"رجزخوانی: مولفهای از شعر فلسطینی"
اشعار نزار قبانی شاعر بزرگ سوری از بسترهای نمود رجزهای پایدارانه در شعر مقاومت با موضوع فلسطین است.
سطرهایی از ترجمهی این شعر به روایت کتاب "در کوچهباغهای پرتقال و زخم"، در تصویر آمده است:
من قصب الغابات/ نخرج کالجنّ لکم.../ من قصب الغابات/ من رزم البرید... من مقاعد الباصات...
"بررسی جایگاه شعر پایداری فلسطین در ادبیات انقلاب و مقایسه با اشعار شاعران عرب: محمد مرادی، صفحههای ۸ و ۹"
#نزار_قبانی
#فلسطین
#شعر_پایداری
https://eitaa.com/mmparvizan
"نزول روح در شب قدر"
شب قدر که منزلت و قدر یافت، از روح و ملایکه یافت که "تنزّل الملایکة والّروح فیها". جمال روح چون جلوه کند، هرجا که پرتو این جمال رسد، آن چیز را قدر دهد و آن چیز، قدر یابد. ای عزیز! "قُل الّروح مِن أمر ربّی" خود شرح تماماست و لیکن اهل معرفت را زیرا که روح از امر باشد و امر خدا ارادت و قدرت است. از آیت "إنّما أمره إذا أرادَ شیئاً أن یقول له کُن فیکون" بشنو!
تمهیدات عینالقضات، اصل هفتم در حقیقت روح و دل
#ادبیات_عرفانی
#شب_قدر
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از دل نخواهی
• ربنای علی(ع) •
قصیدهای که در شب شهادت امام علی(ع)،
رزق من شد
.
.
ستاره، آینهگردانِ ربنایِ علی
درخت، یک ورق شعله از دعایِ علی
کدام سوست هلا شامگاهِ نخلستان؟
کجای این شبِ کوفیست جایِ پایِ علی؟
ستاره، گرمِ تماشا که تا سپیدهدَمان
نمازِ گریه بخوانَد به اقتدای علی
ستاره سوختگان کاسههای شیر به دست
نشستهاند به پشتِ دَرِ سرای علی
کدام صاعقه پژواکِ شقشقیهی اوست؟
کدام صاعقه چون خطبهی رسای علی؟
ستاره سوختگان، شرحهشرحه میپرسند
کجاست وسعتی از سایهی کَسای علی؟
به حبهی عرنیها بگو که رسم کنند
گزارهی نفَسی از خدا خدای علی
نوشتهاند سفرنامهی فتوّت را
چه پوریایِ ولیها به بوریایِ علی
فرود آمد تیغ و دو نیم شد دریا
که متصل نشد الّا که با عصای علی
هزار پنجره وا شد مرا به باغ نجف
هزار پنجره بر باغِ دلگشایِ علی
گدای آب حیاتی چرا تو درظلمات
بنوش جرعه ای ازمی به روشنای علی
بچرخ ساقی مستان وباهدایت ماه
بیار باده ای ازچشمه ی هدای علی
به روزِ واقعه نهجالبلاغه میشنوم
میانِ معرکه با چرخشِ صدای علی
تمامِ حنجرهام ذکرِ یاعلی مددست
که قسمتم بشود یک نخ از عبایِ علی
تمامِ حنجرهام ذکرِ یاعلی مددست
تمامِ حنجرهام شورِ هَل اتایِ علی
ستاره چیدهام از صبحِ سورهی یاسین
در این تجلّیِ و الشمس و الضُحای علی
انار چیدهام از باغِ سورهی طه
انار چیدهام از شرحِ «انَّما»ی علی
کدام قافیه از بوتراب، عرشیتر
کدام قافیه چون خاک سُرمهسایِ علی
مسجّلست به مُهرِ غدیریاش دریا
شناسنامهی دریا خطِ ولای علی
قیامتست به هنگامهیِ رجزهایش
قیامتست به چاووشِ لا فَتایِ علی
جفا کِشیده از آنان که خوردهاند دریغ
هزار مرتبه سوگند بر وفای علی
کدام حج قبول است بی ولایتِ او
اگرچه بگذری از مَشعَر و مِنایِ علی
خوشا به حالِ کُمِیت و فرزدق و دعبل
که جمله دار به دوشند با ثنای علی
هر آن غزل که سرودم نثارِ قنبر او
هر آن قصیده که ناگفتهام فدایِ علی
هزارها گره افتاده است در کارم
سپردمش به دو دستِ گرهگُشایِ علی
خوشم که جزء « گدایانِ خیلِ سلطانم »
به بویِ قطرهای از چشمهیِ سخای علی
چه میشود به جزا حالِ ما سوالله
خدا بخیر کند حال ماسوای علی
بگو به سینهزنان کبود کرب و بلا
حسین بگذرد از سمتِ کربلایِ علی
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
۲۱ رمضان ۱۴۴۵
شیراز
.
📍آدرس کانال در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
هدایت شده از پرویزن
"به یاد پانزدهم فروردین، سالروز درگذشت پروین اعتصامی"
پروین اعتصامی را بسیاری از منتقدان، شاخصترین شاعر زن سنتیسرا در تاریخ ادبیات فارسی میدانند. محبوبیت و مقبولیت ادبی او میان خواص و عوام، در بیش از ۸۰ سال اخیر بهاندازهای بوده که تخلص شاعرانهی او، از مشهورترین نامهای ادبی پارسی بوده است.
هرچند، تخلص "پروین" در اغلب گفتگوهای ادبی ویژهی اوست، در تاریخ ادبیات فارسی زنان و مردان شاعر دیگر نیز ظهور کردهاند که با نام ادبی پروین شهرت داشتهاند.
قدیمترین آنان، پروین خاتون، از شاعران زن پیش از آغاز قرن ششم است که ابیاتی از او در لغت فرس اسدی توسی ثبت شده است. (بنگرید به لغت فرس و همچنین مدخل پروین خاتون در لغتنامهی دهخدا)*
خیامپور در فرهنگسخنوران، جز دو پروین یادشده، ۱۲ شاعر دیگر را با نام یا شهرت پروین نام برده است: بانو پروین تهرانی، ابوالقاسم پروین تهرانی، ملاعلی پروین تهرانی، محمدمیرزا پروین خراسانی، بانو پروین ریاضی یزدی، بانو پروین سلیلی، بانو پروین شیرازی، میرزا خلیل پروین شیرازی(ریحانهالادب: میرزا جلیل)، کریم پروین همدانی، پرویندخت پارسی و پروین(پری) دولتآبادی.
اغلب این شاعرانِ پرویننام یا پروینتخلص، در سدههای دوازدهم تا چهاردهم زیستهاند. علاوه بر نامهای یادشده که برای آشنایی با آنان میتوان به فرهنگ سخنوران و تذکرههای مربوط مراجعه کرد، در زیر به چند شاعر پروینشهرت دیگر که نام آنان در "فرهنگ سخنوران" ذکر نشده، اشاره میشود:
۱_ میرزا آقا پروین اصفهانی: به روایت تذکرهی انجمن شعرای اصفهان، "جوانی است با وقار و تمکین و اشعارش فصیح و نمکین، شغلش قنادیگری و اشعار شیرینش شکّری است". مطلع قصیدهای از او به نقل از همان تذکره:
نو بهار آمد و گلزار پی نشو و نماست
باد فروردین در طرف چمن نافهگشاست
۲_ پرویندخت، اختر شیرانی: از شاعران پارسیگوی شبهقاره است که مولف آثارالشعرا، به او اشاره کرده است. (بنگرید به فرهنگ شعرای فارسیگوی شبهقاره، ص۸۱)
۳_ پروین: شاعر پروینتخلص، صاحب منظومهی فصولالبکاء که نسخهای از آن در مجموعهی شمارهی ۲۱۰۱۵ کتابخانه مجلس، با توضیح (جناب پروین علیهالرحمه) ثبت شده است. این مثنوی در وزن "فاعلاتن فاعلاتن فاعلن" و با موضوع حادثهی کربلا سروده شده و از منظر ادبی، متوسط است:
بس کن ای پروین که برپا شد فغان
زین بیان جانگداز اندر جهان
* در برخی نسخ پرویز ثبت شده است.
#پروین
@mmparvizan
"انجامهی دیوان حافظ"
این نسخه از دیوان حافظ، محفوظ در کتابخانهی حفید افندی ترکیه، در روزی چون امروز: چهارشنبه، ۲۳ ماه رمضان (سال ۸۸۹) نوشته شده است.
#نسخه
#ترقیمه
#دیوان_حافظ
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
«نمادهای مشترک در اشعار فارسی با موضوع فلسطین/ بخش اول: زیتون»
برخی از واژهها در فرهنگ شعر فلسطینی با بسامد و کارکرد بیشتری به کار میروند و مفاهیم وسیعی را در توصیفها بهخود اختصاص میدهند. در این گفتار، به بررسی نمادها و کلیدواژههای اشعار فارسی با موضوع مقاومت مردم فلسطین خواهیم پرداخت. این نماد - واژهها را در چند دستۀ نمادهای بومی - جغرافیایی، نمادهای پایداری، نمادهای مربوط به آوارگی و محاصره و نمادهای اسرائیلیان میتوان طبقهبندی کرد.
نمادهای بومی -جغرافیایی
این نمادها، شامل مفاهیم و اشیایی هستند که بیشتر بومی و طبیعیاند و استفاده از آنها در اشعار، بهنوعی یادآور جغرافیای مقاومت فلسطین است؛ بااینحال در اشعار کاربردی نمادین نیز دارند. از این دسته، واژههای زیتون، پرتقال، سیب، تین(انجیر)، دریا و برخی گلها، بیشترین نمود را در فلسطینیات فارسی دارند.
زیتون یکی از دو نماد پرکارد در اشعار فارسی با موضوع فلسطین است. استفاده از این نماد بیش از همه در اشعاری دیده میشود که در دوران پس از جنگ سروده شدهاند و بیشک تأثیرپذیری از ترجمۀ آثار شاعران عرب، در این دوران در رواج آن مؤثر بوده و از میان شاعران نسل اوّل و دوم انقلاب، ضیاءالدین ترابی، آرش بارانپور، تیمور ترنج، مجتبی مهدویسعیدی و علیرضا قزوه، در سرودههای آزاد خود از آن بهره بردهاند:
یا اخم عنابی ماه / در شبهای زیتونزارانت / دل هیچ عاشقی را / به شوق کشانده است
(صداقتگوی کیاسری، 1372: 39)
این واژه علاوهبر صلح، نمادی از هویت فلسطینیان است و بسیاری از شاعران فارسی بین آن و مفهوم خون پیوند برقرار کردهاند؛ البته ابن نوع کارکرد بیش از همه مربوط به شاعران سنتی دهههای اخیر است و در جایگاه قافیۀ اشعار، نمودی مشخص دارد. (نک: عمرانی، 1382: 25، برامکه، 1385: 157و161و انصارینژاد، 1386: 56)
اهمیت این واژه در فلسطینیات فارسی بهاندازهای است که بارها در جایگاه ردیف اشعار قرار گرفته (نک: سیب و زیتون، 19: 1388)، همچنین نام برخی کتابهای مربوط به ادب فلسطین چون: «زخم زیتون»، «زیتون و سنگ»، «سیب و زیتون» و... با استفاده از آن انتخاب شده است.
