لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدگاه مرحوم آخوند خراسانی درباره نقش معقول در فهم اخبار اهل بیت علیهم السلام
30 دی ماه1401
https://eitaa.com/mdianat
14.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 تماشا کنید و لذت ببرید...
حضرت آقای حسن زاده حَفَظَهُ الله [در دیوان اشعارش] میفرماید:
ماه رمضان آمد
نور دل و جان آمد
گفت: عزیزم دارد میآید، دوستم دارد میآید. اینها چرا اینجورند؟ امّا وقتی بعضی میشنوند که ماه مبارک رمضان دارد میآید، غصّه میخورند! خیلیها را میبینم دستپاچه میشوند که ماه مبارک رمضان دارد میآید! این آقای حسن زاده! چقدر آن قصیده اش بلند است! مثل اینکه انسان یک برادر اسیر و آزاده ای در زمان جنگ دارد که چندین سال اسیر بود؛ حالا به او بشارت بدهند که این دارد میآید؛ چقدر خوشحال می شود؟!گرچه [حضرت آقای حسن زاده] دو ماه رجب و شعبان را به ماه مبارک رمضان وصل می کردند و روزه میگرفتند.
ماه رمضان آمد
نور دل و جان آمد...
بیانات آیت الله جوادی آملی در دیدار با مسئولین کنگره طب نبوی؛ ۱۳۹۶/۰۸/۰۴
• پن: ادب و تواضع و علاقۀ حضرت آیت الله جوادی نسبت به حضرت علامه حسن زاده آملی(ره) قابل توجه و دیدنی است. توجه شود که این سخنان در زمان حیات مرحوم علامه حسن زاده بیان شده است.
@Arefane | عارفانه
https://eitaa.com/mdianat
ماه رمضان آمد، نور دل و جان آمد
نور دل و جان آمد، ماه رمضان آمد
بهبه رم از آن آمد، يكسر همه ديوان را
يكسر همه ديوان را، بهبه رم از آن آمد
نيروى روان آمد، مر سالك صادق را
مر سالك صادق را، نيروى روان آمد
عاشق به فغان آمد، از شوق سحرخيزى
از شوق سحرخيزى، عاشق به فغان آمد
از سوى جنان آمد، آن را كه دلت خواهد
آن را كه دلت خواهد، از سوى جنان آمد
چون بند گران آمد، بر گردن محرومان
بر گردن محرومان، چون بند گران آمد
از عالم جان آمد، قرآن كريم اين مه
قرآن كريم اين مه، از عالم جان آمد
سعدان به قِران آمد، از قدرش و قرآنش
از قدرش و قرآنش، سعدان به قِران آمد
در مهد امان آمد، زين مه حسنِ نجمش
زين مه حسن نجمش، در مهد امان آمد
دیوان اشعار علامه حسن زاده آملی
✍ در بیت دوم این شعر، تشابه وزنیِ کلمۀ «رم از آن» با کلمۀ «رمضان»، نشان از ذوق ادبی شاعر دارد.
در بیت یکی مانده به آخر، کلمۀ «سَعدان» به معنی دو سیارۀ سعد، مشتری و زهره است، و کلمۀ «قِران»، به معنی نزدیک شدن است. در این بیت همراه شدن «نزول قرآن» با «شب قدر» در ماه رمضان، به نزدیک شدن دو سیاره سعد مانند مشتری و زهره در یک برج تشبیه شده است.
https://eitaa.com/mdianat
عظمت علامه طباطبایی(ره) و تفسیر المیزان
آیت الله العظمی جوادی آملی:
«غالب نوشته های سيدنا الاستاد مرحوم علاّمه طباطبايی در ماه مبارك رمضان بود، شب را تا صبح بيدار بود و مینوشت ؛ اين هم از كسانی است كه بالأخره حرف دارد برای خودش. وقتی تفسير را نگاه می كنيد بعد از تبيان مرحوم شيخ طوسی(ره)، مجمع البيان مرحوم امين الاسلام طبرسی (ره) ؛ بعد از چند قرن تازه نوبت به مرحوم فيض(ره) میرسد آن هم حرف تازه ای بسيار كم آورده، بعد هم میبینید مرحوم علامه طباطبايی(ره) صف كشيده در برابر اينها. اينها شاگرد ماه رمضان اند، شاگرد سحرند، شاگرد گريه اند.
گريه شام و سحر شكر كه ضايع نگشت/قطره باران ما گوهر يكدانه شد
كسی كه بگويد: خدايا آمدم! چيز می گيرد.»
https://eitaa.com/mdianat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙آیت الله جوادی آملی حفظه الله:
📖برای ما طلبه ها این كار یك #ادب_دینی است، مُهری كنار آن اتاق مطالعه ما باشد هر وقت مطالعه مان تمام شد یك #سجده_شكر كنیم، بعد بیاییم بیرون، اینها را جزء برنامه ها بدانیم..."
#طلبگی
#آداب
منبع
📚 📕 مقدمات اجتهاد 🖌📝
📱https://eitaa.com/Moghaddemat
https://eitaa.com/mdianat
💠 جامعيت علامه طباطبایی در علم و عمل
آيةالله علّامۀ طباطبائی گذشته از جامعيّت در علوم، جامع بين علم و عمل بود؛ آنهم عملی كه از تراوشات نفسانيّه صورت گيرد و بر اساس طهارت سرّ تحقّق پذيرد. جامع بين علوم و كمالات فكريّه و بين وجدانيّات و اذواق قلبيّه و بين كمالات عمليّه و بدنيّه بود؛ يعنی مردِ حقّی بود كه شراشر وجودش به حقّ متحقّق بود.
خطّ نستعليق و شكستۀ ايشان از بهترين و شيواترين خطّ اساتيد خطّ بود.[1] گرچه در اين اواخر بعلّت كسالت اعصاب و رعشۀ حاصل در دست، دست تكان داشت و خطّ مرتعش بود ولی جوهرۀ خطّ حكايت از استادی در اين فنّ را داشت. خودشان میفرمودند: قطعاتی از خطّ زمان جوانی مانده است كه وقتی به آنها نگاه میكنم در تعجّب میافتم كه آيا اين خطّ من است؟
در علوم غريبه، در رَمْل و جَفْر وارد بودند؛ ولی ديده نشد كه عمل كنند. در علم اعداد و حساب جُمَل به ابْجَد و طرق مختلف آن، مهارتی عجيب داشتند.
در جَبر و مقابله و هندسۀ فضائی و مسطّحه و حساب استدلالی سَهمی بسزا داشتند. و در هيئت قديم استاد بودند؛ بپايهای كه به آسانی میتوانستند استخراج تقويم كنند، و همانطور كه عرض شد يكدورۀ از آن را به ما درس گفتند.
ولی چون رياضيّات را چه از حساب و هندسه و چه از مثلّثات، اين حقير در مدارس جديده بطور مستوفَی خوانده بودم ديگر لزومی نداشت كه نزد ايشان نيز بخوانم.
باری، استاد ما علوم رياضی را در نجف اشرف نزد آقا سيّد أبوالقاسم خونساریّ كه از رياضیدانهای مشهور عصر بود فرا گرفته بودند. و خود ايشان میفرمودند كه: برای بعضی از استادان رياضی جامعۀ بغداد (دانشگاه) مسألهای مشكل پيش میآمد كه از حلّ آن عاجز میشدند، به نجف میآمدند و بخدمت آقای سيّد أبوالقاسم میرسيدند و اشكال خود را رفع میكردند.
علاّمۀ طباطبائی در ادبيّات عرب و معانی و بيان و بديع استاد بودند.
در فقه و اصول استاد بودند و ذوق فقهی بسيار روان و نزديک بواقع داشتند. و دورههائی از فقه و اصول را نزد استادانی چون مرحوم آيةالله نائينی و مرحوم آيةالله كمپانی خوانده بودند، و نيز از فقه آيةالله اصفهانی بهرمند شدهاند؛ و مدّت اين دورههای از درس مجموعاً به ده سال كشيده شد.
و استاد وحيد ايشان در فلسفه، حكيم متألّه معروف مرحوم آقا سيّد حسين بادكوبهای بوده است كه ساليانی دراز در نجف اشرف در معيّت برادرشان مرحوم آيةالله آقا حاج سيّد محمّدحسن طباطبائیّ إلهی نزد او بدرس و بحث مشغول بودهاند؛ و چون «أسفار» و «شفاء» و «مشاعر» و غيرها را نزد او خواندهاند.
مرحوم حكيم بادكوبهای به ايشان عنايتی خاصّ داشته است و برای تقويت برهان و استدلال، ايشان را امر كرده است كه علوم رياضی را دنبال كنند.
و امّا معارف الهيّه و اخلاق و فقهالحديث را نزد عارف عاليقدر و كمنظير يا بینظير، مرحوم آيةالحقّ حاج ميرزا علی آقا قاضي قدَّس اللَه تربتَه الزّكيّه آموختهاند؛ و در سير و سلوک و مجاهدات نفسانيّه و رياضات شرعيّه تحت نظر و تعليم و تربيت آن استاد كامل بودهاند.
📚 مهر تابان، ص20
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- علّامه در تشخيص خطهای قديمی و اساتيد فنّ، استاد بودند و خطهای معروفين را به طرز بینظيری میشناختند. بطوريكه در بعضی اوقات، اساتيد خطشناسی به ايشان مراجعه مینمودند و ايشان بدون درنگ میگفتند: اين خطّ مثلاً از فلان است.
يكی از اساتيد اهل فنّ خطّ برای ما میگفت: روزی ما مقدار زيادی از خطوط را كه نمیشناختيم به محضر ايشان برديم و ايشان يک یک را میگفتند كه از كيست، و سريعاً كنار میگذاردند. مثلاً میگفتند: اين خطّ از مرحوم درويش است! اين خطّ ميرعماد است! اين خطّ ميرزا غلامرضا كلهر است! اين خطّ احمد نيريزی است، و همچنين تا آخر مجموعه را يكايک سريعاً گفتند و اوراق را روی هم میگذاردند.
پس از انجام اين مهمّ ما پرسيديم: بسيار خوب! شما اينطور مبيّن و روشن ساختيد ولی حالا بفرمائيد: به چه دليل اينطور میگوئيد؟! و برای ما چه حجّتی باشد؟! ايشان يكايک از اوراق را برداشتند و شيوۀ يكايک از اساتيد خطّ را بيان كرده و سپس میفرمودند: اين قطعه دارای اين شيوه و اين خصوصيّات است؛ كه اين نيز برای ما بسيار مُعجب بود!
https://eitaa.com/mdianat
هدایت شده از سیره فرزانگان
درسی به شاگردان!
مرحوم آیت الله حاج آقا نصرالله شاه آبادی:
🔹️مرحوم امام میفرمودند: روزی طلبهای مازندرانی از مرحوم آقا- مرحوم آیت الله العظمی محمد علی شاه آبادی- تقاضا كرد كه حاشیۀ ملّاعبداللــه (یكی از كتب مقدّمات) را به وی درس بدهد.
مرحوم آقا قبول كردند و در كنار دروس خارج اصول و خارج فقه و فلسفه و عرفان، به او حاشیه ملّاعبداللــه تدریس میكردند.
این موضوع برای شاگردان دروس عالی ایشان خوش آیند نبود. لذا از آن طلبه خواستند كه آن درس را از شخص دیگری فرا بگیرد، ولی او زیر بار نرفت.
با خود آقا صحبت كردیم و به ایشان عرض كردیم: بهتر نیست وقت خود را صرف درس اهمّ بفرمایید؟
ایشان فرمودند: انسانی از من تقاضایی كرده و من قدرت ادا داشتم و قبول كردم.
بعدها فهمیدم كه ایشان برای تربیت ما این كار را كردند، تا وقتی اصطلاحات و علوم بالاتری فراگرفتیم، دچار غرور نشویم و شأن خود را بالاتر از طلبۀ مقدمات خوان ندانیم!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
حدیث نصر، ص ۱۳۰، نشر موسسه کتابشناسی شیعه،
https://eitaa.com/sirefarzanegan
🔸سادهزیستی علامه طباطبایی
... يكى از دوستان ما كه در مدرسه رفتوآمد داشت و فعلاً از علماى رشت میباشد يک روز به حجره آمده و گفتند:
آقاى قاضى [علّامهٔ طباطبائى] از زيارت مشهد برگشته بيا به ديدنش برويم.
چون به منزل ايشان وارد شديم ديديم كه اين رجل معروف و مشهور همان سيّدى است كه ما همه روزه در كوچهها در بين راه او را میديديم و ابداً احتمال نمیداديم كه او از اهل علم باشد، فضلاً از تبحّر در علوم. با عمامهٔ بسيار كوچک از كرباس آبى رنگ و تكمههاى باز قبا و بدون جوراب، با لباس كمتر از معمول در كوچههاى قم تردّد داشت؛ خانه نيز بسيار محقّر و ساده.
ما معانقه كرديم و نشستيم، و گفتگو و سخن از اطراف و جوانب پيش آمد، ديديم: نه؛ واقعاً اين مرد جهانى است از علم و درايت و ادراک و فهم و براى ما خوب مشهود شد كه:
هر آن كو ز دانش برد توشهاى
جهانى است بنشسته در گوشهاى
📚 مهر تابان، ص13
📍مشاهدهٔ متن کامل:👇
eitaa.com/allame_tehrani/3938
🆔 @allame_tehrani
https://eitaa.com/mdianat
🔺علاقه علامه طباطبایی به تابستان!
حضرت آیت الله #سبحانی:
مرحوم #علامه_طباطبایی، روزی رو به بنده کردند و چنین فرمودند: من در طول نه ماه تحصیلی که در قم هستم، یکسره چشم به راهم تا فصل تابستان از راه برسد و به مشهد بروم و سه ماه در آنجا بمانم. مسلم است که مقصود علامه بزرگوار، اول زیارت حضرت رضا (ع) بوده است و بعد، به خاطر انس شدیدی که با مرحوم آیت الله العظمی #میلانی داشتند. گاه و بی گاه، شاهد بودم که نسبت به معظم له اظهار علاقه می کردند.
🖼حضرات آیات سید حسن بحرالعلوم رشتی، سید محمد هادی میلانی و سید محمد حسین طباطبایی
https://eitaa.com/mdianat
💠 علاّمۀ طباطبائی هم استاد در عقل بود و هم در قلب و هم در شرع
استاد ما علّامۀ طباطبائی قدَّساللهُسرَّه در هر سه موضوع در درجۀ كمال، بلكه در ميان اقران حائز درجۀ اوّل بودند:
امّا از جهت كمال قوّۀ عقليّه و حكمت نظريّه، متّفقٌعليه بين دوست و دشمن؛ و همانطور كه گفته شد در جهان اسلام بینظير بودند.
و امّا از جهت كمال قوّۀ عمليّه و حكمت عمليّه، و سير باطنی در مدارج و معارج عوالم غيب و ملكوت و وصول به درجات مقرّبين و صدّيقين؛ دو لب بسته و خاموش ايشان كه كتمان سرّ را از أعظم فرائض میدانستند به ما اجازه نمیدهد كه حتّی بعد از زمان حيات ايشان بيش از اين در اين مرحله كشف پرده كنيم.
الّا آنكه ـ همانطور كه ذكر شد ـ اجمالاً میگوئيم: علّامه در دنيا غائب بود؛ غائب آمد و غائب رفت.
وَ سَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيّاً.[1]
و امّا از جهت شرع، خود يک فقيه متشرّع بودند كه در رعايت سنن و آداب بتمام معنی الكلمه بذل توجّه داشتند؛ و حتّی از بجا آوردن كوچكترين مستحبّات دريغ نمینمودند. و به آورندگان شرع مبين به ديدۀ تعظيم و تجليل و تبجيل مینگريستند.
و نسبت به بعضی از صوفيّه كه به شرع مقدّس آنطور كه بايد و شايد اهمّيّت نمیدهند معترض، و از آنان انتقاد مینمودند؛ و روش آنان را مقرون به خطا، و غير مُصيب به سر منزل مقصود میدانستند.
و اين جملۀ «رسالۀ منسوب به بحرالعلوم» آنجا كه میفرمايد:
و امّا استاد عامّ شناخته نمىشود مگر به مصاحبت او در خلاء و ملاء و معاشرت باطنیه و تمامیت ایمان جَوارح و نفس او. و زینهار به ظهور خوارق عادات، و بیان دقایق نکات، و اظهار خَفایاى آفاقیه و خَبایاى انفسیه، و تبدّل بعضى از حالات خود، به متابعت او فریفته نباید شد؛ چه اشراف بر خَواطر و اطّلاع بر دقایق و عبور بر نار و ماء و طىّ زمین و هَواء و استحضار از آینده و أمثال اینها، در مرتبهٔ مکاشفهٔ روحیه حاصل مىشود؛ و از این مرحله تا سر منزل مقصود راه بىنهایت است، و بسى منازل و مراحل است؛ و بسى راهروان، این مرحله را طىّ کرده، و از آن پس از راه افتاده، به وادى دزدان و ابالسه داخل گشته؛ و از این راه بسى کفّار را اقتدار بر بسیارى از امور حاصل.»
بسيار مورد پسند و تحسين ايشان بود، و كراراً بر روی آن تكيه مینمودند. و برای شاگردان خود توضيح و شرح میداده و علّت عدم وصول به واقع را بدون رعايت شرع مطهّر بيان میفرمودند.
استاد علّامه بالأخصّ به قرآن كريم بسيار تواضع و فروتنی داشتند و آيات قرآنيّه را كم و بيش حفظ بودند. و يكنوع عشقبازی با آيات در اثر ممارست و مزاولت پيدا كرده؛ و في ءَانَآءِ اللَيْلِ وَ أطْرافِ النَّهارِ خواندن قرآن را بهترين و عالیترين كار خود میدانستند؛ و با مرور به آيهای، به آيۀ ديگر منتقل شده و از آن به ديگری و همينطور در يک عالمی از بهجت و مسرّت، به تماشای اين جنّات قرآنی فرو میرفتند.
📚 مهر تابان، ص122
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- آيۀ 15، از سورۀ 19: مريم؛ راجع به حضرت يحيی است كه: «و سلام بر او باد در روزی كه از مادر متولّد شد و در روزی كه میميرد و در روزی كه زنده مبعوث میگردد.»
🆔 @allame_tehrani
https://eitaa.com/mdianat
از گفتن( نمیدانم) خجالت نکش!
استاد آیت الله محمدمهدی شبزندهدار:
یکی از صفات برجسته علامه طباطبایی همین حیای ایشان بود. ما که به درس ایشان مشرف نشدیم. کسانی که درس ایشان رفتند، نقل میکردند که خیلی مأخوذ به حیا بودند. ایشان در فلسفه و علوم عقلی خیلی معروف بودند؛ البته در جهات دیگر مثل فقه و اصول هم در حوزه تدریس میکردند.
بنده خودم یک بار در همین قم خدمتشان رسیدم و سؤالی درباره حاشیه ایشان بر اسفار پرسیدم، فرمودند: نمیدانم!
🔷گاهی از مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری مسألهای میپرسیدیم، میفرمودند: نوشتم، ولی الان یادم نیست!
🟢حضرت امیرالمومنین «علیه السلام» فرمودهاند:
«وَ لَا یسْتَحِینَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ یعْلَمِ الشَّیءَ أَنْ یتَعَلَّمَهُ»؛
از یادگیری چیزی که نمیدانی، خجالت نکش!
گاهی انسان خودش را در جهل نگه میدارد، چون خجالت میکشد که بگوید نمیدانم، یا میروم از کسی که میداند، سؤال کنم.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
پندهای سعادت، ج۲، ص۶۰-۵۹، محمدمهدی شب زندهدار، نشر معارف.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
https://eitaa.com/mdianat
اگر علامه طباطبایی را ندیده بودم، عمرم تضیع شده بود!
دکتر ابراهیمی دینانی:
من سالها افتخار شاگردی امام در فقه و اصول را داشتم. یک سال هم درس سیدمحمد محقق داماد رفتم و فلسفه را در محضر علامه خواندم. آنچه من از علامه آموختم هیچجای دیگر یافت نمیشد.
کُربن شاگرد هایدگر بود و تمام جهان فلسفه را در ذهن داشت. او وقتی به علامه رسید، تمام آن جهان را کنار گذاشت. علامه نابغهای بود که من نظیرشان را ندیدم. در مقطعی، علامه روزها اسفار میگفت و هفتهای دو شب درس آزاد داشت. یکی از حاضرین این جلسه آقای جوادی آملی بود. علامه در این جلسات هرچه فکر داشت، راحت میگفت. من هنوز نوشتههای آن شبهای درس علامه را دارم و منتشر نکردم. وقتی ایشان اسفار میگفت، عدهای از طلاب به آقای بروجردی شکایت کردند و درس تعطیل شد.
من اگر چیزی بلدم، از محضر علامه آموختم. کُربن واقعاً در محضر علامه حیران میشد؛ کربن نه ظاهراً اما شیعهای تمام عیار بود. یکبار از کربن پرسیدم ذکر جلی شما چیست؟ لبخند زد و گفت جوان! ذکر جلی من همین است که شبها تا صبح قال الصادق و قال الباقر میخوانم. کربن از برکت علامه شیعه خالص بود. یقین دارم که اگر علامه را ندیده بودم، عمرم تضییع شده بود!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
خبرگزاری ایبنا، ۱۴۰۳/۳/۲۹، گفتگو با غلامحسین ابراهیمی دینانی.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
https://eitaa.com/mdianat