حضرت علّامه (ره).mp3
2.77M
✳️ حضرت علّامه حسنزاده آملی (ره)
🔸 جنابعالی یعنی اعمال متمثّل متراکم چندین سالهات. تجسّم اعمال، همین تویی که این چند ساله، افکار و آراء و شنیدنها و گفتنها و عبادات، شده شخص جنابعالی.
🔹 احکام آن عالَم را با این عالَم قیاس نکن.
🔸 برزخ، حاجب، واسطه و حائل است. جهان و عالَمی است بین جسم و عقل، بین جسم محدود و بین عالم عقول مجرّده.
هم از اینطرف نشانهای دارد، هم از آنطرف. اوسع از این نشئه است.
مثال این عالم است در حدّش، در شکلش.
نمونهای از آن نشئه دارد که وسیعتر از این عالم است، به تجرّد نزدیکتر است، از ماده دورتر است.
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
💠 استاد صمدی آملی حفظه الله
🔸 اگر سالک، اسباب و مقدّمات سیر الی الله را که از اهمّ آنها، یکی، یافتن ولیّ صاحبدل و دیگری، سرسپردن به سیر علمی و عملی، و دیگری، رعایت طهارت در تمامی قوای انسانی است، فراهم کند، از عوالم مافوق برای انزال حقایق در او، امساکی نیست.
🔹 به تعبیر بزرگان، فاعل هرگز در فاعلیّت نقص ندارد و این قابل است که باید قابلیّتش را تامّ نماید.
🔸 ارواح تمامی انبیاء، ائمه، اولیاء و ملائکة الله در کار است و هر کسی به فراخور استعداد خویش میتواند از ایشان حقایق را بگیرد.
🔹 اگر موسوی مشرب است، از حضرت موسی(ع) میگیرد. اگر عیسوی مشرب است، از محضر جناب عیسی(ع) استفاده میکند. اگر یوسفی مشرب است، از دامن پاک حضرت یوسف(ع) بهرهمند میشود. اگر محمّدی مشرب است، از ید سراسر خیر و برکت حضرت ختمی مرتبت(ص) مستفیض میشود و لزومی ندارد که آن حضرات حتماً با جسم عنصری وجود داشته باشند تا بتوانند به مردم فیضرسانی کنند.
📚 شرح رسالهی انسان کامل از دیدگاه نهجالبلاغه/ ص ۳۴
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
💠 استاد صمدی آملی
🌺 دستور العمل نماز توبه یکشنبه های هر ماه
زمان : از اذان صبح تا اذان مغرب
🔸 اول، غسل به نیت توبه روز یکشنبه؛
🔹وضو به نیت نماز توبه( حتی اگر وضو دارید)
🔸بعد، نیت نماز توبه ، چهار رکعت نماز پشت سر هم بدون قنوت و تشهد؛
🔹در هر رکعت، یک مرتبه حمد و سه مرتبه توحید و معوذتین( سوره فلق و ناس) را یک بار، بخوانید و بعد رکوع و دو سجده؛
رکعت دوم و سوم و چهارم مانند رکعت اول
🔸در پایان دو سجده در رکعت چهارم ، تشهد و سلام
🔹بعد نماز ، هفتاد بار استغفرالله ربّی و اتوبُ اِلیه؛
بعد، یک بار( حوقله) لا حَول و لا قوة الّا بِا الله العَلیّ العَظیم بگویید؛
بعد، بگویید: "یا عزیز یا غفار اغفرلی ذنوبی و ذنوب جمیع المؤمنین والمؤمنات فانّه لا یَغفر الذّنوبَ الّا انت"؛
و تا آخر اذکار ، اصلا بدن را تکان ندهید.
🔸بعد از نماز، هفت فرشته نازل میشوند.
🔹اولی میگوید؛ انشاءالله یکشنبه آینده توفیق بشود که دوباره نماز بخوانید.
🔸دومی میگوید؛ بر اهل تو و ذریّه تو مبارک باشد.
🔹سومی میگوید؛ تمام دشمنانت از تو راضی باشند.
🔸چهارمی میگوید؛ مرگت بر اساس ایمان هست.
🔹پنجمی میگوید؛ پدر و مادرت از تو راضی میشوند هر چند غضب داشته باشند و بلکه، پدر و مادرت هم بخشیده می شوند و روزیت در دنیا و آخرت وسعت مییابد.
🔸وفات، صد سکرات دارد.
بعد جبرئیل میگوید؛ من با ملک الموت نازل می شوم که سَکرات، کمتر شود.
🔹این دستورالعمل را پیامبر(ص) در معراج از جبرئیل گرفتند.
✅ جلسه بیست و نهم؛ شب عید سعید فطر ۱۴۴۵ (ه.ق)؛ ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ (ه.ش)
@modafeanzuhur
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
#پست_شماره_۲۰:🌷✨
✍️ هدف عارف فقط خدا است :
شخص عارف ، ذات حق را برای خود ذات حق میخواهد نه برای چیز دیگری ، و هیچ چیزی را بر معرفت حق ترجیح نمی دهد و اختیار نمی کند . اینها کسانی هستند که جز خدا هیچ چیز نمی خواهند ، که اگر عارف را مخیّر بکنند و از او بپرسند که دوستی ما را میخواهی یا همه بهشت و فردوس را ، او فقط خدا را میخواهد .
🔸اگر بهشت شیرین است بهشت آفرین شیرین تر است. حتی خود عرفان را نمی خواهد .
شیخ بعداً عنوان میکند که « اگر معرفت را برای معرفت بخواهد ، قائل به ثانی شده است و محجوب از واقع است . که
«العلم حجاب الله الاکبر» وجه معنایش این است که اگر علم را برای علم بخواهد ، در واقع این علم حجاب او از حق شده است.
عارف در تمام شئوون و احوال خود ،وقف حق است و فقط او را می خواهد و با او محشور است .
📗#نمط_نهم ص ۹۸
#شرح_اشارات_و_تنبیهات
#علامه_حسن_زاده_آملی
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
📚 #کاردینال
📖 #قسمت_نود_و_پنجم
✍ #م_علیپور
*امیر
سرگرد نجاتی رو به مردی که از اتاق روبرویی بیرون اومد گفت :
- بفرما تحویل بگیر حاجی جان! اینم دو تا نیروی زبده و ناشناسی که بی خبر کلی راه رو رفتن و حسابی پلیس بازی در آوردن.
مرد میانسالی که لباس شخصی تنش بود و سنی حدود ۶۰-۶۵ سال داشت به سمت مون اومد و من و شهریار به احترامش از روی صندلی پاشدیم و سلام علیک کردیم.
دست مون رو به گرمی فشار داد و گفت :
- آقای شفیع زاده و ...؟
با خجالت گفتم :
- نعمتی هستم.
دستم رو محکمتر فشار داد. نگاه خریدارانه ای به شهریار انداخت و گفت :
- بالاخره اسمت رو " شهریار " گذاشتن؟
شهریار با تعجب نگاهی به فردی که حاجی صداش میزدن انداخت و گفت :
- کوچیک شما بله ، اما شما از کجا میدونید؟!
حاجی روی صندلی روبرویی نشست و با لبخند گفت :
- تو که خبر نداری پسر! این بابات دیوونه کرده بود ما رو از بس که صبح تا شب شعرهای شهریار رو میخوند! " علی ای همای رحمت " و "حیدربابا " رو که دیگه من از بس که بابات خونده بود حفظ بودم.
شهریار سرش رو پایین انداخت و برعکس همیشه که مشغول حرافی بود ، اینبار سکوت کرد و چیزی نگفت.
حاجی ادامه داد :
- از خانم عابدینی که اسمتون رو پرسیدم ، تا گفت " شفیع زاده " یهو برگشتم به جنگ پاوه و کردستان ... گفتم یعنی ممکنه این پسره بچه ی
" رمضان" باشه؟
آخه روزای آخر همش سر به سرش میزاشتم ، نامه ی مادرت به دستش رسیده بود و خواسته بود برگرده چون پا به ماه بود.
