eitaa logo
🌟کانال منتظران کوچک⚘
1.7هزار دنبال‌کننده
679 عکس
1.9هزار ویدیو
29 فایل
گاهی بهش فکـــر کنیم... یک نفر سالهاست منتظر ماست؛ تا بهش خبـــر بدیم که ما آماده ایم ؛ که برگرده.. که بیاد.. 🍃اللــهم عجــل لولیکــــ الفــرج🍃 🌹تعجیل در #ظهور مولا #صلوات کانال ویژه محبان حضرت: @Akharin_khorshid313 تبادل: @tabadolmahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼🌱🌼🌱🌼🌱🌼🌱🌼🌱🌼🌱🌼🌱 : خداوند مهربان در ایه ۳ سوره مومنون میفرماید: ✨عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ 🍎 یعنی: مومنان از کارهای بیهوده دوری میکنند.✨ 🌸 سوره بیست و سوم اسمش چیه مومنون 🍀 ایه سوم اون میگه عزیزم بدون! 🌻 هرکسی داره ایمان هی میگیره کناره 🌾 از کاری که براش فایده نداره! @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون این قسمت: کار تموم شده مهمه پیام اخلاقی: برنامه ریزی برای تمام کردن به موقع کارها @montazer_koocholo
بابابزرگ مهربان.mp3
8.16M
🌹🌹 🙍‍♂بالای ۴ سال 🎤با اجرای :اسماعیل کریم نیا 🗣قرائت : 🎶تدوین : عمو قصه گو 📚منبع : پیامبر و قصه‌هایش 🔰کپی با صلوات 🔰 @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان این هفته: اسعد گفت: هنوز هم نمیدانم خواب میبینم😴 یا بیدارم ؟! عبید الله خندید و از روی صخره ایی پایین پرید ، باد 🌬به صخره ها میخورد و هو هو میکرد، عبید الله هم مثل باد هو هو کرد، دستهای خود را باز کرد و گفت: نه اسعد جان! تو بیدار هستی و خواب نمیبینی😌 دوتا از مرد ها رفته بودند تا هیزم جمع کنند ، تا با ان غذای ظهرشان را گرم 🔥کنند. انها از مدینه زیاد دور نشده بودند دروازه های شهر از انجا به خوبی پیدا بود. عبید الله نشست سر یک سنگ مُشتی علف کَند و گفت: کاش همه مردم مثل شیعیان حضرت علی🌟 بودند! کاشt 🌟 یاران زیادی داشت و در مدینه غریب نبود.😔 چشم های اسعد پر از اشک 😢شد اسعد گفت: هنوز بوی عطر پیراهنش را حس میکنم، هنوز خنده های ارام او جلوی چشمم است...! کاش...! کاش...! بیشتر پیش او می ماندیم.😞 عبید الله کف دست خود را باز کرد، پروانه رنگی🦋 از کف دستش بیرون پرید، و به اسمان پر زد، او شال سیاه روی سر خود را سفت کرد و گفت: کاش ما مثل این پروانه ها 🦋بودیم و توی باغچه خانه امام میماندیم بعد هر روز او را بو میکردیم و دور سرش میچرخیدیم!😍 اسعد با انگشت اشک های خود را پاک کرد و گفت؛ حج واقعی ما دیدار با امام دوم بود مگر نه؟! 😊 عبید الله سر خود را تکان داد و خندید. انها تازه از سفر حج برگشته بودند و سر راه خود در شهر مدینه مهمان 🌟 شده بودند و حالا میخواستند بعد از خوردن نهار به دیار خود بروند.😊 _اهای عبید الله....! اهای اسعد....! _چه شده چه اتفاقی افتاده؟! ان دو نفری که رفته بودند هیزم بیاورند ، هرکدام با یک بغل هیزم دوان دوان به سمت عبید الله و اسعد امدند ، ان دو طرف مدینه را نشان دادند و باهم گفتند: انجا را نگاه کنید...! طرف دروازه مدینه را....! عبید الله و اسعد به ان سمت نگاه کردند. اسب سواری🐴 با سرعت به سمت انها می امد ، هر چهار نفر با تعجب به تماشا ایستادند. _یعنی او چه کسی است؟! ⁉️ _اه....! نکند جاسوس معاویه باشد @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱 🍃 امام حسین علیه السلام میفرماید: كُفّ عَنِ الْغَيْبَةِ فَإِنّهَا إِدَامُ كِلابِ النّارِ». «از غيبت بپرهيز، كه خورش سگهاى دوزخ است».📛 📚 (بحار الانوار، ج ۷۵ ص ۱۱۷ ح۲ ) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃  @montazer_koocholo