eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□●حضرت آیت الله بهجت قدس سره●□ □●از خدا می خواهیم توسط انبیا و اوصیائش و وصی حاضرش که در پیش عارفین حاضر است که ما را منحرف نکند از خدایی بودن و از خداییان و از وسائط امداد خدا، ما را منحرف نکند، □●بصیر و بینا بکند، خودشناس باشیم، خودی ها را بشناسیم خدایی ها را بشناسیم، آن وقت خلاف اینها هم شناخته می شوند. □●بیانات آیت الله بهجت قدس سره در دیدار با طلاب حوزه علمیه قم●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□ریشه تمام رذایل اخلاقی یک قسمت مهمش به برمیگردد. یعنی چون شخص دچار است حسود بار می آید؛ چون دچار است بخیل بار می آید، ریاکار بار می آید □چون دچار است متصّف به صفت عجب می شود کبر می شود، غرور او را می گیرد چون متصف به صفت است غیبت می کند، دروغ می زند، □حالا یا اوصافی در شخص براساس او ریشه می دواند و یا براساس آن صفات و افعال و آثاری از شخص بروز می کند که این افعال و آثار و اعمال در مقابل آن چه را که کرامت انسانی است به عنوان یک اوصاف پست و اوصاف رذیله محسوب می شود. □درازایش آنهایی که به فضایل اخلاقی متصف می شوند سرّش این است که در درونشان از بیرون می آیند و همان مقداری که به و نیکو اتصاف پیدا می کنند به همان مقدار می بینی که در به حقیقت علم می رسند. □تعبیر خیلی بلندی دارد مرحوم حکیم مَتاله است و اگر این جمله را به بنده و جنابعالی می دادند یا به دست ادیبی و محقق می دادند و می گفتند این جمله مال کیست؟ شاید خیلی ها بگویند آقا ظاهراً باید یک حدیثی از احادیث اهل بیت باشد. □○رمضان۸۹ ○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #قدر_انسان... قسمت ششم استاد علی صفایی حائری●■ ■●این سوالهایی که از اسلام و خدا و هستی می‌شود،
■● ... قسمت هفتم استاد علی صفایی حائری●■ ■●انسان باید بر اساس استعدادهایش شکل بگیرد، نه بر اساس هوس‌هایش. و با این دید کسی می‌تواند به شکل دادن انسان دست بزند که از استعدادهای او و از قلمرو استعدادهایش آگاهی داشته باشد. ■●عاشورا، ص ۲۴●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#خطبه_ی_فدکیه (قسمت اول) □○الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا أَنْعَمَ: حمد آن خدای واحد را، ذات مقدس احد
□○ (توحید: قسمت دوم)○□ □○وَ الثَّنَاءُ بِمَا قَدَّمَ: و ثنا شايسته‌ي خداست؛ برای خداست، به اعتبار آنچه از پيش انجام داده است. □○گفت: ما نبوديم و تقاضامان نبود/ لطف تو ناگفته‌ي ما مي‌شنود. خدای متعال پیشاپیش کارها را انجام داد. □○مِنْ عُمُومِ نِعَمٍ ابْتَدَأَهَا وَ سُبُوغِ آلاءٍ أَسْدَاهَا وَ تَمَامِ مِنَنٍ وَالاهَا؛ آن کارهایی که خدا از قبل انجام داد چه چیزهایی است؟ از عموم نعمت‌هايي كه خدا آفرید مِنْ عُمُومِ نِعَمٍ ابْتَدَأَهَا آن نعمت هایی که خدا ابتدا كرد. يا مُبتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبلَ استِحقاقِها: اي خدايي كه پيش از آنكه استحقاقي ايجاد شود تو ابتدای به نعمت كردي. وَ سُبُوغِ آلاءٍ أَسْدَاهَا: و نعمت‌هاي فراواني كه خداي متعال به انسان عطا كرد، وَ تَمَامِ مِنَنٍ وَالاهَا: و تمام منّت‌ها و نعمت‌هايي كه خدا متوالي و پي در پي عطا كرد. □○جَمَّ عَنِ الإِحْصَاءِ عَدَدُهَا: تعداد آن نعمت‌ها و لطف‌هاي الهي فراتر از حوصله‌ي شمارش و شمردن است.قرآن فرمود: إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها: در واقع كلام اهل بيت بازگوي كلام قرآن است □○وَ نَأَى عَنِ الْجَزَاءِ أَمَدُهَا: آنچه خدا انجام داد فراتر از آن است كه كسي بتواند پاداش کرده های خدا را بدهد؛الطاف الهی فراتر از آن است که کسی بتواند آن را بجا بیاورد؛ یا عطای متقابلی بتواند انجام دهد؛ هیچ کس از عهده ی ادای حق خدا بر نمیاد. □○وَ تَفَاوَتَ عَنِ الإِدْرَاكِ أَبَدُهَا: و آنچه نعمت خدا عنایت كرده تا ابد در دسترس ادراك‌كنندگان قرار نمي‌گيرد. هيچ‌كس تا ابد هم نمي‌تواند پي ببرد، که همه‌ي عطاهاي خداوند چيست؟. □○وَ نَدَبَهُمْ ِلاسْتِزَادَتِهَا بِالشُّكْرِ ِلاتِّصَالِهَا: و خدای متعال مردم را دعوت كرد تا با شكر كردن نعم الهي زمينه را براي دريافت نعمت‌ هاي جديدتري فراهم كند. □○وَ اسْتَحْمَدَ إِلَى الْخَلائِقِ بِإِجْزَالِهَا: و خداي متعال با آن نعمت های جزیل و فراواني كه به خلائق داد، راه ثناگويي را براي مردم باز كرد. يعني اين نعمت‌ها بهانه‌اي شدند كه خلق به سبب و اعتبار اينها به خداي متعال بپردازند. □○وَ ثَنَّى بِالنَّدْبِ إِلَى أَمْثَالِهَا: خداي متعال با دعوت كردن به سوي نعمت‌هاي خودش، نعمت های خودش را فراوان‌تر كرد. □○وَ أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ: و من فاطمه‌ی زهرا شهادت مي‌دهم كه هيچ خدايي جز الله نيست و او واحد است و شريكی ندارد. كه شايد اين سه، لا اله الاّ الله، وحده، لا شريك له اشاره به سه مرتبه‌ي توحيد باشد، یکی ، یکی و یکی هم . □○كَلِمَةٌ جُعِلَ الإِخْلاصُ تَأْوِيلَهَا: اين كلمه لا اله الاّ الله كلمه‌ي بزرگي است كه را تأويل اين كلمه قرار داد؛ يعني كسي كه خالصانه براي خدا رفتار می کند و زندگي مي‌كند، زندگي‌اش تبلور لا اله الاّ الله است، موحدّ حقيقي است. □○وَ ضُمِّنَ الْقُلُوبُ مَوْصُولَهَا: و دل‌ها را هم خداي متعال متضمّن وصل، وصال به اين كلمه‌ي توحيد قرار داد، □○وَ أَنَارَ فِي التَّفَكُّرِ مَعْقُولُهَا: و خدای متعال اين حقيقت توحيد را در برابر انديشه‌هاي انسان كاملاً روشن و شفّاف و نوراني قرار داد؛ كه انديشه‌ها بتواند راه به اين حقيقت توحيد ببرند، □○الْمُمْتَنِعُ مِنَ الأَبْصَارِ رُؤْيَتُهُ: و ديدن خداي متعال با چشم‌هاي بدن (ظاهري) محال است، □○وَ مِنَ الأَلْسُنِ صِفَتُهُ: و با زبان هم كسي نمي‌تواند حقّ وصف الهي را ادا كند، □○وَ مِنَ الأَوْهَامِ كَيْفِيَّتُهُ: و وهم و خيال هم راه به درك چگونه بودن و کیفیت خدا ندارد. ادامه دارد... □○استاد مهدی طیب- جلسه ۱۲ آذر ۸۳○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●" رایحۀ دروغ "●□ □●شکسپیر در داستان شاه لیر، آنجا که پادشاه از سه دختر خویش می پرسد مرا چه اندازه دوست دارید آن دو دختر اول سخنانشان اگر چه خوش آب و رنگ است که ما تو را به اندازه قطرات باران و ریگ های بیابان و برگ های درختان و بیش از آن دوست داریم، اما خود همین مبالغه گویی آنها را رسوا می کند و شکسپیر خوب می دانسته است که دروغگو چگونه سخن می گوید و یکی از نشانه های دروغ این است که کلمات بیش از اندازه و غیر ضروری در آن وارد می شود □●اما آن دختر سوم که به راستی پدر را دوست می داشت در کم ترین کلام، قوی ترین رابطه را بین خود و پدر بیان کرده و گفته است من تو را به آن اندازه که پیوند پدری و فرزندی اقتضا می کند دوست می دارم نه بیشتر و نه کمتر. □●اما برای آن پدر مغرور وغافل که نفسش منتظر شنیدن سخنان مبالغه آمیز است رایحۀ دروغ دو دختر بی وفا را به علت زکام خودبینی استشمام نمی کند و لطف سخن دختر سوم را که در کلمۀ " پیوند " خود را پارۀ جگر و دل و جان پدر دانسته در نمی یابد، ولی شکسپیر با نهایت استادی سخن هر گوینده ای را با طبع و نیّات او هماهنگ کرده است... □●برگرفته از کتاب " در صحبت قرآن " به قلم حسین الهی قمشه ای●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●■ ■حتّی یک ساعت به فکر رزقت نباش، به دنبال کسب و کار هم که میروی، بدان که در رزق، فاعل تام، خدای متعال است، انَّ اللهَ هُوَ الرَّّزّاقُ ذُوالقُوَّةِ المَتینُ: هرآینه خداوند همان روزی‌دهندهی نیرومند و محکمکار است. ■رزق دو گونه است؛ یکی آنکه تو را طلب میکند و یکی آنکه تو در طلب او هستی و عاقبت به تو نمیرسد، جز آنچه در طلب توست. رزق روحی هم همین‌طور است. ■●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●پیام علامه طباطبایی به مردم و مسئولان نظام●■ : ■●مرحوم علامه فقید استاد طباطبایی رفع الله فی الجنان مقامه در مصاحبه‌ای که از طرف صدا و سیما پس از ارجمند و برادر گرامیمان شهید شیخ مرتضی غفرالله له با او نمودند و در آن مصاحبه بر مرحوم شهید بسیار گریسته بود؛ چون در پایان مصاحبه از استاد خواستند برای مردم بدهد فرموده بود: ■□" پیام من این است که به در اسلام کاری را ندهید که در برابر موجب اسلام باشد " ■●رساله نکاحیه ، ص۱۹۴●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●عارفان شیعه: حاج محمّد اسماعیل دولابی●■ ●ولادت: ۱۲۸۲ هـ.ش محلّ ولادت: تهران ●وفات: ۹ بهمن ۱۳۸۱ ه.ش ●محلّ دفن: حرم حضرت معصومه علیها السّلام، صحن عتیق، مقبره ۲ ●استاد عرفان: محمّدجواد انصاری همدانی ■●پدر بزرگوارش معتمد محل و منزلشان همواره میزبان علما و برجسته‌گان بود. در جوانی به شغل کشاورزی اشتغال داشت و از همان ابتدا آثار لطف و عنایت حق به ایشان نمایان بود. ■●جذبه‌ی محبّت اهل بیت علیهم السّلام همواره دلیل و راهنمای او بود و این محبّ صادق را با مشاهد مشرّفه و مجالس خاندان عصمت و طهارت علیهم السّلام مأنوس ساخته بود. ■●در شرح سابقه‌ی سلوکی ایشان در مقدمه کتاب مصباح الهدی از زبان آن بزرگوار ذکر گردیده است: ■●«اوّل، اهل عبادت، ‌مسجد رفتن، محراب ساختن و امام جماعت بردن بودم. بعد اهل توسّل به اهل بیت علیهم السّلام و گریه و عزاداری و اقامهی مجالس ذکر اهل بیت علیهم السّلام شدم. تا اینکه در پایان به شخص برخوردم و به او [آیتالله شیخ محمّدجواد انصاری همدانی] دل‌ دادم و از وادی توحید سر در آوردم. خداوند لطف فرمود و در هر یک از این کلاسها افراد برجسته و ممتاز آن کلاس را به من نشان داد، ولی کاری کرد که هیچ جا متوقّف نشدم، بلکه تماشا کردم و بهره بردم و عبور کردم تا اینکه به وادی توحید رسیدم. در طول این دوران همیشه یکّهشناس بودم و به هر کس که دل میدادم، خودم و زندگی و خانوادهام را قربان او میکردم تا اینکه خود او مرا به بعدی تحویل میداد و من که وی را بالاتر از قبلی میدیدم، از آن پس دور او میگشتم» ■●«به هر تقدیر، همهی عنایاتی که به من شد، از برکات امام حسین علیهالسّلام بود. از راه سایر ائمّه علیهم السّلام هم میتوان به مقصد رسید، ولی راه امام حسین علیهالسّلام خیلی سریع انسان را به نتیجه میرساند. چون کشتی امام حسین علیهالسّلام در آسمانهای غیب خیلی سریع راه میرود. هر کس در سیر معنوی خود حرکتش را از آن حضرت آغاز کند، خیلی زود به مقصد میرسد» ■●عشق و ارادت خاصّی به حضرت سیّدالشهداء علیه السّلام داشت. از خودشان نقل است: «یک بار بعد از گریه کردن بسیار بر امام حسین علیه السّلام آمدم ایوان جلو اتاق دراز کشیدم؛ ناگهان دیدم ملائکه فوج فوج از آسمان می‌آیند و داخل سینه‌ی من طواف می‌کنند و بر می‌گردند!» ■●سالیان متمادی مجالس او محفل انس و محبّت و مورد توجّه و اقبال عموم تشنگان معنویّت و اخلاق بود؛ او با زبانی ساده و شیوا مطالب عرفانی و اخلاقی را بیان می‌کرد. ■●از کلمات گهربار و دلنشین ایشان است که می‌فرمود: «امیدوارم نهج‌البلاغه را قبل از هر کتاب دیگر بخوانید. اگر دیدی کسی عالِم و نابغه شد، علی علیه السّلام یک تلنگر به قلبش زده است؛ کلام امیرالمؤمنین علیه السّلام قوّت کمر شیعیان است؛ کمر انسان را قرص و محکم می‌کند» ■●کسانی که در محفل این پیر فرزانه حاضر می‌شدند، گویی گمشده‌ی خود را در این جلسات هفتگی می‌یافتند؛ چنان محبّت اهل بیت علیهم السّلام را در دل‌ها به جوش می‌آورد که به محض بردن نام حضرت سیّدالشهداء علیه السّلام ناله‌ها بلند می‌شد و وقتی اشاره‌ای به وجود مقدّس حضرت حجّت اَرواحُنا‌ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداه می‌کرد، اشک‌ها سرازیر می‌شد؛ می‌فرمود: «غم یعنی انتظار، یعنی کیست که مرا بخنداند؟ غمی که در سرّ و نهان انسان است و آن را به مردم نشان نمی‌دهد؛ عبادت می‌کند، نماز می‌خواند، مثل مردم لبخند می‌زند تا اذیّت نشوند؛ هر جا گریه می‌کنند او هم گریه می‌کند؛ امّا آن غم علاج نمی‌شود. آن غم، ظهور حضرت ولیّ عصر اَرواحُنا لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداه را می‌خواهد، جمال امامش و ملاقات وجه الله را می‌خواهد. آن وقت مثل گل باز می‌شود» ■●سرانجام این عارف متّقی در شب دحوالارض و در نهم بهمن ماه سال ۱۳۸۱ هجری شمسی خرقه‌ی خاکی را رها ساخته و ا ز این عالم هجرت کرد. روحش شاد. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●گوشه‌هایی از سبک تربیتی و حال و هوای جلسات عرفانی مرحوم حاج میرزا محمّد اسماعیل دولابی - بخش اوّل ■نهم بهمن سالروز عروج مرحوم حاج اسماعیل دولابی ■مرحوم حاج میرزا محمّد اسماعیل دولابی به منظور تربیت و ارشاد تشنگان زلال معرفت، قریب چهل سال در تهران جلسات هفتگی متعدّد را اداره کرد که در آنها مردان و زنان از اقشار گوناگون، از نوجوانان و جوانان گرفته تا کهنسالان و سالخوردگان، از روحانیّون گرفته تا تحصیل‌ کرده‌های دانشگاهی، از دانش‌آموزان دبیرستانی گرفته تا اساتید حوزه و دانشگاه، از افراد کاملاً غیر سیاسی گرفته تا طرفداران و فعّالان جناح‌های متضادّ سیاسی، فارغ از هرگونه تفاوت‌های خلقی، با یگانگی و صفا در کنار هم نشسته و از زلال معارف ولائی و توحیدی که از عالم غیب به وساطت وجود استاد و به زبان آن بزرگوار به سوی طالبان حقیقت و معنی جاری می‌گشت سیراب می‌شدند. ■از ویژگی‌های مکتب تربیتی و سبک جلسات مرحوم دولابی، رضوان الله تعالی علیه، به موارد زیر می‌توان اشاره کرد: ■الف) محور اصلی در نگرش و روش عرفانی آن بزرگوار، محبّت خدا و خوبان خدا بود و چنان اشخاص را شیفته‌ی جمال الهی و حسن و نیکویی پیامبر اکرم و اهل بیت کرامش علیهم السّلام می‌کرد که به سهولت از دام جاذبه‌های دنیوی و حتّی اخروی می‌رهیدند و تمامی آرمان و اندیشه‌ و تلاش و همّت ایشان بر تقرّب و وصال خدا و خوبان خدا متمرکز می‌شد. ■ب) در مجالس آن بزرگوار چنان روح توحید در وجود حاضران دمیده می‌شد که جز خدا، احدی را در عالم مؤثّر نمی‌دیدند و با ایجاد محبّت و حسن ظن و اعتماد به خدا و خوبان خدا، تمامی مقدّرات الهی را به شیرینی و با دل شاد پذیرا گشته و رضا و شکر بر تمامی وجودشان حاکم می‌شد. ■ج) در پرتو محبّت و حسن ظنّ به خدا و خوبان خدا، در جلسات آن بزرگ، یأس و ناامیدی از وجود هر شکست خورده‌ی در عرصه‌ی امور دنیوی و از روح و جانِ هر از پای فتاده‌ی در مصاف با نفس و شیطان و امور معنوی، زایل و روح امید و نشاط در ادامه‌ی راه حیات و طیّ طریق عبودیّت در کالبد حاضران دمیده می‌شد. .... ■●به یاد شورآفرین بزم محبّت و ولاء [یادمان چهلمین روز هجرت فقید سعید حاج میرزا محمّد اسماعیل دولابی]●■ ■●استاد مهدی طیّب ۸۱/۱۲/۱۹●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○..انسان به فعليت رسيده قرآن ناطق است ؛ و امام صادق (عليه السلام ) فرمود: من عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرك ليلة القدر. □○مبانى عقلى و نقلى داريم كه منازل سير حبى وجود، در قوس نزول ، معبر به ليل و ليالى است ؛ چنانكه در معارج ظهور صعودى ، به يوم و ايام ، بعضى از ليالى ليالى قدرند، و بعضى از ايام ايام الله . □○از اين اشارت در " انا انزلنا فى ليلة القدر" و در حديث مذكور و نظائر آنها تدبر بفرما، اقرا وارق □○اين فاطمه (عليها السلام ) كه ليلة القدر يازده كلام الله ناطق است ، كه امام صادق فرمود: كسى حق معرفت به آن حضرت پيدا كند، يعنى بدرستى او را بشناسد، ليلة القدر را ادراك كرده است □○چه مرد و چه زن بايد خودش را تزكيه نمايد و حلقه بندگى در گوش كند. فيض حق وقف خاص كسى نيست ؛ به قول شيرين حكيم ابوالقاسم فردوسى : ○فريدون فرخ فرشته نبود ○به مشك و به عنبر سرشته نبود   ○به داد و دهش يافت آن نيكويى  ○تو داد و دهش كن فريدون تويى   □○رساله انسان و قرآن علامه حسن زاده ی آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #خطبه_ی_فدکیه (توحید: قسمت دوم)○□ □○وَ الثَّنَاءُ بِمَا قَدَّمَ: و ثنا شايسته‌ي خداست؛ برای خداس
□○ ( توحيد: قسمت سوم)○□ □○ابْتَدَعَ الأَشْيَاءَ لا مِنْ شَيْءٍ كَانَ قَبْلَهَا: خداي متعال خلقت موجودات و چیزها را آغاز کرد؛ بدون اينكه طرحي از پيش تهیه شده باشد و طبق آن الگو، طرح و مدل، آفرینش را ایجاد کند. □○وَ أَنْشَأَهَا بِلا احْتِذَاءِ أَمْثِلَةٍ امْتَثَلَهَا: و خدای‌متعال مخلوقات را ساخت؛ بدون اينكه از قبل قالب‌گيري كرده باشد. صنعتگران قالب درست می کنند؛ بعد مواد اولیه را داخل آن قالب مي‌ريزند؛ به آن شكل مورد نظر در مي‌آيد. خداوند نه طرح از پیش طراحی شده ای، نه قالب از پیش آماده شده ای در آفرینش داشت. □○كَوَّنَهَا بِقُدْرَتِهِ وَ ذَرَأَهَا بِمَشِيَّتِهِ: خداي متعال عالم را با قدرت خويش ايجاد كرد و با مشيّت خودش موجودات را پديد آورد، □○مِنْ غَيْرِ حَاجَةٍ مِنْهُ إِلَى تَكْوِينِهَا: و اين در حالي بود كه خداي متعال هيچ احتياجي به آفرينش عالم نداشت، □○وَ لا فَائِدَةٍ لَهُ فِي تَصْوِيرِهَا: و در صورت بخشيدن به مخلوقات هم هيچ بهره و فايده‌اي براي خودش نداشت و دنبال این نبود که خودش به فایده ای برسد. □○إِلاّ تَثْبِيتاً لِحِكْمَتِهِ وَ تَنْبِيهاً عَلَى طَاعَتِهِ: جز اين نبود که خداي متعال مي‌خواست در آفرينش حكمت خودش را تثبيت كند، و بر طاعت خودش مردم را متوجّه و متنبّه كند؛ يعني عظمت خودش را نشان دهد؛ تا خلق هم از رهگذر اين عظمت در برابر خدا راه اطاعت و عبادت خدا را در پيش گيرند. □○وَ إِظْهَاراً لِقُدْرَتِهِ و تَعَبُّداً لِبَرِيَّتِهِ: و خدا آفرينش را ايجاد كرد، تا قدرت خودش را ظاهر كند و خلق خودش را هم به راه بندگي بكشاند، با آن اقتداری که از خودش نشان می‌دهد، همه متعبد و تن داده ی به عبودیت حضرت حق شوند □○وَ إِعْزَازاً لِدَعْوَتِهِ: و آفرینش را ایجاد کرد برای اینکه دعوت خودش را عزّت ببخشد عزیزانه. چون من يك وقت كسي را دعوت مي‌كنم، محتاج او هستم، ذليلم. يك وقت او را دعوت مي‌كنم مي‌خواهم عطايي به او كنم، عزيزانه او را دعوت مي‌كنم. □○ثُمَّ جَعَلَ الثَّوَابَ عَلَى طَاعَتِهِ: بعد هم خداي‌متعال در قبال طاعت و فرمانبری بندگان پاداش و ثواب‌هايي را مقرّر كرد، □○وَ وَضَعَ الْعِقَابَ عَلَى مَعْصِيَتِهِ: و كيفر، عقاب و جزای خودش را هم در قبال معصيت‌ها قرار داد، □○زيَادَةً لِعِبَادِهِ عن نَقِمَتِهِ: هدف از ثواب و عقاب هم اين بود كه بندگان را از آنچه كه موجب خشم و نقمت الهي است باز بدارد. با اين نيرو مردم را از آلوده شدن به آنچه كه زمينه‌ساز مبتلا شدنشان به خشم الهي است محفوظ بدارد □○وَ حِيَاشَةً لَهُمْ إِلَى جَنَّتِهِ: و همین طور مي‌خواست از رهگذر اين ثواب و عقاب مردم را به سوي رضوان و جنت خودش بكشاند و به سعادت جاودانه برساند. ☑️تا اين جای خطبه اشاره به بحث بود كه حالا باز كردن آنها بماند، ادامه دارد... □○استاد مهدی طیب- جلسه ١٢ آذر ٨٣○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 260-258 بقره قسمت چهارم بخش سوم ● گفته برخى از مفسرين مبنى بر اينكه ابراهيم (علیه السلام ) درخواست علم به كيفيت احياء را نموده نه ديدن آن را از آنچه گذشت فساد گفتار بعضى از مفسرين روشن شد، كه گفته اند: ابراهيم (عليه السلام ) در جمله ((رب ارنى )) از خداى تعالى درخواست علم به كيفيت احيا را كرده ، نه ديدن آن را، و پاسخى هم كه در آيه شريفه آمده بر بيش از اين دلالت ندارد. و اينك خلاصه گفتار آن مفسر: در اين آيه چيزى كه دلالت كند بر اينكه خدا دستور زنده كردن به ابراهيم (عليه السلام ) داده باشد نيامده ، و همچنين آيه دلالت ندارد بر اينكه ابراهيم (عليه السلام ) اين كار را انجام داده و آن چهار مرغ را چنين و چنان كرده باشد، چون هر فرمان وامرى به منظور امتثال صادر نمى شود، بلكه ممكن است يك خبرى را به صورت امر و دستور بيان كنند، مثل اينكه كسى از شما بپرسد جوهر خودنويس را چگونه درست مى كنند؟ و شما در پاسخ بگوئى فلان چيز و فلان چيز را بگير و آنها را چنين و چنان كن تاجوهر درست شود و منظور شما در حقيقت امر و دستور نيست ، بلكه مى خواهى خبر دهى كه مركب را اينگونه درست مى كنند. مفسر نامبرده آنگاه گفته است : در قرآن چه بسا از خبرها كه به صورت امر آمده است و در حقيقت ، كلام در اين آيه مثلى است براى زنده كردن مرده و معنايش اين است كه چهار رقم مرغ بگير، و نزد خود نگه دار، بطوريكه هم تو با آنها انس بگيرى و هم آنها با تو مانوس شوند، بطوري كه هر وقت صداشان بزنى پيش تو بيايند، چون مرغان از ساير حيوانات زودتر انس مى گيرند، آنگاه هر يك از آنها را بر سر يك كوهى بگذار، و سپس آنها را يكى يكى صدا كن ، مى بينى كه به سرعت نزدت مى آيند، بدون اينكه جدائى كوهها و دورى مسافت مانع آمدنشان شود، پروردگار تو نيز چنين است ، وقتى بخواهد مردگانى را زنده كند،با كلمه ((تكوين )) آنها را صدا مى زند، و مى فرمايد: ((زنده شويد))، و زنده مى شوند، بدون اينكه تفرق اجزاى بدن آنها مانع شود، همانطور كه در آغاز خلقت به همين نحو موجودات را آفريد، و به آسمانها و زمين فرمان داد: ((ائتيا طوعا او كرها)) بايد بيائيد چه بخواهيد و چه نخواهيد، و موجودات در پاسخ عرضه داشتند: ((اتينا طائعين )) با رغبت آمديم . ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 564 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●دعای عوام بهتر مستجاب می شود تا علما!●■ ■شخصی از آیت الله طباطبایی پرسید: «این دعاهای عربی را که عامه مردم بخوانند، نمی‌فهمند؛ آیا خواندن همان الفاظ آن دعاها-بی آنکه معانی آن را بدانند-اثری دارد؟!» ■جناب فرمودند: «اتفاقاً آن دعاها برای عامه مردم که زبان عربی و معانی آن‌ها را نمی‌دانند بهتر مستجاب می‌شود! ■زیرا نفس خود را به نفس امامان (علیهم ‌السلام) متصل می‌کنند و از خدا می‌خواهند هر چه امامان با خواندن این دعاها می‌خواستند، به آنان هم بدهد اما ما به اندازه فهم خودمان از آن دعاها، از خدا می‌خواهیم!» ■●زمهر افروخته، ص۱۶۰ علی سعادت پرور●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت آیت الله بهجت قدس سره○□ □○اهل مکه و مدینه هم نعمت ولایت و اهل‌بیت علیهم‌السلام را داشتند، ولی در روایت آمده است که آنها از نعمت ولایت قدردانی نکردند، لذا به اعاجم منتقل گردید. □○خدا کند ما عجم هم نعمت مفت به‌دست‌آمده، را مفت از دست ندهیم! □○در محضر بهجت، ج۱، ص۲۱۲○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
... □●استاد علی صفایی حائری●□ □●تيغ ابن‌ملجم به هر عنوانى كه بلند شده، چه به عنوان مذهب، چه به عنوان نفهمى و اينكه على را كافر دانسته و عشق و كابين زنى باعث اين كار شده، ولى اين حقيقت را نبايد از خودمان دور ببينم كه فردى با آن زمينه‌هاى فكرى و اعتقادى، با آن انگيزه‌هاى خارجى، وسوسه‌ها و تحريک‌ها، با اينكه از ياران على(علیه السلام) بوده و در ركاب او با معاويه جنگيده است، سر على(علیه السلام) را مى‌شكافد و خوشحال هم هست! □●اخبات، ص۳۱●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
●قیامت راپس ازبعدزمانی ●چه پنداری که خود اینک در آنی ■●قيامت با تو است نه در اخر طولى زمانى (ان مع الدنيا آخره ) پس به كارى مشغول باش كه تو را بكار آيد. ■●براى نفس پنج ساعت است و ساعت نفس قيامت اوست و در حديثى آمده كه (من مات فقد قامت قيامته ) و در حديث ديگر آمده كه (موتوا قبل ان تموتوا) كه براى سالكان متوجه به حق قبل از موت طبيعى محقق مى شود. ■●و اين موت همان اعراض از دنيا، و امتناع از مقتضيات نفس و لذات آن ، و عدم اتباع هوى است و لذا براى سالك حقايقى كشف مى شود كه براى ميت مكشوف است . ■●مردم در تحت زمان و مكان ابن الوقت و ابن الحال اند ولى كسانى كه بر زمان و مكان احاطه يافتند اب الوقت و اب الحال اند كه (طى ) در حق آنان صادق است كه (يوم نطوى السماء كطى السجل ). ■●ابن الوقت در بند وقت است كه وقت را محكم مى گيرد كه مبادا از دست برود و كار عبادت و رياضتش را موقوف بر وقت ديگر نمى گذارد و چون وقت بر او غلبه دارد ابن الوقتش نامند تا كامل گردد و اب الوقت گردد. ■●شرح دفتر دل استاد صمدی آملی حفظه الله●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #خطبه_ی_فدکیه ( توحيد: قسمت سوم)○□ □○ابْتَدَعَ الأَشْيَاءَ لا مِنْ شَيْءٍ كَانَ قَبْلَهَا: خداي
□○ (قسمت چهارم)○□ □○وَ أَشْهَدُ أَنَّ أَبِي مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ: و من فاطمه شهادت مي‌دهم كه پدرم عبد و رسول الهي (فرستاده‌ الهی) بود. كه اين "عَبْدُهُ" است نه عبد الرحمن است؛ نه عبد الرحيم؛ نه عبد الغفور؛ نه عبد الودود؛ نه حتّي عبدالله؛ " عَبْدُهُ" است؛ اين محض است. فرمودند گواهی می دهم که پدرم بنده و فرستاده ی خداست. □○اخْتَارَهُ وَ انتَجَبَهُ قَبْلَ أَنْ أَرْسَلَهُ وَ سَمَّاهُ قَبْلَ أَنِ اجْتَبَلَهُ: خداي متعال اكرم صلی الله علیه و آله و سلم را قبل از اينكه بفرستد، او را از بين همه‌ي خلايق برگزيد. برترین خلایق بود؛ گزیده ترین خلایق بود. و پيش از آنكه او را بفرستد و در بين خلق آشكار كند، نامي بر او نهاد. □○وَ اصْطَفَاهُ قَبْلَ أَنِ ابْتَعَثَهُ: و خداي متعال پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم را قبل از اينكه مبعوث كند او را از بين همه ی مخلوقات برگزيد: اصْطَفَاهُ. □○إِذِ الْخَلائِقُ بِالْغَيْبِ مَكْنُونَةٌ: و اين در شرايطي بود كه هنوز مخلوقات در حجاب غيب مكنون بودند.گفت: بودم آن روز من از طايفه‌ي دُردكشان كه نه از تاك نشان بود و نه از تاك نشان □○«كُنْتُ نَبِيّاً وَ آدَمَ بَيْنَ الْمَاءِ وَ الطِّين»؛ آن موقع خداوند پیغمبراسلام (صلی الله علیه وآله) را برگزید. □○وَ بِسَتْرِ الْأَهَاوِيلِ مَصُونَةٌ: و در هنگامي ‌كه مردمان در ترس و وحشت تاريكي‌هاي عالم غيب بسر مي‌بردند، در آن روز خداوند متعال پيغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را به برگزيد. □○وَ بِنِهَايَةِ الْعَدَمِ مَقْرُونَةٌ: و همه‌ي مخلوقات در نهايت درجه‌ي عدم، مقرون بودند؛ يعني هنوز چيزي به وجود نيامده بود. «اَوَّلُ ما خَلَقَ اللهُ نورُ نَبِیِّکَ یا جابِرُ». اي جابر! اوّلين چيزي‌ كه خدا خلق فرمود نور پيغمبر بود. □○عِلْماً مِنَ اللَّهِ تَعَالَى بِمَآيِلِ الْأُمُورِ،وَ إِحَاطَةً بِحَوَادِثِ الدُّهُورِ،وَ مَعْرِفَةً بِمَوَاقِعِ الْمَقْدُورِ: و اين از آنجا سرچشمه گرفت كه خداي متعال به پايان امور آگاه بود؛ عالم بود؛ و به همه‌ي حوادثي كه در آينده در تاريخ خلقت پيش مي‌آيد، احاطه داشت و وقوع همه‌ي مقدرّات الهي را خداي متعال از پيش مي‌شناخت و در واقع براساس اين پيش‌آگاهي كه خدا داشت، پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله را در آغاز خلقت مقدّر كرد. □○ابْتَعَثَهُ اللَّهُ تَعَالَى إِتْمَاماً لِأَمْرِهِ، وَ عَزِيمَةً عَلَى إِمْضَاءِ حُكْمِهِ،وَ إِنْفَاذاً لِمَقَادِيرِ حَتْمِهِ: خداي متعال پيغمبر اسلام صلی الله علیه و آله را برانگيخت تا امر خودش را به اتمام برساند: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً» در حقیقت خدای متعال پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) را مبعوث کرد، تا کاری را که می خواست به پایان برساند □○وَ عَزِيمَةً عَلَى إِمْضَاءِ حُكْمِهِ: و آن حكمي را كه خداي متعال مقدّر كرده بود، به صورت قطعي امضا كند؛ یعنی جاری کند. □○وَ إِنْفَاذاً لِمَقَادِيرِ حَتْمِهِ: و خداي متعال از اين رهگذر مي‌خواست مقدّراتش را تنفیذ کرده باشد؛ یعنی آنچه خدا در آغاز خلقت مقدر کرد، در بعثت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در این عالم محقق کرد. ادامه دارد... □○استاد مهدی طیب- جلسه ۱۲ آذر ۸۳○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●■ ■●تا به حال هر چه خدا برای تو بریده بود، به تو رسیده است و غیر از آن به تو نرسیده است. خیالت راحت باشد که هیچ مال غیر را نخوردهای و فقط رزق خودت را خوردهای. ■●از این به بعد هم همینطور است. اگر به این حقیقت اعتماد کنی و یقین بیاوری، دیگر تقلاّی بیهوده و تعدّی به دیگران نمیکنی. کار کردنت هم از آن پس تنها به قصد فرمان بردن از خدا خواهد بود، نه به این گمان که کارت سبب رزق تو است. ■●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□پنجشنبه است و ياد درگذشتگان□ □اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ #التماس_دعا □پنجشنبه و یادآوری خاطره‌ های به جامانده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا