همان دیروزی که عاشقان؛ «عاشورا» می‌نامندش؛ و نه به معنای دهمین روز ماه محرّم، که «مبدأ تاریخ عشق» است. همان دیروزی که «حسین»، این وارث آدم، برای «لبیکی اُولاتر و والاتر»، حج تمتّع را به عُمرهٔ مفرده تبدیل کرد و عاقلانه «مِنای مکّه» را وانهاد و عاشقانه به «منای کربلا» آمد. همان دیروزی که «آلُ‌اللّه» آگاهانه «بیتُ‌اللّه» را ترک کردند تا با نیّتی مُصلحانه «به طلبِ اصلاح دین محمّد بشتابند». حالْ نکند خدای ناکرده غبار غفلت، «بَصَرمان را عَلیل» و «بصیرتمان را قَلیل» کند. مبادا در «دیروز» که موعِد اعلام شیفتگی و تجلّی بخشی به جلوه‌های جمیل «عَزا» بود بمانیم و از امروز و فردا و فرداهای دیگر که میعاد اِعمال شیعگی و تسرّی‌بخشی به جنبه های جلیل «غَزا» است، غافل شویم. مبادا چنان با «گِریستنِ صِرفْ» در «مصائب کربلا» که حاکی از چگونگی آن است غرق در گرداب فراموشی شویم که از «نِگرستین» به «مسائل کربلا» که مُبیّن چرایی این نهضت عظیم است باز بمانیم. و مبادا ناآگاهانه ساحات آسمانی «حماسهٔ حسینی» را در «رنج‌های کربلا»، آن هم در یک یا چند روز خلاصه کنیم و جاهلانه بر «گنج‌های کربلا» که برای حصولش آن همه رنجه و ضجّه و شکنجه تحمّل شد، تأمّل و تعمّقی نداشته باشیم. که اگر چنین شود، ناخواسته در دستهٔ ستم‌کاران به حسین و حماسهٔ سترگش قرار گرفته و دیگر در زمرهٔ شیفتگان شایسته و شیعیان بایستهٔ او نخواهیم بود. پس بیاییم مُبَصِّرانه «رُخداد خطیر کربلا» و «اثرات اصیل» و «ثمرات ثَمین» این «رستاخیز عظیم» را به یک روز و یک ماه محدود و به یک مسجد و یک محصور نکنیم و مُفکّرانه با «دَرک» دقیق و عمیق «آموزه‌های» زنده و ارزندهٔ «عاشورا»، هر روز را عاشورا بدانیم و هر مکان را بداریم و مُدقّقانه به این پرسش بنیادین امام حسین علیه‌السلام که فرمود: «هَل مِن ناصرٍ یَنصرنی؟» توجه کنیم و نیک به خاطر بسپاریم که مخاطب تمامی انسان‌های آزاده در طول زمان و در عرض زمین بوده است. چرا که کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلاست. تا باد، چنین بادا |۹ شهریور ۱۳۹۹| Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
در دنیای ما آل‌کثیرها زیادند، انرژی هسته‌ای، صنعت ساخت موشک و ادوات دفاعی، و... همه آل کثیرند. هر ملتی بخواهد بدون تکیه بر قدرت‌های فاسد و با توکل بر خدا و نیروی جوانانش به قله برسد، مدام محروم خواهد شد، چه با شش ماه ، چه با ، چه با ! حالا این وسط بی‌عرضه یا مسئولان و مدیران خودباخته، راه رسیدن به قله را سخت‌تر خواهند کرد. ؛ کشوری که با وجود سال‌ها تحریم و ظلم، در رشته‌های مختلف علمی جزو پنج یا ده کشور اول جهان است./ فضای مجازی فیض روح‌القدس ار باز مدد فرماید دیگران هم بکنند آنچه که می‌کرد نیمه‌نهایی لیگ قهرمانان ۱ [۵] النصر ۱ [۳] |۱۳ مهر ۱۳۹۹| Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
از ده جوان روستایی تا ده کماندوی آمریکایی/ چه‌گوارای وطنی در بیست‌وچهارمین روز تولد نگارنده، حسین بسریای ۲۴ ساله دل به دریا زد تا راحت کودکان این سرزمین را بیگانه‌ای آشفته نسازد. به همین بهانه، یکی از میلیون‌ها کودک رشد کرده پشت امنیت سینه سپر شدهٔ ، روزی پس از سالروز شهادت او؛ در روز جهانی کودک، از می‌نویسد: ۱ـ انگلیسی‌ها در گرد‌وغبار جنگ جهانی اول هوای بندر کرده‌اند. از مرداد ۱۲۹۴ در لنگر زده‌اند. فرماندهی با جوانی ۲۴ ساله است، و یارانش سینه سپر می‌کنند برابر اجنبی، وعده گشایش اقتصادی دشمن اغفالشان نمی‌کند، رمز پیروزی و استقلال وطن را در مقاومت می‌بینند، هر چند عامل نفوذی کار را سخت می‌کند! ۲ـ نیم قرن بعد؛ محمدرضا دستور داده شبانه سیّد را به تهران ببرند تا او اصلاحات آمریکایی‌اش را به سرانجام برساند، مأمور از می‌پرسد با کدام سرباز به جنگ با شاهنشاه برخواستی؟ آیت‌الله می‌گوید: «یاران من در گهواره‌اند» ۳- حسین همان شب چشم به جهان گشوده است(۱۴ خرداد ۱۳۴۲)، ششمین فرزند خانواده روستایی در «نوکار» بوشهر (بعدها به «بحیری» مهاجرت می‌کنند)، آقا معلم روستا نام نادر بر او گذاشت اما مادر به عشق امام مظلومش، حسین صدایش می‌کند؛ . (سال ۶۵ نادر، فامیلی خود را به مهدوی تغییر داد) ۴ـ تابسان ۶۶ است، سی‌ان‌ان و یک‌صد خبرنگار بین‌المللی اجیر شدهٔ آمریکا، ۷۲ ساعت است از بزرگ‌ترین اسکورت دریایی تاریخ می‌گویند، کشتی ۴۰۰ هزار تنی کویتی الرخاء را به اسم ؛ پرچم آمریکا زده‌اند و پیش چشم جهان در پیش می‌روند و به قوت قلب می‌دهند. ۵ـ امام می گوید «من باشم می‌زنم»، حرف نادر هم حرف امام است، تیرماه ۶۶ بریجتون از می‌گذرد و در نزدیکی به تله ۲۷۰ کیلویی ـ مین ـ نادر و یارانش می‌افتد و منفجر می‌شود، با یک حفره ۴۳ مترمربعی در بدنه! انفجارِ حیثیت آمریکا! سیداحمد می‌گوید دل امام شاد شد، امام پیشانی فرمانده ۲۴ ساله را می‌بوسد و نادر می‌گوید: «وَ ما رَمَيْتَ اِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللهَ رَمي» ۶ـ آمریکا دستپاچه می‌شود، سه ماه بعد ـ ۱۶ مهر ۱۳۶۶ ـ شبانه با تمام قوا برای بازیابی هیمنه بر باد رفته‌اش به جزیره فارسی هجوم می‌برد، بالگردهای 6MS روی سر ناوچه طارق و دو قایق ایرانی آتش می‌ریزند، پنج دلاور بوشهری را می‌زنند، نادر قرار را بر فرار ترجیح می‌دهد و می‌ماند سر قرارش و می‌ایستد به جنگ رودررو، یک بالگرد را می‌زنند، نگاهش در پی زخمی‌ها و شهداست، پایان مقاومت فرمانده و جانشینش و یارانش و ، اسارت است، بدن نادر روی عرشه ناو جنگی «یو.اس.اس.چندلر» شکنجه وحشیانه‌ای می‌شود، میخ‌های فولادی بلندی به سینه‌اش می‌زنند و با سه تیر به پیشانی و بازو و قلبش او را شهید می‌کنند. شش روز بعد آن‌ها را از مسقط عمان به ایران تحویل می‌دهند، با دست‌های بسته و سینه‌ای مجروح از مسمارها! (سالروز شهادت دریادلان بوشهری، به پاسداشت حماسه نادر، روز نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نام‌گذاری شده است) ۷ـ آبرویی که ۱۰ جوان روستایی بوشهری از آمریکا در خلیج فارس بردند، نه با سوراخ سوراخ کردن بدن نادر و نه با کودک‌کشی چند روز بعد آنان ـ جان باختن ۶۵ کودک و تعدادی زن و غیرنظامی دیگر در هواپیمای مسافربری با شلیک آمریکایی‌ها ـ باز نگشت. دو کتاب «جنگ تانکرها» و «در داخل منطقه خطر» بیشتر به این رسوایی پرداخته است. ۸- سال ۱۳۹۴ به‌عنوان شهید شاخص سازمان بسیج مستضعفان معرفی شد، ۲۲ دی ماه این سال دو قایق جنگی آمریکایی با ۱۰ کماندو و سلاح‌های نیمه‌سنگین به حریم آب‌های ایران وارد می‌شوند، نیروهای تیپ ۲۱۴ تکاوران دریایی سپاه ایران با دستگیری و بازجویی این کماندوها، آمریکا را وادار به عذرخواهی و سپس آزادی آن‌ها می‌کنند. اشک‌ها و ترس این تکاوران آمریکایی هنوز در خاطره‌هاست! ۹ـ حتماً شنیده‌اید که جنگ را با بیست ساله‌ها و سی ساله‌ها بردیم، هنوز تصاویر فرماندهان زیر سی سال دفاع مقدس در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می شود، نادر مهدوی تنها ۲۱ سال داشت که ابتدا گروهان دریاییِ ناوتیپ امیرالمؤمنین(ع) و سپس ناوگروه دریایی ذوالفقار را تشکیل داد. امروز در ؛ چند فرمانده زیر سی سال و چهل سال در رأس نیروهای نظامی ما حضور دارند؟ همین‌طور در جنگ اقتصادی؟ ۱۰ـ بیست‌وسوم دی ماه گذشته ـ ۱۳۹۸ ـ به بوشهری‌ها و دیگران فرمود: نادر مهدوی اگر متعلق به کمونیست‌ها بود؛ از این جوان کم سال، یک می‌ساختند؛ یک چهره بین‌المللیِ مبارز! به‌راستی چرا در شهر من، در استانِ نادر، در همسایگی نخل و آب و آفتاب؛ نامی از نادر مهدوی، بیژن گرد، ، ، ،
و... به چشم نمی‌خورد؟ امید که در لبیک به توصیه رهبر انقلاب، حماسه نادر را همهٔ ما؛ ابتدا در استان، سپس ایران و جهان پرآوازه کنیم. ۱۱- کجاست آن شجاعت و توکل و عشقی که مثل نادر مهدوی یا بیژن گرد بر یک قایق موتوری بنشیند و به قلب ناوگان الکترونیکی شیطان خلیج فارس حمله برد؟ می‌پرسید این شجاعت و توکل و عشق به چه درد می‌خورد؟ هیچ! به درد دنیاداران نمی‌خورد اما به کار آخرت عشاق می‌آید که آنجاست دار حاکمیت جاودانه عشاق. (شهید ) پی نوشت: برای شناخت بیشتر این فرمانده جوان بوشهری، «رو در روی شیطان»، «پای پیاده روی آب»، «پشت سنگر موج»، «نادر، برادرم، حسین»، «بار دیگر نادر» و «آبی‌ترین وصال» را بخوانیم./ ابراهیم جاگرانی |۱۶ مهر ۱۳۹۹| Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اگر شهید متعلق به کمونیست‌ها بود، از او می‌ساختند. (۲۳ دی ۱۳۹۸) Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
گُل بمان آقا یحیی تنها مربی از نسل جدید مربیان وطنی است که توانسته را به قله ایران برساند. به جز انگلیسی و یوگسلاو و کروات، آقا (عزت‌الله وطنخواه در لیگ سوم تخت جمشید)، (علی پروین در لیگ هشتم و نهم آزادگان و لیگ برتر اول) و (افشین قطبی در لیگ برتر هفتم) تنها ایرانی‌های قهرمان پرسپولیس هستند. یحیی داشت و پرسپولیس را پس از هتریک قهرمانی لیگ برتر و رسیدن به فینال لیگ قهرمانان آسیا، با یک واسطه، آن هم