بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه>شانزدهم
#بخش_نهم
صفت نهم
تکلم به سخنان بیهوده :
تکلم به مالایعنی و فضول
یعنی سخنان بی فایده گفتن و تکلم کردن به چیزی که نه در کار دنیا آید و نه در کار آخرت و اگر چه این حرام نباشد ولی بسیار مذموم است .؛ زیرا باعث تضییع اوقات می شود و ضد سخنان بیهوده ؛خاموشی است .
اینجا اگر هم حرفی را بزند که گناه نباشد یا مثلاً حالت شرعی هم نباشد و مباح باشد ؛ وقت آدم را از بین میبرد .
مثلا می بیند که با دیگران صحبت های گوناگونی انجام می گیرد که به درد آدم می نمی خورد ؛
بعد از مدتی متوجه میشود که مثلاً یک یا دو ساعت وقتش تلف شده و نتوانسته در این مدت در کاری که موجب شکوفایی اش باشد قرار بگیرد .
بنابراین توجه داشته باشیم که در این ها قرار گرفتن ؛ تنها از بین رفتن وقت وفرصت ما هست .
باید توجه داشته باشیم که آیا به این آغشته هستیم یا نه ؟
البته اکثریت آدمها به این آغشته هستند که وقت خودشان را هدر میدهند و چیزی هم عایدشان نمی شود ؛ و چه بسا که منجر به آغاز گناهان می شود و آغاز گناهان همین سخنان بیهوده است .
وقتی کسی تحت فرمان نباشد و زمانش اینگونه سپری شود ؛ بعد آرام آرام تمایل پیدا میکند که در گناهان دیگری وارد بشود .
و ریشه اش این است که تا قوه عاقله شکوفا نشده است ؛ آدم در این شرایط قرار میگیرد .
مطابقت با مثال : باز آدم در آن دنیا قرار میگیرد و چون تمایل به گناه پیدا کرده است ؛ در جهنم خلق میشود و شرایط خوبی برای آدم نخواهد بود .
آدم باید خودش را امتحان کند که در چه شرایطی قرار گرفته است .
آیا آن حالت ها برای آدم بوده یا نبوده است .
مثل فرو رفتن در باطل شاخه ضعیف تر از آن است ؛ توجهی پیدا کنیم به اینکه تمایل به فرو رفتن در باطل پیدا نکنیم .
الحمدلله رب العالمین
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراجالسعاده
#جلسه_هفدهم
#بخش اول
رذایل ترکیبی سه قوه
صحبت در مورد رذایل بود .
رذایلی که از سه قوه عاقله ؛ غضبیه و شهویه ناشی می شوند ؛ می خواهد مورد بررسی قرار بگیرد .
اولین صفت حسد است .
منظور از سه قوه یعنی اینها تواما با هم رذایلی را که در این ها هست ؛ باعث می شوند .و رذایل ترکیبی هستند . و شرایط پیچیدهای در درون آدم ایجاد می کنند .
این تعریف هایی که می شود تعریف های کلی است .
هر کسی باید درون خودش دنبال این رذایل بگردد و ببیند که این رذایلی که دارد مثلا حسد ؛ در وجود آدم تجلی پیدا میکند از رذایل کدام قوه ها ناشی شده است .
یعنی باید یک ریز سنجی خیلی زیادی را آدم انجام بدهد تا اینکه اینها ریشهای برطرف بشود .
اگر به این صورت به اینها نگاه نکنیم و به صورت کلی نگاه کنیم ؛ ما فقط آتش را خاموش کرده ایم و خاکسترش میماند و در یک موقعیت دیگر شعله ور میشود ؛ پس بنابراین این صفاتی که میخواهد بررسی بشود باید به صورت ریشهای باشد
و هر کس باید در درون خودش مواردی را که به وجود میآید ؛ ببیند از کجا ناشی می شود .
بنابراین رذایلی که برای سه قوه گفته شد و در آن میان باید بازیگری قوه واهمه را هم در نظر بگیرد ؛ یعنی علاوه بر اینکه این رذایل از آن سه قوه ناشی میشوند ؛ باید بازیگری قوه واهمه که آنجا نقش بسزایی دارد مورد توجه قرار بگیرد .
حسد:
عبارت است از تمنای زوال نعمتی از برادر مسلم خود از نعمتهایی که صلاح او باشد .
تعریفی که میشود یعنی یک کسی یک چیزی را دارا هست ؛ حالا چه مالی چه مادی یا معنوی باشد ؛ آدم دوست دارد که از او سلب شود و در واقع از آن صفتی که به آن آغشته شده و در نزد دیگران هم به شکل ظاهری اش محبوبیت دارد ؛ در نزد خداوند هم محبوبیت دارد ؛ از آن کنده بشود و از بین برود .
بررسی کردن صفت حسد ؛درسه قوه ای که گفته شد ؛ یک ریزبینی میخواهد که از کدام ناشی است .
منتها تعریفی که در معراج السعادة شد مورد بررسی قرار می گیرد .
و در این صفت آدم مثال هایی در زمینه های مختلف بزند و آن را ریشه یابی کند و ببیند که به کدام قوه و کدام رذیله اش برمیگردد .
یعنی کار خیلی پیچیده می شود بعدش هم ما بگوییم این صفت حسد در ما نیست و آن موقع آدم سطحی میگذرد ولی بعد در یک زمانی که آدم تصورش را نمی کند سرباز می کند.
چون که قبلا بصورت ریشه ایی مورد بررسی قرار نگرفته است
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_هفدهم
#بخش_دوم
در مقابل حسد چند صفت دیگر هست که مورد بررسی قرار می گیرد مثل غبطه.
غبطه:
اگر تمنای زوال نعمت از برادر مسلم خود نکند ؛ بلکه مثل آن را از برای خود بخواهد آن را غبطه و منافسه می خوانند .
این هم شرایطی است که وقتی شخصی صفتی را دارا باشد ؛ و آدم آن صفت را دوست داشته باشد ؛ بخواهد که آن صفت در وجودش ایجاد بشود .
اما در مسیرهایی که آدم حرکت میکند باید هیچ موقع حالت مقایسه بین خودش و دیگران قرار ندهد ؛ چه میخواهد مادی باشد و چه معنوی .
چون حالت مقایسه ریشه اش هم کمی برمیگردد به غبطه .
یعنی آدم اول غبطه میخورد ولی وقتی نتواند به آن برسد ؛ آن موقع آرام آرام ؛ آن در درون آدم مسیر انحرافی رفتن را شروع میکند .
پس باید مسئله غبطه را که مورد بررسی قرار می دهیم توجه به آن نقطه ضعف هم داشته باشیم که اگر بخواهیم در آن شرایط قرار بگیریم برای ما شرایط خوبی نخواهد بود.
صفت بعدی غیرت است.
غیرت:
اگر زوال چیزی را از کسی خواهد که صلاح او نباشد آن را غیرت گویند .
این هم در شرایطی است که آدم شرایطش را داشته باشد که چنین حالتی برایش به وجود بیاید .شاید مثلاً میگویند هر جایی آدم فکر نکند که این غیرت است باید تمام زوایایش برای آدم روشن باشد ؛ بعد آدم یک چنین حالتی را درخواست بکند .
چون یک وقتی هست که بنا بر جهل آدم می خواهد یک چیزی را از یک کسی از بین ببرد؛ ولی اینجور نبود. یعنی این به نفع شما بوده که در او باشد این هم باید یک آگاهی خیلی بالایی داشته باشد.
نقطه عطف غیرت هم این است ؛که باید توجه داشته باشیم که اگر در جای خودش این غیرت ؛ ظهور پیدا نکند ؛ چه بسا که ضرر های سنگینی به طرف مقابل وارد میکند .
