eitaa logo
مســـــطور🌱
177 دنبال‌کننده
186 عکس
30 ویدیو
3 فایل
مسطور: نبشته؛ مکتوب؛ مرقوم. دانه‌دانه که ببافی، می‌شود یک رج، رج‌ها می‌شوند بافته. بافته‌ای از افکار و احوال تو... منت‌دار حضورتان هستم. حرفی اگر بود اینجام: @e_z_vaziri
مشاهده در ایتا
دانلود
. مرگ بی‌رحم‌ترین ماجرای زندگیست. نمی‌توانم دوستت بدارم. تو مانع بزرگ همه دست‌های متصل، قلب‌های متصل، دل‌های متصل و جان‌های متصل هستی. باور مرگ هنوز هم آسان نیست برایم. از بچگی تا حال ازش ترسیده‌ام. باش زاویه داشته‌ام. دوستش نداشته‌ام. نه به خاطر خودم، به خاطر رنج آنهایی که می‌مانند. مردی امشب تنها شده. همسرش را، مادر سه فرزندش را به زندگی جدیدش سپرده و برایش آرزوی مبارک بودن این زندگی را کرده. این مرد زمانی به من کلامی آموخته و حق استادی به گردنم دارد. هرچند هم سن و سال خودم است. برای آرامش خودش، همسر مرحومش و سه فرزند عزیزش دعاکنید. ✨🌱✨@mastoooor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Poyanfar - Man Iranamo To Araghi.mp3
15.01M
. یه اربعین دیگه داره میرسه و من ایرانم و تو عراقی... چه فراقی، چه فرااااااقی... ✨🌱✨@mastoooor
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
📔 📢 گاهی وقتا یه اتفاقی می‌افته که از حکمتش اطلاعی نداری و فقط گذر زمان علت رو بهت نشون می‌ده. همه تلاش و انرژیمون رو گذاشتیم که این کتاب به محرم برسه، اما نشد. به روز سوم، روز عاشورا و شام غریبان هم نرسید. "گاهی نمی‌شود که نمی‌شود که نمی‌شود." 🥀گفتیم حتما به شهادت امام سجاد علیه السلام می‌رسه؛ ولی انگار قسمت این کتاب این بوده که پنجم صفر خودش رو نشون بده. نمی‌دونیم چه قرابتی داره این کتاب با پنج صفر؛ اما هرچه هست نگاه بی‌بی جان (س) روی اونه. 🏴 «خیمه ماهتابی» فقط یه کتاب داستان نیست، یه روضه ناشنیده است از زبان یک خیمه. خیمه‌ای که شاهد تمام وقایع تلخ روز عاشورا بود و این بار قراره روایتگر همه اون اتفاقات برای نوجوانان باشه. 🛑روایتی از عباس و علی اکبر و علی اصغر علیهم السلام... از دست بی‌انگشتر و گوش بی‌گوشواره و معجری که سوخت... 😭شاید قراره روضه بی‌بی جان رو این بار یک خیمه بخونه ... 📗« » منتشر شد روایتی داستانی برای با محوریت از زبان حضرت زینب کبری(س) ✍🏻 به قلم: ✅ مشاهده و خرید کتاب https://manvaketab.com/book/380849/ 💯 به مناسبت شهادت دردانه سیدالشهدا حضرت رقیه(س) 📚 کد تخفیف: ۷۲ 📍این کد تخفیف فقط تا پایان هفته اعتبار دارد 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از درونیـ ـات...🌱
.🌙 ⃟🪐" گاهی به قولِ محمود دولت‌آبادی: سرعتِ خیال، غیژ کشیدنِ شهاب را مانَد‌. در دَم گُم می‌شود. باز تو می‌مانی و تو. تو با همه‌ی آنچه که زندگانی‌ات را پُر کرده است، آشفته کرده است. تو در کانونِ هجومِ هستی. تو نیستی که بی‌تابی؛ این بی‌تابی‌ست که تویی. خواب همچنان با تو بیگانه است. دلت آرزو می‌کند آرام بگیری، امّا نمی‌توانی. فاصله‌ی میانِ خواستن و توانستن، بسیار دور است. «کلیدر» @daroniyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. فشارش دادم توی بغل. سر و صورتش را بوسیدم. گردن و چشمهاش را. پیشانی و گونه‌هاش را. موهای سرش را. شانه‌هاش را. نگاهش کردم و باز فشارش دادم توی بغل. اشک و بغض، صدام را گره‌گره کرد و نزدیک گوش‌هاش فدایش شدم. مانده بود چه کند. سرش را گرداند به سمت خانه و گفت: "ای بابا، من اصلا نمی‌رم." گفتم: "چرا برو. برو پیش امام حسین. برو." کتف‌هاش را گرفتم از دو طرف، پشت سرش ایستادم و هُلش دادم به سمت بیرون. گفتم: "برو. برو توی بغل امام حسین. تو اصلش مال امام حسینی." نگاهش به کفش‌هاش بود و بیرون رفت. چشم‌های پر از اشکش باز هم قلبم را کَند و با خودش بُرد. پ.ن یک: بعضی حسرت‌ها هیچ‌وقت التیام پیدا نمی‌کنند. پسرم چند روز دیگر، هشت سال و سه ماه را پُر می‌کند. راهیست. پیاده‌روی اربعین، حسرت هر ساله مادرش، روزی‌اش شده. من می‌مانم و او می‌رود. چون رفتن جان از بدن. دعایش کنید. دعایم کنید. پ.ن دو: توصیه رفیق عزیزم بود آن گرفتن کتف‌ها و هُل دادن به سمت اباعبدالله. تاثیر زیادی داشت در حال خودم. در بریده شدن بندهای این قلب گرفتار به عشق فرزند. ✨🌱✨@mastoooor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. گفت: «مامان این ماشین خر، این ماشین دیوونه، داره ما رو اذیت می‌کنه. دیگه سوار ماشین نمی‌شم.» گفتم: «آره مامان. راس میگی. حق داری.» گفت: «مامان اگه ماشین دو سه کیلومتر دیگه رفته بود، می‌ترکید!» گفتم: «مامان امام حسین شما رو حفظ کردن. زائرای خودشون هستین.» بغض کردم. دلم لرزید. امشب را می‌مانند خرم‌آباد، تا فردا باز ماشین را برای چندمین بار به مکانیک‌های ایران خودرو نشان دهند. من فقط می‌خواهم پدرم، همسرم و پسرم در صحت جسم و جان برسند به این خانه، به منزل امن. سرم را به سجده گذاشتم و گفتم: «خدایا بگو من چه کنم؟» پ.ن: برای عزیزان من و همه مسافران، صلواتی هدیه کنید تا به سلامت برسند به منزل و مأوایشان. ✨🌱✨@mastoooor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا