کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بیان آیات سوره قریش□ □بررسى قول به #وحدت سوره (فيل) و (ايلاف) و سوره (ضحى) و (الانشراح)□ □و #رو
□حال به #وضع يك يك اين روايات مى رسيم: اما روايت #ابى_العباس، روايتى است #ضعيف؛
چون در آن #رفع شده، يعنى راويان #وسط حديث افتاده اند.
□و اما روايت #زيد_شحام #غير از سند #تهذيب به #دو سند ديگر روايت شده، #يكى باز در تهذيب است كه شيخ به سند خود آن را از #ابن_مسكان از #زيد شحام نقل كرده كه گفت: با امام #صادق (عليه السلام) نماز خوانديم، در #نمازش سوره (#والضحى) و(#الم نشرح) را خواند.
و سند روايت #دوم زيد شحام عبارت است از #ابن_ابى_عمير از بعضى از راويان #شيعه از زيد شحام كه گفت: به امامت امام #صادق (علیه السلام) نماز خوانديم، در ركعت #اول سوره ( #والضحی)، و در دومی( #الم_نشرح) را خواند.(۳)
@mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیه (۳) سوره قریش□
#تفسیرالمیزان
□فليَعبدوا رَب هذا البَيت(۳)
□حرف ( #فاء) در #آغاز جمله (فليعبدوا) در اصطلاح #ادبيات براى اين آمده كه مطلب بويى از #شرطيت را داشته، يعنى جا داشته كسى #توهم كند كه #پرستش رب اين بيت لابد #شرايطى دارد كه با بودن آن شرايط #بايد رب اين بيت را پرستيد، و با نبودنش نپرستند.
□براى #رفع اين توهم مى فرمايد:
(اگر در #گذشته چنين كرديم و چنان شد و شما چنان بوديد و چنين شديد، كارى به گذشته نداريم، گذشته هر چه بوده بايد #امروز رب آن بيت را #بپرستيد، كه شما را با ايام #دو رحلت مأنوس كرد، در اين وظيفه هيچ شرطى در كار نيست).
و يا بويى از #تفصيل را داشته، يعنى جا داشته توضيح دهد در چه حالى رب اين بيت را بپرستند، و در چه حالى نپرستند، و اين #دو حال را از يكديگر جدا كند، چون جاى چنين #توهمى بوده، فرموده: نه، تفصيلى در بين #نيست، در هر حالى كه پيش بيايد بايد رب اين بيت را بپرستيد، پس حرف فاء در اين آيه نظير حرف (فاء) در آيه (ولربك فاصبر) است.
□و #حاصل معناى آيات #سه گانه اين است كه #قريش بايد رب اين بيت را بپرستد، بخاطر اينكه رب اين بيت ايشان را با #دو رحله #تابستانى و #زمستانى مانوس كرد، تا هم #گردونه تجارت و زندگيشان بگردد، و هم در #وطن ايمن باشند.
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_دروس_معرفت_نفس □۳- #کرکس: #لاشخور؛ را هم #ذبح کن؛ لاشخور و میته خور که این و آن را می دَرَد
#شرح_دروس_معرفت_نفس
□وقتی این چهار #عادتِ شاخص #لجن_خوری؛ #زیبائی_طلبی؛ #لاشخوری و #شهوت_پرستی را با تمام #شئون گوناگون این چهار #صفت غیر انسانی به نام #صفات_حیوانی، و با تمام مراتبش از خود دور بفرمایید، این می شود #تولد_ثانی شما، می شود #ولادت_دوم، می شود #خروج_از_عادت!
□این، از عادت به در آمدن است، این، از عادت بیرون آمدن است. با این خروج از عادت حالا به #نظام_هستی بپردازید، ببینید چه زیباست، و انسان فکر نمی کند که عالَم فقط برای همین #رفعِ شهوت_هست ... یا تمام عالم دست به دست هم داده اند که برای من #زیبایی ظاهری بیافرینند که من فقط از زیبایی های ظاهری ام برای امور #حیوانی ام بهره بگیرم! اینطوری نخیر!
□وقتی از صفاتِ حیوانی درآمدیم و به حیاتِ انسانی رسیدیم می بینیم عجب! عالَم چیز دیگری بود؛ مثل اینکه عالَم غذا و سفره ی چیده شده برای #عقل ما بود...
□می خواهید به حیاتِ طیبۀ انسانی راه یابید؟ راهش این است که #محییِ_عظمِ_رمیم باشید، صفاتِ حیوانی را در خود خُرد کنید، له کنید، یعنی #صفات_حیوانی میرانده شود، از میته بودنِ حیوانی بدر آئید.
□تا می رسد به اینجا که اگر جنابِ عارف بخواهد به حقیقت، سرّ #اسمِ_محییِ_عزمِ_رمیم را مسّ کند (نه اینطور که شبانه روز #تسبیح به دست بگوید و عدد اسم محیی را یاد بگیرد و یا محیی یا محیی بگوید، که البته این نیز خوب است)، باید حقیقتا خود را به حیاتِ انسانی زنده کند.
□اگر حقیقتا به شهوت های حیوانی تن در ندهد (غیر از حد مجاز)، معلوم است که در حالِ مسّ اسمِ شریفِ #محیی است.
□اگر کسی لجن خوری، زیبائی طلبی، لاشخوری و شهوت پرستی را از خود دور کند و #حقایق زیبای ایمانی را و اسرارِ وجودیِ عالَم را به خود تلبُّس کند که آن حقایق را پیدا کند، در حال یافتن و چشیدن و مسّ اسم شریف محیی است.
□در مقابل لجن خوری #حلال_خوری کند نه #حرام_خوری. حرام خوری را به انحای گوناگونش از خود دور کند، فقط مالِ حرام مطرح نیست؛
□چشمی که به زنِ نامحرم نگاه می کند حرام خور است، گوشی که صدایِ ناهنجار می شنود حرام خور است، لامسه ای که بدن #نامحرم لمس می کند حرام خور است، چون قوۀ #لامسۀ او غذا می خواهد و غذای او مسّ حلال است نه مسّ حرام! و ... ،
□این حس ها غذا میخواهند کسی انکارِ نیازشان نمی کند بلکه از راه درست. اگر شخص از امور #حرام دوری کرده و روی بسوی #حلال الهی آورد این شخص در حالِ مسّ اسمِ شریفِ محیی است.
□○شرح دروس معرفت نفس
استاد صمدی آملی○□
@mohamad_hosein_tabatabaei