فتنهی ۱۴۰۱، بازگشتسلبریتیها، فتح مکه و غنائم جنگ حنین
پیامبر عزم فتح مکه داشت. ابوسفیان گردن شکسته آمد از حادثه، پیش از وقوعش جلوگیری کند. مدینه پذیرای ابوسفیان نبود. هرچند تکوتوک چشم داشتند که بزرگِ بنیامیه را به خود جذب کنند، اما قاطعیت پیامبر در برخورد سرد با ابوسفیان را که دیدند، همان پای نصفهونیمهای را که پیش گذاشته بودند، پس کشیدند.
پیامبر به سمت مکه رفت. اندکی مانده به ورود سپاه اسلام به مکه، ابوسفیان ناچار اسلام آورد. اسلامی که از شکل آوردنش مشخص بود نفاقآلودگیاش.
پیامبر که به مکه رسید، عدهای خواستند با وی مقابله نظامی کنند. تلاشی بیهوده که مغزمتفکر مکه (ابوسفیان) میدانست بیثمریاش را. پیامبر پیشدستانه برای متلاشی کردن هر نوع مقاومت مشرکانهای، دستور داد هر کس به خانهاش برگردد، یا به کعبه پناه ببرد یا به خانهی ابوسفیان ملحق شود، در امان است.
این بخشش رسول، نسبت به مشرکان و از آن بالاتر نسبت به ابوسفیان که سالهای درازی وقت و مال و اعتبارش را هزینهی مبارزه با مسلمانان کرده بود، به مذاق برخی خوش نیامد. چنان شوری در انتقامجویی داشتند که بر پیامبر هم در گفتار شوریدند! با این استدلال که اگر بناست ابوسفیانها را ببخشی و اسلام آنها را بپذیری، پس فرق ما با آنها چیست؟
ماجرا زمانی بیخ پیدا کرد که جنگ حنین رخ داد. سپاه پیامبر با تعداد زیادی نومسلمان رفته بود به مصاف قبیلهای مشرک. معرکه چنان شد که بسیاری از نومسلمانان گریختند و نزدیک بود شکستی سخت بر سپاه اسلام وارد آید.
پیامبر یاران حقیقی را فراخواند و با مقاومت آنها، جبههای دیگر از شرک شکست خورد. وقت تقسیم غنائم، پیامبر ابتدا به ابوسفیان و نومسلمانها غنیمت داد. بسیار کلان هم داد. مثلا ابوسفیان صاحب یکصد شتر شد.
اینجا باز عدهای زبان به طعن گشودند که پیامبر آنها را توجیه کرد.
بیاییم به امروز..
خبر بازگشت رشیدپور و گلزار و... پیچید. اعتراضها هم یکی پس از دیگری قطار شدند. یک فقرهاش شد انصراف شهبازی از حضور در تلوزیون.
استدلال معترضان این بود که چرا نظام پول و اعتبار را راهی جیب کسانی کند که به وقت نیاز نه تنها کمکی نمیکنند که لگدی هم میپرانند؟ جمهوری اسلامی ایران و به دنبالش صدا وسیما اگر مال همه است، چرا به وقت خوشی مال همه است و باید تکثر را پذیرفت؟ چرا در سر گردنهی هجوم راهزنان، حضرات سلبریتی بیش از آنکه شریک قافله در هزینه دادن باشند، رفیق دزدند در یاغیگری و یغما؟
برگردیم به تشابهات تاریخی. اگر عبور از فتنهی ۱۴۰۱ همان فتح مکه باشد و اگر لگدپراکنان همان نومسلمانان، چرا بیشتر غنمیت بردن آنها بر جماعت دلدادهی انقلاب سنگین آمده است؟ آیا این بچههایی که در بدر و اُحُد و شعب ابیطالب نظام، هزینه دادند، چشم طمعی به زر و "سیم آخر" رشیدپورها دارند؟
انکار نمیکنم حضور برخی حسادتها و برخی خشکمغزیها و برخی طماعیها را.
اما عموم بچههای برآشفته، توضیح و توجیه پیغمبرگونه و از آن مهمتر رفتار رسولوار میخواهند که تصمیمگیران رسانه ملی از خود نشان ندادند یا بلد نبودند نشان دهند!
