#داستان_شب
#تاجری در روستایی، مقدار زیادی محصول #کشاورزی خرید و میخواست آنها را با #ماشین به انبار خود منتقل کند.
در راه از پسری پرسید: تا #جاده چقدر راه است؟
پسر جواب داد: اگر #آرام بروید حدود ده دقیقه کافی است. اما اگر با #سرعت بروید نیم ساعت و یا شاید بیشتر!!
تاجر از این# تضاد در جواب پسر ناراحت شد و به او #بد و بیراه گفت و به سرعت خودرو را به جلو راند.
اما #پنجاه متر بیشتر نرفته بود که چرخ ماشین به سنگی برخورد کرد و با تکان #خوردن ماشین، همه محصولها به زمین ریخت.
تاجر #وقت زیادی برای جمع کردن محصول ریخته شده صرف کرد و هنگامی که #خسته و کوفته به سمت خودرواش بر میگشت، یاد #حرفهای پسر افتاد...
اینجا بود که تازه منظور پسر را فهمید و بقیه راه را#آرام و بااحتیاط طی کرد...
شاید گاهی باید #آرام تر قدم برداریم
تا به #مقصد برسیم...
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
🆔
@mojaradan
#داستان_شب
✅مردی متوجه شد که #گوش همسرش شنوایی اش کم شده است.ولی نمی دانست این #موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد.
به این دلیل، نزد #دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او درمیان گذاشت.
دکتر گفت: برای اینکه #بتوانی دقیقتر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، #آزمایش ساده ای وجود دارد انجام بده و جوابش را به من بگو:در #فاصله ۴ متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو. اگر نشنید، همین کار را در فاصله ۳ متری تکرار کن. بعددر ۲متری و به همین ترتیب تابالاخره جواب بدهد.
آن #شب همسر مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و او در اتاق نشسته بود.
⁉️ #سوالش را مطرح کرد جوابی نشنید
⁉️بعد بلند شد و #یک متر به سمت آشپزخانه رفت ودوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید.
⁉️بازهم #جلوتر رفت سوالش را تکرار کرد و باز هم جوابی نشنید.
⁉️ این بار جلوتر رفت و گفت: ” #شام چی داریم؟”
و این بار همسرش گفت: عزيزم برای چهارمین بار میگم؛ ” #خوراک مرغ!“
🖋 گاهی هم #بد نیست که نگاهی به درون خودمان بیندازیم شاید عیبهایی که تصور میکنیم در#دیگران وجود دارد در وجود خودمان است.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
#داستان_شب
🌸
✨نسل جدید ✨
💎معلم ادبیاتي میگفت:
این روزها #بد جوری از این نسل جدید درمانده شده ام.
سالها ی پیش وقتی به #درس لیلی و مجنون می رسیدم و با حسی شاعرانه داستان این دو# دلداده را تعریف میکردم قطره اشکی از چشم دانش آموزی جاری میشد
یا به #مرگ سهراب که میرسیدم همیشه اندوه وصف نشدنی را در #چهره ی دانش آموزانم میدیدم .
همیشه قبل از عید اگر برای #فراش مدرسه از بچه ها عیدی طلب میکردم خیلی ها داوطلب بودند و خودشان پیش قدم....
و امسال وقتی #عیدی برای پیرمرد خدمتگزار خواستم تازه بعد از یک سخنرانی #جگر سوز و جگر دوز هیچ کس حتی دستی بلند نکرد...
وقتی به مرگ سهراب رسیدم یکی از آخر کلاس فریاد زد چه #احمقانه چرا رستم خودش را به سهراب معرفی نکرد که این #اتفاق نیفتد و نه تنها بچه ها ناراحت نشدند که رستم بیچاره و سهراب به نادانی و #حماقت هم نسبت داده شدند.....
وقتی شعر لیلی و مجنون را با اشتیاق در کلاس خواندم و از #جنون مجنون از فراق لیلی گفتم
یکی پرسید لیلی خیلی #قشنگ بود؟
گفتم از #دیده ی مجنون بله ولی دختری سیاه چهره بود و زیبایی نداشت.
این بار نه یک نفر که کل کلاس روان شناسانه به این نتیجه رسیدند که قیس بنی عامر از #اول دیوانه بوده عقل درست حسابی نداشته که عاشق یک #دختر زشت شده،
تازه به خاطر او سر به بیابان هم گذاشته.....
خلاصه #گیج و مات از کلاس درس بیرون آمدم و ماندم که باید به این #نسل جدید چه درسی داد که به #تمسخر نگیرند و بدون فکر قضاوت نکنند....
ماندم که این نسل کجا می خواهند #صبوری و از خود گذشتگی را بیاموزند....
نسلی که از #جان گذشتن در راه عشق برایشان نامفهوم،
کمک به #همنوع برایشان بی اهمیت،
مرگ پسر به دست پدر از نوع #حماقت است....
امروز به این نتیجه رسیدم که باید پدر مادر های جوان که بچه های کوچک دارند از همین الان جایی در #خانه سالمندان برای خودشان رزرو کنند.
این نسل تنها #آباد کننده خانه سالمندان خواهند بود و بس.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
#تلنگـرانـہ🌪
دقیقـا همـوݩ جایـے ڪ خـدا مےگـہ
" وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ "
نـشوݩ میـدهـ آدم ڪمڪم #بد مےشـہ...🙂
قدمــ قدمــ...👣
مذهبـے و غیـرمـذهبـے همــ ندارهـ!
حواسـموݩ بیشتــر بـہ خودمـوݩ بـآشـہ . . !🌱🧡
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی ✌️🏻🎈
@mojaradan
🦋🍁🦋
#نماز_شب
شخصی از #امام_حسین علیه السلام پرسید: 🔰
«یا أبا #عبد_اللّه إنّی لا أقوى على #الصلاة_باللیل،
فقال: لا تعص اللّه النهار»
✍🏻یا اباعبدالله من برای #نماز_شب قدرت و توانی در خود نمی بینم و موفق به خواندن #نماز_شب نمی شوم.
امام فرمود: در روز در برابر #خداوند سر کشی نکن.
🦋🍁🦋
#اصل_نماز بر #خشوع بنا شده است. پس چگونه می توان با #سرکشی و #بد رفتاری در پیشگاه الهی، به #خلوتِ یار راه یافت و فرصتی پیدا کرد برای دلبری؟
#شب نعمتی است بسیار زیبا که از فواید آن آرامشِ #دل انگیز #شب است برای سخن گفتن و راز و نیاز کردن با شب آفرین. پس این سخن #حق است که #چشمی كه در روز؛ به گناه آلوده شد، #شب هنگام سعادتِ بارانی شدن در كنار #سجّاده را ندارد.
#زبانی كه در روز؛ به بدگفتاری باز شد، شب هنگام قادر به #زمزمه حقّ و نجوا با دلبر #نخواهد بود.
ممكن نیست كه #سیه دلِ روز، دل زنده دار #سحر باشد.
ممكن نیست كه #تبهكار روز، پارسای #شب شود.
📚 المحاسن، ج 1، ص 115
🏴 #صلے_الله_علیڪ_یااباعبدلله🏴
🦋✨ @mojaradan✨🦋
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_اجتماعی