دو بُعد موجودات عالم....mp3
10.14M
...همه موجودات اینطور هستند ، هر کدام از ما که اینجا هستیم یک سیم باطنی داریم که ما را به خدا وصل کرده...
... منتها به درخت که رسیده است یکطور ظهور داده است ، به ستاره یکطور ، به فرش یکطور...
...آن اَمری هم که در باطن عالم جاری هست ، اسم هایش فرق میکند ، یکجا قرآن گفته است " ملکوت السماوات والارض " ، یکجا گفته است " غیب السماوات و الارض " ، یکجا گفته است " نورالسماوات والارض " ، یکجا فرموده است " امر السماوات والارض " یکجا فرموده است " نورالسماوات والارض "...
...آن بحث وحدت وجودی که فلاسفه میگویند و خیلی ها هم از این وحشت دارند ( خیلی ها هم به خاطر همین مسئله وحدت وجود خیلی ها را تکفیر میکنند ) همین حقیقت قرآنی بیشتر نیست ، قرآن دارد داد میزند " وَ ما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَة "...
...این آیهء " «أَللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْض " خیلی آیهء عجیبی هست ، این از آن آیات کلیدی هست که در...
...در قرآن صراحت دارد به اینکه موجودات از دو بُعد ظاهر و باطن تشکیل شده اند ، البته ظاهرهایشان فرق میکند ، ظاهر انسان و مورچه و میکائیل و...
برگرفته از جلسه ۱ مقام_نورانیت_امام
@moravej_tohid
#فایل_صوتی_کوتاه
مقام صفای قلب.mp3
5.71M
...بنابراین یک منِ کاذب ، یک منِ دنیایی... این من در کجا ، در کدام قسمت از وجود انسان تشکیل میشود ؟ بر روی قلب انسان تشکیل میشود ، قلب آن منطقه ای هست که خدا بین هست ، آن منطقه ای هست که ادراک خدا میکند(لطیف ترین منطقه وجودی انسان)روی آن من ، روی آن قلب یا روی آن روح انسان که روح نفخه الهی هست ، روح نسیم الهی هست در وجود انسان ، آن روح " منِ حقیقی"هست..."منِ واقعی" آن روح هست ، انسان واقعی آن روح هست ، منتها این منِ کاذب میاید و بر روی این روح قرار میگیرد ، آنوقت این میشود حجاب روح ، یعنی...
...هستند ، بودند و دیدم خودم ، انسانهایی را که به اینجا رسیدند که اینها غذا نمیخوردند... عرض کردم این مسئله را دیدم... اگر انسان به آنجا برسد دیگر از مردار خواری راحت میشود ، از اینکه نان بخورد ، از اینکه گوشت... دیگر راحت میشود ، از آنجا... زفلک قوت بگیرم... منتها چیزی که هست انسان باید از وجود دنیاییش بمیرد"موتو ان تموتو...
...اگر انسان توانست این را ویرانش بکند ، با یک تیشه بردارد به جان این منِ دنیایی بیفتد ، به جان این منِ مجازی و کاذب و دروغین...
برگرفته از جلسه ۱۱ اسرار_حج
@moravej_tohid
#فایل_صوتی_کوتاه
موانع عبادت جلسه ۱۷.mp3
33.58M
🎙#موانع_عبادت جلسه هفدهم
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع مورد رضایت ایشان نمی باشد.
🆔 @moravej_tohid
شاه خراسانیم.mp3
2.46M
آن دَمِ زندانیم ، بازدم جان شده ؛
از قفسِ سینه ها ، همچون آه آمدم
پیرهنِ یوسفم ، یا کفنِ یوسفم ؟
بوی تنِ یوسفم کز دلِ چاه آمدم
شاه پناهم بیده ، خسته ی راه آمدم …
آه… نگاهم مکن ؛ غرقِ گناه آمدم
راهِ خراسان چنین ، ماه خراسان چنان
شاهِ خراسان ببین ، بَهرِ پناه آمدم
شاه خراسانی ام ؛ رستم دستانی ام …
دست مرا رد مکن ، بر در شاه آمدم
شاه پناهم بیده ، خسته ی راه آمدم…
آه… نگاهم مکن ؛ غرقِ گناه آمدم
شافی دارالشفا ، پنجره فولاد کو ؟
در طلبِ شاخه ای ، مهر گیاه آمدم
مشهدِ مشهودِ من ، حضرت محمود من
طالعِ مسعود من ، نامه سیاه آمدم
شاه خراسانی ام ، دست مرا رد مکن …
بر در شاه آمدم
شاه پناهم بیده ، خسته ی راه آمدم …
آه… نگاهم مکن ؛ غرقِ گناه آمدم
@moravej_tohid
... البته این اولیاء یک خصوصیتی هم که دارند ، اینست که از خلق آزادند ( راحتند ، هیچ کاری به خلق ندارند ) .
