eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
235.8هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
70 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
شب من با نوشتن نامه‌های عاشقانه برای تــو می‌گذرد و سپس روز من با محو ڪردن هر ڪدام سپری می‌شود ڪلمه به ڪلمه و در این میان قطب‌نمای زرین من چشم‌های تو است ڪه به سمت دریای جدایی اشاره می‌ڪند برگردان: 👳 @mollanasreddin 👳
🔸دوستی داشتيم كه در رشته رياضی🧮 تحصيل می كرد. همزمان آمده بود جبهه. 🔹بعد از اين كه در جبهه مجروح شد، در حالیكه هنوز چند تركش در بدن داشت از او پرسيدم: اگه به دانشگاه راه پيدا كنی میخوای در چه رشته‌ای ادامه تحصيل بدی؟🙂 🔸با خونسردی گفت: تا الان که حدود دو واحد كارورزی گذراندم😌 (منظورش کلنجار رفتن با تركش‌های بدنش بود) و چون متوجه شدم آهن بدنم نياز به استخراج دارد، فكر كنم بهتره رشته مهندسی معدن درس بخوانم..😉 👳 @mollanasreddin 👳
‍ شاهنامه خوانی به نثر (از ابتدا) پیش از این خواندیم طهمورث دیو بند سی سال پادشاهی کرد و بسیار نیک سرشت، خداپرست و شکرگزار بود. و اینک: چو دیوان بدیدند کردار اوی کشیدند گردن زگفتار اوی شدند انجمن دیو بسیار مر که پردخته ماند ازو تاج زر بند کردن طهمورث دیوان را و مرگ او وقتی طهمورث از بداندیشی دیوان آگاه شد، خشمگین لباس رزم پوشید و عزم نبرد با آنان کرد. از طرفی تمامی دیوان و جادوگران گرد آمدند و سپاهی به فرماندهی دیو سیاه به مقابله ی لشکر طهمورث آمد. دیوان چنان غوغا و هیاهو برپا کردند که زمین و هوا را غباری تیره فراگرفت و چشم، چشم را نمی دید. از یک طرف غريو ديوان و آتش و دود و از طرف دیگر سپاه دلير طهمورث که در مقابل هم صف آرایی کرده بودند. سرانجام جنگی سخت درگرفت که چندان هم طول نکشید. سپاه طهمورث بیشتر دیوان را به بند کشیدند و بسیاری از آنان را کشتند. وقتی اسیران را پیش طهمورث آوردند، دیوان به التماس از او خواستند به آنان امان دهد و در مقابل هنری به او خواهند آموخت که در تمامی عمر به کارش بیاید. نبشتن به خسرو بیاموختند دلش را به دانش برافروختند نبشتن یکی نه که نزدیک سی چه رومی چه تازی و چه پارسی چه سغدی و چینی و چه پهلوی ز هر گونه ای کان همی بشنوی جهاندار سی سال از این بیشتر چگونه پدید آوریدی هنر سرانجام، روزگار طهمورث نیز به سر آمد و با درگذشت طهمورث فرزند او جمشید بر تخت شاهی تکیه زد. جهانا مپرور چو خواهی درود چو می بدروی پروریدن چه سود برآری یکی را به چرخ بلند سپاریش ناگه به خاک نژند برگردان به نثر: ۱۳۸۸ هفتم 👳 @mollanasreddin 👳
شادی ز میانِ غم برانگیز در عالمِ بی‌وفا ؛ وفا کن 👤مولانا صبح بخیر 👳 @mollanasreddin 👳
بیست و دو سالگی شاید آدم از همه دنیا خجالت بکشد امّا همان دنیا را توی مشتش دارد. هر چه که می‌گذرد، خجالت می‌رود؛ ولی در عوضش دنیا هم از لای انگشت‌ها سر می‌خورد.» 📘 شهرهای گمشده 🖊 آیدا مرادی‌ آهنی 👳 @mollanasreddin 👳
میگفت بودنت بوی نون سنگکِ تازهٔ صبحِ جمعه رو میده، بوی چوب سوختهٔ وسط جنگل، بودنت صدای بارون روی شیروونی چوبی میده، صدای خندهٔ بچه واسه خوشحالی کارنامه، میگفت بودنت بوی وانیل و شکلات داغ میده وسط یه روز سرد زمستون، بوی کولر آبی همراه یه کاسه آلوچهٔ نمک‌زده وسط گرمای تابستون، میگفت وقتی هستی انگار آدم سرِ ثانیه آخر چراغ قرمزو رد میکنه، انگار ثانیه آخری که غذا بسوزه یادش میاد که زیر گازو خاموش کنه، انگار بابات میخواسته مچتو بگیره و در رفتی، میگفت وقتی هستی همون حسی رو داره که بعد از ده ساعت کار میای خونه و لش میکنی رو تخت، همون حسی که جای رد کش جورابتو میخارونی، همون حسی که بچه یه ساله بدقلق، دستاشو وا میکنه که بپره بغلت. میگفت یه‌جوری بودنت خوبه انگار صدای سرخ شدن سیب‌زمینی میده وسط روغن زیاد، صدای جیغ نوجوونی رو میده که کنکور قبول شده، صدای خنده دوتا دوست صمیمی رو میده که صورتشون سرخ شده، بودنت صدای معلم دبیرستانمو میده که میگه «تو نه پشت‌سریت»، صدای کارمند بانکو میده وقتی زنگ‌زده بگه تو قرعه‌کشی برنده شدی، میگفت دوست‌داشتنت یه‌جوری خوبه انگار از خواب میپری ولی هنوز کلی تایم داری بخوابی، حس روزی که رییست فردا رو تعطیل میکنه، یه‌جوری خوبه انگار وسط دعوا جوابای خوب به موقع یادت اومده، انگار وقتی بی‌پول بودی صدای اس‌ام‌اس واریز شنیدی، انگار یکی نشسته واست روز تولدت با پیانو آهنگ تولدت مبارک نواخته، انگار کیف پول و مدارکتو گم کردی و یکی زنگ زده گفته پیدا شده، بودنت یه‌جور خوبه انگار فروشنده بهت کلی تخفیف داده، انگار رفتی ‌رو ترازو و‌ رسیدی به وزن ایده‌آل، انگار اونم همینقدر که دوسش داری، دوسِت داره... 💬رهداد 👳 @mollanasreddin 👳
