eitaa logo
محفل شعر و ادب
372 دنبال‌کننده
202 عکس
65 ویدیو
2 فایل
کی شعرتر انگیزد خاطر که حزین باشد صدنکته از این معنی گفتیم وهمین باشد ارتباط با ما 👈🏼 https://eitaa.com/rmfd6292 لینک دعوت 👇👇 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
مشاهده در ایتا
دانلود
بد می‌کنی و نیک طمع می‌داری هم بد باشد سزای بدکرداری با اینکه خداوند کریم و است و رحیم گندم ندهد بار چو جو می‌کاری - رباعی شمارهٔ ۱۷۹۶ در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
یادمان باشد به دل کوزه ی آب، که بدان سنگ شکست بستی از روی محبّت بزنیم! تا اگر آب در آن سینه ی پاکش ریزند آبرویش نرود! یادمان باشد فردا حتما، ناز گل را بکشیم حق به شب بو بدهیم و نخندیم دیگر به ترکهای دل هر گلدان! و به انگشت نخی خواهیم بست، تا فراموش نگردد فردا زندگی شیرین است! زندگی باید کرد. و بدانم که شبی، خواهم رفت و شبی هست که نباشد پس از آن، فردایی... در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
برکش ای مرغِ سحر نغمهٔ داوودی باز که سلیمانِ گل از بادِ هوا بازآمد لاله بویِ مِی نوشین بشنید از دمِ صبح داغ دل بود، به امّیدِ دوا بازآمد چشمِ من در رهِ این قافلهٔ راه بماند تا به گوشِ دلم آوازِ درا بازآمد عیدتان به نیکی و شادکامی 🏵🌺 در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
همایِ اوجِ سعادت به دامِ ما افتد اگر تو را گذری بر مُقام ما افتد در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نه او با من نه من با او! نه او با من نهاد عهدی، نه من با او نه ماه از روزن ابری بروی بركه ای تابيد نه مار بازويی بر پيكری پيچيد نه... شبی غمگين دلی تنها لبی خاموش نه شعری بر لبانم بود نه نامی بر زبانم بود دو چشمم خيره بر ره سينه پر اندوه باميدی كه نوميديش پايان بود! سياهی های ره را بر نگاه خويش می بستم و از بيراهه ها راه نجات خويش می جستم نه كس با من نه من با كس سر ياری نه مهتابی نه دلداری و من تنهای تنها دور از هر آشنا بودم سرودی تلخ را بر سنگ لبها سخت می سودم نوای ناشناسی نام من را زير دندانهای خود بشكست و شعر ناتمامی خواند: -بيا با من از آن شب در تمام شهر می گويند: -او با تو؟ ولی من خوب می دانم نه او با من نه من با او. در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
هرکسی را هست صائب قبله‌گاهی در جهان برگزیدم از دو عالم من جناب عشق را... در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
  ‌ می‌توانی که فریبم بدهی با نظری پنجه‌ انداخته‌ای سوی شکار دگری آه ... دیوانه‌ی آن لحظه‌ی چشمان توام که پلنگانه به قربانی خود می‌نگری آن‌چنان رد شو که آشفته کنی موی مرا ای که آسوده‌دل از بیشه‌ی من می‌گذری ! مرهمی بهتر از این نیست که زخمم بزنی عشق ! آماده بکن خنجر برنده تری هیمه‌بر‌هیمه‌‌ی این آتش سوزنده بریز تا از آن جنگل انبوه نماند اثری نکند بوی تو را باد به هر جا ببرد خوش ندارم دل هر رهگذری را ببری در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
بسیار بُوَد سرو روان و گل خندان لیکن نه بدین صورت و بالا که تو داری در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
4_5774021133569364026.mp3
3.14M
طایر دولت اگر باز گذاری بکند یار بازآید و با وصل قراری بکند دیده را دستگه در و گهر گر چه نماند بخورد خونی و تدبیر نثاری بکند دوش گفتم بکند لعل لبش چاره من هاتف غیب ندا داد که آری بکند کس نیارد بر او دم زند از قصه ما مگرش باد صبا گوش گذاری بکند داده‌ام باز نظر را به تذروی پرواز بازخواند مگرش نقش و شکاری بکند شهر خالیست ز عشاق بود کز طرفی مردی از خویش برون آید و کاری بکند کو کریمی که ز بزم طربش غمزده‌ای جرعه‌ای درکشد و دفع خماری بکند یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند حافظا گر نروی از در او هم روزی گذری بر سرت از گوشه کناری بکند 🎙 ۲۳ خرداد ۱۴۰۰ خورشیدی در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
زمستان است و بی برگی بیا ای باد نوروزم بیابان است و تاریکی بیا ای قرص مهتابم در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
از مهر دوستان ریاکار خوشتر است دشنامِ دشمنی که چو آیینه راستگوست در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
چون سلیمان قدر دل اکنون نمی دانی که چیست آن زمان انگشت می خایی که بی خاتم شوی *سلیمان : حضرت سلیمان *قدر: ارزش *انگشت خاییدن : کنایه از حسرت خوردن *خاتم : نگین انگشتری ، مجازا در مفهوم انگشتری مفهوم بیت : از این بیت می توان دو برداشت کرد یکی این که : صائب دل انسان را (که محل تجلی انوار حق و الهی است ) به نوعی پنهان گونه به نگین درخشان انگشتر حضرت سلیمان تشبیه کرده و معتقد است که انسان باید قدر و ارزش دل پاک خودش را بداند و پیش از آن که دیر شود آن را پرورش دهد تا پر از نور الهی شده و باعث بینا شدن چشم دل یا چشم بصیرت او گردد. او برای روشن شدن مطلب گریزی به داستان حضرت سلیمان (ع) زده و می گوید: اگر اکنون قدر و ارزش واقعی دل خود را (که مظهر تجلی نور حقیقت است) را ندانی و نشناسی ، مانند حضرت سلیمان (ع) می شوی که زمانی به ارزش انگشتری خود پی برد که آن را گم کرد و دیگر قدرت تسلط بر جنیان و تکلم با حیوانات و .... را از دست داد . پس تو هم تا زمانی که دلت پاک است و شور و نشاط و شادابی دارد آن را تقویت و تربیت کن تا وقتی که پیر شدی و دلت افسرده شد ، مانند حضرت سلیمان تاسف و حسرت نخوری که چرا قدر این گوهر و نگین گرانبها (دل) را ندانستم و از دستش دادم. .در مفهوم دیگر به نظر می رسد که صائب جایگاه و مقام دل پاک و پر نور انسان عارف را خیلی با ارزش تر از نگین و انگشتری حضرت سلیمان (ع) می داند و معتقد است که حضرت سلیمان به واسطه ی انگشتری که در دست داشت صاحب آن مقام و قدرت و شوکت بود چرا که زمانی که انگشترش را گم کرد تازه فهمید که این قدرت و توان عاریتی و از ناحیه ی انگشتری بوده است. و تازه می فهمد که اگر دلش را بیشتر تقویت می کرد می توانست قدرتی بیشتر و بالاتر از قدرت انگشتری را در خود داشته باشد . در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
دلم ميخواست سقف معبد هستي فرو ميريخت پليدي ها و زشتي ها به زير خاك ميماندند بهاري جاودان آغوش وا ميكرد جهان در موجي از زيبايي و خوبي شنا ميكرد بهشت عشق مي خنديد به روي آسمان آبي آرام پرستوهاي مهر و دوستي پرواز ميكردند به روي بامها ناقوس آزادي صدا ميكرد مگو اين ‌آرزو خام است مگو روح بشر همواره سرگردان و ناكام است اگر اين كهكشان از هم نمي پاشد وگر اين آسمان در هم نميريزد بيا تا ما فلك را سقف بشكافيم و طرحي نو در اندازيم به شادي گل برافشانيم و مي در ساغر اندازيم در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
برف آمد ذوق کردم، بی‌هوا چون کودکی خندان دویدم، راه رفتم، بغض کردم کودکی‌ها یادم آمد صبح‌ بابا از رهی می‌آمد و می‌گفت: پاشو! برف تا زانو رسیده... می‌دویدم پشت شیشه برف از زانو فراتر کوچه ساکت، شهر ساکت خانه سرد و دل به آغوشِ عزیزان مبتلاتر... برف بارید و دوباره؛ کودکی بودم که از سرما دلش آغوش می‌خواست برف، باااااید ببارد بی‌حد و ممتد ببارد بیشتر، چون کودکی‌ها من دلم آغوش می‌خواست... در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشته‌ات به دو دست دعا نگه دارد در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
🇮🇷مگذار ملک آرشی ، افتد به سوز آتشی خوش نیست گرد ناخوشی ،بر روی زیبا ریخته در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
هفت آسمان رابردرم وزهفت دریابگذرم چون دلبرانه بنگری درجان سرگردان من تاآمدی اندربرم شد کفروایمان چاکرم ای دیدن تودین من وی روی توایمان من غزل ۱۷۸۶ در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
من به باغ گل سرخ زیر آن ساقه‌ی تر عطر را زمزمه کردم تا صبح من به باغ گل سرخ درتمام شب سرد روشنایی را خواندم با آب و سحر را به گل و سبزه بشارت دادم در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
. زندگی بوی خوش نسترن است بوی یاسی است که گل کرده به دیوار نگاهِ من و تو زندگی خاطره است ...! همراهان گرامی روز شنبه تون بخیر وشادیدر ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
گاه آدمی تنهاتر از آن است که سکوتش می‌گوید...
4_5855201371287983493.mp3
4.63M
غزل ۲۳۷ حافظ نفس برآمد و کام از تو بر نمی‌آید فغان که بخت من از خواب در نمی‌آید صبا به چشم من انداخت خاکی از کویش که آب زندگیم در نظر نمی‌آید قد بلند تو را تا به بر نمی‌گیرم درخت کام و مرادم به بر نمی‌آید مگر به روی دلارای یار ما ور نی به هیچ وجه دگر کار بر نمی‌آید مقیم زلف تو شد دل که خوش سوادی دید وز آن غریب بلاکش خبر نمی‌آید ز شست صدق گشادم هزار تیر دعا ولی چه سود یکی کارگر نمی‌آید بسم حکایت دل هست با نسیم سحر ولی به بخت من امشب سحر نمی‌آید در این خیال به سر شد زمان عمر و هنوز بلای زلف سیاهت به سر نمی‌آید ز بس که شد دل حافظ رمیده از همه کس کنون ز حلقه زلفت به در نمی‌آید دکلمه: آواز : ۲۰ مهرماه ۱۴۰۲ [ بزرگداشت حافظ ] در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
قاصدی ما را خبر آورده بود میرساند بر دلم پیغام یار فصل سرد آرزوهایم گذشت اندک اندک میرسد فصل بهار ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
4_5945252790942041198.mp3
2.74M
ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آن چه ما پنداشتیم تا درخت دوستی بر کی دهد حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم گفت و گو آیین درویشی نبود ور نه با تو ماجراها داشتیم شیوه چشمت فریب جنگ داشت ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم گلبن حسنت نه خود شد دلفروز ما دم همت بر او بگماشتیم نکته‌ها رفت و شکایت کس نکرد جانب حرمت فرونگذاشتیم گفت خود دادی به ما دل حافظا ما محصل بر کسی نگماشتیم در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
چو شادی بکاهی، بکاهد روان؛ خـرد  گـردد  انـدرمیان  ناتـوان!