eitaa logo
مسیر فقاهت
2.2هزار دنبال‌کننده
212 عکس
11 ویدیو
37 فایل
🔸 کانال مسیر فقاهت محلی برای #تامل پیرامون داده های فقهی _اصولی و ارائه نکات کاربردی در مسیر فقاهت 💠نقل مطالب فقط با #ذکر_منبع💠 ✅تبادل و تبلیغ شناسه ادمین @masire_feghahat4
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰بررسی تحلیلی صحیحه ابان بن تغلب{بخش اول} 🔸متن روایت 💢عنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا تَقُولُ فِي رَجُلٍ قَطَعَ إِصْبَعاً مِنْ أَصَابِعِ الْمَرْأَةِ كَمْ فِيهَا قَالَ عَشْرٌ مِنَ الْإِبِلِ قُلْتُ قَطَعَ اثْنَيْنِ قَالَ عِشْرُونَ قُلْتُ قَطَعَ ثَلَاثاً قَالَ ثَلَاثُونَ قُلْتُ قَطَعَ أَرْبَعاً قَالَ عِشْرُونَ قُلْتُ سُبْحَانَ اللَّهِ يَقْطَعُ ثَلَاثاً فَيَكُونُ عَلَيْهِ ثَلَاثُونَ وَ يَقْطَعُ أَرْبَعاً فَيَكُونُ عَلَيْهِ عِشْرُونَ إِن‏ هَذَا كَانَ يَبْلُغُنَا وَ نَحْنُ بِالْعِرَاقِ فَنَبْرَأُ مِمَّنْ قَالَهُ وَ نَقُولُ الَّذِي جَاءَ بِهِ شَيْطَانٌ فَقَالَ مَهْلًا يَا أَبَانُ هَكَذَا حَكَمَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ الْمَرْأَةَ تُقَابِلُ الرَّجُلَ إِلَى ثُلُثِ الدِّيَةِ فَإِذَا بَلَغَتِ الثُّلُثَ رَجَعَتْ إِلَى النِّصْفِ يَا أَبَانُ إِنَّكَ أَخَذْتَنِي بِالْقِيَاسِ وَ السُّنَّةُ إِذَا قِيسَتْ مُحِقَ الدِّينُ¹ ✳️اصولیون از روایت استظهارات متفاوتی داشته اند چرا که مشکل اساسی که بدوا به ذهن خطور میکند این است که ابان داشته اما مع ذلک امام (علیه السلام) او را توبیخ میکنند و این مطلب با بودن حجیت قطع تنافی دارد 🔸استظهار اول : توبیخ بر ابان بوده است نه بر خود قطع 🔹کلام شیخ اعظم(ره) 🔻توبیخ امام (علیه السلام) در واقع توبیخ بر مقدمات قطع ابان بوده است (یعنی همان قیاس قطع آور) که منجر به مخالفت با واقع شده چرا که در درک قاصر استإلا أن مرجع الكل إلى التوبيخ على مراجعة العقل في استنباط الأحكام، فهو توبيخ على المقدمات المفضية إلى مخالفة الواقع² 🔹کلام آیت الله خویی(ره) 🔻امام ( علیه السلام) نفرمود با اینکه قاطع هستی به قطعت عمل نکن بلکه با این بیان «السنه اذا قیست محق الدین» ابان را زائل کردند و قطع ابان را سست کردندو إنما أزال الإمام عليه السلام قطعه ببيان أن السنة إذا قيست محق الدين‏³ ــــــــــــــــــــــ *¹:کافی،ج۷،ص۳۰۰ *²:فرائدالاصول،ج۱،ص۶۴ *³:دراسات فی علم الاصول،ج۳،ص۴۸ 🆔@masire_feghahat نقل‌مطلب‌صرفا‌بالینک‌کانال
🔰بررسی تحلیلی صحیحه ابان بن تغلب{بخش‌دوم} 🔸مرحوم آیت الله خویی نسبت به این روایت دو جواب دیگر نیز مطرح کرده اند 🔹اشکال سندی ● أن رواية «أبان» ضعيفة السند لا يمكن الاعتماد عليها¹ 💢مرحوم آشتیانی صاحب [بحرالفوائد فی شرح الفرائد] نیز این روایت را دارای اشکال سندی میداند² 🔆اما با توجه به اینکه این روایت سه طریق دارد که هرکدام در کتاب های کافی³ ، تهذیب⁴ ، من لایحضر⁵ ذکر شده اند و روات یا توثیق خاص دارند و یا از طریق راه های دیگر مانند کثرت نقل اجلاء یا مشیخه میتوان توثیق کرد این کلام محل تامل است 🔹استظهار دوم : ابان داشته است نه قطع 🔆حجیت اطمینان بلکه حجیت عقلائیه و شرعیه است وهیچ محذوری ندارد که حجیت اطمینان در صورتی باشد که اطمینان ناشی از قیاس نباشد و این تعبیری که می گوید کنا نسمع ذلک بالکوفة ونقول ان الذی جاء به شیطان، این معنایش این است که ابان بود به آنچه که فهمیده بود، شک معتنابهی نداشت 🔹کلام آیت الله خویی(ره) ● إنه لا دلالة فيها على كونه قاطعا بالحكم. نعم يظهر منها أنه كان مطمئنا به، و لذا قال: «كنا نسمع ذلك بالكوفة، و نقول: ان الذي جاء به شيطان»⁶ ـــــــــــــــــــــ *¹:دراسات فی علم الاصول،ج۳،ص۴۸ *²:بحرالفوائد ‌ط‌ج،ج۱،ص۱۵۰ *³:کافی،ج۷،ص۳۰۰ *⁴:تهذیب الاحکام،ج۱۰،ص۱۸۴ *⁵:من لایحضره الفقیه،ج۴،ص۱۱۸ *⁶:دراسات فی علم الاصول،ج۳،ص۴۸ 🆔@masire_feghahat نقل‌مطلب‌صرفا‌بالینک‌کانال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰اولین سالگرد ارتحال مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید محمدسعید طباطبایی حکیم( رضوان الله علیه) 🔸فیلم لحظاتی از نشست علمی آیت الله العظمی سیستانی و مرحوم آیت الله العظمی حکیم 🆔@masire_feghahat
🔰بررسی تحلیلی صحیحه ابان بن تغلب{بخش سوم} 🔸استظهار سوم : این روایت به نحو نتیجه التقیید احکام واقعی را تقیید میزند به این صورت که از طریق قیاس نبایستی اثبات شوند اما از طریق سایر مقدمات عقلیه اشکالی ندارد و این مطلب با ذاتی بودن قطع تنافی ندارد زیرا تصرف اینچنینی تصرف در ناحیه مقطوع است 🔹کلام محقق نائینی(ره) ● فإن المستفاد من رواية أبان عدم اعتبار القطع الحاصل من القياس و هذا انما يكون باعتبار تقييد الأحكام الواقعية بأن لا تكون معلومة من طريق القياس من باب نتيجة التقييد ففي الحقيقة موضوع تلك الأحكام من لا يكون عالما بها من طريق القياس و هذا ليس تصرفا في ناحية القطع حتى يقال بأن طريقته ذاتية غير قابلة لأن تنالها يد الجعل نفيا و إثباتا بل تصرف في ناحية المقطوع و تخصيصه بموضوع خاص دون آخر بل لا يبعد أن يكون القطع الحاصل من الجفر و الرمل و نحوهما أيضا كذلك 📚اجودالتقریرات،ج۲،ص۴۷۹ 🆔@masire_feghahat نقل‌مطلب‌صرفا‌بالینک‌کانال
🔰بررسی تحلیلی صحیحه ابان بن تغلب{بخش چهارم} 🔸استظهار چهارم : روایت راجع به است و اگر با اطلاق خود شامل قیاس قطعی نیز شود، با ادلّه ذاتیّ بودن حجّیّت قطع می‌خورد 🔹کلام آیت الله مکارم شیرازی ●فإنّ هذه العبارة منصرفة إلى القياس الظنّي، و لو شمل القياس القطعي بإطلاقه يقيّد بما مرّ في مباحث القطع من أنّه حجّة ذاتاً لا يمكن الرّدع عنه¹ 🔸استظهار پنجم : روایت مشیر به این معنا است که حجّت نیست 🔹کلام آیت الله شهید صدر ●الأمر الثالث: هو أن يكون قسماً ثالثاً من هذه الرّوايات دالّاً على التأنيب على ترك الفحص عن الأدلة الشرعية و التوغل في أخذ المطالب و الأحكام من الأدلة العقلية كما هو الحال في رواية أبان المعروفة، الّتي يقول فيها الإمام عليه السّلام: «إنّ السنّة إذا قيست محق‏ الدّين‏». و الرّواية صحيحة، و ليس كما ادّعي، و لكنّها ناظرة إلى ما ذكرنا؛ لأنّ أبان حينما سمع بذلك الحكم، حصل له اطمئنان سريع بأنّ هذا حكم غريب لا يحتمل ثبوته و ذلك لأنّه لم يلتفت إلى الأدلة الشرعية، بينما لو فحص في الأدلة لما حصل عنده قطع و إطمئنان بغرابة الحكم، بل و لزال من نفسه هذا القطع كما هو الحال في كل الأمور الّتي لا يراجع الصغار فيها الكبار، بينما لو راجعوا أو سألوا لم يحصل لهم الاطمئنان فضلا عن القطع في جلّ ما قطعوا به، و هذا ما يعبّر عنه بالتقصير في مقدّمات الدليل² ـــــــــــــــــــــــ *¹:انوارالاصول،ج۲،ص۴۷۹ *²:بحوث فی علم الاصول،ج۸،ص۳۱۸ 🆔@masire_feghahat نقل‌مطلب‌صرفا‌بالینک‌کانال
🔰بررسی تحلیلی صحیحه ابان بن تغلب{بخش پنجم} 🔸استظهار ششم :توبیخ حضرت نسبت به عکس العمل او بعد از شنیدن جواب از امام بوده است، نه نسبت به گفتار او هنگام شنیدن این مطلب در کوفه 🔹کلام محقق لاری ●أن نهيه عليه السلام كان لأجل ما وقع عنه في حضوره من سوء الأدب، و المسابقة في الحكم على المعصوم، و عدم الانتظار في صدوره منه¹ بنابر این استظهار نه منعی از حجیت قطع صورت گرفته است و نه تقییدی رخ داده است بلکه صرفا توبیخ است که چرا با تصریح امام ابان سراغ قیاس رفت و گفت سبحان الله ! 🔸البته محقق لاری احتمال دیگری هم مطرح میکند که میتوان آنرا استظهار هفتم نامید ●أو لأجل ما صدر عنه من رد الخبر بمجرد عدم اطمئنان النفس به المنافي للاحترام و التسليم الواجب في أخبارهم عليهم السلام المقتضي لحمل ما لم يفهموا معناه على البطون التي تقصر أفهامنا عنها، و إحالة فهمه إليهم عليهم السلام لا رده و نسبته إلى الكذب، فإنه مناف للتسليم الواجب في أخبارهم و أقوالهم، كما في الكافي‏² ــــــــــــــــــــــــ *¹‘²:التعليقة على فرائد الأصول،ج‏۱،ص ۶۶ 🆔@masire_feghahat نقل‌مطلب‌صرفا‌بالینک‌کانال
🔰مطالب مرتبط با استظهارات اصولیون از« صحیحه ابان بن تغلب » در کانال مسیرفقاهت 💢لینک میانبر🔻🔻🔻 🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/474 🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/475 🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/478 🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/479 🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/481
🔰آقا حسین خوانساری (م ۱۰۹۹) صاحب مشارق الشموس فی شرح الدروس 💢تراجم💢 🔸آقا حسین بن محمد الخوانساری از جهابذه جماهیر اکابر و اکارم افاضل کامل است و آن جناب را تعبیر می کنند به استاد الكل في الكل 🔹و در ابتدای کار مشغول به علم حکمت بوده و در آن فن مهارت داشته و وحید عصر خود بود. پس شبی با فقیهی، به جایی به مهمانی رفتند پس در وقت خواب برای فقیه رختخواب و بستری مهیا نمودند و برای آقا حسین چیزی نیاوردند 🔸پس فقیه به آقا حسین گفت: تو هیولا را به زیر بینداز و صورت را بالایش بیفکن و بخواب! جناب آقا حسین، صباح آن روز به خدمت محقق سبزواری، آقا محمد باقر که صاحب ذخیره و صاحب شرح عبادات ارشاد و صاحب کفایه است و از شاگردان شیخ بهایی و اجازه از او دارد حاضر شد 🔹و مدت دوازده سال در خدمت او، تلمذ در علم منقول نمود و از او اجازه گرفت. و دختر او را نیز به حباله نکاح خود در آورده و آقا جمال، از دختر او تولد یافت. و چون در معقول و منقول تدریس می کرد، لذا او را استاد الكل في الكل نامیدند. و پسرش آقا جمال و ملا میرزا محمد بن حسن شیروانی، از شاگردان او می باشند 📚قصص العلماء،ص۳۳۶ 🆔@masire_feghahat نقل‌مطلب‌صرفا‌بالینک‌کانال
🔰 (رضوان الله علیه) 🔸از ابن ابی عمیر که از اکابر فضلای شیعه است نقل شده است که گفت :روزی با جمیل بن دراج که از اعاظم فقها و محدثین این طایفه است گفتم که چه نیکوست محضر تو و چه زینت دارد مجلس افاده ی تو 🔹جمیل گفت : ما با این حال نزد زراره بن اعین به منزله ی صبیان مکتب بودیم نزد معلم 📚رجال کشی ، ص۲۱۷ 🆔@masire_feghaha
🔰 نمونه ای از یک سرقت علمی در عصر امام باقر (علیه السلام) 🔸ربیعة بن ابی عبدالرحمن فروخ (م ۱۳۶ق) مشهور به ربیعة الرأی از شخصیتهای پرآوازه فقه مدار در قرون نخستین بوده است. مشهور است که مالک بن انس (م۱۷۹ق) فقه را نزد وی آموخته است. از برخی از گزارش ها چنین به دست می آید که زراره بن اعین با ربیعه – دست کم پیش از آشنایی وی با مذهب تشیع- در ارتباط بوده و برخی از نظرات فقهی وی را برای امام صادق علیه السلام نقل می کرده است. زراره در پرسشی از جواز ازوداج با زنانی که به عقیده ربیعه هستند سوال می کند و حضرت جائز نمی دانند¹ 🔹زراره نکته ای از ربیعة الرای شنیده که مقصود از قرء/اقراء طهارت ما بین دو حیض است و این کشف را به خود نسبت داده است. وی این سخن را به امام باقر - و در نقل مشابه امام صادق - علیهما السلام عرضه می کند و حضرت می فرماید: ربیعة الرأی دروغ می گوید، او این نکته را از جانب امیرالمؤمنین علیه السلام دریافت کرده است، چرا به خود نسبت می دهد؟ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع إِنِّي سَمِعْتُ رَبِيعَةَ الرَّأْيِ‏ يَقُولُ إِذَا رَأَتِ الدَّمَ مِنَ الْحَيْضَةِ الثَّالِثَةِ بَانَتْ مِنْهُ وَ إِنَّمَا الْقُرْءُ مَا بَيْنَ الْحَيْضَتَيْنِ وَ زَعَمَ أَنَّهُ إِنَّمَا أَخَذَ ذَلِكَ بِرَأْيِهِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع كَذَبَ لَعَمْرِي مَا قَالَ ذَلِكَ بِرَأْيِهِ وَ لَكِنَّهُ أَخَذَهُ عَنْ عَلِيٍّ علیه السلام² 🔸با اینکه ربیعة الرای، سخن درست را گفته بود اما امام باقر علیه السلام هرگز این سرقت علمی او را برنتافته و او را در نسبت دادن این نکته به خود، کاذب معرفی می کند. *¹:الکافی، ج۲،ص۴۰۳ *²:الکافی، ج۶،ص۸۸ 🆔@masire_feghaht نقل‌مطلب‌صرفابالینک‌کانال
تغییرات کتب.pdf
59.1K
🔰نظر استاد قائینی (استاد درس خارج حوزه علمیه قم المقدسة ) در مورد تغییرات کتب درسی سطوح عالی : 🔸فهم کتب فراوانی از قبیل جواهر الکلام و مستمسک العروة مبتنی بر انس با همین متون است و اعتیاد به متون روان مساوی است با حرمان و انقطاع از علم عالمان دوران که توشه حل مسائل و زادی برای اجتهاد در مسائل خصوصا مسائل مستحدثه است 🔹فایل پیوست نامه استاد قائینی 🆔@masire_feghahat
بررسی برنامه جدید مرکز مدیریت.pdf
160.6K
🔰بررسی برنامه درسی جدید مرکز مدیریت توسط فضلای شورای طرح و برنامه مرکز فقهی ائمه اطهار(علیهم السلام) قم المقدسة 🆔@masire_feghahat
هدایت شده از مسیر فقاهت
🔰سر تعبیر «الاشهر بل المشهور» 💠گفته شده فرق بین این دو اصطلاح این است که مقابل «اشهر» ، «مشهور» است و مقابل «مشهور» ، «شاذ» لذا دلالت مشهور از اشهر قوی تر است 🔸در تحلیل فرقی که بین «اشهر» و «مشهور» ارائه شده دو احتمال وجود دارد 1⃣احتمال اول این است که «مشهور» به معنای غیر شاذ باشد 2⃣احتمال دوم این است که دلالت «مشهور» بر غیر شاذ به علت وضع نباشد چرا که در این صورت اگر بپذیریم مشهور وضعا به معنای غیر شاذ است بین ماده و هیئت «اشهر» تعارض میشود چراکه مفاد «اشهر» به لحاظ هیئت(افعل تفضیل) یعنی دو طرف دارای شهرت باشند اما ماده (شهرت) اقتضا میکند که طرف مقابل شاذ باشد ✅لذا دلالت ماده بر شذوذ طرف مقابل به خاطر وضع ماده شهرت نیست بلکه به خاطر است که از دلالت اطلاقی کلام استفاده میشود 🔄توضیح ذلک 🔸گاهی گفته میشود: «المشهور هذا القول» این جمله اقتضای این را دارد که کل مشهور هذا القول لذا نباید قول دیگری مشهور باشد. ولی در اشهر این حصر استفاده نمیشود چراکه در اشهر این دلالت اطلاقی بر حصر استفاده نمیشود چون هیئت مقتضی این است که هر دو مشهور باشند 🔹به همین جهت صحیح است گفته شود که انهما معا مشهوران که در روایت عمر بن حنظله هم اشاره شده است. 🆔@masire_feghahat نقل‌مطلب‌صرفا‌بالینک‌کانال
🔰مرحوم شیخ محمدحسین غروی اصفهانی(رضوان الله علیه) 🔹 حاشيه مكاسب آشیخ محمد حسین ، ، ولی از آقای حاج شیخ نصرالله خلخالی شنیدم: آقای میلانی جلسه استفتایی را بر عهده آشیخ محمد حسین گذاشته بود. در آن جلسه استفتا مرحوم آشیخ محمد حسين بود! آشیخ محمد حسینِ کتاب‌ها، غیر از آشیخ محمد حسینِ جواب استفتا بود. 🔸 از آقای [علامه] طباطبایی شنیدم که می‌فرمود: مقام ثبوت آقای آشیخ محمد حسین در اصول، اقوای از مقام اثبات ایشان بود و در فلسفه بر عکس بود. 📚 جرعه‌ای از دریا ؛ ج ۲ ص ۵۲۲ 🆔@masire_feghahat
🔰 🔸 شهید اول خیلی فوق العاده بود. اگر حواشی ایشان بر دروس را ملاحظه کنید، مبهوت می‌شوید که چقدر بر فقه احاطه دارد. ما کلمات قوم را طوطی‌وار یاد گرفته‌ایم. وقتی آقای بروجردی کلمات سابقین را معنا می‌کرد، می‌فهمیدیم که آنها درست می‌گویند. 🔹 کتاب دروس شهید اول -که ناتمام ماند- بعد از مراجعه به جواهر و همه کتاب‌ها، هنوز هم تازه است و مطالب زیادی در آن وجود دارد که در این کتاب‌ها نیامده است. کتاب دروس، کتاب تازه‌ای است و بر فقیه لازم است که حتّی بعد از مطالعه جواهر الکلام به دروس مراجعه کند و از مطالب ابتکاری آن بهره ببرد. 🔸شهید در بعضی از نسخ دروس، حاشیه‌هایی دارد که با «منه» مشخص شده است. این حواشی خیلی قوی است و مثلا ذکر می‌کند که فلان مطلب در کجا ثمره دارد و حدود ده مورد از ثمرات آن را ذکر می‌کند. اینها شاهد بر احاطه فوق‌العاده شهید بر فقه است و نشان می‌دهد که فقه مثل موم در دستش بود 📚جرعه‌ای از دریا، ج۲، ص ۳۰۸ 🆔@masire_feghahat
🔰 🔸اجازة الشيخ محمد حسين كاشف الغطاء للشيخ محمد صالح المبارك القطيفي 🆔@masire_feghahat نقل‌مطلب‌صرفا‌بالینک‌کانال
🔰تقسیم بندی معاصی به صغیره و کبیره {بخش اول} ❇️تبیین محل بحث 🔸نزاعی وجود دارد که آیا تقسیم گناه به کبیره و صغیره، یک تقسیم است؟ یعنی در واقع برخی از گناهان کبیره و بعضی از گناهان صغیره هستند. یا اینکه کبیره و صغیره بودن یک است؟ یعنی هر گناهی نسبت به مافوقش صغیره و نسبت به مادونش کبیره است و گناه کبیره به صورت مطلق یا صغیره به نحو مطلق نداریم. 🔹برخی از قدماء قائل شده اند که تمامی گناهان کبیره اند و تقسیم گناهان به کبیره و صغیره تقسیم حقیقی نیست، بلکه تقسیم مذکور نسبی و اضافی است. 📝کلام شیخ طوسی 🌀و المعاصي عندنا و إن كان ، و أنها تسمى صغائر ، فليس يجوز أن نلعن فاعلها¹ ♻️البته شیخ طوسی در کتاب مبسوط تقسیم بندی معاصی به کبیره و صغیره را مطرح میکند 🌀 فان ارتكب شيئا من ، و هي الشرك و القتل و الزنا و اللواط و الغصب و السرقة و شرب الخمر و القذف و ما أشبه ذلك، فإذا فعل واحدة من هذه الأشياء سقطت شهادته، فأما إن كان مجتنبا للكبائر مواقعا فإنه يعتبر الأغلب من حاله، فان كان الأغلب من حاله مجانبته للمعاصي، و كان يواقع ذلك نادرا قبلت شهادته، و إن كان الأغلب مواقعته للمعاصي و اجتنابه لذلك نادرا لم تقبل شهادته² 🔅مرحوم ابن ادریس حلی نیز از این عبارت شیخ طوسی در مبسوط تقسیم بندی معاصی به کبیره و صغیره را استظهار کرده البته میفرمایند که این تقسیم بندی صحیح نمیباشد چراکه در نزد شیعه گناه صغیره معنا ندارد الا به صورت نسبی 🌀و هذا القول لم يذهب إليه رحمه اللّٰه، إلا في هذا الكتاب، أعني المبسوط، و لا ذهب إليه أحد من أصحابنا، لأنّه لا صغائر عندنا في المعاصي، إلا بالإضافة إلى غيرها³ ـــــــــــــــــــــــ *¹:العدة فی اصول الفقه،ج۲،ص۷۰۷ *²:المبسوط،ج۸،ص۲۱۷ *³:السرائر،ج۲،ص۱۱۸ 🆔@masire_feghahat نقل‌مطلب‌صرفا‌بالینک‌کانال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰استاد سیداحمد (حفظه الله) 💢رجال💢 🔹آنچه در این گفتار مشاهده میکنید نقدی بر مبنای رجالی و تقسیم بندی حدیث توسط علامه حلی(رضوان الله علیه) و همچنین نقدی بر مبنای اخباریون در پذیرش حدیث میباشد 📆خارج اصول۱۴۰۱/۰۷/۱۰ 🆔@masire_feghahat نقل‌مطلب‌صرفا‌بالینک‌کانال
🔰تقسیم بندی معاصی به صغیره و کبیره {بخش دوم} ❇️موقف متاخرین 🔹صاحب مفتاح الکرامه مرحوم عاملی این تقسیم بندی را به قاطبه ی متاخرین نسبت میدهد 🌀و المتأخّرون قاطبة على أنّ المعصیة نوعان: صغیرة و کبیرة، و لیس کلّ معصیة کبیرة 🔸البته بعضی از معاصرین مانند صاحب فقه الصادق این تقسیم را نپذیرفته است 🌀فتحصّل ممّا ذکرناه أنّ الأظهر أنّ کلّ ذنب کبیر، و أنّ الاختلاف بالکبر و الصغر إنّما هو بالإِضافة الى معصیة أخرى ♦️پس از روشن شدن محل خلاف به بررسی ادله مطرح شده از سوی فقهایی که این تقسیم بندی را پذیرفته اند میپردازیم 🔘ادله قرآنی ❇️آیه اول : إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَریماً[سوره نساء/آیه۷۹] 💠تقریب استدلال : استدلال به این آیه بر تقسیم گناهان به کبیره و صغیره بر بیان معنای واژه سیئات در عرف قرآن کریم متوقف است. سیئات جمع سیئه و به معناى حادثه و یا عملى است که زشتى و بدى را با خود همراه دارد و موجب بدحالی انسان می‌شود و انسان نسبت به آن کراهت دارد. 🔅به همین جهت لفظ آن بر امور و مصائبى که آدمى را بد حال مى‏کند اطلاق مى‏شود، نظیر آیه «وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَهٍ فَمِنْ نَفْسِکَ» و چه بسا بر نتائج و آثار دنیوى و اخروى گناهان اطلاق شود: «فَأَصابَهُمْ سَیِّئاتُ ما عَمِلُوا» و چه بسا بر خود گناه نیز اطلاق مى‏شود: «وَ جَزاءُ سَیِّئَهٍ سَیِّئَهٌ مِثْلُه» 🔅 سیئه به معناى گناه، گاه بر مطلق گناهان اطلاق مى‏شود، چه صغیره و چه کبیره، مانند آیه «أَمْ حَسِبَ الَّذينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْياهُمْ وَ مَماتُهُمْ ساءَ ما يَحْكُمُون‏» اما در آیه محل بحث «إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُم» به قرینه مقابله تنها در گناهان غیر کبیره (صغیره) ظهور دارد. 🔅شاید بتوان گفت کلمه سیئه مانند کلمه فقیر و مسکین است که در صورت استعمالِ هرکدام به تنهایی، دارای یک معنا هستند و در صورت استعمال در کنار هم معنای متفاوت از هم دارند. در این آیه شریفه نیز چون سیئات در مقابل کبائر ذکر شده است تنها بر گناهان غیر کبیره (صغیره) دلالت دارد. بنابراین، اگرچه در قرآن «سیّئه» در چند معنا به کار رفته است، اما به قرینه‌ «مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ»، مراد از «سیئة» در اینجا گناه است و به قرینه‌ «کَبائِرَ»، مراد گناهان صغیره است. لذا آیه شریفه در مقام امتنان به مسلمانان نوید می‌دهد که اگر از بعض گناهان (کبائر) اجتناب کنند خداوند از بعضى دیگر گناهانشان (صغائر) مى‏گذرد. 🆔@masire_feghahat نقل‌مطلب‌صرفا‌بالینک‌کانال
هدایت شده از مسیر فقاهت
🔰جريان استصحاب در امور اعتقادی 🗯در بحث استصحاب اصول فقه بحث می‌شود که آیا در می‌توان از استصحاب کمک گرفت یا خیر؟ 📝محقق خراسانی در کفایه اینطور نوشته است: ●و أما الأمور التي كان المهم فيها شرعا هو الانقياد و التسليم و الاعتقاد ... فكذا فيها حكما و كذا موضوعا ¹ ●اشکالی نیست که استصحاب حکمی و موضوعی در امور اعتقادی جاری بشود 🔄و در ادامه به عنوان نمونه این مثال را بیان کرده است: ● و أما لو شك في حياة إمام زمان مثلا فلا يستصحب لأجل ترتيب لزوم معرفة إمام زمانه بل يجب تحصيل اليقين بموته أو حياته مع إمكانه‏ ●اگر مثلا در شک شود در اینجا استصحاب چراکه در این مورد در صورت امکان تحصیل یقین به موت یا حیات امام واجب است 🔸اما با این حال در رجال کشی کلامی از هشام بن حکم نقل شده است که استصحاب را جاری می‌دانسته است. راوی این قضیه یونس بن عبدالرحمن است. هشام از سرآمدان کلام شیعه در زمان امام صادق و کاظم است (علیه السلام) و یونس از اصحاب اجماع است که در جریان استصحاب توسط هشام خدشه‌ای نکرده است: ●۴۸۰_وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ ... قَالَ، وَ حَدَّثَنِي يُونُسُ، قَالَ: كُنْتُ مَعَ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ فِي مَسْجِدِهِ بِالْعَشِيِّ ... فَقَالَ هِشَامٌ عِنْدَ ذَلِكَ: إِنَّمَا عَلَيْنَا أَنْ نَدِينَ بِحَيَاةِ الْإِمَامِ أَنَّهُ حَيٌّ حَاضِراً كَانَ عِنْدَنَا أَوْ مُتَوَارِياً عَنَّا حَتَّى يَأْتِيَنَا مَوْتُهُ فَمَا لَمْ يَأْتِنَا مَوْتُهُ فَنَحْنُ مُقِيمُونَ عَلَى حَيَاتِهِ،وَ مَثَّلَ مِثَالًا فَقَالَ: الرَّجُلُ إِذَا جَامَعَ أَهْلَهُ وَ سَافَرَ إِلَى مَكَّةَ أَوْ تَوَارَى عَنْهُ بِبَعْضِ الْحِيطَانِ فَعَلَيْنَا أَنْ نُقِيمَ عَلَى حَيَاتِهِ حَتَّى يَأْتِيَنَا خِلَافُ ذَلِكَ، فَانْصَرَفَ سَالِمٌ ابْنُ عَمِّ يُونُسَ بِهَذَا الْكَلَامِ² 🔹آنچه که از این روایت استظهار میشود این است که هشام اینطور استدلال کرده است که اگر شک در حیات امام داشتیم بنا میگذاریم که امام حی است مادامی که خلافش ثابت بشود همانطور که در مسائل عرفی همین بنا را داریم 🟢این مطلب علاوه بر این که نشان می‌دهد که استصحاب امری عقلایی است (چون وقتی هشام برای خصم به استصحاب استدلال کرد و مثال زد، او قبول کرد با این که آنها تعبدی به حجیت استصحاب نداشته‌اند)، نشان می‌دهد که به نظر برخی از بزرگان اصحاب ائمه در اعتقادیات و حیات امام هم استصحاب جاری می‌شود. ـــــــــــــــــــــــــــ *¹:کفایه الاصول ، ص۴۲۲ *²:رجال کشی،ص۲۶۶ 💢شایان ذکر است از روایت و کلام محقق خراسانی آن مقداری که شاهد مثال بود ذکر شد و تقطیع مخلی صورت نگرفته است 🆔@masire_feghahat نقل‌مطلب‌صرفابالینک‌کانال
🔰 💢 گفتگوی یک طلبه با ناصرالدین شاه 🔸می‌گویند، روزی ناصرالدین‌شاه، سرزده، به مدرسه‌ی «مروی» تهران رفت که می‌دانیم در دو قرن اخیر، همواره مرکز تدریس و تدرّس علوم دینی بوده است. هنگام گشت و گذار در مدرسه، شاه با طلبه‌ای روبرو شد که در حجره‌ی خود مشغول مطالعه‌ی کتاب «خلاصة‌الحساب» (نوشته‌ی شیخ بهایی) بود. 🔹طلبه‌ی مزبور لباس رسمی به تن نداشت و وقتی هم که چشمش به شاه افتاد، احترام لازم را به وی -که به‌طور ناگهانی و بی‌خبر در برابر طلبه ظاهر شده بود- نگذاشت. روی همین حساب، شاه به همراهش گفت: الان حالش را می‌گیرم و ادبش می‌کنم! و فوراً رو به طلبه کرد و گفت: این چه کتابی است که می‌خوانی؟ گفت: خلاصة‌الحساب شیخ بهایی است. گفت: در چه علمی است؟ گفت: ریاضیات. 🔸گفت: خب، بگو صد تیز به یک ریش، حسابش چقدر می‌شود؟! طلبه‌ی مزبور -که از بدشانسی شاه، خیلی رند و حاضرجواب تشریف داشت- تأملی کرد و دستی به محاسنش کشید و گفت: قربان، اگر عُشریه‌ی سلطنتی[مالیات ده درصدی که به خزانه‌ی شاه سرازیر می‌شد.] را ازش خارج کنیم و پیشکشی حکام را هم در نظر بگیریم و ازش منها کنیم، فکر نمی‌کنم چیزیش باقی بماند! 🔹شاه، با شنیدن این پاسخ سریع و شگفت، بسیار کِنِف شده و به همراهش گفت: زود برویم که هیچ آبرویی برای ما نگذاشت! 📚ذوق لطیف ایرانی.جلد۲. ابوالحسن منذر.صفحه ۱۳۱-۱۳۲ 🆔@masire_feghahat
هدایت شده از مسیر فقاهت
🔰 💢روش شناسی💢 🔸 عبارات هم خانواده و هم سیاق در 🔹یکی از از یک جمله بررسی عبارت های هم خانواده و است که جناب شیخ اعظم از این راه در مکاسب استفاده کرده است 🌀مثال: لعله لما اشتهر في كلامهم من أن البيع لنقل الأعيان و إرادتهم بيان المبيع قولهم إن الإجارة لنقل المنافع.¹ شیخ اعظم در دفاع از فقهایی که در بیع ، اشتراط بودن عوض و معوض به آنها نسبت داده شده است از یک عبارت هم سیاق استفاده میکند و میفرماید: وزان «البیع لنقل الاعیان» وزان «الاجارة لنقل المنافع» که اشاره به نقطه ی ثقل در بیع و اجاره دارد {که در بیع مبیع است و در اجاره منفعت مستأجره} و نسبت به عوض ساکت است ـــــــــــــــــــــــ *¹:مکاسب،ج۳،ص۲ 🆔@masire_feghahat
🔰بررسی شمولیت اخبار من بلغ نسبت به مکروهات {بخش اول} ♨️طرح مسئله 🔸ظاهرآنچه درنوع کلمات فقها مطرح شده است این است که اخبار من بلغ مربوط به است و شامل مکروهات نمی شود چون در کلمات ذکر شده که ناظر به مستحبات است ، اما مرحوم شيخ انصاری در رساله تسامح در ادله سنن فرموده اند که مشهور کراهت را به استحباب ملحق کرده اند . از کلام صاحب فصول نیز همین نسبت استفاده می شود 🌀کلام صاحب فصول : قد تداول‏ بين‏ أصحابنا التسامح في أدلة السّنن و المكروهات¹ 🔄دو اشکال در سریان دادن حکم به مکروهات وجود دارد: 1️⃣موضوع این اخبار عنوان است و بلوغ الثواب نیز در جایی است که فعل دارای مصلحت باشد. اما در مورد مکروهات و محرمات در ترک آنها مصلحت وجود ندارد بلکه درفعل آنها مفسده وجود دارد ( مفسده ملزمه يا غير ملزمه). لذا بر ترک مکروه و حرام ثواب معنا ندارد. 2️⃣بر فرض که بلوغ ثواب اعم از مکروهات باشد اما آنچه که در روایات آمده است ترتب ثواب بر « » است. انجام عمل با باب مستحبات سازگاری دارد نه مکروهات. زیرا در باب مکروهات ترک عمل مطرح است نه انجام آن ــــــــــــــــــــــــ *¹:الفصول الغرویة فی الأصول الفقهیة،ص۳۰۵ 🆔@masire_feghahat نقل‌مطلب‌صرفابالینک‌کانال