همان پیغمبری که غنمیت بیشتر به نومسلمانها میدهد، نام این کار را میگذارد: تالیف قلوب، و نام بخشیدهشدگان را مینهد: طلقاء.
باید مسلمان صدر اسلام باشی تا بدانی این دو عنوان تا چه اندازه تحقیر جریان نفاق است! باید از انصار و مهاجرین باشی تا بفهمی این بخشیدنها به معنای بالا بردن ابوسفیانها نیست که به معنای انداختن استخوانی است جلوی...
حالا به ما بگویید اگر رشیدپورها و دهها سلبریتی دیگری که میخواهند بر سر سفرهی نان و نام کشوری بنشینند، دارند "طلقاءوار" به بهرههایی از جنس "تالیف قلوب" میرسند یا دارند قهرمانانه با سلام و صلوات و حلقهی گل در گردن به خانهی خویش بازمیگردند؟
اینها با پوزخند و استهزاء به جمهوریاسلامی و مسئولان ریز و درشتش میگویند با شماییم ولی به وقتش با دیگرانند!
وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ (بقره/١٤)
#سیدمیثم
@Masihane
این دو صوت👆، ارائهای است از جلسهی پیرامون کتاب همرزمان حسین در جمع دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران، دورهی حا میم(حلقههای میانی)
سعی کردم توضیحی بدم پیرامون ضرورت آگاهی از تاریخ برای یک دانشجوی کنشگر و همچنین در تاریخ نماندن و در ادامه بپردازم به ایدهی اصلی کتاب.
سپس بخشهایی از زندگی ائمه رو با لنز رهبری بازخوانی و شواهدی تاریخی اضافه کردم.
برای علاقمندان به تاریخ، به طور ویژه علاقمندان به دانستن تاریخ زندگی ائمه بعد از امام حسین، شاید به درد بخوره..
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
ج1 - صفت الرحمان و الگوی حکومتی پیامبر.mp3
12.51M
🔰 به مناسبت رحلت پیامبر
صفت "الرحمان" و الگوی حکومتی پیامبر
سرفصل مطالب:
۱- جامعه جاهلی و نظم سیاسی اجتماعی آن
۲- بعثت، فریاد توحید و موافقتها و مخالفتها
۳- الرحمان و نقش مردم در حکومت
۴- رحلت پیامبر و انقلاب ارتجاعی
🆔 @Qasas_school
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
ج2-اسلام محمدی، اسلام سقیفهای و اسلام اموی .mp3
10.26M
🔰 به مناسبت رحلت پیامبر ۲
اسلام محمدی، اسلام سقیفهای و اسلام اموی
سرفصل مطالب جلسه دوم:
۱- اصحاب صحیفه ملعونه و طرح بدیل اسلام (سامری امت)
۲- شجره ملعونه و حزب اموی و اسلامِ ضد اسلام (فرعون امت)
۳- مبارزه و مواجهه متفاوت پیامبر با دو اسلام سقیفهای و اموی
۴- رویای پیامبر و آگاهی از نقشه قتل اهل بیت
۵- فتنهای با کلیدواژه "مردم"
🆔 @Qasas_school
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
ج3-طرح بدیل، ضلالت و قوانین تبعیضآمیز بعد از رسول .mp3
12.04M
🔰 به مناسبت رحلت پیامبر ۳
طرح بدیل، ضلالت و قوانین تبعیضآمیز بعد از رسول
سرفصل مطالب جلسه سوم:
۱- معنای قرآنی ضلالت و بیطرحی
۲- ناکارآمدی خلفا در ادامه دادن رسالت پیامبر
۳- بازگشت به ساختارهای جاهلانه و تبعیضآمیز توسط عمربنخطاب
۴- دلایل سکوت و صبر فعال اميرالمؤمنين
🆔 @Qasas_school
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
پ ج4-جنایت و جامعهی تحقیر شده.mp3
10.54M
🔰 به مناسبت رحلت پیامبر ۴
[جلسه پایانی]
جنایت و جامعهی تحقیر شده
سرفصل مطالب جلسه چهارم (پایانی):
۱- ویژگیهای جامعهای که خلفای سهگانه تحویل اميرالمؤمنين دادند.
