⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_شصت_و_یکم 🔻 #تهدید_کردن_ابراهیم_علیه_السلام 🔹او با #سؤالات و #پاسخه
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_شصت_و_دوم
🔻 #نقشه_ابراهیم_و_شکستن_بتها🗿
🔹 شاید قوم بدین ترتیب درک کنند که اگر #عبادت_بتها🗿 را کنار بگذارند ضرر و خطری متوجه آنها نمیشود.
🔸 #برنامه_مردم_بابل این بود که هر سال به هنگام عید از شهر خارج میشدند و #جشن🎊 و عیش و نوش🍻 خود را در #خارج_از_شهر برگذار می کردند، و قبل از خروج غذاهای فراوان در #معابد می گذاشتند تا بتها🗿 نیز در جشن آنها شریک باشند و #هنگام_بازگشت_به_شهر از غذاهای معبد نیز استفاده کنند.✔️
🔹 آنها معتقد بودند که بت ها ( #خدایان) به غذاها🍱 #برکت میدهند و خوردن این غذاها موجب #نیکی است.😐
👱♂ #ابراهیم از این #فرصت استفاده کرد و زمانی که آنها از ابراهیم خواستند تا با آنها به خارج از شهر برود، ابراهیم خود را به #بیماری🤒 زد و به آنها گفت؛ 🍃من بیمار هستم😪 و حالم خوب نیست و نمی توانم با شما به بیرون شهر بیایم.✔️
🔸«ابراهیم #دروغ_نگفته_بود، او بیمار بود، بیماری او #روحش بود و بسیار رنج می کشید از اعمال این #قوم_بتپرست و #فاسد که دعوت او را نپذیرفته بودند،😔 و این غم او را ملول و #افسرده ساخته بود.»😞
👥 #قوم_ابراهیم با شنیدن بیماری او و #ترس_از_سرایت_بیماری به آنها، او را رها کردند و بر دعوت خود #پافشاری_نکردند❌
☝🏻 و بلکه از نرفتن ابراهیم با آنها اظهار #خوشحالی😃 کردند و با خرسندی عازم خارج شهر شدند.✔️
🏙 #شهر از جمعیت #خالی شد و کوچه و خیابانها🏘️ و حتی معبد آنها نیز تهی گشته بود و #کسی_جز_ابراهیم در شهر باقی نمانده بود.✔️
↩️آنگاه که ابراهیم شرایط را #مساعد دید، آهسته به #بت_خانه نزدیک شد. بت خانه محیط #وسیعی داشت که از #بت🗿 انباشته شده بود و در میان آنها بتی قرار داشت که از همه #بزرگ_تر بود.🗽
🔸ابراهیم چون #وارد بت خانه شد از روی #سرزنش و #تمسخر رو به بت ها نمود و گفت؛
🍃چرا غذا نمی خورید❓😏
🍃چرا حرف نمی زنید❓😏
↩️سپس در پاسخ خود گفت؛
🍃 #سنگهای_تراشیده چگونه سخن بگویند.😒
👱♂ ابراهیم #تبری را که با خود برده بود برداشت و تمام بت ها را #شکست و همه را در هم ریخت و #غیر_از_بت_بزرگ🗽 هیچکدام را سالم باقی نگذاشت.
👈🏻 و با سالم نگه داشتن بت بزرگ #هدفی_دیگر در #ارشاد_قوم داشت.✔️
🔹مردم بابل از #مراسم_عید🎇 بازگشتند و در ابتدا وارد #معبد شدند و بت ها را درهم ریخته و #شکسته دیدند.😱 برای مدتی مات و #مبهوت😲 گردیدند و حیران و #متحیر از یکدیگر پرسیدند؛
👥 « #چه_کسی این #اهانت را در حق #خدایان_ما روا داشته. همانا که او از ستمکاران است.»😠
🔸ناگهان #بیاد_ابراهیم_افتادند که فقط او در شهر باقی مانده بود و تنها او #مخالف_بتها بوده است.
ادامه دارد.....
_☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_دویست_وهفتم 🔻 #زکریا_در_آرزوی_فرزند 🔹 #سالهای_عمر_زکریا بالا رفته، و س
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_وهشتم
🔻 #تولد_مریم_علیهاالسلام
🔹هنگامی که #همسر_عمران 🧕🏻باردار شد گفت؛
✨«پروردگارا آنچه در شکم خود دارم #نذر_تو کردم☝️🏻 تا آزاد شده از مشاغل دنیا 🌍و پرستشگر🤲🏻 تو باشد.
🍃پس از من بپذیر که تو خود شنوایی.
🔸 پس چون فرزندش را بزاد #گفت؛
✨ پروردگارا من دختر زادهام، خدا به آنچه او زاییده داناتر🧐 بود.
👦🏻پسر چون دختر👧🏻 نیست، ❌من نامش را #مریم میگذارم و او و فرزندانش را از #شیطان رانده شده، به تو پناه میدهم.
⬅️پس پروردگارش وی را با حسن قبول کرد😊 و او را #نیکو بار آورد و #زکریا را سرپرست وی قرار داد✅
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #میوه_های_بهشتی
🧕🏻همسر زکریا #خاله_مریم_بنت_عمران بود.
☝️🏻 او از فرزندان ماتان که در آن زمان مهتری بنی اسرائیل را در اختیار داشت بود و #مریم را در خانه زکریا تربیت کرد و از او سرپرستی نمود.☑️
🔹یکروز زکریا طبق برنامه📋 معمول به #معبد رفت تا به نماز 🤲🏻و انجام فرائض بپردازد.
⬅️سپس به قصد احوال پرسی وارد #محراب_عبادت_مریم شد و او را غرق دریای تفکر🤔 و عبادت خدا🤲🏻 یافت،
🔸زکریا ناگهان در مقابل مریم #ظرفی_پر_از_میوههای_تازه دید که موجب تعجب و حیرت😲او شد
☝️🏻زیرا میوه های آن تابستانی بود، حال آنکه در آن موقع زمستان بوده و بعلاوه زکریا در شگفت بود که چگونه و #توسط_چه_کسی👤 این میوه ها نزد مریم آورده شده است.
🔹از روزی که #قاریان_تورات 📔در معبد درباره #کفالت_مریم به قرعه پرداختند و قرعه به نام #زکریا آمد☝️🏻 و او مریم را تحت سرپرستی خود درآورد،
⬅️ تا امروز مریم در غرفه و محراب خود بوده و با اطرافیان👥 ارتباطی نداشته❌ و از اجتماع جدا شده بود.
☝🏻حتی از روزی که #مادر_مریم برای وفای به نذر خود، او را به معبد آورد تا به خدای خویش تقرب جوید، تا به آن روز نتوانسته بود یک مرتبه به ملاقات فرزندش نائل آید،
☝️🏻پس این #رزق_عجیب از کجا بدست مریم رسیده است؟🤔
☝️🏻و این موضوع غریب چگونه اتفاق افتاده است؟!🤔
🔹و در سوره #آل_عمران داستان📕 کفالت آن حضرت از مریم دختر عمران چنین آمده است؛
🌿«... و زکریا کفالت مریم را به عهده گرفت و هرگاه زکریا به محراب نزد مریم می رفت نزد او #رزق_و_روزی می یافت😲،
🍃 #به_او_میگفت؛ ای مریم این روزی تو از کجا آمده؟⁉️
🧕🏻✨ #میگفت؛ ☝️🏻از پیش خداست که خداوند هرکه را خواهد بی حساب روزی میدهد.😊»
✨ #مریم_رو_به_زکریا_گفت؛
✋🏻ای زکریا! چرا وحشت زده و متعجبی؟⁉️علت تعجب تو چیست؟🤔
🌸خدا به هرکس که بخواهد بی حساب و بدون واسطه روزی می دهد.😊
🌻میوه های تازه بودی نزد او
🌿میوه خوشمزه و خوش رنگ و بو
🌻در زمستان میوه از پاییز بود
🌿 فصل تابستان زمستان نیز بود
ادامه دارد.........
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