🌼🌱🌼🌱🌼🌱🌼🌱🌼🌱🌼🌱🌼🌱
#انس_با_قران:
خداوند مهربان در ایه ۳ سوره مومنون میفرماید:
✨عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ
🍎 یعنی:
مومنان از کارهای بیهوده دوری میکنند.✨
🌸 سوره بیست و سوم اسمش چیه مومنون
🍀 ایه سوم اون میگه عزیزم بدون!
🌻 هرکسی داره ایمان هی میگیره کناره
🌾 از کاری که براش فایده نداره!
@montazer_koocholo
14.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون #مهارت_های_زندگی
این قسمت: کار تموم شده مهمه
پیام اخلاقی: برنامه ریزی برای تمام کردن به موقع کارها
@montazer_koocholo
بابابزرگ مهربان.mp3
8.16M
#یا_فاطمه_الزهرا
#امام_حسین
🌹#بابابزرگ_مهربان🌹
🙍♂بالای ۴ سال
🎤با اجرای :اسماعیل کریم نیا
#عمو_قصه_گو
🗣قرائت : #سوره_کافرون
🎶تدوین : عمو قصه گو
📚منبع : پیامبر و قصههایش
🔰کپی با صلوات 🔰
@montazer_koocholo
#داستان
#امام_حسن_علیه_السلام
#روز_زیارتی
#دوشنبه
داستان این هفته: #کاش_پول_بیشتری_داشتیم
اسعد گفت: هنوز هم نمیدانم خواب میبینم😴 یا بیدارم ؟!
عبید الله خندید و از روی صخره ایی پایین پرید ، باد 🌬به صخره ها میخورد و هو هو میکرد، عبید الله هم مثل باد هو هو کرد، دستهای خود را باز کرد و گفت: نه اسعد جان! تو بیدار هستی و خواب نمیبینی😌
دوتا از مرد ها رفته بودند تا هیزم جمع کنند ، تا با ان غذای ظهرشان را گرم 🔥کنند.
انها از مدینه زیاد دور نشده بودند دروازه های شهر از انجا به خوبی پیدا بود.
عبید الله نشست سر یک سنگ مُشتی علف کَند و گفت: کاش همه مردم مثل شیعیان حضرت علی🌟 بودند! کاشt #امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام🌟 یاران زیادی داشت و در مدینه غریب نبود.😔
چشم های اسعد پر از اشک 😢شد اسعد گفت: هنوز بوی عطر پیراهنش را حس میکنم، هنوز خنده های ارام او جلوی چشمم است...! کاش...! کاش...! بیشتر پیش او می ماندیم.😞
عبید الله کف دست خود را باز کرد، پروانه رنگی🦋 از کف دستش بیرون پرید، و به اسمان پر زد، او شال سیاه روی سر خود را سفت کرد و گفت: کاش ما مثل این پروانه ها 🦋بودیم و توی باغچه خانه امام میماندیم بعد هر روز او را بو میکردیم و دور سرش میچرخیدیم!😍
اسعد با انگشت اشک های خود را پاک کرد و گفت؛ حج واقعی ما دیدار با امام دوم بود مگر نه؟! 😊
عبید الله سر خود را تکان داد و خندید. انها تازه از سفر حج برگشته بودند و سر راه خود در شهر مدینه مهمان #امام_حسن_علیه_السلام🌟 شده بودند و حالا میخواستند بعد از خوردن نهار به دیار خود بروند.😊
_اهای عبید الله....! اهای اسعد....!
_چه شده چه اتفاقی افتاده؟!
ان دو نفری که رفته بودند هیزم بیاورند ، هرکدام با یک بغل هیزم دوان دوان به سمت عبید الله و اسعد امدند ، ان دو طرف مدینه را نشان دادند و باهم گفتند: انجا را نگاه کنید...! طرف دروازه مدینه را....!
عبید الله و اسعد به ان سمت نگاه کردند. اسب سواری🐴 با سرعت به سمت انها می امد ، هر چهار نفر با تعجب به تماشا ایستادند.
_یعنی او چه کسی است؟! ⁉️
_اه....! نکند جاسوس معاویه باشد
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
#حدیث_روز
#امام_حسین_علیه_السلام
🍃 امام حسین علیه السلام میفرماید:
كُفّ عَنِ الْغَيْبَةِ فَإِنّهَا إِدَامُ كِلابِ النّارِ».
«از غيبت بپرهيز، كه خورش سگهاى دوزخ است».📛
📚 (بحار الانوار، ج ۷۵ ص ۱۱۷ ح۲ )
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
@montazer_koocholo