eitaa logo
مطالب ناب در منبر
3.4هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
1.2هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــPDFکتب اعتقادی ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️ 👈🏼👈🏼 می‌‏گوید: ما رأینا رسول‌الله صلّی الله علیه وآله وسلّم باکیاً أشدّ من بکائه علی حمزه، وضعه فی القبله، ثمّ وقف علی جنازته، وانتحب حتّی بلغ به الغشی، یقول: یاعمّ رسول‌الله! یاحمزه، یا أسد الله وأسد رسوله! یاحمزه! یا فاعل الخیرات! یاحمزه یا کاشف الکربات! یاحمزه یا ذابّ عن وجه رسول‌الله. 📝 ندیدیم پیامبر بر کسی گریه کند، آن‌گونه که با شدّت در شهادت عمویش حمزه اشک می‏ریخت، بدن حمزه را به طرف قبله قرار داد، سپس کنار آن قرار گرفته و با صدای بلند گریه کرد تا حال غش به آن حضرت دست داد، و خطاب به جسد عمویش می‌‏فرمود: ای عموی پیامبر خدا، ای حمزه! ای شیر خدا و شیر پیامبر خدا، ای حمزه! ای کسی که کارهای نیکو انجام می‌‏دادی، ای حمزه! ای کسی که سختی‌ها و مشکلات را برطرف می‌‏کردی، ای حمزه! ای کسی که سختی‌ها را از رسول‌خدا دور می‌‏کردی. 📚 منابع: ۱. ذخائر العقبى، محب الدین‌طبری، ج۱، ص۱۸۱ ۲. شرح مسند أبي‌حنيفة، ص۵۲۶ ➖ آیا باز هم وهابیون، عزاداری و گریه و نوحه را بدعت شیعیان خواهند خواند؟؟؟ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 👈🏼👈🏼 مرحوم ، در کتاب شریف ، در حکایت شصت وهفتم، داستان تشرف شهیدثانی را در شب چهارشنبه، دهم‌ربیع‌الأول ۹۰۶ق، این‌گونه می‌نویسد: ➖ مرحوم به‌همراه کاروانی در حال سفر بود. در بین راه به‌جایی به‌نام رسیدند. شهید خواست به‌مسجدی که معروف به است، به‌جهت زیارت نمودنِ انبیایی که در آنجا مدفون هستند، برود. پس از ورود، مشاهده نمود که درب ورودی، قفل است و هیچ‌کسی در مسجد نیست. ➖ دستش را بر روی قفل گذاشت و کشید. به‌اعجاز الهی در باز شد. داخل مسجد شد و مشغول به‌نماز و دعا گردید. پس از انجام اعمالش، به‌خاطر توجّه‌اش به‌سوی خداوند متعال، متوجّه شد که کاروان رفته و هیچ‌کسی از آنها نمانده، لذا از قافله خود جا ماند. ➖ نمی‌دانست باید چه کند؟! و در مورد رسیدن به آن‌کاروان فکر می‌کرد؛ چرا که وسایل او نیز بار شتر بوده و همراه کاروان رفته بود! شروع به‌پیاده رفتن به‌دنبال کاروان کرد، و به راه افتاد تا اینکه از پیاده رفتن خسته شد و به‌آن‌ها نرسید و از دور هم آن‌ها را نمی‌دید‌. ➖ وقتی در آن وضعیّت سخت و دشوار گرفتار شده بود، ناگهان مردی را دید که به‌طرف او می‌آمد، که سوار بر سوار استری است. وقتی به‌او رسید، فرمود: «پُشت سر من سوار شو [تا تو را به‌کاروان، برسانم]». ➖ ایشان، وی [=شهید ثانی _رحمه‌الله_] را ردیف خود سوار، و مانند برق، در مدّت کوتاهی، به‌کاروان رسانده، او را از استر پیاده کرد و به‌او فرمود: «پیش دوستانت برو». او هم پیاده شد و وارد کاروان گردید. ➖ شهید می‌گوید: «در جستجوی آن بودم که در بین راه، او را ببینم ولی اصلاً او را ندیدم و قبل از آن هم ندیده بودم». 📚 نجم الثاقب، محدّث‌نوری، (انتشارات مسجدمقدس‌جمکران، چاپ اوّل، ۱۳۷۵ش)، ص۵۹۸_۵۹۹ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️ نسبت به‌وجود مقدّس خاتم الأنبیاء صلّی‌الله‌علیه‌وآله 👈🏼 ۱۵شوال، سالروز جنگ احد و شهادت علیه‌السلام، بزرگ مدافع و صلوات‌الله‌علیهما وآلهما تسلیت 🔘 حجت‌الاسلام 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @AhmadiEsfahani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 فیش‌های ۲۵شوال، ویژه‌ی شهادت رئیس مذهب، حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام ➖ برای امسال هست، ۲۵شوّال ۱۴۴۵ق ➖ سه‌جلسه، (جلسه‌ی اول) 👇🏼👇🏼
🏴 فیش‌های شهادت رئیس مذهب جعفری، حضرت امام.جعفرصادق علیه‌السلام، باعنوان: ➖ جلسه‌ی اول ➖ ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ش/ شوال۱۴۴۵ق 🔻 مطالب مطرح شده: * نکته‌ی اوّل: اهمیّت بحثِ امام‌شناسی در کلام امام ششم علیه‌السلام ۱. اهمیّت امامت در قرآن کریم _ آيه‌ی ۵۵مائده _ آیه‌ی ۶۷مائده ۲. نصب امام، به ید الله است _ آيه‌ی ۱۲۴بقره _ آیه‌ی ۳۸ص * نکته‌ی دوّم: راه‌های تعیین امام _ نصوصِ امامتِ امامان نور علیهم‌السلام _ حدیث اثنی‌عشر خلیفه _ حدیث لوح 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @Fishe_menbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◼️ 👈🏼👈🏼 پیکر تازه حضرت حمزه علیه‌السلام| در مي‌نويسد: قال: أخبرنا شهاب بن عباد العبدى، قال أخبرنا عبدالجبار بن الوزد عن أبی‌الزبير عن جابربن‌عبدالله، قال: لما أراد معاوية أن يجرى عينه التي بأحد كتبوا إليه: إنا لا نستطيع أن تجريها إلا على قبور الشهداء، قال فكتب: ابشوهم. قال: فرأيتهم يحملون على أعناق الرجال كأنهم قوم نیام، وأصابت المسحاة طرف رجل حمزة‌بن‌عبد‌المطلب فانبعثت دماً. 📝 جابر بن عبدالله گويد: هنگامي كه معاويه قصد كرد تا نهر خود را كه در قرار داشت، جاري كند، عاملانش به او نامه نوشتند: اين كار ممكن نيست؛ مگر اين كه آن را از روي قبور شهدا جاري كنيم. معاويه در جواب نوشت: قبور را نبش كنيد [= بشكافيد]. راوي گويد: ديدم مردم از سر و كول هم ديگر بالا می‌رفتند [تا براي نبش قبر سبقت بگيرند] انگار كه مردم در خواب بودند. در هنگام نبش قبر، كلنگی به پاي حضرت حمزه سلام الله عليه اصابت كرد و خون از آن جاری شد. 📚 منابع: ۱. الطبقات الکبری، محمدبن سعد، ج۶، ص۱۰۳ ۲. المنتظم في تاريخ الملوك والأمم، ابن‌جوزی، ج۳ ص۱۸۳ ➖ این بود گوشه‌ای از عرض ارادت معاویه _علیه‌الهاویه_ به‌صحابه و اوج کینه و بغض معاویه نسبت به حضرت حمزه علیه‌السلام که شیخ الکذابین هم به‌این عمل معاویه افتخار می‌کند و با افتخار آن را نقل می‌کند: وهذه العيون التي تسمي عيون حمزة إنما أحدثها معاوية في خلافته وأمر الناس بنقل الشهداء من موضعها فصاروا ينبشونهم وهم رطاب لم ينتنوا حتي أصابت المسحاة رجل أحدهم فانبعثت دماً. 📝 اين نهرهای را كه نهرهاي حمزه ناميده مي‌شد، معاويه در زمان خلافتش احداث كرد و به‌مردم دستور داد تا اجساد شهدا را از مسير نهر انتقال دهند. مردم به‌دستور او نبش قبر نمودند درحالي‌كه تر و تازه بودند و مثل آنهايي نبودند كه از ميان رفته باشند، تا اين كه در هنگام نبش، كلنگ به‌پاي يكي از شهدا [= حضرت حمزه علیه‌السلام] برخورد كرد و خون از آن جوشيد. 📚 کتب ورسائل وفتاوی، ابن‌تيمية، ج۲۱، ص۶۱ ➖ در نتیجه نخستين كسي كه نبش قبر صحابه رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله را رسم‌ کرد و بعد از خود به يادگار گذاشت، معاويه بود كه دستور داد قبور شهداي احد را بشكافند. ایضا این‌ عمل معاویه نشان از بغض و کینه معاویه، نسبت به خاندان رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله به‌خصوص حضرت حمزه علیه‌السلام است. هند جگرخوار و فرزندنش معاویه جسارت و هتک حرمت به حضرت حمزه سلام الله علیه را تمام کردند! 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
خاكم ولي به دست گدا آسمان بده دل مرده ام كمي به من مرده جان بده داغ تو اعظم است چرا جان نميدهم قلب مرا براي غم خود تكان بده زخم تنت زيادتر از گريه هاي ماست ما را براي گريه بر اين غم زمان بده گر چه هميشه زحمت ما را كشيده اي ما را به زير سايه ي پرچم امان بده با گفتن حسين زبان باز كرده ام در تنگي لحد به غلامت زبان بده داري هزار و نهصد و پنجاه زخم ، آه خود را به زير تيغ به خواهر نشان بده از روي تل به قتلگهت ميكند نگاه دارد ز دست ميرود او را توان بده هنگام رفتن است ولي بي برادرش پشت سرش ز حنجره ي خود اذان بده... 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @raziolhossein