افق تاریک، دنیا تنگ، نومیدی توانفرساست! می دانم! و لیکن ره سپردن درسیاهی رو به سوی روشنی زیباست... می دانی؟ به شوق نور در ظلمت قدم بردار به این غم های جان آزار دل مسپار که مرغان گلستان زاد که سرشارند از آواز آزادی نمی دانند هرگز لذت و شوق رهایی را و رعنایان تن پرورده در نور نمی دانند هرگز در پایان تاریکی شکوه روشنایی را... 👳 @mollanasreddin 👳
💥💥 مرﺩﯼ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﯽ ﻣﺎﺩﺭ، ﻫﻤﺴﺮ ﻭ فرزندش ﺭﺍ ﺑﺮﻋﻬﺪﻩ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﺰﺩ اربابی ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ، وی ﺩﺭ ﮐﺎﺭﺵ ﺍﺧﻼﺹ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ کارها ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽﺩﺍﺩ. یک ﺭﻭﺯﯼ ﺍﻭ ﺳﺮ ﮐﺎﺭ ﻧﺮﻓﺖ... ﺑه همین ﻋﻠﺖ ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﯾﻨﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩﺗﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻢ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻏﯿﺒﺖ ﻧﮑﻨﺪ. ﺯﯾﺮﺍ ﺣﺘﻤﺎ ﺑه خاﻃﺮ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺩﺳﺘﻤﺰﺩﺵ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ در روز بعد ﺳﺮﮐﺎﺭﺵ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ارباب ﺣﻘﻮﻗﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﯾﻨﺎﺭﯼ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮﺩ. ﮐﺎﺭﮔﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ تشکر کرد و ﺩﻟﯿﻞ ﺯﯾﺎﺩ ﺷﺪﻥ ﺭﺍ ﻧﭙﺮﺳﯿﺪ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩ. ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺑه شدت ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺩﯾﻨﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﮐﻢ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻢ ﮐﺮﺩ... ﻭ ﮐﺎﺭﮔﺮ باز هم ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ و علت این کار را ﺍﺯ ﺍﻭ نپرسید. ﭘﺲ ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺍﺯ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﺍﻭ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩ به همین ﻋﻠﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺣﻘﻮﻗﺖ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺩ ﮐﺮﺩﻡ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺘﯽ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻢ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎﺯ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺘﯽ! ﮐﺎﺭﮔﺮ ﮔﻔﺖ: ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻝ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﺯﻧﺪﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﻪ ﻣﻦ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﺍﺩﯼ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ.ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ برای ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﺮﺩ ﻭ ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﺩﯾﻨﺎﺭ از حقوقم ﮐﻢ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﯾﺶ ﺑﻮﺩﻩ، ﮐﻪ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺶ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ.ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﻨﺪ ﺭﻭح هاﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﻗﺎﻧﻊ ﻭ ﺭاضی اند ﻭ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﻭ ﮐﺎﻫﺶ ﺭﻭﺯﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎن ها ﻧﺴﺒﺖ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﻨﺪ... 👳 @mollanasreddin 👳
Bahar Delneshin.mp3
2.93M
الكلمات عبث، وأنتِ كنتِ دائماً لغتي التي لا يفهمها أحد... کلمات بی‌فایده‌اند و تو همیشه زبان من بودی، همان‌که احدی قادر به فهم آن نبود... 👤 👳 @mollanasreddin 👳
📚 سلاخ‌خانه شماره پنج، اثر برجسته و مهمی از کورت ونه‌گات است که در آن به حادثه مهمی در طول جنگ جهانی دوم می‌پردازد. یکی از موارد مهم در کتاب‌های ونه‌گات این است که او خودش همیشه از شخصیت‌های کتابش است. در کتاب سلاخ‌خانه شماره پنج نیز، این نویسنده آمریکایی از اتفاق مهمی صحبت می‌کند که خود از نزدیک شاهد آن بود. 👳 @mollanasreddin 👳
نگارش چند واژه و ترکیب به انتخاب فرهنگستان، باتوجه به فاصله و نیم‌فاصله👇 آب‌پاش آب‌پز آبخوان آبدار آبراهه آتشبار آتش‌بیار آتش‌کار آتش‌گیر آتش‌نشان آروغ آسیب‌پذیر آسیب‌زا جاخوردگی جابه‌جایی جانب‌داری جان‌بخش جان‌خراش جان‌سپار جان‌برکف جانباز جامه‌دان 👳 @mollanasreddin 👳