در صدر، از محبوب‌ترین سرمربی تاریخ سرخ‌ها تحویل گرفت و در پایان فصل اولین پوکر فوتبال ایران را برای آن‌ها به ارمغان آورد تا امپراطور این روزهای باشد. او در آسیا هم به نوعی کرد و چهارمین بار پرسپولیس را به فینال رقابت‌های آسیایی رساند. (جام‌درجام و لیگ قهرمانان) در لیگ قهرمانان هم پرسپولیس با یحیی هتریک کرد و برای سومین بار به نیمه‌نهایی رسید، در حالی که رقیب سنتی و تیم‌های اصفهانی تنها یک بار این مرحله را تجربه کرده‌اند. اوایل دهه نود (لیگ دوازدهم، ۱۸ اردیبهشت ۹۲) بعد از شکست برابر زردپوشان اصفهان در فینال جام حذفی با انتقاد پیشکسوتان پرسپولیس استعفا داد و به زردپوشان تهرانی (نفت) پیوست، و حالا در اواخر همین دهه بعد از شکست زردپوشان عربستانی و رسیدن به فینال آسیا، با استقبال پیشکسوتان این تیم به وطن بازگشته است. محرومیت ناگهانی و عجیب و اخراج بازیکن و نبود همراهی تماشاگران در کنار کادر مربیگری، و بازیکنان بین‌المللی سعودی‌ها و نفوذ و دخالت اثبات نشدهٔ آنان در کنفدراسیون فوتبال آسیا هم نتوانست تیم یحیی را از رسیدن به فینال لیگ قهرمانان آسیا باز بدارد. فیض روح القدس ار باز مدد فرماید دیگران هم بکنند آنچه که می‌کرد سرمربی نجیب سرخ‌ها بعد از این افتخار و راه افتادن موج شادی در شبکه‌های اجتماعی و خیابان‌های شهرهای کشور و به‌به و چه‌چه مسئولان سیاسی و ورزشی به آمد و روبروی کسی نشست که بعد از محرومیت آل‌کثیر؛ بارها «ای‌اف‌سی» را ای‌اف‌سیرک خواند. او که سریع‌ترین قهرمانی لیگ برتر فوتبال ایران را با بیش‌ترین برد و اختلاف امتیاز و تفاضل گل؛ آن هم در پسابرانکو و زیر سایه سنگین او به دست آورده بود و تیمش در فینال آسیا قرار داشت، گویا بار دیگر در کلاس درس حاضر شده است و به یاد سال‌های معلمی‌اش در ، تدریس می‌کند. بدون اینکه از خودش بگوید؛ از مدیر و تدارکات و بازیکنان و خبرنگاران و هواداران و حتی مادران و خانواده‌های بچه هایش تشکر کرد، گفت: هر چه بود لطف خدا بود و همبستگی و غیرت بچه‌ها. او؛ هم از برخی نامردی‌ها برای نرسیدن پرسپولیس به فینال گله کرد؛ هم از استقلالی‌ها و پیام‌های تبریکشان تشکر کرد. شاید زیباترین ساعت درس آقا آنجا بود که بدون توجه به موج ایجاد شده و برخلاف بسیاری از مدیران و رسانه‌ها و هوادارانش؛ به ماجرای عیسی پرداخت. او با خواهش برخواسته از تواضعش گفت: با منطق و احترام از تیم دفاع کنید، به یک کشور و ای‌اف‌سی توهین نکنید و آن‌ها را بد خطاب نکنید، ما پرسپولیسیم و این اسم پیشینه بزرگی دارد، ما صاحب تمدنیم و صادرکننده آن! «قولوا للناس حسنا؛ با مردم خوب سخن بگویید»/ قرآن کریم (آیه ۸۳ سوره بقره) «آقای گل‌محمدی» مدت‌هاست دیگر نمی‌زند، می‌داند با خودنمایی و از دل شیر گفتن و تراشیدن موی سر و آستین تا زدن و شبیه این و آن لباس پوشیدن و ادا و اصول درآوردن؛ کسی مربی و بزرگ و محبوب و ماندگار نشده است، شاید برای همین دست روی ستاره‌ها نمی‌گذارد و به سختی در آسمان او می‌شود ستاره‌ای چید. گل بمان آقا یحیی، همچنان آقایی کن بدون چیپ! امروز بیش از دانش تو، از نجابت و اخلاقت سخن به میان است. آن چیزی که در ورزش و سیاست سخت بدان محتاجیم./ ابراهیم جاگرانی Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تهران، بیمارستان جم، شب وفات | کدام تصنیف استاد در ذهنتان ثبت است؟ |۱۹ مهر ۱۳۹۹| Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
فقدان شجریان و چند نکته؛ غبار از ادبیات اصیل ایرانی بتکانیم/ قدردان هنر شجریان باشیم شروع پاییز به مهر؛ یک فریب است. پاییز فصل برگ‌ریزان است. آخرین برگ دفتر عمر ایران را هم پاییز آخر قرن ورق زد. هم بالاخره از میان ما رفت. حالا در رفتن او گویند هر نوعی سخن. نوشتن من برای ایران حکایت آن‌هایی است که بی‌شناخت از و بی‌خیال از سلامت هم‌وطن خود، تا پاسی از شب؛ تن بیماران یک بیمارستان را لرزاندند. روایت فالوئرجمع‌کن‌هایی است که حتی یک اثر استاد را کامل نوش گوش نکرده‌اند و هرگز هنر او را در هیچ سالنی به تماشا ننشسته‌اند. حالا دایه مهربان تر از مادرند! یا داستان ناسزاگویان و و و دیگران است؛ که چقدر می‌نوازید؛ پس کو خواننده! حالا هم شده‌ایم عاشق و و نوای شجریان و ! مایی که یک بار هم نام ، ، و... (کتاب‌هایی در معرفی شجریان و آثار او) به گوشمان نخورده؛ بهتر است به‌جای از شجریان نوشتن، خودمان بنویسیم که آخرین بار کی به «بوستان» و «گلستان» سر زده‌ایم و از «بوی جوی مولیان» زندگی گرفته‌ایم؟ «شاهنامه» و «آخر شاهنامه» را کی ورق زده‌ایم؟ یادمان هست کی «با چراغ و آینه» و «زمزمه‌ها و شب‌خوانی»های در «کوچه باغ های نیشابور» رد شده‌ایم؟ «بانگ نی» و «افسانه» و دوبیتی‌های عریان را، حافظ را، مولانا و را، و حتی عاشقانه‌های را کِی خوانده‌ایم؟ شجریان دلش زنده به عشق بود و هرگز نمی‌میرد، او آن‌قدر اثر از خودش به‌جای گذاشته است که تا انتهای حیات‌مان فرصت لذت و قدرشناسی داریم. فکری به حال دل خودمان کنیم و گرد و غبار نشسته بر دیوان شعر بزرگان و موسیقی تار بستهٔ فاخرمان! از «چاووش» و «گلبانگ» در شروع، تا «رندان مست» و «مرغ خوش‌خوان» در این اواخر، و و و دیگر شاگردان او، و حتی و و و هر آن که ادبیات اصیل این سرزمین را زنده می‌دارد، همه از آثار با ارزش شجریان برای ما و نسل بعد از ماست. در «سرنوشت» همایون اگر توقف نکنیم و «هم نوا با بم» شویم؛ می‌بینیم که شجریان زنده است و باز هم برای ما خواهد خواند. همایون و شاگردان شجریان نه تنها در موسیقی؛ که در ادبیات هم می‌توانند سفیر شعر غنی کشورمان باشند. ماندگان را برای نجات شعر و ترانه و موسیقی کشور از زیرزمینی‌ها و لس‌آنجلسی‌ها قدر بدانیم. در سفرنامه آلمان و هلندش در «مارک دو پلو»؛ به‌خوبی به این موضوع اشاره کرده است: «اینجا همهٔ ایرانی‌ها در هر سطحی که هستند دنبال بهانه‌اند برای پیوند با ایرانی بودن‌شان و چقدر حسرت‌برانگیز است که در ایران کسی به فکر جذب این ظرفیت نیست و دُور می‌افتد به دست تلویزیون‌های ، مردمانی که تشنه برقراری ارتباط با فرهنگ جاری امروز داخل ایران هستند به لطف بی‌خیالی و بی‌توجهی مسئولان فرهنگی، با آب مسموم موسیقی لس‌آنجلسی سیراب می‌شوند. (گلی؛ گارسون ایرانی در فرانکفورت می‌گوید): شب پیش را تا دیر وقت در شهر بوده که آنجا توسط یکی از همین تلویزیون‌های ایرانی آن طرف آب یک کنسرت ۱۴ هزار نفری ایرانی برگزار شده، این‌که آن کنسرت با چه کیفیتی برگزار شده، چه ترانه‌های محبوبی در آن خوانده شده، رفتار ایرانی‌ها در آن چقدر غیرمنطقی بوده، لات‌بازی‌های معمول چقدر اعصاب خانواده‌ها را به هم ریخته و... به کنار، این‌طور که گلی می‌گوید جمع کردن ۱۴۰۰۰ آلمانی هم در یک شب و برای یک کنسرت سخت است اما یک شبکه تلویزیونی ماهواره‌ای توانسته این تعداد ایرانی را یک‌جا در آلمان جمع کند، طبیعی است که آن کنسرت به بهانه ، به بهانه سرزمین مادری، ایرانیان آن سو را بیش از آنکه به فرهنگ ایران نزدیک کند می‌کشاندشان به دره‌های عمیق از بی‌هویتی و پا در هوایی و ما اینجا نشسته‌ایم بدون هیچ برنامه‌ای با یک مشت شعار تو خالی و حرف‌هایی که سال‌هاست تشتشان از بام افتاده! من دلم می‌گیرد وقتی می بینم فرهنگ سرزمینم افتاده دست چند رقاص لس‌آنجلسی، و چند میلیون ایرانی خارج از وطن به‌جای آنکه رابطه‌شان با زبان مادری از طریق شعر حافظ و سعدی باشد، را با ترانه‌های مسموم زنده نگه می‌دارند.» هنوز هم می توانیم از حنجره لذت ببریم و با ادبیات موسیقی اصیل ایرانی حال دلمان را خوب کنیم، همانطور که از بازی ستارگان سینما و ورزش ایران و جهان لذت می‌بریم؛ بی‌توجه به رنگ‌ها و بازی‌های روزگار! تکاندن غبار از حافظ و و مولانا و فردوسی و... هم فراموشمان نشود. قدرشناسی از شجریان یعنی همین؛ پست ها و لایک‌ها و موج‌سواری‌های مرسوم، روح او را آرام نخواهد کرد. از هنرش لذت ببریم و تلاشش برای پاسداشت ادبیات و موسیقی ایرانی را ادامه دهیم. او
یک بود؛ همین./ ابراهیم جاگرانی Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کو شاعِرو، کو دِلبَرو، کو ساقی‌و، کو ساغَرو بیست مهر ۹۸ به «شهر شاعر پرورو... شیراز از گل بهترو...» رفتم، روز بزرگداشت . متولیان حاضر نبودند آن یک شب هم کسی را بی‌بها؛ مهمان لسان‌الغیب کنند. ورودی زیادی شلوغ بود. حافظیه پر از دوستداران بود، در دستشان هر چه بود جز دیوان او، از پفک و پشمک تا دوربین و زنجیر و حتی حیوان خانگی. تعداد کمی کنار مقبره، زغوغای جماعت فارغ؛ برای هم شعرخوانی می‌کردند و چند نفری هم غزل‌های او را به خط می‌نگاشتند. دیگران هم فارغ از اینان؛ زلف بر باد داده و دست در دست هم دنبال کشف مدل جدیدی برای جور کردن تصویر دلخواه شبکه‌های اجتماعی خود بودند. حافظ اگر چه شعرش در خیل عاشقانش گم بود اما آن شب حال همه را خوب کرده بود. کاش غزلیاتش هم بر جان می‌نشاندیم تا حال اجتماع همیشه خوب شود. امروز کمتر خانهٔ ایرانی است که به دیوان و قرآن زینت نشده باشد؛ اگر این دو؛ زینت‌بخش دل‌ها هم می‌شدند ما با هم مهربان‌تر می‌شدیم و جامعه زیبایی رقم می‌زدیم. آن شب در آن هیاهوی شیرازی‌ها و ایرانی‌ها یاد این شعر افتادم: اِی شهر شاعر پَروَرو، شیراز از گل بهتَرو کو شاعِرو، کو دِلبَرو، کو ساقی‌و، کو ساغَرو اگر نبود؛ در اولین روز خاکسپاری‌اش، در بر می‌نشست و حافظ هم با دوباره با جماعت می‌خواند «بی تو بسر نمی‌شود» البته؛ تلاش خودجوش حافظ‌دوستان زیادی در سراسر کشور، کودکان بسیاری از این سرزمین را به سمت ادبیات کشانده که شایسته قدردانی است./ ابراهیم جاگرانی Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
📸 این عکس کارگردانی شده است! به بهانه بازگشت پیکر مطهر شهید و شهدای : عجب عکسی هست این خانواده‌ای پشت به خاک به‌مقصد دریا پدر، دریادیده و بی‌اعتنا به آن بچه‌ها آورده شده‌اند برای آب‌دیده شدن خواهر و برادر بزرگ‌تر پشت پدر دست‌در دست در جستجوی‌اند که در عین موج‌های پیش رو چگونه باید تا افق بپیمایند نگاه فرزند کوچکتر اما؛ گویی آگاهانه از فردا آمده تا شادی آینده را به‌رخ چشم‌های دوخته بر تصویر بکشد و مادر، مسلط‌ترین به دریا کمی عقب کشیده تا راوی دریا باشد و پیام‌آورِ «ما رأیت الّا جمیلا» عجب عکسی شده است ولی این، یک عکس معمولی یا تصادفی نیست این عکس شدیداً کارگردانی شده است! نه به‌دست یا دستور مادر؛ هنر و کارگردانی در ذات زندگی این خانواده رسوخ کرده است تا «مشام جان زیباپسندِ طالبانِ جمال حق» را معطر ‌سازد. Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
تاثیر نماینده دهه شصتی دشتستان بر نمایندگان بوشهر/ درس شصت ساله‌ها از رضائیِ جوان شفافیت، صداقت، ساده زیستی، صراحت، مبارزه با فساد، پاسخ‌گویی و مردم‌داری از جمله شاخص‌هایی است که مردم برای انتخاب نمایندگان خود در هر دوره مجلس و سایر انتخابات‌ها روی آن تأکید دارند. هم بر اساس همین شعارها و تحقق رؤیای یک مجلس انقلابی؛ خردادماه امسال (۱۳۹۹) کارش را شروع کرد. اینکه مجلس یازدهم در این چهار ماه، با وجود تفاوت دیدگاه آشکار با دولت، تخریب و تحریف جریان مقابل و شرایط خاص کرونایی ایران و جهان، چه میزان در عمل به این شعارها برای تبدیل شدن به قوی‌ترین مجلس پس از انقلاب موفق بوده است؛ موضوع این نوشتار نیست، بلکه می‌خواهیم به فعالیت رسانه‌ای و پاسخ‌گویی یکی از جوانان مجلس و اثرگذاری او روی نمایندگان سن‌وسال‌دار استانش بپردازیم. جوانانی که جامعه را برای کم کردن تبعیض‌ها و فاصله‌های ایجاد شده بین مردم و مسئولان امیدوار می‌کنند. به نحوی که رهبر معظم انقلاب هم دولت انقلابی جوان را نیاز امروز کشور دانسته‌اند. ؛ جوان ۳۸ ساله‌ای که در اولین حضورش در انتخابات مجلس توانست راهی مجلس یازدهم شود، او دکترای علوم ارتباطات دارد و کمترین فاصله سنی‌اش با سه نماینده دیگر بوشهر در مجلس - که دو نفر از آن‌ها هم سابقه نمایندگی داشته‌اند - ۱۹ سال است. فعالیت سیاسی رسانه‌ای کرده و در میان بزرگان نیروهای انقلاب مرکز کشور و روزنامه‌نگاران و اهالی رسانه پایتخت شناخته شده است، حضورش در پرطرفدارترین کمیسیون مجلس و قیامش برای اولین مجلس به پرسابقه‌ترین وزیر کشور ـ ـ گواه همین ادعاست. او نه تنها خود با مردم صادقانه حرف می‌زند، رأی‌اش را جلوی دید موکلانش قرار می‌دهد، به و حواشی دیگر پاسخ می‌دهد، اثرگذاری روی جامعه و نشاط جوانان را می‌بیند؛ بلکه سایر نمایندگان استان بوشهر را هم خواسته یا ناخواسته مجبور به این رویه کرده است و می‌کند، نمونه آن می‌توان به اولین پخش زنده (لایو) اینستاگرامی یکی از این نمایندگان، پس از چهار لایو گزارش ماهانه رضائی اشاره کرد، یا انتشار و اعلام رأی سه نماینده دیگر پس از انتشار برگ رأی او در انتخابات هیأت‌رئیسه مجلس! هر چند هنوز با شفاف‌سازی مطلوب فاصله زیادی دارند. (تأثیر سه نماینده استان در کارت زرد رضائی و مجلس به زنگنه و رأی آن‌ها مشخص نیست) با ابراهیم رضائی همفکر باشیم یا نباشیم، به برخی توئیت‌های او لبخند بزنیم و جوک بسازیم یا تأمل کنیم و لایک بزنیم؛ این او، این بین مردم بودن او، این بازارگردی‌های او، این او، این گزارش ماهیانه او، این کار رسانه‌ای شیک او که برخواسته از دانش و تجربه و توجه به ظرفیت انسانی و فعالان رسانه‌ای اطراف اوست، این تأثیرگذاری او روی سایر نمایندگان هم‌استانی و جایگاهش در مجلس، شایسته قدردانی است، هر چند نسل قبل او چنان رفتار کرده‌اند که این رفتارها شعاری شده است و اگر جوانی هم بخواهد صادقانه چنین کند متهم به ریاکاری یا پوپولیست‌بازی می‌شود. برای این جوان در ادامه راه آرزوی موفقیت داریم و امیدواریم به این شفافیت، ، پاسخ‌گویی و مردم‌داری‌اش ادامه دهد تا سه نماینده دهه سی و چهل بوشهر هم؛ چنین شوند و چنان کنند، نمایندگانی که هنوز چرایی هم‌پیمانی برخی از آنان با لیدرهای تندروی طیف مقابل و شائبه مشارکت در سهام یک متخلف را برای مردم روشن نکرده‌اند و بعید به نظر می‌رسد در هفتمین دهه عمرشان انرژی و انگیزه لازم برای چنین فعالیت‌های رسانه‌ای داشته باشند، مگر اینکه باز هم سودای پوشیدن ردای وکالت مردم داشته باشند و از دست رد پیشین مردم به سینه خود درس گرفته باشند. این یادداشت اشاره‌ای بود به فعالیت‌های رسانه‌ای و پاسخ‌گویی نماینده دشتستان؛ با امید که در عملکرد هم بتواند خدمات شایسته‌ای به موکلانش ارائه کند./ ابراهیم جاگرانی |۲۳ مهر ۱۳۹۹| Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
⚽️ تصویر یک زمین در عمان!/ عصر ایران Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
🔐 ارزش ایرانی در سال ۲۰۲۰ چقدر است؟ 🎢 سقوط آزاد اعتبار پاسپورت ایران با رتبه ۱۹۴ در جهان! 🌏 در دنیا از آخر ششم هستیم! Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
📊 ما چقدر تعطیلیم؛ دیگران چقدر؟ Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
📊 همه چیز درباره چالش Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی