eitaa logo
محتوای تبلیغی نورالزهرا
58 دنبال‌کننده
453 عکس
147 ویدیو
75 فایل
آیدی معاون آموزش گروه تبلیغی نورالزهرا سلام الله علیها علی سروش @alisorosh1421
مشاهده در ایتا
دانلود
باید که فقط یوسف زهرا بپسندد مارا چه نیازیست که دنیا بپسندد قنبر شدن این است که هر لحظه بگویی من راضی‌ام آنگونه که مولا بپسندد مجنون دمی از سرزنش خلق نرنجید دیوانه شد آنقدر که لیلا بپسندد از قافله دوریم؛ ولی کاش از آن دور یک ثانیه برگردد و مارا بپسندد یک عمر نشستیم که در باز کند؟؟ نه_ _یک بار بیاید به تماشا.... بپسندد ما دغدغه داریم که ارباب ببیند ما دغدغه داریم که سقا بپسندد نه فکر حسابیم، نه دنبال ثوابیم ما آمده‌ایم اُمّ ابیها بپسندد  بگذار بخندند به این زار زدن‌ها... می‌ارزد اگر زینب کبری بپسندد . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
معلم👨‍🏫: بچه ها دو تا کلمه بگید که با شروع میشه: بچه ها: ۱. ریزگرد ۲. https://virasty.com/alisorosh1421/1713501113664555305
نا جوانمردان از اینجا صحن را برداشتند کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند زائری آمد کنار قبر آقایش نشست با کتک او را ز قبر مجتبی برداشتند خاک اینجا برتر از خاک تمام عالم است خاک اینجا را همه بهر شفا برداشتند تا که خاک کربلا هم مادری باشد کمی... از همین ها را برای کربلا برداشتند خواستند آثار جرم شهر مخفی ترشود از میان نقشه اسم کوچه را برداشتند آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد تا که از قبر امام شیعه پا برداشتند یک مفاتیح الجنان آورده بودیم،ازچه رو دو نگهبان آمدند از پیش ما برداشتند! خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد بوی گریه های دختر بهرمادر می دهد -- آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود گنبد و گلدسته های باصفایی می شود این حرم با چار گنبد می شود بیت الحسن هرکسی اینجا بیاید مجتبایی می شود پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند واقعاً اینجاعجب دارالشفایی می شود نقشه این صحن را باید که از زهرا گرفت نقشه را مادر دهد وه چه بنایی می شود گنبد صادق ضریح باقر و صحن حسن پرچم سجاد،دارد دل هوایی می شود! حتم دارم ساخت و ساز حرم های بقیع ازهمان لحظه که آقا تو میایی می شود می رسد روزی که بادستان پرمهر شما از رواق و صحن اینجا رونمایی می شود آخرش من مطمئنم این گره وا می شود این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود -- هرچه خواندم در بقیع از سینه عقده وانشد هرچه گشتم قبر زهرا مادرم پیدا نشد راه ما را بسته بودند هرچه من می خواستم... تا روم در پیش قبر مادر سقا نشد سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی هیچ یک از روضه هایم روضه زهرا نشد "کوچه ای تنگ ودلی سنگ وصدای ضرب دست" بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد ازهمان شب که علی تابوت رابرشانه برد زائر زهرا شدن جز نیمه ی شبها نشد بعد زهرا مرتضی ماند و غم زخم زبان هیچ کس جز درد پهلو همدم مولا نشد زینبش می گفت من دیدم میان شعله ها مادرم افتاد پشت در و دیگر پانشد سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغانشد هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا نشد (مهدی نظری) سال 1395/8/2
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
📣معاونت فرهنگی-تبلیغی بنیاد فرهنگی امامت برگزار می کند. 🔹دهمین نشست شاعرانه 🔹سخنران: حجت الاسلام والمسلمین استاد میرزامحمدی 🔸با اجرای دکتر حامد حجتی 🔷شعرخوانی شعرای ارجمند: دکتر مهدی قاسمی امیرحسین هدایتی رضا یزدانی صابونی علی‌اصغر یزدی احمدجوادنوآبادی سید احمد هاشمی شهیدی مجتبی دسترنج محمدرضا رضایی 🔶خانوادگی دعوت هستید 🗓زمان: شنبه اول اردیبهشت 1403 ساعت 17:30 🏢 مکان: قم، بلوار سمیه، خیابان شهیدین، بنیاد فرهنگی امامت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی فردا امتحان صرف داری ومنبری نیومده وبهت میگن یه منبربرو😁😁😜😜😜 👈 با ما همراه باشید
هدایت شده از بر ساحل عبقات
🔆 سند بسیار مهم در شهادت و زنده به گور کردن حضرت عبد العظیم حسنی علیه‌السلام: مرحوم ابن شهر آشوب (۵۸۸ هـ) أعلى الله مقامه در بیان مظلومیت‌های خاندان پیامبر صلوات‌الله علیهم و سادات چنین می‌گوید: وَمِمَّن دُفِنَ مِنَ الطّالِبِيّينَ حَيّاً عَبدُ العَظيمِ الحَسَنِيّ بِالرِّيّ 📜 نسخه‌ی خطی کتاب مثالب النواصب_ابن شهرآشوب، کتابت سال ۸۴۵ هـ. این نسخه در کتابخانه ناصریه_لکنهو (کتابخانه‌ی خاندان صاحب عبقات) نگه‌داری می‌شود. @mir_hamedhoseyn_110
لحظه اخرمان اول مجنونی ماست یرنی لذت مرگ است به لبخند
مشارق انوار اليقين-الحافظ رجب البرسي.pdf
8.64M
📚 مشارق انوار اليقين في اسرار أمير المؤمنين ✍ تأليف: الحافظ رجب البرسي 📖 📖 📗دانلودرایگان جزوه،کتاب ونمونه‌سوال از همه رشته‌ها↙️تلگرام💙وایتا🧡 📖📚➔ @Pnu100 👈📗📒📕📔📘 🎓🤖➔ @Pnu100bot 👈😍📋
نازم به دهانم که به شادی و به غصّه یک عمر علی گفت و مرا مست نگهداشت
عزاداری برای حضرت حمزه علیه السلام در منابع عامه @Sibtayn
حضرت حمزه.doc
1.84M
فیش های حضرت حمزه علیه السلام روایات و مطالب مختلف و حکایات جالب
یاران وفادار پیمبر بودند ای کاش که در کنار حیدر بودند دستان علی بسته نمی‌شد آن‌روز در کوچه اگر حمزه و جعفر بودند 📝 @ShereHeyat
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه قرار بود به ما فیضی از سحر بدهی به قدر بال مگس اشک مختصر بدهی ضمانتی است برای سلوک اهل سحر اگر زمان مناجات چشم تر بدهی میان شعله نشستن عروج پروانه است مرا تو عاقبت از پای شمع..،پر بدهی وصال عاشق و معشوق دردسر دارد به دست و پات می افتم که دردسر بدهی کجای شهرِ نفس گیر ندبه می خوانی؟ بناست گاه‌گداری به ما خبر بدهی نشسته ام سر این کوچه..،گریه می خواهم نشسته ام که به من اشک بیشتر بدهی دل شکسته ی عُشّاق را ندیده بخر چه می شود اگر این مرتبه ضرر بدهی من آه می کشم آنقَدر تا که پاک شوم اگر به آه جگر سوز من اثر بدهی قسم به حضرت زهرا درست خواهم شد به این خراب‌ترین مُهلتی اگر بدهی شناسنامه ی من را بگیر از من تا برای کرببلایی شدن،"گُذر" بدهی به حقِ پاره‌جگرهای تشنه‌کام اُحُد ببخش تا که به من فرصتی دگر بدهی ندید حمزه‌ی خود را..،چگونه مُثلِه شد! چطور خواهر مظلومه را خبر بدهی امان ز قلب عقیله..،چه دید در گودال تنی بدون سر و نیزه‌خورده و پامال
منکه عبد عبید سبحانم جان نثار رسول قرآنم اولین سید شهیدانم من علی را ولی حق دانم به پسر عمِ خود علی سوگند او دمِ مرگ زد بمن لبخند منکه بهر قریش درد سرم نیست یکذره ترس در جگرم به رسول خدا اگر سپرم سایه ی مرتضاست روی سرم هر چه دارم من از علی دارم پیرم و بر سرم ولی دارم @hosenih علی آقای انبیای خداست بر و بازوی مصطفای خداست شیر هر بیشه مرتضای خداست از ازل حیدر آشنای خداست او به دور نبی به صحن اُحد من به گِردِ علی ز خو بیخود مِیسره، مِیمنه چه غوغا بود وسطِ معرکه مرا جا بود چشم من گرچه سوی طاها بود ذکر من نام پاک مولا بود آنکه قلب مرا هدف بگرفت هدفش را شهِ نجف بگرفت نبضِ من داشت با علی میزد قلب من ذکر یاعلی میزد نفَسم مرتضی علی میزد بر عدو ضربه را علی میزد هر سری را ز خصم میچیدم ما رَمَیت اِذ رَمَیت میدیدم منکه از عشق منجلی بودم مستِ نورِ سینجلی بودم محوِ جنگیدنِ علی بودم چون نبی، عاشقِ ولی بودم سینه ام را شکافت سرنیزه قلبِ من هم شتافت بر نیزه هر که قصدِ تهاجمِ ما داشت خوفِ شمشیرِ شیر حق را داشت هو هوی مرتضی چه غوغا داشت وسطِ معرکه مصلا داشت "لا فتی" چون شعار سبحان شد صوت "اِلّا علی" نمایان شد هر که را طینت علی باشد قسمتش محنت علی باشد عاقبت وصلت علی باشد روزی اَش رویت علی باشد جان چو میرفت از گِل و طینم آمد آخر علی به بالینم □ □ □ میگذارد ز لطفِ دلجویش سرِ هر کشته را به زانویش من بمیرم، مقابلِ رویش سر بریدند ماهِ نیکویش شمرِ ملعون که روی سینه نشست رَاسِ مظلوم، روی نیزه نشست @hosenih پیکرم مثله شد، ولی آخر پوششم شد عبای پیغمبر جسدم را ندید اگر خواهر مانعش بود حضرت کوثر کاش مادر کنار دختر بود مانع دیدنِ برادر بود زینبش چونکه بی برادر شد شاهد پاره پاره پیکر شد بوسه گاهش بریده حنجر شد وای از آن دم که صیدِ معجر شد عصمت الله در اسارت بود کار نامحرمان جسارت بود شاعر:
نور چشم پیمبری حمزه چه قدَر مثل حیدری حمزه اسدالله دیگری حمزه به خداوند، محشری حمزه ای مُلقّب به سیّدالشهدا حامی مُخلص رسول خدا هم عمو هم برادرش بودی همه جا یار و یاورش بودی تو علمدار لشکرش بودی جنگجوی دلاورش بودی تا نظر بر سپاه می کردی روزشان را سیاه می کردی @hosenih بین لشگر وجود تو لازم بین میدان، حریف تو نادم افتخار قبیله ی هاشم می نویسم برای تو دائم می نویسم کمال داری تو مثل جعفر دو بال داری تو بی سبب نیست این که "سرداری" به علی رفته ای جگر داری وقت حمله به سینه پر داری همه دیدند که هنر داری با دو شمشیر حمله می کردی وَ دمار از همه در آوردی مرحبا بر تو ای عموی رسول که چنین شد سفید، روی رسول با تو محفوظ چار سوی رسول کم نگردید با تو موی رسول کاش حمزه مدینه هم بودی دور بیت الحزینه هم بودی بیعتت با نبی چه دیدن داشت اَشهدت آن زمان شنیدن داشت عطر اسلام تو وزیدن داشت رنگ بوجهل هم پریدن داشت با کمانت سرش ز هم پاشید از تو و نام حمزه می ترسید ما پیاده ولی سواره، شما یکی از راه های چاره، شما روضه های پر از اشاره، شما تکّه تکّه و پاره پاره، شما اهل بیت از تو یاد می کردند بر تو گریه زیاد می کردند @hosenih در کمین بود، نیزه را انداخت پیکرت را چه بی هوا انداخت تا نبی روی تو عبا انداخت همه را یاد بوریا انداخت اوّلین رکن پنج تن می خواند روضه ی شاه بی کفن می خواند ته گودال پیکرش افتاد جلوی چشم خواهرش افتاد جای خنجر به حنجرش افتاد ناله ای زد وَ مادرش افتاد یا بُنَیَّ ذبیح عطشانم یا بُنَیَّ قتیل عریانم شاعر:
عبا رسید که گرما به پیکرت نرسد و گرد و خاک به موی مطهرت نرسد عبا رسید به جسمت قبول حرفی نیست ولی خدا کند از راه, خواهرت نرسد اگر رسید به مقتل دعا کن آن لحظه کسی برای جدا کردن سرت نرسد تلاش کن به روی خاک تشنه هم بودی صدای وا عطشایت به مادرت نرسد تنت توسط سر نیزه جا به جا نشود خداکند که دگر حرف بوریا نشود به روی حنجرت از زخم بود اثر یانه؟ تو نیزه خورده ای اصلا ز پشت سر یانه؟ به جای دفن,زمانی که بر زمین بودی سوار اسب رسیدند ده نفر یانه؟ تنت به روی زمین مانده است در گودال؟ شدی مقابل خواهر بدون سر یانه؟ عبور کرده ای از کوچۀ یهودی ها زدند سنگ به سمتت ز هر گذر یانه؟ به غیر شام که در آن نبود هم نفسی سری به نیزه نبوده بلند پیش کسی به شام قافله را با عذاب آوردند برای دست یتیمان طناب آوردند مگرکه طشت زر و چوب خیزران کم بود؟ که بعد چند دقیقه شراب آوردند به روی نیزه سر شیر خواره را عمدا درست پیش نگاه رباب آوردند برای اینکه دلش بیشتر به درد آید مدام روبرویش ظرف آب آوردند به روی نیزۀ دشمن تمام هستش رفت نه شیر خواره که گهواره هم ز دستش رفت علی زمانیان
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از اسناد المصائب
♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴 🎙روضه با نوای :👇 @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیان و داستانی از زندگانی علیه السلام در مورد معرفی کردن و و و داستان افطار کردن از روی به نقل از کتاب 👇👇👇 کانال محتوای تبلیغی نور الزهرا : https://eitaa.com/mohtavaetablighi