قَطْعِ الطَّمَعِ عَمّا فِی أیْدِی النّاسِ
هیچ گاه حاجت به نزد مردم نمیبرند و این از کرامات انسان هست که اگر بتواند " توکل و تفویض " ، مرتبه بالاتر از توکل ، تفویض هست که به کلی کارش را به خدا واگذار کند و از هیچ کس طمعی نداشته باشد ، از هیچ کس حاجتی نخواهد و ...
همینکه انسان حاجت برد پیش کسی کرامتش شکسته میشود ، بنابراین همینکه خودش را خوار کرد ، ذلیل کرد ...
... همه را از خدا بخواهد ، که اگر انسان واقعاً با قدم توکل در این راه حرکت کند ، هر چه که نیاز داشته باشد برایش میرسد ، بدون اینکه خودش را در میان مردم خوار و ذلیل کند .
لذا این انسان آزاد زندگی میکند ، او دیگر در بند نیست ، او دیگر وابسته به کسی نیست ، آدم هایی در بند هستند ، آدم هایی اسیرند ، حبسند که اینها دنیا را میبینند ، برای رسیدن به دنیا حاضرند به هر کاری تن بدهند " چاپلوسی کنند ، خواهش ، تمنا ، خودشان را ذلیل کنند ...
فقط ذلت در مقابل خدا ، انکسار در مقابل خدا ...
برگرفته از جلسه ۴ منطق_الطیر
#علامه_مروجی_سبزواری
@moravej_tohid
اصلِ اصلِ دین.mp3
1.32M
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
ای دریغا عرصهٔ افهام خلق
سخت تنگ آمد ندارد خلق حلق
#فایل_صوتی_کوتاه
🆔 @moravej_tohid
برگرفته از جلسات تفسیر مثنوی
... انسان نیاز به یک مسیح دارد ، باید یک دَم مسیحایی به روح انسان بخورد و تازه شود .
《یک صاحب دم نیاز است که نماز را معنی دار کند 》...
جلسات مثنوی
#علامه_مروجی_سبزواری
@moravej_tohid
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اسْمَعْ دُعائی اِذا دَعَوْتُکَ، وَ اسْمَعْ نِدائی اِذانادَیْتُکَ. وَ اَقْبِلْ عَلَیَّ اِذا ناجَیْتُکَ، فَقَدْ هَرَبْتُ اِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَمُسْتَکینا لَکَ، مُتَضَرِّعا اِلَیْکَ، راجِیا لِما لَدَیْکَ ثَوابی.
پروردگارا!بر محمد و آل محمد درود فرست، و دعایم را بشنو و وقتیصدایت کردم، صدایم را بشنو، و آن گاه که با تو نجوا نمودم، به من رو کن.پس همانا که من،از دیگران به سوی تو گریختم، و در پیشگاه تو قرار گرفتمدر حالی که درمانده تو هستم و به سوی تو در حال تضرّع و زاری هستم، و بهآنچه نزد تو از ثواب می باشد، امیدوار می باشم.
وَ تَعْلَمُ ما فی نَفْسی وَ تَخْبُرُ حاجَتی وَ تَعْرِفُ ضَمیری وَ لا یَخْفی عَلَیْکَ اَمْرُمُنْقَلَبی وَ مَثْوایَ وَ ما اُریدُ اَنْ اُبْدِئَی بِهِ مِنْ مَنْطِقی وَ اَتَفَوَّهُ بِهِ مِنْ طَلِبَتی وَ اَرْجُوهُلِعاقِبَتی. وَ قَدْ جَرَتْ مَقاء دیرُکَ عَلَیَّ یا سَیِّدی فیما یَکُونُ مِنّی اِلی آخِرِ عُمْریمِنْ سَریرَتی وَ عَلانِیَتی، وَ بِیَدِکَ لا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیادَتی وَ نَقْصی وَ نَفْعی وَ ضری.
