eitaa logo
مســـــطور🌱
178 دنبال‌کننده
192 عکس
30 ویدیو
3 فایل
مسطور: نبشته؛ مکتوب؛ مرقوم. دانه‌دانه که ببافی، می‌شود یک رج، رج‌ها می‌شوند بافته. بافته‌ای از افکار و احوال تو... منت‌دار حضورتان هستم. حرفی اگر بود اینجام: @e_z_vaziri
مشاهده در ایتا
دانلود
. یک آیت‌الکرسی بدرقه راه ما می‌کنید؟ از صاحبخانه‌ای به صاحبخانه دیگر🌱
۲۲ مرداد ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۵ مرداد ۱۴۰۲
. مرگ بی‌رحم‌ترین ماجرای زندگیست. نمی‌توانم دوستت بدارم. تو مانع بزرگ همه دست‌های متصل، قلب‌های متصل، دل‌های متصل و جان‌های متصل هستی. باور مرگ هنوز هم آسان نیست برایم. از بچگی تا حال ازش ترسیده‌ام. باش زاویه داشته‌ام. دوستش نداشته‌ام. نه به خاطر خودم، به خاطر رنج آنهایی که می‌مانند. مردی امشب تنها شده. همسرش را، مادر سه فرزندش را به زندگی جدیدش سپرده و برایش آرزوی مبارک بودن این زندگی را کرده. این مرد زمانی به من کلامی آموخته و حق استادی به گردنم دارد. هرچند هم سن و سال خودم است. برای آرامش خودش، همسر مرحومش و سه فرزند عزیزش دعاکنید. ✨🌱✨@mastoooor
۲۵ مرداد ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۸ مرداد ۱۴۰۲
Poyanfar - Man Iranamo To Araghi.mp3
15.01M
. یه اربعین دیگه داره میرسه و من ایرانم و تو عراقی... چه فراقی، چه فرااااااقی... ✨🌱✨@mastoooor
۲۸ مرداد ۱۴۰۲
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
📔 📢 گاهی وقتا یه اتفاقی می‌افته که از حکمتش اطلاعی نداری و فقط گذر زمان علت رو بهت نشون می‌ده. همه تلاش و انرژیمون رو گذاشتیم که این کتاب به محرم برسه، اما نشد. به روز سوم، روز عاشورا و شام غریبان هم نرسید. "گاهی نمی‌شود که نمی‌شود که نمی‌شود." 🥀گفتیم حتما به شهادت امام سجاد علیه السلام می‌رسه؛ ولی انگار قسمت این کتاب این بوده که پنجم صفر خودش رو نشون بده. نمی‌دونیم چه قرابتی داره این کتاب با پنج صفر؛ اما هرچه هست نگاه بی‌بی جان (س) روی اونه. 🏴 «خیمه ماهتابی» فقط یه کتاب داستان نیست، یه روضه ناشنیده است از زبان یک خیمه. خیمه‌ای که شاهد تمام وقایع تلخ روز عاشورا بود و این بار قراره روایتگر همه اون اتفاقات برای نوجوانان باشه. 🛑روایتی از عباس و علی اکبر و علی اصغر علیهم السلام... از دست بی‌انگشتر و گوش بی‌گوشواره و معجری که سوخت... 😭شاید قراره روضه بی‌بی جان رو این بار یک خیمه بخونه ... 📗« » منتشر شد روایتی داستانی برای با محوریت از زبان حضرت زینب کبری(س) ✍🏻 به قلم: ✅ مشاهده و خرید کتاب https://manvaketab.com/book/380849/ 💯 به مناسبت شهادت دردانه سیدالشهدا حضرت رقیه(س) 📚 کد تخفیف: ۷۲ 📍این کد تخفیف فقط تا پایان هفته اعتبار دارد 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
۳۱ مرداد ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱ شهریور ۱۴۰۲
هدایت شده از درونیـ ـات...🌱
.🌙 ⃟🪐" گاهی به قولِ محمود دولت‌آبادی: سرعتِ خیال، غیژ کشیدنِ شهاب را مانَد‌. در دَم گُم می‌شود. باز تو می‌مانی و تو. تو با همه‌ی آنچه که زندگانی‌ات را پُر کرده است، آشفته کرده است. تو در کانونِ هجومِ هستی. تو نیستی که بی‌تابی؛ این بی‌تابی‌ست که تویی. خواب همچنان با تو بیگانه است. دلت آرزو می‌کند آرام بگیری، امّا نمی‌توانی. فاصله‌ی میانِ خواستن و توانستن، بسیار دور است. «کلیدر» @daroniyat
۲ شهریور ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۷ شهریور ۱۴۰۲
. فشارش دادم توی بغل. سر و صورتش را بوسیدم. گردن و چشمهاش را. پیشانی و گونه‌هاش را. موهای سرش را. شانه‌هاش را. نگاهش کردم و باز فشارش دادم توی بغل. اشک و بغض، صدام را گره‌گره کرد و نزدیک گوش‌هاش فدایش شدم. مانده بود چه کند. سرش را گرداند به سمت خانه و گفت: "ای بابا، من اصلا نمی‌رم." گفتم: "چرا برو. برو پیش امام حسین. برو." کتف‌هاش را گرفتم از دو طرف، پشت سرش ایستادم و هُلش دادم به سمت بیرون. گفتم: "برو. برو توی بغل امام حسین. تو اصلش مال امام حسینی." نگاهش به کفش‌هاش بود و بیرون رفت. چشم‌های پر از اشکش باز هم قلبم را کَند و با خودش بُرد. پ.ن یک: بعضی حسرت‌ها هیچ‌وقت التیام پیدا نمی‌کنند. پسرم چند روز دیگر، هشت سال و سه ماه را پُر می‌کند. راهیست. پیاده‌روی اربعین، حسرت هر ساله مادرش، روزی‌اش شده. من می‌مانم و او می‌رود. چون رفتن جان از بدن. دعایش کنید. دعایم کنید. پ.ن دو: توصیه رفیق عزیزم بود آن گرفتن کتف‌ها و هُل دادن به سمت اباعبدالله. تاثیر زیادی داشت در حال خودم. در بریده شدن بندهای این قلب گرفتار به عشق فرزند. ✨🌱✨@mastoooor
۷ شهریور ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۲ شهریور ۱۴۰۲