۲- منظور از بازگشت به جاهلیت؟
۳- دو شکل از جامعهسازی و ایجاد روابط
۴- مبارزه امام مجتبی بهوسیله صفت "کرامت"
۵- جامعهشناسی امام حسین و لایههای معنایی "قتیلالعبرات" و ویژگیهای جامعهای که توان جنایت دارد.
۶- مبارزهی امام کاظم و امام رضا با اسلام توسعهگرای عباسی
🆔 @Qasas_school
#انتمالاعلون
#سورهی_محمد
مرد ایستاده بود و از رؤیاها میگفت.
از اینکه دو آینده در انتظار شماست. آیندهای نزدیک که شما بر سرزمینهای قیصر و کسرا حکومت میکنید که: "انتم الاعلون" و آیندهای نزدیکتر در جهانی باقی و بهشت برین.
عدهای که قدرتهای مهیب کسرا و قیصر را دیده بودند و عظمت این قدرتهای جهانی مبهوتشان کرده بود، پوزخندزنان بر مرد خُرده میگرفتند که چگونه با حرفهای پوپولیستی چهار پابرهنهی بیکسوکار که تاکنون از بیابانهای مکه فراتر نرفتهاند را میفریبد به وعدهی حکومت و بهشت.
در نگاه آنها این رؤیاهای سترگ هرچند دهان نادارها را آب میانداخت ولی هرگز واقعبینانه نبود. از این رو مجلس که تمام میشد، این دنیادیدههای قریش و سیاستمداران خبرهی واقعبین، مؤمنانِ به رؤیای مرد را به گوشهای میکشیدند و با لحنی کنایهآمیز میپرسیدند:
این مرد چه میگوید؟ ما که نمیفهمیم!
مگر میشود؟
وَمِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتَّىٰ إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِندِكَ قَالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفًا أُولَٰئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ (محمد/۱۶)
اما زمان ثابت کرد که "میشود" چون:
وَاللَّهُ مَعَكُمْ وَلَن يَتِرَكُمْ أَعْمَالَكُم خدا با شماست و زحمات شما را تباه نمیکند.(محمد/٣٥)
میلاد مردی که به پابرهنگان آموخت "ما میتوانیم" مبارک!
#سید_میثم
@Masihane
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
🔰 ما و سر و ته پیاز فلسطین |یکم
✍🏻 سیدمیثم میرتاجالدینی
🟡 جنگها همیشه میان دو جبهه شکل میگیرند و تشخیص هویت جبههها در تحلیل هدف جنگ و پیشبینی عاقبت آن اهمیت دارد.
⚫️ با این مقدمه کوتاه باید پرسید: جنگی که در جغرافیای فلسطین به قدمت ۷۵ سال همواره مانند آتشی شعلهور بوده میان کدامین دو جبهه است؟ جنگی میان فرزندان اسحاق و اسماعیل؟ نبردی میان اعراب و اسرائیل؟ ستیزی بین مسلمانان و یهودیان؟ جدالی بین نژادپرستی و وطندوستی؟ و... همینطور میتوان از زوایای مختلف به این جنگ نگریست و هر سویهی عقیدتی، نژادی، سیاسی، فرهنگی و... را مبنای تقسیم دو طرف جنگ قرار داد.
🟡 آنچه که به عنوان یک نظریه سالیان درازی مبنای شناخت دو جبهه قرار گرفته و سپس براساس آن راهبردهای مهمی در سطح کلان اتخاذ شده، مبنایی است که دو طرف این جنگ قدیمی را اعراب و اسرائیل قلمداد میکند. یک دعوا که یک سر آن نژاد عرب و سر دیگر آن را نژاد یهود به عهده گرفته. دعوایی نه 75 ساله که از زمانه حضرت ابراهیم. (ن.ک: کتاب تولد اسرائیل، نوشته صادق زیباکلام)
⚫️ فارغ از پرداختن به این نکته که چرا برخی سیاستمداران جهانی و رسانههای تحت امر آنها به شدت علاقه دارند دو جبهه و طرف این درگیری را با همین مشخصه "اعراب و اسرائیل" جا بیندازند، در ایران قبل از انقلاب همین مبنا منجر به اتخاذ سیاستهایی در قبال مسئله فلسطین بوده است.
🟡 به عنوان مثال میتوان به مصاحبه محمدرضا پهلوی شاه مخلوع ایران با اوریانا فالانچی ارجاع داد. در این مصاحبه فالانچی میگوید: «آمریکاییها دوستان خوب اسرائیلیها هستند و در این اواخر شما روش سرسختانهای در مورد آنها[اسرائیلیها] به کار بردهاید و ضمن نزدیکی به اعراب سعی کردهاید روابطتان را با آنها بهتر کنید.»
شاه پهلوی در مقابل میگوید: «سیاست بر پایه و اساسی ساخته شده که نمیتوانیم قبول کنیم کشوری زمینهای دیگران را غصب کند. برای اینکه اگر امروز این بلا بر سر اعراب آمده ممکن است فردا بر سر ما هم بیاید.»
⚫️ این صحبت محمدرضا حکایت از آن دارد که وی با توجه به این مبنا که جنگ در فلسطین هرچند جنگی میان اعراب و اسرائیل است، اما مملکت ایران منافع ملی خودش را در آن ملاحظه کرده و میترسد این رویهی غاصبانه اسرائیل چنان ادامه یابد که مرزهای ایران هم تهدید شود. وقتی دو طرف جنگ اعراب و اسرائیل شناخته شوند، سیاستهای کلان حول محور منافع خواهد چرخید نه حول محور حق و یا انسانیت.
🟡 لذا وقتی فالانچی با تعجب به شاه میگوید: «عالیجناب، شما حق را به اعراب میدهید، درحالیکه نفت خود را به اسرائیل میفروشید؟!» شاه پاسخ میدهد: «نفت از طریق شرکتهای نفتی فروخته میشود. نفت ما به همه جای دنیا میرود. برای چه اسرائیل نرود؟ اگر هم به اسرائیل میرود چرا باید برایم مهم باشد؟ هرکجا میرود، برود. در مورد روابطمان با اسرائیل هم باید بگویم: ما در اورشلیم سفارتخانه نداریم ولی تکنسینهای اسرائیلی در ایران هستند. ما مسلمانیم ولی عرب نیستیم و سیاست خارجی کاملا مستقلی داریم.»
⚫️ حالا با وضوح بیشتری میتوان دید اثر اتخاذ مبنایی برای شناخت دو طرف جنگ در تعیین سیاستهای کلان چیست! شما میتوانید حق را به فلسطین بدهید و اسرائیل را غاصب بدانید، اما منفعت شما اگر ایجاب کند، به اسرائیل نفت هم خواهید فروخت.
🆔 @Qasas_school
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
🔰 ما و سر و ته پیاز فلسطین |دوم
🟡 فالانچی به طور صریحتری از محمدرضا میپرسد: آیا در آینده با اسرائیل روابط سیاسی برقرار خواهید کرد؟
شاه هم پاسخ میدهد: «نه، یا بهتر است بگویم تا زمانی که مسئله زمینهای اشغالی اعراب از طرف اسرائیل حل نشده و آنها نیروهای نظامی خود را از آنجا بیرون نبرند، ما با آنها هیچگونه رابطهی سیاسی برقرار نخواهیم کرد. اگر اسرائیلیها بخواهند در صلح زندگی کنند، راهی جز تخلیه اراضی اشغالی برایشان باقی نمیماند.»
⚫️ اما با وجود این عقیدهی شاه که البته در نظرات شخصی وی منحصر نماند و به اقدامات سیاسی علیه اسرائیل در موارد متعدد انجامید، ایران بعد از ترکیه دومین کشور مسلمانی بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت و روابط اقتصادی و حتی فرهنگی مهمی صورت داد.
🟡 همین امر منجر به شکلگیری روابط خصمانه بسیاری از کشورهای منطقه نسبت به ایران شد. تا جایی که صدام در آستانهی تصمیم برای جنگ با ایران قرار گرفت و شاه در همین مصاحبه با فالانچی اعلام میکند از تحرکات عراق و رژیم بعثی آن مطلع است و صراحتا میگوید: «البته فقط عراق نیست که ما را ناراحت میکند!»
⚫️ حالا اگر بخواهیم خط اصلی بحث را ادامه دهیم باید بگوییم اتخاذ مبنای "جنگ میان اعراب و اسرائیل" و سپس تعیین سیاستهای کلان بر همین مبنا، ما را وارد شکل خاصی از روابط جهانی و البته منطقهای خواهد کرد که نتیجه آن در دوره محمدرضا پهلوی دوستی با اسرائیل و دشمنی با تعداد زیادی از کشورهاست. ناگفته نماند که با توجه به موقعیت اسرائیل، از نگاه سیاستمداران آن دوره، این قمار بر روی اسرائیل ارزشمند بوده است.
🟡 این مبنا هنوز میان بخش مهمی از لیبرالهای وطنی وجود دارد. بهگونهای که در همین دوسهروز اخیر مواضع مختلف ولی با روح یکسان از سوی افراد شاخص این جریان را شاهدیم. مواضع و تحلیلهایی که همه در یک جهت سخن میگویند: «کدام منافع ملی در دشمنی با اسرائیل یا اتخاذ سیاستهای خصمانه علیه آنها تامین میشود؟»
⚫️ هرچند نگارنده باور ندارد جنگ در فلسطین محدود به اعراب و اسرائیل است، اما بر فرض پذیرش آن مبنا، باز تعیین تکلیفهای سیاسی لیبرالها برای امروز به شدت غیرواقعبینانه است. با تغییر محسوس نظم جهانی، امروز اسرائیل آن طرفی نیست که ایران بخواهد همانند کشورهایی چون عربستان برای تامین منافع ملی خویش سمت آن بایستد. به تعبیر رهبرانقلاب «این نوعی قمار بر روی اسب بازنده است».
🟡 عجالتا دلایل نظری برای این ادعا را کنار بگذاریم و نگاهی به میدان بیاندازیم. به #طوفان_الاقصی که به اعتراف همگان باخت مفتضحانهای برای اسرائیل و نشان از کاهش قدرت آن بود.
🔺در آخر هم باید گفت، انقلاب اسلامی ایران نه تنها جهان را وارد نظم جدید سیاسی کرد بلکه مبتنی بر یک جهانبینی توحیدی و ظلمستیزانه سیاستهایی مانند منافع مشترک را هم به چالش کشید و انسانیت و حقطلبی را مبنای اتخاذ راهبرد و سیاست قرار داد. نایستادن ایران در کنار اسرائیل نه از باب قمار نکردن هوشمندانه بر روی اسب بازنده که از باب شوریدن بر ظالم و حمایت از مظلوم است. چیزی که به زودی دنیا آن را بهتر خواهد فهمید.
🆔 @Qasas_school
توی دفتر با رفقا جمع میشویم، حرف داغی است که دیشب روی دل همه مسلمانها گذاشتند.
میروم دانشگاه، سر کلاس همین حرف است. توی تاکسی. توی مغازه. توی مجازی. رفقا پیام میدهند، زنگ میزنند، کار دیگری دارند ولی حرف از غزه هم هست.
من این حالت را تجربه کردهام. وقتی زینبم را از دست دادم. حالت داغداری اینگونه است. رهایت نمیکند و مدام میخواهی دربارهش حرف بزنی! هرچیزی که بشود گفت و سبکتر شد.
آدمهای داغدار وقتی دیگر با اشک و آه و فغان آرام نمیگیرند، به نجوا رو میآورند. زیر لب چیزهایی میگویند و چیزهایی مرور میکنند. از آخرین رفتارهای مرحوم از دسترفته! از آخرین کلماتش. از پایانیترین سکانسهای زندگیاش. از پیراهنی که بار آخر پوشید و آخرین جرعهی آبی که نوشید. بعد کمکم خشمگین میشوند از این مرورها و نجواها. داغ همین است. اما خشم داغدارها یک ژست طفلکگونهای در خودش نهان کرده. یکسری داد و بیدادهای برانگیزانندهی ترحم! خشم گلایه میآورد، شکوائیه میزاید. از زمین، از زمان، حتی از خدا.
این حال ماست از دیشب که مشتی حیوانصفت بیمارستان معمدانه را با موشک زدند. اگر نمیدانید اسم این وضعیت و حالتی که زیر پوستتان دویده و تا عمق استخوان و قلبتان نفوذ کرده چیست؛ من به شما میگویم: ما دستهجمعی داغداریم. برای همین هی حرف میزنیم. مویه میکنیم. نجوا میکنیم. خشم میگیریم. شکایت میکنیم.
#سید_میثم
#غزه
#المستشفی_المعمدانی
@Masihane