🌍گشت و گذاری در تاریخ صدر اسلام (۲۴)
✍️محمدجوادکریمی
✅ فقه الحدیث
❇️ ۱- سندیت حدیث
صاحبان #صحاح اهل سنت؛ #بخاری، ذیل غزوه تبوک؛ ج ۶, ص ۳۰۹, #مسلم، ذیل فضائل علی؛ ج۷, ص ۱۲۰, #ابن ماجه ،ذیل فضائل اصحاب النبی؛ج۲,ص۵۵, #امام احمد در موارد متعدد از مسند خود مثل ج ۱,ص۱۷۳ و ۱۷۵ و ۱۷۷نقل کرده است.
#امام احمد حنبل در مسند خویش این حدیث را از «ابن عباس» و از «اسماء بنت عمیس» و از«ابوسعیدخدری» و از «معاویة بن ابوسفیان» نقل کرده است(۱).
#ابن عبدالبر در کتاب« استیعاب» می گوید:
#این حدیث، یکی از #متقن ترین و صحیح ترین اخبار و احادیث است که سعدبن ابی وقاص از پیامبر خدا(ص) آن را روایت کرده است (۲).
خلاصه اینکه حدیث منزلت، به اجماع مسلمین با هر مذهب و مشربی، تردیدی در ثبوت آن نیست.
❇️ ۲- دلالت حدیث
اضافه شدن کلمه« منزلة» - که اسم جنس است- به «هارون»، دلالت بر عموم دارد. پس این روایت دلیل بر این است که هر مقام و منصبی که برای هارون ثابت بود- مگر منصب نبوت که در این حدیث استثناء شده - همه آنها برای علی(ع) ثابت است. و همین استثناء کردن منصب نبوت هم نشانه دیگری بر عمومیت است والّا وجهی برای استثناء کردن آن وجود نداشت؛ و هرچند مورد و جهت صدور حدیث؛ جانشینی بر اهل و خانواده پیامبر است ، امّا دلالت بر اختصاص به همان مورد ندارد. زیرا -همان گونه که در علم اصول فقه ثابت شده است- مورد، مخصص عموم نیست؛ چنانکه اگر شخص جنبی را مشاهده کنی که آیه آیةالکرسی را مسّ می کند و شما به او بگویی: شخص جنب نباید آیات قرآن را مسّ کند، این کلام شما دلیل بر حرمت مسّ قرآن به صورت مطلق است و بر حرمت مسّ آیة الکرسی تنها دلالت نمی کند.
🔰 مناصب و مقامات هارون:
و امّا برای تبیین منزلت حضرت هارون نسبت به حضرت موسی (ع) کافی است به سخن حضرت موسی(ع) در قرآن کریم مراجعه کنیم:
🔸۱- وزارت و شراکت در امر تبلیغ
واجعل لی وزیراً من اهلی هارون اخی أشدُد به أزری و أشرکه فی أمری(۳)
وزیری از خاندانم برای من قرار ده؛ برادرم هارون را، با او پشتم را محکم کن؛ و او را در کارم شریک گردان.
وجمیع آنچه را که موسی (ع) از خدا خواسته بود به وی عطا شد، چنانکه قرآن می فرماید:
قال قداوتیت سؤلک یاموسی(۴) ؛ ای موسی! آنچه را خواستی به تو داده شد.!
🔸۲- خلافت و جانشینی موسی
حضرت موسی(ع) برادرش هارون را در وقت رفتن به میقات پروردگار به همراه جمعی از قومش جانشین خویش در میان بنی اسرائیل قرار داد, چنانکه خداوند می فرماید:
و قال موسی لاخیه هارون اخلفنی فی قومی و اصلح ولاتتبع سبیل الامفسدین(۵)
و موسی به برادرش هارون گفت: جانشین من در میان قومم باش،و (آنها) را اصلاح کن و از روش مفسدان پیروی مکن. واین استخلاف و جانشینی هرچند در مورد واقعه و وقت خاص بود امّا لفظ، مطلق است و مورد مخصص نمی باشد. به همین جهت اگر حضرت موسی(ع) بار دیگر می خواست از میان قوم خویش غیبت کند و مجددا به جانشینی هارون تصریح نمی کرد، بدون اشکال و شبهه ای حضرت هارون جانشین و خلیفه بود. و هارون هرچند در امر نبوت شریک موسی(ع) بود(۶).
🔰بنابراین #علی(ع) طبق این حدیث،#خلیفه پیامبر در میان قومش، #وزیر او در بین اهلش، #شریک او در کارش- بر سبیل خلافت از او - #افضل امتش، #سزاوارتر از همه آنها به پیامبر در زندگی و مرگ می باشد.
🔰هرکس حدیث «منزلت» را بشنود، تمام این مقام ها به ذهنش تبادر می کند و شکی در اراده آنها از این سخن نمی کند. و پیامبر خود این مطلب را آشکارا در همانجا با این جمله از فرمایشش که:
🔰 «سزاوار نیست من بروم مگر اینکه تو خلیفه من باشی», روشن ساخت.
این نصّ صریح بر خلافت اوست بلکه نص روشنی است بر اینکه اگر برود و او را خلیفه خود نسازد, کاری را که سزاوار نبوده انجام داده است. و این نیست جز اینکه او از ناحیه خداوند مامور قرار دادن وی به جای خود بوده است(۷).-—————————————
۱- المراجعات، سیدشرف الدین جبل عاملی، ص ۲۰۹ به نقل ار مسند احمدبن حنبل،ج ۳,ص ۳۲.
۲- همان، ص ۲۱۰.
۳- سوره طاها،آیات ۳۲-۲۹.
۴-سوره طاها،آیه۳۶.
۵- اعراف، آیه ۱۴۲.
۶- محاضرات فی الالهیات، آیت الله جعفر سبحانی، ص ۳۳۴.
۷-المراجعات، سیدشرف الدین جبل عاملی، ص ۲۰۵
@mohammadjavad_karimi
محمدجواد کریمی
🌙شهرُ رمضان آلّذی اُنزل فیه القرآن 🌹یک آیه از جزء سیزدهم يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْق
🌙شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ
یک آیه از جزء پانزدهم
۞ وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا «إسراء/ ۷۰»
ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم؛ و آنان را در خشکی و دریا(بر مرکب ها) حمل کردیم و از چیزهای پاکیزه روزیشان دادیم و بر بسیاری از مخلوقات خود برتری کامل دادیم.
✅ نکته ها
۱- کرامت، گاهی کرامت اکتسایی است، مثل کرامتی که خاص اهل تقواست،«إنَّ أکرمکم عندالله اتقاکم» (۱)و گاهی کرامت در آفرینش است، نظیر «لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم»(۲)؛ ظاهراً مراد از «کرمّنا» در این آیه احتمالا وجه دوم باشد.(۳)
۲- معنای کرامت:
۲/۱- معنای لغوی کرامت
صاحب التحقيق دربارة معنای كرامت می نويسد:
كرامت عبارت است از عزت و برتری در ذات چيزی بدون در نظر گرفتن برتری آن نسبت به چيزی كه فروتر است. كرامت در مقابل پستی و خواری قرار مي گيرد، همان گونه كه عزت در مقابل ذلت و بزرگی در مقابل خردی، و اما شرافت بيشترين مورد استعمال آن در برتری ها و امتيازهای مادی است.(۴)
همچنين راغب در مفردات در بيان معنای كرامت می نويسد:
کرم، اگر وصف خداوند باشد، اسمی براي احسان و نعمت های آشكار اوست، و هرگاه انسان با وصف كرم توصيف شود، اسمي براي اخلاق و افعال پسندیده اوست كه از وی ظاهر می شود و تا آن صفات از او صادر و ظاهر نشود به او كريم گفته نمي شود. (۵)
كرامت واژه عربی است و معادل دقيق فارسی ندارد، اما در كتاب های لغت معانی مختلفی براي آن بيان شده است، كه مهم ترين آنها عبارتند از: بزرگی ورزيدن، جوانمرد گرديدن، ارزش، حرمت، حيثيت، بزرگی، بزرگواری، جوانمردی، عزت، شرافت، شأن، مقام، موقعيت، درجه، رتبه، جايگاه، منزلت، نزاهت از فرومايگي و پاك بودن از آلودگي ها، احسان و بخشش، البته به امور خارقالعاده ای که اولیای الهی انجام می دهند، نیز کرامت می گویند.(۶)
۲/۲- معانی اصطلاحی كرامت
به رغم اهميت بنيادينی كه كرامت انساني در مكتبها و انديشه های مختلف، دارد، تاكنون تعريف جامع و مانع برايش ارائه نشده، بلكه هر مكتب و انديشه اي تعريف خاص و مورد نظر خود را از آن ارائه كرده است.ازاينرو برای رعايت اختصار، تنها به تعريف كرامت از دیدگاه علّامه طباطبائی بسنده می كنيم. با توجه به مطالبی كه به صورت پراكنده در آثار مختلف علّامه، به ويژه تفسير الميزان آمده است، مي توان گفت که علّامه كرامت انسان را به تكوينی و اكتسابی يا طبيعی و الهی و ارزشی تقسيم می كند. به عبارت ديگر، علّامه كرامت به معنای برخورداری انسان از قابليت ها و نعمت های بی بديل و دارا بودن موقعيت ممتاز در عالم خلقت را كه از جانب آفريدگار عالم به وی عطا شده و امر غيراختياری است، كرامت تكوينی و طبيعی مي نامد؛ اما دستيابی به كمالات انسانی و مقام قرب الهی را كه با مجاهدت ها و رعايت تقوای الهی به دست مي آيد و اختياری است، كرامت اكتسابی، الهی و ارزشی مي داند. (۷)
۳- کرامت فطری و سرشتی انسان «ولقد کرّمنا بنی آدم» با کرامت اکتسابی انسان «إنَّ أکرمکم عندالله اتقاکم» فرق دارد.
۴- از نگاه علامه جوادی آملی، #منشاء #کرامت فطری انسان #خلافت او از سوی خداست؛ یعنی چون #خلیفه خدای کریم است، حتما #کرامت دارد.(۸)
۴/۱- راه شکوفایی کرامت فطری
گوهر کرامت نفسی [فطری]، در همه انسانها تعبیه شده و مخلوق عطیه الهی در درون آدمی برای خلافت است، و کرامت کسبی - که با تقوا و حفظ صبغه خلافت اللهی انسان به دست می آید- شکوفایی همان کرامت نفسی است.(۹)
۴/۲- معیار خلافت
معیار خلافت این است که خلیفه، مظهَر مُستَخَلَفٌ عنه بوده و علوم او را فرا گیرد و فرامین او را باور، تخلُّق، عمل و منتشر کند(۱۰) و اگر خلافت درست عمل نشود و جانشین[خلیفه] مبدأ قدسی به خواست خود کار کند و پیرو هوای نفس خویش باشد، نه فرمانبردار مستخلف عنه[خدا]، خلافت را غصب کرده و خطر سقوط به کمتر از حیوان بودن(۱۱) را به همراه دارد.(۱۲)چنین فردی خلافت را غصب،کرامت را مصادره[کرده]، آدمیت را ربوده است.(۱۳)
۵- فرق «کرَّمنا» و «فَضَّلنا»
به نظر علامه طباطبائی، تکریم، معنایی نفسی است و آن، ذات انسان را مورد تشریف و تکریم قرار دادن است؛ اما تفضیل، معنایی نسبی است که شخص مورد تفضیل از دیگران برتری یابد در حالی که او با دیگران در اصل آن عطیه شرکت دارد. بنابراین معنای تکریم انسان داشتن نعمت عقل است.(۱۴)
✍ پنجشنبه ۱۵ رمضان ۱۴۴۴ برابر با ۱۴۰۲/۱/۱۷
محمدجوادکریمی
📚 منابع
۱- سوره حجرات، آیه ۱۳.
۲-سوره تین، آیه۴.