eitaa logo
بیرق/محمد حسین صفاریان
99 دنبال‌کننده
293 عکس
27 ویدیو
0 فایل
شعر و ترانه
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها والسرالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک به هواخواهیِ عشقِ تو جنون باید داشت و هوای حرمت در رگ و خون باید داشت السلام ای طپشِ جاری قدسی نفسان غم تو ریخته آتش به فراسوی جهان یا حسین ای غزلِ زخمی بی‌سر مانده پیکرت در طپش دشت شناور مانده بام تا شام فقط نام تو را می‌گویم پشت دروازه‌ی ساعات تو را می‌‌جویم به اباالفضل، حسینی و علی اکبری‌ام حسنی، زینبی‌ام، قاسمی‌ام، حیدری‌ام "من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو" با من ای دوست به جز وقت سفر هیچ مگو سفر از کعبه‌‌ی آمال و دویدن به بهشت رخصت از ساقی بی‌بال و پریدن به بهشت اربعين سوی تو راهی شدن آرام من است کربلا نقطه‌ی آغاز و سرانجام من است هر شب جمعه سلامی به تو آیین من است " غم این کار نشاط دل غمگین من است" نفسم شعله‌ور از عطرِ خیالِ تو حسین عطشم غرق تمنای وصالِ تو حسین غم تو شعله‌ی فریاد و سکوتم باشد نام تو عطرِ دل‌انگیزِ قنوتم باشد رویم آغشته‌ی شیدایی یاران تو باد مویم آشفته‌ی گیسوی پریشان تو باد کاش تنهایی اینجا به عزیزم برسد وقت مرگم فقط اربابِ عزیزم برسد دل و جان؟! رفت! که سرمست ولای تو شدند پدر و مادرم؟! آری به فدای تو شدند اربعين سوی تو راهی شدن آرام من است کربلا نقطه‌ی آغاز و سرانجام من است هر شب جمعه سلامی به تو آیین من است " غم این کار نشاط دل غمگین من است" کربلا غلغله‌ی شور تو در جان من است کربلا خاطره‌ی سرخ ترین زیستن است کربلایی که در آن عشق و جنون عار نبود کربلایی که کسی تشنه‌ی دینار نبود کربلا یعنی دنبال امان‌نامه نباش سینه‌زن در صف شمران سیه‌جامه نباش از دم صبح ازل داغ شما با من بود کربلا سرخ‌ترین قبله‌ی دل بستن بود اربعين سوی تو راهی شدن آرام من است کربلا نقطه‌ی آغاز و سرانجام من است @mhsaffarian
باغ سرمست و رها سرو و صنوبر در باد ای خوشا رقص درختان تناوردرباد ای خوشا رقص جنون هلهله درآتش و خون پیرهن چاک و غزلخوان و شناور درباد باغ را از نفس سوخته ای پرکرده ست داغ هفتاد و دو پروانه ی پرپر درباد گوش کن مرثیه ای می وزد از آن سوی دشت هق هق شعله ور زمزم و کوثردرباد همه رفتند و به پرواز رسیدند و هنوز دل  من می پرد از خواب کبوتر درباد این شمیم نفس کیست که غمگین و غریب می دمد هر دم ازاین خاک معطر درباد بربلندای جنون تا به ابد می رقصد بیرق سرخ سواران دلاور درباد @mhsaffarian
در دامن دشت شعله زاری مانده ست آن سوی افق خط غباری مانده ست سرگشته در این سکوت، تنها، تنها سم ضربه ی اسب بی سواری مانده ست @mhsaffarian
من بودم و خاطرات بی سر در خون! دل مثل کبوتری شناور در خون! گفتم غزلی بگویم اما چه کنم؟! با این همه واژه های پرپر در خون! @mhsaffarian
این دست که در پای فرات است هنوز در مشرب ما آب حیات است هنوز هرچند بلند است مقامش اما کوتاهترین راه نجات است هنوز @mhsaffarian
در دشت جنون عطر نمازی مانده ست در خاطره داغ دل گدازی مانده ست آن سوتر از نگاه شرمنده رود بر نیزه نگاه سرفرازی مانده ست @mhsaffarian
بسیار گل سرخ که در دفتر او واکرد دهان به جلوه ی دیگر او این اوج رضایت است در مکتب عشق لبخند هزار زخم بر پیکر او @mhsaffarian
روضه آغاز شد و دلبر و دلدار زمین خورد ساقی تشنه لب آینه‌کردار زمین خورد روضه آغاز شد و اسب زمان از نفس افتاد وقتی از اهل حرم میر و علمدار زمین خورد روضه آغاز شد و رو به فلک رفت سه‌شعبه ماه بی بال و پر آن اسوه‌ی ایثار زمین خورد ماتم آغاز شد و رود امید از طپش افتاد مشک زخمی شد و خالی شد و سردار زمین خورد سیدالعشق خودش را به لب رود رسانید علم عشق ز دست مه عیّار زمین خورد شاه بی‌یار چنان از طرف علقمه برگشت که گمانم وسط معرکه صدبار زمین خورد شاهِ تنها به سکوت و به دم و اشک سخن گفت هر که پرسید چه شد؟ یک نفر انگار زمین خورد! بعد از آن ظهر دهم خواهر سلطان شهیدان در اسارت وسط کوچه و بازار زمین خورد سال‌ها پیش مدینه مادر آینه و آب در تَف آتش و هیزم پشت دیوار زمین خورد ابری از کوفه برآمد، کربلا، شام و نجف را دور زد، اشک شد و در دل رگبار زمین خورد @mhsaffarian
سلام بابا سلام بابایی بازم برام بگو لالایی سفر بخیر رسیدی از راه امون از این همه جدایی سلام بابای مهربونم چشات چراغه تو شب من چشاتو واکن و نگا کن به زخمای روی لب من شب از ستاره ها می ترسم تو این خرابه های شامی بابا چقدر نامهربونه نگاه مردمای شامی دیگه نرو سفر عزیزم بدون دخترت رقیه تنت کجاس بابای خوبم فدایی سرت رقیه بگو چرا رو نیزه بودی بگو کی رگهاتو بریده محاسن قشنگتو کی بگو به خاک و خون کشیده چی شد منو گذاشتی رفتی تو کربلا غریب و تنها ببین کبوده صورت من حالا شدم شبیه زهرا نبودی خیمه رو سوزوندن نبودی موهامو کشیدن چه آدمای بی خدایی صدای گریه مو شنیدن نبودی قد عمه خم شد نبودی روزمون سیا شد سر تو و عمو و اکبر چراغ این شبای ما شد حالا که اومدی باباجون منم ببر که خیلی خسته م دلم گرفت از این خرابه ببین که کوله بارو بسته م دیگه نرو سفر بابا بدون همسفر بابا اگه می خوای بازم بری رقیه رو ببر بابا (س) @mhsaffarian
عاشق چایخانه‌های توام شربت عشق را مگیر از من سرخوشم زیر موج پرچمها فرصت عشق را مگیر از من السلام ای مقطع الاعضاء السلام ای حسین خون خدا السلام آشنا رفیقِ قدیم السلام ای غریب کرببلا السلام ای دلیل گریه‌ی ابر السلام ای دلیل ضجّه‌ی رود وارث حوض کوثر و زمزم تشنه-سیراب ظهر عاشورا وارث نوح و آدم و یعقوب وارث یوسفی و ابراهیم یادگار محمدی و علی وارث خون حضرت یحیی عاشق چایخانه‌های توام عاشق روضه‌هام عاشق تو با همه راهها مخالفم و از همه راهها موافق تو عاشق و بی‌قرار نام توام عاشق موج سبز پرچم‌ها طپش قلب من همین ذکر است یا حسین ای شهید کرببلا @mhsaffarian