eitaa logo
🌟کانال منتظران کوچک⚘
1.7هزار دنبال‌کننده
679 عکس
1.9هزار ویدیو
29 فایل
گاهی بهش فکـــر کنیم... یک نفر سالهاست منتظر ماست؛ تا بهش خبـــر بدیم که ما آماده ایم ؛ که برگرده.. که بیاد.. 🍃اللــهم عجــل لولیکــــ الفــرج🍃 🌹تعجیل در #ظهور مولا #صلوات کانال ویژه محبان حضرت: @Akharin_khorshid313 تبادل: @tabadolmahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 خدواند مهربان در ایه ۴۵ سوره بقره می فرماید وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ یعنی : در مشکلات از و کمک بگیرید 🍎 از بقره یاد بگیر ایه چهل و پنج 🍑 اگر شدی گرفتار به مشکل و درد و رنج 🍐 باید کمک بگیری از دوتا بال پرواز اسمش یکیش باشه صبر اسم اون یکیش نماز @montazer_koocholo
7.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون این قسمت: قولت با عملت یکی باشه پیام اخلاقی: اهمیت قول دادن @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
shodeam9saleh_10.mp3
9.46M
📚عنوان: همکاری 🎬قسمت: اول 🎤گوینده: خانم نظری 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 خورشید پرنور زندگی مامان و بابا💐 الهی که جمع تون جمع باشه و دلهاتون گرم باشه به نور الهی🤲 خاله نبات مهربون و دوست داشتنی🤩 ما امشب هم با یکی دیگه از قصه های شنیدنی اومدن پیش شما فرشته ها😘 دوستهای خوب من موافقین قصه امشب خاله نبات جون رو بشنویم👂❓ @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان این هفته: کاش پول بیشتری داشتیم قسمت دوم عبید الله که دست خود را سایبان چشمانش کرده بود گفت: نه... فکر نکنم کسی به ما شک کرده باشد ، هرکس سر و وضع ما را ببیند میفهمد که ما حاجی هستیم و از سفر مکه برگشته ایم .😊 اسعد و ان دو نفر مضطرب بودند اما عبید الله ارام بود. فقط دوید و شمشیر خود را از خورجین اسبش بیرون کشید، بعد ان را زیر عبایش پنهان کرد.🙃 مرد اسب سوار 🐴به انها رسید فوری از اسب پایین پرید ، جلو امد ونفس زنان سلام کرد. ان چهار نفر خوشحال و خندان جلو رفتند او خدمت کار بود. همان مردی که به دستور امام از انها پذیرایی خوبی کرده بود.😌 فرستاده امام گفت: ترسیدم شما را پیدا نکنم ،اما میدانستم از این راه به مقصدتان میروید و نباید زیاد از مدینه دور شده باشید.😇 عبید الله پرسید: چه شده از امام حسن مجتبی علیه السلام پیغامی داری⁉️ فرستاده امام کیسه ایی را از روی اسبش برداشت : امام حسن علیه السلام این کیسه پول💰 را به شما هدیه داده است .😍 او کیسه را به دست عبید الله داد کیسه سنگین بود. ان چهار نفر مات و مبهوت شدند. اسعد که دوباره بغض کرده بود گفت: نه...! نه....! مرد جوان ، ما پول داریم. هیچکدام از ما به پول احتیاج نداریم.😊 عبید الله هم حرف او را تایید کرد. ان دو نفر هم خندیدند و گفتند: برگرد و از امام حسن علیه السلام تشکر کن و بگو ما هیچکداممان در سفر کم و کسری نداریم.🌻 فرستاده امام علیه السللام که خندان😄 بود برگشت تا سوار اسبش شود و گفت: نیکی امام را برنگردانید بعد راه افتاد تا برود. ناگهان اسعد گفت: صبر کن ،ما هم همراه شما می اییم. 😉 عبدالله و ان دو نفر هم با خوشحالی گفتند: درست میگوید ما دوباره به دیدن امام حسن علیه السلام می اییم .😍 اسعد ذوق کرد. فرستاده امام گفت: پس پشت سر من بیایید! ان چهار نفر دوباره به مدینه رفتند و با شوق زیاد پا به خانه امام حسن علیه السلام گذاشتند . بعد هر کدامشان به حرف امدند. _ای امام عزیز! ما به پول💰 و توشه راه نیازی نداریم امام حسن علیه السلام🌟 مهربان تر از همیشه گفت:احسان من را برنگردانید . ای کاش دستم بیشتر باز بود . این پول برای شما کم است. 💚 فرستاده امام که دم در اتاق ایستاده بود، خندید. اما مهمانان امام پنهانی اشک شوق ریختند.😇 . @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 امام صادق‌می‌فرماید: "تهمت زدن به بی‌گناه از کوه‌های عظیم نیز سنگین‌تر است‌". @montazer_koocholo