eitaa logo
مجردان انقلابی
14.6هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
پسری ، را که قرار بود تمام زندگی اش شود برای اولین بار به کافی شاپ دعوت کرد ، تا به او اعلام کند که ازدواج با او را دارد . در حال نشستن پشت میز پسر سفارش داد . سپس رو به کرد و گفت لطفا نمک هم بیاور . اسم که آمد تمام افراد حاضر یک مرتبه به پسر خیره شدند . پسر نمک را در قهوه ریخت و آرام خورد ، دختر با تعجب گفت شور☕️ میخوری؟ پسر جواب داد 👶 که بودم خانه مان کنار بود ، در ماسه ها بازی میکردم و طعم شور دریا را میچشیدم . حالا خانه ی کودکی شده ام ، قهوه شور مرا یاد کودکی ام می اندازد . ازدواج انجام شد و سال تمام هر وقت دختر قهوه درست میکرد ، داخل فنجان شوهرش نمک میریخت . پس از چهل سال زندگی کردن ، فوت کرد و ای📨 خطاب به همسرش برجای گذاشت: همسر عزیزم که چهل سال تمام به تو دروغ گفتم . آن روز آنقدر از خوشحال و هیجان زده شده بودم که به اشتباه به جای درخواست نمک کردم . چهل سال تمام قهوه شور خوردم و به تو بگویم ، چیز در دنیا قهوه شور است . اگر بار دیگر به دنیا و باز هم داشتن تو وابسته به خوردن قهوه شور باشد ، تمام شورترین قهوه دنیا را به خاطر پر از مهر و محبت تو خواهم خورد . یک ضرب المثل چینی می گوید سرد را می توان خورد، سرد را می توان نوشید اما نگاه سرد را نمی توان تحمل کرد... مهم نیست کف شستی یا نه؟! حتی مهم نیست پات نرمه یا زبر ، اما این مهمه : که وقتی از کسی رد می شی ؛ رد پای از خودت به جا بگذار . مواظب همدیگه باشیم ! 🆔 @mojaradan
✅ داستان واقعی پدربزرگ آیت‌الله سیستانی رحمه الله علیه 👈 حکایت شنیدنی که امام زمان عج در تشییع جنازه ش حاضر شدند 💠 اسمش علی بود، سید علی سیستانی، پدر بزرگ همین آیت‌الله سیستانی خودمان، مشهدالرّضا،با تقوا و پرهیزکار، نیت کرده بود چهل بار در مسجد بصورت سیار زیارت عاشورا بخواند تا را ببیند،ختم زیارت را شروع کرد، گذشت و گذشت، هفته ی و نهم رسید، او اما به مرادِ دلش نه... 🔰 زیارتِ هفته ی سی و نهم یا چهلم بود، حین زیارت متوجه نوری شد در یکی از های اطراف مسجد، نوری نه از جنسِ این نورهایی که ما می شناسیم،بلند شد و از مسجد بیرون آمد، ردِّ نور را گرفت، رسید به ای که درب آن باز بود،يا الله یا الله گفت و داخل شد، ای وسط اطاق روبه قبله خوابانده بودند،همین که وارد اطاق شد زمانش را دید، در بین آنهایی که اطراف میت ایستاده بودند، چشم در چشم شدند با ، آقا با اشاره ی دست حالی اش کردند که صدایش را در نیاورد،که زمانش را دیده است... 💚 رفت سمت مولا، ایستاد کنارشان ، به شانه، سلام و احوال پرسی کردند، آقا آرام در گوشش گفتند: «لازم نیست دیدن ما خودتان را به زحمت بیاندازید، این خانم باشید، ما خودمان به دیدارتان می آییم، این خانم (اشاره کردند به جنازه ای که وسط اطاق بود) سال در دوران کشف حجاب رضا خان از خانه بیرون نیامد تا مادرم فاطمه ی زهرا سلام الله علیها روی سَرش بماند...» نگاهم کرد و خجالت می کشم از او بگوئید عاشقت گفته: محشری داری... 📚روایتی داستان گونه از تشرف آیت الله سید علی سیستانی . @mojaradan •┈••✾🍃🍁🍃✾••┈•
✨﷽✨ ✅شفاي عالمي وارسته توسط امام هشتم عليه السلام و اعطاي كرامت به وي ✍آيت الله وحيد خراساني نقل كرد : بيست سال در مدرسه حاج حسن مشهد تحت سرپرستي مرحوم حاج شيخ حبيب الله گلپايگاني - كه سال‌ها در گوهر شاد امام جماعت بود - بودم . ايشان روزي به من فرمود : « مدتي در مريض و بستري شدم . روزي به جانب رضا عليه السلام رو كرده گفتم : آقا ! من سال تمام پشت در صحن، در سرما و گرما ،‌سجده‌ي عبادت پهن كرده ، شب و نوافل مي خواندم و بعد خدمت شما شرفياب مي گشتم حال كه بستري شده‌ام، به من عنايتي . ناگاه در همان حال بيداري ديدم در و بستاني خدمت حضرت رضا عليه السلام قرار دارم ايشان از باغ گلي چيده به دست من دادند من آن گل را و حالم خوب شد جالب‌تر آن كه دستي كه حضرت رضا عليه السلام به آن گل داده بودند، چنان با بركت بود كه بر سر هر مي‌كشيدم، بي‌درنگ شفا مي‌يافت ! البته در همان نخست با يك مرتبه دست كشيدن بيماري‌هاي العلاج بهبود مي يافت، ولي بعد از مدتي كه با اين دست با# مردم مصافحه كردم، آن بركت اوليه از دست رفت و اكنون بايد دعاهاي ديگري را نيز بر آن تا مريضي شفا يابد .» آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند آيا بود كه گوشه‌ي چشمي به ما كنند 📚 بحارالانوار ‌ @mojaradan
✨﷽✨ 🔴مکاشفه پدر آیت الله مرعشی ✍آیت الله العظمی شهاب الدین مرعشی نجفی می فرمود: 💥(علت آمدن من به این بود که پدرم سید محمود مرعشی نجفی (که از زهاد و عباد معروف بود) شب در حرم حضرت امیر علیه السلام بیتوته نمود که آن حضرت را ببینید، شبی در(حال مکاشفه) را دیده بود. که به ایشان می فرماید: محمود چه می خواهی؟عرض می کند:می خواهم بدانم فاطمه زهراء علیها السلام کجاست؟ تا آن را زیارت کنم. حضرت فرموده بود:من که نمی توانم«برخلاف آن حضرت» قبر او را آشکار کنم. عرض کرد: پس من هنگام چه کنم؟ حضرت فرمود: خدا جلال و جبروت حضرت فاطمه علیها السلام را به معصومه علیها السلام عنایت فرموده است، هر کس بخواهد ثواب حضرت زهرا علیها السلام را درک کند به زیارت فاطمه معصومه علیها السلام 📚بر ستیغ نور شرح حال آیت الله مرعشی نجفی ص۷۱ ✅‌‌ @mojaradan ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
💕عـزاداران عـالـم امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: نفر در تاریخ بسیارگریه کرده اند: 1- حضرت آدم برای انقدرگریه کرد که اشک بر گونه اش افتاد. ۲–حضرت یعقوب به اندازه ای برای خود گریه کرد که دیده اش را از دست داد. ۳- یوسف در فراق پدر گریه کرد که گفتند یاشب گریه کن یا روز. ۴-حضرت فاطمه زهرا(س) در پدر آنقدر گریه کرد که اهل مدینه گفتند ما را به تنگ اوردی با هایت…یا شب گریه کن یا روز... ۵_امام_سجاد(ع) بیست تا سال در مصیبت و عزای پدرش گریه کرد. هر گاه و خوراکی برایش می آوردند گریه می کردند ومی گفتند هرگاه فرزندان فاطمه را به یادمیاورم گریه رامی فشارد. 🥀 📚 مناقب آل ابى طالب، همان، ج3، ص137. @mojaradan
❤️ چلہ ے عشق شد آغاز ، مدد ڪن این روز زِ هرگونہ گنہ پاڪ شوم بہ برسم زندہ، ولے عاشورا جان دهم و در حرمٺ خاڪ شوم @mojaradan ‌ ─┅═ೋ❅♥️❅ೋ═┅
🛑⚠️چهل روز 🌸 ✨امام رضا علیه السلام می فرماید: «بر شما باد به نماز شب،هیچ بنده ای نیست که آخر شب بیدار شود و هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز و یک رکعت نماز بخواند و در قنوت آن (نماز وتر) بار کند، مگر اینکه خداوند او را از عذاب قبر و آتش پناه داده و عمر او را طولانی کرده و به زندگی او گشایش می دهد»✨ 🌸زمان: از نيمه شب شرعي تا اذان صبح است و هرچه به اذان نزديك تر باشد بيشتر است. جوانی كه می ترسد خواب بماند و نماز شب از او فوت شود، می تواند را پیش از نیمه شب بخواند مثلا بعد از نماز عشاء 🌸توضيح در مورد : به نمازهای مستحبّی نافله ميگویند و بین نمازهای مستحبّی، به خواندن نافله‏ های شبانه روزی سفارش بیشتری شده است. درين بين براي خواص و آثار عجيب براي دنيا و آخرت افراد ذكر شده است تا آنجا كه ✨ امام صادق عليه السلام نقل شده است كه مي فرمايند: هیچ عمل نیكى نیست مگر اینكه ثواب روشنى در قرآن براى آن بیان شده ، مگر كه خداوند بزرگ ، ثواب آن را روشن نساخته به خاطر عظمت و اهمیت آن ، لذا فرموده است : "هیچكس نمي‏داند چه ثوابهایى كه مایه روشنایى چشمان است براى آنها، نهفته شده است"✨ 🌸چگونگي اجرا: شامل چهار تا دو ركعت (مثل نماز صبح) به نيت + دو ركعت به نيت نماز و يك ركعت نماز است به همين اندازه اگر خوانده شود انجام شده . كه البته براي آن، خصوصا در سه ركعت آخر و خصوصا در قنوت نماز وتر اذكار زيادي نيز توصيه شده مثلا در قنوت نماز وتر بسيار تاكيد شده كه بار ذكر ربي و اتوب اليه گفته شود و بعد براي مومن دعا كند ( مي شود گفت اللهم اغفر امام خميني ، حتي فارسي به هر شكل كه مي خواهيد دعا كرد مثلا خدايا بيامرز امام خميني را، شهيد مطهري را، پدرم را ، مادرم را و...) ♥️ 🌱🌕 @mojaradan
📌کفویت سنّی ✅ اگر روحیّات دختر و پسر با یکدیگر همخوانی داشته باشد و هر دو در زندگی به دنبال یک چیز بگردند، اختلاف سنّ چندان مهم نیست. ✳️ انسان‌ها بسیاری با هم دارند. به طور قطع نمی‌‌توان گفت دو دختر که هر دو در بیست سالگی هستند، روحیّۀ آن دو نیز همسان است و دو پسر ۳۵ ساله اخلاق یکسانی دارند. 