و تو می دانی آنچه را که در دلِ من است و از نیازم آگاهی و ضمیرم رامی شناسی و هیچ امری از امور دنیا و آخرتم بر تو پوشیده نیست؛ و نیزمی دانی آنچه را که می خواهم بر زبان آورم، و به آن دهان بگشایم، وآگاهی به آنچه که برایِ عاقبتم امیدوارم. و به درستی که آنچه در ظاهر وباطنِ من تا آخر عمر از من سر خواهد زد، از تقدیرِ تو گذشته است و کمیو زیادی و سود و زیانِ من به دستِ تو است، و در دستِ هیچ کس جز تونیست.
مناجات شعبانیه
فصوص الحکم جلسه ۱.mp3
15.55M
🎙#شرح_فصوص_الحکم_قیصری جلسه اول
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع، مورد رضایت ایشان نمی باشد.
🆔 @moravej_tohid
💎📖💎📖💎📖💎📖💎
#هوالحکیم
#خلاصه_شرح_داستان_اول_مثنوی
#مقدمه_قسمت_پانزدهم
عارفانی که به مقام وصل میرسند و در حق فانی میگردند دو جورند؛ یکی عارف واصل ناقص، و چنین عارفی کسی است که چون سفر دوم را طی کرد و به مرتبۀ فنای فی الله رسید و واصل به حق شد، آن جذبهای که در سفر دوم او را به سوی الله میکشید و در الله فنا کرد، رهایش نکرده و همچنان در حالت فنا نگه میدارد. به این افراد میگویند مجذوبین، مجانین العقلا، یا والهین. در اثر شدت جذبه اینها از خود بیخود شده و عقل در اینها کار نمیکند و لذا مانند آدمهای دیوانهاند؛ مثل شبلی و ذوالنون مصری. اینها عرفای واصل ناقصند.
اما عارف واصل کامل کسی است که سفر سوم را انجام میدهد یعنی از فنا بیرون آمده و عقلشان به آنها برمیگردد، و البته اینها هم دو جورند.
یک عده عارف واصل کامل غیر مکمل هستند و آنها کسانی هستند که بعد از به خود آمدن، سفر چهارم ندارند و وظیفه ندارند از خود به سوی مردم بروند. بلکه آن اسرار و حکمتهایی را که در زمان وصال به دست آوردهاند فقط برای خودشان است. اینها اولیائی هستند که پنهانند و کسی آنها را نمیشناسد و خود نیز حق آشکار کردن خود را ندارند، گرچه وجود اینها برای جامعهای که در آن زندگی میکنند آثار تکوینی دارد مثل دفع بلا. البته ممکن است بعضی اهل الله آنها را بشناسند ولی باید مخفی کنند.
اما عدۀ دیگری که سفر سوم را طی میکنند و به خود بر میگردند، اجازه دارند که سفر چهارم را نیز انجام داده و به سوی خلق بروند و هرجا نفس مساعدی دیدند، در او یقظه ایجاد کرده و در آنها شوق این سیرِ از خلق به حق را به وجود آورده و بعد آنها را وارد این سیر نمایند. اینها را میگوییم عارف واصل کامل مکمل.
مولانا مسلماً در مقام تربیت شاگرد بوده و از نفوس مستعد دستگیری میکرده و دو شاگرد بزرگ او، صلاح الدین زرکوب و حسام الدین چلپی معروفند.
باز مؤید پنجمی هم داریم بر این که مولانا یک عارف واصل کامل مکمل بوده و آن داستانی است که شمس الدین احمد افلاکی در مناقب العارفین میآورد، که خلاصۀ آن این است که روزی حضرت مولانا با جمعی از معتقدان و مریدان به باغ حسام الدین چلپی رفته بودند. مولانا پاهایش را در جوی آب گذاشته و برای اصحاب، معارف میفرمودند. یکی از اصحاب آهی کشید و گفت حیف که مولانا شمس الدین تبریزی در بین ما نیست. مولانا ناراحت شد و اعتراضاً و انکاراً علیه گفت چرا حیف؟ در مذهب ما حیف و کاش و دریغ نیست. چرا که هر چه هست و هر چه بوده ارادۀ خدا بوده. آن شخص گفت منظوری نداشتم، فقط گفتم اگر در بین ما میبود از او استفادۀ بیشتری میکردیم. مولانا میگوید: چه میگویی که اکنون کسی در مقابلت نشسته است که از سر هر موی او صدهزار شمس تبریزی آونگان است و در ادراک سرّ سرّ او حیران، انتهی.
در اینجا مولانا میخواهد صریحا بگوید که دیگر من از شمس گذشتهام، و بسی از شمس فراتر رفتهام، و دیگر خودت ببین چه از کلمات مولا استنباط میکنی، ولی هرچه هست این را میگویند گذر از شیخ.
آری مولانایی که روزی در غیاب شمس آن بیتابیها را میکرد و عشق و تعلقش به شمس الملک داد تبریزی چنان آتشین و پرشور بود که شهرۀ عام و خاص شده و تاریخ در کتاب بزرگ خود، این عشق را جز عشقهای ماندگار ثبت کرد، اما همین جلال الدین، سالها بعد از رفتن شمس، در زمان غیبت کبرای او روزی در باغ حسام الدین چنین برای شمس میگفت!
در اینجا بد نیست جهت معرفت بیشتر مطلبی را تحت عنوان گذر از شیخ بنگارم تا ان شاالله هم خواننده را مزید معرفتی باشد نسبت به طریق و هم شاید که ما را از دعای خیر فراموش نکنند.
◀️ ادامه دارد...
💎📖💎📖💎📖💎📖💎
#شرح_داستان_اول_مثنوی
🆔 @moravej_tohid
معاد جلسه ۵۴(1).mp3
37.42M
🎙#معاد جلسه پنجاه و چهارم
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع مورد رضایت ایشان نمی باشد.
🆔 @moravej_tohid
فقه استدلالی جلسه ۷۱.mp3
5.42M
🎙#فقه_استدلالی جلسه هفتاد و یکم
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع مورد رضایت ایشان نمی باشد.
🆔 @moravej_tohid
...عشق باید در مرتبه اول نثار انسانی بشود و انسانی محبوب و معشوق قرار بگیرد و تا بعد از صنم شروع بشود و به صمد برسد و اینها آن صنم هایی هستند که از اینها باید آغاز بشود و الا ما که نمی توانیم با صمد مستقیماً برخورد بکنیم ، اینها پل هستند که فرموده اند :
المجاز قنطره الحقیقه...
مجاز پلی هست ، عشق مجازی پلی هست برای رسیدن به عشق حقیقی و لذا انسان کامل یکی از خصوصیاتش همین هست که انسان از روی انسان کامل به خدا میرسد ( ما که نمی توانیم مستقیماً با خدا اتصال پیدا بکنیم ) امکان ندارد .
اینست که خداوند ۱۴ نور پاک را برای ما فرستاد و در واقع اینها خودش هستند که در این طور ها خودش را ظهور داده است ، اینها همان اصنامی هستند که عشق از اینها شروع میشود و به صمد پایان میپذیرد .
گفتم صنم پرست مشو با صمد نشین
گفتا به کوی عشق هم این و هم آن کنند
در کوی عشق باید هم انسان صنم پرست باشد و هم صمد پرست باشد ، در مرتبه اول عشقش را نثار انسان کامل بکند و از این عشق انسان کامل برود و برسد به عشق صمد .
گفتم شراب و خرقه نه آیین مذهب است
گفت این عمل به مذهب پیر مغان کنند ...
برگرفته از جلسه ۷ مثنوی
#علامه_مروجی_سبزواری
@moravej_tohid
پی جوییِ وسیله.mp3
3.22M
...در قرآن هم هست که : سوره مائده ، آیه ۵
"وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ"برای رسیدن به خدا وسیله ای را پی جویی کنید ، این وسیله چیزی نیست جزء ذوات مطهر همین اولیاء بزرگ خدا...
"مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِكُمْ" ، هر کس که اراده دارد که بسوی خدا حرکت کند ، باید از شما ابتدا کند ، باید از شما شروع کند .
به هر حال انسان که نمی تواند مستقیم با ذات خدا اتصال پیدا کند ، باید با طی مراتب مقید به آن مرتبه مطلق برسد .
اینست که به قول حضرت مولانا که در همین مورد مثالی میزند ، میگوید :
امام آنکسی هست که عالیترین مرتبه وجود را برخوردار هست و ۷۰۰ درجه "۷۰۰ رتبه" مادون وجود امام هست ، که هر انسانی متناسب با وجود خودش با یکی از این مراتب ۷۰۰ گانه اتصال پیدا میکند و وقتی که در آن مسیر قرار گرفت ، هِی ارتقا وجودی پیدا میکند .
بخواهید سبزی را بپزید و یا گوشت را بپزید ، این را اگر مستقیم بخواهید روی آتش قرار بدهید ، این از بین میرود "میسوزد" ... میایید "مِن ورا الحجاب" روی آتش قرارش میدهید .
ما نمی توانیم نور خدا را و یا نور امام را که در اعلاء مرتبه وجود هست ، مستقیم این نور را...
#فایل_صوتی_کوتاه
@moravej_tohid
قیامت انفسی.mp3
3.63M
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
احزاب ۶۳: يَسْأَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَ مَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيبًا
#فایل_صوتی_کوتاه
🆔 @moravej_tohid
برگرفته از جلسات مقامات انسان
... بخواهید سبزی را بپزید و یا گوشت را بپزید ، این را اگر مستقیم بخواهید روی آتش قرار بدهید ، این از بین میرود "میسوزد" ... میایید "مِن ورا الحجاب" روی آتش قرارش میدهید .
ما نمی توانیم نور خدا را و یا نور امام را که در اعلا مرتبه وجود هست ، مستقیم این نور را دریافت کنیم 《 میسوزیم 》.
باید از طریق مراتب مادون وجود امام که همان اولیائی هستند که خداوند برای انسانها مقرر فرموده است ( از طریق آنها با امام اتصال پیدا کنیم ) که اینها نور امام را ضعیفش میکنند " خیلی ضعیف میکنند " و میرسانند به نَفْسی که مستعد سلوک هست ، خود حضرت موسی " علیه السلام " ، خداوند از حجاب درخت صحبت کرد که
" یا موسی إنی أنا الله "
و مستقیم مورد خطاب خداوند قرار نگرفت ، حتی در کوه طور ...
#علامه_مروجی_سبزواری
@moravej_tohid
💎📖💎📖💎📖💎📖💎
#هوالحکیم
#خلاصه_شرح_داستان_اول_مثنوی
#مقدمه_قسمت_شانزدهم
اما در حرکت از ظلمت به نور، لازم است که انسان خود را در میدان مغناطیس یک انسان نورانی و یک ولیّ خدا قرار دهد و برای اینکه این کار را بکند باید روح خود را حداقل با ضعیفترین مرتبۀ نوری روح آن ولیّ متصل کند. البته هرکسی نمی تواند چنین اتصالی با یک ولی پیدا کند، بلکه باید حداقل نورانیتی در شخص باشد و به اصطلاح نسبت به مرکز روح ولی، کلمۀ طیبه باشد. آن ولی، نور است. شخصی می تواند با او اتصال وجودی برقرار کند که از حداقل نورانیتی برخوردار باشد و اگر روح آن ولی از هزار درجه نورانیت برخوردار است، روح این شخص حداقل پنج یا ده درجه نورانیت داشته باشد.
اما کسی که وجودش در اثر غفلتهای فراوان ظلمت محض شده که نمیتواند اتصال وجودی و اتحاد نوری با ولی یا شیخ طریقت پیدا کند.
چون اتصال نوری بین روح این شخص مستعد یا این کلمۀ طیبه با روح شیخ برقرار شد، در اینجا وارد میدان جذب و مغناطیس روح او شده و حرکت جذبی آغاز میشود، ولی دو مانع وجود دارد. یکی اینکه این روح، ناخالص است و دوم اینکه ضعیف. پس ابتدا با کم کردن طعام و کلام و منام و ریاضات بسیار برای زدودن آثار پلید غفلت و گناه و آثار دنیا، روح را خالص کرد و نیز با گرفتن دستوراتی از شیخ، روح را قوی کرد و در نتیجه با خالص شدن روح و تقویت روح، جذبی که از مرکز روح وارد میشود بر روی او اثر بیشتری میکند و یک درجه او را جلو میکشد و روح او از مرتبۀ هزارم روح استاد به مرتبۀ نهصد و نود و نهم روح او منتقل میشود و این شخص، دو درجه تبدیل به استاد شده است. باز در اثر تصفیۀ بیشتر و انجام دستورات دیگر، روح قویتر شده و جذب به طور قویتر بر او تأثیر میکند و او را به مرتبۀ نهصد و نود و هشتم پیش میراند و این شخص از سه درجه نورانیت برخوردار میشود و خلاصه این شخص یک سیر نورانی در مراتب روح شیخ را در پیش میگیرد.
در اینجا آن سه حالتی که در قبل گفتیم پیش میآید.
یک گروه آنها که از ظرفیت کمی برخورداند که پیر طریقت آنها را در مراتب وجودی خود پیش میآورد و در حدی که ظرفیتش در نور تکمیل شود متوقفش میکند.
اما بعضیها هستند که از چنان ظرفیتی برخوردارند که میتوانند با مرتبۀ نوریِ امام ( علیه السلام ) اتصال یابند. در اینجا پیر طریقت چنین سالکی را در مراتب نوری خودش سیر میدهد تا او را به نور امام که نور الله است و روح امام که روح الله است برساند و در اینجاست که پیر، دست سالک را در دست امام میگذارد و از اینجا به بعد سالک در حیطۀ جذب امام قرار میگیرد و در مراتب وجودیِ امام پیش میرود ولی عمل صالح او در اینجا فقط انجام واجبات است و بس.
یعنی سفری را که ایشان در مراتب روح شیخ به پیش میرود، عمل صالح او، غیر از انجام واجبات و ترک محرمات، عبارتست از انجام مستحبات و ترک مکروهات و ترک حلالهای لغو و انجام اذکار و اورادی که شیخ دستور میدهد.
اما چون سالک از روح شیخ و از مراتب نوری او گذر کرد و وارد منطقۀ جذب امام شد و در درجات نوری امام قرار گرفت، در اینجا عمل صالحش، فقط انجام واجبات است. بنابراین سیر در مراتب نوری شیخ، بر اساس قرب نوافل است و سیر در مراتب نوری امام بر اساس قرب فرائض است.
انسان وقتی وارد مراتب نوری شیخ شد، با هر درجهای که در این مراتب پیش میرود، از ظلمتش کاسته و بر نورانیتش افزوده میشود تا به جایی که ظلمتش کاملا از بین رفته و یک پارچه نور میشود.
اگر کسی بخواهد بفهمد که با شیخ یک اتصال روحی و نوری و اتصال وجودی برقرار کرده باید به قلب خود رجوع کرده و ببیند که آیا در قلب خود نسبت به شیخ عشق و علاقهای پیدا شده یا نه؟ زیرا قلب محلی است که اتصال و انفصال وجودی خود را در آنجا به صورت حب و بغض ظاهر میکند. یعنی وقتی وجود انسان (در مرتبۀ خیال یا عقل و یا روح) با وجود دیگری اتصال و اتحاد یافت پس او، من شده و از آنجا که من خودم را دوست دارم پس او را هم دوست دارم. اما اگر وجود من با کسی متصل و متحد نشد و او، من نشد، من نسبت به او بیتفاوت هستم. اما اگر ابتدا بین من و او وحدت وجودی پیدا شد و سپس من و او از هم بریدیم و اتصال برطرف شد، این انفصالِ بعد از اتصال بصورت تنفر و بغض روی قلب ظاهر میشود.
◀️ ادامه دارد...
💎📖💎📖💎📖💎📖💎
#شرح_داستان_اول_مثنوی
🆔 @moravej_tohid
... آن رجل علی بن ابی طالب هست که قطب الاولیاست ، رأس الاولیاست و بعد از او آن رجل حسن بن علی هست ، آن رجل فاطمه زهراست و همینطور بیا ، آن رجل زینب کبری هست ، آن رجل رقیه هست ، آن رجل فاطمه معصومه هست ، آن رجل حسین بن علی هست ، آن رجل امام سجاد هست و همینطور ... و کسانی که آنها در سیر قلبی خودشان به قلب این ۱۳ نفر رسیدند ( رجل اینها هستند ) یعنی از حالا به بعد ...
