eitaa logo
شهدای مدافع حرم
913 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1هزار ویدیو
30 فایل
🌷بسم الرب الشهدا والصدیقین🌷 🌹هر روز معرفی یک شهید🌹 کپی با ذکرصلوات ازاد میباشد ایدی خادم الشهدا @Yegansaberenn
مشاهده در ایتا
دانلود
🎙 : 🌾شهدا وسط عملیات رو تمرین کردند 🍂و ما الان معبریم در یک پیچ مهـــم تاریخی🗓 ! 🌾هر کس از (س) طلب کمک کنه؛ خانــــم دستش رو خواهد گرفت👌 ! 🍂وسط این همه و شبهه و حرف و حدیث نباید کُپـی کنیم❌ درست 📿 کنید ؛ سیل و طوفانے🌪 که اومده همه رو میبره ! 🌾مگر اینکه به کسی نظر کنه. وسط معبر کم نیاورند و اقتدا به کردند ! راست گفتند: به دوستت داریم❤️ و عمل کردند به حرفشون 🍂 نکنه ما کم بیاریم تو ! حرف ، سر و صدا نمیخرن❌ ! میخـــــــــرن ! ✨ @moarefi_shohada
☘ گاهی عشق می‌کند و بی‌سیم‌چی گردان، آشنای غریب می شود. 🍀 ، ی ساده ی گردان که حال و هوای هر را با به جاماندگان خبر می‌داد. ☘ فرمانده قلبش شد و و مناجاتش برای خــ💚ــدا . 🍀 آنقدر دعا کرد تا عاشق ، مخلص و شد. ☘ عکاس ، با دوربینی که از زیر خاک پیدا کرد ، بی‌سیم‌چی عاشق را ثبت کرد و این برگی شد از دفتر ، که این روزها دل هر آدم را می لرزاند😣 ◾️سربندش... ◾️چشم هایش که از خستگی آرام گرفته است... ◾️ و لب های خونین‌ش، که گویی هنوز هم می‌گویند... این‌ها هرکدام روضه ای است برای آنان که دنیا شده‌اند💔 🍀 او با و گریه‌هایش خالص شد برای خدا و خدا عزت نصیبش کرد و شد برای دنیا و آدم‌هایش. ☘ کاش می‌شد عکس او را بر سر در قلب هایمان بیاویزیم، تا در دنیای و کمی بندگی کنیم... و او با بی‌سیم‌ش از عشق به محبوب بگوید...😢❤️ به مناسبت سالروز شهادت 🌹 ✨ @moarefi_shohada
✨ سید حسين و يارانش براي به هويزه رفته بودند و آن روز نيز دشمن با ضرباتي كه قبلا از اين نيروهاي چريكي نامنظم خورده بود حمله بزرگي را با انبوه تانكهاي خود آغاز كرد تانكها به حدود ۵۰ متري خاكريزش رسيده بودند كه حسين از جا بلند شد و تانك را نشانه گرفت گلوله درست به وسط تانك خورد غير از حسين دو نفر ديگر هم آر_پي_جي داشتند كه دو تا تانك ديگر را هم نشانه گرفتند بقيه تانكها سرجايشان ايستادند و خاكريزها را به گلوله بستند از ميان همه ي افراد گروهها فقط او زنده مانده بود كه با قامت استوار از جا بلند شد و به خاكريز ديگر رفت ،در حالي كه دو گلوله آر_پی_جی در دست داشت.🍃 پشت خاكريز خوابيده بود و پس از مدتي اولين گلوله اش را شليك كرد در اين زمان چهار تانك به ده متري خاكريزش نزديك شده بودند اين شهيد بزرگوار تير پيكان خود را رها كرد و سه تانك باقيمانده به طرف خاكريز حسين شليك كردند و جسد پاك و مطهرش به هوا پرتاب شد و به و حقيقي خود كه همان وصال محبوب ازلي و ابدي است دست يافت🌷 نقل مي كنند پس از اشغال توسط مزدوران بعثي شخص صدام جهت بازديد منطقه به محل آمده بود هنگامي كه در مقابل ۱۲۰ نفر از بهترين و جان بركف ترين ياران امام و ياوران اسلام قرار مي گيرد از شدت خشم دستور مي دهد كه اجساد را بر زمين بخوابانند و به تانكها فرمان مي دهد كه از روي اين پيكرهاي عبور كنند‼️••• 8⃣
••|🥀|•• در سال 61 عازم جبهه شد . ایشان علاوه بر شرکت در های مختلف در جمع رزمندگان به مداحی و نوحه سرایی میپرداخت🌺 علاقه ی رزمندگان به مداحی های شهید تورجی زاده باعث شد گردان یازهرا✨ را تأسیس کنند که هر دوشنبه در جبهه ، در محل گردان و در هنگام مرخصی در اصفهان برگزار می شد🌾 5⃣
در حضورش ظفرمند سوسنگرد و بعد قله های الله اکبر را تجربه کرد. نصر در منطقه اکبر و گام بعدی مهدی میرزایی بود. 🍃⚘🍃 اما زخم ترکش دشمن باعث شد تا مدت کوتاهی در پشت جبهه به انتظار بماند. پس از بهبودی برای شرکت در طریق القدس خودش را به مقدم رساند. 🍃⚘🍃 های زیادی برا سازی شهر بستان کرد.ایشان در این عملیات بار دیگر شد و برای درمان به مشهد رفت. 🍃⚘🍃 اما روح بی قرار طاقت ماندن در شهر را نداشت هنوز زخم هایش التیام نیافته بود که خود را به رساند. 🍃⚘🍃 دلش میخواست در حمله بعدی حضور داشته باشد در ی چزابه با و همه رو متحیر کرد. 🍃⚘🍃 و به دنبال ان در فتح المبین پا به پای رزمندگان متجاوزان عراقی را به عقب راندند. 🍃⚘🍃
وقتی برای اولین بار با نیروهای رزمی خراسان سازمان دهی شدندو تیپ ۲۱امام رضا(ع)⚘ شکل گرفت در میدان های مین کار آزموده شده بود. و با عنوان گروه تخریب به کار آموزش نیروهای جدید مشغول شد. 🍃⚘🍃 در بیت المقدس و بیوض از ناحیه شانه ی راست مورد اصابت گلوله قرار گرفت و برای مداوا به زادگاهش رفت دستش صدمه ی جدی دیده بود اما 'طاقت نشستن و شنیدن اخبار جنگ را نداشت با همان وضعیت خود را به رساند و در عملیات خرمشهر شرکت کرد. 🍃⚘🍃 رمضان آزمون دشوار دیگری بود که خدا رو شکر با سر بلندی از آن بیرون آمد در این حمله که در محور انجام شد کوچکترش به رسید. 🍃⚘🍃 از همه رزمندگان خواست تا جنازه سایر عقب منتقل نشده برادرش را از روی زمین نکنند😔 🍃⚘🍃 مین در مسلم بن عقیل باعث مجروح شدن دستش شد اما پس از مدت کوتاهی از بیمارستان راهی جبهه شدو همه رزمندگان را حیرت زده کرد به خاطر وجود های فراوان در بدنش به مهدی لقب را داده بودند. 🍃⚘🍃
در والفجر مقدماتی و والفجر یک به عنوان تخریب ماموریت بزرگی را انجام داد. ایشان و گروهش با در خاک عراق تلمبه خانه های مهم منطقه را منهدم کردند. 🍃⚘🍃 #شجاعت و اش باعث شد تا به عنوان فرمانده تیپ امام موسی (ع)⚘ نیروهای تیپ را به عهده بگیرد. 🍃⚘🍃 در والفجر ۴در منطقه پنجوین و همچنین پیروز خیبر لحظه به لحظه در کنار همرزمانش جنگید. در این پیش از دیگران خود را به بصره- العماره رساند. 🍃⚘🍃 پس از ازدواج با همسری مؤمن و وفادار به امام خمینی رفت.و سپس به های جنگ بازگشت. هنوز چندماه نگذشته بود که به خانه خدا مشرف شد حج تحول بزرگی در شخصیت و روحیه ایشان پدید آورد. 🍃⚘🍃 پس از سفر بلافاصله راهی مقدم شدو میمک را کرد. و سرانجام در بیست و هشت آذر ماه ۱۳۶۳با اصابت گلوله ی مستقیم به سرش به رسید. 🍃⚘🍃
( حاج قاسم سلیمانی بر سر مزار مهدی کازرونی) 🍃⚘🍃 خيلي چيزها را بعد از شهادتش فهميديم. هيچ‌ گاه از مسئوليت‌ هايش حرف نمي‌ زد و خيلي بود. وقتي حاج قاسم سليماني به ديدارمان آمدند تازه متوجه هاي او شدیم. 🍃⚘🍃 از ابتداي جنگ تا همراه بود. از شجاعت‌ ها و رشادت‌ ها و فعاليت‌ هاي مهدي برايمان گفت. گويي در كردستان براي سر ايشان ی كلاني تعيين كرده بودند. 🍃⚘🍃 سرانجام حاج مهدی کازرونی هم در تاریخ ۱۳۶۲/۷/۳۰ در والفجر مقدماتی بر اثر اصابت خمپاره به آرزویش که همانا در راه خدا بود رسید. 🍃⚘🍃 مزار گلزار شهر کرمان 🍃⚘🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز 💠 شهید حاج مهدی کازرونی💠 🌷 صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
عضو کانون پرورشی هنری مسجد سیدالشهدا (ع) بود که در سال ۸۷ به عضویت سپاه پاسداران یگان تکاور صابرین تهران در امد که چند سالی در تهران به انجام وظیفه مشغول بود. 🍃⚘🍃 چند سالی در تهران به انجام وظیفه مشغول بود،بعد به صابرین تیپ زرهی حضرت حجت♡ اهواز منتقل و انجام خدمت می کرد. 🍃⚘🍃 در های نبرد با پژاک در شمال غرب (قلعه های جاسوسان) همچنین اشرار شرق در سیستان وبلوچستان حضور فعال داشت. 🍃⚘🍃 به روایت از پدر : به دلیل شرایط و محدودیت‌های شغلی‌ هیچ اطلاعی به ما ندادند. ابتدا فکر می‌کردیم برای انجام ماموریت در تهران به سر می‌برد. قبل از اعزام به به همراه عده‌ای از هم‌رزمانش برای مقابله با گروهک تکفیری پژاک در شمال غرب کشور و... به مدت یک سال در این مناطق حضور مستمر داشت. 🍃⚘🍃 هم طالب رفتن به ، و به خاطر دفاع از اهل بیت (ع)⚘و آرمان‌های رهبری و انقلاب♡؛ و برای حراست از مرزهای کشور از جان خود دریغ نخواهم کرد. 🍃⚘🍃
تو واحد رزمی راه اندازی کرد که حدود سه ماه از شروع جنگ در تمامی محورهای جنوب مستقر شد. 🍃⚘🍃 بالایی در اطلاعات دشمن و بینی حرکات ارتش عراق در آینده داشت. 🍃⚘🍃 سال59 به عنوان یکی از ستاد عملیات جنوب انتخاب شد. محور دارخوین و جاده ماهشهر در ثامن الائمه رو به عهده داشت. 🍃⚘🍃 قرارگاه نصر در زمان فتح المبین،بیت المقدس و رمضان بود. 🍃⚘🍃 تو مرحله سازی عملیات مصدوم شد و بیمارستان بستری شدمعلوم نبود زنده بماند یا نه به سختی حرف میزد و به برادرش میگفت سابله کارش به کجا کشید. 🍃⚘🍃 علاقه زیادی به و نیرو برای داشت‌. زین الدین از ترین افرادی هست که ایشان پرورشش داد...که لشکر بن ابی طالب بود. 🍃⚘🍃
با تشكيل بسيج، وارد بسيج شد، خريده بود كه بچّه ها با آن گشت بدهند و كارهاي پايگاه را انجام دهند. 🍃⚘🍃 روزي مادرش سخت بيمار شد و به دكتر احتياج پيدا كرد، به گفتم: با اين موتور مادر رو تا همين خيابون خاوران ببر دكتر...! ـگفت: نه ، اين موتور مال الماله نميشه! گفتم : جان! تو كه پول بنزين را از خودت ميدي گفت،ـ باشه! موتورش كه مال الماله...! با اينكه بسيج جا نداشت، موتور را به داخل حياط خانه ميآورد و بعنوان پاركينگ هم استفاده ميكرد حاضر نشد مادرش را ببرد! 🍃⚘🍃 در 16/12/62 در «خيبر» و در سرزمين «جزيره ي مجنون» همچون برادر بزرگوارش گرديد ،وتاكنون ما را چشم به راه گذاشته 😭😭 🍃⚘🍃 هنوز كمتر از ماه از اوّلين نگذشته بود كه «حميد» در حال تحصيلات سوم راهنمايي، عازم شد 🍃⚘🍃 در 22/2/62 حين «والفجر1» شد و هرگز جنازش را نياوردند😔 آنقدر خوش خلق بود كه پس از ، اقوام و نزديكان بهمون گفتند: چراغ خانه تون خاموش شد!! 🍃⚘🍃
» اوّلين بچه مون بود که در تهران متولدشد ، عجيب به كسب علم ودانش، علاقمند بود، مادرش روزي براش غذا گذاشت و گفت: ـ مادر! اين غذا براي پزشك خوبه! چيزي نگذشت كه بعد از پايان چهارم متوسّطه، در كنكور شركت كرد،امّا پيش از آنكه پاسخي بگيرد، راهي شد تا سنگر نماند، 🍃⚘🍃 او هم در 22/2/65 سال پس از ، در «والفجر5» و محلّ «فكّه» به خيل پيوست. پس از ، پاسخ اعلام شد و مجيد جزء اعلام شد!!😭😭 🍃⚘🍃 شب مراسم، بقدري شلوغ بود كه توي خيابان فرش انداخته بودند، جواد بود، به او خبر داده بودند و او آمد، همه دورش را گرفتند!! خيلي بيتابي ميكردند!! سخنران گفت: چه شده؟ چه خبر است؟ گفتند: فرزند چهارم از جبهه آمده...!!حاج آقا گفت: ببينيد اينها چه كساني هستند؟! فرزندشان شده!! باز پسرشان را راهي ميكنند؟!كه شور و حال خاصي به مجلس دست داد!! 🍃⚘🍃 پس از # مجيد فهميدند كه آنچه از حرفهاي امام(ره) خطاطي شده و به در و ديوار ميزدند، توسط خودش خطاطي شده و اينها پيش زمينه اي براي اجازه گرفتن برای بود. 🍃⚘🍃
مهدي در روز دوازدهم محرم ، در والفجر ۴ مريوان ، سال ١٣۶٢ به رسيد. 😭 مسئوليتشون طرح عمليات لشكر ثارالله بود. به همراه دوستانش براي شناسايي به منطقه ی مريوان مي‌ روند. 🍃⚘🍃 قبل از ورودش به منطقه ، به يكي از دوستانش مي‌گويد : حيفه كه آدم با يك گلوله بشه و دشمن يك گلوله خرجش كنه . بايد يك خمپاره خرج كنند. در حين شناسايي منطقه ، اي به اصابت مي‌كند. 😭 🍃⚘🍃 با اينكه از كمر نصف شده بود با دوستانش حرف مي‌ زد. يكي از دوستانش به سمت حاجي رفته و از او مي‌خواهد تا اشهدش را بگويد. حاجي مي‌گويد : اشهدم را گفته‌ ام. 😭 🍃⚘🍃 مي‌گويد : تو بچه‌ها را ببر من خودم مي‌آيم. احساس نمي‌ كرد كه نصف شده باشه. 😭 دوستانش وقتي مي‌ بينند حاجي به خوبي صحبت مي‌ كند و آه و ناله‌ اي نمي‌كند ، پتو مي‌آورند تا را از آنجا ببرند. 🍃⚘🍃 زماني كه بلندش مي‌كنند دل و روده‌ اش بيرون مي‌ريزد. 😭 براي همين مي‌گذارند در آمبولانس ، در آمبولانس هم ذكر مي‌گفت و مي‌گفت كه : من تا كي بايد منتظر بمانم ؟! بعد خنده‌ اي مي‌كند و تمام مي‌ شود. 😭 🍃⚘🍃
( حاج قاسم سلیمانی بر سر مزار مهدی کازرونی) 🍃⚘🍃 خيلي چيزها را بعد از شهادتش فهميديم. هيچ‌ گاه از مسئوليت‌ هايش حرف نمي‌ زد و خيلي بود. وقتي حاج قاسم سليماني به ديدارمان آمدند تازه متوجه هاي او شدیم. 🍃⚘🍃 از ابتداي جنگ تا همراه بود. از شجاعت‌ ها و رشادت‌ ها و فعاليت‌ هاي مهدي برايمان گفت. گويي در كردستان براي سر ايشان ی كلاني تعيين كرده بودند. 🍃⚘🍃 سرانجام حاج مهدی کازرونی هم در تاریخ ۱۳۶۲/۷/۳۰ در والفجر مقدماتی بر اثر اصابت خمپاره به آرزویش که همانا در راه خدا بود رسید. 🍃⚘🍃 مزار گلزار شهر کرمان 🍃⚘🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز 🌷 صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
ایشان در شدن چند به صورت یا نقش داشت. 🍃⚘🍃 یک بار در جریان عملیات تفحص با لودر در ارتفاع بسیار بلندی تلاش می کرد تا لودر را که نقص فنی داشت حفظ کند اما همراه آن به انتهای دره افتاد به طوری که لودر روی بدن ایشان قرار گرفت. 🍃⚘🍃 دست چپ ایشان بسیار آسیب دید، لگنش خرد شد و پایش هم صدمه دید. بشدت مجروح شد. توکلی زنگنه وشمسی پور با عجله بیل آوردند تا بتوانند جسم سنگین را از روی بدن ایشان بردارند.😔 🍃⚘🍃 در همان دقایق با آرامش فضا را مدیریت می کرد و از زیر لودر تلاش داشت تا را ادامه دهد و این روحیه عجیبش بود.😔 🍃⚘🍃 در کنار ابومهدی المهندس #شهید تفحص در های متعدد دفاع مقدس حضور داشت و به آوری های پیکر مطهر مقدس می کرد.💔 🍃⚘🍃 وبا کمک بچه های تفحص تاکنون توانستند مطهر هزار را پیدا کنند. 🍃⚘🍃
شهید جستجوگر نور گل محمدی🍃⚘🍃 در شهرستان میانه از استان آذربایجان غربی در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. ایشان #شهید هم هست برادرش از دفاع مقدس هستند. 🍃⚘🍃 از دوران خدمت سربازی وارد فعالیت شده بود، و در طول قریب به سه دهه گذشته بارها و بارها تا مرز رفت. 🍃⚘🍃 و هر بار با پر افتخار از به میدان جستجوی برگشت ، خدمت را از تا و ها و مختلف تفحص طی کرد. 🍃⚘🍃 ، ، ، ، ، چنگوله،‌ ، ،‌ ،، ، شهر، شیرین،‌ ذهاب و ارتفاعات ایران و همگی یادآور تلاشها و مجاهدت های مخلصانه است. 🍃⚘🍃
سرانجام گل محمدی، به‌ همراه همرزمش حاجی قاسمی در روز پنجشنبه 30 بهمن ماه 1399 در جریان مطهر  در عراق، در اثر برخورد با به رسیدند. 🍃⚘🍃 پیکرایشان، سوم اسفند ماه 1399 در حرم معصومه(س)⚘در جوار شهروز مظفری نیا(سرتیم محافظان سپهبد حاج قاسم‌سلیمانی خاکسپاری شد. 🍃⚘🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز 🌷 صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥عملیات کربلای 10 ◽️به مناسبت سالروز آغاز عملیات کربلای 10 در این کلیپ این عملیات غرور آفرین را مرور می‌کنیم. 🆔
پدرش در سال 1355 ایشان به دبستان دانش روستای دره‌بان كه بعد از به نام دبستان صافی نامگذاری شد ثبت‌نام كرد. 🍃⚘🍃 برایش زندگی كردن بر روی كره خاكی معنا و مفهومی نداشت و همیشه جمله «كونو لظالم خصما و للمظلوم عونا» بر زبان داشت. 🍃⚘🍃 با آغاز تظاهرات‌ها علیه نظام شاهنشاهی ،به همراه پدر و پسر عمه‌هایش یعنی حسین و حسن شهابی، در تظاهرات‌ها شركت می‌كرد و همیشه در مساجد حاضر بودند. 🍃⚘🍃 از دوران كودكی صاحب اسلامی و مذهبی و رفتارش شایسته و پسندیده بود و همین خصوصیاتش باعث شده بود كه نظر تمام مردم را به خود جلب كند. 🍃⚘🍃 با اعزام به در حصر آبادان شركت كرد و با پیروزی برگشت و باز هم نتوانست دور از زندگی كند. 🍃⚘🍃 به علاقه زیادی داشت و از آنجا كه با و بودم برای رفتن به شد و با گروهی از برادران و دوستانش راهی حق علیه باطل شد. 🍃⚘🍃 برای دومین مرحله عازم نبرد شدم و سر انجام به آنچه فكر می‌كرد و آرزویش بود رسید. 🍃⚘🍃
سرانجام حسین صافی هم در تاریخ 7/9/1360 و در سن سالگی در بستان و در طریق‌القدس به آرزویش که همانا در راه خدا بود رسید‌. 🍃⚘🍃 مزار در شهرستان جم، استان بوشهر. 🍃⚘🍃 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز 💠شهید حسین صافی💠 🌷 صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ یاعلی مدد
شهید⚘🍃 ایشان در های 175 در منطقه عملیاتی شهر نفتی زبیدات عراق حماسه آفرید. 🍃⚘🍃 در و سپس حضور داشت. در تابستان1363ش با دختر مؤمنه ای ازدواج کرد و زندگی مشترک را در خانه پدری با مراسم بسیار ساده آغاز نمود و به بازگشت. 🍃⚘🍃 او در # بدر در الهویزه حماسه ها آفرید. در همین به رسید. لذا ناگزیر برای مراسم وی به اصفهان رفت و پس از مراسم چهلم برادرش و با وجود این که قرار بود تا چند روز دیگر فرزندش متولد شود، چون دنیا و فرزند نبود و دل در گرو داشت، به برگشت و و لشکر خرازی را با اشتیاق پذیرفت و برای جاده در منطقه پیدا کرد و به همراه در این منطقه مستقر شد. 🍃⚘🍃 سرانجام  خطيبي در تاريخ 1364/3/21 در جاده خندق و مصادف  با21 ماه مبارك رمضان به آرزوی خودش که همانا  در راه خدا بود رسيد. 🍃⚘🍃
صدام حسابی از ایشان کفری بود و20تا تک تیرانداز رواجیر کرده بود برای کشتن عبدالرسول زرین، آنقدر ترکش ریز ودرشت تو تنش داشت که 60درصد از کار افتاده شده بود. 🍃⚘🍃 سرانجام هم تو خیبر به آرزوی همیشگی اش که در راه خدا بود رسید‌. 🍃⚘🍃 ●سایت دفاعی پاکستان درباره زرین می‌نویسد: زرین متولد 1941 تا 1983 جز در جنگ ایران و عراق بوده که با شلیک موفق منجر به# نتیجه (تک تیرانداز ایرانی است). 🍃⚘🍃 مزار گلستان اصفهان 🍃⚘🍃
آدمی بود که براش . می‌گفت : ما برای این روزها ساخته شده‌ ایم و حقوقمون را برای این روزها می‌گیریم و اگه می‌ خوایم باشه باید الان ظاهر بشیم. 🍃⚘🍃 در مسائل کاری خیلی بود و می‌گفت : این مسائل نباید گفته بشه. واقعا حفاظت گفتار داشت. حتی من تا زمان نمی‌دونستم درجه شون چیه و چند بار هم پرسیده بودم که می‌گفت : ما برای خدا کار می‌کنیم و گفت با اعزام ما هم موافقت شده و ان شاءالله شما هم راضی هستید. گفتم که هر چه خدا بخواد اما دلم آشوب بود. راهی بود که شاید برگشت نداشته باشه. 😭 🍃⚘🍃 وقتی که می‌خواست بره از زیر قرآن که رد شد گریه ام گرفت. گفتم : میری و بر نمی گردی. می‌گفت واقعا ؟ برای من دعا کن تا نصیبم بشه. شما رو هم شفاعت می‌کنم. و همسرم رفت. 😭😭😭 🍃⚘🍃 سرانجام محمد تقی اربابی هم در تاریخ ۱۳۹۴/۱۱/۲۳ در آزاد سازی منطقه ی نبل الزهرا به آرزویش که همانا در راه خدا بود رسید. 🍃⚘🍃 مزار شهر درق ، از توابع شهرستان گرمه ی خراسان شمالی. 🍃⚘🍃
مسیحی دفاع مقدس هراچ هاکو پیان🍃⚘🍃 در تاریخ ۱۳۴۴/۴/۱۴ در شهر اصفهان در خانواده ای مسیحی متولدشد. ۲۲ ساله و مجرد. گمنام بود.🍃⚘🍃 پیکرایشان ، چندروز پیش شناسایی شده. دوران کودکی روپشت سرگذاشت و وارد مدرسه شدوادامه تحصیل داد تا دبیرستان و دیپلم گرفت. با شروع جنگ تحمیلی ایشان هم به جبهه رفت تا از کشور دفاع کند.🍃⚘🍃 مدتی در جبهه بود که در تاریخ 20 فروردین سال 66 در کربلای 9 شرکت کرد و در این عملیات به رسید.🍃⚘🍃 این عملیات سازی منطقه باباهادی در شرق قصر شیرین بود تا این مناطق ازدست دشمن آزاد شود‌.