ما هم همش میگفتیم ان شاالله این یکی دیگه پسره و خدا دلت رو شاد میکنه و بالاخره نسلت منقرض نمیشه...!
حاجی به اینجای حرفاش که رسید خنده تلخی کرد و گفت :
- همش میگفت آخرش من مثل این دایناسورها منقرض میشم و نسلی ازم به جا نمی مونه!
نور به قبرش بباره از بس که این مرد شوخ و خوش سر و زبون بود ... !
وقتی مرخصی میرفت بچه ها دل و دماغ هیچی نداشتن ...
خلاصه که قبل عملیات کلی ازش خواستیم اسم بچه شو اگه پسر بود " شهریار" بزاره!
اونم به شوخی میگفت اگه فکر کنن درباری بودم و ترورم بکنن چی؟
وقتی شهید شد و به مادرت گفتم اسم این بچه رو حتماً شهریار بزاره ، پس همونطور شد که میخواست ... اینکه یه پسر ازش به یادگار بمونه ...!
حاجی از روی صندلی پاشد و شهریار رو که برای اولین بار با چشم گریون دیده بودمش توی بغل گرفت و شونه های مردونه شون با هم لرزید!
با تعجب وصف ناپذیری به شهریار زل زدم ...
باورم نمیشد پسری که این همه مدت باهاش زندگی کرده بودم و رفیقم بود " فرزند شهید " بوده و من بی خبر بودم!
اما هر چقدر به گذشته رجوع کردم هیچ ردی از پدرش در خلال صحبت هاش پیدا نکرده بودم.
همیشه حرفاش حول محور مادرش و خواهرای زیادش بود که از دست خودشون و بچه هاشون دیوونه شده بود ...!
قبل از اینکه بخوام با شهریار حرفی بزنم یهو صدایی ما رو به خودمون آورد ...
- سلام ...
صدف خانم بود! با تیپی کاملا ً متفاوت!
لبخندی زد و با قدردانی گفت :
- ممنون که ماشین رو آوردین!
شهریار که با دیدن صدف خانم گل از گلش شکفته بود گفت :
- خلاصه گفتیم زودتر ماشین خان داداشتون رو برسونیم نکنه یهویی از آلمان برگردن ...!
صدف خانم با لبخند گفت :
- حالا تا تک تک دروغ های ما رو در نیارین ول کن نیستین دیگه ... ؟
ماشین مال اداره بود وگرنه قابل شما رو نداشت.
سرگرد نجاتی رو به صدف خانم گفت :
- حاجی گفتن میتونید باهاشون صحبت کنید!
همون لحظه در اتاق دیگه ای باز شد و حاجی از اون بیرون اومد و سلام علیک گرمی با صدف خانم کرد و گفت :
- برای تجربه ی دوم تون ، خیلی آدم رده بالایی رو درخواست کردین ؛ اما بخاطر زحمت هایی که این مدت کشیدین و خداروشکر به ثمر نشست اشکالی نداره که صحبت های اولیه رو داشته باشین ، بعد از این وارد محیط ایزوله و بازجویی های حرفه ای میشن که خدا میدونه چقدر قراره طول بکشه ...
صدف خانم داشت به سمت اتاق روبرویی میرفت که شهریار به پوسته ی همیشگی خودش برگشت و رو به حاجی با پرویی گفت :
- حاجی جان ما این همه تو دل ماجرا بودیم ... خدایی انصاف نیست این آقای #کاردینال رو زیارت نکنیم!
بالاخره بفهمیم کی تموم این مدت پای این ماجراهای مخوف بوده ...! ظاهراً خانم مقدم طفلی رو همهمین مردک عوضی زده!
چشم هام رو بستم و نفس عمیقی کشیدم و گفتم :
- بله متاسفانه ایشون به خانم مقدم شلیک کردن ...
حاجی در اتاق دیگه ای رو باز کرد و رو به ما گفت :
- اشکالی نداره ... شما هم میتونید بیاین و از دور رصد کنید!
در حال پاشدن و به سمت اتاق رفتن گفت :
- البته مطمئنم میدونید که مثل تموم این مدت ، اطلاعاتی که میشنوید و می بینید کاملاً محرمانه هستن!
بهشون اطمینان دادیم و وارد اتاق شدیم ...
اتاقی که مثل تصویری که توی فیلمها دیده بودیم نمایی شیشه از اتاق بازجویی داشت.
👇۱
مدافعان ظهور
📚 #کاردینال 📖 #قسمت_نود_و_پنجم ✍ #م_علیپور *امیر سرگرد نجاتی رو به مردی که از اتاق روبرویی بی
صدف خانم اون ور میز نشسته بود و پرونده ی روی میز رو باز کرد و گفت :
- پس بالاخره از خودتون رونمایی کردین ...
پیرمرد بسیار پر جذبه ای که اون ور میز نشسته بود نیشخندی زد و جواب داد :
- البته باید گفت که نیروهای مثلاً زبده ی اطلاعاتی شما تماماین مدت نتونستن منو پیدا کنن ... وگرنه حداقل سالی چند بار به قول شما از خودم رونمایی میکردم!
صدف خانم خیلی جدی ادامه داد :
- این همه سال نفوذ و شرارت برای کشوری که توش به دنیا اومدین و بزرگ شدین و حتی خود همین کشور مقدمات بورسیه شما رو به خارجاز ایران فراهمکرد ... این همه خیانت برای چی ؟!
پیرمرد با خونسردی پاش رو روی پای دیگه انداخت و گفت ؟
- " نفوذ " و " خیانت " ...
تموم واژه ها معنی نسبی دارن! از نظر شما این کلمات معنی مخوفی دارن! اما من و دوستانم خیلی خوب میدونیم که علت دنبال کردن این اهداف برای ما چی بوده!
صدف خانم با نیشخند گفت :
- البته اگه منظورتون همون افکار نخ نما و پوسیده ی دشمنی های سابق تون نباشه!
ماجراهای من درآوردی مثل " هلوکاست " و " پوریسم " و چه بسا " حادثه ی ۱۱ سپتامبر و امثالهام ...! که اونقدر دروغی رو برای خودتون شاخه و پر و بال دادین که حتی خودتونم باور کردین که مسلمون ها دشمن شما هستن !
پیرمرد با نگاه نافذش جواب داد :
- تا نباشد چیزکی مردم نگوید چیزها ... همین الان هم ایران کاملاً نشون داده دشمنیش با ما هیچوقت تمومی نداره .
و ما هم هیچوقت بیکار نمیشینیم تا رکب بخوریم.
الان با دستگیری من و چند تا زیر شبکه احساس شادمانی دارین؟ گرچه خودتون خوب میدونید که سیستم بیکار نمیشینه و حتماً جواب این کارتون رو به زودی خواهد داد!
صدف خانم لبخندی زد و جواب داد :
- خودتون خیلی بهتر از من میدونید که سیستم وقتی امر میکنه فردی هویّت فیزیکی خودش رو از بین ببره ، یا قراره خودش حذف فیزیکیش بکنه ، یا تشخیص داده که این فرد دیگه کارآمدی سابق رو نداره و به مهره ی سوخته تبدیل شده!
مثه شالیکار ... شما ... و مسیح علینژادها
پس شما خیلی ساله که دیگه نقش چندانی توی سیستم ندارین! شاید خودتونم خوب متوجه شدین که قصد داشتین به هر ضرب و زوری آقای مقدم رو از ارتباط با سیستم منع کنید!
پیرمرد با نیشخند گفت :
- مقدم هیچوقت نمیتونست سرشبکه باشه!
صدف خانم خیلی مسلط پرونده رو بست ، به جلو خم شد و رخ در رخ #کاردینال گفت :
- بله همونطور که گفتن فرقه ی ضاله ی " بهائیّت " هیچوقت نمیتونستن سرشبکه باشن!
اونا فقط عمله های خوبی برای اجرای اوامر شما بودن ... مثه سگ های نگهبانی که از قلمرو شما پاسبانی میکردن و با تیکه استخوونی راضی نگه شون میداشتین ...!
تاریخ خیلی خوب شاهده که شما بودین که کتب تحریفی این جماعت رو نوشتین و احکام من درآوردی پیش روشون گذاشتین تا بتونن هر انسان فاسد و احمقی رو توی فرقه شون جا بدن!
اما خوبه بدونید که سیستم خیلی وقته که شما رو حذف کرده و خیلی خوشحال میشین اگه متوجه بشید بالاخره یکی از همین نوه های خلف تون داره جایگاهتون رو میگیره!
پیرمرد چروکی به پیشونی انداخت و گفت :
- نوه ی خلف ...؟
صدف خانم به صندلی تکیه داد و گفت :
- گرچه شما و نوکر تام الاختیارتون عطاا... بهاالدینی خیلی تلاش کردین از اون پسر خام و بی تجربه آقای مقدم که میخواستین بسازین!
اما هیچوقت نفهمیدین که این تخریب ها سر موقع خودش رو نشون داد و آقای مقدم خیلی وقته که ارتباط مستقیم خودش رو با سیستم شروع کرده بود!
و همونطور که گفتین خودش گرچه دو رگه نبود و نمیتونست سرشبکه باشه، اما به لطف شما " هادی " رو که اصالت مادر یهودی و پدر بهایی داشت رو به سیستم معرفی کرد.
هادی خیلی وقته که برای آموزش های اولیه از ایران رفته ... !
پیرمرد که مشخص بود به شدت رکب خورده بوده و اصلاً توقع نداشت به این زودی کسی جاش رو گرفته باشه ، خودش رو مغرورانه نگه داشت و جواب داد :
- تا الان سیستم متوجه دستگیری ما شده و میدونه باید چیکار کنه!
صدف خانم لبخندی زد و گفت :
- شُکر خداوند عزوجل که دشمنان ما را احمق آفرید!
چرافکر میکنید تموم نیروهایی که توی سیستم شما هستن بهتون وفادارن ...؟!
تقریباً هیچکسی از دستگیری شما با خبر نیست.
و تا وقت معین خودش با خبر نمیشه.
شاید برای همین بود که ترسیدین و فکر کردین با کشتن هُدی میتونید جلوی دستگیرشدن تون رو بگیرید؟ اما نفهمیدین که آقای مقدم خیلی وقت بود ایمانش رو از دست داده بود و برای همین ترجیح داد به جای اینکه زندان بره و چه بسا بعدش اعدام بشه ، خودش رو سپر هُدی بکنه تا گلوله های کمتری به اون بخوره و خودش هم زودتر خلاص بشه ...!
پیرمرد سری به نشونه ی تاسف تکون داد و گفت :
- مردک احمق و ترسو ... !
👇۲
مدافعان ظهور
صدف خانم اون ور میز نشسته بود و پرونده ی روی میز رو باز کرد و گفت : - پس بالاخره از خودتون رونمایی
صدف خانم که هنوز تیرخلاص رو نکرده بود گفت :
- البته کارشون برای نگه داشتن " پری" عالی بود ...
سیستم ما هم خیلی خوشحال شد که ماسک سردمدار پرستوهای یهودی ، بالاخره برداشته شد و دختر کوچیک شما رو روئیت کردیم!
ظاهراً یکی از ترفندهاتون برای افزایش نسل همین بود دیگه؟
تسلیم کردن دخترتون به مردان سیستم و بچه دار شدنش برای تشکیل سازمان مخوف و کثیف :
" یهودی های مخفی " !!
که از همون اول به عنوان آتویی از اعضای سیستم و نفوذی ها و بعد به عنوان نیروی کار و جاسوس و قاتل به دنیا می اومدن و آموزش میدیدن!
پیرمرد نگاهی مغرورانه به صدف خانم انداخت و گفت :
- پس تو دختر سردار عابدینی هستی درسته؟
و به اتیکت روی لباس صدف خانم اشاره کرد و لبخندی زد و ادامه داد :
- همون دختری که مباشر در موردش حرف زده بود که " مدیوم " بوده ... !
پس خودشی ؟
تو دخترشی که میتونه اون ها رو حس کنه و ببینه .
فکر کنم بابات هم بعد از جنگ بخاطر همین قابلیت منحصر به فردش بود که استخدام شد مگه نه ... ؟
با اون هاله ی به شدت قدرتمند و قوی!
اما تو اون هاله ی قدرتمند و قوی رو نداری برای همین خیلی راحت تحت تاثیر احضار شالیکار قرار گرفتی ...!
صدف خانم در حالی که از جاش پاشده بود مشتش رو گره کرد و گفت :
- برای اینکه آدم های کثیفی مثل شما رو بشناسم نیاز به هیچ هاله ای ندارم ... !
پیرمرد پوزخندی زد و رو به صدف خانم که در خروجی رو باز کرده بود جواب داد :
- سیستم اطلاعاتی که انقدر از بودن داخلش خوشحالی هم نفوذی های ما همچنان داخلش جولون میدن ... !
همون هایی که خیلی راحت مختصات پدرت رو دادن تا ترور بشه! گرچه اون سپر های امنیتی که چپ و راست برای خودش میخوند شنیدم اثر کرده و فقط چند تا تیر و ترکش خورده!
البته ظاهراً افلیج شده و توی خونه افتاده ...
شاید برای همینم هست که دختر جوونش رو به جای خودش وارد گود کرده ... !
صدف خانم بدون اینکه برگرده و جواب پیرمرد عوضی رو بده ، در رو بست و از اتاق خارج شد!
ادامه دارد ...
#م_علیپور
۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨آغاز پذیرش حوزه های علمیه خواهران سال تحصیلی ۱۴۰۳✨
🔸حوزه علمیه فاطمیه سلام الله علیها در مقطع سطح ۲(کارشناسی) با اعطای مدرک رسمی طلبه می پذیرد.
🔸شرایط ثبت نام:
حداکثر ۴۰ سال برای دارندگان مدرک دیپلم و بالاتر
⏱زمان شروع ثبت نام:
اول اردیبهشت ماه ۱۴۰۳
🔰راه های ارتباطی
مراجعه به سایت:
http://paziresh.whc.ir
♻️شماره تماس
09176725750
♻️پاسخگویی در پیام رسان
ایتا: 09176725750
🏢 آدرس: ارسنجان .بلوار دانشگاه.شهرک شهید رجایی.خیابان مهارت .جنب فنی و حرفهای برادران
در صفحه قدیم
نام شهر من گم بود
تا تو آمدی بانو
نام شهر من قم شد
🌺دهه کرامت مبارک باد🌺
سامانه تجربت به آدرس:
Tajrobat.net
✨آدرس مجازی قرارگاه طلاب فعال خواهر
https://eitaa.com/joinchat/2131755473Ca76844206a
#رزم_انتشار
دردیم و جز به مهر تو درمان نمیشویم
ابریم و بی نگاه تو باران نمیشویم
🦋🦋🦋
سامانه تجربت به آدرس:
Tajrobat.net
✨آدرس مجازی قرارگاه طلاب فعال خواهر
https://eitaa.com/joinchat/2131755473Ca76844206a
#رزم_انتشار
إلهی، از کتاب ها پاسخِ پرسش خواستن و حل مشکل طلبیدن، عیال سفرۀ دیگران بودن است. «یا غنیّ و یا مُغنیّ»، «یا ملیّ و یا معطی» تا کی جیره خوار این و آن باشم و در کنار خوان آنان نشینم، هر چند بر سر هر سفره رزّاق تویی.
فراز۳۵۸
#علامه_حسن_زاده_آملی
#الهی_نامه
#مدافعان_ظهور
@modafeanzuhur
4_5861786312066990285.mp3
17.29M
🔸️همه قوا در تحت فرمان نفس ناطقه هستند و نسبت به نفس وجودظللی دارند همه شئون نفس اند صرف ربط به اویند
اگر این ارتباط را برداریم از قوه بودن محو میشوند
🔸️در مقام توحید موجودات با حق تعالی همین تعبیر پیش میاد
#شرح_دروس_معرفت_نفس
#جلسه_صدوسی_و_چهارم
#درس_سی_ام
#شرح_کتاب_معرفت_نفس
#از_کتاب_معرفت_نفس
#علامه_حسن_زاده_آملی
#استاد_صمدي_آملي
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید🙏💢
💠قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی حفظه الله
🔸️ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ه.ق
🔸️جلسه بیست و ششم - شنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۳
🔸️موضوع: سیری در معارف قرآنی و روایی
#علامه_حسن_زاده_آملی
#استاد_صمدی_آملی
#ماه_رمضان #رمضان۱۴۴۵
#۱۴۰۳
#دستورالعمل #نماز_وضو #دستورالعمل_نماز_وضو #دائم_الوضو #جفا #ظلم #حاجت #حاجت_روا #نور #مشکلات #حضور #عدالت #نزاع #اختلاف #سکوت #عدالت_امیرالمومنین #قرآن
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
نکته روز:
آدمها وقتی به هم نزدیکند با صدای آروم با هم حرف میزنند ولی وقتی از هم دور میشن داد میزنن تا شخص مقابلشون صداشو بشنوه
اگه دیدید توی رابطه با همسرتون دارید داد میزنید بدونید از هم دور شدید
دقت کردی وقتی دو نفر عاشق میشن زیر گوش هم نجوا میکنند ؟ چون اونموقع در نزدیکترین حالت ممکن هستند و نیازی به داد زدن نیست
و گاهی اینقدر بهم نزدیک میشن که از چشمهای همدیگه میخونند حرف دلشون رو
گاهی هم آدمها اینقدر از هم دور میشن که میدونن صداشون به طرف مقابل نمیرسه ، اونوقت سکوت میکنند
اگر دیدی طرفت سکوت کرده ،بدون که از هم خیلی دور شدید و اگر نتونی این فاصله رو پر کنی ، اونو از دست میدی
مواظب باشید از هم دل نکنید
این جور مواقع ، غرورتون زندگیتون رو به آتش میکشه
و قطعا چراغ خونتون تاریک میشه و شبتون سیاه
عاشق هم باشید
فضائل علوی:
امام رضا علیه السلام فرمودند:
هر کس مسرور میشود که خداوند بدون حجاب به او توجه داشته باشد و او نیز بی پرده خدا را ببیند، دوست بدارد آل محمّد را و بیزاری جوید از دشمنان آنها و پیرو امام مؤمنین از آل محمّد باشد.
در این صورت روز قیامت خدا بدون حجاب بسوی او نگاه میکند و او نیز بسوی خدا بدون حجاب نگاه میکند.
منبع:
المحاسن ص۶۰
نکته مهدوی:
یکی از خوبیهای یاد کردن امام زمان عج اینه که باعث میشید امام بهتون توجه کنند
مثلا وقتی هر روز به امام زمان عج سلام میدید قطعا جواب سلام بر امام حی و حاضر واجبه و وقتی امام زمان عج بر شما سلام بفرسته قطعا سلامتی و تندرستی و گشایش در کارها قسمتتون میشه
بازم جمله هر روزه خودم رو تکرار میکنم
با شهدا رفیق باشید
و کارهاتون رو به امام زمان عج بسپارید
اگر دنبال زندگی شیرین هستی راهش همینه که گفتم
هر روز برای اومدن امام زمان عج نذر و دعا میکنیم
اگر دوست دارید جزو ١٢١۵۶ نفر باشگاه امام زمانی ها بشید
بزن رو لینک و امام زمانی شو
بسمالله
https://ppng.ir/d/3VxA
🌠آقا امیرالمؤمنینعلیهالسلام:
🌠از نافرمانی خدا در خلوتها بپرهیزید؛
زیرا همان كه شاهد است، قاضی است...
🌠 نهجالبلاغه،حکمت۳۲۴
💠 استاد صمدی آملی حفظه الله
🔹 ما وقتی به ظاهر زمین و آسمان نگاه میکنیم، فکر میکنیم تمام حقیقت آنها همین است که میبینیم، و حال اینکه آنها اسراری دارند و ما از آنها غافلیم.
به تعبیر جناب مولوی:
🔅 ما سمیعیم و بصیریم و هُشیم
🔅 با شما نامحرمان ما خامشیم
🔸 ما خیال می کنیم سنگ و چوب و گِل خاموشند و نمیبینند و نمیشنوند و نمیفهمند امّا در واقع، اين سنگ است که به ما میگوید: شما نمیبینید و نمیشنوید و نمیفهمید.
زيرا ما در حال حرف زدن و دیدن هستیم. نامحرم بودن شما با ما، باعث شده نه گوشتان بشنود و نه چشمتان ببیند. (البته مَحرَمیتِ فقهی مقولهای دیگر است)
🔹 همچنان که اگر خودتان نيز در بین یکدیگر نامحرمی پيدا کنيد او را از خود دور میکنید و حرفش را نمیشنوید. و اسرار خود را برای او فاش نمیکنید.
🔸 تفکر در نظام هستی باعث مَحرمیت انسان با عالَم می شود و موجب میشود که موجودات عالم اسرار خود را برای انسان بنمایانند.
📘 شرح مراتب طهارت/ج۱/مجلس پانزدهم/ص۲۰۴
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
#صد_کلمه_در_معرفت_نفس
#کلمه_هفتاد_و_ششم
✏️ آن كه از خواب غفلت بيدار شده است، از نامحرمان
أعنی از خفتگان و مردگان دوری گزيند و حيات ابد آرزو كند و چندان كه گرفتار به درد چشم، در يافتن چشم پزشک بر آيد، او دوصد چندان در جستن زندهی زندهكننده.
در اصحاح هشتم انجيل متی آمده است كه:
يكی از شاگردان حضرت مسيح (ع) بدو گفت:
ای آقا! مرا بار ده كه نخست بروم پدرم را بخاک سپارم.
بدو فرمود: پيرو من باش، مردگان را بگذار مردگانشان به خاک سپارند.
و در شريعت خاتم (ص) مـردی
انصاری از رسولالله پرسيد:
هرگاه جنازه و مجلس عالمی پيش آيد كدام يک در نزد تومحبوبتر است تا حاضر شوم؟
فرمود: اگر برای تجهيز و دفن جنازه كسی هست همانا كه حضور مجلس عالم برتر از حضور هزار
جنازه است.
🌿 @shakhehtoba
💠 حضرت علامه حسن زاده آملی(ره)
🔹 قوه خیال را در بیداری میبینیم که پیوسته در کار است و کارش تمثل دادن معانی است. یعنی معانی را خواه جزئی و خواه کلّی، به صورت اشیای محسوسِ جزئی در میآورد. جبلّی قوه خیال و سرشت او مُحاکات است. این قوه متخیّله هيچ گاه در بیداری آرام نمیگیرد، و در خواب نيز به کار خود است. بلکه با سَرِ آسوده و بدون مزاحم بهتر و بیشتر به کار خود می رسد. به قول ملای رومی:
🔅 می ببیند خواب جانت وصفِ حال
🔅 که به بیداری نبینی بیست سال
🔹در بیت مذکور تأمل بفرمایید.
وی میگوید که انسان در خواب مطالبی را بدست می آورد که در بیداری، به بیست سال نمیتوانست تحصیل کند. این بیت حاوی حقيقتی است و به راستی نباید این کلمات بلند را صِرف شعر دانست، بلکه باید گفت: "اِنَّ من الشِعر لحکمه" اینها حکمت است که در قالب عبارتی منظوم ریخته شد.
🔸 در اینکه بسیاری از خوابها، حکایات و تمثلات، احوال و آرای بیداری انسان است؛ مطلبی بديهی است. انسان از آنچه که هولناک است و یا بدانچه آزمند و آرزومند است، همان را در خواب میبیند.
به قول سید اشرف در نسيم شمال:
🔅 هميشه تشنه نهر آب بیند
🔅 گرسنه نان سنگک خواب بیند
🔅 برهنه خرقه سنجاب بیند
🔅 مقصّر خواب بیند تازیانه
🔅 شتر در خواب بیند پنبه دانه
🔅 گهی لُپ لُپ خورد گه دانه دانه
📘 دروس معرفت نفس/ درس پنجاه و نهم/ ص۲۲۷- ۲۲۹
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0