برگرفته از جلسه رجل
@moravej_tohid
از تو کجا گریزم....mp3
5.42M
ای توبهام شکسته ، از تو کجا گریزم
ای در دلم نشسته ، از تو کجا گریزم
ای نور هر دو دیده ، بیتو چگونه بینم
وی گردنم ببسته ، از تو کجا گریزم
ای شش جهت ز نورت ، چون آینهست شش رو
ای روی تو خجسته ، از تو کجا گریزم
دل بود از تو خسته ، جان بود از تو رسته
جان نیز گشته خسته ، از تو کجا گریزم
گر بندم این بصر را ، ور بگسلم نظر را
از دل نهای گسسته ، از تو کجا گریزم
@moravej_tohid
💎📖💎📖💎📖💎📖💎
#هوالحکیم
#خلاصه_شرح_داستان_اول_مثنوی
#مقدمه_قسمت_هفدهم
گفتیم که علامت ایجاد اتصال وجودی، پیدایش محبت است در قلب کامل و ناقص. کامل، ناقص را دوست میدارد، چون ناقص اکنون مرتبهای از او شده و تبدیل به او شده، و ناقص هم کامل را دوست میدارد چون کامل هم در مرتبهای از وجودش عین ناقص شده است.
لذا در سیر وجودی وقتی ناقص با یک درجه از وجود کامل وحدت پیدا میکند، ناقص در یک درجه عین کامل شده و چون با دو درجه از وجود کامل وحدت پیدا کرد، پس ناقص در دو درجه از وجود کامل عین کامل شد. و هکذا.
پس هر چه که ناقص در مراتب وجودی کامل پیشتر میرود، چون جذبهای که از سوی مرکز وجود وارد میشود بیشتر است، پس ناقص اثر این جذب را در خود احساس میکند و لذا عشقش نسبت به کامل هر روز بیشتر میشود.
بنابراین اگر شاگردی دید که نسبت به استادش هیچ محبت و علاقهای ندارد بداند که با او هیچ اتصال وجودی پیدا نکرده و وارد وجود استاد نشده و وجودش در خارج از وجود استاد است و نسبت به استاد، کلمۀ طیبه نیست و وجودش تناسب و سنخیتی با وجود استاد ندارد. و یا اگر دید که در اولین برخورد نسبت به او در قلبش محبتی پیدا شد، اما این محبت رو به افزونی نیست بداند که هر چند به درون وجود استاد راه یافت، اما در وجود استاد متوقف است و سیری ندارد و این دو دسته در رشتۀ تحصیلی خود موفق نیستند و نمیشوند.
اما اگر مرید نسبت به مراد احساس عشق و محبت کرد و این عشق را همواره در حال تزاید میدید، بداند که در وجود او دائما در حال سیر است و چنین شخصی موفق شده و به جایی میرسد.
تا به جایی میرسد که ناگاه متوجه میشود عشقی و محبتی دیگر نسبت به امام در قلبش پیدا شد که مرید از اینجا باید بفهمد که از مراتب روح شیخ گذشت و با روح امام اولین اتصال را برقرار کرده است و شیخ او را در رودخانۀ بزرگ و بیانتهای روح امام آزاد کرده است و این حدیث گذر از شیخ است.
ای عزیز خداوند تو را از شر آفات آخرالزمان محفوظ بدارد! بدان که اگر مردم میگویند ما عاشق امام زمان هستیم، یا عاشق اهل بیت و یا عاشق امام حسین (علیهم السلام) هستیم، این عشق یک عشق خام ابتدایی است که همۀ شیعیان چون از فاضل طینت آنها خلق شدهاند لذا چنین عشقی خام و ابتدایی و ناپخته را نسبت به ایشان دارند و برای همین است که در کنار این عشق، عشقهای فراوانی هم به دنیا دارند و حاضر نیستند ذرهای در دنیاشان خلل ایجاد شود. علاوه براینکه در تمام طول عمرشان متوقف هستند و هرگز احساس نمیکنند که نمازهایشان نسبت به گذشته نورانیتر شده و میل و علاقۀ آنها به دنیا کمتر و به مرگ بیشتر شده و دیگر دنیا برایشان لذتی ندارد و اگر مالشان یا اولادشان یا مقام و منصبشان از دستشان رفت غمگین نمیشوند، و اگر مالی و مقامی به دستشان آمد خوشحال نمیشوند.
آخر مگر نه اینکه عشق، خود یک سیر است و کسی که عاشق یک حقیقت غیر دنیایی است (مثل اینکه عاشق امامی از ائمه معصومین (علیه السلام)، یا ولیی از اولیاء الله باشد)، اگر بخواهد در این مسیر جذبی حرکتی داشته باشد و به جلو برود، از آنجا که ضعیفترین مرتبۀ نوری اینها در دنیاست اما مراتبِ قوی نوریِ اینها در بیرون عالم دنیا و در عوالم ملکوت اعلی و عوالم جبروتی و لاهوتی است، پس اگر کسی در مراتب نوری اینها سیر کند، این سیر، او را از عالم دنیا بالاخره خارج میکند و به عوالم نور میبرد و معلوم است کسی که از عالم ظلمت ماده بیرون رفت و وارد عوالم نور شد، خود را چنان گرم و نورانی میبیند که اصلا حاضر نیست لحظهای را در ظلمتکدۀ دنیا به سر برد و لذتهای عوالم لاهوتی چنان او را مست میکند که دیگر لذت غذا و لباس و منزل و همسر، پول و مقام بسیار پست و بی ارزش مینمایند.
درحالیکه به خوبی میبینیم کسانی که این همه دم از عشق ائمه اطهار(علیه السلام) و امام حسین (ع) میزنند، دنیا را دوست دارند و لذتهای دنیا را دوست دارند. پس اینها در مسیر حبی و جذبی قرار نگرفتهاند....
◀️ ادامه دارد...
💎📖💎📖💎📖💎📖💎
#شرح_داستان_اول_مثنوی
🆔 @moravej_tohid
توحید صدوق جلسه ۶۵.mp3
22.25M
🎙#شرح_توحید_شیخ_صدوق جلسه شصت و پنجم
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع، مورد رضایت ایشان نمی باشد.
🆔 @moravej_tohid
حقیقت دینداری.mp3
3.93M
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
امام حسین (ع): اَلنَّاسَ عَبِيدُ اَلدُّنْيَا وَ اَلدِّينُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ
#فایل_صوتی_کوتاه
🆔 @moravej_tohid
برگرفته از جلسات مقامات انسان
فصوص الحکم جلسه ۲.mp3
17.31M
🎙#شرح_فصوص_الحکم_قیصری جلسه دوم
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع، مورد رضایت ایشان نمی باشد.
🆔 @moravej_tohid
مرگ چیست؟.mp3
3.16M
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
زمر ۶۸: وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّه
#فایل_صوتی_کوتاه
🆔 @moravej_tohid
برگرفته از جلسات مقامات انسان
اولیاالله.mp3
6.94M
...اینها تبلیغشان عام هست ، برای همه مردم یک شریعتی میاورند ، اما بعضی ها که از آنجا برمیگردند ، مأموریتشان اینطور نیست که قانون و دستور زندگی برای مردم بیاورند ، اینها میایند که مردم را با باطن دین شریعت همان پیغمبر آشنا کنند ، یعنی یک پیغمبری میاید ، بعد از آن پیغمبر اولیاء میایند ، البته یک فرقی در اسلام با بقیه ادیان هست ، در ادیان گذشته بعد از هر پیغمبر ، انبیایی میامدند که دین آن پیغمبر را...
...اما در اسلام چون بعد از پیغمبر اسلام ، پیغمبری نیست و ایشان ختم انبیاء هست و بعد از او پیغمبری نمیاید ، اینست که بعد از ایشان اولیاء میایند ، یعنی کسانی میایند که نام اینها ولی...
این اولیاء دو دسته هستند ، یکی اولیایی که صاحب ولایت مطلقه هستند که اینها ۱۲ نفر بیشتر نیستند ، اینها میایند که در ۲ جهت کار بکنند ، یکی اینکه تعالیم دین پیغمبر اسلام را برای مردم باز بکنند (شرح بدهند) ، چون خود قرآنی که پیغمبر آورد خیلی مجمل هست ، خیلی کلی هست ، مثلاً...
اینست که قرآن کلی بحث میکند ، مثلاً میگوید روزه بگیرید ، اما این روزه چه شرایطی دارد ، چه آدابی...
...که این ۱۲ ولی که آمدند...
@moravej_tohid
#فایل_صوتی_کوتاه