#داستان_شب
♦️داستاني زيباو نكته اي بسيار مهم
يكي از دوستان #اهل سماوه ام در نجف اشرف كه سيدي روحاني ،اهل باطن و انصافا اهل وقت و روشن ضمير است برايم #رويايي كه ديده بود را تعريف مي كرد و من ان شاءالله نقل به مضمون ميكنم:
مي گفت در #خواب ديدم روز قيامت شده است و جمعيت كثيري در صحراي محشر تنه به تنه ي هم و در تنگنا ايستاده اند وتا چشم كار ميكند آدم بود كه ايستاده بود.
در ادامه #جلوي جمعيت ديدم كسي به شكل قاضي با روپوشي خاص و در حالتي كه صورتش پوشانيده شده بود با چكش قضاوت در حال حسابرسي به #حال خلائق است.
مي گفت من در ميان جمع چقدر چهره هاي آشنا ميديدم كه در دنيا به نظرم اينها #انسان هاي مهمي بودند اما آنجا از شدت گرما و #تشنگي زبانشان در كامشان خشك شده بود و معطل حسابرسي و دچار مشكل بودند.
گفت تا اينكه از ته اين #جمعيت عجيب و غريب ما وارد صحراي محشر شديم،به محض اينكه داخل جمعيت شديم كسي كه به شكل #قاضي بود از جلوي جمعيت به ما اشاره كرد.ما گفتيم خدايا چه شد؟
اشاره كرد شما بياييد جلو. ما هم جلو رفتيم و در مقابل او #ايستاديم.نگاهي به ما كرد و فرمود شما بفرماييد بدون حساب برويد بهشت!
گفتيم يا #للعجب ميان اين همه جمعيت كه اهل دين و ديانت هم درميان آنهاست آخر ما چه عملي انجام داديم كه اين #لطف عظيم شامل حال ما شده است؟
با تأملي فرمود شما كساني هستيد كه به #زائران اباعبدالله خدمت كرده ايد...
من كه اين داستان را شنيدم گفتم خوبست نكته اي را بگويم
درست است كه #خدمت به زوار امام حسين عليه السلام علي الظاهر همين كاري است كه #عرب ها ميكنند و موكب داري و امثال ذلك، اما انصافا دايره ي خدمت فراي اين حرفهاست،خصوصا براي كساني كه نميتوانند #مشرف شوند قابل تامل است.
خدمت به زوار ميتواند انواع متعدد داشته باشد ،از #پدر و مادري كه با اينكه نگرانند فرزندشان طوري شود به او اذن ميدهند بيايد يا همسري كه از بچه ها مراقبت ميكند تا شوهرش بتواند اداي احترام به ساحت سيدالشهداء كند يا رئيس اداره اي كه ميتواند به زائري مرخصي بدهد يا #اهل ثروتي كه ميتواند با مالش خيلي ها را راهي زيارت كند يا كارمندي كه كمك زائرين ميكند تا كار اداري اش انجام شود يا فرزندي كه پدر و #مادر پيرش را چند قدم حركت ميدهد به نيت زيارت يا كسي كه از ميان راه زوار آشغال ها را برميدارد و يا كسي كه #دست نوازش بر سر يتيمان عراقي و يا ايراني مي كشد.اين دايره انقدر وسيع است كه تمامي ندارد چرا كه اين خدمات از گوشه ي #عرش از نگاه رحمة الله الواسعه يعني سالار و سيد شهيدان اباعبدالله الحسين روحي له الفداء #مخفي نمي ماند،لذا فكري به حال خودمان و خدمت كردن به اين سازه ي بي نهايت كنيم كه در اين #دستگاه كاهي گم نخواهد شد.
#خدمتي_كنيم
#اربعين
مكتوبات طلبه ای ساکن در نجف اشرف🔻
.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
•┈••✾🍃🍁🍃✾••┈•
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
#داستان_شب
✨ #امانت_داری ✨
روزی #مردی قصد سفر کرد ،پس خواست پولش را به #شخص امانت داری بدهد.
به نزد #قاضی شهر رفت و به او گفت: به مسافرت می روم، می خواهم پولم را #نزد تو به امانت بگذارم و پس از برگشت از تو# پس بگیرم.
قاضی گفت: اشکالی ندارد پولت را در آن #صندوق بگذار... پس مرد همین کار را کرد.
وقتی از سفر #برگشت، نزد قاضی رفت و #امانت را از خواست.
قاضی به او گفت: من تو را #نمی شناسم.
مرد #غمگین شد و به سوی #حاکم شهر رفت و قضیه را برای او شرح داد...
حاکم گفت: فردا قاضی نزد من خواهد آمد و وقتی که# در حال صحبت هستیم تو وارد شو و امانتت را بگیر.
در روز بعد وقتی که قاضی نزد حاکم آمد، حاکم به او گفت: من در #همین ماه به حج سفر خواهم کرد و می خواهم #امور سرزمین را به تو بدهم چون من از تو چیزی جزء #امانتداری ندیده ام.
