eitaa logo
مطالب ناب در منبر
4هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
1.7هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــPDFکتب اعتقادی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷🔶 از مرحوم آیت‌الله العظمی آشیخ عبدالکريم حائری یزدی ➖ سؤال) استماع صوت اجنبیه و اجنبی به یکدیگر بدون ریبه جایز است یا نه؟! 📝 جواب) در غیر موارد ضرورت، مشکل است. ➖ سؤال) نظر کردن بر زنان کفار حربی، به قصد تملیک، همین‌مقدار، آیا جائز است یا نه؟ و آیا زنا [کردن] با کفار حربی، چه صورت دارد؟ 📝 جواب) حرام است نظر با ریبه، و زنا مطلقا [حرام است] ، و فرقی بین موارد نیست. ➖ سؤال) آیا استماع صوت اجنبیه، جایز است یا نه؟ و فرقی هست در مجلس تعزیه و غیر آن یا نه؟ و آیت برای زن جایز است در مجلس تعزیه بلند گریه کند که صوت او را اجنبی بشنود یا نه؟ 📝 جواب) بدون قصد ریبه ، مانعی ندارد. و در استماع ما بین مجلس تعزیه و غیر آن فرقی نیست. و برای زن بلند گریه کردن جایز، بلکه مأجوره است. ➖ سؤال) نگاه اجنبی به اجنبیه در وجه و کفین و غیر اینها از مواضع متعارف نیست، در این زمان ستر نمودن از آشنایان، از اجانب مثل قدری از زندین و قدری از موی سر و قدری از ساقین مغتفر است در صورت عدم ریبه؟ و بر فرض عدم در میان همسایگان از اجانب که غالباً مبتلابه است نگاه کردن به مواضع مذکوره، در موضوع اضطرار محسوب می‌شود یا خیر؟! و توقف در مکانی که اجمالاً می‌داند که نظرش به نامحرم می‌افتد جایز است یا خیر؟! 📝 جواب) نگاه کردن اجنبی به اجنبیه _در غیر مواضع مستثنی_ جایز نیست. و آنچه در سوال ذکر شده از مواضع مستثنی نیست. نظری که بغتةً به اجنبی بیفتد، ضرر ندارد. و هرگاه توقف در مکانی که معرض است که نظرش به اجنبی می‌افتد، تعمداً برای افتادن نظرش به آنها توقف نماید، اشکال است. ➖ سؤال) نظرکردن به زنان اهل‌کتاب _ بـدون ریبه و معال ریبه _ جایز است یا نه؟ و زنای با او مثل زنای با زن‌مسـلمه است یا خیر؟ 📝 جواب) بدون ریبه نظر کردن به آنها جایز است. و زنای با آنها، حکم زنای با مسلمه دارد. ➖ سؤال) متعه نمودن فاحشه با علم به اینکه عدّه نگاه نمی‌دارد، جایز است یا نه؟ 📝 جواب) خلاف احتیاط است. 📚 استفتائات از محضر حضرت آیت‌الله العظمی حاج‌شیخ‌عبدالکریم‌حائری‌یزدی، احمدعابدی، (ناشر: زائر، آستان مقدسه قم، ۱۳۹۰شمسی) صص ۳۹۱، ۳۹۳، ۳۹۶، ۴۰۴ و۴۱۱ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◾️ 👈🏼👈🏼 مرحوم آیةالله العظمی (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) نقل می‌کنند: ➖ هنگامی که من در کربلا بودم شبی که شب سه شنبه بود در خواب دیدم شخصی به من گفت: شیخ عبدالکریم کارهایت را انجام بده سه روز دیگر خواهی مرد. من از خواب بیدار شدم و متحیر بودم گفتم: البته خواب است و ممکن است تعبیر نداشته باشد. ➖ روز سه‌شنبه و چهارشنبه مشغول درس و بحث بودم تا خواب از خاطرم رفت روز پنجشنبه که تعطیل بود با بعضی از رفقاء به طرف باغ مرحوم سید جواد رفتیم، در آنجا قدری گردش و مباحثه علمی نمودیم تا ظهر شد ناهار را همانجا صرف کردیم پس از ناهار ساعتی خوابیدیم. ➖ در همین موقع لرزه شدیدی مرا گرفت رفقاء آنچه عبا و روانداز داشتم روی من انداختند ولی همچنان بدنم لرزه داشت و در میان آتش تب افتاده بودم، حس کردم که حالم بسیار وخیم است به رفقا گفتم مرا به منزلم برسانید، آن‌ها وسیله‌ای فراهم کرده و زود مرا به شهر کربلا آوردند و به منزلم رساندند. ➖ در منزل بی‌حال و بی‌حس افتاده بودم، بسیار حالم دگرگون شد، در این میان به یاد خواب سه شب پیش افتادم علائم مرگ را مشاهده کردم با در نظر گرفتن خواب احساس آخر عمر کردم. ناگهان دیدم دو نفر ظاهر شدند و در طرف راست و جپ من نشستند و به همدیگر نگاه می کردند و گفتند: اجل این مرد رسیده مشغول قبض روحش شویم. ➖ در همین حال با توجه عمیق قلبی به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله (سلام الله علیه) شدم و عرض کردم: ای حسین عزیز دستم خالی است! کاری نکردم و زادی تهیه ننموده‌ام؛ شمارا به حق مادرتان زهرا (علیهاالسلام) از من شفاعت کنید که خدا مرگ مرا تاءخیر اندازد تا فکری به حال خود نمایم. ➖ بلافاصه پس از توسل دیدم شخصی نزد آن دو نفر که می خواستند مرا قبض روح کنند آمد و گفت: حضرت سیدالشهداء (سلام الله علیه) فرمودند: شیخ عبدالکریم به ما توسل کرده و ما هم در پیشگاه خدا از او شفاعت کردیم که عمرش را تأخیر اندازد. خداوند اجابت فرموده بنابراین شما روح او را قبض نکنید. در این موقع آن دو نفر به هم نگاه کردند و به آن شخص گفتند: سَمْعا وَ طاعَهً، سپس دیدم آن دو نفر و فرستاده امام حسین (سلام الله علیه)، صعود کردند و رفتند. ➖ در این موقع احساس سلامتی کردم صدای گریه و زاری شنیدم که بستگانم به سر و صورت می زدند آهسته دستم را حرکت دادم و چشمم را گشودم، دیدم چشمم را بسته اند و به رویم چیزی کشیده اند خواستم پایم راجمع کنم ملتفت شدم که شستم (انگشت بزرگ پایم) را بسته اند. ➖ دستم را برای برداشتن چیزی بلند کردم شنیدم می‌گویند: ساکت شوید گریه نکنید که بدن حرکت دارد آرام شدند رواندازی که برروی من انداخته بودند برداشتند و چشمم را گشودند و پایم را فوری باز کردند، با دست اشاره به دهانم کردم که به من آب بدهند آب به دهانم ریختند کم کم از جا برخاستم و نشستم. ➖ تا پانزده روز ضعف و کسالت داشتم و بحمدلله از آن حالت به کلی خوب شدم. این موهبت به برکت مولایم آقا سیدالشهداء (سلام الله علیه) بود، آری به خدا. 📚 منابع: ۱. گنجينه دانشمندان، ج۱، ص۳۰۴ ۲. کرامات الحسینیه، ص۱۵۹ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 👈🏼👈🏼 حجت‌الاسلام سیدصادق حسینی‌یزدی، صاحب کتاب: شرح زندگانی آیت‌الله مؤسس و فرزند برومندشان، می‌نویسد: 🍃 حجت‌الاسلام آقای شیخ‌علی‌بحرینی اظهار داشتند: در نظرم هست، روزی در محضر استادم، حاج آقا مرتضی حائری از مسجد عشقعلی بعد از خارج شدم و به من فرمودند که: چند روز دیگر باید به مشرف بشوم و مدارکی باید به نزدیک بازار خیابان بوذرجمهری [که الان به اسم ۱۵ خرداد است] بفرستم، کسی را پیدا نکردم! 🍃 من خدمت‌شان عرضه داشتم: الان خدمت شما به منزلتان می‌آیم و مدارک را به من بدهید، من همین الان با وسیله‌ای که دارم به تهران می‌روم و مدارک شما را تحویل مدیر کاروان حج می‌دهم. 🍃 ایشان بسیار خوشحال شدند و فرمودند که: ما، استادی آن‌چنان نیستیم، ولی بدان که: خیلی‌ها من جمله مرحوم پدرم مدارج عالیه‌ی که طی کردند، از برکات احترام به استادش مرحوم سیّد محمّد فشارکی بود. 🍃 بعد (حاج‌آقامرتضی‌حائری) فرمودند: زمانی که به و مشرف شدم، در یک وقت به دیدنمان آمدند و در آن مجلس، علمای بزرگ نجف از مرحوم پدرم سخن به میان آوردند و از موقعیت‌های ایشان و برکات عمرشان گفتگو کردند و متفقاً فرمودند: به نظر ما، این برکات که خداوند به ایشان عطا فرمود، نتیجه خدمات ارزنده ایشان به استادش‌شان [آسیّدمحمّدفشارکی] بود. 🍃 و خود ایشان [حاج‌آقامرتضی‌حائری] دو نمونه از خدمت مرحوم حاج شیخ به آقای سیّدمحمّدفشارکی را بیان کردند: ● یکی آنکه: در آخر عمر مرحوم ، ایشان به‌مدت شش‌ماه در منزل بستری شد، و مرحوم حاج شیخ دربست رحل اقامت در منزل استاد افکند و همگی خدمات لازم را چون یک پرستار دلسوز انجام می‌داد. ● و دیگری آن‌که: مرحوم سیدمحمدفشارکی به عِللی از عُلمایی که شَهریه می‌دادند شَهریه نمی‌گرفت، و در حال سختی زندگی می‌کرد. مرحوم پدرم، شهریه خود را می‌گرفت و نصف آن را تقدیم به استاد می‌نمود و با نصف دیگر، معیشت خود را می‌گذراند. 📚 شرح زندگانی آیت‌الله مؤسس وفرزند برومندشان، (چاپ قدس، نشر علامه، تابستان۱۳۸۸ش)، ص۵۴ و ۵۳ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 👈🏼👈🏼 اقامت مرحوم حاج‌شیخ در شهرمقدس‌قم مرحوم آیت‌الله شیخ‌عبدالکریم‌حائری در ۱۳۳۷ق به‌قصد زیارت (علیه‌السلام) شد و در مسیر خود چند روز در ماند و با اوضاع این شهر و آن آشنا شد و از مهجوری و غربت مدارس علمی آن‌جا افسوس خورد[۱]. ➖ در ماه رجب ۱۳۴۰ق (در آستانه نوروز ۱۳۰۱ش) بار دیگر، در پی دعوت تنی چند از عالمان قم از او و نیز برای زیارت مرقد ، با همراهی چند تن، از جمله فرزند خردسالش مرتضی، به قم رفت و با استقبال بسیاری از علما و مردم قم و درخواست آنان برای اقامت او در این شهر مواجه شد. نخست تردید داشت، ولی پس از پافشاری شماری از عالمان، به‌ویژه ، آشیخ‌عبدالکریم‌حائری کرد و سپس تصمیم گرفت در قم بماند، تصمیمی که در پی آن حوزه‌ای بزرگ در آن شهر تأسیس شد و حائری، «» لقب گرفت[۲]. حاج‌شیخ، تصمیم خود را به‌شاگردانش اعلام کرد. علاوه بر ، که همراه حائری به‌قم رفته بود، بسیاری از شاگردان او، از جمله شاگردان برجسته‌ای چون ، و ، به‌قم منتقل شدند. 🔻 شکوفایی حوزه قم با هجرت حاج‌شیخ‌عبدالکریم و آغاز شدن درس حائری در قم و همراهی و همکاری عالمان قم، حال و هوای مدارس دینی آن‌جا دگرگون و حوزه علمیه قم پرتحرک شد. گرچه قم در گذشته هم در دوره‌هایی، حوزه‌های علمی پررونقی داشت، اما هیچگاه بدین درجه از شکوفایی و اعتبار نرسیده بود و در ردیف حوزه‌های درجه اول جهان اسلام به‌شمار نمی‌رفت. مرحوم و ــ که پس از تبعید شدن از عراق در ۱۳۰۲ش، حدود هشت ماه در قم ماندند ــ نیز در تثبیت این حوزه نقش مهمی داشتند. به گزارش بسیاری از منابع، حاج‌شیخ‌موسس با استقبال از حضور آن دو در قم و فراهم کردن مقدمات تدریسشان، شاگردان خود را به حضور در درس آنان تشویق کرد. بنابر برخی گزارش‌ها، حائری حتی درس خود را به احترام آن‌ها تعطیل کرد[۳]. ➖ با پرآوازه شدن حوزه علمیه قم و ورود شماری از عالمان و مدرسان و بسیاری از محصلان سایر حوزه‌ها یا محصلان جدید، تعداد طلاب از هزار تن گذشت[۴]. از آن پس، نام شیخ عبدالکریم ــ که دوستان و شاگردانش بیش‌تر از او با عنوان « » یاد می‌کردند ــ با نام حوزه قم پیوند خورد. او از سه جایگاه در تثبیت و توسعه حوزه علمی قم مؤثر بود: مرجعیت، تدریس و زعامت علمی و اداره امور حوزه. 🔻 مرجعیت حاج‌شیخ‌عبدالکریم حائری یزدی هرچند حاج‌شیخ، هیچگاه خود را در معرض قرار نداده و بلکه با ترک حوزه علمی عراق، از آن فاصله گرفته بود، پس از درگذشت و و ، در فاصله سال‌های ۱۳۳۷ تا ۱۳۳۹ که حائری هنوز در اراک به سر می‌برد، شماری از کسانی که در تکاپوی انتخاب مرجع تقلید بودند، به او رجوع کردند. پس از هجرت او به قم و افزایش شهرتش، رفته‌رفته بر مقلدان او افزوده شد تا این‌که بسیاری از ایرانیان و برخی شیعیان سایر کشورها، از جمله عراق و لبنان، از مقلدان او شدند[۵]. ➖ از جمله عوامل مهم و مؤثر در مرجعیت حائری را توجه ویژه به او، از جمله ارجاع مقلدان خود به حائری در مسائل مورد احتیاط، دانسته‌اند[۶]. 📚 منابع: ۱. گنجینه دانشمندان، محمدشریف‌رازی، ج۱، ص۲۸۶؛ زندگینامه رجال ومشاهیر ایران، حسن‌مرسلوند، ج۳، ص۵۹ـ۶۰ ۲. گنجینه آثار قم، عباس‌فیض‌قمی، ج۱، ص۳۳۱؛ طبقات اعلام الشیعة، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، آقابزرگ‌طهرانی، قسم۳، ص۱۱۵۹ ۳. طبقات اعلام الشیعة، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، آقابزرگ‌طهرانی، قسم۳، ص۱۱۶۰ ۴. تاریخ یزد، عبدالحسین‌آیتی، ج۱، ص۴۲۹. ۵. آثارالحجه، محمدشریف رازی، ج۱، ص۲۳ـ۲۴؛ تاریخ یزد، عبدالحسین‌آیتی، ص۴۲۹ ۶. آیةالله مؤسّس مرحوم آقای حاج‌شیخ عبدالکریم حائری، علی‌کریمی‌جهرمی، ج۱، ص۱۰۷ـ۱۰۸؛ شرح زندگانی من، عبدالله‌مستوفی ج۳، ص۶۰۱. 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
مرجعیت‌درعرصه‌اچتماع‌وسیاست_سیّدمحمّدحسین‌منظورالاجداد.pdf
حجم: 6.03M
🌿 کتابی فارسی درباره‌ی مرجعیت اعلی شیعه، باعنوان: اسناد و گزارش‌هایی از آیات عظام و ... ۱۳۲۹-۱۲۹۲ ➖ پیشنهاد دانلود به‌پژوهشگران وطلبه‌ها واهل‌منبر ➖ دانلود با ذکر صلواتی بر محمدوآل‌محمد علیهم‌السلام ولعن بر دشمنانشان 🔘 مؤلف: 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
17ذیقعده1446_وفات‌آشیخ‌عبدالکریم‌حائری‌درسال1355ق.pdf
حجم: 1.18M
🌿 به‌مناسبت ۱۷ ذیقعده ۱۳۵۵ق، سالروز وفات عالم نامیِ شیعه| 👈🏼 اردیبهشت ۱۴۰۴ش 👈🏼 فیش منبرهای 📚 مطالب مطرح شده: مقدمه: ولادت مرحوم آشیخ عبدالکریم _ در راه مکتب‌خانه _ از دست دادن پدر ۱. ورود حاج‌شیخ‌عبدالکریم به‌کربلا و سامراء ۲. درباره‌ی مرجعیّت آشیخ عبدالکریم ۳. مهاجرت به‌شهرمقدس قم _ ورود علمای بزرگ شهر نجف، به‌شهرمقدس قم _ اقدامات عمرانی مرحوم آشیخ عبدالکریم یزدی، درشهرمقدس قم ۴. اعزام مبلّغین به‌شهرها وشهرستان‌ها _ بزرگداشت برترین‌های تبلیغ ۵. داستان‌های علمایی _ عنایت ویژه سیّدالشهدا علیه‌السلام به‌آشیخ عبدالکریم، ورود به‌ایران _ تزکیه نفس، راه نجات _ تشییع جنازه باشکوه که حکومت آنرا دوست نداشت _ عنایت حسینی وزنده.شدن آشیخ عبدالکریم درکربلا ۶. اشعار علما در وفات شیخ‌عبدالکریم _ آیت‌الله سیدصدرالدین صدر _ آیت‌الله میرزامحمدثقفی _ شیخ محمدعلی انصاری 🔆کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @Fishe_menbar
◾️ به‌مناسبت ۱۷ ذی‌القعدة سالروز وفات مؤسس حوزه| 👈🏼👈🏼 آیت‌الله می‌فرماید: یکی از کرامات و قضایای غیرعادی که خود من دیدم، نماز استسقای آقای بود و از قضایایی که با واسطه شنیدم و جزو قطعیات است، جریان برای دفع وبا و به‌دستور در زمان است. ➖➖➖➖ ➖ در کتاب تفصیل این قضیه چنین نقل شده است: مرحوم آیت‌الله آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری نقل کرد فرمود: من و آقای (آقازاده میرزای شیرازی) و آقا شب در پشت بام در خدمت مرحوم آقای درس می‌خواندیم. ➖ در اثناء درس ما استاد بزرگ ما مرحوم آقای تشریف آورده در حالتی که آثار گرفتگی و انقباض در بشره‌اش پیدا بود. معلوم شد که این انقلاب و انقباض وی در اثر بروز وبا بود در عراق که در آن اوقات خبرش منتشر شده بود. ➖ فرمود: شما مرا مجتهد می‌دانید؟ عرض کردیم: بلی. فرمود: عادل می‌دانید؟ [گفتیم:] بلی. فرمود: من به‌تمامی شیعیان سامرا از زن و مرد حکم می‌کنم که هر یک از ایشان یک فقره زیارت عاشورا نیابتاً از والدة ماجدة حضرت حجت (سلام الله علیه) بخوانند و آن خاتون را نزد فرزند بزرگوارش شفیع قرار بدهند که آن حضرت پیش حضرت خداوند عالم شفاعت نماید تا خداوند، شیعیان سامرا را از این بلا نجات دهد. ➖ فرمود: همین‌که این حکم صادر گردید و چون مقام ترس و بیم بود همه شیعه‌های مقیم سامرا اطاعت نموده را به‌همان قرار خواندند. در نتیجه‌ی آن، یک نفر شیعه در سامرا تلف نشد در حالتی که هر روز ده پانزده نفر از غیرشیعه تلف می‌شد. 📚 الکلام یجرّ الکلام، ج۱، ص۵۴ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
ازاینجاوآنجادرباره‌آیةالله‌حاج‌شیخ‌عبدالکریم‌حائری_رضامختاری‌وزمانی‌نژاد.pdf
حجم: 556.4K
◾️ به‌مناسبت ۱۷ ذی‌القعدة سالروز وفات مؤسس حوزه| مقاله‌ای باعنوان: ➖ پیشنهاد دانلود به‌پژوهشگران وطلبه‌ها واهل‌منبر ➖ دانلود با ذکر صلواتی بر محمدوآل‌محمد علیهم‌السلام ولعن بر دشمنانشان 🔘 حجت‌الاسلام و 🔘 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
@matalebe_nab_dar_menbarقَبض‌روح‌آشیخ‌عبدالکریم‌حائری_شیخ‌حسین‌یوسفی_صفر1446ق_5859227198753347986.mp3
زمان: حجم: 5.02M
🌿 | ➖ پیشنهاد دانلود به‌پژوهشگران وطلبه‌ها واهل‌منبر ➖ دانلود با ذکر صلواتی بر محمدوآل‌محمد علیهم‌السلام ولعن بر دشمنانشان ➖ کاری‌اختصاصی از کانال‌مطالب‌ناب‌درمنبر 🔘 حجت‌الاسلام 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◼️ 👈🏼👈🏼 آیت‌الله گلپایگانی (رحمة‌الله‌علیه) که خود از آغازِ تشکیل حوزه علمیه قم حضور داشتند، در سال ۱۳۹۷ قمری فرمودند: مرحوم آقای ابتدا در اراک حوزه‌ای تأسیس کردند، و سپس به‌قصد زیارت سفری به‌قم نمودند. در همان سفر بنا شد که در قم بمانند. همان وقت نامه‌ای به‌من فرستادند که هنوز هم موجود است. در آن نامه نوشته بودند: «اگر مایلید به‌قم بیایید، نان جوی پیدا می‌شود و با هم می‌خوریم». ➖ من در پی آن نامه به‌قم آمدم. چندی گذشت و فرارسید. وضع مادی روحانیون و حوزه بسیار بد بود، زیرا به‌قم نمی‌آمد. سیدی از اهل علم برای تبلیغ رفته بود و خانواده‌اش دچار تنگدستی شده بودند. شخصی نزد من آمد و خواست که از آقای حاج شیخ عبدالکریم بخواهم که شهریه آن سید را بدهند. ➖ من جریان را به آقای حاج ، که مقسّم شهریه بود، گفتم. ایشان گفت: «وجه کمی در دست است و اگر بخواهیم تقسیم کنیم، به هر یک از آقایان چیز کمی، مثلاً دو قران می‌رسد». ➖ روز هفدهم ماه رمضان بود که من در حجره‌ٔ خود در خوابیده بودم. در خواب دیدم که با مرحوم آقای حاج (رضوان‌الله‌علیه) در همان حجره - اما مقداری بزرگ‌تر - رو به قبله نشسته‌ایم و دو چراغ هم در حجره روشن است. ناگهان آقای محترمی را دیدم که آمد و رو به ایشان کرد و گفت: «حاج میرزا مهدی! حضرت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: به شیخ عبدالکریم بگو: مضطرب نباش، که بر اثر گریه‌های امام زمان، وجوه به‌سوی حوزه‌ٔ قم روان شد». ➖ از خواب بیدار شدم. جریان خوابم را برای آقای حاج شیخ عبدالکریم نگفتم، لیکن برای مرحوم آقای حاج نقل کردم. چندی بعد، دوباره بعضی نزد من آمدند که در مورد گفتن شهریه‌ٔ آن سید و رسیدگی به وضع خانواده‌اش اقدامی بشود و وضع آنان را به آقای حاج شیخ عبدالکریم برسانم. ➖ من قضیه را با آقای حاج شیخ محمدتقی بافقی مطرح کردم. ایشان گفت: «بیا با هم به حضور آقای حاج شیخ عبدالکریم برویم». ➖ با هم به منزل آقا رفتیم. اتفاقاً وقتی رسیدیم که آقا می‌خواست از بیرونی به اندرون برود. ما را که دید، فرمود: «کاری داشتید که این‌جا آمدید؟» من گفتم: «وضع خانواده‌ٔ فلان آقا که برای تبلیغ رفته، خوب نیست؛ شهریه‌ٔ او را می‌خواستم که به‌خانواده‌اش برسانیم». ➖ ایشان رو به آقای بافقی کرد و فرمود: «شهریه‌ٔ او را بپردازید». آنگاه رو به من کرده فرمود: «خواب شما هم به ما رسید و از است، و وجوهی برای ما رسیده است». 📚 قطره‌ای از دریا، ج۳، ص۱۳۲ به نقل از عنایات حضرت مهدی (ارواحنا فداه) به علما و مراجع تقلید، علی کریمی جهرمی، ص۱۰۳، با اندکی تغییر 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @Fishe_menbar