eitaa logo
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
245 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
106 فایل
یــــا ابـــاصـــالــح المــہـد ے ادࢪڪـنــے ارتبــاط بـا خــادم ڪـانـال: @rahimi_1363 بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـٺــن لینـڪـ ڪـانـال راه ســعــادٺ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـیــد ۩؎ @masirsaadatee
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
enc_16642240970631015517828.mp3
3.64M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ ‌ یکی برا زائرات جلو آفتاب می‌ایسته؛ میشه نذر سایه💔 شاید تو شلوغیا؛ شونه‌مون به شونه‌ی امام زمان عجل الله هم خورده😭 علیه السلام ┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ‍ 👈👇ملا نصرالدین وقاضی رشوه گیر... ملا نصر الدین سندی داشت که باید قاضی شهر آن را تایید می کرد; اما از بخت بد او قاضی هیچ کاری را بدون رشوه انجام نمی داد ملا هم آه در بساط نداشت که با قاضی شریک شود و کار تایید سند را به انجام برساند; این بود که کوزه ای برداشت و آن را پر از گل کرد و روی آن را بند انگشتی عسل ریخت بعد کوزه ی عسل و سند را برداشت و نزد قاضی رفت; کوزه را پیشکش کرد و درخواستش را گفت. قاضی همین که در پوش کوزه را برداشت و عسل را دید بی فوت وقت سند را تایید کرد و هر دو شاد و خندان از هم خداحافطی کردند. چند روز گذشت قاضی به حیله ی ملانصرالدین پی برد یکی از نزدیکان خود را به خانه ی ملا فرستاد و پیغام داد که در سند اشتباهی شده; ملا به فرستاده قاضی جواب داد: از طرف من سلامی گرم به قاضی برسان و بگو اشتباه در سند نیست در است. 📚 ┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
💚امام حسین علیه السّلام فرمودند: ▪️فَإنی لا أَرَی المَوتَ إلَّا السَّعادَةَ وَ الحَیاة ▪️مَعَ الظّالِمینَ إلّا بَرماً؛ ▪️همانا من مرگ را جز سعادت نمی بینم ▪️و زندگی در کنار ظالمان را جز ننگ و عار نمی دانم 📕تحف العقول ، ص 245 ┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ❓آیا ادای نذر والدین بعد از وفات به عهده فرزندان هست؟ ┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_صدو_یکم 🔻 #یوسف_وتعبیر_خواب_سلطان_مصر 🌌شبی #فرعون_مصر در خواب دید که
📘 📖 📝 🔻 🤴🏻عزیز مصر بر مسلط بود و🧔🏻 یوسف نیز با هر زبانی که او سخن می‌گفت پاسخش را می‌داد و این امر موجب عزیز مصر شد. 😲😳 🔸در آن زمان فاصله میان یوسف و پدرش در حدود بود. 🔹 🏜️ مردم دسته دسته به مصر می آمدند تا برای خود آذوقه فراهم کنند. 🔸 که دچار خشکسالی شدند، تصمیم گرفتند که به طرف حرکت کنند و 🍀 را برای به مصر همراه خود بردند.✔️ ↩️ از آن وقت خود بر خرید و فروش ها و معاملات . 🔹هنگامی که را دیدند او را نشناختند و هرگز فکر نمی‌کردند که او زنده باشد، ☝️🏻 یوسف آنان را شناخت و در مورد پدرشان و خانواده پرسید و↘️ 👨🏻یکی از آنها گفت؛ که برادر کوچکی به نام داریم. 🧔🏻 از آنان درخواست کرد که دفعه بعد که می آیند برادر کوچکشان بنیامین را به همراه بیاورند تا بار دیگر آذوقه آنها را فراهم کند و تمام کالای آنان را پنهانی در میان بار شتران🐪 آنها پنهان کرد.✔️ ↩️چون خواستند که بار دیگر برای گرفتن آذوقه بیایند که بنیامین را با آنان همراه کند چون بر آنها ❌ ☝🏻 چرا که بنیامین برادر تنی یوسف بود.✔️ 🔸با اصرار زیاد آنان، تا بنیامین هم همراه آنان برود ☝🏻 او را حتما سالم بازگردانند.✔️ 👥پسران همگی کنعان را به سوی ترک کردند. 🧑🏻 در تمام طول راه با برادران هیچ صحبتی نکرد و حتی با آنان که وارد مصر شدند هم سفره نشد.❌ 🧔🏻 یوسف این دوری بنیامین از برادرانش شد و پرسید؛ 🍃چرا از برادرانت دوری میکنی⁉️ 🧑🏻 ؛ 🍃آنان برادرم یوسف را با خود بیرون بردند و کردند که گرگ🐺 او را خورده، ☝🏻در حالی که او را به قصد کشت در چاه🕳️ انداختند. من نیز بعد از یوسف دیگر با آنها حرفی نزنم. 🧔🏻 ؛ آیا ازدواج کرده ای⁉️ 🧑🏻 ؛ بله چند پسر دارم و نام همه آنها برگرفته از یوسف برادرم میباشد.✔️ 🔹 زیرا که یوسف به مردی کامل تبدیل شده بود و با کودکی خود تفاوت داشت . 🧔🏻یوسف و از او خواست که نزدش بماند. 🧑🏻 ؛ 🍃آنها با پدرم کردند که مرا نزد او باز گردانند. ↩️هنگامی که برادران شروع به حرکت کردند یکی از خواجه‌گان یوسف گفت؛ 👤:پیمانه غله که از بود گُم شده و باید اثاثیه ها را بگردم. 👥 که ما دزد نیستیم. 🧔🏻 به آنجا آمد و گفت؛ 🍃سزای کسی که پیمانه در میان بار او باشد چیست❓ 👥 : ☝🏻 اگر آن را در میان ما پیدا کردی، میتوانی او را کنی، ↩️ آنگاه که در میان بارها شروع به جستجو کردند، غله در میان بار بنیامین پیدا شد و بدین ترتیب یوسف توانست بنیامین را نزد خود نگه دارد.✔️ ادامه دارد.... _☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _ ┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
🗓 #تـقـویـم‌شـیـعــه ↯ در ظهر عـاشـ🚩ـورا چه گذشت 8⃣ حسین علیه‌السلام هنگامی که دید یارانش یکی پس
🗓 ↯ در ظهر عـاشـ🚩ـورا چه گذشت 9⃣ 🌷 جانبازی جوانان هاشمی تا وقتی که حتی یک نفر از اصحاب و یاران اباعبدالله باقیمانده بود به جوانان هاشمی که از بستگان و نزدیکان امام حسین بودند اجازه جهاد داده نمی‌شد تا اینکه تمام اصحاب حضرت به شهادت رسیدند و نوبت جانبازی جوانان هاشمی شد آنها یکدیگر را در آغوش می‌گرفتند و بوسه نثار هم می‌کردند و آماده شهادت بودند اما هنگامی که چشمشان به امام حسین علیه‌السلام می‌افتاد بر غربت و تنهائی‌اش گریه می‌کردند، مخصوصاً وقتی صدای گریه و ضجه زنان علوی را می‌شنیدند بی‌طاقت می‌شدند به همین خاطر امام حسین علیه‌السلام درباره بعضی از جوانان اجازه جنگ نمی‌داد و تحمل کشته شدنشان بر او گران می‌آمد لذا آنان به دست و پای حضرت می‌افتادند تا اجازه جانبازی بگیرند 🍃السلام علی علی ابن الحسین حضرت علی اکبر دو سال بعد از شهادت جدش علی علیه‌السلام به دنیا آمده بود و به نقل مشهور در کربلا هجده سال داشته با اینکه از حضرت سجاد کوچکتر بوده اما نام علی‌اکبر را به خود گرفت به دلیل اینکه از علی‌اصغر بزرگتر بود هنگامی که حضرت علی‌اکبر مشاهده کرد تمام اصحاب امام به شهادت رسیدند و امام حسین تنها مانده سوار بر اسب خدمت امام رسید و اجازه میدان خواست حسین علیه‌السلام به قد و قامت علی نگریست که زیباترین و خوش خلق‌ترین انسان‌ها بود و شبیه‌ترین به پیامبر سپس اشک از دیده‌گانش سرازیر شد اما بی‌مهابا اجازه داد سپس محاسن شریفش را در دست گرفت و رو به آسمان فرمود: خدایا بر این قوم گواه باش که کسی به جنگ آنها می‌رود که از نظر شکل و شمایل و خلق و خو و گفتار شبیه‌ترین مردم به پیامبر توست و ما هر وقت مشتاق پیامبر می‌شدیم او را نگاه می‌کردیم بار خدایا برکت خود را از آنان بردار و در میان آنها فرقه بینداز و هرگز حکومت را از آنان خشنود نساز که اینان ما را دعوت کردند تا یاریمان کنند اما بر ما تاختند تا ما را بکشند وقتی حضرت علی‌اکبر سواره به طرف میدان به راه افتاد، حسین علیه‌السلام هم بی‌اختیار پیاده از عقب سر علی به راه افتاد تا به سپاه عمر سعد نزدیک شد و سپس فریاد زد: پسر سعد تو را چه می‌شود که خدا ریشه‌ات را قطع کند چنانکه ریشه مرا قطع کردی و قرابت مرا به رسول خدا رعایت نکردی ◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️ ✍ منابع: ↲ابصار العین، صفحه۲۱ ↲اعیان الشیعه، ۶۰۷،۱ ↲بحارالانوار، ۴۵،۴۵ ↲نفس المهموم، ۳۰۹ ↲حیات الحسین، صفحه ۲۴۴ ↲ ادامه دارد ... °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