#داستان
#امام_سجاد_علیه_السلام
#روز_زیارتی
#سه_شنبه
داستان این هفته: #حرف_خدا
قسمت اول:
جیر...جیر.... جیر..
جیر جیرک صدایش را در هوا پر داده بود. رحمان زیر درختی🌳 کنار باغ نشسته بود. خیلی ناراحت بود و فکر میکرد.😞 یکدفعه دستی روی شانه اش حس کرد.
_باز که اینجا تنها نشسته ایی!🙂
رحمان سرش را برگرداند، دوستش بود سلام کرد.
_چه شده رحمان باز که غمگینی!
رحمان اه بلندی کشید و گفت: دیگر از خدا هم نا امید شده ام فکر میکنم کاری از دستش بر نمی اید.😒
_ وای بر تو رحمان! نکند کافر شدی این چه حرفی است که میزنی! اینجوری درباره خدا حرف نزن. 😟
بعد رو به روی رحمان روی سنگی نشست.
رحمان گفت:
_ببین! من یک سوال از تو میپرسم، مگر نمیگویند خدا حرف بندگانش را میشنود و دعا هایشان را قبول میکند⁉️
- بله همین طور است، به شرطی که دعایش خوب باشد و ضرری برای خود یا مردم نداشته باشد، 😊
_میدانم. من که حرف بدی نمیزنم. از او میخواهم که گرفتاری و مشکلات مرا حل کند، کمکم کند، ولی هرچه دعا میکنم، التماس میکنم، انگار فایده ایی ندارد، انگار خدا صدایم را نمیشنود.😔
_رحمان جان حتما کارت جایی ایراد دارد، خداوند خیلی مهربان و بخشنده ❣است،
_دعای من ای ایرادی داشته باشد، چه ایرادی؟! من در خودم و دعا هایم ایرادی نمیبینم، ‼️
_نمیدانم رحمان جان.... ولی...
رحمان از جا بلند شد ، مشتی اب به صورتش زد، و برگشت:
میدانی از چند نفر درباره مستجاب نشدن دعا هایم پرسیدم ، خیلی دوست دارم که کسی پیدا شود و جواب درستی به این سوالم بدهد.
دوستش توی فکر رفت و گفت: میخواهی به خانه #امام_سجاد_علیه_السلام🌟 برویم او تنها کسی است که میتواند پاسخ درستی به سوال تو بدهد...
#ادامه_دارد..
#داستان
#امام_سجاد_علیه_السلام
#روز_زیارتی
#سه_شنبه
داستان این هفته: #حرف_خدا
#قسمت_دوم
رحمان و دوستش به خانه #امام_سجاد_علیه_السلام🌟 رفتند.
امام خیلی به انها احترام گذاشت و پذیرایی کرد.😌
رحمان پرسید: ای امام بزرگوار! خدمت شما رسیدیم تا بدانیم علت قبول نشدن دعاهای ما چیست🤔 چرا من هرچه دعا میکنم، و از خدا کمک میخواهم، تاثیری ندارد انگار او صدایم را نمیشنود! خدا خودش گفته است: بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را!
امام یکم به او نگاه کرد و گفت:
ایا شما به دوستانتان بد گمان نیستید⁉️ با انها رفتار خوبی دارید⁉️ نمازتان را سروقت میخوانید⁉️
با کارهای خوب و صدقه دادن💰 به فقیران خود را به خدا نزدیک میکنید⁉️در سخنتان حرف زشت و ناسزا وجود ندارد⁉️ دروغ نمیگوید و با سنگدلی به فقیران جواب رد نمیدهید⁉️ به یاری یتیمان و بی گناهان می شتابید⁉️به ان چه قول داده اید عمل میکنید⁉️
امام همین طور میشمرد و می گفت.
رحمان دیگر طاقت نیاورد و گفت: نه اقا! اینهایی را که گفتید، متاسفانه هیچکدام را به درستی انجام نمیدهم. 😞
امام لبخندی زد و گفت: پس چه انتظاری دارید به به حرف خدا گوش دهید، تا خدا هم به حرف شما گوش دهد.☺️
@montazer_koocholo