🔰انسان‌ها به این‌که انسان بوده و عوامل زیادی در شکل‌گیری شخصیت آنها مؤثّر است، بسیاری با هم دارند؛ تا اندازه‌ای که ممکن است دو خواهر یا برادر دوقلو، از نظر روحی با متفاوت باشند. توجّه به این نکته، ضرورت مشاوره در این زمینه را به خوبی نشان می‌دهد. ❌البتّه مهم نبودن سن، به این معنا نیست که یک دختر پانزده ساله با مردی ساله ازدواج کند. محدودۀ سنّیِ دو طرف، در تعیین تکلیف سنّی، بسیار مهم است. ⚠️ گاهی دختر در نوجوانی و طرف مقابلش در حال پشت سر گذاشتن جوانی است. احتمال درک متقابل این دو، بسیار کم است؛ زیرا یکی در محدودۀ شور و حال نوجوانی است ــ که خاصّ خود را دارد ــ و دیگری این دوره را پشت سر گذاشته و نمی‌تواند خود را در یک نوجوان قرار دهد. ✔️امّا اگر سنّی دو طرف نزدیک به هم بود، احتمال درک متقابل، بیشتر می‌شود. 📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص ۱۷۷ @mojaradan 🎀
👇👇👇 ♨️سوال: 🔰 از چه شروع و در چه تاریخی تمام می شود؟ ✍️پاسخ: ✅درباره تاریخ حضرت زهرا(س) روایات مختلفی وجود دارد است. و از روز تا شش ماه بعد از رحلت پیامبر(ص) بیان شده است. اما میان علمای ، دو احتمال معتبر است: روز بعد از رحلت پیامبر(ص) یا روز بعد از رحلت ایشان. 🗞بنابراین با توجه به پیامبر اسلام(ص) در بیست و هشتم صفر، بنا به روایت هفتاد و پنج روز، در مورخه سیزدهم تا ، شهادت حضرت زهرا(س) است و این ایام را اوّل می‌ خوانند. 🔹اما بنا به روایت نود و پنج روز، شهادت حضرت(س) در سوم تا است و این ایام را فاطمیة دوم می‌ خوانند. 💠بنابراین؛ ایام فاطمیه جمعا ۶ روز می باشد، ۳ روز در ماه جمادی الاول و ۳ روز در ماه جمادی الثانی. فاطمیه اول از ۱۳ تا ۱۵ جمادی الاول است و دوم از سوم تا پنجم جمادی الثانی می باشد. 👈و شاید علت اینکه سه روز در هر ماه بعنوان روز شهادت آن حضرت(س) معرفی شده است به این دلیل است که این احتمال وجود دارد که از رحلت پیامبر(ص) تا شهادت حضرت زهرا(س)، ۲۹ روز بوده باشند، حال آنکه د رصورت کامل بودن ماههای قبل، روز شهادت ۱۳جمادی الاول و یا سوم جمادی الثانی خواهد بود. چرا که طبق تقویم، حداکثر سه ماه قمری ۲۹ روزه و حداکثر ۴ ماه قمری ۳۰ روزه می توانند پشت سر هم قرار گیرند. 🔹اما در عرف، به دهه دوم جمادی الاول، از دهم تا بیستم جمادی الاول که بنابر قول ۷۵ روز، شهادت آن بزرگوار در آن واقع شده است دهه فاطمیه اول و به دهه اول جمادی الثانی از اول تا دهم جمادی الثانی، که طبق قول ۹۵ روز، شهادت حضرت زهرا(س) در آن واقع شده است، دهه فاطمیه دوم گفته می شود. 👈و باید توجه کرد که برگزاری در ایام فاطمیه اگر توام با و یا حرمت به حضرت زهرا (سلام الله علیها)نباشد، اشکال ندارد. اما برای مومنان است که حرمت این ایام را پاس بدارند و از انجام کارهای شادی بپرهیزند. مستفاد از زساله دانشجویی،ج۱۶(به نقل از: صراط النجاه آیه الله تبریزی،ج۵،س۵۲۱، و دفاترسایر مراجع) 📎 🌐منبع:مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 👇 @mojaradan
