eitaa logo
بیرق/محمد حسین صفاریان
99 دنبال‌کننده
293 عکس
27 ویدیو
0 فایل
شعر و ترانه
مشاهده در ایتا
دانلود
یه کاروان رسیده از راه یه کاروان غریب و عاشق یه کاروان بی‌هیاهو تو این شلوغی دقایق یه کاروان رسیده از راه یه کاروان آسمونی ستاره‌های سرخ این شهر دارن به ما می‌دن نشونی نشونیِ بهشتو دارن شبیه عطر خوب اسفند نگاهشون به رنگ دریا سلامشون امید و لبخند به اصفهان رسیدن امروز تو صبح بیست و پنج آبان یه کاروان شهیدِ مؤمن به عزت و شکوه ایران به عکساشون نگاه کردم شاید که بشناسم اونا رو دیدم همه برادرامن تو چشماشون دیدم خدا رو نشونیِ بهشتو داشتن شبیه عطر خوب اسفند نگاهشون به رنگ دریا پیامشون امید و لبخند به اصفهان رسیدن امروز تو صبح بیست و پنج آبان یه کاروان شهیدِ مؤمن به عزت و شکوه ایران به افتخار اصفهان و ستاره‌های نینوایی سلام ما به سید عشق به اون شهید کربلایی سلام ما به قدس و لبنان به کاروان سرخ فردا به صاحب‌الزّمون که عطرش می‌پیچه توی کل دنیا خدا بذار منم یه روزی ستاره شم تو آسمونت بشم فدایی حسین و شهید صاحب‌الزّمونت @mhsaffarian
شبِ کابوس گذشت از سرِ تنهاییمان آسمان خیس شد از  باورِ تنهاییمان آسمان صاف شد و بغض قلم باز نشد خیس شد خیس فقط دفتر تنهاییمان صبح دلخواه نشد روشن و آگاه نشد تا سحر سوخت ولی اختر تنهاییمان نفسم سوخت دلت سوخت پر و بالت سوخت باد پیچید به خاکستر تنهاییمان کِی؟ کجا؟ کیست که با قصه‌ی ما گریه کند؟ لحظه‌ای هست اگر آخر تنهاییمان جز خدا یار نشد محرم اسرار نشد جز خدا هیچ کسی یاور تنهاییمان @mhsaffarian
رخصت بده شاعر را یا فاطمه یا زهرا راهی بده ذاکر را ای مادر ما زهرا ای شاعر عاشورا زآن مرقد ناپیدا رزقی بده زائر را ای دست خدا زهرا از شمع من غافل جز دود نشد حاصل روشن شود این محفل با فاطمه با زهرا یک عمر رها بودم در چون و چرا بودم از عشق جدا بودم تا اینکه مرا زهرا در مهر خودش گم کرد لبریز تبسم کرد جوشید و تلاطم کرد در سینه‌ی ما زهرا ای کوچه‌ی غم پرور آن روز چه شد مادر آن روز چرا حیدر آن روز چرا زهرا آن روز علی بود و فریاد چهل کافر یک شهر سکوت اما یکدست صدا زهرا از آن در سوزان و از کوچه نمی‌گویم می‌سوزم و می‌نالم با نام شما زهرا از برکت نام تو هر آینه پیدا شد صد شاعر دلداده در شور و نوا زهرا مجنون حسین توست مدیون حسن هر شعر مرهون وفای توست دریای وفا زهرا با اذن حسن این دل افتاد به راه تو دنبال حسین آمد تا کرببلا زهرا تا آن تن عریان و آن پیکر صد پاره تا لحظه‌ی گودال و دستان جدا زهرا دیدند در آن صحرا حیدر حیدر حیدر دیدند در آن گودال زهرا زهرا زهرا با گریه قرین حیدر بی‌یار و معین حیدر بی تاب و توان مادر بی صحن و سرا زهرا س س @mhsaffarian
ای دست طلب بسته به دامان اباالفضل بسپار دل خویش به دستان اباالفضل سر می‌رود از خاطره‌ها عطر گل یاس هر جا بدمد عطر گلستان اباالفضل امواج عجیبی‌ست در این دشت عطش‌نوش گیسوی دلاویز و پریشان اباالفضل هر حلقه‌ی آن زلف پر است از دل پر خون در بند و رها گشته‌ی درمان اباالفضل دل‌داده و جان‌داده و سرداده و سرمست این است فقط حال محبان اباالفضل شب مُردم و در صبح جنون زنده شدم باز عشق است و سحرخیزی یاران اباالفضل "بر من که صبوحی زده‌ام خرقه حرام است " این رزق حلالی‌ست ز دستان اباالفضل می‌گریم و می‌میرم و سر می‌کشم از خاک هر لحظه منم گوش به فرمان اباالفضل این دل که چنان شمع پر از سوز و گداز است شرمنده شد از دیده‌ی گریان اباالفضل بسیار گدا شاه شد از دست کریمش دریای عطا سفره‌ی احسان اباالفضل یارا برسان منتقم خون خدا را یارا بگشا این گره را جان اباالفضل ع ع ع @mhsaffarian
اولین حادثه‌ی خوب جهان یعنی تو تا ابد زنده‌ترين نام و نشان یعنی تو در همه آينه‌ها عکس تو را خواهم دید صورت عشق چه پیدا چه نهان یعنی تو آن که با داشتنت پیر نخواهد شد من آن که دل می‌برد از پیر و جوان یعنی تو آن درخشنده‌ترین ماه‌ترین صاف‌ترین در مه‌آلوده‌ترین شهر زمان یعنی تو بعد تو هیچ کسی هیچ کجا هیچ زمان آخرین خاطره‌ی خوب جهان یعنی تو @mhsaffarian