May 11
این کوچولو دنبال امام زمان میگرده.mp3
2.65M
#قصه شب
💠 قصه شب: امین کوچولو به دنبال امام زمان میگرده
✍️ نویسنده: محمد رضا فرهادی حصاری
🎤 با اجرای: ناهید هاشم نژاد، سما سهرابی، مریم مهدی زاده و محمدعلی حکیمی
🎞 تنظیم: محمد مهدی نقیب زاده
🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا
💠 هدف قصه: آشنایی کودکان با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
🔸🔹💠🔸🔹
@montazer_koocholo
May 11
#بچه_ها_بخوانند
#رمان_کودک
#بخاری_نفتی
قسمت سوم:
رو به قنبر کردم و گفتم:
من خودم به اقا معلم👨🏫 میگم که حسابشون برسه اصلا بگین پول💷 بنزین چقدر شده بگم بیارن براتون❗️
قنبر هیکلش را روی صندلی چوبی اقا معلم پهن کرد و به گوشه کلاس خیره شده: خودم باهاش کار دارم ، میمونم تا بیاد‼️
صدای حرف زدن چند نفر از پشت پنجره می امد پنجره را بستم و از روشن شدن بخاری🔥 مطمئن شدم گفتم:
من میگم بیاد پیشتون ، اگه کار دارین برین! تازه اگه صالح و غلام شما را اینجا ببینند فرار میکنند و نمیان مدرسه که شما گوششان بپیچانید!😌
خدا خدا میکردم راضی شده باشد صندلی ناله ایی کرد و روی زمین افتاد:
"بگو ظهر شد بیاد گاراژ"
از در که بیرون رفت نفس راحتی کشیدم 😊
بچه ها از کنارش رد شدند و چپ چپ نگاهش کردند : اینجا چکار میکرد⁉️
من که نفسم بالا امده بود قیافه حق به جانب به خودم گرفتم و گفتم: بعدا می فهمید کم صبر کنید خیلی چیزا روشن میشه 😏
غلام و صالح که امدند رویم را برگردانم و سر جایم نشستم
غلام پای بخاری و نگاهم کرد: اوووووو ه اقا رو هنوز دو روز دیگه مونده!😏
اب دهانم را قورت دادم و از جا بلند شدم تا حالشان را بگیرم که اقا معلم وارد شد رویم را به اقا کردم و قبل از اینکه روی صندلی بنشیند گفتم:
: اقا قنبر امده بود کارتان....
حرفم نیمه تمام ماند وقتی گفت جلوی مدرسه هم را دیده اند
فاتحانه نگاهی به غلام و صالح انداختم همه درد و لرز صبح یادم رفته بود😀
اقا معلم صالح و غلام را صدا زد هر دو بلند شدند و ایستادند دلم خنک شد
" برید گاراژ قنبر ظرف های نفت رو بگیرید و بیارید تا بعد ببینم باهاتون چکار کنم‼️
اسم قنبر که امد هر دو دست و پایشان را گم کردند
" ما که کاری نکردیم اقا😫
نگذاشت حرف بزنند راهیشان کرد که بروند.
من که ارام گرفته بودم و دلم میخواست خودی نشان دهم گفتم:.
اقا نفت برای چی؟ اینا بنزین ماشینش رو کشیدن❗️
اقا معلم کتاب 📕را باز کرد و شروع کرد به درس دادن
" قنبر گفت عصر خودش یک بخاری نفتی از گاراژ میاره مدرسه ، نفتش هم از درامد گاراژ میده
فوری گفتم: پس اینا چی🤔
از جا بلند شد و کنار میز اول امد: گفتم اینا برن نفت بیارن که خجالت قنبر رو بکشن
مالش رو دزدیدن اما اون برای سرما نخوردن اونها مالش رو وقف کرده .‼️ این خودش بدترین تنبیه برای اون دو نفره😊
بعد شروع به خواندن کتاب درسی کرد .
باورم نمیشد که لازم نیست دو روز دیگر برای روشن کردن بخاری زجر بکشم😁
#پایان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قصه شب
💠 قصه شب «دوستان و دشمنان بهترین پیامبر دنیا» قسمت اول
✍️ نویسنده: محمد رضا فرهادی حصاری
🎤 با اجرای:ناهید هاشمنژاد، راحیل سادات موسوی، محمد علی حکیمی و سما سهرابی
🎞 تنظیم: آقایان علیرضا آذرپیکان و محمد مهدی نقیب زاده
🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا
💠 هدف قصه: آشنایی کودکان با زندگانی اهل بیت علیهم السلام
💠🔷🔸🔸🔷
@montazer_koocholo
#والدین_بخوانند
#ادامه_مبحث
💫...موقعيت هاي خطرناك زيادي وجود دارند كه بچه ها مي توانند با آنها درگير شوند مانند: دست زدن به اجاق گاز، جلوي تاب ايستادن، دوچرخه سواري با سرعت زیاد. وقتي كه به آنها كمك كرديد، درخصوص اين خطر ها و پيامدهاي آنان فكر كنند ميتوانيد از آنان اين سوال رابپرسيد: ميتوني به اين فكر كني كه يك جاي ديگه بايستی❓ ميتوني براي دوچرخه سواري به يك روش ديگه فكر كني❓و...
كودكان در پاسخ به شما، جواب هايي خواهند داد و اگر هم چيزي نگويند مطمئن باشيد متفاوت فكر خواهند كرد👌
✅ما نميتوانيم هر لحظه بچه ها را كنترل كنيم. اما ميتوانيم به آنها كمك كنيم تا درباره ايمن زندگي کردن و از خطر اجتناب كردن فکر کنند. در آخر اينكه اين مسئله را درک کنند که مسئول اعمال و رفتار خويش بوده و بايد دراين خصوص تصميم هاي درستي بگيرند.
#مبحث_جدید
🍃 اجازه ندهید فرزندانتان با افراد ناباب معاشرت کنند
✨زماني كه بچه ها كوچك هستند، ما دوستان آنها را ميشناسيم حتي والدينشان را، اما وقتی آن ها به مدرسه راهنمايي ميروند، به ويژه دبيرستان، مدت زمان زيادي را دور از ديد ماهستند. دنياي آنها گسترده تر مي شود، اين خوب است، اما ديگر نمي توانيد او را همانند دوران كودكي كنترل کنید طبيعي است كه نسبت به دوستان جديد او، احساس نگراني كنيد. به خوبي مي دانيد كه دوستاني كه او انتخاب كرده چقدر مهم هستند و برخي اوقات بچه ها در برابر فشار همسالان خويش چقدر آسيب پذير مي شوند.
#ادامه_دارد
#روز_های_زوج
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قصه شب
💠 قصه شب «دوستان و دشمنان بهترین پیامبر دنیا» قسمت دوم
✍️ نویسنده: محمد رضا فرهادی حصاری
🎤 با اجرای:ناهید هاشمنژاد و محمد علی حکیمی
🎞 تنظیم: آقایان علیرضا آذرپیکان و محمد مهدی نقیب زاده
🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا
💠 هدف قصه: آشنایی کودکان با اتفاقات بعد از رحلت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم
🔷🔸💠🔸🔷
@montazer_koocholo
🌈✨🌈✨🌈✨🌈✨
🌤یادم باشه یادت باشم امام زمان مهربونم
💕 من و خواهرم امام مهدی (عجل اللهفرجه) را خیلی دوست داریم و هر وقت بتوانیم برای سلامتی ایشان صدقه می دهیم.
#سه_شنبه_های_امام_زمانی
🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀
@montazer_koocholo
#بچه_ها_بخوانند
#رمان_کودک
این داستان: تخم مرغ ها پشت در بود
مامان که در مرغ دانی را باز کرد همه چیز را فهمید فکر نمیکردم به این زودی از ماجرا سر در بیاورد. خودم را دلداری میدادم که اخرش میفهمید . حالا امروز نه فردا❗️
اصلا تقصیر من نبود ، تقصیر مرادی بود که گفته بود برای بردن مان باید پول💷 بدهیم با این که خودش مجبور بود هر روز همین راه را برود 😒 هزار بار با مرتضی رفتیم پیشش که تو که داری که این راه را میروی و از جلوی مدرسه رد میشی ما را هم ببر، راه نیامد که نیامد هر بار فقط گفت:
حساب حسابه، کاکا برادر‼️
مامان اتمام حجت کرده بود که به شرطی مدرسه میروی که پیاده بیایی و بروی می گفت:
"ندارم، نمیتوانم پولی مینی بوس و اتوبوس🚌 را بدهم کلی پولش میشود😞
راست میگفت دوا و درمان بابا خرج داشت و مامان باید شکم ما را هم سیر میکرد 😙😔.مامان مرتضی هم که حرف مادرم به گوشش رسیده بود گفته بود:
"با هم بروید و بیایید،
این یعنی مرتضی هم مثل من باید پیاده این همه راه را می رفت .
بابای مرتضی سرایدار کارخانه بود اتاقشان توی حیاط پشتی بود 😢
یکی نبود به اینها بگوید ، سر زمستان که افتاب ساعت هفت و نیم در میاید ، ما گوزن هم که باشیم نمیتوانیم تا هشت خودمان را به مدرسه برسانیم🙄
تا دو سه ماه به هر زحمتی بود رفتیم ، اما وقتی خوردیم به زمستان هر دوتا مان ترسیدیم که توی تاریکی بزنیم به دل بیابان ، چند بار به تور سگ های ولگرد 🐻خورده بودیم و تا مدرسه نصف جان شده بودیم
#ادامه_دارد
زره امام علی ع.mp3
8.16M
🌹زره امام علی ع🌹
🙍♂بالای ۴ سال
🎤با اجرای : اسماعیل کریم نیا
(عموقصه گو)
🗣قرائت : سوره بقره آیه ۲۰ و ۲۱
🎶تدوین:عمو قصه گو
📚منبع:قصه های خیلی قشنگ
https://eitaa.com/joinchat/1409548311C6b48882918
🔰کپی با صلوات 🔰
5⃣7⃣0⃣
#والدین_بخوانند 📚
#ادامه_مبحث
💫...شما به خوبي می دانید که اگر بر فرض، فرزند شما، دوست نابابی داشته باشد و شما به دخترتان پيشنهاد دهيد تا با دوستش قطع رابطه كند، او اين كار را نمي كند❗️ حتي ممكن است به ادامه اين دوستي ترغيب شود❗️ پس چه بايد كرد❓
✨اگر فرزندتان متوجه شده است كه حساسيت شما منجر به اتمام اين دوستي ميشود مطمئنا از اين موضوع احساس نارضايتي مي كند😑
👈سعي كنيد زماني كه او تنهاست چنين پرسش هايي را مطرح كنيد:
🔻وقتي كه با اين بچه ها دوستي مي كني چه احساسي داري❓
🔻چه چيزهايي را در مورد اين بچه ها مي پسندي❓
🔻 آيا احساسي را كه در كنار آنان تجربه مي كني، دوست داري❓
🔻 اگر با اين بچه ها دوستي خودتت را ادامه دهي چه اتفاقي رخ مي دهد❓
🔻آيا دوست داري اين اتفاقات رخ دهد❓
🔻براي اينكه اين اتفاق ها رخ ندهد، چه كاري مي تواني انجام دهي❓
🔻بعد از اين كار، چه احساسي خواهی داشت❓
✅زماني كه چنين سوال هايي را از بچه ها مي پرسيد احتمالا متعجب خواهيد شد كه آنها در مورد اين موضوعات اصلا فكر نمي كنند❗️حتي ممکن است در ابتدا آن ها با شما همکاری نکنند و اصرار به ادامه دوستي داشته باشند و شما ناامید شوید. اما می توانید به آن ها فرصت بدهيد. قطعا آن ها با این پرسش ها، به این نتیجه خواهند رسید که ادامه اين دوستي ها به ضرر شان تمام خواهد شد و این پرسش ها به آن ها کمک خواهدکرد تا به تصمیم گیری عاقلانه برسند.
#ادامه_دارد
#روز_های_زوج
@montazer_koocholo