در این وقت صاحب امانت داخل شد و به آن ها سلام کرد و گفت: ای قاضی من نزد تو #امانتی دارم. پولم را نزد تو گذاشته ام. قاضی گفت: این #کلید صندوق است، پولت را بردار و برو.
بعد دو روز قاضی نزد حاکم رفت تا درباره ی آن موضوع با هم #صحبت کنند.
حاکم گفت:
ای قاضی امانت آن مرد را پس نگرفتیم مگر با #دادن کشوری به تو!
حالا با چه چیزی کشور را از تو #پس بگیریم؟
و بدین ترتیب دستور به #برکناری وی داد.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#داستان_شب
روزی #تاجری از شهری رد میشود وبسیار خسته هست او در یک #غذا خوری کوچک می ایستد وغذایی میل میکند ویک مرغ بریان میخورد
اما وقتی میخواهد پول را حساب کند میبیند #مهماندار نیست و بیرون رفته است .
سال بعد که از آنجا رد میشود به مهماندار میگوید که من سال قبل یک #مرغ بریان خورده ام وامسال هم همان غذا را میخواهم .
مهماندار میگوید :(قیمت مرغ100درهم است)
تاجر #عصبانی میشود ومیگوید:(چرا 100درهم من که یک مرغ بریان خورده ام )؟؟؟؟
مهماندار میگوید :
اگر شما آن #مرغ را نمی خوردید ،امسال 50جوجه داشت وهرجوجه30جوجه دیگر هم داشت پس باید #مبلغ همه را بپردازید .
تاجر که خیلی عصبانی شد گفت من یک #قاضی میشناسم که خیلی عادل و باهوش است من میروم واورا می آورم .بعد چند ساعت به پیش #بهلول می آید وداستان را برایش تعریف میکند .بهلول میگوید بلند شو تا برویم .
در بین راه بهلول به تاجر میگوید شما بروید به غذا خوری وبگویید که قاضی تا #نیم ساعت دیگر خدمت میرسد.
بعد یک ونیم ساعت بهلول وارد غذا خوری میشود تاجر میگوید بلند شوید قاضی وارد میشود.
بهلول وقتی وارد غذا خوری شد گفت:(من بخاطر اینکه دیر رسیدم مجبور شدم که چند کیلو# گندم را سرخ کنم وبدهم به مردم تا برایم بکارند)
همه با تعجب به بهلول نگاه کردند و گفتند چطور چنین چیزی ممکن است؟؟؟
بهلول گفت :(پس چرا مهماندار میگوید که از مرغ بریان شده جوجه به دست می آید؟؟؟)
مهماندار خیلی #شرمنده شد وگفت ای بهلول من را ببخش.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
#داستان_شب
✨پادشاه و نوجوان ✨
یکی از #پادشاهان به بیماری هولناکی که نام نبردن آن بیماری بهتر از نام بردنش است ، گرفتار گردید. #گروه حکیمان و پزشکان یونان به اتفاق رأی گفتند : چنین بیماری ، #دوا و درمانی ندارد مگر اینکه زهره (کیسه صفرا) یک انسان دارای چنین و چنان صفتی را بیاورند.
پادشاه به #مأمورانش فرمان داد تا به جستجوی مردی که دارای آن اوصاف و نشانه ها می باشد ، بپردازند و او را نزدش بیاورند.
مأموران به جستجو پرداختند ، تا اینکه #پسری (نوجوان) با را همان مشخصات و نشانه ها که حکیمان گفته بودند ، یافتند و نزد شاه آوردند.
شاه #پدر و مادر آن نوجوان را طلبید و ماجرا را به آنها گفت و انعام و پول زیادی به آنها داد و آنها به #کشته شدن پسرشان راضی شدند. #قاضی وقت نیز فتوا داد که : ریختن خون یک نفر از ملت به خاطر #حفظ سلامتی شاه جایز است.
جلاد آماده شد که آن نوجوان را بکشد و زهره او را برای درمان شاه ، از بدنش درآورد. آن نوجوان در این حالت ، #لبخندی زد و سر به سوی آسمان بلند نمود.
شاه از او پرسید : در این #حالت مرگ ، چرا خندیدی ؟ اینجا جای خنده نیست .
نوجوان جواب داد : در چنین وقتی، پدر و مادر ناز فرزند را می گیرند و به #حمایت از فرزند بر می خیزند و نزد قاضی رفته و از او برای نجات فرزند #استمداد می کنند و از پیشگاه شاه دادخواهی می نمایند ، ولی اکنون در مورد من ، پدر و مادر به #خاطر ثروت ناچیز دنیا ، به کشته شدنم رضایت داده اند و قاضی به کشتنم فتوا داده و شاه #مصلحت خود را بر هلاکت من مقدم می دارد. کسی را جز خدا نداشتم که به من پناه دهد، از این رو به او #پناهنده شدم.
سخنان نوجوان ، پادشاه را #منقلب کرد و دلش به حال نوجوان سوخت و #اشکش جاری شد و گفت : هلاکت من از ریختن خون بی گناهی مقدمتر و بهتر است. سر و چشم نوجوان را بوسید و او را در آغوش گرفت و به او #نعمت بسیار بخشید و سپس آزادش کرد. لذا در آخر همان #هفته شفا یافت .(و به پاداش احسانش رسید.)
همچنان در فکر آن بیتم که گفت
پیل بانی بر لب دریای نیل
زیر پایت گر بدانی حال مور
همچو حال تست زیر پای پیل
گلستان سعدی
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#معرفی_کتاب
📒کتابی که مقام معظم رهبری آن را 7بار خوانده اند...
#کتاب #روح_مجرّد
💠 #رهبر معظم #انقلاب:
📘 کتاب "#روح_مجرد " (زندگینامه و #احوالات عرفانی عارف بزرگ آقا سید هاشم حداد از شاگردان آیت الله سید علی قاضی رحمةالله علیهما) بسیار #کتاب خوبی است. چاپ اول را خود علامه طهرانی به من دادند و آنقدر برایم جالب بود که ۳روزه خواندم، علامه #طهرانی این کتاب را بعنوان یک #تحفه برای ما باقی گذاشتند، بنده این کتاب را ۷بار خوانده ام!
#کلام_رهبری در بازدید از نمایشگاه #قرآن ۸۷/۷/۶
✅این کتاب #یادنامه مرحوم آقای حداد رحمت الله از افاضل #شاگردان مرحوم آیت الله سید علی #قاضی رحمت الله علیه می باشد که مملو از معارف و آموزه های سلوکی برای وصول به مقامات والای #عرفانی و تقرب الی الله است از بیان علامه محمدحسین حسینی طهرانی(ره) است.
#تقویت_معنوی
#اخلاق_و_معنویت
#نهضت_فراگیر_روشنگری
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
🌾🌼🌾🌼🌾🌼🌾
@mojaradan
✍️ #پای_درس_دل 🍃
چون به نجف اشرف برای# تحصیل
مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و
خویشـاوندی گاهگاهی به محضــر
مرحـوم قاضی شرفیاب میشدم،
یکروز در #نجف {درکنار} مدرسهای
ایستاده بودم ڪه مرحوم آیتاللـہ
#قاضی از آنجا عبورمیکردند، چون
به من رسیدند دستخود را بهروی
شانهام گذاردند و گفتند: ای فرزند،
دنیا میخواهی نمـــازشـب بخوان،
آخرت میخواهی #نمازشب بخوان!
🌿 #علامهطباطبایی (ره)
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
🌙 @mojaradan
#ریحانه 🌱✨
گوش کن #خواهر!☝️
قرار نیست ⛔️
چون من و تو چادر به سر داریم☺️
نگاهمان به هم جنس هایمان رنگ غرور داشته باشد، جنس #برتری و خود بینی بگیرد😠☝️
قرار نیست ⛔️
چون من و تو حجابمان (فقط حجابمان) برتر است، تماما و از همه نظر برتر باشیم😒
قرار نیست ⛔️
دید خودمان به وضعیتمان را بالا و بالا تر ببریم☝️
مامور شده ایم که با #خلق و خوی خوبمان☺️ خواهرهایمان را هم تشویق کنیم
قرار نیست ⛔️
چون خودمان روی یک تار مو حساسیم😕
با آنهایی که هنوز(درک نکرده اند فلسفه ی #حجاب را) قطع رابطه کنیم😥
قرار نیست دوستمان را رها کنیم🙁
مامور نشدیم که⛔️
مغرور شویم 😠
مامور شدیم که ✅
اگر #لایق بودیم پند دهیم👌
مامور نشدیم⛔️
که #قاضی شویم و حکم صادر کنیم 😯
مامور شدیم✅
که از عواقب بد بگوییم👌
نکند میان #پند و اندرزهایی که به خواهرت میکنی😳
اخم بر #چهره بیندازی و صدایت را کلفت کنی و دم بزنی، این جور اگر عمل کنی خدا #لیاقتِ هدایتِ دیگران را به ما نمیدهد😏
یادت نرود خودت هم از همان اول #چادر به سر نداشتی☝️
واقعه ای رخ داد و درونت #انقلاب کرد☺️
چه قدر زیبا میشود اگر❗️
زمینه ای فراهم کنی برای یک #انقلاب جدید
انقلابی از جنسِ اسلامی با رنگ و بو و منشِ یک بانوی ایرانی☺️👌
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
😍 @mojaradan
•°●•°●•°●•°●•°●•°●•°●•°●•°●•°●•°●•°●•°
👤سیدعلی #قاضی(ره):
🌎در دنیا به #صاحبان خانه دوهزارمتری و #ریاست
میگویند :
💥اشراف مملکت؛
☝️🏻❣اما در #قیامت اشراف آن کسانی هستند که :
💛 #نماز شب خوان هستند.
📝 آیت الله #تقوایی :
روی #نمازشب استقامت کنید.
✴️استقامت در این راه شما را موفق به #ترک _گناه می کند.
آنقدر استقامت کنید تا نیروهای شر از وجودتان #خارج و ریشه کَن شوند.
🌸🍃در اثر #استقامت،اسلام تبدیل به ایمان می شود ؛ لذا استقامت خیلی مهم است.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan