واژههای «هم»دار.pdf
327.9K
فاصلهگذاری ۲۶۵ واژۀ «هم»دار (رایگان)، با امکان جستوجو + ۱ قاعدۀ فاصلهگذاری (۲ صفحه، پیدیاف)
#فاصلهگذاری
۱۴۰۲/۰۹/۰۲
سید محمد بصام
@Matnook_com
واژههای «یک»دار.pdf
342.4K
فاصلهگذاری ۳۳۵ واژه و عبارت «یک»دار (رایگان)، با امکان جستوجو + ۲ قاعدۀ فاصلهگذاری (۳ صفحه، پیدیاف)
#فاصلهگذاری
۱۴۰۲/۰۹/۰۲
سید محمد بصام
@Matnook_com
سادهنویسی چیست؟
من سادهنویسی را اینگونه تعریف میکنم:
نوشتن جمله به شیوهای که آسان خوانده و بیدرنگ فهمیده شود، چه کوتاه باشد و چه بلند. به سخن دیگر، هر جملهای ـ با هر موضوعی و برای هر مخاطبی که باشد ـ فقط باید یک بار خوانده شود و با یک بار خوانده شدن هم فهمیده شود (روشن است که سادهنویسی دربرابر پیچیدهنویسی قرار میگیرد، نه لزوماً درازنویسی). اینک دو نمونه:
پیچیده:
آقای خمینی در نامهای که برای مجلس خبرگان قانون اساسی، یعنی مجلس بازنگری قانون اساسی که خودش قبلاً تشکیل داده بود، نوشت گفت: مرجعیت دیگر لازم نیست، فقط شرط اجتهاد کفایت میکند.
ساده:
آقای خمینی در نامهای به مجلس خبرگان قانون اساسی، که پیشتر آن را تشکیل داده بود، نوشت: «مرجعیت دیگر لازم نیست، فقط شرط اجتهاد کفایت میکند.»
پیچیده:
پدرش عبدالله از مردم بلخ در روزگار نوح پسر منصور سامانی كه در آن عهد از شهرهای بزرگ بود، كار دیوانی در روستای خرمیثن در نزدیكی روستای افشنه پیشه و با دختری به نام ستاره ازدواج كرد.
ساده:
پدرش، عبدالله، اهل بلخ بود و در زمان نوح، پسر منصور سامانی، میزیست. در آن زمان، بلخ از شهرهای بزرگ بود. عبدالله در روستای خُرمَیثَن در نزدیکی اَفشَنه به پیشۀ دیوانی پرداخت و با دختری به نام ستاره ازدواج کرد.
اما اینکه چگونه ساده بنویسیم و جملهها را ساده کنیم بحث دیگری است که باید روشهای آن را آموخت.
این را هم ببینید: جملههای «دیریاب» و «زودیاب».
#ویرایش_زبانی
۱۴۰۲/۰۹/۰۴
سید محمد بصام
@Matnook_com
دربارۀ واژۀ «آخوندک»
«آخوندک» نام حشرهای است با تنهای دراز و دو جفت بال که خود را به شکل شاخههای کوچک درختان درمیآورَد. «-َک» در نام این حشره پسوند شباهت است، زیرا دو پای جلویی آن مانند دستی است که به دعا و نیایش برداشته شدهاست. ازاینرو به آن «آخوندک» میگویند. گاهی از باب بهگویی (حُسن تعبیر) به آن «راهبک» نیز میگویند. جالب است که نام این حشره، در زبان آلمانی (Gottesanbeterin) و روسی (богомол)، لفظاً به معنای «ستایشگر خدا» است. در انگلیسی نیز به آن mantis میگویند که برگرفته از واژۀ یونانی μάντις (= «پیامبر») است. در عربی، «فَرَسُ النّبيّ» (یعنی «اسب پیامبر») نامیده میشود.
در فارسی، گاهی به آخوند کمسواد یا کمسنوسال، به طعنه و کنایه، «آخوندک» میگویند، که پسوند «-َک» در آن نشانۀ تحقیر یا تصغیر است.
#واژهشناسی
۱۴۰۲/۰۹/۰۷
سید محمد بصام
@Matnook_com
#چالش_ویرایش
ویراسته:
معاون بازرگانی سازمان صمت اصفهان با اشاره به استفاده از کنجد در نانواییها گفت:
هیچیک از نانواییهای یارانهایِ استان نباید از کنجد استفاده کنند و تنها موظف به پخت نان مصوب هستند.
نکتهها:
۱) وقتی «افزود» درست است که ابتدا سخنی گفته باشد و سپس چیزی بر آن بیفزاید.
۲) در این جمله، با فعل منفیِ «ندارند» باید «هیچیک» بیاید، نه «همه».
۳) «نانوای یارانهای» نداریم، «نانوایی یارانهای» داریم.
#ویرایش_زبانی
۱۴۰۲/۰۹/۰۸
سید محمد بصام
@Matnook_com
@Matnook_com_جدول_فاصلهگذاری_فعلهای_فارسی.pdf
83.5K
جدول فاصلهگذاری فعلهای فارسی
یک بار برای همیشه فاصلهگذاری تمام فعلهای فارسی را یاد بگیرید و همه را درست فاصلهگذاری کنید.
#فاصلهگذاری
۱۴۰۲/۰۹/۱۹
سید محمد بصام
@Matnook_com
ویرایش و مقابله: پوریا محمودی
از ویرایشآموزان و ویراستاران سابق مؤسسه
#نمونهکارها
سفارش ویرایش:
zil.ink/matnook_support
@Matnook_com
واژهشناسی «چای»
بهمناسبت روز جهانی چای ☕️
واژهٔ «چای» از چینیِ شمالیِ çá (با تلفظی شبیه /چا/) به هندی و روسی رفته و سپس با همین تلفظ به فارسی رسیدهاست. سپس واج /y/، در قیاس با واژههایی مانند «پای» و «جای» (در کنار «پا» و «جا»)، به آن افزوده شده و بهصورت «چای» و سپس «چایی» درآمدهاست. واژهٔ انگلیسیِ tea و فرانسویِ thé نیز از چینیِ جنوبیِ t‘e گرفته شدهاست. در فارسی، تلفظ و املای «چای» رسمی و «چایی» غیررسمی است.
#واژهشناسی
۱۴۰۲/۰۹/۲۵
سید محمد بصام
@Matnook_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان انار شب یلدا
#واژهشناسی
۱۴۰۲/۰۹/۳۰
سید محمد بصام
@Matnook_com
قصۀ میلاد عیسىبن مریم
بهمناسبت ۴ دی/ ۲۵ دسامبر، زادروز وی
اما حدیث عیسىبن مریم علیهالسلام چنان بود که زکریا علیهالسلام یکى حجره داشت که از بهر مریم پرداخته بود و هیچ خلق بدان حجره نرفتى هرگز، مگر زکریا. و چون [مریم] به جایگاه حیض رسید، یک بار حایض شد و پاک گشت و دوم بار حایض شد و پاک گشت. پس زکریا بفرمود تا او را آب بردند تا سر بشورد. و چون آب برده بودند، مریم درِ خانه استوار کرد و پرده بر سر بام ببست و سر خویش بشست و جامه اندر پوشید و درِ خانه همچنان محکم بسته بود. ناگاه نگاه کرد، مردى را دید آنجا ایستاده! و مریم از او بشکوهید و بهراسید و گفت: بازداشت خواهم به خداى از تو، اگر پرهیزگارى. و آن مرد جبریل علیهالسلام بود به صورت مردى آنجا ایستاده. پس چون جبریل علیهالسلام دانست که او بترسیدهاست از وى، همانگاه خویشتن را آشکارا کرد و گفت: مترس که من جبریلم، رسول خداى عزوجل، و آمدهام تا ترا بدهم غلامى پاک. پس مریم گفت: چگونه باشد مرا فرزندى، و هیچ آدمى مرا بِنَساویدهاست [= لمس نکردهاست] و گِرد من نگردیده و من نیز نبودم بلاوه [= بلایه: زن بدکاره]. گفت: آرى چنین است، ولکن خداى تعالى گفت بیافرینم آنچه خواهم. پس جبریل به مریم اندر دمید تا مریم بار گرفت با عیسى. و همچنان همى بود تا وقت بار نهادن.
پس چون مریم را درد زادن گرفت، برخاست و از شهر بیرون رفت و بدان صحرا یک بُنِ [= درختِ] خرما بود خشکشده و بر بُنِ [= پایِ] آن درخت بنشست و درد همى خورد و همى بود از درد زادن که بگرفته بود و از شرم مردمان میگفت که اى واى! بارى [= ای کاش] من بِمُردمى پیش از این یا هرگز خود نبودمى. پس بدان بُنِ خرمابُن رفت و دست در آن خرمابن زد. و سالها بود تا آن خرمابن خشک شده بود. و چون مریم دست در آن زد، حقتعالى به قدرت خویش آن را سبز گردانید و خرما بدو پیدا آمد.
و چون عیسى از مادر در وجود آمد، همان ساعت مادر را آواز داد و گفت: هیچ اندوه مدار که خداى عزوجل بدان جوىْ آبِ روان بازداد. برخیز و این درخت را بجنبان تا خرما فرو ریزد و خرما بخور و آب که در جو میآید بخور و هیچ اندوه مبر و با هیچ خلق سخن مگوى و هر کس که پیش تو آید و سخنى پرسد یا گوید، بگو که من روزۀ نذر کردهام. و در آن وقت هر کس که روزه داشتى با کسى سخنى نگفتى. پس چون مریم آواز شنید که اینک آب روان بخور و از این درختْ خرما فرو ریز و بخور، مریم گفت: یا رب، چون بود که در آن وقت که بدان حجره اندر میبودم، در زمستان میوۀ تابستانى سو[ى] من میفرستادى و در تابستان میوۀ زمستانى و اکنون این درخت را همى باید جنبانید تا خرما فرو ریزد و بخورم؟ آوازى آمد که: از بهر آنکه اکنون دلت دو تا گشتهاست و در آن وقت یک تا بود.
پس مردمان جمله روىْ سوى زکریا نهادند و او را گفتند که: این زن را چرا نگاه نداشتى تا آبستن گشت و فرزندى آورد؟ زکریا گفت: هرگز هیچ آدمى سوى او نرفت و او را چنان نگاه داشتم که هیچ خلقى روى او نیز هم ندید. پس جمله مردمان برخاستند و پیش مریم رفتند و گفتند که: اى مریم، تو این کودک را از کجا آوردى؟ و هرگز تو هیچ شوهر نکردهاى. پس مریم ایشان را چنان نمود که من روزه مىدارم و با کس سخن نمىگویم. و روزۀ ایشان بدان وقت چنان بود که از سخن و گفتار بازایستادندى و هیچ سخن با کس نگفتندى و از طعام خوردن بازایستادندى. [آنگاه] اشارت کرد سوى عیسى. ایشان گفتند که: چگونه با کودکى که در گهواره است سخن گوییم؟ عیسى علیهالسلام گفت: منم بندۀ خداى عزوجل و مرا بدهد کتاب، یعنى انجیل، و مرا پیغامبرى کند و مرا کند مبارک، هر کجا که باشم، و مرا اندرز کرد به روزه و نماز و زکات دادن تا زنده باشم. مرا فرمود نیکى کردن با مادرِ من و نکرد مرا جبارى بدبخت. پس گفت: سلام باد از خداى بر من آن روز که بزادم از مادر و آن روز که بمیرم و آن روز که مرا برانگیزند.
پس چون عیسى علیهالسلام این سخنها بگفت، خلق بر او فتنه شدند و خلق از بهر عیسى به سه گروه شدند. گروهى گفتند عیسى پسر خدای است و گروهى گفتند عیسى خود خدای است که بر آسمان بود و اکنون فرو آمد و به شکم مریم اندر شد و اکنون بیرون آمد و با خلقان سخن همى گوید و گروهى گفتند نه، که او پیغامبر خدای است.
ترجمۀ تفسیر طبری (چاپ دوم: تهران، توس، ۱۳۵۶)، به کوشش حبیب یغمایی، ج ۱، ص ۲۱۴ تا ۲۱۸ (با اندکی تلخیص و ویرایش)
#پرسه_در_متون
۱۴۰۲/۱۰/۰۴
سید محمد بصام
@Matnook_com
یا مریمُ! إنَّ اللهَ یُبَشِّرُکِ بکلمةٍ مِنهُ اسمُهُ المسیح (سورۀ آلعمران، آیۀ ۴۵)
و در «مسيح» چند قولها گفتند مفسران. بعضى گفتند فعيل است به معنى مفعول؛ يعنى «ممسوحٌ مطهّر مِن الأقذار: پاكيزه و ماليده بود از پليدیها».
و گفتهاند ممسوح بود به بركت.
و گفتهاند براى آنكه از مادر بزاد به روغن اندوده.
و گفتهاند براى آنكه ممسوحالقدمَين بود؛ جمله پاى او بر زمين نشستى، ارتفاع نداشت ميان پاى او.
و گفتهاند براى آنكه جبريل پَر در او ماليد تا شيطان را بر او سبيل نباشد در وقت ولادت.
و بعضى دگر گفتند فعيل است به معنى فاعل، چون «سميع» و «عليم». آنگه خلاف كردند. بعضى گفتند براى آنكه او دست در بيماران و خداوندان عاهت [= «فساد و بلا»] ماليدى، نيک شدندى.
كلبى گفت: براى آنكه دست بر چشم اَكمه [= «کور مادرزاد»] نهادى، بينا شدى.
و بعضى دگر گفتند براى آنكه در زمين بسيار سياحت كردى و رفتى. [...] يعنى «زمينپيماى» باشد. و در حق عيسى، عليهالسلام، هم اين وجه توان گفتن كه «مسيح» فعيل باشد از «مساحت» تا «ميم» زيادت نباشد، بل آن اصل كلمه بوَد.
ابوالفتوح رازی، روض الجِنان و روح الجَنان فی تفسیر القرآن (چاپ اول: مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ ق)، به کوشش محمدمهدی ناصح و محمدجعفر یاحقی، ج ۴، ص ۳۲۲ و ۳۲۳
#پرسه_در_متون
۱۴۰۲/۱۰/۰۴
سید محمد بصام
@Matnook_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲ نکته دربارۀ «توسطِ» که شاید ندانید!
#دستورزبان #گردهبرداری
۱۴۰۲/۱۰/۰۵
سید محمد بصام
@Matnook_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا جمع بستن واژههای فارسی با «ـات» غلط است؟
چه واژههایی را میتوانیم با «ـات» جمع ببندیم؟
#زبانشناسی #دستورزبان
۱۴۰۲/۱۰/۰۷
سید محمد بصام
@Matnook_com
Iraj_Gorgin's_Interview_with_Forough_Farrokhzad.mp3
25.68M
گفتوگو با فروغ فرخزاد در سال ۱۳۴۳ دربارهٔ شعر امروز ایران
رادیو ایران، برنامهٔ صدای شاعر
بازنشر بهمناسبت ۸ دی
زادروز فروغ فرخزاد
#منهای_ویرایش #ادبیات
۱۴۰۲/۱۰/۰۸
سید محمد بصام
@Matnook_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«من خوشبختانه یک زنم.»
کمتر از ۷ دقیقه با فروغ فرخزاد
#منهای_ویرایش #ادبیات
۱۴۰۲/۱۰/۰۸
سید محمد بصام
@Matnook_com
شیوۀ نگارش ضمیرهای شخصی پیوسته (۱)
در فارسیِ معیار و غیرشکسته، رسمالخط ضمیرهای شخصی پیوسته (ـم، ـت، ـش، ـمان، ـتان، ـشان) در پیوند با انواع واژهها به شرح زیر است:
۱) واژههای پایانیافته به حرف پیوسته (مانند «ب» و «ه» و «یِ») و حرف جدا (مانند «ر»):
- کتابم، کتابت، کتابش*، کتابمان، کتابتان، کتابشان
- توجهم، توجهت، توجهش، توجهمان، توجهتان، توجهشان
- رأیم، رأیت، رأیش، رأیمان، رأیتان، رأیشان
- برادرم، برادرت، برادرش، برادرمان، برادرتان، برادرشان
یادآوری:
در «کتابش»، الگوی هجای آخر cvc (= صامت + مصوت + صامت) است: کِ - تا - بَش. بنابراین درست نیست که *کتاباش بنویسیم و /کتابش/ بخوانیم. پس املای *کتاباش و نیز *کتابات و *کتابام، که پایانیافته به حروف پیوستهاند، نادرست است.
۲) واژههای پایانیافته به صدای i:
- صندلیام، صندلیات، صندلیاش، صندلیمان، صندلیتان، صندلیشان
- سرمهایام، سرمهایات، سرمهایاش، سرمهایمان، سرمهایتان، سرمهایشان
- جداییام، جداییات، جداییاش، جداییمان، جداییتان، جداییشان
یادآوری:
واژههای پایانیافته به صدای ey نیز مانند واژههای پایانیافته به i است:
نِیام، نِیات، نِیاش، نِیمان، نِیتان، نِیشان.
۳) واژههای پایانیافته به حرف «و»
الف) با صدای o:
مانتوام، مانتوات، مانتواش، مانتومان، مانتوتان، مانتوشان
یادآوری:
واژههایی مانند «رهرو» نیز با صامت میانجی «ا» نوشته میشوند: رهروام، رهروات، رهرواش. این واژهها را میتوان بدون «ا» نیز نوشت: رهروَم، رهروَت، رهروَش.
ب) با صدای u:
آرزویم، آرزویت، آرزویش، آرزویمان، آرزویتان، آرزویشان
یادآوری:
«آرزومان، آرزوتان، آرزوشان» نیز درستاند، ولی ترجیح ندارند.
۴) واژههای پایانیافته به صدای e (های بیان حرکت):
خانهام، خانهات، خانهاش، خانهمان، خانهتان، خانهشان
یادآوری:
املای *خانۀمان/ *خانهیمان، *خانۀتان/ *خانهیتان، *خانۀشان/ *خانهیشان نادرست و غیرمعیار است.
۵) واژههای پایانیافته به صدای â:
صدایم، صدایت، صدایش، صدایمان، صدایتان، صدایشان
یادآوری:
۱) «صدامان، صداتان، صداشان» نیز درستاند، ولی ترجیح ندارند.
۲) واژههایی مانند «موسیٰ» نیز در حکم واژههای پایانیافته به صدای â هستند:
موسایم، موسایت، موسایش، موسایمان، موسایتان، موسایشان.
۶) واژههای پایانیافته به همزه
الف) «أ»: مبدأم، مبدأت، مبدأش، مبدأمان، مبدأتان، مبدأشان
ب) «ؤ»: لؤلؤم، لؤلؤت، لؤلؤش، لؤلؤمان، لؤلؤتان، لؤلؤشان
پ) «ء»: جزئم، جزئت، جزئش، جزئمان، جزئتان، جزئشان
#املا_رسمالخط
۱۴۰۲/۱۰/۱۱
سید محمد بصام
@Matnook_com
یک نکتهات بگویم!
ویرگولِ بعد از نهاد نادرست و اضافی است. پس:
خطرناکترین نوع بشر انسانی است که اعتقادش زیاد و فهمش کم است. (آنتون چِخوف)
یادآوری:
۱) نشانۀ درنگ ساکن یا آپاستروف است که بر روی آخرین حرف نهاد گذاشته میشود:
- این کتابْ راهنمای معلمان است.
- این کتابِ راهنمای معلمان است.
۲) نام چِخوف، پزشک و نویسندۀ نامآشنای روسی، «آنتون» است، نه *آنتوان.
#نشانهگذاری #املا_رسمالخط
۱۴۰۲/۱۰/۱۳
سید محمد بصام
@Matnook_com
34.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۴ قاعدۀ فاصلهگذاری اعداد
در فارسی، چند نوع عدد داریم و چگونه فاصلهگذاری میشوند؟
#دستورزبان #فاصلهگذاری
۱۴۰۲/۱۰/۱۹
سید محمد بصام
@Matnook_com
شیوۀ نگارش اَعلام تاریخی و جغرافیایی
۱) املای نامهای بیگانه مطابق با نزدیکترین تلفظ آنها در فارسی نوشته میشود:
- «آنتون چِخوف» و «لِف تالستوی» (دو نویسندۀ روس)؛
- «خورخه لوئیس بورخِس» (نویسندۀ آرژانتینی)؛
- «آفریقا» (Africa).
۲) اگر نام بیگانهای با تلفظ متفاوتی (برخلاف زبان مبدأ) رایج شده باشد، به همان صورت نوشته میشود:
- «آرژانتین» (تلفظ و املای فرانسویِ واژۀ «آرخِنتینا»ی اسپانیایی)؛
- «پاریس» (تلفظی متفاوت با اصل فرانسوی)؛
- «انیشتین» (پربسامدترین تلفظ و املا در فارسی، ولی متفاوت با تلفظ آلمانی آن).
۳) نامهای بیگانهای که با حروف همآوا (مانند «ت» و «ط») نوشته میشوند املای آنها با حروف رایج و فعال ترجیح دارد، نه با حروف کمبسامد و غیرفعال: «پترزبورگ» (نه «پطرزبورگ»).
۴) املای نامهای بیگانهای که با حروف کمبسامد و غیرفعال رایج شده باشد تغییر نمیکند: «طرابلس» (نه «ترابلس»)؛ «مکبث» (نه «مکبت»).
۵) اگر نام بیگانهای دواملایی یا بیشتر باشد، املای پربسامدتر ترجیح دارد: «فیثاغورس» (نه «فیثاغورث»).
#املا_رسمالخط
۱۴۰۲/۱۰/۱۹
سید محمد بصام
@Matnook_com
نام این نویسندۀ فمینیستِ* فرانسوی «سیمون دو بووار» است. بنابراین:
✅ درست: سیمون دو بووار
⛔ نادرست: سیمون دووبوار
★ بنویسیم «فمینیست» و «فمینیسم»، ننویسیم «فمنیست» و «فمنیسم».
این را هم ببینید: شیوۀ نگارش اَعلام تاریخی و جغرافیایی.
#املا_رسمالخط
۱۴۰۲/۱۰/۲۰
سید محمد بصام
@Matnook_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ۲ تا رو همیشه بافاصله بنویس!
#فاصلهگذاری
۱۴۰۲/۱۰/۲۰
سید محمد بصام
@Matnook_com
املای نام این نویسندۀ روسی ابتدا از روی تلفظ فرانسویِ آن در فارسی بهصورت «لئون تولستوی» نویسهگردانی شد و رواج یافت (و امروز هم همچنان رواج دارد)، ولی چند سالی است که آن را با املای نزدیک به تلفظ روسی هم مینویسند: لِف تالستوی. املای «لف» نزدیکترین صورت به تلفظ روسی آن است و بر دیگر املاهای این نام (لئو، لیو، لییو، لیف، لییف، و ...) ترجیح دارد.
برای آگاهی از تلفظ و املای نامهای خاص، به فرهنگ تلفّظ نامهای خاص از فریبرز مجیدی (انتشارات فرهنگ معاصر) مراجعه کنید.
این را هم ببینید: شیوۀ نگارش اَعلام تاریخی و جغرافیایی.
#املا_رسمالخط
۱۴۰۲/۱۰/۲۱
سید محمد بصام
@Matnook_com
#فارسی_چه_بدی_داشت_که_یک_بار_نگفتی!
«لباس مجلسی باز دوباره شارژ شد.» این جمله و مانند آن را این روزها در فضای مجازی زیاد میشنویم. ولی انگار یادمان رفتهاست که یک زمانی مغازهدارها یا فروشندگانِ دورهگرد داد میزدند «فلان چیز را آوردهایم» یا «بهمان چیز دوباره رسید». اما امروز همانها را شارژ میکنیم! مگر فعل «آوردن» و «رسیدن» چه اشکالی دارد که بهجای آنها از «شارژ شدن/ کردن» استفاده میکنیم؟ اشکالی دارد اگر بنویسیم یا بگوییم لباس مجلسی دوباره رسید یا باز هم لباس مجلسی آوردهایم؟
۱۴۰۲/۱۰/۲۳
سید محمد بصام
@Matnook_com
یک نکتهات بگویم!
«ناطور» واژهای عربی و به معنای «پالیزبان و نگهبان کشتزار» است. املای *ناتور نادرست است. املای واژهها را تنها باید از فرهنگهای معتبر گرفت و نباید آنها را تغییر داد. با این حال، در ارجاعدهی، املای کتابها را ـ حتی اگر نادرست باشند ـ تغییر نمیدهیم و به همان صورت چاپی مینویسیم (املای اَسناد هویتی و حقوقی را نیز همچنین). پس اگر مثلاً از ناتور دشت (کتاب سمت راست در تصویر) نقل میکنیم، نباید این املای نادرست را ویرایش و اصلاح کنیم.
#املا_رسمالخط
۱۴۰۲/۱۰/۲۳
سید محمد بصام
@Matnook_com