💢چرا پیامبر صلیاللهعلیهوآله با حضرت علی علیهالسلام عقد اخوت بست؟
💡اخوت و برادری در دوران گذشته بین اعراب ملاک حق و باطل بود. در این عرف، باید به یاریاش برخاست حتی اگر ظالم باشد و کسی که در مقابل اوست باید مغلوب گردد، اگر چه بر حق باشد.
🕋اما آموزه های قرآن نگاهی صحیح به برادری را بین مسلمین برقرار کرد؛
سوره حجرات آیه ۱۰ قرآن کریم: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ.»اصل این است که مومنان با هم برادرند؛ زیرا غیر مؤمن در این خانواده بیگانه است.
🍀پیامبر صلیالله علیه و آله به منظور حفظ انسجام مسلمانان، تحکیم دوستی و مقابله با مشکلات، این اصل عمومی_دینی را عینیت بخشید. ملاک در تعیین برادر برای هر یک از مسلمانان، تناسب خصلتها، و قرب مراتب ایمانی ایشان بوده است.
✨به همین دلیل، امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را با هیچ یک از مسلمانان برادر نکرد.(1)
✔️پیامبر حدود ۸ ماه پس از استقرار در مدینه، بر پیمان برادری میان مسلمانان اقدام نمود.(2)
🌙اخوّت و برادری معنوی میان پیامبر صلیالله علیه و آله و علی علیه السلام به معنی نزدیکترین ارتباط میان دو شخص براساس مساوات است؛ بنابراین تعبیر به «برادرم»حاوی حقیقت بزرگیست؛ یعنی علی علیهالسلام هم تراز پیامبر صلیالله علیه و آله، یا شخصیت او نزدیک به شخصیت رسول اکرم است.(3)
(1).فرائد السمطین، ج ۱، ص ۱۱۶📚
(2).امتاع الاسماع، ج ۱، ص ۶۹
(3)مکارم شیرازی، آیات ولایت در قرآن، ص ۴۶۳
#مناسبتی
#عقداخوت_25_فروردین
#به_قلم_نرگس
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️نیروی کمکی
🍃دلش تنگ شده بود. عکس روی طاقچه را برداشت. خیره شد به آخرین نوهاش .حالا پنج سالی میشد که خارج از کشور زندگی میکردند. آخرین روز دیدار عید نوروز بود. همان وقت که دخترک شیرین زبان پسرش، دلبرانه، قلبش را با خود برده بود. مهلا کلید را انداخت و وارد حیاط بزرگ و قدیمی شد. با صدای هر قدمش، دل فاطمه میلرزید. بالاخره وارد اتاق شد: «سلام مامان خانوم. چه خبرا؟؟ »
☘️_سلام عزیزم. خوش اومدی! هیچ. منتظرم یکی بالاخره از در بیاد تو.
🌸_اینجوری نمیشه مامان. چادرتو بپوش آماده شو.
🍃_چطور؟
☘️چادر و جوراب و روسری را از سر جالِباس قهوه ای برداشت و جلوی رویش گذاشت: «شما بپوش بقیهاش با من.
فاطمه لباسها را پوشید و منتظر دم در ایستاد.
🌸اندکی بعد به ورودی مسجد رسیدند. خانوم ربیعی، سرگروه بسیج محل بود. بیشترِ کارها، خیرات، جهزیه و همه چیز زیر نظر او انجام میشد. مهلا در کنار مادر، خودش را به او رساند.
🔹_سلام خانوم ربیعی عزیز.
🍃_علیک سلام عزیز. بفرمایید در خدمتم.
☘️_مادرم هستن. وقتشون آزاد هست تا در کارهایی که میکنید، کمکتان کند.
🌸بعد شماره تلفن خانه و گوشی مادر را روی کاغذ نوشت با مشخصات فاطمه و به خانم ربیعی داد. خانم ربیعی لبخند زد و گفت: «اتفاقا پیش پای شما، حرف کمبود نیرو بود. خدا خیرتون بده. » فاطمه لبخندی مأخوذ به حیا زد و در دلش به مهلا آفرین گفت.
#داستانک
#ارتباط_با_والدین
#به_قلم_ترنم
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شما
به نام میزبان کریم ضیافت رمضان
از: عطش
به: آفتاب پشت ابر
ای فیض بیکران
سلام و صلوات خدا بر تو ای فیض هزار کوثر
تو برای قلوب فیض پذیر، واسطهی فیضی. امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه، دلهای ما را مزرعه و شما اهلبیت را زارع معرفی کرده:« يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ»
من باید زمینه و زمین دلم را با کندن علفهای هرز و رذائل اخلاقی، مستعد کنم و بذر معرفت را با شریعت و طریقت و حقیقت، در آن بپاشم و بکارم و با اخلاص و بندگی و راز و نیاز و انابه و اشک و تضرع، آبیاری کنم تا با رشد آنها و خودم، نگاه تو، که زارع قلبم هستی به این زمین معطوف شود و به عنایتی و لطف و کرمی، دلم را نورانی کنی و به عرش برسانی که اگر چنین نیست، تقاص کوتاهی خودم است چون زمین متروک را باید رها کرد. دلی که پر از علف هرز و لجنزار است قابل کِشت و برداشت نیست.
پدر بزرگوارم! ماه رمضان، فرصتِ آباد کردن دلم است. چشم اُمیدم به توست که واسطهی فیض و کرمی. با نگاهت، دلم را پذیرای وجودت گردان.
💌✨💌✨💌✨
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحناله الفداء
#مناجات_با_منجی
🆔 @parvanehaye_ashegh
#بسم_الله
#یک_حبه_نور
♨️رذیلت خود کمبینی!
❗️من رو خدا دوست نداره! اگه دوست داشت که این همه عیب و ایراد نمیذاشت بمونه به جونم!
🌸اگه خدا دوست نداشت نمیذاشت ایرادای خودت رو ببینی. اگه ندونی اشکال کار کجاست چطوری میخوای برطرفش کنی؟؟اونوقت میشدی کورِ دوربین!
کسی که فقط عیبای دیگران رو میبینه نه خودش!
✨قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِيلٌ ؛ (يعقوب) گفت: (اين چنين نيست) بلكه (بار ديگر) نفس شما (با نسبت دزدى به بنيامين يا تعيين كيفر گروگانگيرى) مسئله را براى شما آراسته است، پس صبرى نيكو (لازم است)
📖سوره یوسف، آیه18.
#تلنگر
#از_قرآن_بیاموزیم
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍ درد یتیمی
✏️درحالی شب و روز ماه مبارک رمضان آمده است که ما، همچنان بی او ابوحمزه میخوانیم.😔
میبینی!
📌درد یتیمی، به قلبمان آتش نزده!
و آواره بودن شب و روزش🌗☀️به اندازه ولو یک ساعت، از آرامشمان کم نکرده!
🌾میبینی!
دلمان خوش است به همین دعاها و نماز و روزههای ناقص. 🙁
خودش باید دعا کند قلبمان برای نبودنش درد بگیرد.
دعا کند دستهایمان برای قنوت گرفتن برای ظهورش، درد بگیرند!🤲
#مناسبتی
#ماه_رمضان
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨فراهم سازی مقدمات ظهور
✅گاهی اوقات بچهها می پرسیدند: «چرا تلویزیون بابای خیلی ها را نشان می دهد؛ اما شما را نشان نمی دهد؟ هیچ وقت نمی گفت: این کارها همه کار ماست. »
☘این اواخر می گفت: «می خواهیم کاری کنیم که به واسطه کار ما (ساخت موشک)، مقدمات ظهور فراهم شود. وقتی امام زمان (عج) تشریف بیاورند، شاید از این ابزار ما (موشک) استفاده کنند. اگر صبور باشید شما هم در اجر آن شریک خواهید بود.»
🌸برخی اوقات می گفت: «کاری که شما می کنید برای امام زمان (عج) و همه شیعیان و مسلمانان جهان اسلام است و آخرش هم شهادت. همین کاری را که شما با پنجاه شصت نفر نیرو در مدت پنج سال جلو بردید، کشورهای پیشرفته ای مثل روسیه با کلی تجهیزات پیشرفته و نیروهای متخصص و پروفسور با سه هزار نیرو در مدت سی سال انجام اده است.» ما از این حرف ها خیلی روحیه می گرفتیم.
