eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
■●به مناسبت ختمی صلوات الله علیه وآله●■ ، ■«سُبْحانَ الَّذي أَسْري بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَي الْمَسْجِدِالْأَقْصَي  الَّذي بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا» (اسراء| ۱) ■انبیاء دیگر فرمودند: « إنّی ذاهبٌ إلی ربی» (صافات | ۹۹) «انّی مهاجرٌ إلی الله »(عنکبوت| ۲۶) و رسول ما را ذات ربوبی سیر داد چون عبد او بود و کسی که عبد ذات احدی باشد از خود هیچ خودیتی ندارد تا سیر را به خود نسبت دهد. « بعبده» هم بیانگر این است که حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله، عبد هویت مطلقه ی غیب الغیوبی است و هم سیر دهنده و سیر و سیر شونده یک حقیقت واحد هستند که توحید حاکم بر هستی توحید صمدی لم یلد و لم یولد و « هو معکم أینما کنتم» (حدید| ۴) می باشد. ■●لیلاً: سیر الانسان فی اللیل و من اللیل و الی اللیل●■ ■« »: آغاز سیر عروجی انسان در نشئه ی طبیعت است که انزل مراتب وجود در قوس صعود می باشد. و آن لیل و ظلمت محض است. هر مرتبه ی مادون نسبت به مرتبه ی مافوقش لیل می باشد. ■« »: سیر عروجی از نفس جزئیه ظلمانی انسانی است که انزل مراتب وجودی انسانی است «وَ مَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ»(نساء| ۱۰۰) این بیت ظلمانی نفس آدمی است. ■« »: یعنی مسجد الاقصی و مقام لیلة القدر ( الی الله و رسوله) می باشد. مسحد الحرام حقیقت قلب خاتم، ملکوت کل و بیت المعمور نظام هستی است و مسجد الاقصی مقام جبروت، لیلة القدر و یا مقام لاهوتی است که «بارکنا حوله». ■●علی نقطه آغاز وجود ،ص ۶۸●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●مواظب باشيم قلب كسی را به درد نياوريم●□ □●اگر چيزی به خدا منتسب باشد و یا اسناد ويژه پيدا کند در صورت آسیب زدن به او، خدا از آسیب زننده خاص می گیرد؛ □●کسی بخواهد مثل ابرهه به سراغ کعبه برود؛ «أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابيلَ» ميشود! کسی بخواهد مثل قوم ثمود به سراغ ناقه برود؛ ﴿فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها﴾ می‌شود! کسی بخواهد پيغمبری را بيازارد؛ «فَكَذَّبُوا عَبْدَنا» به اين کيفر مبتلا می‌شود، □●در جريان بعد از قصه نوح ميفرمايد: «وَ كَذلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنينَ»، و معيارخدا هم در این موارد است. □●حالا اگر کسی يک مؤمنی را به آورد او چه می‌شود؟! نفرمود چون پیامبر رسول ما است ما آنها را عذاب کردیم بلکه فرمود چون بنده ما را آزار کردند ما از اينها انتقام می‌گيريم. بعد هم فرمود: «وَ كَذلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنينَ». □●اين خطر همه ما را تهديد میكند که خدای نکرده آبروی مومنی را به خطر بیندازیم، لذا همه ما بايد مواظب باشيم كسی را نبريم و یا قلب كسی را به درد نياوريم. □● قرآن كه می‌فرمايد قلب پيامبر(صلی الله علیه وآله) را آزار ندهيد به جهت بندگی اوست؛ «فَكَذَّبُوا عَبْدَنا»؛ چون بنده ما را رنجاندند ما از آنها انتقام گرفتيم! و البته اگر اين بنده هيچ پناهی به جز خدا نداشته باشد و خدا را بخواند يقيناً دعایش مستجاب می‌شود. در نتیجه مبادا قلب يك مؤمنی را به درد بياوريد! □● جلسه ششم تفسير ۹۶/۰۲/۰۲●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #خطبه_ی_فدکیه ( توحيد: قسمت سوم)○□ □○ابْتَدَعَ الأَشْيَاءَ لا مِنْ شَيْءٍ كَانَ قَبْلَهَا: خداي
□○ (قسمت چهارم)○□ □○وَ أَشْهَدُ أَنَّ أَبِي مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ: و من فاطمه شهادت مي‌دهم كه پدرم عبد و رسول الهي (فرستاده‌ الهی) بود. كه اين "عَبْدُهُ" است نه عبد الرحمن است؛ نه عبد الرحيم؛ نه عبد الغفور؛ نه عبد الودود؛ نه حتّي عبدالله؛ " عَبْدُهُ" است؛ اين محض است. فرمودند گواهی می دهم که پدرم بنده و فرستاده ی خداست. □○اخْتَارَهُ وَ انتَجَبَهُ قَبْلَ أَنْ أَرْسَلَهُ وَ سَمَّاهُ قَبْلَ أَنِ اجْتَبَلَهُ: خداي متعال اكرم صلی الله علیه و آله و سلم را قبل از اينكه بفرستد، او را از بين همه‌ي خلايق برگزيد. برترین خلایق بود؛ گزیده ترین خلایق بود. و پيش از آنكه او را بفرستد و در بين خلق آشكار كند، نامي بر او نهاد. □○وَ اصْطَفَاهُ قَبْلَ أَنِ ابْتَعَثَهُ: و خداي متعال پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم را قبل از اينكه مبعوث كند او را از بين همه ی مخلوقات برگزيد: اصْطَفَاهُ. □○إِذِ الْخَلائِقُ بِالْغَيْبِ مَكْنُونَةٌ: و اين در شرايطي بود كه هنوز مخلوقات در حجاب غيب مكنون بودند.گفت: بودم آن روز من از طايفه‌ي دُردكشان كه نه از تاك نشان بود و نه از تاك نشان □○«كُنْتُ نَبِيّاً وَ آدَمَ بَيْنَ الْمَاءِ وَ الطِّين»؛ آن موقع خداوند پیغمبراسلام (صلی الله علیه وآله) را برگزید. □○وَ بِسَتْرِ الْأَهَاوِيلِ مَصُونَةٌ: و در هنگامي ‌كه مردمان در ترس و وحشت تاريكي‌هاي عالم غيب بسر مي‌بردند، در آن روز خداوند متعال پيغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را به برگزيد. □○وَ بِنِهَايَةِ الْعَدَمِ مَقْرُونَةٌ: و همه‌ي مخلوقات در نهايت درجه‌ي عدم، مقرون بودند؛ يعني هنوز چيزي به وجود نيامده بود. «اَوَّلُ ما خَلَقَ اللهُ نورُ نَبِیِّکَ یا جابِرُ». اي جابر! اوّلين چيزي‌ كه خدا خلق فرمود نور پيغمبر بود. □○عِلْماً مِنَ اللَّهِ تَعَالَى بِمَآيِلِ الْأُمُورِ،وَ إِحَاطَةً بِحَوَادِثِ الدُّهُورِ،وَ مَعْرِفَةً بِمَوَاقِعِ الْمَقْدُورِ: و اين از آنجا سرچشمه گرفت كه خداي متعال به پايان امور آگاه بود؛ عالم بود؛ و به همه‌ي حوادثي كه در آينده در تاريخ خلقت پيش مي‌آيد، احاطه داشت و وقوع همه‌ي مقدرّات الهي را خداي متعال از پيش مي‌شناخت و در واقع براساس اين پيش‌آگاهي كه خدا داشت، پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله را در آغاز خلقت مقدّر كرد. □○ابْتَعَثَهُ اللَّهُ تَعَالَى إِتْمَاماً لِأَمْرِهِ، وَ عَزِيمَةً عَلَى إِمْضَاءِ حُكْمِهِ،وَ إِنْفَاذاً لِمَقَادِيرِ حَتْمِهِ: خداي متعال پيغمبر اسلام صلی الله علیه و آله را برانگيخت تا امر خودش را به اتمام برساند: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً» در حقیقت خدای متعال پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) را مبعوث کرد، تا کاری را که می خواست به پایان برساند □○وَ عَزِيمَةً عَلَى إِمْضَاءِ حُكْمِهِ: و آن حكمي را كه خداي متعال مقدّر كرده بود، به صورت قطعي امضا كند؛ یعنی جاری کند. □○وَ إِنْفَاذاً لِمَقَادِيرِ حَتْمِهِ: و خداي متعال از اين رهگذر مي‌خواست مقدّراتش را تنفیذ کرده باشد؛ یعنی آنچه خدا در آغاز خلقت مقدر کرد، در بعثت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در این عالم محقق کرد. ادامه دارد... □○استاد مهدی طیب- جلسه ۱۲ آذر ۸۳○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○ بیانات آیت‌الله بهجت قدس‌سره در خصوص لزوم عبادت و بندگی در ماه مبارک رمضان○□ □○خداوند انسان را طورى آفريده كه مى‌تواند از راه و خالص، از مقام ملائكه گام فراتر نهد و مقامات انبيا و اوليا را كسب نمايد. □○ما بايد اهل باشيم، هر چند اهل توبه نباشيم و تدارك نكنيم، خود محاسبه مطلوب است. اگر بدانيم فلان روز حسينى و فلان روز يزيدى هستيم، بهتر از اين است كه اصلاً ندانيم يزيدى هستيم يا حسينى. سرانجام ممكن است روزى به خود بياييم و بخواهيم تدارك(جبران) كنيم. □○استجابت دعا شرطش است. اگر شرايط دعا جمع باشد، استجابت دعا حتمى خواهد بود. البته استجابت به اين معنا نيست كه تا دعا كرديم فوراً نتيجه‌اش را ببينيم… □○البته توبه‌ى هر چيز به حسب خود آن چيز است؛ اگر مال كسى را از بين برده باشيم، بايد اول آن را به صاحبش برگردانيم، سپس از آن كنيم. @mohamad_hosein_tabatabaei
□طیّ مراتب عبودیت در سِیرِ ماه مبارک رمضان□ □سالک در مسیر بندگی حدّاقل سه منزل را طی می‌کند: (متعبّد) صیام □کسی که با سختی و دشواری خود را وادار به عبادت می‌کند و هنوز حلاوت و طعم شیرین عبادت در کام او ظاهر نشده است. (عابد) صبر □کسی که با عبادت انس می‌گیرد و عبادت برای او روان و آسان می‌گردد. (عبد) سیاحت □کسی که در اثر مداومت، به عبودیت رسیده و عبد شده است و اقتضای وجودش عبادت است و عطر عبادت به‌طور طبیعی و بدون تقلّا از او ساطع می‌شود... □استاد مهدی طیب ۹۱/۰۵/۰۵□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○عبودیت مطلقه○□ □در سیر الی الله اوج سیر سائر الی الله به مطلقه ختم می شود. در مراحل پایین تر می تواند نسبت به هر اسمی از اسماء الله محقق شود. یعنی یکی بشود عبدالرّحمن، یکی بشود عبد الرّحیم، یکی بشود عبد الودود، یکی بشود عبد الغفّار، یکی بشود عبد الجبّار، یکی بشود عبد القهّار، یکی بشود عبد الکریم، یعنی عبودیت به اسماء مختلف می تواند تعلق بگیرد. اما بالاتر از آن وقتی است که به «الله» برسد، یعنی فرد بشود عبدالله. «الله» اسمی است که همۀ اسماء در آن جمع هستند. «الله» اسم اعظم حق متعال است. این عبودیتی است که نسبت به اسم «الله» واقع شد. قبل از این که ذات مقدّس حقّ متعال تجلّی اسمائی بکند و اسماء و صفات حقّ متعال تعیّن پیدا کنند، قبل از آن هم خدا در مرتبه ای فوق مرتبۀ اسماء و صفات هست! حال اگر عبودیت به او متوجه شود، او دیگر عبدالله هم نیست، آن حقیقت حقیقتی است که اسم ندارد. «لا اسم له و لا رسم له» آنجاست که فقط به او می شود به «آن» اشاره کرد، بدون هیچ اسمی. لذا می شود «عبده». «عبده» بالاتر از عبدالله است. این عبودیت مطلقه قلّه ای است که در بین تمامی انبیاء عظام رسول خاتم صلّی الله علیه و آله و سلّم به آن نائل شده است. این قلّۀ عبودیت مطلقه را فقط پیغمبر خاتم فتح کرد. لذا در قران کریم در مورد پیغمبر اکرم به «عبده» بدون این که کنارش اسم به کار رود یاد شده است. اینها نکته های ظریفی در آیات است. □۱- آیۀ اول سورۀ : «سبحان الّذی اسری بعبده لیلاً» منزه است خدایی که بندۀ خود را به سفری شبانه برد. اینجا اسمی نیست، معلوم نیست این «بعبده» کیست، اما کاملا معلوم است؛ تنها کسی که «عبده» است رسول الله خاتم است. □۲- آیۀ یکم سورۀ : «الحمد لله الذی انزل علی عبده الکتاب» حمد و سپاس سزاوار خدایی است که قران را بر عبد خود فرو فرستاد. اینجا هیچ توضیحی کنارش نیست که نشان دهد«عبده» کیست، اما کاملا مشخص است که رسول الله است. □۳- آیۀ اول سورۀ : «تبارک الّذی نزّل الفرقان علی عبده» مبارک و سرشار از برکت است خدایی که فرقان را بر خود فرو فرستاد. آیۀ دهم سورۀ نجم: «فأوحی الی عبده ما اوحی» پس وحی کرد به بندۀ خود آنچه را که وحی کرد. در همۀ این آیات مقصود از «عبده» رسول الله است. □۴- آیۀ نهم سورۀ : «هو الّذی ینزّل علی عبده آیاتٍ بیّنات» او خدایی است که بر عبد خودش آیات روشن و بیّن الهی را فرو می فرستد. □تعبیر «عبده» در مورد یکی از انبیای دیگر هم آمده است، اما کنار «عبده» بلافاصله اسم او آمده است. آیۀ دوم سورۀ مریم در مورد زکریای پیغمبر است: «ذکر رحمة ربّک عبده زکریّا» اینجا کنار «عبده» بلافاصله اسم «زکریا» آمده است. اما تنها کسی که با تعبیر «عبدَه» یا «عبدُه» یا «عبدِه» در آیات از او یاد شده بدون این که اسمی از او برده شود و کاملا هم متعیّن است که راجع به که است، پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است. این مقام مطلق حقّ متعال، اوج سیر و عبد در مسیر سلوک الی الله است. لذا از همین جا هم باز خاتمیت پیغمبر روشن می شود، چون پیغمبر به انتهای راه رسیده است و راهی باقی نمانده است که پیامبر دیگری طی کند!" □استاد مهدی طيب _ جلسه ٢٠ بهمن ٩٠□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□بسمه تعالی شانه□ ○يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي○ □امام جعفر صادق عليه السلام درباره آیه فوق فرمود: يعنی حسين بن علی عليه السلام. پس به خطاب ذات ربوبی، نفس مطمئنه‌ای است که رجعت به دارد آن هم رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً. هم او از خدا راضی است و هم خدا از او. نهایت درجه توحید این است که عبد از حق راضی باشد. □چون امام به چنین مرتبه ای رجعت یافت و در منزل احدیت که است سکنی گزید مجدد مخاطب به فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي شد. و بدان صادر اول حق ساری در هر شئ است و به او، موجودات خلعت هستی می پوشند و او مبداء و منتهای هر چیزی است. □فرق و با در همین است که صادر اول به امر الهی در هر شئ که اند داخل می شود، اعنی تجلی اعظم و احدیت، ذات حق است از آن حیث که سریان در موجودات دارد و از آن به وجود ساری در هر شئ تعبیر می شود؛ إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَٰنِ عَبْدًا (مریم/۹۳) از این رو امام را ابا عبد الله گفتند یعنی به سریان نفس رحمانی همه حروف عالیات و کلمات و سطور ایجاد می‌گردد و امام مربی آیات الله و محقق آنهاست؛ وَ عَزَائِمُهُ فِیکُمْ. □دیگر معنی اینکه داخل در بندگان من شو نه وارد در بندگانم شو چه امام حسین علیه السلام اباعبدالله است و هرکس به مقام عبد اللّهی و رسد حسین با نفس او مخالطه کند و حسینی شود و اینچنین عبودیت به کمال می رسد. وَادْخُلِي جَنَّتِي. سریان صادر اول در اسماء و صفات الهی است چه جنت اشاره به دارد و آن نیست مگر عالم امر و اسماء و صفات حسنای حق متعال. جنت مضاف به ذات شده است و آن و است. نفس حسینی به سریانش طمأنینه را در تمام وجود از عالم امر تا عالم خلق گسترانیده و قرار هر چیزی به اوست چون این تجلی اعظم و نفس مطمئنه نباشد لَسَاخَت الأرْض [الامکان] بِأهْلِها. □پس ای سالک الی الله، اگر طالب هستی دست از توسل بر امام حسین علیه السلام برندار و هماره در هر عبادتی به یاد او باش که خود فرمود لَا تَنْسِیني فِي الصَّلَوةِ اللَّیلِ. چون نماز شب بی حسین قالب بی روح است و این سخن را وسعت در تمام عبادات ده که یاد او افضل تمام اعمال است. جمعه، سوم شعبان المعظم ۱۳۹۷هجری شمسی
□بسمه تعالی شانه□ ○يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي○ □امام جعفر صادق عليه السلام درباره آیه فوق فرمود: يعنی حسين بن علی عليه السلام. پس به خطاب ذات ربوبی، نفس مطمئنه‌ای است که رجعت به دارد آن هم رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً. هم او از خدا راضی است و هم خدا از او. نهایت درجه توحید این است که عبد از حق راضی باشد. □چون امام به چنین مرتبه ای رجعت یافت و در منزل احدیت که است سکنی گزید مجدد مخاطب به فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي شد. و بدان صادر اول حق ساری در هر شئ است و به او، موجودات خلعت هستی می پوشند و او مبداء و منتهای هر چیزی است. □فرق و با در همین است که صادر اول به امر الهی در هر شئ که اند داخل می شود، اعنی تجلی اعظم و احدیت، ذات حق است از آن حیث که سریان در موجودات دارد و از آن به وجود ساری در هر شئ تعبیر می شود؛ إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَٰنِ عَبْدًا (مریم/۹۳) از این رو امام را ابا عبد الله گفتند یعنی به سریان نفس رحمانی همه حروف عالیات و کلمات و سطور ایجاد می‌گردد و امام مربی آیات الله و محقق آنهاست؛ وَ عَزَائِمُهُ فِیکُمْ. □دیگر معنی اینکه داخل در بندگان من شو نه وارد در بندگانم شو چه امام حسین علیه السلام اباعبدالله است و هرکس به مقام عبد اللّهی و رسد حسین با نفس او مخالطه کند و حسینی شود و اینچنین عبودیت به کمال می رسد. وَادْخُلِي جَنَّتِي. سریان صادر اول در اسماء و صفات الهی است چه جنت اشاره به دارد و آن نیست مگر عالم امر و اسماء و صفات حسنای حق متعال. جنت مضاف به ذات شده است و آن و است. نفس حسینی به سریانش طمأنینه را در تمام وجود از عالم امر تا عالم خلق گسترانیده و قرار هر چیزی به اوست چون این تجلی اعظم و نفس مطمئنه نباشد لَسَاخَت الأرْض [الامکان] بِأهْلِها. □پس ای سالک الی الله، اگر طالب هستی دست از توسل بر امام حسین علیه السلام برندار و هماره در هر عبادتی به یاد او باش که خود فرمود لَا تَنْسِیني فِي الصَّلَوةِ اللَّیلِ. چون نماز شب بی حسین قالب بی روح است و این سخن را وسعت در تمام عبادات ده که یاد او افضل تمام اعمال است. جمعه، سوم شعبان المعظم ۱۳۹۷هجری شمسی
◾️ بیانات آیت‌الله بهجت قدس‌سره در خصوص لزوم عبادت و بندگی در ماه مبارک رمضان◾️ ▪️خداوند انسان را طورى آفريده كه مى‌تواند از راه و خالص، از مقام ملائكه گام فراتر نهد و مقامات انبيا و اوليا را كسب نمايد. ▪️ما بايد اهل باشيم، هر چند اهل توبه نباشيم و تدارك نكنيم، خود محاسبه مطلوب است. اگر بدانيم فلان روز حسينى و فلان روز يزيدى هستيم، بهتر از اين است كه اصلاً ندانيم يزيدى هستيم يا حسينى. سرانجام ممكن است روزى به خود بياييم و بخواهيم تدارك(جبران) كنيم. ▪️استجابت دعا شرطش است. اگر شرايط دعا جمع باشد، استجابت دعا حتمى خواهد بود. البته استجابت به اين معنا نيست كه تا دعا كرديم فوراً نتيجه‌اش را ببينيم… ▪️البته توبه‌ى هر چيز به حسب خود آن چيز است؛ اگر مال كسى را از بين برده باشيم، بايد اول آن را به صاحبش برگردانيم، سپس از آن كنيم. در @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي ▪️امام جعفر صادق عليه السلام درباره آیه فوق فرمود: يعنی حسين بن علی عليه السلام. پس به خطاب ذات ربوبی، نفس مطمئنه‌ای است که رجعت به دارد آن هم رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً. هم او از خدا راضی است و هم خدا از او. نهایت درجه توحید این است که عبد از حق راضی باشد. ▪️چون امام به چنین مرتبه ای رجعت یافت و در منزل احدیت که است سکنی گزید مجدد مخاطب به فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي شد. و بدان صادر اول حق ساری در هر شئ است و به او، موجودات خلعت هستی می پوشند و او مبداء و منتهای هر چیزی است. ▪️فرق و با در همین است که صادر اول به امر الهی در هر شئ که اند داخل می شود، اعنی تجلی اعظم و احدیت، ذات حق است از آن حیث که سریان در موجودات دارد و از آن به وجود ساری در هر شئ تعبیر می شود؛ إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَٰنِ عَبْدًا (مریم/۹۳) از این رو امام را ابا عبد الله گفتند یعنی به سریان نفس رحمانی همه حروف عالیات و کلمات و سطور ایجاد می‌گردد و امام مربی آیات الله و محقق آنهاست؛ وَ عَزَائِمُهُ فِیکُمْ. ▪️دیگر معنی اینکه داخل در بندگان من شو نه وارد در بندگانم شو چه امام حسین علیه السلام اباعبدالله است و هرکس به مقام عبد اللّهی و رسد حسین با نفس او مخالطه کند و حسینی شود و اینچنین عبودیت به کمال می رسد. وَادْخُلِي جَنَّتِي. سریان صادر اول در اسماء و صفات الهی است چه جنت اشاره به دارد و آن نیست مگر عالم امر و اسماء و صفات حسنای حق متعال. جنت مضاف به ذات شده است و آن و است. نفس حسینی به سریانش طمأنینه را در تمام وجود از عالم امر تا عالم خلق گسترانیده و قرار هر چیزی به اوست چون این تجلی اعظم و نفس مطمئنه نباشد لَسَاخَت الأرْض [الامکان] بِأهْلِها. ▪️پس ای سالک الی الله، اگر طالب هستی دست از توسل بر امام حسین علیه السلام برندار و هماره در هر عبادتی به یاد او باش که خود فرمود لَا تَنْسِیني فِي الصَّلَوةِ اللَّیلِ. چون نماز شب بی حسین قالب بی روح است و این سخن را وسعت در تمام عبادات ده که یاد او افضل تمام اعمال است.