eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
253.9هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
54 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻شب بخیر چونک درآییم به غوغای شب گرد برآریم ز دریای شب 👳 @mollanasreddin 👳
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ 🔻من و تو نداریم، فقط تو! عاشقی، در خانه ی معشوقش را زد. معشوق هم از آن طرف در پرسید« کیستی؟» عاشق در جواب گفت:« منم». معشوق، او را به خانه اش راه نداد و گفت« تو هنوز خامی. باید آتش فراق، تو را پخته کند. در این خانه جایی نداری. برو.» با این که عاشق، دلش پیش معشوق بود ولی از دستور او اطاعت کرد و بمدت یکسال با حالی زار و نزار در آتش دوری سوخت و غم ندیدن معشوق را تحمل کرد، سپس بار دیگر در خانه معشوق را زد. بار دیگر، معشوق پرسید« کیستی؟» عاشق پاسخ داد« تویی، تو. تو خودت هستی.» این دفعه معشوق در را باز کرد و او به داخل خانه آمد و گفت« اکنون تو و من یکی شده ایم.» ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ حکایتهای 👳 @mollanasreddin 👳
🔻شب بخیر خواب نخواهد بگریزد ز خواب آنک بدیدست تماشای شب بس دل پرنور و بسی جان پاک مشتغل و بنده و مولای شب 👳 @mollanasreddin 👳
🔻زبان شان فرق می کرد ، هم را می زدند روزی یک ترک، یک عرب، یک فارس و یک رومی به شهری وارد شدند و رهگذری درحال عبور دید که آن ها غریب و خسته شده اند و درهمی از سر لطف به آن ها داد. فارس گفت« با این پول، انگور بخریم.» عرب گفت« عنب بخریم.» ترک همگفت« اُزُم بخریم.» و رومی اصرار داشت که« استافیل بخریم.» سرانجام با هم به توافق نرسیدند و از این رو به جان هم افتادند. دانشمندی به آن ها نزدیک شد که به هر چهار زبان آشنایی داشت. او به حرف هایشان گوش کرد و متوجه شد که هر چهار میخواهند یک چیز بخرند، به همین خاطر پولشان را گرفت و خودش برای آن ها انگور خرید. حکایتهای 👳 @mollanasreddin 👳
🔻 شب بخیر 🌟🌟🌟 پیش تو شب هست چو دیگ سیاه چون نچشیدی تو ز حلوای شب 👳 @mollanasreddin 👳
🔻 صبح بخیر 🔰در هوایت بی قرارم روز و شب 🔰سر ز پایت بر ندارم روز و شب 👳 @mollanasreddin 👳
🔻 زمان 🕰🕰🕰 پس ترا هر لحظه مرگ و رجعتیست مصطفی فرمود دنیا ساعتیست فکر ما تیریست از هو در هوا در هوا کی پاید آید تا خدا 👳 @mollanasreddin 👳
🔻احمق 🪴🪴🪴 روزي مردي حضرت عيسي را ديد كه به جانب كوهي مي گريزد.با تعجب به دنبال او دويد و گفت كه در پي تو كیست و از چه اينچنين شتابان گشته اي ؟ اما عيساي مسيح آنقدر عجله داشت كه پاسخ او را نداد . مرد كه اكنون كنجكاو تر شده بود عقب عيسي رفت تا يك دو ميدان آن طرف تر به عيساي مريم رسيد و گفت از بهر رضاي حقّ، لحظه اي بایست و بگو از چه مي گريزي؟ حضرت عيسي گفت: از احمق گريزانم. مرد پرسيد مگر تو نيستي كه كر و كور را شفا دادي و نفس مسيحائي ات مرده را زنده كرد؟ روح الله گفت: چرا من هستم . مرد پرسيد مگر تو نبودي كه در مشتي گِل دميدي و آن گل ها را تبديل به پرنده كردي ؟ پس هرچه خواهي مي كني اي روح پاك ! حضرت مسيح گفت : به ذات پاك خداوند قسم و به صفات پاك او كه جهان در عشقش جامه و گريبان دريده اند سوگند مي خورم كه اسم اعظم خداوند را كه اگر بر كوه بخوانم بي تاب مي گردد نه يك بار كه هزار بار بر دل احمق خواندم ،آن هم از روي مهر و محبت ولي سودي نداشت ! مرد پرسيد حكمت چيست؟ چرا دعايت آنجا اثر كرد ولي اينجا درماني نكرد ؟ گفت : رنج احمقي ، قهر خداست ولي رنج و كوري ابتلاست . ابتلا و بيماري رنجي است كه باعث رحم ديگران مي شود اما احمقي رنجي است كه باعث زخم و قهر ديگران مي گردد و مانند داغ خداوند است كه بر جان هركس بخورد ؛همچون قفلي كه مهر و موم شده باشد هيچ دستي نمي تواند براي آن چاره اي بيابد . 🪴🪴🪴 زاحمقان بگريز چون عيسي گريخت صحبت احمق بسي خون ها كه ريخت اندك اندك آب را دزدد هوا وين چنين دزدد هم احمق از شما 🪴🪴🪴 حکایتهای 👳 @mollanasreddin 👳
🔻 شب بخیر روز اگر مکسب و سوداگریست ذوق دگر دارد سودای شب مفخر تبریز توی شمس دین حسرت روزی و تمنای شب 📚دیوان شمس،مولانا 👳 @mollanasreddin 👳
🔻مردان کار مردان روشنی و گرمی است کار دونان حیله و بی شرمی است 👳 @mollanasreddin 👳
💛✨💛 آن تلخ سخنها که چنان دل شکن است انصاف بده چه لایق آن دهن است شیرین لب او تلخ نگفتی هرگز این بی‌نمکی ز شور بختی منست 👳 @mollanasreddin 👳
«آدمی را خواهی که بشناسی، او‌ را در سخن آر! از سخن او، او را بدانی.» 👳 @mollanasreddin 👳
در هوایت بی قرارم روز و شب سر ز پایت بر ندارم روز و شب 👳 @mollanasreddin 👳
💢دریانوردی مگس مگسی بر پرِكاهی نشست كه آن پركاه بر ادرار خری روان بود. مگس مغرورانه بر ادرار خر كشتی می‌راند و می‌گفت: من علم دريانوردی و كشتیرانی خوانده‌ام. در اين كار بسيار مهارت دارم ببينيد اين دريا و اين كشتي را و مرا كه چگونه كشتی می‌رانم. او در ذهن حقیر خود بر دريا كشتی می‌راند آن ادرار، دريای بی‌ساحل به نظرش می‌آمد، و آن برگ كاه، كشتی بزرگ. زيرا آگاهی و بينش او حقیر و اندک بود. جهان هر كس به اندازه درک و بينش اوست. آدمِ مغرور و كج انديش مانند اين مگس است. و ذهنش به اندازه درک ادرار الاغ و برگ كاه... 👳 @mollanasreddin 👳
"ای زندگی و تن و توانم همه تو جانی و دلی ای دل و جانم همه تو تو هستی من شدی ازآنی همه من من نیست شدم در تو ازآنم همه تو" 👳 @mollanasreddin 👳
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را 👳 @mollanasreddin 👳
گر تو گرفتارم کنی من با گرفتاری خوشم داروی دردم گر تویی در اوج بیماری خوشم ! 👳 @mollanasreddin 👳
ای جان و قوام جمله جان‌ها پَر بخش و روان کن روان‌ها با تو ز زیان چه باک داریم ای سودکن همه زیان‌ها فریاد ز تیرهای غمزه وز ابروهای چون کمان‌ها در لعل بتان شکر نهادی بگشاده به طمع آن دهان‌ها ای داده به دست ما کلیدی بگشاده بدان درِ جهان‌ها گر زانک نه در میان مایی برجسته چراست این میان‌ها ور نیست شراب بی‌نشانیت پس شاهد چیست این نشان‌ها ور تو ز گمان ما برونی پس زنده ز کیست این گمان‌ها ور تو ز جهان ما نهانی پیدا ز که می‌شود نهان‌ها بگذار فسانه‌های دنیا بیزار شدیم ما از آن‌ها جانی که فتاد در شکرریز کی گنجد در دلش چنان‌ها آن کاو قدم تو را زمین شد کی یاد کند ز آسمان‌ها بربند زبان ما به عصمت ما را مفکن در این زبان‌ها 👳 @mollanasreddin 👳
ای جان و قوام جمله جان‌ها پَر بخش و روان کن روان‌ها با تو ز زیان چه باک داریم ای سودکن همه زیان‌ها فریاد ز تیرهای غمزه وز ابروهای چون کمان‌ها در لعل بتان شکر نهادی بگشاده به طمع آن دهان‌ها ای داده به دست ما کلیدی بگشاده بدان درِ جهان‌ها گر زانک نه در میان مایی برجسته چراست این میان‌ها ور نیست شراب بی‌نشانیت پس شاهد چیست این نشان‌ها ور تو ز گمان ما برونی پس زنده ز کیست این گمان‌ها ور تو ز جهان ما نهانی پیدا ز که می‌شود نهان‌ها بگذار فسانه‌های دنیا بیزار شدیم ما از آن‌ها جانی که فتاد در شکرریز کی گنجد در دلش چنان‌ها آن کاو قدم تو را زمین شد کی یاد کند ز آسمان‌ها بربند زبان ما به عصمت ما را مفکن در این زبان‌ها 👳 @mollanasreddin 👳
من زخم تو را به هیچ مرهم ندهم یک موی تو را به هر دو عالم ندهم گفتم جان را به یار محرم ندهم از گفته ی خود، بیش دهم کم ندهم 👳 @mollanasreddin 👳
تو مرا جان بقایی که دهی جام حیاتم تو مرا گنج عطایی که نهی نام فقیرم 👳 @mollanasreddin 👳
ای دهنده‌ی عقل ها فریادرَس تا نخواهی تو نخواهد هیچ‌کس ... گر تو خواهی آتش آب خوش شود ور نخواهی آب هم آتش شود ... 👳 @mollanasreddin 👳
ای در دل من میل و تمنا همه تو وندر سـر من مایه سودا همه تو هرچنـــــد به روزگار در می‌نگرم امروز هـمه تویی و فردا همه تو 👳 @mollanasreddin 👳
🌸🍃 روزی دزدی از مارگيری مارقیمتی اش را دزديد اما آن دزد براثر گزش مار كشته شد. مارگير آن كشته را ديد و وقتی که فهميد از مار او كشته شده است گفت: من دعا ميكردم كه دزد را پيدا كنم و مارم را پس بگیرم. خوب شد که دعايم مستجاب نشد و گرنه مار مرا گزیده بود. خداوند ميفرمايد: ای بسا چيزها كه نا گوار ميشمريد، ولی برای شما خيراست و ای بسا چيزهایی كه گوارا ميشمريد ولي برای شما زیانبار است و خداوند به مصالح امور آگاه است و شما ناآگاهید سوره بقره آیه ۲۱۶ شکر حق را کان دعا، مردود شد من زیان پنداشتم، آن سود شد بس دعاها ،کان زیانست و هلاک وز کَرَم می‌نشنوَد یزدان پاک @mollanasreddin
🌸ماهی کوچکی در اقیانوس به ماهی بزرگی گفت: من بدنبال اقیانوسم، ممکن است بگویید اقیانوس کجاست؟ ماهی بزرگ: اقیانوس همین جاست که در آن شنا می کنید. ماهی کوچک: نه، این که آب است نه اقیانوس و با سرخوردگی دور شد. همه ما مانند ماهی کوچولوی غافل، در نعمت و برکت نامتناهی غرق هستیم. *نعمت در همه جا* و *همه وقت* در انتظار شماست. فقط کافی است آن را به خود متصل کنید. 🌸شکر نعمت خوشتر از نعمت بود شکر باره کی سوی نعمت رود شکر جان نعمت و نعمت چو پوست زانک شکر آرد ترا تا کوی دوست نعمت آرد غفلت و شکر انتباه صید نعمت کن به دام شکر شاه 👳 @mollanasreddin 👳