🍃🌺🍃
تیرماه 1365 برای گرفتن عکس از عملیات کربلای یک که منجر به آزادسازی مهران شد، عازم ارتفاعات قلاویزان شدیم....🍃🌹
در آن منطقه صدایی نظرم را جلب کرد. برگشتم...
رزمندهای با خنده گفت: «برادر، یک عکس هم از ما بگیر».😄
گفتم: «شرمنده، تعداد کمی فیلم برایم مانده، دنبال سوژهام».😐
گفت: «حتما باید شهید یا زخمی بشیم تا سوژه پیدا کنی؟»😒
با شرمندگی صورتش را بوسیدم و گفتم: «نه، برادر این چه حرفیست؛ من در خدمتم.»☺️
نشست، چفیهاش را به سر بست و با زدن عطر «تی رز» به خودش...😍 صدای خنده بچهها بلند شد.😂
عکس را که گرفتم کلی تشکر کرد.☺️
هنوز چند قدم از او جدا نشده بودم که خمپارهای کنارمان به زمین خورد....
با عجله برگشتم که او را ببینم، دیدم شهید شده است..😔
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
⭕️ شهادت ۲ نفر از عوامل گشت کلانتری ۱۳ بندر امام خمینی 🔸فرماندهی انتظامی خوزستان از شهادت دو مأمور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویری دردناک از به شهادت رسیدن ماموران نیروی انتظامی،دیشب در میناب در هرمزگان
#مدافعان_وطن جانشان را برای امنیت ایران می دهند،عدهای بیشرف هم برای اعدام تروریستها شعار آزادی می دهند
@Modafeaneharaam
تو با خندهـ🌸
دوا ڪردی
تمـام غصـه هایـم را
کـدامـ اکسیـر
جـاویدے
درون خـنده اتـ پیداستـ😍
شهیـد حسیـن معــزغلامـے🌹
#شهیـدانـه ❤️
@Modafeaneharaam
شیطنتهایش را دوست داشتم...☺️
خیلی شلوغ بود و همیشه در منزل شعر و آواز میخواند....🎤😁
یکبار که میخواستم نماز بخوانم گفتم:چقدر سر و صدا میکنی کمی آرام باش... 🍃
چون شلوغ میکرد و تمرکز نداشتم...
❤️با خنده گفت : زهره...
روزی بیاید آنقدر خانه ساکت باشد که بگویی ای کاش سروصداهای میثم بود...🌹😔
#همسر_شهید_میثم_نجفی
#مدافع_حرم
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه ❤️شـهـيـد مـدافـع حـرم❤️
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚
روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه
❤️شـهـيـد مـدافـع حـرم❤️
💚#شـهیـدمـحـمـودرضـابـیضـایـی
به روایت برادرشهید💚
🍂 #قسمت_ســیـزدهـم
خـودشکنـے مثل آب خوردن
#محمودرضا شکسته بود خودش را به راحتی#می شکست،در این خصوصیت اخلاقی در اوج بود.☺️👌
بدون اغراق می گویم که به جز مقابل#دشمن وآدمهای_زورگو،مقابل همه بندگان خدا☝️ این جور بود،#افتاده و #متواضع و #بی ادعا.👌❤️
آن قدر تمرین کرده بود که #خودکشی برایش آسان شده بود.🙂
وقتی اولین بار بعد از حدود بیست سال مربی#کاراته اش،استاد علی برپور را که سال۱۳۷۰با هم پیش ایشان تعلیم می دیدیم ملاقات کرد🙂،#خم شد و دست ایشان را #بوسید☺️،کاری که من هیچوقت برای مربـیانم نکرده بودم.☹️
حتی در برخورد با مردم عادی که شاید #سلوک بسیجی اش را قبول نداشتند هم همین طور #متواضع بود.☺️❤️
اولیل دوره #پاسداریش در تهران،از این جور برخوردهایش با مردم زیاد تعریف می کرد🍃،برخورد هایی که موجب #علاقمندی مردم به #محمود_رضا می شد.❤️
🍂 #قسمت_چهـاردهــم
صاف صاف
ازهم #پول قرض میگرفتیم، هروقت پول لازم داشتیم🍃
اگرهیچ طوری جورنمی شد،به
#محمودرضا زنگ میزدیم جور میشد.😊
این طور نبودالبته که همیشه پول داشته باشد، اما با این همه نمی گفت #ندارم.☺️
همیشه میگفت #جورمیشه،یه #شماره_کارت بده وبعدازیک ساعت پیامک
می دادکه واریز شد.😉👌
می دانستم که اینجور وقتها ازکسی برایم #قرض گرفته است.🙂
این ازخصوصیاتش بود به دفعات پیش آمده بود،هیچ وقت هم نشد که #طلبش را بخواهد☹️
.یکی دوهفته قبل ازآخرین سفرش به #سوریه پیامک داده بود که مبلغی پول لازم داردوآخرش هم نوشته بود زود برمی گرداند.🍃
چند ماه قبلش من کمی بیشترازاین مبلغ ازاو قرض گرفته بودم وقراربودتا آخر خرداد۱۳۹۳برگردانم.🍃
برایش نوشتم نمی خواهد
برگردانی بگذارمن باتو #صـاف کنم😒، بعدا درجوابم نوشت
#صافیم درحالی که نبودیم.🙁
#محمودرضا واقعا از دنیای خودش صرف نظر کرده بود.🍃❤️
#ادامه_دارد...
@modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
❤️ #قــــــرار_شبــــانه❤️ ختــــم #صلوات بـــه نیــــابت از #شهید_بساط_حسینےنیا #جاویدالاثر #درخو
جمع ڪل صلوات
❤️26,184❤️
قبول باشه از همه شما بزرگواران
و حاجت روا بشید ان شاءالله🌹
مدافعان حرم 🇮🇷
سلام🌹 شبتون شهدایـی🍃 شب " بیست و پنجم" از #چلهی_نمازشب تا شهـادت "حضرت زهـرا(س)"🕊💔 رسول خدا صلي ا
سلام🌹
شبتون شهدایـی🍃
شب " بیست و ششم" از #چلهی_نمازشب تا شهـادت "حضرت زهـرا(س)"🕊💔
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود🌹
جبرئیل آنقدر مرا به #نمازشب سفارش کرد تا اینکه گمان کردم نیکان امتم شب را نمیخوابند مگر اندکی از آن☝
دعا برای "ظهـور آقا" و خادمین کانال فراموش نشه😔💔
یاعلی مدد✋
@modafeaneharaam
برایشان زن و مرد نداشت☺️
و همیشه سعی داشتند تا در کارهای خانه کمک مادر باشند...👌
یک روز پیش از اعزام به جبهه بود و ماشین لباسشویی خراب😕
که ایشان برای اینکه زودتر کارهای خانه راه بیفتد
مشغول درست کردن ماشین لباسشویی شدند...🍃
مدتی که گذشت بسیار خسته شده بودند و من تصمیم گرفتم تا با آب پرتغالی گلویشان را تازه کنم....🍹😍
لیوانی آب پرتغال گرفتم و چون دست آقاجان کثیف بود...خودم آن را تا نزدیک دهانشان آوردم تا نوش جان کنند😋☺️
و نگاه بسیار محبت آمیز آقاجان تشکری بود که از من کردند طوری که این نگاه تا عمق وجودم نفوذ کرد و هنوز هم مشتاق آن نگاه ایشانم....🍃❤️
وقت نماز که هردو برای نماز آماده شدیم و من نمازم را اقتدا کردم🌹
و هنوز و آخرین نمازی که با هم خواندیم برایم بسیار لذتبخش و شیرین است...😊
#خاطره از عروس #شهید__شاه_آبادی
@modafeaneharaam
🍃❤️🍃
🔰ده روزی مانده بود به عید نوروز۹۶
🔸آمد که جایی سراغ نداری در وقتهای تعطیلاتی بایستم کار کنم؟
🔹گفتم:(( اتفاقا این قنادی که کار میکنم نیرو میخواد.))
▫️خب اگر من بودم قاعدتا برایم مهم بود که چقدر حقوق میدهد؛ بیمه میکند یا نه و ساعت کاریاش به چه شکل است.
🔻اولین سوالش این بود: (( سرِ ظهر میذاره برم نماز اول وقت بخونم؟))👌
🔸تا بعد از سیزدهم عید آمد مغازه.
وسط کار کلا نقل زبانش سوریه و شهادت و رفقای شهیدش بود.🌹🕊
🔹برای اینکه جو را عوض کنم.
گفتم:(( برو بابا! منم اگه برم شهید میشم.))
▫️صاحبمغازه گفت: (( محسن! اینطور فایده نداره. برو یه گونی بزرگ بیار این مجید رو کله کنیم بره.))
🔻همینطور که داشت شیرینیها را میچید داخل جعبه گفت: (( پررو میشه؛ ولی تو جنگ خودمون بودن همچین منافقایی که سرشون به سنگ خورد و رفتن و شهید شدن. یه دفعه میبینی این مجید شهید میشه و سر ما بیکلاه میمونه!))❤️
📖برشی از کتاب #سربلند
#شهید_محسن_حججی🌹🍃
#شهدا_مثل_آیه_های_قرآن_مقدسند
#شهدا_را_یاد_کنید_با_ذکر_صلوات
@modafeaneharaam
شب عروسی مان🎉 در آن گیر و دار پذیرایی از مهمان ها به من گفت
بیا نماز جماعت...☺️
گفتم : نه، الان درست نیست، آخه مردم چی می گن....😕
گفت:« چی میخوان بگن؟؟؟🤔
گفتم: می خندن به ما 🙄🍃
گفت: به این چیزا اصلا اهّمیت نده.☺️
اذان که گفته شد
بلند شد نماز بخواند....
دید همه نشسته اند و کسی از جا بلند نمی شود....😒
از همه مهمان ها خواست برای نماز جماعت آماده شوند 👌🍃
همه هاج و واج به هم نگاه می کردند.😳 نماز جماعت در مجلس عروسی؟ عجیب بود. سابقه نداشت...کم کم همه آماده نماز شدند...❤️
گفتند:«به شرط این که خود داماد امام جماعت بشه...😁
نماز جماعت را به امامت سید مسعود خواندیم....😊😍
برگرفته از خاطره همسر #شهید_سید_مسعود_طاهری
@modafeaneharaam
اومده بود مرخصي بگيره
يه نگاهي بهش کردم ، گفتم : ميخواي بري ازدواج کني ؟؟؟😍
گفت : بله ميخوام برم خواستگاري☺️
گفتم : خب بيا خواهر منو بگير...🍃
گفت :جدي ميگي آقا مهدي...
گفتم :به خانوادت بگو برن ببينن اگر پسنديدن بيا مرخصي بگير برو☺️
اون بنده خدا هم خوشحال دويده بود مخابرات تماس گرفته بود...😁
به خانوادش گفته بود :
" فرمانده ي لشکرمون گفته بيا خواهر منو بگير ، زود بريد خواستگاريش خبرشو به من بديد...😍
بچه هاي مخابرات مرده بودن از خنده...😂
پرسيده بود :چرا ميخنديد؟ خودش گفت بيا خواستگاري خواهر من...😒
گفته بودن :
بنده خدا آقا مهدي سه تا خواهر داره، دوتاشون ازدواج کردن ، يکيشونم يکي دوماهشه...😂😄
#شهید_مهدی_زین_الدین
@modafeaneharaam