eitaa logo
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
245 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
106 فایل
یــــا ابـــاصـــالــح المــہـد ے ادࢪڪـنــے ارتبــاط بـا خــادم ڪـانـال: @rahimi_1363 بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـٺــن لینـڪـ ڪـانـال راه ســعــادٺ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـیــد ۩؎ @masirsaadatee
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹سخنان تکان دهنده علیه السلام، خطاب به اموات. 🌹 وقتی اميرالمؤمنين سلام اللَّه عليه داخل مى شدند، میفرمودند: 🔸اى ساکنان خاک، ای كه به غربت مبتلا شده ايد، بدانيد كه خانه هاى شما را ديگران ساكن شدند و زنان شما را ديگران خواستند و اموال شما را ديگران قسمت نمودند. اين خبری است كه نزد ماست، كاش ما مى دانستيم كه نزد شما چه خبر است. 🌹سپس حضرت رو به اصحاب خود فرمودند: اگر ايشان را رخصت جواب مى دادند، هر آينه مى گفتند كه بهترين توشه‌ ها است. 📚من لایحضره الفقیه، ۱/۱۷۹ 🌹شادی روح اموات فاتحه و صلوات 🌹 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ 🌹 و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_پنجاه_و_دوم 🔻 #نقشه_قتل_حضرت‌صالح و #نزول
📘 📖 📝 🔻 🔹تنها و بودند که خدای به خویش از آن مهیب نجاتشان داد و ✨ و ✨ ، به نجات حالشان گردید.✔️ 🔸 سیصد تا هزار سال متغیر بود. 👥جمعی معتقدند که پیروان صالح نفر بودند که صالح آنها را با خود برداشته و به آورد. 👥 و از برخی دیگر نقل شده که آنها نفر بودند و از دیار به « رملة» رفتند 👥و قول دیگری است که به 🕋 رفتند و در آنجا یافتند 👥و بعضی گفته اند که در همان دیار خود ماندند. ✨ (واللّه اعلم).🤷🏻‍♂️✨ 🔸 از جمله کسانی است که در در ✨پیامبر صلی الله علیه و آله✨ در پی گشت می‌باشد.✔️ 🌹حضرت علی علیه السلام فرمود؛ ✨مرا در کنار برادرانم و به خاک بسپارید. ✨ *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*- 🔻 🔹 در وفور ناز و نعمت به سر می بردند و در سایه رحمت الهی .👌🏻 ↩️ این قوم با اینکه غرق در نعمت بودند، اما ، اُفتان و خیزان و در پرتگاه ضلالت و جهالت .🤦🏻‍♂️ 🔸 با دست خود 🗿 می تراشیدند و آنها را برپای می‌داشتند و سپس ↪️ بتهای تراشیده🗿 را پروردگار و قرار می دادند و آنها را می‌پرستیدند.😐 🔹این مردم و و همان کسی که آن نعمتهای ظاهری و باطنی را بر آنها جاری ساخته بود و به 🗿 مشغول شدند.🤦🏻‍♂️ ادامه دارد...... _☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _ حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲     °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•° ↬@masirsaadatee↫ °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وبیست‌_وهشتم 🔻 #آشنایی_خضر_و_موسی‌علیه‌السلام 🔸روزی موسی در بین #اس
📘 📖 📝 🔻 .....☝️🏻وقتی موسی از خواب بیدار شد. را نیز 👀 👈🏻 و به او گفت؛ که سفر خود را ادامه دهیم🚶🏻‍♂. 🔸وقتی موسی و همراه خود مقداری از راه را، پیمودند، 🌿 موسی به او گفت؛ را بیاور✔️ که ما در این سفر .😪 ⬅️چون خواست غذا را از داخل زنبیل بیرون بیاورد، متوجه شد که 🐠 در داخل زنبیل ❌ 🌿 ؛ ☝️🏻مگر نگفتم اگر ماهی گم شد به من .🤨 🔹 خلاصه یوشع جواب داد همان موقع که در کنار دریا 😴 ⛈ بارید، ⏪ 🐠 و به آب🌊 پرید ☝🏻ولی چون خواب بودی نخواستم بیدارت کنم، بعد هم 😕. ☝️🏻در این هنگام موسی و را احساس کرد😍 🌿 و گفت؛ ☝️🏻 همان بوده است که طالب آن بودیم، ✔️ تا به همان مکانی که ماهی🐠 را از دست دادیم برگردیم که ما .✅ 🍃 و از راهی که آمدند، بازگشتند. 👈🏻 و در بازگشت برای رسیدن به مقصود از 👣 خویش خود را بدست آوردند✔️ ⬅️چون آنها به محل گم شدن ماهی🐠 رسیدند، 👴🏻 لاغر اندام با چشمانی گود افتاده را دیدند که در جبینش نمودار است ✅ ⏪و صورت او حکایت از و دارد😇، 👕لباس خود را به خویش پیچیده، یک طرف آن را 👈🏻و طرف دیگر را گذاشته و دراز کشیده است. 🌿موسی به پیرمرد کرد. پیرمرد روی صورت خود را باز کرد و گفت؛ 👴🏻: آیا در سرزمین من اثری از وجود دارد؟!🧐 شما کیستی؟🤔 🍃 ؛✋🏻 من موسی هستم. 🌱پیرمرد؛ موسی! ؟ 🍃 ؛ بلی، پیغمبر بنی اسرائیل✅ ولی چه کسی این موضوع را به شما است؟😳 🌱 ؛☝️🏻 آنکس که تو را نزد من فرستاده است. 🔹موسی دریافت که این پیرمرد، همان گمشده و مراد اوست😍. ↩️ پس در و خود شرایط و 😊 را منظور داشت و گفت ✨«ای بنده صالح خدا، 👈🏻 به مردی که در راه دیدار تو رنج و سختی دیده است. تا از 🔻 📚 و 🔻 تو بهره مند شود ✔️و خود را پیرو و مجری و شما گرداند؟... ادامه دارد...... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_دویست_وهفدهم 🔻 #فضائل_حضرت_مریم_علیهاالسلام 🍃با بررسی آیات 42 الی 44
📘 📖 📝 🔻 🔹چندین ماه گذشت و مریم در این مدت پیوسته با 😓 شدیدی دست به گریبان بود. ☝️🏻او بیشتر اوقات در و حُزن و اندوه 😔به سر می برد. زندگی شیرین و خواب😴 و خوراک گوارا از او سلب شده و بسیاری از وقتها پریشان و پراکنده بود😣 🔸 به هیچ چیزی توجه نمی کرد و به هیچ سخنی گوش نمی داد❌. ⏪پس مریم به آن پسر ( ) باردار شد و به جائی دور🛣 خلوت گزید. ✅آری، مریم ناگزیر به شهر « » زادگاه خود رفت و همراه با فرزندی که در رحم و غم و اندوهی 😔که در سینه داشت در آنجا اقامت گزید و در یک منزل🏠 تابستانی بسیار ساده ساکن شد تا از و 👥در امان و از نظر آنها مخفی باشد. ☝️🏻به این دلیل او از رفت و آمد با قوم خویش دوری می کرد و خود را به و 🤕 می زد که می ترسید😰 او آشکار شود و بر سرِ زبانها بیافتد و مردم از او به زشتی یاد کنند 😒و در موردش بگویند. 🔹هرچه قدر او پیش می رفت، 😔 او فزونی می یافت و او بیشتر می شد و به زودی آنچه را که سعی می کرد نگاه دارد ظاهر می گشت.😕 ☝️🏻به راستی که می توان یقین داشت که او در ذهن خود می گذراند 🤔و چه می گفت؛ ✨بار خدایا خودت ! این چه سرنوشتی📜 است که مقدرات، برای من در نظر گرفته شده است؟🙁 ✋🏻من از و از خانواده ای هستم که ریشه در آن بر 🤲🏻و شاخه های آن سَر بَر آسمان حکمت برآورده است✅ 🧔🏻 مردی سالم و صالح و 🧕🏻 زنی پاکدامن بوده، چگونه ممکن است، زبانها مورد شک قرار دهند؟😔 🔸راستی که مریم مرتکب نشده❌، و دامن او از آلوده نشده است. 🦋مریم از که در ذهن مردم دور می زد پیراسته و پاک و از آنچه در خاطراتشان می گذرد مبرا است.😰 ☝️🏻و آیا مریم در چنین شرایطی جز تسلیم در برابر چاره ای دارد🤔 ☝️🏻و آیا جز راه دیگری به نظر او می رسد؟🤔 ادامه دارد.... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