eitaa logo
مشعر قزوین
373 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
67 فایل
اجتماع هیئات حسینی قزوین
مشاهده در ایتا
دانلود
عباس همتی الوند: صلوات‌الله‌علیه‌وآله 🔹یا امام الرحمة🔹 تو برگزیده‌ای تو مصطفایی که آخرین پیمبر خدایی سلام هر نبی به محضر تو بشارت تموم انبیایی دم عیسی و ید بیضا داری تو مثه یونس، دل دریا داری نفس داوود، وجنات یوسف همه خوبی‌ها رو تو یک‌جا داری دشمن تو، هر کسی باشه بی‌خداست منکر تو، منکر همه انبیاست «یا رسول الله یا امام الرحمة یا نبی الله یا شفیع الاُمَة» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چه سختیا برای دین کشیدی ولی چرا به جز بدی ندیدی؟ تو رو هجوم بی‌وفاییا کشت جفاس اگه نگیم که تو شهیدی دل پر نورت، مثه یک الماسه که پر از عشقه، که پر از احساسه چه غریبونه، اومدی و رفتی مگه جز حیدر، کی تو رو می‌شناسه هرچی بگم از خوبی تو نارساست عاشق تو عاشق همه خوبیاست ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تموم عالمه به زیر دینت ولی دلت خوشه به نور عینت «حُسَینُ مِنّی وَ اَنا مِن حُسَین» تو رو شناخته دنیا با حسینت نمی‌شه سد کرد، جلوی دریارو می‌بینم آخر، طلوع فردارو به شکوه تو، به حسینت سوگند یه روزی عشقت، می‌گیره دنیا رو کار تو و وارث تو فتح دلاست پرچم تو، سر در همه خونه‌هاست شاعر و نغمه‌پرداز: 🌐 shereheyat.ir/node/5234@ShereHeyat_Nohe 🆔 @mashareqazvin
سرود؛ بارون رحمت.mp3
1.13M
صلوات‌الله‌علیه‌وآله 🔹بارون رحمت🔹 نور تو رسیده به نزدیک و به دور دونه دونه دارن، میان به سمت نور حقیقت و آخر می‌فهمه روزگار نمی‌شه که حق‌و، کنی زنده به گور می‌ترسن که اسمت، یه روزی پر کنه دنیارو عشق تو بگیره، معبد و دیر و کلیسا رو وقتش می‌شه با هم بخونیم انا فتحنا رو تو ختم الانبیایی، تویی نگین عزت روی کویر دل‌ها، ببار بارون رحمت «یا رسول‌الله، یا محمد» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از اون قد و بالا باشه بلا به دور تو ماهی و می‌ترسم از چشای شور خدا برای تو، می‌خونه «ان یکاد» ان‌شالله که چشم حسودات بشه کور چشم دیدنت رو کسی که نداره بیچاره‌س توی بند شیطون، توی بند نفس اماره‌س تو صحرای ظلمت به خدا همیشه آواره‌س کسی که احترامِ گل‌و نگه نداره این‌و باید بدونه، به چشم همه خاره «یا رسول‌الله، یا محمد» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چه روشنه قلبت، یا ایهاالرسول ستارۀ بختت نمی‌کنه افول دین تو یه روزی می‌گیره عالم‌و به قول بزرگا می‌شه جهان‌شمول جاری کن دوباره، تو دلا زلال توحیدو بی‌وقفه بتاب و، ببر این هالۀ تردیدو کی می‌خواد بگیره، جلوی تابش خورشیدو همه امید کعبه، خدا می‌دونه اینه صبح ظهور دوباره، گل روتو ببینه «یا رسول‌الله، یا محمد» شاعر و نغمه‌پرداز: 🌐 shereheyat.ir/node/4874@ShereHeyat_Nohe
هدایت شده از شعر هیأت
صلوات‌الله‌علیه‌وآله 🔹سهم من از آسمان🔹 بر شانه‌های خواب زمانه تکان شدی در متن خاک، حادثه‌ای ناگهان شدی جاری شدی ز قلهٔ بی‌شبههٔ حرا جبریل شعله کرد، تو آتشفشان شدی در کامِ لال ماندهٔ انسانِ پایمال فریاد اعتراض نشاندی، زبان شدی بعد از چقدر کفر که ایمان بعید بود پیغام وحی رو به زمین و زمان شدی پیش از صدای وحیِ تو کر بود گوش خاک پیش از تویی که منجی پیر و جوان شدی گویا خدا امید ز مردم بریده بود تا این که تو شفیع گناه جهان شدی در دامن سروش خدا پا گرفتی و تکبیر لایزال، کران تا کران شدی ناگفته بود سوره به سوره حدیث حق ناگفته‌های سبزِ خدا را دهان شدی هرجا امیدِ هستی از آسمان گسست با دست خویش سمت خدا پلّکان شدی... بر زندگانِ ناچار از شام سرد گور آغوش بی‌کرانه گشودی، امان شدی ای وحی آخرینِ خداوند! از ازل در وعده‌های سبز رسولان بیان شدی گاهی جلال نغمهٔ داود بودی و گاهی کنار غربت موسی شبان شدی روزی نگین دست سلیمان محتشم در حسن روی یوسف، روزی عیان شدی ای سِرِّ آفرینش مکنونِ کائنات! خونِ ابد که در رگ هستی روان شدی ای رشحهٔ وضوی تو باران غسل خاک! در حنجر بلال نشستی، اذان شدی دل‌های در سیاهیِ دنیا اسیر، را سمت خدای نور، تو خاطرنشان شدی سجاده‌های از سر غربت گشوده را تو رهنمای گسترهٔ لامکان شدی با قامت رسالت و آیات پاک وحی مهتابِ راهِ پر خطر کاروان شدی هرکس تو را گواهِ دل خسته‌اش گرفت با گریه‌های بی‌کسی‌اش مهربان شدی اینک منم: روایت در راه ماندگی اینک تویی که بغض مرا گوش جان شدی با این همه گناه زمین‌گیر و روسیاه تنها تویی که سهم من از آسمان شدی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1028@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
صلوات‌الله‌علیه‌وآله 🔹رحمةٌ للعالمین🔹 تا نگردیده‌ست خورشید قیامت آشکار مشتِ آبی زن به روی خود، ز چشمِ اشک‌بار در بیابان عدم، بی‌توشه رفتن مشکل است در زمین چهرۀ خود دانۀ اشکی بکار.. دیدۀ بیدار می‌باید رهِ خوابیده را تا نگردیده‌ست صبح، از خوابِ غفلت سر برآر.. رشتۀ طول امل را باز کن از پای دل از گریبان فلک، مانند عیسی سر برآر شبنم از روشن‌دلی، آیینۀ خورشید شد ای کم از شبنم! تو هم آیینه را کن بی‌غبار!.. شمعِ پشت سر نمی‌آید به کارِ پیش رو هر چه داری پیش‌تر از مرگ، بر خود کن نثار.. آنچه بر خود می‌پسندی، بر کسان آن را پسند آنچه از خود چشم داری، آن ز مردم چشم دار زخمِ دندانِ ندامت، در کمین فرصت است بر زبان، حرفی که نتوان گفت آن را برمیار تا نگیرد خوشۀ اشک ندامت دامنت در قیامت، آنچه نتوانی دِرو کردن، مَکار.. تیره‌روزان را در این منزل به شمعی دست گیر تا پس از مُردن تو را باشد چراغی بر مزار چون سبک‌باران ز صحرای قیامت بگذرد هر که از دوش ضعیفان بیشتر برداشت بار بر حریر گل گذارد پای در صحرای حشر هر سبک‌دستی که بردارد ز راه خلق، خار هر که کار اهل حاجت را به فردا نفکند روز محشر داخل جنت شود بی‌انتظار.. چشمۀ کوثر که آبش می‌دهد عمر اَبد دارد از چشم گهربار تو نم در جویبار.. نفس کافر‌کیش را در زندگی در گور کن تا بمانی زندۀ جاوید در «دارالقرار» «ربّنا اِنّا ظَلَمنا» وِرد خود کن سال‌ها تا چو آدم، توبه‌ات گردد قبول کردگار وِرد خود کن «لا تَذَر» یک عمر چون نوح نبی تا ز کفّار وجود خود برانگیزی دمار.. صبر کن مانند اسماعیل زیر تیغ تیز تا فدا آرد برایت جبرئیل از کردگار دامن از دست زلیخای هوس، بیرون بکش تا شوی چون ماه کنعان در عزیزی نام‌دار.. از صراط‌المستقیم شرع، پا بیرون منه تا توانی کرد فردا از صراط آسان گذار دست زن بر دامن شرع رسول هاشمی زان ‌که بی آن بادبان، کشتی نیاری بر کنار باعث ایجاد عالم، احمد مرسل که هست آفرینش را به ذات بی‌مثالش افتخار.. محو گردیدند از نور تو یک سر انبیا ریزد انجم، چون شود خورشید تابان آشکار.. رحمت عام تو جُرم خاکیان را شد شفیع موج دریا سیل را از چهره می‌شوید غبار در رهِ دین باختی، دندانِ گوهربار را رخنۀ این حصن را کردی به گوهر، استوار از جهان قانع به نانِ خشک گشتی، وز کرم نعمتِ روی زمین بر اُمّتان کردی نثار ماه را کردی به انگشتِ هلال‌آسا دو نیم مُلکِ بالا را مُسخّر ساختی زین ذوالفقار کردی اندر گامِ اول، سایۀ خود را وداع چون سبک‌باران برون رفتی از این نیلی‌حصار.. چون سلیمان است کَز خاتم جدا افتاده است کعبه تا داده‌ست از کف دامنت بی‌اختیار چون بهار از خُلقِ خوش، کردی معطر خاک را «رحمةٌ للعالمین» خواندت از آن، پروردگار با شفیع المذنبین! «صائب» فدای نامِ توست از سرِ لطف و کرم، تقصیرِ او را در گذار 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5244@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
صلوات‌الله‌علیه‌وآله علیهاالسلام 🔹چشم و چراغ خانه🔹 خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن شریک روزهای سخت و شب‌‏های خطر بودن به هم می‌‏ریزی آداب قدیم بی‏‌قراری را شروع عاشقی کردن، کمی بی‌‏تاب‏‌تر بودن بزرگت می‏‌کند قلبی که سمت عشق چرخاندی کنار آفتابی زنده باید شعله‌‏ور بودن اگر از کوچه‏‌ها زخم زبان می‌‏خورد پیغمبر زنانه، خط به خط آموختی رسم سپر بودن وزیدی در بیابان‏‌های داغ فقر و تنهایی و تا منزل به منزل از محمد باخبر بودن نشان دادی به دنیا زن برای مرد خود این است: کنار یک نفر ماندن، برای یک نفر بودن به شمشیر علی می‌‏نازد و سرمایه‌‏ات، احمد به کوهی تکیه دادن، زیر سقفی پرثمر بودن نفیسه! آب و جارو کن، صدای پای خوشبختی‌ست بس است آهی نشسته روی لب، چشمی به در بودن خدا پل می‏‌زند با یک سلام از آسمان تا تو چه چیزی بهتر از این که دمی زیر نظر بودن بیا چشم و چراغ خانۀ پیغمبر ما باش بیا لبخند شو بر اخم‌‏های خون‏‌جگر بودن خدا دست تو را با دست پیغمبر عجین کرده نوشته در خط پیشانی تو: بال و پر بودن تو پشت عشق را خالی نکردی، حق تو این است کنار شانۀ مردی خدایی همسفر بودن 📝 🌐 shereheyat.ir/node/339@ShereHeyat
| 💠 (صلوات‌الله‌علیه‌وآله) «مَنْ أَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُم‏» هركس گروهى را دوست داشته باشد، (روز جزا) با آن‌ها محشور می‌شود. 📗 بشارة المصطفى، ‏ج۲، ص۷۵ 🔹حشر با محبوب🔹 پیغمبر ما که منجی انسان‌هاست این گفتۀ او امید بخشِ جان‌هاست دل بستۀ هر گروه باشید امروز در روز جزا، حشر شما با آن‌هاست 📝 @ShereHeyat @mkomeit