هدایت شده از یزد قهرمان
🔴آیین رونمایی از کتاب «خون شریکی2»؛ یادداشتهای رسانهای محمدسرور رجایی
⭕️با حضور:
🔺خانواده مرحوم محمدسرور رجایی(نویسنده و شاعر افغانستانی)
🔺علی اصغر مرتضاییراد؛ از محققان کتاب
🔺پژمان عرب؛ از محققان کتاب
محمدصادق افشاری، مجریکارشناس
🔷پنجشنبه 27 اردیبهشت؛ ساعت 14
💠غرفه انتشارات راهیار(شبستان؛ راهروی21، غرفه502)
🌱 منتظر حضور گرمتان در غرفه انتشارات راهیار هستیم
📆 ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشتماه ۱۴۰۳
📍 تهران، مصلی امام خمینی، راهروی ۲۱، شماره ۵۰۲
🖥 و همزمان در بخش مجازی نمایشگاه:
🔗 B2n.ir/u43943
💠 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
🌐 raheyarpub.ir
✅ @Raheyarpub
🆔 @yazde_ghahraman
عجب سناریویی چیده کارگردان عالم؛ شب میلاد امام رضا، خادم الرضا میان مه غیب میشود. نامش در دنیا به زبانها میافتد و موافق و مخالف برای نجاتش دعا میکنند.
شایعات توطئه مطرح میشود، ولی ضریب نمیگیرد.
همه درگیر عملیات نجاتند و تعلیق در اوج است.
امید که پایان فیلمنامه شیرین باشد...
@mortezaeirad_ir
⭕چقدر شبیه همیم
رفته بودیم برای یک مراسم زنانهٔ جشن میلاد امام رضا(ع). بیرون مراسم در محوطهٔ مجتمع نشسته بودیم که خبر سانحه برای هلیکوپتر رییسجمهور منتشر شد.
مرد بغل دستیام پک محکمی به سیگارش زد و گفت: «طوریش نشده. نگران نباش.»
بعد بدون مقدمه ادامه داد و با نیشخند گفت: «دیگه وضع مملکت از این بدتر هم نمیشه. شاه هم بیاد نمیتونه درستش کنه. حتی شاه.»
مجتبی آمد وسط بحث و گفت: «شاه همین که بحرین رو مفت و مجانی داد، برای هفت پشتمون بسه.»
حوصله بحث نداشتم. قلبم تیر میکشید و دست چپم درد میکرد. به مجتبی گفتم: «بلند شو بریم یه دوری بزنیم.»
سوار ماشین شدیم و از محوطهٔ مجتمع بیرون زدیم. توی این فرصت چند خبر نگرانکننده منتشر شد از جمله خبر فِیک برگزاری جلسه شورای عالی امنیت ملی.
وقتی برگشتیم نگرانی را توی صورت مرد سیگاری میدیدم. از خوشحالی و نیشخند هم اثری در چهرهاش نبود: «ایشالا که زودتر پیدا میشه. نگران نباشید. منم وقتی خبر جلسه شورای امنیت رو شنیدم نگران شدم.»
یکدفعه حالم تغییر کرد. منی که برای نبودن پیشش سوار ماشین شده بودم، حالا انگار قلبم به او نزدیکتر شده بود. دیدم چهقدر ما ایرانیها در حوادث و ناراحتیها شبیه به هم میشویم. چهقدر انسجاممان زیاد میشود. چهقدر هوای همدیگر را داریم.
ایرانیها را باید در همین اتفاقات شناخت. در سوگ حاج قاسم. در وعده صادق. در نگرانی برای رییسجمهوری که شاید نه در انتخاباتش شرکت کرده باشند و نه به او رای داده باشند.
✍محمدحسین عظیمی
@ravina_ir
🌱@mortezaeirad_ir
سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ، كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ، إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ.
سلام بر ابراهیم، اینگونه محسنین را پاداش میدهیم، درحقیقت او از بندگان مومن ما بود.
#ایران_تسلیت
#خادم_مردم
#شهید_جمهور
@mortezaeirad_ir
⭕رییسی بهشتی شد
یک سالی از انتخابات ریاستجمهوری میگذشت. ترم دو هم تازه تمام شده بود. تابستان بود و دورِ دورههای تشکیلاتی، داغ! در خلال یکی از این دورهها، فرصتی شد تا حاج آقا را زیارت کنیم. آن موقع هنوز تولیت آستان قدس رضوی با ایشان بود.
همین که فهمیدم بچههای دوره با ایشان جلسه دارند، با خود گفتم فرصت خیلی خوبی است تا جواب سوالهایم را بگیرم. انتظار جلسه سی چهل نفره داشتم. تیرم به سنگ خورد. جلسه جهادیهای خراسان بود. سیصد تا چهارصد نفر حاضر بودند. حاج آقا و حداد عادل سخنرانی کردند و نماز را به امامت ایشان خواندیم.
بعد از نماز، درست در همین حین که کاملا از جواب گرفتن در این شلوغی نا امید بودم، دیدم حاج آقا ایستاده مشغول پاسخگویی هستند. دو سه ردیف آدم بیشتر دورشان نبود. قدری نزدیک شدم. دغدغهها، از جنس دغدغههای بچههای جهادی بود. دیدم فرصت مناسب طرح پرسشهای من نیست. قیدش را زدم و قدری دور شدم، ولی دلم رضا نداد. معلوم نبود دیگر بتوانم حاج آقا را ببینم! برگشتم و خودم را در حلقه وسط انداختم. با لهجه یزدی گفتم: «سلام حاج آقای رییسی! من به عنوان یک جوونی که پارسال تو ستاد شما فعالیت داشته و طرفدار شما بوده...» حاج آقا لبخند میزد و گوش میداد. نمیدانم لبخندش به خاطر لهجه بود یا مدل وسط پریدن من! ولی ادامهاش را که شنید، لبخندش خشکید!
«آقای رییسی من واقعا میخوام بدونم سال شصت و هفت خطایی رخ داده؟ حق و ناحقی شده یا نه؟» همهمه شد. سوالم در پرسشهای دیگران گم شد. قدری منتظر ماندم. دیدم حاجی به سمت در خروجی حرکت کرد. خشکیدگی لبخند حاجی را تحلیل میکردم و از گرفتن جواب دل کنده بودم. نتوانستم خودم را قانع کنم که یک بار دیگر نپرسم! چند متر مانده بود به در، حاجی مجددا شروع کرد به پاسخگویی به تعدادی از سوالات.
مجددا خود را وسط انداخته و گفتم: «حاج آقا من جوابم را نگرفتم!» حاج آقا گفت: «بعدا بیا جوابت را میدهم!» با خود گفتم کجا بیایم؟! این چه پیچاندنی است؟! من که دیگر نمیتوانم شما را ببینم! حاج آقا به سمت در خروج رفت. برای جلسه بعدی عجله داشت. سرم را برگرداندم که بروم، یک دفعه حاجی برگشت: «اون جوون یزدی که سوال داشت کجاست؟» صدایم زدند. حاج آقا داخل چارچوب در هم به سوالات ملت جواب میداد.
رفتم کنار حاج آقا ایستادم. یکی از داخل در دستم را گرفت و میکشید: «بیا تو! بیا تو!» قدری که از چارچوب رد شدم، محافظ دیگری آن دستم را گرفته بود و میکشید: «اول حاج آقا!» خلاصه بعد از لحظاتی در سالن جلسات، من بودم و حاج آقا! با اینکه عجله داشت، یک ربع، بیست دقیقه نشست و جوابم را داد. منطقی بود. جواب شبهه سه چهار سالهام را گرفتم.
آخرش هم گفت: «خدا نگذرد از اینها که مغز جوونای ما رو اینجوری به کار میگیرند. من مطمئنم که چوبش را خواهند خورد.» دانستم که خشکیدن خنده بر لب سید از بیاخلاقیهای انتخاباتی بود. خدا رحمتش کند! عاقبت به خیر شد. او بهشتی شد. مثل استادش! هر دو سوختند؛ هم در حیات، هم در ممات. انشاءالله دست ما را هم بگیرد. آمین!
✍محمدحسین قانع
@ghane1998
🌱@mortezaeirad_ir
در دارالعباده یزد سنت این است که فقط برای سوگهای عظیم، مثل محرم، نخل را سیاهپوش میکنند؛
سید تو چه کردی با این مردم که در عزایت رخت سیاه بر تن نخلها کردهاند.
#شهید_جمهور
@mortezaeirad_ir
برنامه "و اما امشب..."
با حضور علی اصغر مرتضایی راد، مسئول حسینیه هنر یزد
امشب ۱ ام خرداد حوالی ساعت ۲۱:۳۰
شبکه یزد
با موضوع : روایت #شهید_جمهور
@mortezaeirad_ir
هدایت شده از هیات فتح خون
#اطلاعیه
#قرار_هفتگی
◾️ سخنران
🎙 حجتالاسلام مروستی زاده
▪️موضوع
💬 تحلیل ملکوتی شهادت آیت الله رئیسی
◾️ مداح
🎙 کربلایی علی میر شریف
🗓 چهارشنبه، دوم خرداد ماه
🕢 ساعت ۲۰
🏴 خیابان امام خمینی(ره)، کوچه ۳۹ ، حسینیه هنر یزد
➖➖➖➖➖
هیئت فتح خون
📌@fathe_khoon
هدایت شده از یزد قهرمان
📝روایت شهید جمهور
🔹 محورها
۱.شهادت
دعا و نذورات قبل از شهادت
عکس العمل نسبت به پیام رهبری
واکنش هنگام شنیدن خبر شهادت
و...
۲.خدمات
سفرهای استانی
دیدارها و نامههای مردمی
مسکن ملی
و...
🔹راه ارتباطی
شما میتوانید روایت ها و سوژههای خود پیرامون شهادت ایتالله رییسی و خدمات ایشان را به شماره:
☎️۰۹۱۳۷۷۴۰۲۷۹
یا به آدرس:
🆔 @yazde_ghahraman
در تمامی پیام رسانها ارسال نمایید.
هدایت شده از یزد قهرمان
سلام
همه ما یه دِینی از شهدای خادم الرضا به گردن داریم.
برای ادای این دِین داریم روایتهای مردم در مورد خدمات آیتالله رئیسی و شهادتشون رو جمعآوری میکنیم.
قراره این روایتها بشه مهمات جهاد تبیین ما توی فضای مجازی؛
بعد هم ازش محصولات رسانهای و کتاب تولید بشه.
لطفا با پاسخ به سوالات طرح شده در پرسلاین، دِینتون رو به شهدا ادا کنید و ما رو توی این جهاد تبیین یاری کنید.
لینک پرسلاین
https://survey.porsline.ir/s/2ST8DGGW
🆔 @yazde_ghahraman
27.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️مهم و فوری| پیشنهادات عملیاتی برای #انتخابات
🔺️چگونه از ظرفیت انسجام ملی و سوگ حماسی شهید رئیسی برای #افزایش_مشارکت مردم در انتخابات بهره ببریم؟
🔺️چگونه از ظرفیت خدمات شهید رئیسی برای شناساندن #گزینه_اصلح به مردم استفاده کنیم؟
🔰بسته پیشنهادی #علی_اصغر_مرتضایی_راد، مسئول حسینیه هنر یزد برای انتخابات پیش رو
📌ببینید و برای همه دغدغهمندان ارسال کنید، خصوصا جوانان، دانشجویان، طلاب و دانشآموزان
@mortezaeirad_ir
سلام، عصر جمعهتون بخیر؛
الحمدلله استقبال مخاطبین عزیز از #فراخوان_روایت_شهید_جمهور بی سابقه بوده؛
کمیت روایتها خیلی بالا هست و البته کیفیتها متفاوت.
برای این که کیفیت روایتها به سطح مورد نظر جهت انتشار رسانهای برسه چند نمونه از روایتهای خوبی که تا الان اومده رو به عنوان الگو به اشتراک میذارم.
اگه تا الان توی این فراخوان شرکت نکردین بسم الله بگین و روایتهاتون رو ارسال کنین.
علاوه بر این با ارسال پرس لاین و کلیپ توضیحات بالا، دیگران رو هم به این پویش دعوت کنید.
لینک پرس لاین:
https://survey.porsline.ir/s/2ST8DGGW
راستی اینم بگم برای دیده شدن روایتهای مردمی شهید جمهور به کمک همه مخاطبین عزیز نیاز داریم.
هرکی در حد وسع خودش کمک کنه، اگه توی فضای مجازی صفحه شخصی دارید، روایتها رو بازنشر کنید؛ اگرم هنرمندید بسم الله، از روایت ها کلیپ، پادکست، عکسنوشت، فیلم کوتاه و... تولید کنید.
یاعلی...
@mortezaeirad_ir
هدایت شده از یزد قهرمان
این چند روز کمتر تلویزیون را خاموش میکند..
گاهی گریه میکند، گاهی تحلیل میکند،گاهی دشمنان را نفرین میکند..
ننهام را میگویم..از وقتی خبر شهادت را شنیده زیاد گریه کرده،
ساعاتی قبل میگفت هنوز سرم درد میکند..
✍️ فاطمه شکوهی
⚪️ #شهید_جمهور
🆔 @yazde_ghahraman
هدایت شده از یزد قهرمان
*عیدی!*
- امتحان دینی که لغو شد، دیگر حوصلهی درس خواندن نداشتم.
از صبح تا ظهر یکی درس عربی خواندم. حوالی ساعت 2 بعد از ظهر بود که بچهها گفتند بیا با هم درس بخوانیم.
زمانبندی کردیم و نشستیم به درس خواندن. موبایل را خاموش کرده بودم. تا ساعت 7 خواندم؛ موبایل را روشن کردم که اعلام کنم چقدر خواندهام. چشمتان روز بد نبیند!
همین که ایتا را باز کردم، کانالهای خبری از دم خبر فوری زده بودند!
توجهی نکردم و گروهمان را نگاه کردم. یکی نوشته بود:
« بالگرد حامل رئیسجمهور و همراهانش دچار سانحه شد! » هاج و واج ماندم. در همهی کانال ها حرف از همین حادثه بود.
از اتاق بیرون دویدم. مادر و برادرم نشسته بودند پای شبکهی خبر.
رویِ مبل نشستم و خبرها را پیگیری کردم. کمکم معدهام شروع کرد به در هم پیچیدن. بازهم حالت تهوع های عصبی! از جا بلند شدم.
تسبیح فیروزهای ام را از اتاق برداشتم،
همانی که خاله از مکه سوغات آورده بود. همیشه در موقعیتهای حساس با همان ذکر میگفتم، فکر میکردم اثرش بیشتر است!
چشم دوخته بودم به صفحهی تلویزیون. همه منتظر خبری از پیدا شدن بالگرد بودند، اما دریغ از یک نشانی!
خبرنگاران میگفتند هوا بارانی و مه آلود است و با این وضعیت خیلی طول میکشد تا امدادگران به محل سانحه برسند و فعلا کاری از دست کسی برنمیآید.
تنها سلاحمان شده بود سیل صلواتها و دعاهای توسل.
مضطرب و نگران تسبیح میچرخاندم.
به گمانم شش دور در دستانم چرخید.
ساعت ده و نیم شب بود.
چشمهایم از زور گریه و کمخوابی کاسهی خون بود، اما هنوز خبری نبود.
مادر کلافه تلویزیون را خاموش کرد و رفت بخوابد.
من هم به اتاقم رفتم. تا یکی دوساعت در رختخواب بیدار بودم و دعا میخواندم.
نمیدانم کِی؟ بالاخره خوابم برد.
مثل هرشب اما خوابِ راحتی نداشتم.
کابوس میدیدم، هراز چند گاهی از خواب میپریدم. در خواب و بیداری با خودم حرف میزدم : « یعنی پیداشون کردن؟ امام رضا خودت کمکشون کن!»
چند قطره اشک از گوشهی چشمهایم میچکید و باز دوباره خواب میرفتم.
تا اذان صبح چندین بار بیدار شدم.
ساعت موبایلم که زنگ خورد از خواب پریدم. تازه فهمیدم چراغ هال از دیشب همینطور روشن مانده.
سراسیمه به سراغ مادر رفتم. داشت دعا میخواند. پرسیدم : « خبری نشد؟»
سرتکان داد که یعنی نه!
وضو گرفتم و به نماز ایستادم. در قنوت نماز صبحم دعا کردم هرچه زودتر پیدا شوند. اما به گمانم یادم رفت دعا کنم سالم باشند!
بعد از نماز، چشم های قرمزم تاب نیاوردند و بسته شدند.
ساعت حوالی 7 صبح بود که بیدار شدم. همان سوال تکراری را باز از مادر پرسیدم.
پاسخ داد : « بالاخره پیدا کردن، ولی بالگرد سوخته و فقط تکهای از دمش مونده!»
و بعد عکسِ بالگرد سوخته را نشانم داد. سرم گیج رفت. گفتم : « یعنی...؟ » نتوانستم جملهام را کامل کنم. مادر بغضش را فروخورد و گفت : « هنوز هیچی معلوم نیس، دعا کن قبل از آتیش گرفتن بیرون پریده باشن!»
و بعد قطره اشکی از گوشهی چشمش چکید.
تلویزیون همچنان روشن و روی شبکهی خبر بود. چند دقیقهای نگاه کردم اما خبری نشد.
موبایل را برداشتم و ایتا را باز کردم. همهی کانالها پیام تسلیت گذاشته بودند، شبکهی خبر اما هنوز اعلام نکرده بود.
اشک کمکم صورتم را خیس میکرد. گروه خانوادگیمان را باز کردم. پدر، عکس گلآرایی حرم رضوی را گذاشته بود. گریهام بیشتر شد.
همان لحظه، اخبار ساعت ۸، به وقت امام رضا(ع)، خبر شهادت آیت الله رئیسی و همراهانش را اعلام کرد. نوارِ سیاهِ گوشهی تلویزیون هم نمایان شد.
دیگر به وضوح گریه میکردم. با خود گفتم: « آقای بابارضا(ع)، شما خودتون میخواستید به خادمتون شهادت رو عیدی بدین، ماها چرا باورمون نمیشه؟»
و بعد در یک لحظه، تمام خاطرات سیزده دی ماه به یادم آمد.
آهی کشیدم. میدانی، ما از این صبحهای زود خاطرات خوشی نداریم ...!
✍️ گلنار تقدیری
⚪️ #شهید_جمهور
@artyazd_ir
🆔 @yazde_ghahraman
هدایت شده از یزد قهرمان
ازدواج که کردند زمان دولت آقای روحانیبود ، یارانهشان قطع شد ..
نزدیک به شش سال به همین منوال بود.
یکروز که رئیسی به یزد آمده بود
مادرش خواست امتحان کند اصلا اینها دردی را دوا میکنند یا نه؟!
دو خط برای یک مسئول که گفته بود نامه
ها را به رئیس جمهور میرساند، نوشت:
یارانهمون قطع شده و شماره تلفن.
فردای آن روز زنگ زدند و ماجرا را پرسیدند
یارانه پسرش و خانواده عروس که قطع شده بود را بعد از چندین سال وصل کردند.
آنها به این پول نیازی نداشتند اما فقط خواستند " فرق دارد کی رئیس جمهور باشد " را امتحان کنند ..
✍فاطمه عیدزاده
⚪️ #شهید_خدمت
🆔 @yazde_ghahraman
هدایت شده از یزد قهرمان
به قد وقوارهاش نگاه کردم. اولین باری بود که اینطور کسانی را اینطور جاها میدیدم. یکیشان از بازو تا مچش تتو بود. داد میزد ورزشکارند. با خودم گفتم شاید دارند از اینجا رد میشوند! به سیاهی جمعیت نگاه کردم. دوباره به آن دو مرد، پس چرا سیاه پوشیدند؟
✍️ زهرا عسکری
⚪️ #شهید_جمهور
🆔 @yazde_ghahraman
هدایت شده از یزد قهرمان
*خیلی مثل مردم*
بهمن ۹۸، دیدار نخبگان اقتصادی، فرهنگی و هنری با رئیس قوه قضائیه که تمام شد، درِ مسجد روضه محمدیه یزد باز شد که نخبگان بروند بیرون، من از راهی که آمده بودم خواستم برگردم که سر مزار شهید محراب آیت الله صدوقی (ره) فاتحهای بخوانم و بروم. دو ساعت نشسته بود و به حرفهای همه نخبگان گوش داده بود. نکاتی گفت و خبرنگاران همانجا آن را تیتر کردند. تا رسیدم سر مزار شهید، از در روبرو آقای دکتر رئیسی رسید. با یک محافظ رسیدیم به درگاه که تعارف کرد من بروم داخل. روبرویش ایستاده بودم. سلام و احوالپرسی هم کردیم. منتظر بودم محافظان من را راهنمایی کنند بیرون که آقای رئیسی فاتحهای بخواند. اتاق زیاد بزرگ نبود. آخوندی جلوی خودم میدیدم با عبا و لباده و عمامه معمولی و رفتار معمولی، منتظر کسی نبود و انتظار راهنمایی و تعارف نداشت، کسی بالا و پایین نمیپرید و جلو نمیافتاد و استرس به جمع تزریق نمیکرد. آقای رئیسی فاتحه خواندند و از دری که آمده بودند رفتند. نه کسی کسی را هل داد، نه به کسی بر خورد، نه خانی آمد و نه خانی رفت! یکی بود مثل مردم. یکی خیلی مثل مردم.
✍️ وحید حسنی
⚪️ #شهید_جمهور
@ravina_ir
🆔 @yazde_ghahraman
هدایت شده از یزد قهرمان
ازدواج که کردند زمان دولت آقای روحانیبود ، یارانهشان قطع شد ..
نزدیک به شش سال به همین منوال بود.
یکروز که رئیسی به یزد آمده بود
مادرش خواست امتحان کند اصلا اینها دردی را دوا میکنند یا نه؟!
دو خط برای یک مسئول که گفته بود نامه
ها را به رئیس جمهور میرساند، نوشت:
یارانهمون قطع شده و شماره تلفن.
فردای آن روز زنگ زدند و ماجرا را پرسیدند
یارانه پسرش و خانواده عروس که قطع شده بود را بعد از چندین سال وصل کردند.
آنها به این پول نیازی نداشتند اما فقط خواستند " فرق دارد کی رئیس جمهور باشد " را امتحان کنند ..
✍فاطمه عیدزاده
⚪️ #شهید_خدمت
🆔 @yazde_ghahraman
هدایت شده از یزد قهرمان
اسمش سحر بود. با دخترخالهاش در مراسم بیت العباس شرکت کرده بود.
گوشه ای از مراسم نشسته بود و چند دقیقه ای با گوشی چیزی را تایپ میکرد.
یکهو نگاهی به دختر خالهاش انداخت و گفت:
+فاطمه رعیس جنبوری درسته؟
فاطمه لبخندی زد و گفت نه بزار باهم درستش کنیم.
از قبل مرا میشناخت. با لبخندی صفحهی گوشی را نشانم داد.
فرصت را غنیمت شمردم و عکسی گرفتم.
نوشته بود: سلام رعیس جنبوری ایران. دلم براتون تنگ شده. عشق دنیا هستی.واسهی همیشه خدانگهدارتون. خیلی دوستون دارم.
برایم جالب بود. دختر ۸_۹ ساله ای دلتنگ شود.
آن هم دلتنگ رئیس جمهوی که اورا عمو ابراهیم خطاب میکرد.
✍️ زهرا عبدشاهی
⚪️ #شهید_جمهور
🆔 @yazde_ghahraman
او خادم همه جمهور بود و حالا محبوب همه جمهور است؛ باور نمیکنی؟
از زردشتیان یزد بپرس که امروز برایش پُرسه گرفتند...
#خادم_جمهور
#شهید_جمهور
@mortezaeirad_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕سوگ حماسی شهید جمهور و فرصت فوقالعاده انسجام ملی
🔺️چگونه از فرصت انسجام ملی برای افزایش مشارکت در انتخابات استفاده کنیم؟
📌بخشی از صحبتهای علیاصغر مرتضایی راد در برنامه خادمالرضای شبکه یزد
#شهید_جمهور
@mortezaeirad_ir
هدایت شده از هیات فتح خون
#اطلاعیه
#قرار_هفتگی
◾️ سخنران
🎙 حجتالاسلام دهقانی زاده
◾️ مداح
🎙 کربلایی علی میر شریف
🗓 چهارشنبه، نهم خرداد ماه
🕢 ساعت ۲۰
🏴 خیابان امام خمینی(ره)، کوچه ۳۹ ، حسینیه هنر یزد
➖➖➖➖➖
هیئت فتح خون
📌@fathe_khoon
هدایت شده از یزد قهرمان
47.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از برهان یزد
⭕کانال و گروه هواداران سعید جلیلی در یزد:
#نشر_حداکثری
🔰کانال:
https://eitaa.com/jalili_yazd
🔰گروه:
https://eitaa.com/joinchat/488833838Ce37585ac10
⭕پدر خانواده کارگر است و یک چشمش نابینا؛
فرزند خانواده معلول است و دندانهایش دچار پوسیدگی شده؛ آنقدر شدت پوسیدگی زیاد است که نیاز به بیهوشی کامل و عمل جراحی است.
با بهزیستی صحبت کردهاند؛ هزینه درمان ۴۰ میلیون بوده که با تخفیف به ۱۰ میلیون کاهش پیدا کرده؛ ولی توان پرداخت همین مبلغ را هم ندارند.
اگر خیّری میشناسید که حاضر است این هزینه را تقبل کند، لطفا این پیام را برایش ارسال کنید.
کمکهای خود را هم به شماره کارت زیر واریز کنید؛
(کارت شخصی بنده محدودیت دارد فلذا از کارت گروه جهادی مودت که متعلق به یکی از عزیزان خیّر هست استفاده میکنیم.)
در ضمن به صورت همزمان در حال تهیه جهیزیه برای یک دختر خانم نیازمند هم هستیم. اگر در امر جهیزیه هم میتوانید کمک کنید، بسمالله...
واریزیها خرج این دو مورد(با اولویت درمان فرزند معلول) خواهد شد و مازاد احتمالی نیز صرف امور خیریه میشود.
شماره کارت گروه جهادی مودت:
۵۸۹۲-۱۰۷۰-۴۴۹۰-۸۶۳۳@mortezaeirad_ir
13.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕امیرالمومنین (ع): خدایا تو خود شاهدی از آنچه از جانب ما صورت گرفت، نه تلاشی بود برای کسب قدرت و نه زیاد کردن ثروت بلکه میخواهیم نشانههای دین تو را برگردانیم، اصلاح واقعی را انجام دهیم تا بندگان ستم دیده تو احساس آرامش و امنیت کنند و دین تو برپا شود.
🔺️امام خامنهای: صحنه انتخابات صحنه عزت و حماسه و رقابت برای خدمت است نه صحنه کشاکش برای بدست آوردن قدرت...
۱۴خرداد ۱۴۰۳
#سعید_جلیلی
@mortezaeirad_ir