* 📌کفویت سنّی ✅ اگر روحیّات دختر و پسر با یکدیگر همخوانی داشته باشد و هر دو در زندگی به دنبال یک چیز بگردند، اختلاف سنّ چندان مهم نیست. ✳️ انسان‌ها بسیاری با هم دارند. به طور قطع نمی‌‌توان گفت دو دختر که هر دو در بیست سالگی هستند، روحیّۀ آن دو نیز همسان است و دو پسر ۳۵ ساله اخلاق یکسانی دارند. 🔰انسان‌ها به این‌که انسان بوده و عوامل زیادی در شکل‌گیری شخصیت آنها مؤثّر است، بسیاری با هم دارند؛ تا اندازه‌ای که ممکن است دو خواهر یا برادر دوقلو، از نظر روحی با متفاوت باشند. توجّه به این نکته، ضرورت مشاوره در این زمینه را به خوبی نشان می‌دهد. ❌البتّه مهم نبودن سن، به این معنا نیست که یک دختر پانزده ساله با مردی ساله ازدواج کند. محدودۀ سنّیِ دو طرف، در تعیین تکلیف سنّی، بسیار مهم است. ⚠️ گاهی دختر در نوجوانی و طرف مقابلش در حال پشت سر گذاشتن جوانی است. احتمال درک متقابل این دو، بسیار کم است؛ زیرا یکی در محدودۀ شور و حال نوجوانی است ــ که خاصّ خود را دارد ــ و دیگری این دوره را پشت سر گذاشته و نمی‌تواند خود را در یک نوجوان قرار دهد. ✔️امّا اگر سنّی دو طرف نزدیک به هم بود، احتمال درک متقابل، بیشتر می‌شود. 📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص ۱۷۷* @mojaradan
* 📌کفویت سنّی ✅ اگر روحیّات دختر و پسر با یکدیگر همخوانی داشته باشد و هر دو در زندگی به دنبال یک چیز بگردند، اختلاف سنّ چندان مهم نیست. ✳️ انسان‌ها بسیاری با هم دارند. به طور قطع نمی‌‌توان گفت دو دختر که هر دو در بیست سالگی هستند، روحیّۀ آن دو نیز همسان است و دو پسر ۳۵ ساله اخلاق یکسانی دارند. 🔰انسان‌ها به این‌که انسان بوده و عوامل زیادی در شکل‌گیری شخصیت آنها مؤثّر است، بسیاری با هم دارند؛ تا اندازه‌ای که ممکن است دو خواهر یا برادر دوقلو، از نظر روحی با متفاوت باشند. توجّه به این نکته، ضرورت مشاوره در این زمینه را به خوبی نشان می‌دهد. ❌البتّه مهم نبودن سن، به این معنا نیست که یک دختر پانزده ساله با مردی ساله ازدواج کند. محدودۀ سنّیِ دو طرف، در تعیین تکلیف سنّی، بسیار مهم است. ⚠️ گاهی دختر در نوجوانی و طرف مقابلش در حال پشت سر گذاشتن جوانی است. احتمال درک متقابل این دو، بسیار کم است؛ زیرا یکی در محدودۀ شور و حال نوجوانی است ــ که خاصّ خود را دارد ــ و دیگری این دوره را پشت سر گذاشته و نمی‌تواند خود را در یک نوجوان قرار دهد. ✔️امّا اگر سنّی دو طرف نزدیک به هم بود، احتمال درک متقابل، بیشتر می‌شود. 📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص ۱۷۷* .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
* 📌کفویت سنّی ✅ اگر روحیّات دختر و پسر با یکدیگر همخوانی داشته باشد و هر دو در زندگی به دنبال یک چیز بگردند، اختلاف سنّ چندان مهم نیست. ✳️ انسان‌ها بسیاری با هم دارند. به طور قطع نمی‌‌توان گفت دو دختر که هر دو در بیست سالگی هستند، روحیّۀ آن دو نیز همسان است و دو پسر ۳۵ ساله اخلاق یکسانی دارند. 🔰انسان‌ها به این‌که انسان بوده و عوامل زیادی در شکل‌گیری شخصیت آنها مؤثّر است، بسیاری با هم دارند؛ تا اندازه‌ای که ممکن است دو خواهر یا برادر دوقلو، از نظر روحی با متفاوت باشند. توجّه به این نکته، ضرورت مشاوره در این زمینه را به خوبی نشان می‌دهد. ❌البتّه مهم نبودن سن، به این معنا نیست که یک دختر پانزده ساله با مردی ساله ازدواج کند. محدودۀ سنّیِ دو طرف، در تعیین تکلیف سنّی، بسیار مهم است. ⚠️ گاهی دختر در نوجوانی و طرف مقابلش در حال پشت سر گذاشتن جوانی است. احتمال درک متقابل این دو، بسیار کم است؛ زیرا یکی در محدودۀ شور و حال نوجوانی است ــ که خاصّ خود را دارد ــ و دیگری این دوره را پشت سر گذاشته و نمی‌تواند خود را در یک نوجوان قرار دهد. ✔️امّا اگر سنّی دو طرف نزدیک به هم بود، احتمال درک متقابل، بیشتر می‌شود. 📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص ۱۷۷* ‌‌.•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 #پارت_هدیه_برای_بزرگوار_که_چشم_به_راه_بودن شکسته_هایم_بعد_تو قسمت ۱۹ و ‌۲۰ وسایلش را جمع ک
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 شکسته_هایم_بعد_تو قسمت ۲۱ و ۲۲ _...من بهخاطر حرفای تو الان اینجام و تویی که لالایی گفتن بلدی خودت خوابت نمیبره! روز ارمیا رو از زینب دور کردی به خاطر خودخواهی‌ات، چهل روز آب شدن دخترتو دیدی و هنوز هم با دل ارمیا رو میشکنی! حالا که اومده زندگی کن آیه...زندگی کن! _دو روز دیگه میره! رها ابرو در هم کشیده گفت: _کجا میره؟ _گفت نمیدونست تو این خونه پذیرفته شده، به خاطر همین یه ماموریت یه ماهه گرفته! رها: _چیکار کردی باهاش که نرسیده پای رفتنشو فراهم کرده؟ چیکار کردی آیه؟ _با مراجعات هم اینطوری حرف میزنی؟ باید تو مدرکت تجدید نظر کرد! رها: _تو مراجع نیستی، تو خواهرمی و من اصلا بیطرف نیستم؛ من طرف تو و زندگی توئم، من طرف ارمیا و زندگی اونم! آیه: _مرسی خواهری، اما احیانا خواهر منی یا ارمیا؟ رها: _فرقی نداره، ارمیا هم جای برادرم؛ وقتی تو احمق میشی من باید خواهرشوهرت بشم! صدای خانم موسوی، منشی مرکز بلند شد: _دکتر رحمانی، مراجتون اومدن. زن جوان دستی در موهایش کشید تا آشفتگی آنها را بهبود ببخشد: _ببخشید دکتر! نتونستم زودتر برسم! آیه لبخند زد: _بریم داخل، بهتره زودتر شروع کنیم. رها به رفتن آیه نگاه کرد: _آیه؟! آیه به سمتش برگشت و سوالی نگاهش کرد. رها: _یه روز رو تخت بیمارستان به من گفتی مواظب باش، شاید این امتحان تو باشه! حالا من بهت میگم "آیه مواظب باش! ممکنه این باشه!" حالا برو به کارت برس که چیزی به اومدن نمونده! از قصد گفت شوهرت... گفت تا آیه باور کند... که آیه زن شود برای آن مرد که می‌آید. ارمیا جای پارکی مقابل مرکز پیدا کرد و با زینب پیاده شدند. چند شاخه گل رز در دستانش گرفته بود. پر از اضطرابی شیرین بود، برای دیدن همسرش میرفت. اولین قرار بعد از عقدشان... لبخند روی لبهایش بود. دست زینب را در دست داشت و دلش جایی میان آن ساختمان میچرخید. مقابل میز منشی ایستاد: _ببخشید با دکتر رحمانی کار دارم، اتاقشون کجاست؟ منشی توجهش را به ارمیا داد که دستان زینب را در دست داشت: _الان که مراجع دارن و بعدش هم ساعت کاریشون تموم میشه؛ اگه مایلید برای این هفته براتون وقت بذارم. ارمیا: _من همسرشون هستم. منشی بلند شد: _شرمنده شما رو نمیشناختم. چند دقیقه‌ای صبر کنید کارشون تموم میشه؛ اتاقشون همون اتاق سمت چپه. همان لحظه از اتاق کناری‌اش، رها خارج شد. زینب نامش را صدا زد و به سمتش دوید. آقای جوانی که قبل از رها از اتاق خارج شده بود با تعجب به زینب نگاه کرد و لبخند زد: _خانم دکتر دخترتونه؟ رها: _نه؛ دختر همکارمه، شما دیگه سوالی ندارید؟ مرد جوان: _نه ممنون! با لطفی که شما به من کردید، جای هیچ سوالی نمونده، پایان‌نامه که تموم شد یه نسخه براتون میارم. رها: _خیلی خوشحال میشم که از نتایج تحقیقتون مطلع بشم، موفق باشید. مرد جوان پس از خداحافظی با منشی از ساختمان خارج شد. ارمیا به رها سلام کرد: _سلام رها خانم رها: _سلام؛ کار آیه تموم نشده! مراجعش دیر اومد، آیه هم تحت هر شرایطی چهل و پنج دقیقه رو باید رعایت کنه؛ بیشتر بشه اما کمتر نشه، فعاله، پولش حلاله! ارمیا: _از آیه جز این برنمیاد! رها: _بفرمایید بشینید، براتون چایی بریزم؟ امروز آیه بهارنارنج دم کرده! ارمیا لبخندی زد و دستان آیه را در حال دم کردن چای تصور کرد: _زحمتتون میشه! رها به سمت آشپزخانه‌ای که در میانه‌ی سالن بود و تنها با کابینت و سینک و سماور شکل آشپزخانه شده بود رفت و استکانی چای ریخت ، و با ظرف کوچک خرمایی که از یخچال برداشته بود به سمت ارمیا رفت: _استکان خود آیه‌ست. هرکس برای خودش استکان داره و اضافی نداریم! ارمیا استکان را در دست گرفت و گفت: _ناراحت نمیشه؟ رها رسید: _از شوهرش؟ ارمیا زینب را روی پایش نشاند: _از اینکه کسی توی استکان مخصوصش چای بخوره! رها: _نه از شوهرش؛ بعدشم خدا شستن رو برای چی گذاشته؟! ارمیا چای را به رسم آیه و سیدمهدی‌اش نفس کشید... عطر زندگی میداد. عطر آیه میداد! چیزی شبیه عطر عشق! همیشه که عشق عطر ادکلن‌های فرانسوی نیست؛ گاهی عطر بهارنارنج است؛ گاهی عطر قیمه است؛ گاهی عطر سیب سرخ حوا؛ گاهی عطر گندم آدم؛ عشق گاهی عطر کاهگل میدهد؛ گاهی عطر باران... شاید حق با شاعر است : "اگر در دیده‌ی مجون نشینی، به غیر از خوبی لیلی نبینی" مگر ارمیا جز خوبی در آیه‌ای که لحظه به لحظه دلش را میشکست میدید؟! هنوز چایش به نیمه نرسیده بود ، که در اتاق باز شد و آیه مراجعش را بدرقه کرد. زنی آشفته از اتاق خارج شد ... ❤️‍🩹 نویسنده؛ سَنیه منصوری .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´