eitaa logo
اشعار مرضیه عاطفی
426 دنبال‌کننده
250 عکس
16 ویدیو
0 فایل
💌 شما به دعوت #مادر_سادات اینجایید 💌 نذر شادی دل حضرت زهرا(س)👇 ⚘️ سلامتی و فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان صلوات ⚘️ لینک کانال تلگرام: @marziyehatefi لینک صفحه اینستاگرام: @marziyeh.atefi.313 لینک ویراستی: https://virasty.com/MarziyehAtefi
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🍃زبانحال شاعری سائل به امیدبخشش 🍃🏴 دور کن از من غم و دلشورهٔ بیهوده را قسمتم کن یک خیال کاملا آسوده را دست هایم را بگیر آقا که خیلی خسته ام سخت ویرانم! ببین آرامش ِ فرسوده را جز تو با هر کس نشستم تیشه زد بر ریشه ام پاک کردم از وجودم جز تو؛ هر که بوده را هستی ام را، هر چه را دارم به نام خود بزن جان و مال و خانه ام را؛ کلّ این محدوده را عمر؛ طی شد با بطالت، هر محرّم آمدم گریه کردم این مسیرِ رفته و پیموده را   نیست گریان در قیامت هر که شد گریانِ تو* اشک می ریزم میانِ روضه این فرموده را معصیت یک غدهٔ بدخیم و تو «نِعم الطبیب» جانِ من بردار از قلبِ مریضم «توده» را شک ندارم که خدا با قصدِ بخشش میدهد- -دستِ تو کوهِ گناهانی که نابخشوده را بهترینها را برایم خواستی اما ببخش من به دستانت سپردم یک دل آلوده را! *پيامبر(ص): اى فاطمه(س)؛ همه چشم ها در روز قيامت گريان است جز چشمى كه بر مصيبت هاى حسين(ع) بگريد/بحار الأنوار-ج۴۴ص٢٩٣ ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 به قصدِ کسب بصیرت عاشورایی 🍃🌺 گر چه دم از عبادت و تغییر میزدند با مکر و حیله چنگ به تزویر میزدند می ریخت فتنه از هدفِ نامه هایشان بر، نامهٔ عمل تبِ تقصیر میزدند آن کوفیانِ شبزده نام یزید(لع) را بر خنجرِ گداخته تصویر میزدند خون تو را مباح شمردند و بی حیا دائم دم از حوادث و تقدیر میزدند ماندی اسیرِ کینهٔ بیعت شکستگان زخم زبان به شیوهٔ تحقیر میزدند در کربلا تو را پس از انداختن به خاک با ضربه های سخت و نفسگیر میزدند می خورد تا که بر تن تو نیزه ای جدید با اشتیاق و هلهله تکبیر میزدند پیشانی تمامیِ شان پینه بسته بود آنانکه روبروی تو شمشیر میزدند این داغ می کُشد به خدا عاقبت مرا مشتی نمازخوان طرَفت تیر میزدند! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر سلطان تشنه لب عالم 🌺🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- دلخوشی هایِ کم ِ دور و برت را بردند از دلِ باغ تمام ثمرت را بردند بر زمین خورد و همان لحظه زمینگیر شدی تیرها خوش قد و بالا پسرت را بردند علَم افتاد و تنِ علقمه را خون برداشت کمرت خم شد و قرص ِ قمرت را بردند  دست شش ماهه تکان خورد میان دستت تا که با تیرِ سه پر، بال و پرت را بردند پایِ گودال؛ به پیشانی تو سنگ زدند عمرسعد(لع) تشر زد! سپرت را بردند ضرب شمشیر به فرق سرت آسیب رساند تا در آن همهمه نام پدرت را بردند رو به زینب(س) به تنت پیرهنت شد پاره پایکوبان به سرِ نیزه «سرت» را بردند رفتی و حالِ حرم لطمه زنان ریخت به هم تا که با مشعلِ آتش خبرت را بردند شک ندارم دَله دزدانِ حرامی حتی خیمهٔ سوخته و شعله ورت را بردند حرمله(لع)شمر(لع)سنان(لع)بر شتری بی محمل خواهرت، جانِ دلت، همسفرت را بردند! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر ولادت ناخدای کشتی نجات 🌺🍃 رسید از دست حق حُسنِ مجسم، گوهرِ نایاب امیرِ سوم هستی، دلیل این جنونِ ناب به نور صورتش دست توسل میزند خورشید برای دیدنش افتاده ماهِ آسمان از خواب همینکه چشمهایش باز میشد اولِ هر صبح تبسم میزد و میشد دلِ زهرا(س) برایش آب از این میلادِ فرخنده دو خیرِ ناب حاصل شد علی(ع) شد صاحبِ فرزند، ما هم صاحبِ ارباب بنای کسب رزقِ جاودان را داشت میکاییل اگر میداد با عشق و ادب گهواره اش را تاب میان خیلِ سائل های دورِ خانهٔ حیدر خودم دیدم که میشد قلبِ فطرس بیشتر بیتاب سلامی عرض کرد و میگرفت از دستِ قنداقه- عجب بال و پری در اولین ساعاتِ دقّ الباب شنیدم با نگاهش میشود آرام پیچیده- دوای درد عالم در حریر نازکِ مهتاب چه آقایی که در هر دو جهان هنگام آمرزش برای عاشقانش خود فراهم میکند اسباب! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 به امید استجابت دعا، ظهورامام زمان عج 🌺🍃 بیچاره و فقیرم، یارب الهی العفو از دست خود اسیرم، یارب الهی العفو این نفْس ِ لاأبالی حال مرا گرفته از اشتباه سیرم، یارب الهی العفو کم معصیت نکردم! کافیست خبط و خسران ابلیس کرده پیرم، یارب الهی العفو درمانده ام! ندارم جز آه در بساطم از شرم سربه زیرم، یارب الهی العفو دادی بها به این بد! اما به جای جبران دائم بهانه گیرم! یارب الهی العفو ممنون که راه دادی! حالا که نیمهٔ شب- -خورده به تو مسیرم، یارب الهی العفو هر طور هست باید رزق شهادتم را از دست تو بگیرم، یارب الهی العفو تا اینکه بین روضه، رو به ضریح ارباب در کربلا بمیرم، یارب الهی العفو! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🏴 به امید آمرزش و کسب معرفت شب قدر 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- خیراتِ ماه و سالِ سابق را ندارم افسوس! قیل و قالِ سابق را ندارم با من رفاقت کرد وقتی دید ابلیس با نفْس خود جنجالِ سابق را ندارم اشکم تمام ثروتم بود و به غفلت آتش گرفت اموالِ سابق را ندارم چشمم به نامحرم نمی افتاد ایکاش رزقم چه شد؟! اقبالِ سابق را ندارم شد شعله ور دارایی ام...أبکي لفقري محض ِ پریدن بالِ سابق را ندارم بر من خسارت خورده و محرومَم از اشک در روضه دیگر حالِ سابق را ندارم جانم فدای آن سه ساله دختری که میگفت آن خلخالِ سابق را ندارم میگفت با رأس پدر اینگونه شاید بابا ببین! احوالِ سابق را ندارم زخمیست پایم که نشد برخیزم از جا شرمنده استقبالِ سابق را ندارم! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 به نیت آمرزش و کسب معرفت 🌺🍃 ذکر تسبیح و دعایم کم شده وقتِ خلوت با خدایم کم شده خوب بودم...اشکِ جاری داشتم بد شدم! حال بکایم کم شده کاش برگردم به عهدِ کودکی با وفا بودم؛ وفایم کم شده روضه های بی ریا یادش بخیر روضه های بی ریایم کم شده زودتر از خادمان می آمدم شور و شوقِ روضه هایم کم شده در دلم تکرارِ ناب جملهٔ دیر شد! «باید بیایم» کم شده هرزه کرده چشم هایم را گناه گریه های بیصدایم کم شده وای بر شیطان و داد از معصیت در محرّم ها عزایم کم شده من مریض ِ نفْسم و حالم بد است درد دارم چون دوایم کم شده میرود از دست من توفیق ها چونکه رزق کربلایم کم شده! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🏴 در عزای شب دوم محرم الحرام 🏴🍃 کربلا ای کربلا ای کربلا آمدم ای سرزمین پُر بلا غاضریه باز کن آغوش را نوحه را آغاز کن ای نینوا با خودم سنگ صبور آورده ام آمدم با خواهر دردِ آشنا میسپارم خیل نسوان را به او شد أباالفضلم(ع) پناه خیمه ها قل هوالله ٱحد بر قامتش شد علیِ اکبرم(ع) حیدر نما این رقیه(س) خانم من را ببین جز در آغوشم نرفته هیچ جا تا بیایم دم به دم بوسیده ام کودک شش ماهه ام را بارها جای لالایی برایش روز و شب تا در آغوشم دهد یاری مرا- -خوانده ام «إنا إلیه راجعون» تا برای دست من باشد عصا ذکر «تسلیماً لأمرک» خوانده ام تا بگیرد هر چه دارم را خدا کربلا چاوش بخوان و گریه کن آمدم با یارهایِ با وفا آمدم اما اسیرِ زینبم(س) غربتش اندوهِ هر روز و شبم پیر خواهد شد پس از من زودِ زود او که یک روزش بدون من نبود باید آرام دلِ خواهر شوم دل ندارد لحظه ای مضطر شوم هست هر لحظه برایش هولناک ساعتِ افتادنم بر روی خاک شک ندارم سمت قلبش میروند تیرهایی را که بر من میزنند میشود از گریه چشمش لاله گون تا که می بیند تنم را غرق خون کربلا دار و ندارم دست تو زینبم(س) را میسپارم دست تو رحم کن بر او و بر حالِ حرم بعد من محرم ندارد خواهرم عصر عاشورا به حرفم گوش کن شعله های خیمه را خاموش کن نشکند قلبِ رقیه(س) بعدِ من خارهای پیش ِ پایش را بکَن مانده در یادم نگاه آخرش جای من دستی بکش روی سرش کربلا آیینه معنا کن فقط بعد من باش و تماشا کن فقط میشود آموزهٔ مکتب شروع میشود سرداریِ زینب(س) شروع شک نکن حتی اگر بی «سر» شود از محالات است بی معجر شود راستی بر آن عزیزِ با وفا بیشتر باشد حواست کربلا می کِشد از داغِ شش ماهه عذاب بعدِ من جان تو و جانِ رباب(س)! ب_الحسین ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 در عزای شب هشتم محرم الحرام 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- این جوانِ با جنم آیینهٔ پیغمبر است یک نفر در ظاهر اما باطناً یک لشکر است با تواضع میگذارد بوسه بر دستانشان قوّت قلب حسین(ع) و نورِ چشم مادر است دشت با صوتِ اذانش میشود غرق نماز جذبهٔ «ألله أکبر» گفتنش نام آور است خواب از چشمش گرفته لذّت و شوق نبرد بسکه مانند عمو عباسِ(ع) خود جنگاور است با زره، خوش قدّ و بالا پیش بابا راه رفت گفت دشمن با خودش این دلبریِ آخر است شبه پیغمبر(ص) به میدان رفت و بسم الله گفت جانِ او در یاوریِ از پدر شعله ور است هر که شد با تیغ برّانش مواجه لال شد ضربه های آخرش از ضرب اول بدتر است وای از وقتی که مرکب راه را رفت اشتباه زد به قلب دشمن و ای وای قلبم مضطر است نیزه ها و تیرها و عقدهٔ شمشیرها عشقِ لیلا(س) بر زمین افتاده بی بال و پر است از رمق افتاده پایش! تار می بیند حسین(ع) اینکه افتاده به خاک آیا علیِ اکبر(ع) است؟! در مسیرش جمع کرده تکه تکه از پسر این پدر داغِ جوان دیده؛ خمیده-پیکر است میگذارد لحظه ای صورت به صورت؛ بیقرار شد خضاب ازخون،محاسن!چشم اربابم «تر» است ریخت با گریه عصای پیری اش را در عبا زینب(س) آمد! آن طرف در خیمه روز محشر است! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 به امید عنایت و شفاعت 🏴🍃 تنها پناهِ خستگی دل فقط حسین(ع) راهِ نجات؛ مقصد و ساحل فقط حسین(ع) نعم الأمیر، شافع محشر، أباالکرَم فرمانروای هر چه فضایل فقط حسین(ع) در عشق و معرفت به خدا رفته کاملا با ذاتِ کردگار معادل فقط حسین(ع) تنها رفیقِ روز و شبِ پابرهنه ها روزی رسانِ سفرهٔ سائل فقط حسین(ع) در کشتی نجات نشستیم و خوانده ایم حلّالِ هر شکایت و مشکل فقط حسین(ع) ای دردمندِ خسته صدایش بزن که هست ذکر شفای کامل و عاجل فقط حسین(ع) حرّ است آنکه آمده با توبه سر به زیر فریاد میزند به محافل: فقط حسین(ع) میگفت سینه-زن وسط روضه پیرِمرد از عمرِ نوکرانه چه حاصل؟! فقط حسین(ع)! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 غزل مناجات به شوق شهادت 🌺🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- تنهایِ تنهایم؛ در آغوشت وطن دارم خیلی بدم اما به لطفت حُسن ظن دارم یا فارج الهمّ...همّ و غم های مرا دریاب از لاأبالی بودنم در دل محن دارم این دردِ بی درمانِ عصیان را مداوا کن از رویِ بیتابی ست اصراری که من دارم یا عالِم الأسرار از شرم ِ گناهانم- -میسوزم و پیراهن از آتش به تن دارم گاهی دو رکعت سجده، گاهی چند خط روضه با خود برای بندگی؛ کم فوت و فن دارم هر بار زیرِ بارِ غم گریان شدم گفتم: حل میشود! چون زیر لب ذکرِ حسن(ع) دارم یارب تمام تار و پودم مال تو اما نذرِ حسین(ع) است این سری که در بدن دارم نذرِ حسینی(ع)که به گوشَش گفت شاید شمر(لع) مخصوص ِ پهلویِ تو چندین نیزه-زن دارم زهرا(س) «بنیّ» گفت با هر ضربهٔ نیزه بیطاقتم کرد و تبِ لطمه زدن دارم شد سهمَش از دنیا حصیری کهنه و پاره حالِ بدی در روضه هایِ «پیرهن» دارم این کشتهٔ عریان؛ مرا که میکشد آخر می بینمش روزی که جسمی بی کفن دارم! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi    ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 به امید عنایت، آمرزش، شهادت 🌺🍃 شنیدم توبهٔ بی ادعا را زود می بخشی گنهکارانِ با حُجب و حیا را زود می بخشی همان‌هایی که اهلِ اشک و اقرارند؛ نه طغیان به قرآن! عاصیانِ با صفا را زود می بخشی طلبکارانِ از تو؛ حیف که این را نمیدانند بدهکارانه نیکوکارها را زود می بخشی دعای افتتاحِ تو؛ عجب حالِ بکا دارد سحرگاهان که اشکِ بیصدا را زود می بخشی برای توبه گرچه دیر می آییم اما تو دقیقاً لحظهٔ افطار، ما را زود می بخشی به ٱمراضِ وجودی بی تعلّل میدهی درمان گرفتارِ به انواعِ بلا را زود می بخشی همین «ألعفو» میگویند مرهم میگذاری و به بیمارانِ نفساني شفا را زود می بخشی نمیدانم چه سرّی هست بینِ این همه سائل گدایانِ علي-موسی الرضا(ع) را زود می بخشی به عشقِ آن سلام ِ اولینِ رو به شش گوشه همیشه زائرانِ کربلا را زود می بخشی به «أدعوني» قسم؛ حاجاتِ اهل سجده را فوراً اجابت کرده و اهلِ دعا را زود می بخشی همانهایی که دل بردند از تو در میانِ خون شهیدان ِ «ذَبیحاً بِالقفا» را زود می بخشی! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 غزل مناجات به شوق آمرزش و شهادت 🌺🍃 من از تو جز نگاه که چیزی نخواستم جز بخشش ِ گناه که چیزی نخواستم وقتِ گلایه، لال شدم! شرم کردم و هنگام ِ اشتباه که چیزی نخواستم حالم درست نیست! از این زندگی به جز یک حالِ روبراه که چیزی نخواستم وقتِ دعا به غیرِ امیدِ به عفوِ تو از قلبِ روسیاه که چیزی نخواستم در روضهٔ حسین(ع)؛ خدایا تو شاهدی جز اشکِ چشم و آه که چیزی نخواستم از این جهان، به جز غم ِ اربابِ بی کفن هستی خودت گواه که چیزی نخواستم غیر از تنی تپیده به خون و بدون سر از تلّ و قتلگاه که چیزی نخواستم!  ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 به شوق زیارت کربلا و شهادت 🌺🍃 ای برکتِ بی انتها؛ ممنونم از تو اربابِ من! بعد از خدا؛ ممنونم از تو نانِ مرا دادی و هستی سرپرستم عمری محل دادی مرا؛ ممنونم از تو گفتم حسین(ع) و در پناهِ نامت آقا شد دورِ دور از من بلا؛ ممنونم از تو مِهر مرا انداختی در قلبِ زهرا(س) کرده ست در حقم دعا؛ ممنونم از تو این نوکرِ شرمنده را در اربعینت بردی نجف تا کربلا؛ ممنونم از تو با تربت و با چند جرعه چایِ روضه درد مرا دادی شفا؛ ممنونم از تو امروز اگر که رزقِ اشکم روبراه است دارم اگر حالِ بکا؛ ممنونم از تو من دوست دارم کشتهٔ عشق تو باشم این حاجتم را کن روا؛ ممنونم از تو مثل شهیدان عاقبت این تن اگر که در خاک و خون باشد رها...ممنونم از تو یا که اگر یکروز جانم را بگیری در روضه هایِ بوریا؛ ممنونم از تو!  ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🏴 به شوق آمرزش در روز عرفه 🍃🏴 خسته ام! از خودم و از همه عالم؛ جز تو زخم ها خورده ام از عالم و آدم؛ جز تو دل به من دادی و غافل نشدی از حالم دل به هر کس که دلم خواست سپردم؛ جز تو معصيت کردم و خیلی نگرانم هستی دوستم داری و دلسوز ندارم؛ جز تو جمعه ها شاهدی آقا که شدم دلتنگَت از همه دور شدم دور! دمادم...جز تو ماهِ ذی الحجه به تو رو زده ام تا نشود‐ ‐ذکرِ روز و شبِ من؛ ماهِ محرّم جز تو کعبه یک سنگ نشان است! تویی اصلِ حرم حاجیان دور تو گشتند به والله قسم سربه زیر آمده ام تا که بگیرم حَسَنات از تو ای حاجیِ تنهایِ مقیم ِ عرفات با دلی سوخته و حالِ بکا خیمه زدی تک و تنها کلِ نرگس به کجا خیمه زدی؟! زمزمه میکنی و محو تو و ماتِ توام من اسیرِ تو و آن حال مناجاتِ توام آمدم تا که نگاهت پر و بالم بشود تا دعایت دو سه خط شامل حالم بشود عاشقت بودم و ناجور خرابش کردم آبرو دادی و من نقش ِ بر آبش کردم راهِ بیراهه مرا از تو جدا کرد آقا نفسِ لعنت شده، بد فتنه به پا کرد آقا میچکد روی عبا، جاریِ اشکت نم نم وضعِ پروندهٔ من حالِ تو را ریخت به هم تا که کوتاه شود فاصلهٔ من؛ تا، تو آمدم تا کمی "العفو" بگویم با تو صاحب العصر(عج) کجایِ عرفاتی آقا؟! از همان جا برسان برگِ براتی آقا شوقِ پابوسیِ جدّت به سرم افتاده باز دلتنگم و یادم به حرم افتاده آمدم تا که ببینی من و این خواهش را تا به من هم بدهی لذّتِ آمرزش را یاد کن دائم و پیوسته مرا آقا جان پُر کن این دستِ تهیدستِ مرا آقا جان از شب قدر، منِ بی سر و پا جا ماندم عرفه از حرم ِ کرب و بلا جا ماندم! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 به قصد کسب توفیق نوکری در محرم 🌺🍃 آمدم با دست خالی؛ حالِ اعلا لطف کن قلب من مُرده ست! با دستِ خود إحیا لطف کن بُرده ام میدانم آقا آبرویت را مدام ظلم کردم سالها در حقّت اما لطف کن- بینِ خوبانت نیازِ این گدا را هم ببین پیش از حالِ عزا توفیقِ تقوا لطف کن ناله و سوزِ صدایم را بخواه از مادرت این محرم هم نوایِ بینوا را، لطف کن رقّتِ قلب مرا هر لحظه افزایش بده قطره قطره اشک هایی مثل دریا، لطف کن من برای روضه ی جدّت به تو رو میزنم از تو رزق نوکری میخواهم آقا...لطف کن میشوم یکبار آیا در حضورت روضه خوان؟! إذنِ این رؤیایِ شیرین را مُجزّا لطف کن تا ادا گردد به خوبی حقّ مقتل خوانی ام یک جواز از حضرتِ أمّ أبیها(س) لطف کن جان دهم باید برای آن تنِ دور از وطن رد نکن امسال! پای برگه؛ امضا، لطف کن آمدم رزقِ شهادت را بگیرم از خودت بر منِ جامانده امشب جانِ سقا لطف کن! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🏴 به امید عنایت و آمرزش و شفاعت 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- سید و سالار بوده! حکم ِ سرور داشته جایگاهِ ویژه بر دوش پیمبر(ص) داشته اختیارِ چرخش ِ افلاک در دستان اوست از ازل چون دست در دستانِ حیدر داشنه مادر سادات حتی قبلِ میلادِ حسین(ع) روز و شب! شش ماه، دائم حالِ مضطر داشته از کرامتهایِ نابِ حضرتِ اربابِ ماست در میانِ عرشیان فطرس اگر پَر داشته هست ثارالله(ع)، پس لبریزِ حق، در راهِ حج وقتِ خطبه خوانی اش از کعبه؛ منبر داشته سخت درگیرِ بلا شد ظهرِ سالِ شصت و یک از شلوغی، دور خود صحرایِ محشر داشته سیدالعطشان پُر از دلواپسی در کربلا داغ هایی از تصورها فراتر داشته تا نیفتد چشم ِ نامحرم به ناموسِ علی(ع) کوهِ غیرت داشته! در خیمه؛ اکبر(ع) داشته بیقراری ها برای گوشوارِ دختر و... چادر و گهواره و خلخال و معجر داشته این شکسته-قامتِ افتاده در گودالِ غم در کنارِ علقمه داغِ برادر داشته ای کمان ها، نیزه ها، ای خنجرِ کهنه ببین این گلویِ تشنه بیتابیِ خواهر داشته این عزیزِ فاطمه(س) که اینچنین عریان شده هم عبا، هم پیرهن، هم بر تنش سر داشته نعل های تازه...مرگِ من! کمی آهسته تر این شهیدِ بی کفن یکروز مادر داشته! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 به امید نیم نگاهی مغفرت بخش 🍃🏴 بی تو سرگردانم و یک دردِ جانکاهم حسین(ع) خوب شد که سائلِ این بزم و درگاهم حسین(ع) دستهایم را نگیری میخورم هر آن زمین... راه را گم میکنم! پس باش همراهم حسین(ع) دردسر دارم برایت! من کجا اینجا کجا؟! بینِ خوبانت منِ بیچاره گمراهم حسین(ع) مثلِ حرّ؛ با توبه راهم را به تو کج کرده ام چونکه از آقایی ات بسیار آگاهم حسین(ع) میشوم آب از خجالت با همین چشمانِ خشک رزقِ اشکی لطف کن! ای عشقِ دلخواهم حسین(ع) رد شدم از خطِّ قرمزهایِ بسیاری ولی خط بکش بر اشتباهاتِ خودآگاهم حسین(ع) تا همین لحظه که طی شد با گناهانِ زیاد رحم کن بر باقیِ این عمرِ کوتاهم حسین(ع) از خدا جز تو نمیخواهم کسی را لحظه ای هست عشقت حاجتِ صبح و شبانگاهم حسین(ع) آرزویم هست بیمارِ غمت باشم فقط دردمندم کن! مداوا نه! نمیخواهم حسین(ع) میشود دوزخ گلستان! با شهیدان در بهشت- تا که میگوییم هر شب یکصدا، با هم: حسین(ع) داغت از قلبم شبیه شعله بالا میرود تشنه بودی! آتشی افتاده در آهم حسین(ع) میکُشد آخر مرا که غارتِ انگشترت روضهٔ پیراهنت شد دردِ جانکاهم حسین(ع)! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 به شوق شب لیلة الرّغائب، دلتنگ کربلا 🌺🍃 آمدم گریه کنم حالِ بکایی بفرست رزقِ اشکی بده و سوزِ صدایی بفرست بغض ِ سنگینِ مرا بشکن و آرامَم کن درد دارم به خدا؛ زود دوایی بفرست زخم ِ گمراهیِ این نفْس؛ عمیق و کهنه ست تا شوَم راحت از این زخم، دعایی بفرست ای خدا رغبتِ دل را به خودت سوق بده عاشقم کن همه شب حال و هوایی بفرست تا مناجات کنم با تو... بر این قلبِ مریض- التیامی برسان...حمدِ شفایی بفرست سائلِ ماه رجب از همه بیچاره تر است سائلم! نیمهٔ شب نان و نوایی بفرست حاجتی نیست به جز زائرِ شش گوشه شدن شب جمعه ست نوایی به گدایی بفرست آرزویِ دلِ بیتابِ حرم را دریاب لطف کن تذکرهٔ کرب و بلایی بفرست کربلا...غرقِ عطش یکسره میزد فریاد: آسمان! بارش ِ بی چون و چرایی بفرست یک نفر کاش که به حرمله(لع)میگفت نزن! سمت شش ماهه بیا تیرِ خطایی بفرست تا که آن حنجرِ نازک نشود پاشیده به دلِ تیرِ سه پر؛ شرم و حیایی بفرست! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅   @marziyehatefi    ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 به شوق آمرزش و کسبِ نیم نگاهی مهربان 🌺🍃 ای که از حال دلم هر لحظه هستی با خبر حالِ من هر روز دارد میشود آشفته تر بی تو یک‌ گمکرده دارم! جانِ من برگرد زود کاش میگفتی که مانده چند روزی از سفر خیرِ این و آن نمیسازد به من! شر میشود... زخم ِ منّت ها مرا بیچاره کرده بیشتر منفعت دارد برای عاشقانت انتظار من ولی غافل شدم از تو...فقط کردم ضرر غیرِ گریه در بساطم نیست! فقرم را ببخش هست آقاجان همه-دارایی ام چشمانِ تر اشک میریزم که اشکَت را درآوردم چرا؟! کاش من هم داشتم کمتر برایت دردسر میشوم مشغولِ عصیان و حواسم به تو نیست چشم میپوشی ولیکن میخوری خون جگر از دعایِ خیرِ خود یک لحظه محرومَم نکن چشم هایم را ببند از غیر؛ مقدور است اگر میشدم ایکاش بیتابِ تو؛ مثلِ مهزیار میشدم با عشق تو در هر دو عالم معتبر می‌نشستم یک شبِ جمعه میانِ خیمه ات میشدم از داغِ خیمه گاهِ جدّت شعله ور تا که "یا جدّاه" میگفتی؛ کنارِ قتلگاه میشدم بی طاقت از سرنیزه و تیر و حجر با تو در کرب و بلا بر سینه و سر میزدم در عزای پیکری غرق به خون و مختصر! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅   @marziyehatefi    ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر میلاد اربابِ دلدادگان 🌺🍃 شد کهکشان آیینه بندان؛ آمد اربابم ای آسمان باران بباران؛ آمد اربابم شد سومین عشقِ خدا و حضرتِ زهرا(س) در روزِ سوم...ماهِ شعبان؛ آمد اربابم بال و پرِ پرواز میخواهی بیا فوراً ای فطرس ِ مشتاقِ درمان؛ آمد اربابم بانیِ آمرزش به دنیا آمده امشب ای آدم ِ پیوسته حیران؛ آمد اربابم از خوردنِ آن سیبِ ممنوعه اگر هستی- عمریست بیتاب و پشیمان؛ آمد اربابم با "بالحسین(ع)" آغاز کن العفوهایت را بخشیده خواهی شد به قران؛ آمد اربابم شد سیدِ آزادگان... پس توبه کن ای حر ای صاحبِ تقصیر و عصیان؛ آمد اربابم "إِنَّ مَعَ العُسرِ" به "يُسرا"* ختم شد آخر ایام ِ غم آمد به پایان؛ آمد اربابم بیچارگانِ خسته را اول پذیرش کرد هر جا زمین خوردم شتابان آمد اربابم در کربلا؛ گفتم به زائرهایِ پایین-پا اینجاست آنجایی که گریان آمد اربابم بینِ عبا می ریخت جانش را و تا خیمه... بعد از علی-اکبر(ع) پریشان آمد اربابم! * "إِنَّ مَعَ العُسرِ يُسرًا"سوره مبارکه الشرح،آیه۶ (آری)مسلّماً با (هر)سختی آسانی است. ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅   @marziyehatefi    ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 در آخرین روزهای ماه شعبان 🌺🍃 میشدم ایکاش از این نفْسِ پُر زحمت رها در مسیرِ بندگی؛ مانندِ مردانِ خدا معصیت انداخت از پا حسّ و حالم را و کاش داشت دستانم شبیه قبل؛ شوقِ "ربّنا" با "إلهي لا تَرُد حاجَتي" نه... بلکه رفت ماهِ شعبانِ منِ آلوده غرقِ ادّعا بندگانِ بی ریایِ باصفایَت میشوند آن به آن پای مناجاتِ تو حوّل حالَنا من ولی عمریست در بیراهه درجا میزنم ای خدا ابلیس آورده سرم خیلی بلا مانده ام بین هراس ِ دوزخ و امّیدِ عفو میکُشد آخر مرا این وادیِ خوف و رجا قطره هایِ اشک؛ دستاویزِ بالا رفتن است شد مقرّب هر که دارد بیشتر حالِ بکا هست اوجِ حاجتم "هَب لي کمالَ الإنقطاع" جان دهم تا که در آغوش شهیدِ کربلا * آن شهیدی که به غارت رفت حتی پیکرش زیر تیر و نیزه ها؛ با ضربهٔ سنگ و عصا با غم ِ ناموس جان میداد و با دلواپسی چشم های نیمه بازش بود سمتِ خیمه ها! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi    ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 غزل-مناجات به شوق توبه و کسب آمرزش 🌺🍃 صد گره افتاده در کارم؛ چه کردم با خودم؟! بد گرفتارم! گرفتارم! چه کردم با خودم؟! در گلویم بغض درگیر است با آهِ مدام شاهدِ لحظاتِ دشوارم؛ چه کردم با خودم؟! سال ها بازیچهٔ نفْس ِ طلبکارم شدم من به خود خیلی بدهکارم؛ چه کردم با خودم؟! حالِ ایمانم مساعد نیست! تقوایم چه شد؟! سنگ شد قلبِ وفادارم؛ چه کردم با خودم؟! اشکِ چشمانم چه شد؟! شوقِ مناجاتم کجاست؟! رفت لذت های سرشارم؛ چه کردم با خودم؟! در سرم می پرورانم "حبّ دنیا" را مدام در "فنا" افتاده افکارم؛ چه کردم با خودم؟! ای خدا عفو و گذشت و رأفت و صبرم چه شد؟! داشت رنگی از تو رفتارم؛ چه کردم با خودم؟! داشت دستم ذکرِ تسبیحِ تو را؛ یادش بخیر... باب میلت نیست کردارم؛ چه کردم با خودم؟! غفلتی سنگین به روی سینه ام افتاده است مانده زیرِ تلّ آوارم؛ چه کردم با خودم؟! همدم ِ شیطان شدم! من که برایم سخت بود- لحظه ای چشم از تو بردارم!...چه کردم با خودم؟! کوله بارم کاش خالی میشد از کوهِ گناه خسته از عصیانِ بسیارم؛ چه کردم با خودم؟! باز هم با توبه و شرمنده برگشتم خدا خوب میدانم گنهکارم! چه کردم با خودم... دستهایم را گرفتی، گفتی: از پیشم نرو... من که خیلی دوستت دارم! چه کردی با خودت؟! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi    ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🏴 در عزای شب چهارم محرم الحرام به امید آمرزش 🍃🏴 تا نگاهت کرد، یک دل نه! که صد دل باختی گرچه بستی راه را؛ مغرور گرچه تاختی حرمتِ زهرا(س)‌ برایت بود سنگین آنچنان قیمتی کردی خودت را؛ جان و دل پرداختی از سیاهی ها به سمت نورِ مطلق آمدی کفش هایت را به دور گردنت انداختی آمدی جبران کنی هر اشتباهِ رفته را حر شدی و با ادب کارِ خودت را ساختی گفت "إرفَع رأسَکَ" فوراً حسین بن علی(ع) حیف از عمری که اربابِ مرا نشناختی سر بریدی لحظهٔ توبه؛ یزیدِ نفْس را اینچنین بین شهیدان رفته؛ سر افراختی شد میانِ خاک و خون عاقبتَت ختم ِ به خیر آمد آقایی که بر آقایی اش دل باختی! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