در بعضی از درگیری ها یا بعضی شرایط گوناگون که در جامعه نگاه میکنیم ؛ طرف بر اساس جهل می آید کاری را انجام میدهد و فکر میکند که این جا غیرتش گل کرده بعدها هم خودش و هم دیگران می فهمند که اشتباه بوده که آدم توجه به نقطه ضعف این حالت داشته باشد .
ضد حسد نصیحت است و آن عبارت است از خواستن نعمتی که صلاح برادر مسلم باشد از برای او.
آدم میبیند برای خیرخواهی چیزهایی را عنوان میکند یا چیزهایی را درخواست میکند یا میخواهد شخص به یک کمال بالاتر برسد.
آن هم باید زوایای مختلف برای آدم روشن باشد .
و این هم باز به همان دوتا صفتی که در بالا گفته شد ؛ می تواند نقاط ضعفی را داشته باشد چون یک وقتی هست که نصیحت کردن ؛ وضعیت را بدتر از آن می کند که آدم فکرش را میکرد.
پس باید از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهد ؛ منتها اینها در شرایط ظاهری است .
زمانی که طبق فرمان ؛ آدم باید کاری انجام بدهد ؛ آن موقع نتیجه هر چیزی می شود ! دیگر به آدم ربطی ندارد .
بنابر فرمان نصیحتی میکند یا ارشادی میکند در یک مسیری که به یک کمال بهتری برسد و موقعی که فرمان باشد ؛ چون فرمان هم مطمئناً از کسی هست که بالاتر از خودش دارد صادر میشود و آدم معمولاً فرمان از پایین تر از خودش نمی برد ؛ معمولاً چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی از کسی که از آدم یک برتری دارد فرمان می برد.
اگر برابر فرمان باشد نتیجه چه خوب باشد چه بد ؛ دیگر وظیفهاش را انجام داده و به حواشی آن کاری ندارد .
معیار حسد ؛آن است که آن چه را از برای خود نخواهی ؛ از برای او بخواهی.
و آنچه را از برای خودبخواهی ؛از برای او نخواهی .
یعنی آدم باید معیار حسد را این جور در نظر بگیرد و ببیند چه چیزی برای خودش می خواهد و چه چیزی برای خودش نمی خواهد.
اگر خلاف این چیزی را که در درون خودش می گذرد را برای دیگران بخواهد آن معیار است که آدم میتواند بگوید اینجا این حسد گل کرده و باید دنبال عیب و ایراد ها بگردد و ببیند این عیب و ایراد ها از کجا ناشی میشود .
البته چه موقع آدم میتواند بفهمد حسادت برای آدم اتفاق افتاده یا نه ؟
وقتی که بخواهد به این معیار توجه بکند باید در یک سکوت واقع شده باشد تا چنین چیزی در وجودش اتفاق بیفتد .
یا اینکه کسی به شما اعلام کند که این صفت در شما هست .
به همین راحتی اینها به فکرش نمیرسد ؛چون آدم مشغول به آن است .مگر اینکه در سکوت باشد .
پذیرفتن از دیگران هم کمی مشکل است که کسی یک صفتی را به آدم اعلام کند.
اگر آدم واقعا ببیند که طرف مقابل شرایط خاصی را دارد ؛میتواند از آن طرف ؛ حرف شنوی داشته باشد و بداند که آن چیزی که او می گوید در واقع صلاح آدم است.
✍ادامه دارد..........
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
✍ادامه بحث....
پذیرش نصیحت شرایطی میخواهد که آدم واقعاً شرایط گوناگون طرف مقابل را قبول داشته باشد و طرفی که این را اعلام میکند موصوف شود با یکی از صفت هایی که برای آدم بارز باشد.
بنابراین این معیار را باید فعلاً علیالحساب در نظر بگیریم تا اینکه ببینیم در چه مواقعی این ظهور پیدا میکند و بهترین معیار هم این هست که شرایط قبل را آدم بررسی بکند ؛
اگر شرایط قبل را آدم در زمانهای مختلف بررسی بکند بعد اثراتش را مشاهده می کند که چه اتفاقاتی قبلاً افتاده ؛آن موقع کم کم می تواند به درون خودش رجوع کند ؛ چون آدم همینجوری نمیتواند درونش را مورد بررسی قرار بدهد و بگوید من چنین صفتی را دارم.
چون این صفت ها هم صفتهای پیچیدهای است ؛ چون از سه تا قوه ناشی می شود ؛ به اضافه اینکه بازیگری قوه وهم اینجا مد نظر است و یک شلوغی خاصی بجود میآورد.
بعد می بینیم که آدم می خواهد خودش را مورد اتهام قرار بدهد ؛ سریع یکی از قوا دلیلی منطقی می آورد ؛ دلایلی که شاید از نظر ظاهر هم دلایل موجهی برای آدم باشند ؛و آدم را مبرا می کنند.
یعنی در یک دادگاه خانوادگی آدم از یک صفتی مبرا می شود و دیگر نمی تواند قبول کند که یک چنین صفتی را دارد.
باید این را بنا بر آن سکوتی که برای آدم به وجود می آید کم کم ؛ ورود به درون داشته باشیم و بتوانیم این را مورد بررسی قرار بدهیم.
غبطه دو مرحله دارد:
۱. منظور آدمی رسیدن خود به نعمتی باشد که از برای دیگران هم حاصل است؛ از جهت تمشیت امر دین یا دنیای خود و هیچ چیز دیگر در نظر او نباشد .و این هیچگونه نا خوشی ندارد .
وقتی که این شرایط برای آدم به وجود می آید میبیند که کسی یک چیزی را دارد و آن هم میخواهد داشته باشد چه برای دنیا چه برای آخرت و در همین حد است که اشکالی برای آدم به وجود نمیآید.
۲. آن که علاوه بر تمشیت امر خود ؛ بر خود نپسندد که کمتر از آن شخص دیگر باشد و خود را راضی به نقصان از او نکند و این مرتبه موضع خطر و لغزش است زیرا که بسا باشد رسیدن به آن عمل میسر نشود؛ پس نفس میل به زوال نعمت از آن شخص می کند تا بالاتر از او نباشد.
این هم همان نقطه خطر غبطه است که اگر چنین حالتی به وجود بیاید و آدم به آن نرسد یواش یواش به سمتی میرود که طرف مقابل از ما جلوتر نزند ؛
و معمولاً هم در شکلهای مالی در بازار بسیار مشاهده می شود که وقتی یک نفر شکست میخورد دوست دارد آن کسانی که در آن اطراف هستند هم شکست بخورند از نظر اقتصادی و تجاری .
از نظر معنوی هم در همین مسیر هایی که برای ما تعیین میشود هم این اتفاقات میافتد ؛ آدم می بیند که مثلاً کسانی هستند که خیلی دیرتر از ما شروع کردند و شرایطی برایشان به وجود آمد که جلو زدند و از نظر معنویت از ما پیشی گرفتند .
یا در مسیری که با هم دارند سیر میکند ؛ یکی حالات خوبی دارد و یکی ندارد ؛ آن که ندارد ابتدایش غبطه است ؛ بعد کمکم به این می رسد که آن دیگری هم نباید از او جلو بزند ؛ باید با هم حرکت کنیم و این آرام آرام در درون شروع می کند به بازیگری ؛ که آن طرف هم از آن باز بماند . شاید بعدها میل هم پیدا بکند که سر راه آنها از آن چیزی که میخواهد برایشان کسب شود موانعی را به وجود بیاورد که آن موانع باعث بشود که آنها پیشرفت نداشته باشند و مثل خودش باقی بمانند .
خب این هم از آن خطراتی است که غبطه برای آدم دارد .
برای همین هم هست که در این کلاس ها و درس ها می گویند خودت را با هیچکس مقایسه نکن .
فقط شرایط خودتان را با گذشته خودتان در نظر بگیرید که به چه صورت بوده است .
اگر اینطور باشد دیگر آدم به غبطه و چنین چیزهایی توجه پیدا نمیکند چون اینها پایه میشود تا آدم در خطرات بیفتد.
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیامبر صلی الله عليه و آله فرمود:
هر که صبح کند و چهار نعمت خدا را ياد نکند می ترسم نعمت خدا از او زايل گردد
اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى عَرَّفَنى نَفْسَهُ وَ لَمْ يَتْرُکْنى عَمْيانَ الْقَلْبِ
اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى جَعَلَنى مِنْ اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه
اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى جَعَلَ رِزْقى فى يَدَيْهِ وَ لَمْ يَجْعَلْ رِزْقى فى اَيْدِى النّاسِ
اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى سَتَرَ ذُنُوبى وَ عُيُوبى وَ لَمْ يَفْضَحْنى بَيْنَ الْخَلائِقِ
الباقيات الصالحات ، ادعيه صباح و مساء ، صفحه ۱۶۲
میلاد پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
و میلاد امام صادق. علیه السلام مبارک باد 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#پیامبر_اعظم
#امام_صادق_ع
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#بخش>سوم
مراتب حسد ۴مرحله است:
۱. دوست دارد که نعمت دیگری از بین برود ؛ اگر چه نفعی برای خودش نداشته باشد و این خبیث ترین مراتب حسد است که آدم دوست دارد که دیگران ذلیل باشند یا شکست های گوناگون برای آنها رخ بدهد و هیچ نفعی یا ضرری هم برای خودش ندارد .
فقط این حالت اینقدر در درونش ریشه دوانده که باعث شده چنین حسی برایش به وجود بیاید که دوست نداشته باشد دیگران پیشرفت کنند
بعضیها که مثلاً به دیگران به نوع هایی آسیب می رسانند ؛ وقتی می گویند از این آسیب رساندن چه نفعی میبری ؟ جواب می دهند هیچ نفعی نمی برم و ضرری هم برایم ندارد ؛ ولی دوست دارم این کار را بکنم .
این هم از بدترین حالت هایی است که در حسد می شود به آن اشاره کرد.
۲. دوست دارد نعمت دیگری از بین برود ؛به جهت اینکه خود همان نعمت به دست او بیاید.
این هم در واقع شرایطی است که دوست دارد مثل آن نعمت برای خودش کسب شود ولی از دیگری از بین برود.
۳. دوست دارد نعمتی مثل نعمت دیگری را داشته باشد ؛ نه مثل همان .
اما چون از رسیدن به آن عاجز باشد ؛ میل داشته باشد که از دست او نیز برود ؛ تا با یکدیگر برابر باشند و اگر متمکن گردد سعی میکند تا آن نعمت را از دستان آن شخص بیرون کند و تلف سازد.
این هم از آن شرایطی است که وقتی مقایسه به وجود میآید ؛ آدم می خواهد در آن شرایط قرار بگیرد ؛ ولی وقتی به آن نرسد می خواهد که در دیگری هم از بین برود یا وقتی برای خودش یک شرایطی به وجود آمد ؛ می خواهد یک فاصله پیدا بکند.
یعنی اگر شرایط خودش خوب شد میخواهد یک فاصله با دیگران پیدا کند تا برتری خودش را به اثبات برساند ؛ حالا چه در درون خودش چه در انظار باشد .
به این دلیل است که آدم باید توجه به اینها داشته باشد . اینها شرایط و مراحلی است که میتواند برای آدم اتفاق بیفتد.
۴. مثل بند ۳ می باشد ولیکن اگر متمکن شود ؛ از تلف کردن نعمت آن شخص قوت دین و عقل او مانع او شود که سعی کند در ازاله نعمت و از شاد شدن به زوال نعمت او بر نفس خود خشمناک شود. و صاحب این مرتبه را امید به نجات هست.
در این ۴ مرحله در سه تای اول خیلی خطرناک است که اگر برای آدم رخ بدهد آدم نمی تواند از آنها خارج بشود و خارج شدن مشقت های خیلی طولانی را میخواهد.
در چهارمی شرایطی است که همان قوایی که در درون آدم هستند ؛ در واقع همیشه حالت عتاب را دارند و همیشه آدم را نصیحت میکنند که اگر چنین کاری را انجام ندهد .
مثل درگیری قوه عقل با قوای پایینتر است که در درون آدم ایجاد میشود .
آدم این صفت در درونش یک وقتی ظهور پیدا می کند ولی از طرفی قوه عقل شروع به نصیحت کردن او می کند .
به خاطر این است که آغشتگی به این دارد ؛ و عبادت هایی که انجام داده است ؛ چنین اثراتی داشته و درگیری هایی را در درون به وجود میآورد.
این درگیری ها اگر ادامه داشته باشد و قوت پیدا کند ؛ انشاالله که آدم را از این حالت حسد بیرون می آورد.
و ضعفهایی که در قوای مختلف است باعث میشود که یک چنین حالتی برای آدم به وجود بیاید و وقتی که قوه عقل از آن شکوفایی که برایش بوده ؛ بیشتر شکوفا میشود توسط مراتب بالاتر کم کم قوت پیدا میکند و چیره میشود که آن هم تمرینات خاص خودش را میخواهد و آدم باید به آنها عمل کند تا از این حالت رها بشود .
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 شناخت حقیقی پیغمبر اکرم(ص) در بیانات استاد امامی
#حضرت_خاتم،
#رسول_الله،
#شناخت،
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_هفدهم
#بخش_چهارم
موجبات حسد
به طور کلی هفت بند است .
ولی کل رذایلی که در قوه عقل و غضب و شهوت است ؛ میتواند موجبات حسد باشد. یعنی آن تعداد رذایلی که در آنها گفته شده و یا آنهایی که گفته نشده و شاید وجود داشته باشد ؛ همه آنها میتوانند پایههای به وجود آوردن حسد باشند ؛ که آدم باید آنها را مورد توجه قرار بدهد .
منتها باید چنین توجهی پیدا کند که اینها را باید در درون خود یک بازنگری بکند .
از نزدیک ترین کسانش شروع کند و ببیند که آیا نسبت به آنها حسد دارد یا ندارد.
آدم شاید بگوید نه ؛ ما نسبت به دیگران حسود نیستیم ؛ولی این را به صورت ظاهری نباید نگاه کنیم ؛ باید دقیقاً با آن کسانی که مخصوصاً آدم با آنها سیر دارد در معارفی که قرار میگیرد ؛ آنها را خوب مورد بررسی قرار بدهد و بعد از نظر مالی خودش را با دیگران مقایسه کند ؛ با اطرافیانش ؛ با کسانی که مثلاً با آنها حشر و نشر دارد ؛ هم به صورت مادی هم به صورت معنوی مورد بررسی قرار بدهد و ببیند اگر واقعاً این حس در درونش است ؛ آنها را ریشه یابی کند و ببیند که به کدام یکی از این رذایل که در قوه های مختلف گفته شده برمیگردد.
۷مورد گفته شده:
۱. خباثت نفس و بخل ذاتی بر بندگان خدا که البته اینها قبلا مورد بررسی قرار گرفته است .
۲. عداوت و دشمنی
۳. حفظ اشتهار و آوازه
۴. ترسیدن از بازماندن از مقصود و مطلوب خود و این مخصوص دو نفر است که هر دو طالب یک چیزند .
۵. تعزز و آن عبارت است از این که بر او گران باشد که یکی از امثال و اقران او یا شخصی که از او پست تر باشد از او بالا تر شود
۶. تکبر
۷. تعجب و استبعاد
اینهایی که اعلام کرد حالتهای کلی است که ما باید همه اینها را مورد بررسی و توجه قرار بدهیم ؛
آن هم که گفته محبت دنیا منشاء همه اسباب حسد است ؛ به این دلیل است که همه رذایلی که برای قوای مختلف مورد توجه است ؛ هر کدام از آنها میتواند موجب حسد شود
#جهاد_تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
-