eitaa logo
موزه مجازی حمام قلعه اسیق سو
252 دنبال‌کننده
467 عکس
348 ویدیو
14 فایل
هدف این کانال حفظ داشته های فرهنگی،هنری،دانش بومی، فولکلور، معرفی دیدنی های طبیعی،تاریخی و گردشگری کلات بخصوص حمام قلعه
مشاهده در ایتا
دانلود
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسمت دوم موزه ها تاریخ مجسم هرملتی اند از اعماق تاریخ باماحرف میزنندوگزاره ای واقعی ازآنچه که درطی قرون و اعصاراتفاق افتاده است را در اختیارآیندگان قرارمیدهندلذااولاً برآحاد هرجامعه ای فرض است که ازچنین مکانهایی دیدن نمایندتااز گذشته وهویت ملی خود،آگاهی یابندثانیاًاگرهرگونه سندومدرک یاشیئی که از،روزگاران،گذشته در اختیار دارند،برای غنابخشیدن به فرهنگ تاریخی وتمدنی خودبه موزه هااهدانمایند. زحماتی راکه ایشان،درارتباط با تاسیس وجمع آوری مستندات موزه شهرکلات کشیده انددرخورتحسین وقدردانی است.موزه ای که،درمحل حمام قدیمی کوچه تامین اجتماعی واقع شده است. این موزه،باهزینه شخصی وصرف زمان وانرژی زیاد،به مرحله ای قابل اعتنا ودیدن رسیده است آن هم درشهرستانی مانندکلات،باعقبه تاریخی باشکوه وپرفراز ونشیب که قطعاًتاریخش روایات زیادی برای گفتن داردوحقش ادانشده است چه درتاریخ نوشتاری وچه تاریخ مجسم آن مانندفیلمها وسریالهایاموزه که نوعی ازآن است جای کاربسیاردارد. ایام نوروز،فرصتی مناسب،برای دیدن موزه هاست. ✍علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۳/۱/۲ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajaz
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تازه باهار گلدی ایل تزه‌لندی. نوروز بایرامیز مبارک اولسون! موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۳/۱/۲ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajaz
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍥🥠 قُووت/qovut یکی از تنقلات و شیرینی‌های مردم تورک در نقاط مختلف جهان است که مواد اصلی تشکیل دهنده آن گندم، آب، شکر، دوشاب انگور و یا شیر است. هنگامی که تورکان اوغوز در دوره سلجوقیان کرمان/قاوردیان وارد این منطقه شدند این خوراکی را با خود به ناحیه کرمان بردند که در آن منطقه قووتو شناخته می‌شود. در این ویدیو طرز تهیه این خوراکی توسط بانوی اهل جمهوری آذربایجان را می‌بینیم. 🆔 👉 @qazvinturklari
،ائل بیلیمی،دانش عامه ،شیره(قوّتو)درحمام قلعه همان گونه که قبلاً یادآور شده ایم در آن زمانی که از هله هوله های تولیدی کارخانه جات چیپس و پفک خبری نبود مردم حمام قلعه تنقلات و شیرینی جات مصرفیشان را،خود تولید می کردند یکی از این موارد تهیه ی ،بود. برای تهیه ی تالخان،ابتدا دانه های گندم یا ذرت را،تف می دادند که در اصطلاح گفته می شد قورقاهارا، از هر نوع آن که بود در (دست آس)، سابیده نرم می کردند سپس از آن به عنوان مواد اولیه ی قوّتو استفاده می کردند. تالخان را گاهی به صورت معمولی با قاشق بر دهان نهاده می خوردند اما عمدتاً آن را،بامواد دیگری مانند شیره انگور،شیره توت و شکر می آغشتند تا هم مقوی وهم خوشمزه گردد. وقتی که به شیره می آغشتند تالخان حالت آردی خود را،از دست داده و به حالت خمیر در می آمد منتها مقدار آن را چنان می افزودند که ملات شل نگردد آنگاه ملات تالخان وشیره را،در داخل مشت می فشردند تا به حالت گلوله ای بیضی شکل در آید این گلوله های قوّتو را،اصطلاحاً می گفتند موززئ هارا،درظرفی دیگر،کنارهم می چیدند سپس برای استفاده به جمع خانواده می آوردند.نوعی شیرینی که پیر و جوان بخصوص کودکان طرفداران سرسخت آن بودند. گاهی نیز در نبود شیره انگور یا توت، ابتدا تالخان را با شکردرحالت خشک با نصاب مناسب دائقه مخلوط می کردند سپس با آب یا شیر، قدری نمناک می ساختند آنگاه به شرحی که بیان شد با فشردن در داخل مشت به حالت موززئ در می آوردند که البته در همه موارد برای غنی ساختن قوّتو، از کنجد یامغز گردوی کوبیده نیز،کمک می گرفتند. یادش بخیر! علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۳/۱/۳ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajaz
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آهنگ شیرینی فروش خواننده:محمد منتشری موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۳/۱/۳ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajaz
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 استودیو رفت رو هوا ✨ خاطره خنده دار حاج آقا موسوی واعظ @mahfeltv3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 حاج آقا رو سرکار گذاشتن ✨ خاطره سرکار گذاشتن حاج آقا موسوی واعظ @mahfeltv3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادش بخیر اون گله ها اون ماست‌های خیکی اون زمونا ک ای کلاسا نبوو❤️ همون روزی ک دوره دوغ و نون بی❤️ از هر ده عالمی ، نه تاش چوپون بی❤️ همون روزای ک قوری خلخالی بی ❤️ نهار و شوم کره بی شولشلی بی ❤️💐 @ceyyedAbbas
،ائل بیلیمی،دانش عامه فرهنگی حمام قلعه مردانه درحمام قلعه قدیم، برای هرکاری به صورت حرفه ای، افرادی به کار گمارده می شدند که با قراردادهای فصلی یا سالانه به ارائه خدمت می پرداختند و حق الزحمه خود را، در اذای ارائه خدمت در زمانی معین یا سالانه دریافت می نمودند.ازقبیل: دهقان، باغبان، آسیابان دشتبان، قورقبان، پالیزبان، خوکبان، چوپان، چاله بان، حمامی، آهنگر، نجار، سلمانی و ... استاد کسی بود که کارش، پیرایش و آرایش مردان، پسربچه ها، جوانان و آقا دامادها در مراسم های عروسی بود.مردان حمام قلعه، بخصوص کهنسالان و مسن ترها، معمولاً موی سر می تراشیدند، ‌ریش خود را، بلند نگه می داشتند شانه ای مخصوص برای شانه کردن محاسن خود داشتند که در داخل سجاده نگه داری می کردند تا قبل از ایستادن بر نماز، ریششان را شانه کرده باشند، عرقچین پوشیده و بر روی آن مندیل می پیچیدند. میانسالان نیز،چون مسن ترها،موی سر می تراشیدند عرقچین پوشیده مندیل می پیچیدند با این تفاوت که ریش خود را،می تراشیدند، سبیل نگه می داشتند و قسمتی از ابتدای مندیل را،از پشت سر آویزان می کردند ضمن آن که جوان پسند بود در مواقع ضروری مانند سرما و گرما، توفان و گرد و خاک و ... به آن دسترسی داشتند تا به عنوان ماسک مورد استفاده قرار دهند. جوانان موی سر را، اصلاح می کردند، در اصطلاح (فکل) می گذاشتند و کلاه (نوعی قره گل) یا عرقچین ابریشمی سوزندوزی شده، برشاخ می گذاشتند و کت شلوار شال، می پوشیدند که گاهی برای خودنمایی، بر اسب راهوار مزیّن به یراق آلات، سوار شده و می تاختند. برخی مانند تحصیل کردگان نیز، دور سر خود را، اصلاح می کردند و فکل خود را، به یک طرف سر، شانه زده، مرتب می ساختند و بدون سرپوش در جامعه رفت و آمد می نمودند. معمولاًسلمانی موی سر پسر بچه ها را، می تراشید و بنابر سلیقه کودک یا خانواده اش قسمتی از موی تارک سر را، عین کاکل ذرت نگه می داشت که (کاکل) گفته می شد یا این که قسمتی از موی پیشانی را، نگه می داشت که (فکل) می گفتند در مواردی نیز، همچون کودکان مدرسه برو که می نامیدند تمام موی سرش را،می تراشید تا اصول بهداشتی مدرسه رعایت شده باشد. در گذشته حمام قلعه افراد زیادی، سلمانی کرده اند اما از معروف ترین آنها،می توان از شادروان (قربانعلی لشکری) یادکرد که سالیان متمادی در حمام قلعه به شغل سلمانی مشغول بود بعید است از نسل ما کسی باشد که از نوازش دستان وی و ماشینهای دستی سلمانی اش،بی نصیب بوده باشد ماشینهایی که گاهی براثر کار زیاد،دندانه هایشان کُند، می شدند و با کشیدن موی سر آه از نهاد کودکان در می آمد و صدای آخ و واخشان گوش فلک را کر می کرد می رفتند تا نوبت بعدی اصلاحشان که فراموشش کنند به این امید که دندانه های ماشین های استاد سلمانی تیز، شده باشند تا دیگر صحنه قبلی تکرار نشود. یادآن روزها، با همه ی کم و کاستی هایش بخیر! علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۳/۱/۴ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajaz
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آهنگ زیبای آشفته حالی خواننده:علیرضاافتخاری موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۳/۱/۴ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajaz
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مبتکر ، چند هزار اصلاح رایگان💐👏👏👏 راهی است راه عشق هیچش کناره نیست آنجا جزاین که جان بسپارند، چاره نیست هرگه که دل، به عشق دهی خوش، دمی بود در کار خیر، حاجت  هیچ استخاره نیست                                           "حافظ" موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۲/۱/۵ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajaz
💠دعــــــــــــــوت نـــــــــــامــــــه ، ماه رمضان، ماه بهار قرآن، در بهار طبیعت👇 30 جز قـــــــــــــــــــرآن بصورت فایل صوتی و نیاز به دانلود ندارد، فقط کافيست روی لینک بزنید. *جزء 1 ⇨ http://j.mp/2b8SiNO* *جزء 2 ⇨ http://j.mp/2b8RJmQ* *جزء 3 ⇨ http://j.mp/2bFSrtF* *جزء 4 ⇨ http://j.mp/2b8SXi3* *جزء 5 ⇨ http://j.mp/2b8RZm3* *جزء 6 ⇨ http://j.mp/28MBohs* *جزء 7 ⇨ http://j.mp/2bFRIZC* *جزء 8 ⇨ http://j.mp/2bufF7o* *جزء 9 ⇨ http://j.mp/2byr1bu* *جزء 10 ⇨ http://j.mp/2bHfyUH* *جزء 11 ⇨ http://j.mp/2bHf80y* *جزء 12 ⇨ http://j.mp/2bWnTby* *جزء 13 ⇨ http://j.mp/2bFTiKQ* *جزء 14 ⇨ http://j.mp/2b8SUTA* *جزء 15 ⇨ http://j.mp/2bFRQIM* *جزء 16 ⇨ http://j.mp/2b8SegG* *جزء 17 ⇨ http://j.mp/2brHsFz* *جزء 18 ⇨ http://j.mp/2b8SCfc* *جزء 19 ⇨ http://j.mp/2bFSq95* *جزء 20 ⇨ http://j.mp/2brI1zc* *جزء 21 ⇨ http://j.mp/2b8VcBO* *جزء 22 ⇨ http://j.mp/2bFRxNP* *جزء 23 ⇨ http://j.mp/2brItxm* *جزء 24 ⇨ http://j.mp/2brHKw5* *جزء 25 ⇨ http://j.mp/2brImlf* *جزء 26 ⇨ http://j.mp/2bFRHF2* *جزء 27 ⇨ http://j.mp/2bFRXno* *جزء 28 ⇨ http://j.mp/2brI3ai* *جزء 29 ⇨ http://j.mp/2bFRyBF* *جزء 30 ⇨ http://j.mp/2bFREcc* التماس دعا ┈┉┈┉•▴•❀❀•▴•┉┈┉┈                
،ائل بیلیمی،دانش عامه حمام قلعه (نذری) قبلاً یاد آور شده ایم که از قدیم الایام، مردم حمام قلعه از میان هزاران هزار نعمت و برکت الهی، به دو برکت (لبنیات) به ویژه نان اهمیت وحرمت خاصی قائل بودند بر همین اساس، همیشه در توزیع نذری ها، نان در اولویت اول نذریها،قرارداشت که هم اکنون نیز، به قوت خود باقی است. اگرچه مردم حمام قلعه به صورت عام، هر نوع نذری مواد غذایی را، می گویند اما به طور خاص، به نان نذری، خودای یولی گفته می شود در گذشته، برخلاف امروز که نان مصرفی خانوارها، از نانوایی روستا تهیه می شود بانوان حمام قلعه نان مصرفیشان را، خود پخت می کردند لذا نان های را، عمدتاً به صورت می پختند گرچه هرنوع نان دیگری هم، چون تافتون، بربری و ... هم پخته می شد باز هم خودای یولی بودند اما رسم بر این بود که نان پنجه کش بپزند پنجه کش خاص خودای یولی نبود بلکه برای مصرف خانوار یا مجالس عزا و عروسی ها نیز، پخت می نمودند. نذریها در همه ی مواقع سال بنابر نیت نذر کنندگان توزیع می گردید اما معمولاً در ایام ماه محرم و صفر، ماه شعبان علی الخصوص روزهای چراغ برات، ذی الحجه و ماه مبارک رمضان، نذری ها، از درصد فراوانی بالایی برخوردار می شدند که همچنان ، به قوت خود باقی است. لذا مردم حمام قلعه طبق این رسم نیکو بخصوص، در ایام فرخنده تولد امام "ع"اقدام به توزیع نان نذری می نمایند. توزیع مواد غذایی نذری از گذشته های دور تاکنون، متداول بوده و همچنان ادامه دارد اگرچه درمیان نذری ها نان از اهمیت بالایی برخوردار بوده است اما فقط به توزیع آن محدود نمی شد بلکه با توجه به شرایط و امکانات در دسترس و مناسبت ها، اقلام مختلفی از مواد غذایی به عنوان نذری، داده می شده است مانند که بیشتر در ایام عید نوروز پخت و توزیع می شد یا که در فصل بهار و روزهای فراوانی شیر توسط دامداران، تهیه و پخش می گردید. نذریها از اقلام دیگر مواد غذایی نیز، انجام می گیرد از قبیل انواع : از یارمه لی آش گرفته تا آیران آشی تا بلکه لی آش تا زیریک آشی تا آش رشته و ... حلوا، شله، شله زرد، شکلات، شیرینی، نخود و کشمش به عنوان و موارد دیگری همچون کردن گوسفند درعید قربان یا قربانی برای روضه خوانی مسافران از سفر برگشته همچون سربازان منقضی خدمت، حاجی ها و کربلایی ها یا قربانی به عنوان در مواقعی که بلایا و مصیبت های ناگهانی به وقوع می پیوندند. قربانی ها را،به دو شکل،یعنی تقسیم گوشت قربانی به دیگران یا تهیه ی غذای گرم تقسیم می نمایند که البته غذای گرم نیز، به دو صورت حضوری یا به اهالی بخصوص نیازمندان، انجام می پذیرد البته گذشتگان ما در باره نذری به شکل اطعام، به روش جالب توجه دیگری نیز، اقدام کرده اند که امروزه به عنوان به ما رسیده است و آن املاکی است که به نام امام حسین"ع" نموده اند تا عایدی حاصل از آنها صرف برگزاری مراسمات ایام محرم گردد یقیناً بخش اعظم آن صرف اطعام عزاداران حسینی می شود.یاد و نامشان گرامی باد! همه ی آنچه که از آن یاد شد نشان می دهد مردم حمام قلعه بر اساس باور و اعتقادی مذهبی و قلبی اقدام به توزیع نذری می نمایند که فلسفه ی آن، نثار مهر و مهربانی در جامعه و کمک به هم نوع خود است که البته درجهت بخشاینده و مهربان صورت می پذیرد. ✍علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۳/۱/۶ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajaz
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آهنگ زیبای"نذر هرسال" خواننده: مجیداخشابی موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۳/۱/۶ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمونه یک، دئییرمان(آسیاب آبی)، در شهر زاوین ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری "سعدی" موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۳/۱/۸ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajaz
،ائل بیلیمی،دانش عامه قدیمی (آسیاب) گندم آدم چه با ما کرده است؟ کآسیای چرخ،سرگردان ماست باشنیدن کلمه آسیاب،اولین چیزی که در ذهن هرکسی،تداعی می شود گندم ونان است.نانی که ازنیازهای اولیه هرانسانی برای زیستن و زندگی کردن می باشدکه البته درفرآیندتولید آن،اقدامات مختلفی صورت می گیردیکی ازاین اقدامات،آرد کردن گندم می باشدکه نیازمندتکنولوژی است برای این منظور،اجداد ما ازهزاران سال پیش،به فناوری آسیابهای آبی و بادی،با استفاده ازنیروی آب وباد،دست یافته بودند این اختراع بی بدیل تاچنددهه پیش،نیازمارا،برآورده می ساخت. قبلاً درموضوع"حرف فراموش شده درکلات"درباره آسیاب و آسیابانی،مطالبی را،به محضر شماگرامیان عرضه داشته و یادآورشده ایم که تاچهاردهه پیش،حداقل دوآسیاب فعال وقدری جلوتر،چهارآسیاب آبی درحمام قلعه شبانه روز،درحال گردش بودندشایدبه سبب وجودهمین فناوری بوده است که زمانی حمام قلعه،به "نانلی قلعه"شهرت یافته بود. امروزقصد داریم درباره تکنولوژی ساخت آسیاب،توضیحاتی را،ارائه نماییم امیدواریم که موردتوجه شما گرامیان،واقع گردد. اجزای اصلی تشکیل دهنده آسیابهای آبی عبارت بودنداز:یک چهاردیواری پوشیده به عنوان ساختمان آسیاب، تندوره(تنوره)، توپ(چرخاب)، دوءل (مخزن دانه)، آخور(مخزن آرد)، دوحلقه سنگ زیرین و رویین و دیگرقطعات کوچکتر،که به آنها نیز،اشاره خواهدشد. برای تاسیس آسیاب ابتدا،باید محل مناسب آن را که می بایست درکنار رودخانه بوده تا آب آن تامین وخروجیش نیز، مجدداً به جریان اصلی رودخانه برگردد شناسایی می کردند. سپس تاسیسات ساختمانی آن راکه عبارت بود از،تندوره،آخور و ساختمان اصلی آسیاب، بنا می کردندآنگاه زمان نصب تجهیزات،فرامی رسید تجهیزاتی که ازجنس،چوب و سنگ وچندقطعه ی فلزی بودند. طرح این قطعات توسط اوستاهای آسیاب ساز،به نجاران،سنگتراشان و آهنگران محلی ارائه می شد آنان نیز،بامهارت تمام آنهارا،می ساختند معمولاً بسیاری ازآسیاب سازان،خود سنگتراش و نجارهم بودندآنگاه اقدام به نصب تجهیزات می نمودندابتدا،سنگ زیرین را،نصب می کردندسپس توپ را،که قبلاً محور آهنی ای بر آن تعبیه شده بوددرجای خودقرارمی دادند قسمت بالایی محور توپ را،از سوراخ سنگ زیرین عبورداده وقسمت پایین محور که مخروطی شکل بودبرروی نقطه ای گودفلزی به نام"نیشان"می گذاشتندتابصورت عمود امالغزنده بایستد،نیشان درروی تخته ای که "پاشنه" نام داشت تعبیه شده بوداین تخته وچرخاب راازچوب درختان مقاومی مانند گردو،قارایاغاچ و سورون،می ساختند،پاشنه بصورت افقی درزیر توپ قرار می گرفت و چرخاب را،ثابت نگه می داشت علاوه برآن،با اهرمی چوبین،موجب بالا و پایین رفتن توپ،می شدکه فاصله ی لازم بین دوسنگ را،تنظیم می کرد.آنگاه تخته های کوچک تری به نام"پر"را،در دورتادور توپ که جای آنها را،قبلاً،کنده بودند می کوبیدند تا با برخورد آب به آنها،چرخاب به حرکت درآید. برای ثابت و لغزنده نگه داشتن اهرم فوقانی توپ که از سنگ زیرین عبور داده شده بود از بلبرینگ یا بوش،استفاده می شد.آنگاه قطعه ای به شکل تیشه ی دو دم که "توء اره ئی"نام داشت را،برسراهرم چرخاب،قرارمی دادندسپس سنگ رویین،که وسط آن را نیز،به شکل واندازه "توءاره ئی"حک کرده بودند بر روی آن سوار می کردندپس از آن،دوءل(مخزن دانه)را،بر روی پایه های چوبی نصب کرده بر زمین ودیوارساختمان،قرار می دادند که در زیرآن،ناودانی چوبین،به نام "ترنه شو"می آویختندتا،دانه هاازطریق آن،به سوراخ میان دوسنگ که "دوءلچه"گفته می شدهدایت شوندبرای هدایت،قطعه ای چوبی دیگری،به نام"تک تکه"لازم بودکه ازطرفی به "ترنه شو" وصل می شدوازطرف دیگر روی سنگ قرار می گرفت تابراثرچرخش سنگ وبرخورد آن به "تک تکه"لرزش ایجادشودودانه ها وارد "دوءلچه"شده درمیان دوسنگ سابیده و به آرد،تبدیل گردد وبه آخور بریزد درنهایت آرد را،به وسیله ی ظرفی به نام"چلو" به انبان یا کیسه منتقل می کردند. . تندوره نیز،بایدازآب پرمی شدتافشار لازم برای حرکت چرخاب را،داشته باشد.برای این منظور بایدآب کافی واردآن می شدکه ازطریق رودخانه،میسرمی گردیدبرای کنترل آب نیز،جایی به نام" پرچوخنه" پیش بینی شده بودکه اگرآب بیشتر از حدلازم وارد تندوره می گردیدوسرشار می شد ازحجم آن کم می کردند اگرچه ارتفاع تندوره قدری ازجوب بالاتر بود تقریباً آبی سر شار نمی شدامابرای جلو گیری از تخریب جوب توسط آب اضافی،مقدارآب را،از پرچوخنه،می کاستند. دربرخی ازسالها،براثرخشکسالی چرخ آسیابها ازحرکت بازمی ایستادندبرای این امرنیز،چاره اندیشی شده بودوآن بکارگیری حلقه ای فلزی،به نام"نئجه"بودکه درخروجی تندوره نصب می کردندوازاین طریق از مقدارآب خروجی می کاستند تاتندوره همچنان پر آب باقی بماند اگرچه از،قدرت نیروی آب کاسته می شداماچرخ آسیاب همچنان می گردید. ✍علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۳/۱/۸ https://eitaa.com/moozehmajaz
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آهنگ لری گندم فروش خواننده:سعیدخوانساری موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۳/۱/۸ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajaz
،ائل بیلیمی،دانش عامه و تجارب چوپانی یکی از سرگذشت های جالب توجه بنده در دوران کودکی ام آن است که تقریباً جز روزهای جمعه که دبستان تعطیل بود و با بازیهای کوکانه آن زمان مانند لو(الک دولک) توشله بازی،آشوق(بجول بازی)،چوب پا،شوشنماق(سرسره بازی) و ... می گذشت هیچ گونه اوقات فراغت دیگری نداشتم زیرا درتعطیلات عید پدرم گوسفندان را،از گله جدا می کرد من باید آنها را، به صورت می چراندم و شب هنگام به روستا می آوردم تا پس از تعطیلات عید دوباره قاطی گله شوند. درتعطیلات تابستان نیز، باید بره های پرواری را، در زراعت ها می چراندم که البته باید در همان حال به درو نمودن زراعت هم کمک می کردم. در یکی از این سالها که تعطیلات عید سپری شده و گوسفندان قاطی گله شده بودند هوا نیز،روبه گرمی گذاشته بود تمام دامداران، بره هایشان را،به همراه گله به چوپان سپرده بودند بوءلکه به نصف نصاب یک گله دو چوپانه گفته می شد که فقط یک چوپان آن را، می چراند تا زمانی که دو بوءلکه ادغام گردند و (گله) را، تشکیل دهند آنگاه گله با دو چوپان اداره می شد لذا چون چوپان تنها بود بایستی هرشب یکی از (دامدارها)، با به همراه بردن مواد غدایی برای چوپان، به عنوان کمکی به پیش گله می رفتند. آن شب که پنجشنبه شب و فردایش، دبستان تعطیل بود مصادف شده بود با نوبت پدرم تا به عنوان کمکی به پیش گله برود چوپان که کسی جز برادرش شادروان محمدعلی کوهستانی(مدعلی) نبود به جهت مشغول بودن به امور کشاورزی از من خواست تا به جای او، با به همراه داشتن آذوقه، به پیش عمویم بروم. آن روزها عمویم گله را، به منطقه ی بئش قوز، بُرده و در محدوده ی سیدزوئی مستقر شده بود من هم که تجربه چوپانی در شب را، نداشتم روی حس کنجکاوی، پذیرفتم اما از پدرم پرسیدم من (خامینه) ندارم باید در چی بخوابم؟ گفت هوا خوب است لباس گرم بپوش پالتو بلند مرا هم بردار شب در لای پالتو بخواب.لذا بعداز ظهر پنجشنبه پس از آن که از دبستان آمدم، موادغذایی و پالتو را، برداشته سوار بر اسب،به پیش عمویم رفتم. حدود اذان شب بود که به مقصد رسیدم محلی که عمویم گله را،در آنجا استراحت می داد و گفته می شد پیاده شدم، اسباب و اثاثیه را، از روی اسب پایین آوردم، افسار اسب را، به بوته ای بسته برایش علوفه ریختم، طولی نکشید که عمویم گله را، به مغل آورد. پس از عرض سلام و خوش و بش،آتش روشن کرده و مشغول درست کردن چایی و گرم کردن غذا شدیم که باران شروع به باریدن کرد خود را، به پای کمر و زیر صخره ای کشیدیم  عمویم مجهز به خامینه بود اما من فقط یک پالتو،بیشتر در اختیار نداشتم. شام خوردیم اما هوا رو به سردی گذاشت باد سردی همراه با باران، وزیدن گرفت اول شب چندان مشکل نبود عمویم گله را، به (چراندن گله در شب) برد و من هم در لای پالتو در کنار اجاق ماندم اما وقتی که گله برگشت پاسی از شب گذشته بود اجاق خاموش و سرما شدیدتر شد، من به شدت سرما می خوردم. عمویم بسیار نگران حال من بود باید برایم چاره ای می اندیشید. اول قسمتی از خامینه خود را، به روی من کشید تا قدری گرم شوم که البته، گرم هم شدم اما با این کار خودش نیز، سرما می خورد باید فکر دیگری می کرد تا هردو از گزند سرما در امان باشیم. درحالی که به فکرچاره بود کلماتی را نیز، با خود می گفت که حاکی از، گله مندی وی، از پدرم بود این که چرا خودش نیامده و کودکی عاجز، آن هم بدون خامینه را، به نزدش فرستاده است. من که زیر خامینه گرم شده بودم کم کم خوابم می برد ناگهان عمویم صدا کرد عموجان پاشو این طور نمی شود اگر فکری نکنیم هر دویمان، سرما می خوریم بیا بریم توی بخوابیم. گورگنج به جمع گوسفندان گفته می شود که در گرما یا سرما درکنار هم جمع می شوند تا از شدّت اثراتش، بکاهند. تعدادی از گوسفندان در پای کمر در کنار هم، خوابیده بودند به آنجا رفتیم گفت:پالتو را، بپوش و خودت را، به گوسفندان بچسبان، خودش هم، با خامینه در کنار من خوابید و به من تکیه داد تا از سرما جلوگیری کند، ترفندش کارساز شد گرمای بدن گوسفندان مانند بخاری مرا،گرم کردند اما گرمایی که باعث می شد رطوبت بدنشان بخار شده به من سرایت کند و به همراه نیش کک ها خواب را، از چشمانم بربایند به گونه ای که تقریباً آن شب را، تا صبح، بیدار ماندم و به این طرف و آن طرف تاب می خوردم و بدن خود را، می خاراندم. عموی عزیزم روحت شاد و یادت گرامی باد!❤️💐 خاطره ای که بعد از پنجاه و اندی سال، هر وقت به یادش می افتم این ابیات از شعر حافظ را، در ذهنم تداعی می کند. خوش بودگرمحک تجربه آیدبه میان تاسیه روی شودهرکه درو غش باشد نازپرورد تنعّم،  نبرد  راه  به  دوست عاشقی شیوه ی رندان بلاکش باشد ✍علی کوهستانی اسیق سو🌹 موزه مجازی حمام قلعه ۱۴۰۳/۱/۹ https://t.me/hammamghaleh https://eitaa.com/moozehmajaz