#زیتون
#شعر_فلسطینی
#محمد_مرادی
#شعر_پایداری
https://eitaa.com/mmparvizan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
غزل اذان
با صدای #محمد_مرادی
موسیقی متن آوای #استاد_موذن_زاده
از مجموعه #اختلاف
#نشر_جام_جم
#چلچله
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"به بهانهی این روزها"
صبح شد، باز از تشک برخیز، از سکون معاصران بنویس
غُر، بزن بر سر جهان یک چند، از شب وحشیِ "گِران" بنویس
باز کن با غرور پنجره را، زل بزن کوچهکوچه دلهره را
بعدهم با امید روزی خوش، از تکاپوی عابران بنویس
طعم صبحانه؛ چایِ بیقند است، مِلک امروز قیمتش چند است؟
برج عاجی برای خویش بساز، از حقوق مشاوران بنویس
پُک بزن خاطرات دیشب را، به غمی فلسفی بگز لب را
بعد از آن صفحهای دکارت بخوان، از کرامات شاعران بنویس
باز کن پیج اینستا را یا...، لایک کن عکسهای زیبا را
هشتگ منع سگکشی بگذار، از هیاهوی حاضران بنویس
#
ساعت ده: پر از کیاست شو، وارد عرصهی سیاست شو
لم بده روی مبل و نقدی بر خیلِ آسودهخاطران بنویس
#
عصر، تغییر ده عبارت را، بازکن منطق تجارت را
از فلسطین سخن مگو، عیب است، از غم و درد تاجران بنویس
یکبغل سینما تماشاکن، گره از زلف یار خود واکن
وصفی از آن لبان خونین را، به گروه "معاشران" بنویس
پرس و جو کن که وضع مطلوب است؟ حال همجنسبازها خوب است؟
مثل احمد شهید تحلیلی، بر حقوق معاصران بنویس
تیترکن، دادهای کیروش را، بورس بازان ظاهرا خوش را
داوران را به انتقاد بگیر، از تبانیّ ناظران بنویس
شمّهای از فواید فمنیسم، راه حلّی برای جذب توریسم
از گرانی نرخ ارز بگو، از هجوم مسافران بنویس
نقدکن سینمای داخل را، حصر را، حکم مرگ قاتل را
نامهای هم برای دلجویی، به حضور مهاجران بنویس
در هوای غروب، دلدل کن، یمن و شام و غزه را ول کن
جای آن چند جرعه چای بنوش، از سلوک مجاوران بنویس
#
دیگران را به دیگران بسپار، هشتگ قلب من، زمین، بگذار
از فلسطین نوشتن آشوب است،
حال همجنسبازها خوب است
#محمد_مرادی
#حقوق_بشر
#صلح
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
20171128091507-9966-22.pdf
591.6K
مقالهی مفاهیم، نمادها و تلمیحات مشترک در اشعار شاعران انقلاب اسلامی با موضوع #فلسطین
مجلهی #نامهی_فرهنگستان
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از خاتم|خانهشعروادبیات
🌿گرچه شیرین دهنان پادشهانند ولی
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست...
🪐دورهمنشینی جوانان و اهالی شعر و ادب فارس
🟪خانه شعر و ادبیات خاتم
🔰مجال شعرخوانی، نقد آثار، گفت و گو و فراگیری
⭕️ با ارشاد:
دکتر محمد مرادی
📍دوشنبه ۲۰ فروردین ماه
🌀ساعت ۱۶:۳۰
به همراه صرف افطار
شیراز - پایانه احمدی- خانه تاریخی آیت اللهی
(جهت مسیریابی دقیق، 👆ضربه بزنید)
خانه شعر و ادبیات خاتم
🌐 @khatam_shz
"به بهانهی روز هنر انقلاب اسلامی: شکایتی از خود و آنان که میدانند"
اینعزیزکان که بیشتر، تاجرند و گاه شاعرند
گاه یار شیخ و میر و گاه... مانده در صف اکابرند
بزم را... شراب و بنگ را... عارفِ همیشه عاکفاند
رزم را... خروش و جنگ را... چون پرندهی مهاجرند
لفظهای کهنهسودشان... خاک خورده بین دودشان
شاعرانِ عصر نیستند، گرچه شاعر معاصرند
خرسهای ظاهرا بشر... گرگهای یوسفِ هنر
با منافقان موافقاند با مهاجران مجاورند
این دغلدلان که در زبان، پیرو امام صادق(ع)اند
این سبکسران که وقت نان، شیعهی امام باقر(ع)اند
هرزههای از هنر بَری، گرم در تب سخنوری
مثل فرّخی و عنصری، سستهای بیعناصِرند
گاه مست شمس و مولوی، گاه جیرهخوار منزوی
در جوار حضرتِ "رَوی"، رکن اوّل منابرند
در غزل اگرچه کاملاند، جرعهجرعه زهر قاتلاند
وقت جنگ باطنیمرام... روز صلح اهل ظاهرند
گاه: بیتبیت صائباند... گاه: کشفکشف طالباند
داغ را... هماره غائباند... باغ را... همیشه حاضرند
ما: تبار فضلمان: کبار... خطّ سرخ شعرمان: غبار
این حرامیانِ بیتبار... شعر را غبارِ خاطرند
خون: بهارِ آستین ماست... درد: زینت جبین ماست
ما حبیبِ بِنمظاهریم... این حبابها مُظاهرند
شاعری به کشفِ نغز نیست... شیعه اشک و شال سبز نیست
لاف میزنیم شیعهایم، فکر میکنند شاعرند
*
شعر: ساحت طهارت است، هان! کجای خاک خفتهاند
آن "شریف"ها که لایقاند... آن "کُمیت"ها که طاهرند
*به شاعران مشهور تاریخ ادب شیعی: کمیت بن زید اسدی و سیّد شریف رضی.
#شعر
#اعتراض
#شکایت
#غزل
#روز_هنر_انقلاب
#آوینی
#محمد_مرادی
#به_رنگ_درنگ
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از خاتم|خانهشعروادبیات
📸
🌙💫ضیافت رمضانی #خانه_شعر_و_ادبیات_خاتم با حضور اهالی شعر و ادب فارس در خانه تاریخی آیتاللهی برگزار شد.
🔹شاعران و شعر دوستان در گرامیداشت روز هنر انقلاب اسلامی، گرد هم جمع شدند و از دریچه شعر به بیان موضوعات مختلف پرداختند.
🔸در این جلسه که با حضور اکثریت نوجوانان و جوانان برگزار شد؛ شاعرانی نیز از دیگر نقاط استان حضور داشتند و با ارشاد استاد محمد مرادی به شعرخوانی پرداختند.
🔹خوانش بخش هایی از کتاب "#فردایی_دیگر -درباره فلسفه و شعر" #شهید_سید_مرتضی_آوینی ، سید شهیدان اهل قلم از دیگر برنامه های این رویداد بود.
🔸سلسه نشست های خاتم ، دوشنبه های اول و سوم هر ماه برگزار میشود و از همه علاقه مندان جهت شرکت مستمر، دعوت بعمل می آید.
@khatam_shz
| خانه شعر و ادبیات خاتم |
"به دخترم ضحا به بهانهی چاردهسالگی"
در خندههاش شور شکفتن، در گریههاش نبض حیات است
میبوسمش: به طعمِ رسیدن، لبهاش شاخهشاخه نبات است
بیداریاش: جنونِ تپیدن، در خواب، مستِ قهقهه دیدن
چشمانِ ساحری که بهشت است، مژگانِ شاعری که صراط است
پر می زند کبوتر قلبم بر پلهها قدم زدنش را
وقتی که میدود دل و جانم، لرزان چشمزخم حیاط است
آن گونههای ماه ندیده، عمر من است یا گل چیده؟
انگشتهاش بسته به دستم، قفل است یا کلید نجات است؟
در میزند به خنده و شادی، آغوش میگشایمش از شوق
میبوسمش به رسم رسیدن، در گونههاش شور حیات است
لبهای کودکانهای اینبار، سُر میخورد به روی من انگار
به! این چه بوسهای است که طعمش، معجون پسته و صلوات است؟
#محمد_مرادی
#غزل
#این_من_پنهان
https://eitaa.com/mmparvizan
http://t.me/drmomoradi
هدایت شده از پرویزن
"تودیع رمضان"
یکی از موضوعهای منعکس در ادبیات فارسی، بهویژه در مقدمه و متن قصاید مدحی، پایان رمضان است. در ادبیات فارسی کهن، بهویژه در سدههای نخستین، به دلیل غلبهی فضای بزمی و خوشباشی، بیشتر از منظر پایان روزهداری و تاثیر آن بر بزمها و تهنیت عید فطر، به این موضوع پراخته شده؛ چنانکه منوچهری سروده است:
ماه رمضان رفت و مرا رفتنِ او بِه
عید رمضان آمد المنه لله
مضمونی که در اغلب تهنیتسرودههای عید فطر دیده میشود و در مجالی دیگر به آن خواهیم پرداخت. اما بهندرت، در برخی اشعار، پایان رمضان دیگرگونه توصیف شده، چنانکه فرخی خلاف اغلب اشعار مدحیاش با موضوع عید فطر و پایان رمضان، کمی اندوهورزانه و اخلاقی به پایان این ماه اشاره کرده است:
رمضان رفت و رهی دور گرفت اندر بر
خُنُک آنکاو رمضان را بسزا برد به سر
توصیف اندوه پایان ماه رمضان در شعر پس از سدهی ششم، بهمرور در ادبیات فارسی نمود مییابد. از شاخصترین اشعار در وداع ماه مبارک رمضان در این دوران، قصیدهی سعدی است:
برگ تحویل میکند رمضان
بارِ تودیع بر دل اخوان
یارِ نادیدهسیر، زود برفت
دیر ننشست نازنینمهمان...
الوداع ای زمان طاعت و خیر
مجلس ذکر و محفل قرآن
مهر فرمان ایزدی بر لب
نفس در بند و دیو در زندان...
پایان وداعنامههای شعر فارسی در این یادداشت، ابیات زیر از صائب است که از معدود اشعار با این مضمون در غزلسرودههای سبک هندی است؛ در افسوس پایان یافتنِ ماه مبارک:
افسوس که ایام شریف رمضان رفت
سی عید به یکمرتبه از دست جهان رفت
افسوس که سیپاره ازین ماه مبارک
از دست به یکباره چو اوراق خزان رفت
ماهِ رمضان حافظ این گلّه بُد از گرگ
فریاد که زود از سر این گلّه شبان رفت...
#شعر_دینی
#تودیع_رمضان
@mmparvizan
"سنت قصیدهسرایی و تبریک عید رمضان"
اگر سدههای چهارم تا ششم را دوران شکوه قصیدهسرایی در ادب پارسی بدانیم، نوع توجه شاعران به موضوعها و مضامینِ جلوهگر در قصاید، میتواند بیانگر برخی آیینها و سنتهای رایج در آن دوران باشد.
در نگاهی کلی به حدود ۳۰۰۰ قصیدهی بررسی شده از ۲۰ شاعر شاخص (بنگرید به مقالهی پیوست)، در این چندسده، نزدیک به هزار قصیده با موضوعهایی مربوط به تبریک، تهنیت، شادباش، تسلیت و تعزیت و شکایت سروده شده که نشاندهندهی برجستگیِ وجهی از شادی یا غم، در آن اشعار است. بُعد شادیانه در قصاید سدههای نخستین حدود سهبرابر جنبهی غمانگیز آنهاست؛ هرچند هرچه از سدهی چهارم به ششم نزدیک میشویم از انعکاس تبریک و تهنیت مناسبتها در ادبیات کاسته و به تعزیت و شکایت افزوده شده، نکتهای که با رویدادهای اجتماعی و سیاسی و مذهبی این سده، پیوندی آشکار دارد.
در سنت قصیدهسرایی، حدود چهل درصد از تبریکها و شادباشها مربوط به فرارسیدن بهار و نوروز است و پس از آن، شاعران بیش از همه اعیاد اسلامی، بهویژه دو عید قربان و فطر را تبریک گفتهاند.
سرودن شعر در تبریک این دو عید خطاب به ممدوح یا مخاطب غیردرباری، در دیوان اغلب شاعران شاخص دیده میشود؛ البته فرخی و معزی و مسعود سعد، بیش از دیگر شاعران این سهسده، به این موضوع پرداختهاند؛ با اینحال در دیوان شاعران دیگر چون: عنصری، منوچهری، قطران، ازرقی، سنایی، عمعق، مختاری، ادیب صابر، عبدالواسع جبلی، انوری، جمالالدین، خاقانی، ظهیر، کمالالدین و ... هم گرامیداشت اعیاد اسلامی نمود یافته است.
مسعود سعد در شعری مدحی و در تهنیت عید رمضان میگوید:
رسید عید و ز ما ماه روزه کرد گذر
وداع باید کردش که کرد رای سفر
به ما مقدمهی عید فرخجسته رسید
براند روزهی فرخنده ساقهی لشکر
(دیوان، ص ۱۶۸)
در اغلب این سرودهها، عید فطر با نام عید روزه یا عید رمضان، وصف شده؛ چنانکه امیرالشعرا معزی در تبریک عید روزه به ملکشاه گفته است:
آمد رسول عید و مه روزه نام او
فرخنده باد بر شه گیتی سلام او
(دیوان، ص ۶۷۶)
و در خطاب به سنجر سروده است:
امسال در آفاق دو عید است به یکبار
بر ملت و دولت اثر هردو پدیدار
یک عید ز ماه شب شوّال و دگر عید
از عافیت شاه جهانگیر جهاندار
از میان شاعران، سنایی با توجه به گرایشش به ادبیات عرفانی، توصیفی متفاوت با دیگر شاعران مداح دارد و میتوان نوع نگاه او را آغاز تحول در تهنیت آمدن عید فطر دانست؛ شیوهای که گویا از مسیر او به غزلیات شمس راه یافته است:
آمد هلال دلها ناگه پدید ناگه
هان ای هلالجویان ربّی و ربّک الله
(دیوان، ص ۵۹۴)
#عید_فطر
#قصیده
#شادی
https://eitaa.com/mmparvizan
"گشایش"
کمی "باران" بیاور! تا که نمنم روزه بگشایم
به شوق پرکشیدن، توبهی سیروزه بگشایم
پس از یکماه رفتن پابهپای تشنگی، باید
لب خشکیدهام را بر مدارِ کوزه بگشایم
من از راهی بعید اینجا رسیدم، مهلتی یاران
که از پایم برای استراحت، "موزه" بگشایم
دوباره گرگِ جانم چیره شد بر دشت خونخواری
مبادا باز در شوق دریدن، پوزه بگشایم
در این عصر گداپرور مبادا دستهایم را
به سمت دوستان با تهمت دریوزه بگشایم
ازین پس در غم این پهنهی فیروزهگون باید
به زهد از دست جان، انگشتر فیروزه بگشایم
*
دلم سیر است ازین دنیای خوار روزهدار ای مرگ!
کمی "تربت" بیاید تا بهحسرت روزه بگشایم
#روزه
#فطر
#غزل
#محمد_مرادی
#شهرستان_ادب
#به_رنگ_درنگ
https://eitaa.com/mmparvizan
"دریچهای بر جهان شعر چینی"
یا هو
همهی ما شناختی نسبی از اجناس رایج چینی داریم و از روی بیتوجهی یا به ناچار، بسیاری از اقلام متعلق به این اقتصاد را در حافظهی اتاق یا محل کارمان جا دادهایم. البته در فرهنگ اقتصادی ایرانیان کالاهای چینی به دلایل مختلف تبلیغاتی و فرهنگی چندان جایگاه شریفی ندارد و بسیاری حتی در هنگام استفاده نیز به آنها با نگاه محترمانه نمینگرند.
این جای بسی شکر است؛ اما خانوارهای ایرانی به دلیل گرانبودن اقلام درجه اول و مناسب، و اغلب به دلیل فقر مادی ناچارند اجناس و کالاهای درجه چندم چینی یا متعلق به هر کشور دیگر را در سبد زندگی خود جا دهند. با این حال کمتر کسی، کالای چینی را با دید ارزش تهیه میکند و کسی الگوی مصرف خود را ولو در خیال، بر اساس اجناس بنجل چینی تنظیم نمیکند.
حال فرض کنید، جامعهی ایرانی به اندازهای به خط فقر نزدیک شود که دیگر کسی در جامعه نتواند اجناس درجه اول تهیه کند و همهی ایرانیان چه مصرفکنندگان و چه تولید و توزیع کنندگان، به مصرف کالاهای چینی یا شبیه آن گرایش پیدا کنند. نتیجهی این اقبال، فراموشی آهستهی کالاهای اصیل و تغییر ذائقهی مصرف ایرانیان خواهد بود. شاید بعید نباشد اگر در چنین جامعهای، پس از مد شدن اقلام درجه چندم، افراد که بهمرور زمان، حافظهی اصیل خود را از دست داده اند، در مواجهه با اجناس درجهیک احساس سردرگمی کنند یا بدتر از آن، آن اجناس را غیرطبیعی قلمداد کنند. اما در اقتصاد چنین وارونگیی به دشواری اتفاق میافتد.
حال جامعهی ادبی سالیان اخیر را در نظر بگیریم. شاعران و مخاطبان به دلیل فقر ادبی از شناخت شعر اصیل عاجز شدهاند و فوجفوج شعرهای یکبار مصرف چینی (بخوانید رایج در محافل مجازی و جز آن) تولید می شود. این ویژگی از آفتهای شاعران جوان و جز آن است و جای بسی تاسف که به دلیل جایگاه حاشیهای شعر در مقایسه با اقتصاد، شاعران عزیز حتی فقر ادبی خود را نمیپذیرند. شبیه گرسنگان سومالی شعرهای بیمار و لاغر میزایند و قبول ندارند سوء هاضمه دارند و چون قربانيان هیروشیما فرزندان ناقص میپرورند و به این جهش ژنتیک خطا بیتوجهند.
تاسف بیشتر این که اگر شعری یا شاعری با جهان اصیل بیابند او را عظیمالجثهای غیرطبیعی میخوانند؛ چونان استبان در زیباترین غریق جهان مارکز، و دانش را نشان گسست از شعر و جهان شاعرانه میدانند و بیدانشی را نشانهی طراوت ادبی خود می دانند.
اینک در قرن جدید شمسی، ماییم شاعرانی که چون ماهیان اسیر در تنگ سفرهی عید، حافظهی ادبی خود را در حد چند ثانیهی محدود تقلیل دادهایم و از دریای بیکران ادب خاطرهای نداریم و اگر تصویری از دریا در دوردست ببینیم تنها خمیازه میکشیم.
#نقد
#شعر_معاصر
#باز_نشر
https://eitaa.com/mmparvizan
"نگاهی به کتاب باغ در حصار مصائب"
"باغ در حصار مصائب"، مجموعهای از شاعر شناختهشدهی کاشانی، علیرضا رجبعلیزاده است که در سال ۱۳۹۲ از سوی نشر #شهرستان_ادب منتشر شده و با گذشت یکدهه از زمان انتشار، مطالعهی آن همچنان میتواند برای اهالی شعر غنیمت باشد.
این دفتر، شامل ۹۲ صفحه و اغلب سرودههایش غزل و پس از آن چارپاره و نیمایی است. خلاف بسیاری از دفترهای شاعران هم نسل، در این دفتر تنوع وزنی محسوسی دیده میشود؛ به طوری که در غزلها از هیچ وزنی بیش از چهاربار استفاده نشده است. ساخت وزنها متنوع است و انواع وزنهای کوتاه، وزنهایی با طول متوسط، وزنهای دولختی و وزنهایی با ارکانی بیش از عروض کهن، در شعرها نمود یافته است.
دایرهی واژها در اشعار نسبتا گسترده است و کمتر دودستگی زبانی و اغلاط دستوری رایج در شعر دیگر شاعران در این دفتر دیده میشود. مضامین اشعار گاه مربوط به رویدادهای فردی و گاه مذهبی- وطنی است و شاعر در اشعار مذهبی و بهویژه پایداری، زبانی کمی متفاوت دارد.
ویژگی بارز این دفتر که برخی مخاطبان را به خود جلب کند و از زوایایی سزوار نقد و بررسی است، پیوند #بینامتنی اشعار با دیگر متون ادبی است.
در برخی غزلهای این مجموعه، نشانههایی از زبان #منزوی یا پیوندی بین اشعار و متون تاریخی یا داستانی چون #داش_آکل #هدایت دیده میشود. این پیوندها در سطح متعادل آن، از عوامل موثر ایجاد شاعرانگی در این دفتر بوده است؛ اما شاعر گاه در پیوند متنی با اشعار #اخوان_ثالث آنقدر اصرار ورزیده که سبب شده، سبک و جهان فردیاش در برخی اشعار به حاشیه رود؛ هرچند نوعی نوآوری و تجربهی جدید از غزلسرایی را به مخاطبان خاص، ارائه کرده است.
این تاثیرپذیری و اصرار بر اخوانگرایی را به صورت کلی در موارد زیر میتوان طبقهبندی کرد:
۱. استفاده از وزنهای خراسانی و همچنین وزنهای مورد استفادهی اخوان در نیماییها، به ویژه رکن مفاعیلن، برای تقویت امکان شبیهشدن شکل اشعار به سرودههای اخوان.
۲. غلبهی عناصر روایت در اشعار و نزدیک شدن به شیوهی روایتی اخوان در اشعار و استفاده از نمادهای روایتی او چون: نقال، راوی و ... .
۳. فراوانی استفاده از شگردهای بیانی چون: خطاب و سوال های پیاپی در اشعار به شیوهی اخوان.
۴. غلبهی عناصر معنایی شعر اخوان در سرودهها، مفاهیمی چون: تنهایی، پوچی، تاریکی، یاس و ... .
۵. زبان خراسانی اخوانی و نمود آن در اشعار، از قبیل: دایرهی واژگان، نوع ترکیبسازیها و اضافههای مقلوب، قیدها، اسم صوتها و ... .
۶. تلاش برای نیمایینویسی غزلها؛ اغلب به شکل تفننی.
۷. اصرار بر ارجاع به سطرها، ترکیبها، نام مجموعهها و سرودههای اخوان؛ بهطوری که بخشهایی از اشعاری چون: زمستان، خوان هشتم، پادشاه فصلها، از تهی سرشار، شاتقی، کتیبه و صدها استفادهی از این دست، در این مجموعه دیده میشود.
این که شاعر گاه به صورت تفننی از این ارتباطات #بینامتنی بهره برده و جز اخوان، دیگر شاعران در پسزمینهی شعرش حضور زیادی نداشتهاند؛ سبب شده برخی ویژگیهای جهان فردیاش در این مجموعه مجال نمود نیابد؛ با اینحال، دفتر "باغ در حصار مصائب" از منظر سازگار کردن قالب غزل با منطق شعر نیمایی نوخراسانی، از متفاوتترین مجموعههایی است که از شاعران دهههای اخیر میتوان خواند.
#محمد_مرادی
#علی_رضا_رجب_علی_زاده
#غزل_نیمایی
#شهرستان_ادب
https://eitaa.com/mmparvizan
"یک یادآوری به مناسبت ۲۵ فروردین یادروز عطار"
از مجموع ۸۷۳ غزل ثبتشده در دیوان #عطار_نیشابوری، تصحیح استاد #تفضلی، ۱۱۷ غزل تخلص "فرید" دارد. آنچنان که بر اساس نسخههای کهن مورد نظر مصحح دریافت میشود؛ هرچه از نسخههای مقدم به متاخر نزدیک میشویم؛ بسامد این غزلها افزونی مییابد. در حالی که سه نسخهی مقدم؛ به ترتیب تقدم: ۱۰۴، ۹۹ و ۹۷ مورد از غزلهایی را که تخلص فرید دارد؛ ثبت نکردهاند.
موید این وضعیت، جنگهای شعری تا سدهی هشتم است که اغلب (دست کم آنهایی که این نگارنده از نظر گذرانده)، غزلهایی را به نام شیخ درج کردهاند که تخلص عطار دارد و بهندرت غزلهایی با تخلص فرید در آنها میتوان دید.
بر این اساس، بهنظر میرسد اغلب غزلهایی که تخلص "فرید" دارد؛ سرودهی عطار نیشابوری نیست و در طول قرنها بهخطا یا عمد کاتبان به نام او ثبت شده است.
#یادروز_عطار
#یادآوری
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
"تقدیر"
قلّههای مهخیزیم، اوجمان سبکباری
ننگبادمان خواهش، دور بادمان خواری!
شرحِ غیرت مارا، با هراس میخوانند
تندران برقآسا، ابرهای رگباری
کهکشانی از شعریم، در فضای جان رقصان
جویباری از داغیم، در مسیل خون جاری
شاعریت روز افزون! ای رفیق ناهمگون!
هان بهوش تا ما را مثل خود مپنداری!
چیست زندگیتان جز، تیک و تاک ساعتها؟
خوابهای خرگوشی، خلسههای بیداری؟
عشق را چه میدانند شاعران افیونخوار؟
درد را چه میفهمند ناظمان بازاری؟
*
من تغزل زخمم بر تنم فرود آیید
تیرهای مضمونکش، تیغهای پیکاری
تشنهتشنه لبریزم، هان دمی بیا ای مرگ!
تا "نمی" لبانت را بر لبم بیفشاری
هان مرا شکوفا کن با نوازشی، تاکی
چوب خشک بیبرگی، از تبار بیباری؟
*
ما: عقابپروازیم، خیره بر زمین مردن؛
روزی شمایان باد، مرغهای پرواری!
#محمد_مرادی
#رجز
#به_رنگ_درنگ
https://eitaa.com/mmparvizan
"به یاد پروین دولتآبادی"
یکی از مباحثی که به موازات نقد و بیشتر از سوی جامعهی آفریینندگان ادبی در پاسخ انتقادها مطرح میشود؛ چارچوبمند نبودن هنر و لزوم کلیشهگریزی و ساختارشکنی برای هنرمندان است. این مقوله، راه گریزی شده که از طریق آن جامعهی خلاق ادبی خود را از دانش نقد بینیاز بداند و چالشهای نقد آثار خود را هم با مباحثی چون نوآوری، ساختشکنی و گریز از کلیشهزدگی توجیه کند. حال آن که مباحثی چون ساختشکنی و نوآوری پس از دانش هنرمند بر نقاط مقابل آنها معنا پیدا می کند؛ یعنی هنرمند باید ابتدا سنت را بشناسد تا بتواند نوآوری کند؛ باید ساختار را بداند تا آن را بشکند. بیساختاری و ساختار شکسته و ویران به معنی ساختارشکنی نیست.
حتی در صورت دانایی، باید ساختشکنی آگاهانه باشد ودر نتیجه نیز موثر واقع شود؛ برای توضیح بیشتر این مبحث، به نقد وزن در شعری از پروین دولت آبادی شاعر پیشکسوت کودک و نوجوان میپردازیم.
دربارهی تفاوت نسبی وزن شعر کودک و نوجوان با شعر بزرگسال تاکنون سخنانی مطرح شده و کسانی چون: کیانوش در کتاب شعر کودک در ایران، سید آبادی در شعر در حاشیه، سلاجقه در ازاین باغ شرقی، و شاعران کودک چون: رحماندوست، نظر آهاری و ... مباحثی را در این حوزه مطرح کردهاند که خارج از محدودهی بحث ماست.
بحث اصلی این است که بسیاری ساختارشکنی وزن عروضی را در شعر کودک و نوجوان و بهویژه در برخی گروه های سنی مجاز می دانند؛ اما چنان که اشاره شد، این ساخت.شکنی باید با دانایی، آگاهی و نتیجهبخشی همراه باشد.
از این زاویه به دفتر "گل بادام" از پروین دولت آبادی مینگریم که نخستین بار 1366 کانون پرورش فکری آن را منتشر کرده است. این دفتر به جز دو بیت مقدمه، دوازده شعر دیگر دارد که همه در دو قالب مثنوی و چهارپاره سروده شده است. شاعر در تمام مصراعهای دوازده شعر، تساوی وزن ابیات را حفظ کرده جز، در شعر "کوه سربلند" که در دو مصرع، وزن از فاعلات فاعلات فع، به فاعلات فاعلات فاعلن تبدیل میشود:
مینشست دانههای برف / نرمنرم روی پیکرش/ مخمل لطیف برف سرد/ عاقبت سپید میکند سرش/...باز مینشیند آفتاب گرم/ روی تپهها و کوه.ها/ آورد سلام کوه را/ رود نغمه خوان به شهر ما.
خلاصهی بحث این که شاعر این شعر(چارپاره) ساختار شکنی نکرده؛ بلکه وزن را از دست داده است و دلایل آن این است:
-در دیگر شعرها و حتی دیگر بندهای همین شعر نشانی از ساختشکنی دیده نمیشود.
- در کتاب و مقدمه به این ساخت شکنی اشاره نشده؛
- وزن شعر از وزن پهایی است که بسیاری از شاعران دیگر نیز در آن خطا کردهاند؛
-تغییر وزن هیچ کمکی به تقویت شاعرانگی شعرنکرده.
حاصل بحث آن که در ساختشکنی و نوآوری، رفتار ادبی باید با دانایی، آگاهانه و همراه با دلیل ادبی نتیجهبخش در اثر اتفاق بیفتد و بقیهی موارد یا بر آمده از ناآگاهی نویسندگان و شاعران است یا به جای کمک، ساختار اثر را دچار ضعف خواهد کرد.
#محمد_مرادی
#پروین_دولت_آبادی
#نقد_شعر_کودک
#وزن
https://eitaa.com/mmparvizan
"به بهانهی زادروز سیدعلی موسوی گرمارودی"
سیدعلی موسوی گرمارودی(متولد ۱۳۲۰ قم)، از ستونهای شعر معناگرا در ادبیات پس از انقلاب اسلامی است که کمتر شاعری را از منظر وسعت دانش ادبی و تسلط همزمان بر ادبیات قبل و بعد از انقلاب(در جریان شعر انقلاب)، میتوان با او مقایسه کرد.
تاثیر او بر ادبیات معاصر فارسی از اواخر دههی چهل، بر اساس اسناد موجود در تاریخ نقد معاصر جلوهگر است؛ با اینحال بیشترین نقش او را در کارنامهی شعریاش در دهههای پنجاه و شصت خورشیدی، باید رهگیری کرد.
او در کنار طاهرهی صفارزاده، دو نام شاخص جریان شعر منثور در دهههای نخست پس از انقلابند که اشعارشان در میان جریان شعر روشنفکری نیز پذیرفته شده و در تحقیقات ادبی، بارها بر سبک ویژهشان تصریح شده است.
از شاخصترین دفترهای او میتوان به "سرود رگبار" و "در سایهسار ولایت" اشاره کرد که سبک خاص گرمارودی را به مخاطبان شعر دینی معرفی کرده است.
گرمارودی در شعر سپید، از طرفی متمایل به جریان شعر زبانگرای دهههای چهل و پنجاه است و از دیگرسو به سرودههای شاملو نظر دارد و کوشیده، زبان تلفیقی این دو شیوه را با زبان شعر نوخراسانی و آثار ادبی کهن و متون دینی، در آمیزد.
علاوه بر سپیدسرودههایش، او در مثنوی و قصیده نیز جایگاهی متمایز دارد؛ تا آنجا که کمتر شاعری از همنسلانش را میتوان نام برد که در سرودن چکامههای استوار، همتراز او باشد.
از دیگر ویژگیهای اشعار او علاوه بر تنوع معنایی و استواری زبانی، میتوان به عمق معنا و رابطهی بینامتنی برجسته در اشعارش اشاره کرد؛ هرچند برخی منتقدان، زبانورزی و جلوههای کوششی ترکیبسازانه در اشعارش را، بیش از نیاز و سلیقهی مخاطب میدانند.
#شعر_فاخر_بخوانیم
#شعر_معاصر
#علی_موسوی_گرمارودی
#نقد_شعر
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan