☄ریگهایِ داغ
☀️آفتابِ سوزانِ صحرا، بر سر رزمندگان اسلام در حال تابیدن بود. شدت گرما رمق را از آنها گرفت. دستور استراحت داده شد. هر کس در پناه بوتهی خاری، بر روی ریگهای داغ نشست.
🌸 همه چشمها، به پسربچهای دوخته شد که با پای برهنه روی ریگهای داغ در حال تماشای آنها بود. او دستهایش را بالای پیشانی گذاشت، تا سایبان صورت آفتاب سوختهاش شود.
❤️زنی با شتاب خود را به او رساند و بغلش کرد. روی زمین خوابید و مدام تکرار میکرد: «پسرم! پسرم! پسرم! »
☘مادر که داغی ریگها بدنش را میسوزاند، غصه پسرش را میخورد که کف پاهایش نسوزد.
💦 دیدن این صحنه، اشک را بر پهنای صورت مردان جنگی روان ساخت.
🌺رسولخداصلیاللهعلیهوآلهوسلم که شاهد این ماجرا بود، روی به اصحابش کرد و فرمود: «آیا از محبت این مادر نسبت به فرزندش تعجب کردید؟!»
🌸یاران گفتند: «بله یارسولالله.»
🍃حضرت فرمودند: «بدرستیکه خداوند متعال نسبت به همهشما مهربانتر از این زن نسبت به فرزندش است.»
🍁اینبار اشک شادی و شعف بود که در چشمان رزمندگان موج میزد. *
📚* محجة البيضاء، ج ۸، ص۳۸۹
#ارتباط_با_فرزندان
#داستانک
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شما
به نام خالق حیا
از: ولایی
به: بانو فاطمه
سلام بانو جان
از شما تقاضا دارم برای بانوان کشورم و جهان، دعای عاقبت به خیری داشته باشید تا در دام هوس و شیطان نیفتند و پاسدار خون جوانان شهید کشور باشند. آنها که در وصیتنامههاشان که مانند منشوری راهگشا و راهنما برای ما و نسلهای آینده است، حفظ حجاب را از خون خود برتر میدانستند.
نام شما همه جا مشکل گشاست. این را سردار سلیمانی عزیز در عملیاتهایی که با بردن نام شما نتیجه پیروزی به ارمغان میآورد به همه ثابت کرد.
دردانهی نبی، سیده زنان عالم، محتاج نظر و دعای شما هستیم.
یا فاطمة الزهرا اغیثینی
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
#نامه_خاص
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#مناجات_با_معصومین
ارتباط با ادمین: @taghatoae
🆔 @parvanehaye_ashegh
🌸عطر شادی
☘اسفند در جیبهایش بوی بهار و عطر مهربانی دارد.
🌺در روزهای پایان سال حواسمان به یکدیگر باشد تا کام هموطنان با همیاری شیرین شود.
☘با رویش جوانههای بهاری دلهایتان شاد
#صبح_طلوع
#به_قلم_نرگس
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨با دخترها ملایمتر باشیم
پدرم سعی میکردند به دخترها بیشتر از پسرها توجه و محبت کنند. مثلا اگر مهمان آمد و قرار بود برادر بزرگم چای بریزند یا کفششان را مرتب کنند و تعلل میکردند، به ایشان تذکر صریح میدادند؛ اما در مورد دخترها ملایم بودند.
📚استاد مطهری از نگاه خانواده، ص۹۳، به نقل از سعیده مطهری
#سیره_علما
#شهید_مطهری
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
💠 چگونه با والدین رفتار کنیم؟
✅ فرزندان در برقراری ارتباط با والدین نقش مهمی دارند.
🔘 یکی از عوامل رابطهی خوب با والدین این است که زمانی را به آنها اختصاص داد.
🔘 هر چقدر زندگی ما را درگیر کرده باشد، باز هم میتوان مدت زمانی را برای والدین خود گذاشت.
🔘 اختصاص زمان، هدیهای با ارزش است.
🔘 هنگامی که بچهها به دانشگاه میروند و یا ازدواج میکنند و سر زندگی خودشان هستند، احساس تنهایی به پدر و مادر دست میدهد.
✅ بنابراین اگر دور از آنها زندگی میکنید؛ حداقل چند روز یک بار با آنها تماس تلفنی بگیرید. آخر هفتهها به دیدن آنها بروید و یا یک تماس تلفنی طولانی داشته باشید تا با آنها صمیمانه صحبت و ابراز علاقه نمایید.
🔹امیر المؤمنین علی علیهالسلام:« بِرُّ الوالِدَینِ أکبَرُ فَریضَةٍ.»؛ 🔸«بزرگترین و مهمترین تکلیف الهی نیکی به پدر و مادر است.»*
📚*میزان الحکمة، ج ۱۰، ص ۷۰۹
#ایستگاه_فکر
#ارتباط_با_والدین
#به_قلم_نرگس
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍کاسه بیبی
🍃صبح پنجشنبه نیمه اسفند هوا آفتابی بود. مهین صدا زد:« بچهها بیاین کمک، فرش رو داخل حیاط ببریم تا بشوریم.»
☘مسعود با شیلنگ تمام فرش را خیس کرد. مهین لگنی را پودر رختشویی ریخت، با دستش هم زد تا کف کرد بعد با کاسهای محلول را روی فرش پاشید. مهین با پسرهایش مشغول شستن فرش شدند.
🎋زنگ خانه به صدا در آمد. محسن به سمت در رفت. سیمین سینی به دست ایستاده بود. محسن کاسه آش رشتهای که با روغن، نعناع و کشک تزیین شده بود را برداشت.
سیمین از لای در که باز بود به داخل حیاط نگاهی انداخت.چشمش به مهین افتاد که با فرچه فرش را میشست: «خاله، بیام کمک؟»
_ ممنون، حالا بیا تو تا محسن کاسه رو بیاره.
✨محسن هول هولکی کاسه آش را خالی کرد و شست. وقتی وارد حیاط شد به سمت سیمین رفت تا کاسه چینی را بدهد. ناگهان روی کفها سر خورد و محکم زمین خورد. کاسه از دست محسن افتاد و شکست تیکههای کاسه چینی گل قرمزی این طرف و آن طرف پرت شد. مهین دستپاچه فریاد زد:«محسن، کاسه بیبی رو شکستی!»
⚡️محسن با صدای بلند گفت:« اشتباه کردم.»
🍃مهین نگاهش به دمپاییهای کنار حوض افتاد یک لنگه را برداشت و هدفدار پرت کرد. محسن جاخالی داد و با سرعت از در حیاط به داخل کوچه فرار کرد.
#داستانک
#مناسبتی
#به_قلم_نرگس
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شما
به نام الله
از: معصومه
به: ماه نورانی نیمه شعبان
سلام آقا صاحب الزمان
سلام تنها امید قلب مؤمنان
سنگینی بار گناه شانههایمان را خم کرده و از بین رفتن امر به معرف آبرویمان را کم کرده. دیگر نفسی در این بلاد بالا نمیآید. انگار شوق گناه غیرت، نجابت و حیا را از کل دنیا گرفته. همه فراموش کردهاند چه خونها ریخته شد. بدنها قطعه قطعه شد. پیکرها بر روی دار رفت. قلبها گلوله باران شد. با گناه عجیب خو کردهایم و خوشیم و هرگز دنبال گم شده خود نیستیم که به خاطر بیتفاوتی و بیخیالی ما سالها آواره و زندان است. در قفس گناهان ما اسیر شده. چقدردوست دارد آزاد شود و همه جهان را از قید اسارت نفس آزاد کند. دنیا نیمه جان شده آقا به دعای مادرت زهرا در نیمه شعبان بیا.
🌹✨🌹✨🌹✨
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحناله الفداء
#مناجات_با_منجی
🆔 @parvanehaye_ashegh
💫سفر نورانی
🍃وقتی پایت را بر خاک سرد شلمچه و فکه میگذاری یادت باشد اینجا خاکش مقدس است. بوی تربت کربلا را میدهد.
🌼وقتی در گوشهی روی خاکها مینشینی یادت باشد جوانانی رفتند و خون دادند تا من و تو راحت و آسوده بنشینیم در گوشهای، با خدای خود خلوت کنیم.
✨حواسمان باشد، این سفر نورانیست و نورانیت میآورد اگر قدرش را بدانیم.
#مناسبتی
#به_قلم_سرداردلها
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨مقدمه چینی برای ظهور امام زمان علیهالسلام
عماد قبلا خیلی کم خانه میآمد. بیشتر در حال کار بود. حالا هم بعضی وقتها هفتهها میگذشت و نمیدیدیمش.
دیگر صبرم سر آمده بود. شکایتم را پیش خودش بردم.
لبخندی زد و گفت: پس چه کسی برای ظهور امام زمان (عج) زمینه چینی میکند؟!
📚 ابو جهاد؛ صد خاطره از شهید عماد مغنیه، نویسنده: سید محمد موسوی، ناشر: روایت فتح، نوبت چاپ: اول؛ ۱۳۹۶؛ خاطره شماره ۲۵
#سیره_شهدا
#عمادمغنیه
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
⁉️اثر محبت و رجوع به امام زمان در عین خطاکاری چیست؟
✅ گاهی شده با خود فکر کنی منِ گناهکار، دیگر نمیتوانم حرفی از امام زمان علیهالسلام بزنم.
من کجا و امام کجا؟
🔘 ولی برخلاف این افکار غلط، امام همچون پدری مهربان برای برگشت ما به آغوش پدرانهشان، لحظهشماری میکنند.
🔘 اگر این پیوند را با حضرت برقرار کنیم، دل حضرت به ما متوجه میشود.
🔘 خودشان به ما کمک میکنند، تا جبران گذشته کنیم و سراغ گناه نرویم.
✅دوست داشتن و محبت ایشان در قلبمان، پشتیبان و دستگیر محکمیست برای جبران خطاهایمان.
💥موافقی سعی کنیم از این لحظه، در هیچ شرایطی خودمان را از وجود حضرت محروم نکنیم؛ ولو خطاکار باشیم؟!
#ایستگاه_فکر
#مهدویت
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
💣 بُمبهایِ رهاشده
✈️ صدای غُرش هواپیمای جنگی. ریختن بُمبهای رها شده از هواپیما بر فراز منطقه مسکونی. سر و صدای شاد بازی کودکانه و لحظهای دگر جیغ، داد، اشک، ناله و خون.
☄در کمتر از ثانیهای دود و غباری غلیظ، همهجا را میپوشاند. صدای آژیر آمبولانسها قطع نمیشود. تلی از خاک و باقیمانده ساختمان آوار شده بر روی زمین میریزد. همینها خاطرات این روزهای کودکانِ بیدفاع یمنی میشود.
💦احمد و محمود به تازگی مادر و پدر خود را، بر اثر حمله وحشیانه سعودیها از دست دادهند. دلم از این همه ظلم و ستم به جوش میآید. میخواهم برای آنها کاری کنم تا لبخند و شادی را، ولو برای لحظاتی مهمان دل رنجدیده و داغدارشان کنم.
⛲️چشمانم به حوض کوچکی داخل ساختمانی که فقط اسکلت آن به جا مانده، میاُفتد. داخل حوضچه، آب میریزم. احمد و محمود را به کنارش میبرم:« در این هوای گرم آبتنی داخل این حوض میچسبه مگه نه؟!»
🌸 برق شادی، چشمان دُرُشت و سیاه آندو را فرا میگیرد. صورت آفتابسوختهشان سُرخ میشود و سرشان را پایین میاندازند.
خودم دست به کار میشوم. پیراهن تنشان را درمیآورم. داخل حوض هولشان میدهم. سر و بدنشان را کفآلود میکنم. صدای بلند خندهشان در ساختمان میپیچد.
❤️دلم پُر از شور و شعف میشود. یک لحظه به یاد غُصههای دل امام میاُفتم. اجازه روان شدن اشک چشمانم را نمیدهم. در دل با حضرت نجوا میکنم: «یا صاحبالزمان فدای غم و غصههات بشم. آقاجان! این کار کوچک و ناچیز امروزم را به کَرَمتون از منِ روسیاه قبول میکنی؟!»
#داستانک
#مهدوی
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شما
به نام الله
از: معصومه
به:خدای مهربان
خدای مهربانم بهترین یار و یاور هر دو جهانم امشب در مناجات و دعاهایم از تو میخواهم به رنگ صفات نیکویت باشم. اخلاق حسنه به این بنده سراپا تقصیرت عطا کن. صبور، شکور، غفور، ستارالعیوب، رحیم، محرم اسرا و مهمترین خصلت، سکوت عطایم کن. بدانم بیاندیشم، کجا سخن گویم. در جایی که حقی از کسی ضایع میشود و بحث حق الناس پیش میآید، جمعی نشستهاند و به غیبت، تهمت، و قضاوت مشغول هستند، ایمان و تقوا عطایم کن. راه گناه را با کلامم ببندم و از بنده مظلومی دفاع کنم. خدایا ما را در صراط مستقیم ثابت قدم بدار یا رب العالمین.
❤️✨❤️✨❤️✨
#نامه_خاص
#مناجات_با_خدا
🆔 @parvanehaye_ashegh