eitaa logo
Modiryar | مدیریار
207 دنبال‌کننده
5هزار عکس
794 ویدیو
2 فایل
• پایگاه جامع مدیریت www.modiryar.com • مدیرمسئول دکتر مهدی یاراحمدی خراسانی @mahdiyarahmadi • مشاور @javadyarahmadi • اینستاگرام https://www.instagram.com/modiryar_com • تلگرام telegram.me/modiryar • احراز ارشاد http://t.me/itdmcbot?start=modi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺تصاویر برگزیده مسابقه عکاسی محیط زیست 🔻سال ۲۰۱۹ ⓵ یک پسر در حال خوردن آب کثیف در کنیا 📸 عکس از Dharshie Wissah ⓶ طغیان رودخانه و جاری شدن سیل در بمبئی 📸 عکس از SL Shanth Kumar ⓷ درختان افتاده بر اثر فرسایش زمین در جزیره تووالو 📸 عکس از Sean Gallagher ⓸ شهر مخیکالی مکزیک از آلوده ترین شهرهای جهان 📸 عکس از Eliud Gil Samaniego ⓹ پاکسازی زیر آب از زباله ها در استانبول 📸 عکس از Sebnem Coskun ⓺ خواب زن کنار رودخانه آلوده در داکا پایتخت بنگلادش 📸 عکس از Amdad Hossain ⓻ پسری با کیسه پلاستیکی روی سرش در بورکینافاسو 📸 عکس از Aragon Renuncio ⓼ درختان جنگلی در سامرست انگلیس 📸 عکس از Ian Wade ⓽ دختری روی میز کلاس درس در بورکینافاسو خوابیده 📸 عکس از Aragon Renuncio ⓾ یک خیاط در حال دوخت تور ماهیگیری در ویتنام 📸 عکس از Tran Tuan Viet www.modiryar.com @modiryar
‌‌حمل زغال‌سنگ روی سر کارگران در بنگلادش 📸 عکس از: www.modiryar.com @modiryar
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد www.modiryar.com @modiryar
آیا ما با مواجه هستیم؟ • تحقیق اخیر حاکی است حدود ۱۰٪ از مردم، استعدادهای عالی و کافی برای مدیر شدن دارند و حدود ۲۰٪ از مردم بعضی از شایستگی های لازم برای مدیر شدن را دارند و می توان آنها را هم با کمی سرمایه گذاری آموزشی و زیر نظر مربیان خوب، به مدیرانی موفق و موثر تبدیل کرد. • این بررسی نشان داده است که فقط ۱۸٪ از مدیران موجود در سازمان‌ها از بین آن ۱۰٪ انتخاب شده اند، در حالی که این افراد به طور میانگین ۴۸٪ سود بیشتر، در مقایسه با سایر مدیران، برای سازمان شان به ارمغان آورده اند. • وقتی پژوهشگران گالوپ از مدیران فعلی سازمان ها سئوال کردند که به نظر خودشان چرا برای تصدی مناصب مدیریتی انتخاب شده اند و نسبت به بقیه چه تمایز و اولویتی داشته اند، در پاسخ با این ۲ گزینه روبرو شدند: ➊ ما نسبت به بقیه، سابقه کار و تجربه بیشتری در حرفه یا سازمان داشتیم! ➋ ما در مشاغل قبل از مدیر شدن (مشاغل غیر مدیریتی) موفق بودیم! • این دو پاسخ نشان می دهد که در انتخاب مدیران، ما به جای سنجش استعداد مدیریتی آنها، موفقیت در مشاغل غیر مدیریتی و یا طول سابقه آنها را ملاک قرار می دهیم. • در سازمان ها به طور متوسط به ازاء هر ۱۰ نفر کارمند، یک مدیر و سرپرست لازم است و از بین هر ۱۰ نفر کارمند هم یک نفر هست که استعداد برتر در زمینه مدیریت باشد. • این دو اطلاع نشان می دهد که ما با کمبود مدیر مواجه نیستیم. مشکل اینجاست که این افراد را نمی شناسیم و یا ملاحظات سیاسی و غیر منطقی اجازه نمی دهد آنها را منصوب کنیم. 🔚 سخن آخر: • اگر می‌ خواهیم سازمان‌ های موفق‌ تری داشته باشیم باید خود را به هنر شناسائی استعدادهای مدیریتی مجهز کنیم و در انتصاب شایسته ها جسارت لازم را به خرج دهیم. • از پیش داوری های متعصبانه و چسباندن برچسب های مختلف به افراد پرهیز کنیم و به جای کوچک کردن دامنه کسانی که می توانیم با آنها کار کنیم با نگاهی وسیع از بهترین و قوی ترین مدیران استفاده کنیم. www.modiryar.com @modiryar
مخزن استعداد چیست؟ یک بانک اطلاعاتی از نامزدهای احتمالی مشاغلی است که توانایی پاسخگویی به نیازهای فوری و طولانی مدت یک سازمان را دارند. برای ساختن مخزن استعداد، مدیران منابع انسانی باید اهداف شرکت را به درستی و شفافیت بدانند و آگاه باشند که برای هر یک از اهداف سازمان، نیاز استخدامی طی چند سال آینده چگونه است. آنها باید بدانند که آیا تلاش های آموزشی و مربیگری فعلی به اندازه کافی قوی هستند که بتوانند جایگاه‌های خالی داخل سازمان را در آینده پر کنند؟ • باید شامل اطلاعات مربوط به مهارت‌های فرد و نقش‌هایی که می‌تواند آنها را پر کند باشد. مخازن داخلی استعدادیابی سازمانی شامل کارکنانی هستند که توانایی یادگیری مهارتهای جدید یا پیشرفت با آموزش و مربیگری را دارند. رزومه ها و سایر اطلاعات مربوط به متقاضیان قبلی که سزاوار نگاه دوم هستند نیز ممکن است بخشی از مجموعه استعدادها باشد. باید اقدامات لازم صورت گیرد تا نامزدهای بالقوه که ارتباط اولیه با کارفرما داشته اند نیز در نظر گرفته شوند. www.modiryar.com @modiryar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این حرف دل خیلی هاست ⛱ وقتی کاری که دلت می خواهد انجام بدهی و قدرت و توان انجامش را هم داری ولی بخاطر یک سری مصلحت اندیشی ها و ملاحظات که نمی توانی یا نمی خواهی به زبان بیاوری و یا حتی بخاطر ترجیح رضایت دیگران بر رضایت خود انجام نمی دهی، گاهی سرخورده و خسته می شوی افسردگی وجودت را فرا می گیرد و مرتب با خودت غرولند می کنی. خصوصاً زمانی که این و آن تو را به ناتوانی متهم می کنند ولی تو می دانی که به خوبی می توانی ولی در وجودت، در ذهنت و در ناخودآگاه درونت چیزی وجود دارد که مانع انجام آن کار می شود، آنگاه حس می کنی در جهانی به سر می بری که آدم هایش حرفت را نمی فهمند. ⛱ گاهی در خلوت خود می‌گویی به دَرَک هر چه می‌خواهد بشود زیر همه چیز می‌زنم تمام کاسه و کوزه ها را می شکنم از خودم از آرامش وجودم چیزی مهم تر نیست، اما باز وقتی به عمل می رسد دست و پایت سست می‌شود، کلی برای خودت صغری و کبری می چینی که نکند چنین شود یا چنان. باور کنید ما می توانیم خوب هم می توانیم، اگر خراب نمی کنیم، اگر نمی شکنیم، اگر اوضاع را تغییر نمی دهیم به خاطر دل مهربان ماست. ما اهل محبت و شفقت هستیم، صبر می کنیم تا موعد ظفر فرا برسد، از خودمان می‌گذریم تا به بهتر از خودمان برسیم و گرنه خراب کردن و طومار در هم پیچیدن همچون آب خوردنی راحت است. @modiryar
🔺لال‌شو، چشمانت را هم ببند! 🔻می‌ خواهم مدیریت کنم ... 💢 پنجره‌های باز هواپیما: مهماندار هواپیما همیشه قبل از پرواز توضیحاتی می دهد مثلاً از مسافران می‌خواهد لوازم الکترونیکی خود را در طول پرواز خاموش کنند. یکی از توصیه‌هایی که سال‌ها در پروازها شنیده‌ام این است: «پنجره‌های هواپیما را به هنگام برخاستن و نشستن هواپیما باز نگه‌ دارید.» در همه این سال‌ها بارها پیش خودم فکر کردم چرا از مسافران خواسته می‌شود درپوش پنجره‌ها را باز نگه دارند، تا بالاخره دیشب در پرواز سرمهماندار خوش‌خلقی حضور داشت و از او پرسیدم او پاسخ داد: «ما از مسافران می‌خواهیم پنجره‌ها را باز نگه دارند تا بتوانند بیرون را ببینند و اگر حادثه‌ای اتفاق افتاد و تهدیدی متوجه پرواز شد، سریع ما را خبر کنند.» 💢 صنعت هوا و فضا بسیار حساس و دقیق است: مطمئنم در این صنعت، مطالعاتی انجام‌شده و مسافران در مواردی توانسته‌اند حوادث یا تهدیداتی را به کادر پرواز اطلاع دهند که باز نگه داشتن پنجره‌ها به رویه معمول تبدیل شده است. این توصیه هم‌چنین به این معناست که حتی در صنعتی به دقت و حساسیت صنعت هوایی که کادر پرواز از سلامت هواپیما مطمئن می‌شوند تا پرواز کنند، باز هم از مسافران می‌خواهند دید خود را کور نکنید و در مواقع حساسی نظیر برخاستن و فرود، با دقت وضعیت را تحت نظر داشته باشند و هر اشکالی را به مسئولین خبر دهند. 💢 وجه تسمیه: پرواز یک هواپیما به داستان مدیریت سازمان و بیش از همه به اداره کشور شباهت دارد. هر مدیر ارشدی در هر سطحی، به نفع خودش و افراد تحت فرمانش است که از آن‌ها بخواهد پنجره‌ها را باز نگه دارید و دید خود را کور نکنند؛ و به محض مشاهده هر تهدیدی، تیم اداره دستگاه، سازمان یا کشور را مطلع کنند. (برگرفته از نوشته دکتر محمدفاضلی، جامعه پژوه و ژرف اندیش معاصر). 💢 تجویز راهبردی: استاد برجسته دانشگاه استنفورد می گوید: که ما سازمان های عالی را با سازمان های معمولی مقایسه کردیم و ﻫﯿﭻ ﻣﺪرﮐﯽ ﭘﯿﺪا ﻧﮑﺮدﯾﻢ ﮐﻪ ﻧﺸﺎن دﻫﺪ سازمان‌های عالی «اﻃﻼﻋﺎت ﺑﯿﺸﺘﺮ» ﯾﺎ ﺑﻬﺘـﺮی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ سازمان‌های ﻫﻢ ﺗﺮاز ﺧﻮد داﺷﺘﻨﺪ. ﻫﺮ دو ﮔﺮوه سازمان‌ها ﺑﻪ ﻃﻮر ﯾﮑﺴﺎن ﺑﻪ اﻃﻼﻋﺎت ﻣﻨﺎﺳﺐ دﺳﺘﺮﺳﯽ داﺷﺘﻨﺪ. اما آن ها تصمیمات و واکنش های بهتر و سریع تری داشتند. ﮐﻠﯿﺪ اﯾﻦ ﻣﻌﻤﺎ ﻧﻪ در اﻃﻼﻋﺎت ﺑﻬﺘﺮ ﺑﻠﮑﻪ در ﺗﺒﺪﯾﻞ اﻃﻼﻋﺎت ﺑﻪ اﻃﻼﻋﺎت ﻏﯿﺮﻗﺎﺑﻞ اﻏﻤﺎض اﺳﺖ. سازمان‌های عالی سازوکارهایی دارند که حقایق ناخوشایند را می توانند افشا کنند و در مورد آن صحبت و تصمیم گیری کنند. آن ها می دانند كه كارمندان به دلایل مختلف تمایل دارند که واقعيات ناخوشايند را پنهان سازند. 💢 وی را پیشنهاد می‌کند: در این تکنیک، افراد اجازه دارند به تعداد محدودی هرگونه اطلاعات/دیدگاه/سیگنالی را مطرح کنند و تصمیم‌گیران موظفند که به آن اطلاعات توجه نشان دهند و سریعاً به آن رسیدگی کنند. خود وی این تکنیک را سر کلاس خود اینگونه اجرا می کند: او یک پرچم قرمز ابتدای ترم به دانشجویان می دهد و به آن ها می گوید که می توانید یک بار هر زمانی که خواستید آن را بلند کنید. اگر آنرا بلند کنید، کلاس به یک باره متوقف خواهد شد و نظر شما بیان خواهد شد. در ازای نظری که می دهید هیچ بازخواستی نخواهید شد و کاملا آزادید که نظر خود را بیان کنید و من موظفم به آن نظر شما رسیدگی کنم و پاسخ روشن دهم. 💢 دروغ های شیرین یا حقایق تلخ؛ کدام یک را انتخاب می کنید؟ شنیدن حقایق تلخ، سخت است و از آن سخت تر، بیان آن. چون کسانی که حقایق تلخ را بیان می کنند معمولا پاداشی دریافت نمی کنند. هزینه بیان واقعیات را پایین بیاورید تا در معرض اطلاعات دست اول واقعی قرار بگیرید. ناراحت شدن از یک حقیقت، بهتر از تسکین یافتن با یک دروغ است! از این منظر، راهبری هر جایی را بر عهده دارید، چه یک خانواده سه نفره، یک مدرسه سی نفره یک سازمان سیصد نفره و یا یک استان یا کشور دو نکته را باید رعایت کنیم: ➊ دید همکاران، اعضای خانواده، شهروندان و همراهان خود را کور نکنید! ➋ هزینه انتقاد یا بیان دیدگاه را پایین بیاورید به عبارت دیگر آن ها را لال نکنید! 🔚 سخن‌ آخر: بگذارید فرزندتان، همکارتان، شهروندتان، زیردست تان نیز به واقعیت ها دسترسی داشته باشد و بگذارید تحلیل و نگاه خودش را آزادانه به اشتراک بگذارد. اداره شهر کورها و لال ها ممکن است در کوتاه مدت آسان به نظر برسد اما در بلندمدت فاجعه آفرین است. بگذارید پنجره ها (دید همراهان) و حنجره ها (زبان همراهان) باز و گویا باشد تا همه خطرها را گوشزد کنند و گزینه ها را طرح کنند. آن هایی که اجازه بالا آمدن پرچم های قرمز را نمی دهند، دیر یا زود با کارت قرمز از صحنه روزگار محو خواهند شد. www.modiryar.com @modiryar
همیشه پای یک "رئیس بد" در میان است! در مقیاسی جهانی، یکی از مشکلاتی که گریبانگیر بسیاری از سازمان‌هاست، نارضایتی و بی انگیزگی کارکنان و به تبع آن عملکرد سازمانی پائین می باشد. پژوهش هایی که در سازمان های مختلف انجام شده است نیز موید همین مطلب می باشند. در کنار عوامل مختلفی که منجر به این بی انگیز‌گی می شوند؛ یکی از دلایل اصلی، وجود یک "رئیس بد" در سازمان می باشد. یک رئیس بد می تواند شغلی که دوست دارید را غیرقابل تحمل کند، می تواند از کاه، کوه بسازد و از هیچ، فاجعه بیافریند، می تواند صدای کارکنان را در نطفه خفه کند، می تواند زندگی سازمانی کارکنان را به یک جهنم تبدیل کند و ... نتایج پژوهشی که به تازگی انجام شده نشان می دهد که داشتن یک رئیس بد باعث می شود که فکر کارمندان به شدت مشغول گردد و این موضوع به زندگی شخصی آنها نیز کشیده شود تا جایی که خواب آنها را مختل کند و در یک چرخه معیوب، این کمبود خواب عملکرد شغلی و خلاقیت کارمندان را کاهش دهد. مطابق با نتایج مطالعات متعدد، کارکنان با انواع مختلفی از رئیسان بد برخورد داشته اند. در یک دسته بندی کلی، می توان ۲۰ نوع از رئیسان بد را مشخص نمود: ۱- که؛ در مورد موفقیت‌هایش مبالغه می‌کند. ۲- که؛ با ایجاد ترس حکمرانی می‌کند. ۳- که؛ همیشه از شما ناراضی است. ۴- که؛ همیشه شما را نادیده می گیرد. ۵- که؛ همه چیز را سطحی تحلیل می کند. ۶- که؛ آگاهانه دروغ می گوید. ۷- که؛ فقط به فکر خودش است. ۸- که؛ پاسخش برای تمام پیشنهادهای شما "نه، ما نمی توانیم" می باشد. ۹- که؛ مثل کودکان زود از کوره در می رود و هیجانات منفی کنترل‌نشده دارد. ۱۰- که؛ فکر می‌کند همه کارکنان، مشتریان، فضای اداری و ... متعلق به اوست. ۱۱- که؛ دائماً از همه چیز و همه‌کس شکایت می کند. ۱۲- که؛ بایستی تمام جزئیات را برای او توضیح داد. ۱۳- که؛ انتظارات تخیلی و غیرواقعی دارد. ۱۴- که؛ مرتب نظرش در مورد نحوه انجام کار تغییر می کند. ۱۵- که؛ نمی‌تواند از کنج راحتی‌اش خارج شود. ۱۶- که؛ همواره فکر می‌کند سازمان در حال نابودی است. ۱۷- _فراموشکار که؛ از اختلال نقص توجه (BADD) رنج می برد. ۱۸- که؛ حال خوب و بدش قابل پیش‌بینی نیست. ۱۹- که؛ همواره محتاج شما، همکارانتان و چیزهای دیگر است. ۲۰- که؛ دید بلندمدت ندارد. www.modiryar.com @modiryar
نقطه‌ ی حداکثر تأمل 📔 💢 زمانی به سراغ‌تان می‌آیند که مشغول نوشتن هستید، نه درحال فکرکردن. اگر قرار باشد در یک جزیره‌ی دورافتاده در وسط اقیانوس یک همراه داشته باشید، چه کسی را با خودتان می‌برید؟ همسرتان؟ دوست‌تان؟ یک مشاور؟ باهوش‌ترین استاد دانشگاه؟ یک‌نفر که سرگرم‌تان کند؟ البته که هیچ‌کدام برای بلندمدت به‌کارتان نخواهد آمد. کسی را با خود ببرید که بتواند یک قایق بسازد. 💢 : ما در زمان فکرکردن به یک موضوع، به ‌نقطه‌ای می‌رسیم که دیگر هرچه‌قدر هم که فکر کنیم، حتی یک میلی‌متر هم از این نقطه جلوتر نخواهیم رفت. از این لحظه به بعد، مقدار اطلاعات اضافی که با فکرکردن درباره‌ آن موضوع به‌دست می‌آوریم، به صفر می‌رسد. این همان لحظه‌ای است که "نقطه‌ی حداکثر تأمل" نام دارد. البته منظورم این نیست که من با فکرکردن روی مخالفم. بررسی‌کردن یک ایده حتی برای لحظاتی کوتاه می‌تواند دید فوق‌العاده‌ای به انسان بدهد. با این‌حال بازدهی این فرآیند به‌سرعت کاهش می‌یابد و شگفت‌آور است که چه‌قدر زود به نقطه حداکثر تأمل می‌رسیم. البته ممکن است لازم شود کمی هم به خودتان بدهید تا احساسات گذرا، بی‌جهت روی تصمیم‌تان تاثیر نگذارند. اما بعد از آن، فکرکردن، شما را از نتیجه‌ای که گرفته‌اید جلوتر نخواهد برد. اگر به اطلاعات جدید نیاز دارید، بهتر است دست‌به‌کار شوید. اگر را یک چراغ‌قوه‌ جیبی در نظر بگیریم، عمل‌کردن مانند یک نورافکن به‌معنای واقعی کلمه است. به‌محض اینکه به یک جایگاه جدید و جذاب رسیدید، می‌توانید مجددا چراغ‌قوه‌ خود را روشن کنید. 💢 اما چرا ما عادت داریم بیش از اندازه روی مسائل فکر کنیم، بسیار فراتر از نقطه‌ حداکثر تأمل! چرا؟ چون این‌طور راحت‌تر است. خیلی ساده‌تر است که روی مسائل فکر کنیم تا این‌که ابتکار عمل آن‌ها را به‌دست بگیریم. گمانه‌زنی لذت‌بخش‌تر از عمل‌گرایی است. مادامی که هنوز درحال سبک‌سنگین‌کردن گزینه‌های‌تان هستید، احتمال شکست صفر است؛ اما به‌محض این‌که وارد عمل می‌شوید، خطر شکست‌خوردن به‌مراتب بیشتر خواهد بود. به‌همین دلیل است که مردم فکرکردن و تحلیل‌کردن را ترجیح می‌دهند. 💢 می‌گوید: برای اینکه بدانید می‌خواهید چه چیزی بکشید، باید دست‌به‌قلم شوید. در مورد امور زندگی‌تان هم همین‌طور است. برای اینکه بدانید چه می‌خواهید باید دست‌به‌کار شوید. این مطلب ممکن است تلنگری به شما بزند ولی حواس‌تان را جمع کنید که صرفا با فکرکردن به یک زندگی خوب، به آن نمی‌رسید. 🔚 سخن آخر: لطفاً دفعه‌ بعد که می‌خواهید تصمیم مهمی بگیرید، به‌دقت روی آن فکر کنید، اما فقط تا مرز نقطه‌ حداکثر تأمل. غافلگیر خواهید شد از اینکه چقدر زود به نقطه‌ حداکثر تأمل می‌رسید. به‌محض رسیدن، چراغ‌قوه‌ خود را خاموش و نورافکن را روشن کنید. این روش هم در محل‌کار و هم در خانه به‌کارتان خواهد آمد؛ چه مشغول سرمایه‌گذاری روی حرفه‌تان باشید، چه دنبال بهبود زندگی عاشقانه‌تان. www.modiryar.com @modiryar
آنچه در مورد عمروعاص کمتر شنیده اید 💢 نَسَب عمر و عاص: ▪️عمروعاص یکی از چهره‌های حیله گر و فرصت طلب است. مادرش كنيزكى بوده كه «عبداللَّه بن جذعان» او را خريد و آزاد كرد. بسيار زناكار بود و ابولهب و امية بن خلف و هشام بن مغيره‏ و ابوسفيان و عاص بن وائل در طهر واحد با او زنا كردند و او به «عمرو» آبستن شد. چون بار بگذاشت هر يك او را دعوى دار شدند. ▪️آخر حكم به «نابغه» گذاشتند او «عاص بن وائل» را اختيار كرد (علی رغم این که ابوسفیان می گفت عمرو از صلب من است و به او شباهت داشت). به او گفتند: پسرت به «ابوسفيان» شبيه ‏تر است. چرا «عاص» را برگزيدى. گفت بخيل است و «عاص» نفقه نيكوتر دهد! بدین ترتیب عاص به عنوان پدر عمرو انتخاب شد. 💢 عاص بن وائل کیست؟ ▪️عاص بن وائل همان عنصر مشرکی است که بعد از فوت قاسم پسر پیامبر (ص) به آن حضرت طعنۀ بسیار زشتی زد (او را العیاذ بالله، و "دم بریده" خواند. یعنی کسی که نسلی (پسری) ندارد تا راه او را ادامه دهد) که به دنبال این طعنۀ زشت سورۀ کوثر نازل شده و آیه آخر آن در مذمت این شخص یعنی عاص بن وائل می باشد. 💢عمروعاص در زمان پیامبر(ص): ▪️عمر زمان (ص) چهره منفور و پلیدی بود که۷۰ بیت شعر سروده که کودکان مکه وقتی ایشان را می دیدند آن شعرها را می خواندند و موجب آزار حضرت می شدند از این رو پیامبر دعا کردند: «خداوندا عمرو مرا هجو کرده ولی من شاعر نیستم تا پاسخ سخنش را به شعر گویم پس او را در برابر هر یک از حروف شعرش هزار بار لعن کن» ▪️بزرگان قریش گروهی را به سرپرستی عمروعاص به حبشه فرستادند تا از نجاشی بخواهد مسلمانانی را که برای گریز از دست مشرکان به هجرت کردند، تسلیم کند ولی نجاشی نپذیرفت و دست خالی بازگشتند. عمروعاص در سال ۷ هجری مسلمان شد و به این شرط که بدهی های گذشته اش بخشیده شود، با رسول خدا(ص) بیعت کرد. 💢 با على(ع) كى شود مخنث دوست؟ ▪️با اين نژاد و نسب عجب نباشد اگر دشمن‏ ترين خلق باشد با رسول خدا و على ‏مرتضى. و قضيه ارتداد و مبارزات او با اميرالمؤمنين(ع) در و كشف عورت كردن و حيله او در رفع مصاحف و قصه تحكيم او هر يك در جاى خود به شرح رفته و او و معاويه بسيار خون به دل نازنين اميرالمؤمنين‏ كردند. 💢 چگونگی مرگ عمروعاص: ▪️اول شوال عمروعاص در مصر مرد. از «عبداللَّه بن عباس» نقل ‏است كه گفت: هنگام به عيادتش رفتم و گفتم اينك مرگ تو، فرا رسيده و مردى خردمندى. بگو تا چگونه ‏اى. گفت: آسمان را مى‏ نگرم كه معلق است بر سر من و من در ميان اين‏ هر دو چنانم كه در چشمه سوزنم. ▪️در تاريخ است كه «عمروعاص» در هنگام مرگ خود مى‏ گفت: چنان ‏است كه كوه رضوى را بر گردن من حمل داده ‏اند و در درون من شوك و خار است و مرا از سوراخ سوزن بدر مى ‏برند. 💢 سخنان عبرت آموز هنگام مرگ! ▪️ مورّخ معروف می گوید: هنگامی که مرگ او فرا رسید، به فرزندش گفت: ای کاش پدرت در غزوه «ذات السلاسل» (در عصر پیامبر اسلام) مرده بود! من کارهایی انجام دادم که نمی‌دانم در نزد خدا چه پاسخی برای آن‌ها دارم. آنگاه نگاهی به اموال بی‌شمار خود کرد و گفت: ای کاش به جای اینها، مدفوع شتری بود، ای کاش سی سال قبل مرده بودم! ▪️دنیای را اصلاح کردم و دین خودم را بر باد دادم! دنیا را مقدّم داشتم و آخرت را رها نمودم، از دیدن راه راست و سعادت نابینا شدم، تا مرگم فرا رسید. گویا می‌بینم که معاویه اموال مرا می‌برد و با شما بدرفتاری خواهد کرد. یعقوبی می‌افزاید: وقتی «عمروعاص» مُرد، معاویه اموالش را مصادره کرد، و این اوّلین مصادره بود که توسّط معاویه نسبت به اطرافیانش انجام پذیرفت. www.modiryar.com @modiryar