📚 با دست های خالی؛ خاطراتی از شهید حسن طهرانی مقدم؛ نویسنده مهدی بختیاری؛ نشر یا زهرا (س)، چاپ سوم- پاییز ۱۳۹۵؛ صفحه ۷۷ و ۸۱٫
#سیره_شهدا
#شهید_طهرانیمقدم
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨مهربانی امام زمان به استغاثه کنندگان
🔵 حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🌕 چقدر حضرت (امام زمان) مهربان است به کسانی که اسمش را میبرند و صدایش میزنند و از او استغاثه میکنند؛ از پدر و مادر هم به آنها مهربانتر است!
📚 در محضر بهجت، ج۲، ص۳۶۶
#مهدوی
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️فکر میکردم از ته قلبم خبر دارم!
🔻پلهها را دو تا یکی کردم، وارد حیاط خانه عزیزجون شدم. نفس عمیقی کشیدم. بوی عطر بهار نارنجهایِ داخل باغچه، وارد ریههایم شد و از آنجا به تکتک سلولهایم سرک کشید. صدای شُرشُر فواره وسط حوض، مرا به آن سمت کشاند.
📱نگاهی به ساعت گوشیام انداختم. چیزی به اذان نمانده بود. آستینها را بالا زدم. آب را به صورت و دستهایم رساندم. با وزش نسیم ملایمی، خنکای دلنشینی به صورتم نشست.
🌸از همانجا با صدای بلند گفتم: «عزیزجون کاری نداری، میخوام برم مسجد. »
🍃عزیزجون با چادر گُلگُلیاش وارد حیاط شد. چشمانش برق شادی زد. چهره گِرد و کوچکِش از هم باز شد :«نه قوربونت بشم خدا بههمرات. »
🕌ورودی مسجد، یک گروه خبری با نمازگزاران مصاحبه میکردند. جلوتر رفتم. از من هم مصاحبه کردند. پرسیدند: «بالاترین دعا و آرزویت چیست؟ بدون درنگ گفتم: دعا برای ظهور امام زمان ارواحنالهالفداء. »
📿نماز شروع شد. به قنوت نماز که رسیدم برای «خودم» دعا کردم: «ربَّنا آتنا في الدُّنیا حَسنه… آخر نماز به این فکر میکردم که چرا قنوت نمازم با آرزویم یکی نیست؟!»
#داستانک
#مهدوی
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شما
بسم الله الرحمن الرحیم
از: مهدیه
به: منتظران و مهدی یاوران
با سلام
یک منتظر باید خود را با قرآن و فرامین الهی بسنجد. عالم محضر خداست. در محضر خدا گناه نکنیم و بدانیم ما در منظر عین الله؛ یعنی حجت خدا هستیم و هر گناه تیری است به قلب امام و گامی در تأخیر ظهور.
با خواندن کتابهای مهدوی و مطالعهی سیرهی اهل بیت علیهمالسلام به شناخت امام برسیم تا به مرگ جاهلیت نمیریم.
💌🦋💌🦋💌🦋
#نامه_خاص
#دلگویه_با_منتظران
🆔 @parvanehaye_ashegh
#بسم_الله
#یک_حبه_نور
✍شرها را بشناس و از آنها به خدا پناه ببر!
🌑همه جا را تاریک نشان میدهند. ذهنها را آشفته میکنند. به دنبال تفرقه و جدایی هستند. همانهایی که گره اندازی کارشان است. همانهایی که دستیار شیطانند.
باید ترفندشان را بشناسی. باید گرههایشان را تشخیص بدهی. باید باز کردنشان و راه نجات را بدانی.
☄تبليغات سوء، جوسازىها، سخنچينىها، جاسوسىها و شايعهپراكنىها، نمونههايى از «نفّاثات فى العقد» است؛ يعنى مىدمند تا محكمات را سست كنند. دشمن میگردد تا حفرهها و شکافها را بیابد. تاریکیها و نقاط ضعف را شناسایی کند. (فی العقد) تا تشنجآفرینی کند.
💫راه نجات پناه بردن به خدا و اطاعت از اوست.
✨وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ؛ و از شرّ آنها که با افسون در گره ها مى دمند (و هر تصمیمى را سست مى کنند.)
📖سوره فلق، آیه 4.
#تلنگر
#از_قرآن_بیاموزیم
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
🍂شهادتِ دستِ انتقام
🥀تنها مانده بود. همچون مولای غریبش حسین(ع).
همه دورش جمع شده بودند و او
یکه تازی میکرد.
⚔در رزمآوری مهارت خاصی داشت.
همه ترس داشتند از این یل طایفه ثقیف.
🍁نیزه بر شکم فرود امد.
دست برد نیزه را بیرون بکشد.
دشمنِ ناجوانمرد منتظر این لحظه بود؛ از غفلت او استفاده کرد و هر کس زخمی بر این یل نامی زد.
⚡️آری شهادت مختار، برای محبان اهل بیت سخت بود. او وسیله بود تا انتقام خون مولای غریبش را از ناکسان بگیرید.
#مناسبتی
#به_قلم_سرداردلها
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨انتقاد از همسر
🍃احساس می کردم هیچ کس مرا به اندازه حمید دوست ندارد. اصلاً دوست داشتنش نوع دیگری بود. هیچ وقت مرا به خاطر خودش نمی خواست. دوست داشتنش دنیایی و زمینی نبود. مثل مادری بود که می خواست بچه اش خوب تربیت شود. همیشه به خوب شدن من می اندیشید.
☘گاهی که می خواست از من انتقاد کند. سجاده اش را پهن می کرد. نماز می خواند. با آن قد بلند و سر خمیدهاش آنقدر سر سجاده مینشست که حدس میزنم دارد با خودش تسویه حساب می کند.
🌸میفهمیدم که میخواهد نکته ای را تذکر دهد. مثل بچه ای که می داند می خواهد تنبیه شود، می رفتم منتظر مینشستم تا حرفش را بزند.
🔸این اواخر هر بار نمازش طولانی می شد، مثل بچه های شلوغ و منتظر تنبیه، می رفتم می نشستم تا بیاید از شلوغ کاریهایم به خودم شکایت کند.
راوی: فاطمیه امیرانی؛ همسر شهید
📚به مجنون گفتم زنده بمان؛ حمید باکری،نویسنده: فرهاد خضری،صفحه ۱۳ و ۲۸
#سیره_شهدا
#شهید_حمید_باکری
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
🌸نظافت
✨اسلام به رعایت بهداشت توصیه نموده است. از جمله رعایت بهداشت،نظافت دست و پاها می باشد.
🌸بارها شنیدهاید که گفته اند پا قلب دوم انسان است. این رعایت بهداشت در روابط زناشویی بیشتر اهمیت دارد.
😢پس بهداشت دست و پای خود را رعایت كنید، چراکه هم زنان و هم مردان دوست دارند كه همسرشان دستان و پاهای تمیز و لطیفی داشته باشد.
#بهداشت
#زندگی_بهتر
#همسرداری
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️خوبی به اندازه
🍃محبوبه گوشه ای نشسته و مشغول گریه بود.حمید از راه رسید. محبوبه برخاست و همینطور که صورتش را زیرآب سرد گرفته بود، سلامی کرد. چایی را در سینی گذاشت
و برای حمید برد.
☘️حمید عادت داشت محبوبه را شاد ببیند؛
ولی بینی سرخ و صورت اشکآلودش خیلی زود او را لو داد. قلبش مچاله شد: «چه شده خانوم؟ »
🎋_هیچی ولش کن. مهم نیست.
🔘_نمیشه که شما این همه گریه کردی. چطور مهم نیست؟!
⚡️_آخه نمیتونم بدی های آدم ها رو به بدی جواب بدم. فقط از خودم ناراحتم.
☘️همه چیز دست حمید آمد. دیشب بعد از اینکه از منزل برادرش برگشته بودند محبوبه ناراحت بود. زن برادرش خیلی رابطهی خوبی با او نداشت.
🍃_عزیزم من فقط یک جمله میگم وهمین. نمیخوام باب غیبت باز بشه. عزیزم به قدری خوبی کن که کشش داری یا میتونی به خدا واگذار کنی، اگه نمیتونی خوبی نکردن ثواب بیشتری داره تا یک عالمه غصه و ماتم و منت درست نشه.
☘️محبوبه ناراحت بود؛ اما وقتی به حرف حمید فکر میکرد متوحه اشتباهش میشد. او نباید توقع خوبی از بقیه میداشت. باید یاد میگرفت باخدا معامله کند یا خوبی اضافه بر وظیفه نکند. لبخند زد برخاست و سراغ لوازم سفره رفت.
#ارتباط_با_همسر
#داستانک
#به_قلم_ترنم
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شما
به نام میزبان کریم ضیافت رمضان
از: عطش
به: آفتاب پشت ابر
ای دردانهی مولود رمضان
سلام و صلوات خدا بر تو ای جگر گوشهی عمویت کریم اهل بیت علیهمالسلام
وقتی ضیافت خدا به نیمه رسید، ماه تابان حسن علیهالسلام در خانهی زهرا علیهاالسلام درخشید و اهل بیت را غرق شادی کرد. همیشه همدمِ مادر بود، چه زمان خردسالی که روی منبر دست ساز مادر در خانه با شیرین زبانی خطبههای پدر بزرگ را میخواند و چه در کوچههای بیوفای مدینه که عصای دستِ مادر سیلی خوردهاش شد و کریم اهل بیت شد؛ چرا که با دیدن این همه جفا، حتی با دشمنش کریمانه برخورد میکرد.
پدر بزرگوارم! عیدیِ روز میلاد عمو و جدت، این مولود عزیز و گرامی را شب قدر به من عطا کن که در این شبِ برتر از هزار ماه، محتاجِ تقدیرِ شایستهیِ کرمت هستم.
🌺✨🌺✨🌺✨
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحناله الفداء
#مناجات_با_منجی
🆔 @parvanehaye_ashegh
#بسم_الله
#یک_حبه_نور
🤔مواظب هستی با چه کسی دوست می شوی؟!
🔥یکی از نامهای روز قیامت یومالحسره است. روز حسرت خوردنها. حسرت کوتاهی در اطاعت از خدا. حسرت بداخلاقی کردنها. حسرت غیبتهایی که کرده و یا شنیده است. حسرت نمازهای نخوانده و خوانده. حسرت دیدنها و ندیدنها. حسرت رفتنها و نرفتنها. حسرت دوستیها و دشمنیها
🌻اونجا دیگه خیلی دیره!!
و راه جبران و برگشتی نیست.
یکی از حسرتهای بزرگ انسان در روز قيامت، این است که چرا با فلانی دوست شده!
🌸دوست در سرنوشت انسان مؤثر است. نشانهی دوست بد، این است که تو را از یاد خدا غافل میکند.
وقتی آشکار میشود دور بودن از یاد خدا و دستورات قرآن چقدر به ضرر انسان بوده است.
💫آنوقت حسرت میخورد، چرا با فلانی دوست شدم! او که مرا از خدا دور میکرد.
✨يا وَيْلَتَي لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَاناً خَلِيلاً لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءنِي..... ؛ اى واى بر من! كاش فلانى را دوست خود نمى گرفتم، زيرا او بعد از آن كه حقّ از طرف خدا براى من آمد، مرا گمراه ساخت.
📖سوره فرقان، آیه٢٨.
#تلنگر
#از_قرآن_بیاموزیم
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
🌹کریم آل طاها
✨دومین اختر تابناک آسمان
امامت و ولایت
در نیمه ماه مبارک رمضان
چشم به جهان گشود.
🌺از رایحهی خوش بوستان زهرا
و علی (سلاماللهعلیهما)
کوچههای مدینه معطر گردید.
🌻لبخند سرافراز شد بر لبان حیدر
از درخشش چهرهی مولود کوثر.
🎉میلاد کریم آلطاها مبارک باد.
🤲لحظات زندگیتان معطر به کرامت امام حسن مجتبی علیهالسلام.
#صبح_طلوع
#به_قلم_نرگس
#عکسنوشته_حسنا
🏵🍀🏵🍀
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨مسکن نجومی شهید عباس بابایی
🍃عباس سرتیپ که شد اصلاً خوشحال نشدم. می دانستم که او دورتر می شود و شاید دیگر روزی دستم هم بهش نرسد.
🌸همان روزها گفت: «این موتورخانه پایگاه جای خوبی است برای زندگی. موافقی برویم آنجا. موافق بودم.»
☘دست به کار شدند از آنجا دو اتاق و یک آشپزخانه و یک سرویس بهداشتی در آوردند. زیر بار قبول محافظ هم نمی رفت، اما تحمیلش کردند. هنوز اسباب کشی نکرده بودیم که سفر حج پیش آمد و همه چیز تمام شد.
📚آسمان؛ بابائی به روایت هسر شهید، نویسنده: علی مرج، ص ۳۹-۳۸
#سیره_شهدا
#شهید_بابایی
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨تفریح فرزند
🍃یکی از لذت بخش ترین تفریحات فرزندان گفتگوی روزانه و هم صحبتی با پدر و مادر است.
🌸این رفتار ارزشمند از جانب پدر و مادر موجب حس با ارزش بودن در وجود فرزند می شود.
#ایستگاه_فکر
#به_قلم_میرآفتاب
#عکس_نوشته_میرآفتاب
#ارتباط_با_فرزندان
🆔@tanha_rahe_narafte
✍️محبوبترین خلق
🏞 از سرزمین شام همانجایی که پُر از نیرنگ و فریب است، آمده بود. آنجا که حاکم خودخواه و حلیهگری همچون معاویه داشت. همو که دستور داده بود بر فراز منبرها بهترین خلق خدا را لعن و دشنام دهند.
🕌خستهراه، تشنه و گرسنه بود. وارد مسجد شد. به نزدیکترین ستون تکیه داد. دورتادور آقایی را جمعیتی گرفته بودند و به حرفهایش گوش میدادند.
کنار ستون پسر جوانی در حال نماز خواندن بود.
رمق حرف زدن نداشت با هر سختی بود از او پرسید: «اون آقا کیه که همه به حرفاش گوش میدن؟»
🌸جوان با تعجب نگاهش کرد. سر و وضع خاکآلودش را برانداز کرد و گفت:
«به نظر میآید مسافری و گرنه چه کسی حسن بن علی، نوه بزرگ پیامبر را نمیشناسد؟! » با شنیدن نام او با عجله از جایش بلند شد، با قدمهای بلند به طرف جمعیت رفت. با دو دستش مردم را کنار زد. به یک قدمی او رسید.
🍁بدون مقدمه و سلام شروع به توهین و جسارت کرد. حتی به خودش مهلت نفس کشیدن نمیداد.
🌺امام با تبسم و مهربانی نگاهش میکرد. در کمال آرامش و سکوت به او مهلت خالی کردن خودش را داد. به کسانی که اطرافش بودند، اجازه نداد برخورد تندی با او داشته باشند.
❄️ توهین و ناسزاگوییهایش که تمام شد. امام دستش را گرفت و فرمود: «مسافری؟ برویم خانه استراحت کن. به نظر تشنه و گرسنه میآیی. بیا برویم آب و غذا به تو بدهم. »
مرد شامی با چشمان دُرُشت به امام خیره شد. قدرت حرف زدن نداشت.
🌼امام او را به خانهاش بُرد. آنجا غذا خورد. استراحت کرد. در پایان هم یک دست لباس هدیه گرفت. مرد شامی رفت در حالیکه مکرر میگفت: «روی زمین کسی بهتر و محبوبتر از حسنبنعلی علیهماالسلام نیست. »
📚منتهی الامال، ج۱، ص۲۲۲.
#داستانک
#مناسبتی
#میلاد_کریم_آل_طه
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از: بهاردلها
به: یگانه منجی
سلام آقای خوب و مهربانم
آنقدر غرق در روزمرگیهای زندگی شدهایم که مدتی است حضور شما متأسفانه در زندگیهایمان کمرنگ شده است. غافل از این که اصل کلید مشکلات و دل مشغولیهای ما با یاد و حضور شما حل خواهد شد. ببخش ما را آقای خوبم انشاءالله از این پس قول میدهیم بیشتر با شما باشیم.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحناله الفداء
#مناجات_با_منجی
🆔 @parvanehaye_ashegh
#بسم_الله
#یک_حبه_نور
♨️به چه مجوزی؟
🔥دخترک با پاشنههای کوچک پایش دل خاک را میخراشید. دستهای کوچکش را تکان میداد. زبان گفتن نداشت؛ وَ اِلاّ شاید با شیرین زبانیاش دلِ سنگ او را نرم میکرد.
هزاران کودک در جاهلیت پیش از اسلام، چشم و دهانشان پُر از خاک شد تا اینکه اسلام و پیامبر مهربانیها، به فریادشان رسید وقتی که فرمود:
✨بأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ؛ به کدامین گناه کشته شدند؟
📖سورهتکویر، آیه9.
تا پدران بدانند دختر، ریحانهایست بوئیدنی و بوسیدنی.
🍂در جاهلیت اُولی، از ترس فقر و تنگدستی دست به چنین جنایتی میزدند؛ امّا فرزندکشی، به دنیای به اصطلاحْ مدرن کنونی سرایت کرده است.
🍁در جاهلیت مدرن به خاطر نگرانی از افزایش جمعیّت و کمبود اقتصادی و گاهی برای فرار از مسئولیت و هوسبازیها حق حیات را از کودک بیگناه میگیرند. سقط جنین را مجاز میدانند.
اینجا دیگر دست و پا زدن کودک را کسی نمیبیند. صدای گریههایش را کسی نمیشنود. در تاریکی رحم مادر، مظلومانه بدنش قطعه قطعه میشود.
✨ولاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُم إنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْءاً كَبِيراً ؛ فرزندان خود را از بيم تنگدستى نكشيد. اين ما هستيم كه آنان و شما را روزى مى دهيم. يقيناً كشتن آنان گناهى است بزرگ!
📖سورهاسراء،آیه٣١.
#تلنگر
#از_قرآن_بیاموزیم
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨ولادت نور
🍃هوای خوب ماه اول بهار رو به پایان بود .همه چیز رنگ و بوی دیگری داشت .
🎶حتی صدای پرندگان.
انگار خبری داشتند.
خبر چه بود ؟!
💫پسری متولد شده که از نوادگان دُخت رسولالله است.
🇮🇷او پرچمدار انقلاب، خامنهای خواهد شد.
#مناسبتی
#به_قلم_سرداردلها
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨عشق به جهاد
🍃هر وقت همه اعضای خانواده جمع می شدند، مادر حسین، بحث جبهه رفتن حسین را پیش می کشید که پسرم! دیگر جبهه نرو. تو که تکلیفت را انجام دادی. الان هم زن و بچه داری آنها هم چشم انتظارند بهتر است پیششان بمانی.
🌺حسین می گفت: «اگر همه ما در خانه بمانیم می دانی چه می شود؟ یک دفعه می بینی دشمن همه کشور را اشغال کرد. آزادی مان را گرفت. ایمان و اعتقادمان را گرفت. آن وقت هر بلایی که خواستند سر ما می آورند.
این دشمن پستی که من دیدم هر کاری از دستش بر بیاید دریغ نمی کند؛ نه دین دارند و نه شرف و انسانیت. این وظیفه شرعی ماست که به جنگ برویم. »
☘وقتی حسین این ها را می گفت، مادر حسین سکوت می کرد و چیزی نمی گفت؛ اما گاهی حرف های مردم خیلی اذیتم می کرد. رفته بودم مسجد و یکی از بچهها مریض بود و بی تابی می کرد. حسین هم داشت دعای کمیل را می خواند. زن ها هر کدام چیزی می گفتند. می گفتند تو که بچه شیرخواره داری و مرتب مریض می شوند، چرا می گذاری پدرشان به جبهه برود. حسین آقا حرف ها را شنید. وقتی آمد خیلی ناراحت و شرمنده بود.
راوی: زهرا سحری؛ همسر شهید
📚 نیمه پنهان ماه ، جلد ۳۲؛ املاکی به روایت همسر شهید؛ نویسنده: رقیه مهری آسیا بر، صفحه ۴۵ و ۶۲
#سیره_شهدا
#شهید_املاکی
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
⚡️جانْ فدایِ ملت
🌲در کنار هم ایستاده اند با اقتدار و سربلندی،
برای امنیت مردم سرزمین عزیز شان از جان هم میگذرند.
🙏چگونه قدردان این ارتش جان برکف باشیم؟؟
🇮🇷قدمهای محکم و باصلابتشان در رژهی روز ارتش، لرزه بر اندام دشمن میاندازد؛
وای بر حالی که پا به عرصه نبرد گذارند.
🎉نیروی زمینی ارتش روزتان مبارک.
#مناسبتی
#به_قلم_سرداردلها
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte