eitaa logo
میزان العلم
106 دنبال‌کننده
158 عکس
101 ویدیو
3 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم باسلام خدمت فرهیختگان معزز ان شاءالله برداشت‌های کاربردی و زمینه ساز تمدن پیشرفته اسلامی از ثقلین (کتاب الله و احادیث رسول الله و عترت طاهرین) با شما بزرگواران به اشتراک گذاشته خواهد شد. ارتباط با ادمین @myzan_124
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بسلام آمنين
۱۹ اسفند ۱۴٠۲/ سال سوم من و جدول فقهی تسخیر آرایشگر لاکچری و شامپوی خدا! ای که تویی همه کسم بی تو میگیره نفسم، اگه تو رو... آقا بفرمایید. جوان آرایشگر بود که آهنگ آرایشگاه را به احترامم خاموش کرد. نشستم روی صندلی. رو به رویم پر بود از عکسهای مختلف بازیگران هالیوود! از مارلون براندو گرفته تا ژان کلود، نیکولاس کیج، برد پیت و دیگرانی که نمی شناختم... کارش را شروع کرد. + کلاه نزار، موهاتو خراب میکنه! = اینطور نیست. سر رو باید گرم نگه داری و اتفاقا برای مو هم خوبه. +برای گرمی سر پیشنهاد میکنم بخوری که خیلی عالیه. خواستم سر صحبت رو باهاش باز کنم برای همین پرسیدم: عسل؟ چطور؟ + مدتها سردرد داشتم، رفتم دکتر، فرستادم آزمایشگاه و بعد هم قرص داد که تاثیر خاصی نداشت. دوستم گفت بیا برو ! گفتم اینا که چیزی سر در نمیارن. گفت برو ضرر که نداره. رفتم ولی به جای آزمایشگاه، کف دستمو نگاه کرد!!! و ی نسخه نوشت. با نسخش خوب خوب شدم. اون دکتر خیلی روی عسل تاکید داشت. = اتفاقا عسل یکی از اصلی ترین داروهای قرآنه. خدا دو چیز رو به عنوان شفا معرفی کرده: قرآن و عسل(نحل۶۲/ إسراء٨٢). + چه جالب. شنیدم اثر انگشت رو که چند سال پیش غربیا کشف کردن، قرآن از همون اول گفته بوده (قیامة۴). ما چیزایی داریم که اونا به اسم خودشون ثبت می کنن. بعد به داستان سردردش برگشت و گفت: طب شیمیایی هم ی جا رو درست میکنه صد جارو خراب! = بله داداش به این دلیل که جزئی نگرن و از طرفی هیچ وقت نمی تونن به کل بدن داشته باشن. در نتیجه نمی تونن ارتباط و تاثیر متقابل اعضای بدن رو رصد کنن. ادامه دادم و به آرایشگر گفتم: حالا که شما تفاوت داروهای طبیعی که خدا خلق کرده رو با داروهای انسان ساز دیدی، به نظرت بهترین شامپوهایی که خدا برای سلامت مو درست کرده چیان؟ جوان آرایشگر تعجب کرد و گفت: شامپوی خدا؟!؟! مگه همچین چیزی هم هست؟ منم جدول فقهی تسخیر رو بهش معرفی کردم. حرف اصلی این جدول که یکی از جداول ده گانه مدرسه هدایته اینه که: به جای شناسایی و ترکیب شیمیایی اونها برای رفع نیازهامون، از استفاده کنیم که خداوند متعال برای رفع نیازهای بشر آفریده. بعد هم گل ختمی و گل سدر رو به عنوان دو شامپوی درجه یک بهش معرفی کردم. گفتم اتفاقا شستن سر با گل ختمی موجب امان از (ثواب الأعمال للصدوق ج۱ص۱۹). پی نوشت: مشکل از روزی شروع شد که دین رو تو اوامر و نواهی خلاصه کردیم و به کشف معذر و منجز اکتفا. از استنباط و دقت در مورد و شارع هم چشم پوشی کردیم. شاید این بزرگترین عامل در قطع کردن ارتباط مردم با دین بود! در نتیجه دینی که با فهم نیازهای هر کس و ارائه راه حل شروع می شد، تبدیل به مجموعه ای از امر و نهی های خشک، جبری و بی تفاوت نسبت به مشکلات مردم شد. دینی عاجز از تغییر و مواجهه با تمدن کفر و بنای یک زندگی مبتنی بر ایمان. مطالعه بیشتر: جدول تسخیر/ فقه البیان @besalamen_amenin
۲۹ اسفند ۱۴٠۲/ سال چهارم غوغای قرآن و دُرّ رسانه ای خدا! با فتنه های مکرر رسانه ی دشمن چه کنیم؟ در هر مکان و زمانی که دست برتر و بالاتر را داشته و داریم، یعنی که در مسیر ایمان به قرآن هستیم و هرگاه در موضع ضعف و عکس العمل در برابر جبهه باطل باشیم، یعنی که از راهبردهای حل مسئله قرآن دوریم و غافل(۱۳۹ آل عمران/ ۱۴۱ نساء). اوضاع رسانه ای جریان حزب الله، بیش از آنکه نشان دهنده تفوق و برتری بر جبهه کفر باشد، مُظهِر انفعال و پاسخگویی به آنهاست. بدیهی است که هر چه قویتر در این میدان باطل ظاهر شوی، بیشتر در آتش نحسی دمیده ای که دشمن روشن کرده و بازیگر میدانی شده ای که نقشهایش به وسیله او تعریف شده اند. این همه نیست مگر به دلیل فقدان نقشه جامعی برای کار رسانه ای . وقتی که برنامه ای نداشته باشی مهره طرح دیگران خواهی شد. اما از کلام الله زندگی بر می آید که مدیریت هدایت بنیان شامل حداقل چهار مرحله اساسی است. اولین آنها مفهوم محوری است یا که چه غوغایی در قرآن برای نشان دادن اهمیت این کلمه برپاست. خداوند متعال بیش از چهل بار از این کلمه بنیادین استفاده کرده: ذلك من أنباء الغيب/ واتل عليهم نبأ ابني آدم/ نبأ المرسلين/ نقص عليك من أنبائها/ نبأ الذين من قبلهم/ واتل عليهم نبأ نوح/ ذلك من أنباء القرى/ من أنباء الرسل/ واتل عليهم نبأ ابراهيم و... موارد متعدد دیگر. ، اولین کاری است که خداوند متعال از حضرت آدم ابوالبشر علیه السلام گزارش کرده(٣٣ بقره). برترین و محوری ترین عناصر هدایت را، ، نبی و صاحب خبر نامیده و هشتاد بار در قرآن به آن بزرگواران پرداخته. نهایتا مهم ترین درگیری طول تاریخ را بر سر یک خبر و که حضرت آقا امیرالمؤمنین علیه السلام باشد عنوان کرده است(سوره نبأ آیه۲/ الکافی ج۱ص۲٠۷). مخلص کلام اینکه راه حل مواجهه با جنگ رسانه ای دشمن، تمرکز بر جبهه حق و از دل این جریان است نه اینکه با تمام قوا مشغول پاسخگویی به جنجال ها و رفع شبهات بنی اسرائیلی و تمام ناشدنی یهود شویم. در حال حاضر نه تنها به این مسئله توجهی نداریم بلکه در بسیاری از موارد، خود جریان حزب الله باعث کردن و دیده شدن حداکثری سناریوهای طراحی شده دشمن می شود. باور کنید هیچ لزومی ندارد که درباره هر صوت و فیلم و کلیپی اظهار نظر کنیم و حتی منتشر. این راهبرد اصلی ما در جنگ رسانه ایست: خبر قضایای باطل را، با بزرگ کردن و اخبار حق مدیریت کنید و از بین ببرید. بدیهی است که این راهبرد به معنی غفلت از جبهه دشمن نیست بلکه تمرکز بر است که فرمود: فَإِنَّ اَلنَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلاَمِنَا لاَتَّبَعُونَا (معانی الاخبار ج۱ص۱۸٠). بر همین مبنا و از باب مثال: وقتی بنده روایت خبری جذاب و امیدآفرین خود را از شهر تمدنی دارم، چرا باید درگیر خبرسازی های دشمن از این شهر مبارک شوم که فرمود: الباطل یموت بترک ذکره! قم، حوزه علمیه و طلبه های آن محل اصلی پژوهش و پرورش امیدآفرین ترین برنامه ها برای زندگی مردم ایرانند: از پیگیری برای واگذاری زمینهای رایگان هزار متری به مردم(قانون احیای موات) تا ساخت خانه های حیاط دار به جای سلول های انفرادی آپارتمان. ترویج سبک زندگی آسان سلامت بنیان به جای تمرکز بر درمان پر هزینه بیماری ها و دهها پشنهاد کارشناسی دیگر. امید که تمام عمرمان با افتخار صرف دعوت مردم به این طرحها شود و این در عالم باشد. مطالعه بیشتر:الگوی فقهی تهیه خبر @besalamen_amenin میزان العلم https://eitaa.com/myzan124
هدایت شده از بسلام آمنين
۷ فروردین ۱۴٠۳/ سال چهارم دستان بسته خدا در آموزه های رشته مدیریت! تاکنون در چند یادداشت به این مسئله پرداخته ایم که ارتباط ما با قرآن عظیم قطع است و بریده. ما قرآن را کتابی مربوط به گذشته می دانیم و شخصیت های هدایت و ضلالت مطرح در قرآن را، های تاریخ گذشته. این است که نه از انبیاء علیهم السلام و موضع گیری شان راه امروزمان را روشن می کنیم، نه دشمنان پیامبران و حرفهایشان را کماکان زنده و در جریان می دانیم. شرح دلایل این مصیبت معرفتی در این مقال نمی گنجد اما می توان گفت: به رسمیت نشناختن قرآن و سنت به عنوان یک ، در رفع تمامی نیازهای انسان و نپرسیدن مسائل و مشکلات زندگی از قرآن، نتیجه این نگاه است. از باب نمونه: مهم ترین عرصه حیات انسان، راه و روش و علومی است که بر اساس آن، زندگی را می کند و پیش می برد. یکی از نمودهای مبنا نبودن قرآن در زندگی ما این است که تصمیم گیری مدیران جامعه، از حزب اللهی و انقلابی تا توسعه گرا و سکولار، بر اساس مجموعه کتابها و نگاه های یکسانی در رشته های مختلف است. عرصه های متنوع دانش مدیریت کنونی در یک موضوع بنیادین اشتراک دارند و آنهم عدم توجه به جایگاه مدیریتی خداوند متعال در عالم و تاثیر آن در سرنوشت انسان است. مبنای عمل یک مدیر حزب اللهی همان کتابهایی است که مبنای کار مدیر ضد دین و ملحد است. شاید تنها تفاوتش این باشد که مدیر انقلابی در ابتدای کار بسم الله هم می گوید! بیشتر به آپارتمان ام الفسادی می ماند که مسمای به یک نام مذهبی هم شده. نتیجه این رویکرد این است که حضرت باری تعالی در برنامه ریزی های یک مدیر هیچ نقشی ندارد و این است همان نگاه های مثلا علمی ذاتا مسموم! حذف نرم و بنیادین خداوند متعال از اداره زندگی بشر، همان امتداد نگاه است که با لباس و این بار در کتابهای رشته مدیریت ظاهر شده: وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّـهِ مَغْلُولَةٌ (۶۴ مائده). اما مبنای اصلی نگاه مدیریتی صحیح زندگی انسان که در قرآن ارائه شده، توجه به اَبَر مسئله ی است(۲۱ حجر). امری که دانش مدیریت کنونی فرسنگها با فهمش فاصله دارد. تقدیری که از طرف خداوند متعال به صورت سالیانه برای انسان رقم می خورد و آغازش از است(سوره قدر/ طلاق۱۲/ دخان ۱تا۶). تقدیر الهی حداقل چهار عرصه مهم برای انسان دارد: حیات و ممات(۵۶ یونس)، فقر و غنا(۲۶ آل عمران)، عزت و ذلت(۲۶ آل عمران) و سعادت و شقاوت. مناسک حاکم بر تقدیر و نسبت آن با اختیار انسان، همچنین نوع ارتباط بین تقدیر و شب قدر با نظم و نظامات اجتماعی از مهم ترین موضوعات مطرح در زندگی انسان بر اساس صراط مستقیم قرآن است. مطالعه بیشتر: ارکان ثلاثه مدیریت اسلامی @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۱۳ فروردین ۱۴٠۳/ سال چهارم بریم سلام فرمانده یا آقای جویا؟!؟!؟ زمانی همسایه خیلی جالبی داشتیم. آدم نمی دانست از کارهایش بخندد یا بگرید. فی المثل در حد انفجار برای دختر خردسالش انیمیشن های مسموم هالیوودی تهیه می کرد. از طرفی خیلی جدی و با تردید می پرسید: درست است که می گویند این کارتون ها برای بچه ها ضرر دارد؟؟ یا روزی که هماهنگ کرده بودیم بچه ها را برای برنامه به مسجد جمکران ببریم می گفت: امروز آقای جویا _از مجریان شبکه پویا_ هم در قم برنامه دارند. بعد خیلی جدی ادامه داد: سلام فرمانده را برویم یا آقای جویا را؟!؟!؟ حوادثی که این روزها در عرصه اندیشه دینی و تمدن سازی در حال رقم خوردن است، بیش از پیش مرا به یاد همین پرسش همسایه می اندازد. شاید همین ها، مهم ترین گرهی است که بسیاری از بزرگواران را چه در عرصه مدیریت و اجرا، چه در عرصه اندیشه و تولید علم گرفتار کرده. همانند پنداری و ! عزیزی می گوید: شهر نیاز به بیمارستان دارد، پس ما که در اسلام چیزی درباره بیمارستان نداریم طب اسلامی هم نداریم! اصلا شهر اسلامی هم نداریم! دیگر بزرگوار، رقم بالا و فاجعه بار تعداد جراحی های صورت گرفته در یک استان را، رسما به عنوان پیشرفت عنوان می کند! عزیز دیگری که صاحب تالیفات فراوان در فقه و اصول و فلسفه است می گوید: چرا زنان که نیمی از جامعه هستند باید بیکار باشند! برادران دیگری همنوا با به دنبال شهر هوشمند البته با روکش اسلامی اند و قس علی هذا..... این قبیل حرفها و دیدگاه های به ظاهر متفاوت، یک حلقه مشترک دارند و آنهم: یکسان انگاری مسیر با و سبک زندگی اسلامی است. همه این دیدگاه ها نتیجه نداشتن نگاه جامع به دین است. ریشه اصلی یکسان پنداری اسلام و آنچه که از علوم دنیای کفر برآمده، در دانش کنونی است که تمرکز اصلی اش بر اوامر و نواهی الهی است. نه کاری با توصیفات شارع دارد و نه خود را ملزم به بررسی و فواید رهنمایی های اسلام می داند. اساسا این منطق فهم دین به لحاظ ساختاری نمی تواند تمام عرصه قرآن و روایات را با هم ببیند و آنگاه به تفاوت های اظهر من الشمس معیارهای پیشرفت اسلام و کفر پی ببرد. همین نگاه در زمینه اقتصاد می گوید: آیه داریم؟ روایت داریم که تورم را چطور کنترل کنیم؟ این عزیزان هم چون تمام دین را مطمح نظر قرار نمی دهند، اقتصاد را امری می دانند که به خود بشر واگذار شده و ربطی به هدایت های اسلامی ندارد!!! چرا که به دلیل ضعف اصول استنباطشان توانایی یافتن نظام اقتصادی قرآن را ندارند. آنگاه مانند مثال بیمارستان نتیجه می گیرند: چون از ادبیات اقتصاد غربی _تورم_ چیزی در قرآن و روایات نیامده، پس اسلامی هم نداریم. این بزرگواران در نهایت به این می رسند که همانطور که سلامت مردم برای شارع مهم نیست، همانطور که شهر و مکان زندگی انسان برایش اهمیتی ندارد، حضرت باری تعالی با اقتصاد هم کاری ندارد که اگر داشت، باید آنرا به صورت یک بسته می گفت!!! الهِدايةُ أَمْرٌ والاقتصادُ أَمْرٌ آخَرْ! پیشنهاد می کنم برای پاسخ به نگاه های استنباطی ناقص دوستان، کتاب «الگوی مردم پایه مشاغل برتر» را حتما مطالعه کنید. در این کتاب، پنج اشکال و تفاوت جدی میان اقتصاد مدرن(دولتی_خصوصی) و بررسی شده است. نهایتا چهل تصمیم عملیاتی نیز با توجه به مجموعه آیات و روایات و در فضای اقتصاد اسلامی ارائه شده است. @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۲۲ فروردین ۱۴٠۳/ سال چهارم برج های آسمان ستیز و نابودی استهلال! برخلاف بشر مدرن که اطلاعات بسیار بسیار اندک و نادرستی از آسمان دارد، خداوند متعال مکرر در مکرر به توصیف آن پرداخته است. حضرت باری تعالی در کتاب هدایت انسان ۱۹٠ بار از سخن گفته، ۱۲۹ بار از ، ۲۷ بار را برای ما توصیف نموده و ۳۳ مرتبه را. حضرات معصومین علیهم السلام هم به عنوان معلمان حقیقی قرآن و هدایت، اهتمام فراوانی در افزایش معرفت بشر در این زمینه داشته اند. مرحوم رحمه الله علیه، ده جلد از موسوعه گرانقدر بحارالانوار را به آیات و روایات این زمینه اختصاص داده و نام را بر آن نهاده اند. اما سوگمندانه از آن همه دعوت خداوند به تفکر و شناخت سقف مرفوع (۳۲ انبیاء/٥ طور)، تنها شنیدن یک اصطلاح برایمان مانده: ! آنهم سالی یکبار در آغاز و پایان ماه رمضان. اینکه چرا از تمامی آن گنجینه های قرآنی انسان ساز، یا به تعبیر امام باقر علیه السلام از آن معارف(کافی ج۱ص۲۲۲)، به اندازه نَمی ناچیز(استهلال) سهم ما شده و محل اهتمام زندگی دینی ما، به مبانی استنباط باز می گردد و دانش اصول فقه. اساس ارتباط و فهم دینی ما در این دانش، بر مبنای توجه و تمرکز بر الهی است، در حالی که هزاران آیه و روایت آسمان و زمین، نه امر الهی اند نه در زمره نواهی و خطوط قرمز خداوند طبقه بندی می شوند. این رادارِ ناقصْ بین ما در منطق فهم دین باعث می شود که آیات و روایات مذکور به عنوان مجموعه توصیفی عظیم الشان الهی، در رصد نگاه فقیه و تفقه نیاید ( آیه ۱۲۲توبه ). بدتر اینکه در نگاه اصولی موجود، توجه به صدها آیه و هزاران روایت تشریح کننده سماوات و ارتباطی که با هدایت انسان دارند را، شاید بتوان به زحمت در زمره طبقه بندی کرد. در تعریف مستحبات هم می گویند: اموری که اگر باشد مفید است و اگر هم نباشد مشکلی پیش نمی آید. بدیهی است که با چنین نگاه حداقلی به هزاران آیه و روایت کتاب هدایت، تنها یک کلمه برایمان می ماند: استهلال. اما مصیبت به اینجا ختم نمی شود. از آنجا که رسم ساختارهای ضدعلمی دوران مدرن در ایجاد محرومیت های ساختاری است، همین استهلال هم به صورت بسیار انجام می شود و قریب به اتفاق مردم از آن محرومند. چرا که نه علمی در این زمینه دارند نه زیرساخت هایش را. علمش را ندارند چرا که اساسا رادار تفقه ما این دسته از آیات و روایات را رصد نمی کند و طبیعتا کار به آموزش مردمی هم نمی رسد. در باب زیرساخت های رصد، استهلال و آسمان شناسی غیرمتمرکز هم می توان به مدل معماری اشاره کرد. یکی از دهها مضرات سازی، محروم کردن انسان از تعمق و نظر دقیق در آسمان است( آیه ۱٠۱ یونس). و از دهها فایده ساخت این است که می توان پشت بام هر خانه را به برای تفکر در خلقت، و شناخت خالق هستی از راه آسمان تبدیل کرد. امر بلند مرتبه ای که خداوند متعال آن را از اوصاف می داند ( آیه۱۹۱ آل عمران). مطالعه تکمیلی: معماری و هدایت @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
٠ ۲ اردیبهشت ۱۴٠۳/ سال چهارم شجره نامه یا کد ملی؟ یکی از اساسی ترین مسائل زندگی انسان، روشی است که خود را با آن معرفی می کند و متقابلا دیگران را شناسایی. از گرانقدر ترین آیات قرآن که دلالت های روشنی بر اهمیت این موضوع دارد، آیه ۱۳ سوره حجرات است. خداوند متعال تصریح دارد که اساسا شما را گروه گروه و قبیله قبیله قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید. بی اغراق صدها اثر بر این بار می شود که در محیط زندگی، انسان ها همدیگر را بشناسند یا در فضای زیست کنند. مثلا در حال حاضر بسیاری از افراد برای ازدواجشان با مشکلات جدی مواجهند، چرا که اساسا کسی دیگری را نمی شناسد! یا کثیری از جرائمی که در جامعه رخ می دهد، به دلیل از بین رفتن و مفهوم تمدنی . امری که برآمده از شناخت و آشنایی گسترده است و بی معنا در محیط های کلان مدرن. در واقع ساختارهای ضد انسان غربی، ما را به سمت تنهایی، فردیت و ارتباطات واقعی حداقلی سوق داده است. در سالهای اخیرا هم تبدیل به چند عدد و رقم شده ایم () و تنها برایمان باقی مانده، البته اگر هدف پنجم سند ۲٠۳٠ توسعه پایدار () اجازه دهد. مهم این است که بدانیم سرنوشت محتوم همین است. مدیریتی که هرچه بیشتر انسانها را تنها، وابسته و ضعیف بار می آورد، تا توان کنترل بیشتری بر آنها داشته باشد. بدیهی است که نمود این ساختار طاغوتی کنترل گر در معرفی افراد، چیزی فراتر از کد ملی نخواهد بود. امری که پایه های ابتدایی اش را در زمانه منحوس پهلوی اول بنا نهادند( تاریخ مؤسسات تمدنی ایران، محبوبی اردکانی ج۲ص۱۵۷). اما در عالم اسلام که به دنبال تجمع حداکثری، افزایش روابط و شناخت طرفینی گسترده است، برای معرفی افراد و هویت بخشی به آنها راه دیگری پیشنهاد می شود. در دنیای زیبای اسلام، نویسی معرف انسان هاست که علاوه بر این که سند و طهارت نسل اندر نسل فرد است، القای هویت جمعی، پشتوانگی و دلگرمی هم دارد. حضرت آقا امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: خویشاوندان انسان، بزرگ ترین گروهى هستند که از او حمایت مى کنند و اضطراب و ناراحتى او را مى زدایند و در هنگام مصیبت ها نسبت به او پر عاطفه ترین مردم مى باشند(خطبه ۲۳ نهج البلاغه). علاوه بر این ها، شجره نامه به مثابه نقشه ای خانوادگی برای راهبرد تمدنی نیز محسوب می شود. ریشه این نوع از هم به قرآن کریم باز می گردد. مثلا خداوند متعال برای معرفی مهم ترین خاندان مؤثر در درگیری های حق و باطل تاريخ( خاندان نبوت و امامت و خاندان بنی امیه) از مفهوم استفاده می کند: «شجرة طيبة و شجرة مباركة» و در مقابل «شجرة خبيثة و شجرة ملعونة».( آیات ۲۴ ابراهیم/ ۳۵ نور/ ۲۶ ابراهیم/۶٠ إسراء). مبتنی بر همین مفهوم قرآنی، نبی مکرم اسلام نیز در معرفی خودشان می فرمایند: يَا عَلِيُّ: خَلَقَ اَللَّهُ اَلنَّاسَ مِنْ أَشْجَارٍ شَتَّى وَ خَلَقَنِي وَ أَنْتَ مِنْ (الأمالي للطوسی ج ۱ ص ۶۱۰). @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳/ سال چهارم حزب اللهی بی قلم؟؟ فَإنَّ هٰذا شَيْءٌ عَجيبْ!! سالانه حدود سی میلیون نفر به زیارت حضرت آقا امام رضا علیه السلام مشرف می شوند. اما بسیار اندکند زائرانی که خواسته حقیقی امام از خودشان را می دانند. چه اینکه ما به زیارت می رویم تا کاری برایمان انجام شود. توجه نداریم که از اصلی ترین مفاهیم زیارت، است و کاری که قرار است ما برای ایشان انجام دهیم!(اینجا) امام رضا علیه السلام در یک راهبرد تمدنی گرانقدر، وظیفه تاریخی همه دوستداران و شیعیان را این چنین معین کرده اند: رحمت خدا بر کسی که امر (حکومت) ما اهل بیت _علیهم السلام_ را زنده کند. سپس در پاسخ به شیوه انجام این ماموریت فرمودند: را بیاموزید و به مردم آموزش دهید. آنگاه این جمله معروف را اضافه کردند: فَإِنَّ اَلنَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلاَمِنَا لاَتَّبَعُونَا. (معانی الاخبار ج۱ص۱۸۰). حال در شرایطی که حکومت های دیکتاتور مدرن برای کوچکترین مسائل هم به وضع قوانین جبری می پردازند، بسیاری از آیات و روایات نشان می دهد که حکومت در اسلام، مبتنی بر رعایت انسان و جهت دهی به آن در طریق است. طبق فرموده آقا امام رضا علیه السلام، راهکار این مدل از حکومت و هدایت هم در نشر علوم حقه قرآن و روایات نهفته است. پس تمامی مسائل، حول محور است و هدایت انسان، که اساسا تعلیم، تعلم و ارتقای سطح تفکر مردم جبری نیست. حال چه باید کرد؟ از طرفی اساس حکومت و گردآوری اختیاری مردم به دور کعبه امام، مبتنی بر و محاسن کلام ایشان است و از طرف دیگر، در زمره اصلی ترین آفتهای علم(المحاسن ج۱ص۱۶). چگونه باید این علوم را حفظ، منتشر و مردم را از محاسن کلام و راه امام آگاه کرد؟ به عبارتی چیست؟ حضرت علیه السلام پاسخ می دهند: قَيِّدُوا العِلْمَ بِالْكِتابَة: دانش را با نوشتن قید بزنید و برای خود حفظ کنید(تحف العقول ج۱ ص۳۶). در این منظر، جزو مهم ترین زیرساختهای حکومت در اسلام است. نوشتن و نویسندگی در این طراحی باشکوه تمدنی، در زمره هر فردی است که در پی و ارتقای سطح تفکر جامعه است(نهج البلاغه خطبه اول). در واقع برخلاف آموزش و پرورش مدرن که نوشتن و نویسندگی را به کالایی استثنایی بدل کرده(پایان نامه نویسی جبری)، در ، همگان اهل کتابت و نشر علوم امامند. یعنی به میزانی که فهمیده اند و از باب ، هر روز و هر هفته را به اختیار می نویسند. چه اینکه هدفشان حکومت امام است و راه آن، نشر مجموعه علوم ایشان و کتابت، زیرساخت و ابزار اصلی نشر. نکته پایانی اینکه: شیوه نشر علوم اهل بیت علیهم السلام، یک ساختار چهار مرحله ای بدیع، کارآمد و جذاب دارد که از آن به یاد می کنیم. بدون توجه به چرخه نشر علم، بسیاری از تلاشهای مفید این عرصه (یادداشت، مقاله، کتاب و...) مونسی جز گرد و غبار قفسه کتابخانه ها نخواهد یافت و به صورت حداکثری، منجر به امام نخواهد شد. مطالعه تکمیلی: چرخه تحریک فکر @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۱ خرداد ۱۴٠۳/ سال چهارم تعطیلی چهل ساله حساب صد، تا ایستگاه هشتم رئیسی! یکی از بنیادی ترین تصمیمات تمدنی امام راحل در کنار تاسیس کمیته امداد، نهضت سواد آموزی، جهاد سازندگی و کمیته های امنیتی محله محور، برای ساماندهی به مسئله حیاتی مسکن بود. امام خمینی رحمه الله علیه با تمام مسائل و مشکلات طاقت فرسا و کمرشکن ماههای اول انقلاب، ساماندهی به مسئله خانه و کاشانه مردم را تنها شصت روز پس از پیروزی قیامشان شروع کردند. به این سخنان کماکان زنده ۴۵ سال پیش امام توجه کنید: در رژیم منفور پهلوی، یکی از مصیبت ‏بارترین مشکلات اجتماعی مردم ما بود. بسیاری از مردم در تهیه یک قطعه زمین و داشتن یک لانه بودند، و چه بسا تمام عمرشان را زیر بار و و به سر می ‏بردند تا بتوانند پناهگاهی را برای خود و فرزندانشان دست و پا کنند. قشر عظیمی از مستضعفان جامعه هم به کلی از داشتن خانه محروم بودند و در زوایای بیغوله‏ ها و اتاقک های تنگ و تاریک و خرابه ‏ها به سر می‏ بردند؛ و چه بسا از درآمد ناچیزشان را بایستی برای‏ اجاره آن بپردازند... نظام اسلام چنین ظلم و تبعیضی را تحمل نخواهد کرد؛ و این از هر فرد است که باید مسکن داشته باشد. و همه بندگان محروم خدا باید از این موهبت الهی استفاده کنند. همه محرومان باید خانه داشته باشند. هیچ کسی در هیچ گوشه مملکت نباید از داشتن خانه محروم باشد. بر اسلامی است که برای این مسئله مهم چاره ‏ای بیندیشد، و بر همه است که در این مورد همکاری کنند...در این طرح به هیچ وجه نباید پولی در برابر خرید زمین پرداخت شود. ۲۱ فروردین ۱۳۵۸ نکته مهم و جذاب داستان، مدلی است که حضرت امام برای عملیاتی شدن این امر مهم پیشنهاد می کنند. راهکاری به محوریت ها، و حضور حداکثری مردم( آیه۲۵سوره حدید) در ساخت و حتی تامین مالی این طرح از طریق حساب شماره صد. محور اساسی این طرح تمدنی اسلامی، اعطای رایگان زمین به عنوان حق مردم و موهبت الهی است(تهذیب الاحکام ج۷ ص۱۵۲). حال چرا پس از حدود پنجاه سال از انقلاب، قریب چهل درصد مردم ایران مستاجرند و کماکان محروم از نعمت خانه؟ دلیل اصلی همان مواردی است که امام در پیامشان اشاره می کنند: که نانشان در کالا شدن، احتکار زمین و های آپارتمانی است. همینطور که از همان ابتدا هم و امام، نامشان را در کنار غارتگران طاغوتی ذکر می کند. واقعیت های میدانی نشان می دهد که جز در برهه هایی اندک، این طرح گرانقدر فقیه تمدنی شیعه، آنگونه که باید و شاید مورد اهتمام واقع نشد. حتی کار به جایی رسید که وزیر مسکن بی درد و دولت توسعه گرای روحانی، امثال چنین طرح هایی را به صراحت خواند. همه ی این مصائب ادامه پیدا کرد تا اینکه 🖤🖤 به عنوان هشتمین رئیس جمهور ایران انتخاب شد و مسئول اصلی اجرا و پیگیری طرح . او که سلام خدا بر او باد، با خستگی ناپذیری مثال زدنی خود، توانست در اولین گام از طرح ، واگذاری یک میلیون قطعه زمین رایگان به مردم را در دستور کار دولت خود قرار دهد. نام و راه ، تا ابد زنده و پر رهرو. سایر اقدامات تمدنی آیه الله رئیسی @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۸ خرداد ۱۴٠۳/سال چهارم چرا رئیس جمهور باید استاد فقه نظام باشد؟! اداره کشور به شکل اسلامی! آنگونه که رهبری حکیم انقلاب فرمودند، این بزرگترین آرمان و هدف جمهوری اسلامی است. هدفی که در دهه هشتاد به عنوان از آن یاد کردند و طراحی آنرا دستور کار قطعی نظام شمردند. ناگفته پیداست که مقوّم و مبنای این هدف کلان، اعتقاد به است که باید در تمامی عرصه های زندگی به شکل طرح ها و ایده های عملیاتی دراید و مبنای عمل قرار گیرد. این مسئله آنقدر حیاتی و محوری است که حضرت امام پس از ده سال رهبری، از آن به عنوان ریشه اصلی تمامی درگیری های دنیای کفر با جمهوری اسلامی یاد می کنند و می فرمایند: من قبلاً نیز گفته ام که های جهانخواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره، برای این بوده است که نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً در مسایل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم. ایشان در همین راستا می فرمایند: از همین مساله است که فقه و اجتهاد جنبه عینی و عملی پیدا کند. امام خمینی ره ۳/۱۲/۶۷ بر این مبنا می توان گفت که از ابتدای انقلاب، یکی از مهم ترین مشکلات جمهوری اسلامی، نا آشنایی اصلی ترین مقام اجرایی کشور با طرح های فقه جامع اسلام بوده. در برهه های اندک مدیریت جریان انقلابی هم به صورت بسیار بخشی در عرصه هایی پیش روی داشته ایم. تنها در دولت رئیس جمهور شهید بوده که توانستیم عرصه های درگیری تمدنی را توسعه دهیم(اینجا). حال باتوجه به نکات مذکور، ادامه مسیر مبارک رئیس جمهور عزیز، نیازمند فردی است که بیش از پیش مسلط به نظام جامع معارف اسلام باشد و توانایی درک نزاع تمدنی جبهه ایمان و کفر را در همه زمینه ها داشته باشد. چه اینکه حضرت روح الله فرمودند: حکومت در نظر مجتهد واقعی، فلسفه عملی تمامی فقه در بشریت است. حکومت نشان دهنده جنبه عملی فقه در برخورد با اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است. فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است. این است که ما چگونه می خواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات داشته باشیم. امام خمینی ره ۳/۱۲/۶۷ @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۳٠ خرداد ۱۴٠۳/سال چهارم از تلخ ترین مسئله در ذائقه امام خمینی تا واردات امساله گندم از آمریکا!!!!!!!!!! مسائلی در زندگی وجود دارد که هرچند واقعی است، لکن آدمی را توان پذیرفتنش نیست و دوست ندارد که باشد. موضوعاتی که کام انسان را تلخ می کند و وجودش را ذوب! فقر، و بدتر از همه، اظهار نداری یکی از آنهاست. بویژه برای کسانی که در فضای تربیت فاخر قرآنی اند که فرمود: يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ(۲۷۳ بقره). حال اگر این نداری و وابستگی را ضربدر فضای کلان یک جامعه کنید، صدها برابر تلخ تر و غم انگیز تر هم می شود. رحمه الله علیه می فرمایند: همه ما موظفیم کشوری را که از گلوی استعمار بیرون کشیدیم، حالا خودمان اداره اش کنیم به طوری که دیگر محتاج به آنها نباشیم. این تلخ ترین چیزهائی است که در ذائقه انسان باید باشد. یک وقت انسان احتیاج دارد به برادرهای خودش، اینهم خوب نیست، لکن یک وقت احتیاج داشته باشد به دشمن خودش، یعنی آنی که در طول تاریخ، ما را استضعاف کرده، در طول تاریخ به ما خیانت کرده، جنایت کرده است، حالا ما محتاج به او باشیم در . دستمان را پیشش دراز کنیم که بده. این تلخ ترین چیزهائی است که در ذائقه انسان باید باشد که پیش دشمنش، پیش آنکه همه چیزش را از بین برده، دست دراز کند که ارزاق ما را بده. باید ملت ما این تحول را پیدا کند که بیاید که به آمریکا بگوید گندم بده... خودش باید دنبال کار خودش باشد، خودش باید قیام کند و حوائج خودش را برآورد(صحیفه نور ج۱٠ ص۱۱۲/ ۱۱ آبان چهل و پنج سال پیش!). در همین راستا یکی از تلخ ترین انواع وابستگی های کشور عزیزمان، آنهم پس از حدود نیم قرن، نیاز به واردات مختلف است. تلخ از آن جهت که به تصریح حضرت روح الله، اگر ما تنها در مثل خراسان، آذربایجان، خوزستان، و یا استان فارس، برای اصلی ترین شغل اسلام یعنی بستر سازی کنیم، می توانیم تمام نیازهای کشور را تامین کنیم و محصولات مابقی استان ها را صادر(صحیفه نور ج۱ص۲۱۲/ ج۳ص۲۱۵/ج۵ص۲۳). مصیبت آن است که برای اقسام مختلف واردات از جمله نهاده های دامی، نیازمند هستیم و قریب به اتفاق امورات کشور، بسته به زلف نابکار و پریشان دلار می شود. از اینجاست که پرسش درباره ، یکی از اصلی ترین سؤالات کارشناسی جریان انقلابی و غیر انقلابی شده است. انگار وابستگی کشور حتی از منظر انقلابی ها هم امری مفروض و لایتغیر است. حال آنکه از نگاه پیشرفت اسلامی و الگوی فقهی مهار تورم(مطالعه تفصیلی)، پرسش صحیح در مسئله ارزآوری این است: تلاش برای پیدا کردن راههای جدید ارزآوری یا تلاش برای کاهش نیاز به ارز؟(مطالعه اجمالی). فی المثل آیا باورتان می شود که به تصریح (سایت رسمی اتحادیه واردکنندگان نهاده های دام و طیور ایران)، در همین سه ماهه ۱۴٠۳، هزاران تن نهاده دامی مانند گندم، جو، سویا، کلزا و... از کشورهایی مثل آلمان، فرانسه، کانادا و حتی آمریکا وارد کرده ایم؟(اینجا). این قصه تلخ به همین جا ختم نمی شود و للأسف الشديد به تصریح این نهاد رسمی، کثیری از نهاده های وارداتی مذکور، (و البته سرطانی) بوده. یعنی کسانی که خود را از خدا هم عالمتر می دانند، خلقت الهی این محصولات را تغییر داده اند(۱۱۹ نساء). این است که وقتی دستگاه کارشناسی مبتنی بر نباشد، معیشت ها تلخ می شود و جان ها مریض و هدر(۱۲۴ طه)هر چند مجریان، انقلابی باشند و اهل نماز شب. به همین دلیل است که معتقدیم: بهترین کمک ها به داوطلبان محترم ریاست جمهوری، ارائه و تبیین راه حل های مبتنی بر آیات و روایات به این بزرگواران است(نمونه). @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۱۷ تیرماه ۱۴٠۳/ سال چهارم از مگامال تا مگا هیئت!!!! تا کنون بارها عرض کرده ایم که یکی از مهم ترین تفاوت های تمدن مدرن با تمدن اسلامی، در گزاره بنیادین و محوری: لِيَقُومَ ٱلنَّاسُ بِٱلۡقِسۡطِ (۲۵حدید) است. مدل مدیریتی اسلام به این شکل است که واحدهای مدیریتی را کوچک، پراکنده و غیر متمرکز می کند. آنگاه وظایف را به همه می سپارد و ازین رهگذر، ایجاد میکند، مردم را رشد می دهد و ظرفیتها را فعال می کند. مدرنیته در مقابل، واحدهای مدیریتی را کلان و متمرکز می کند و با این روش، قریب به اتفاق مردم را از کنار می نهد و بسترهای رشد را عقیم می کند. فی المثل برای دفاع از کشور، یک منسجم متمرکز ایجاد می کند، انسانها را استخدام میکند و وظیفه دفاع را تنها به آنها می سپارد. اما اسلام، دفاع را بر عهده همگان می گذارد و مردمش را با: جَٰهَدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ(۱۵حجرات) پرورش می دهد. امری که در اندیشه فقیه تمدنی عصر ما با عنوان ظهور و بروز یافت. باز در نظام تولید مدرن، کلان متمرکز را داریم با نتیجه ای واضح: یک ارباب و مالک با کسب سود حداکثری و صدها کارگرِ بله قربان گو و بی اختیار با سودی حداقلی. همین مدل تولید متمرکز، یکی از اصلی ترین ریشه های نظام سرمایه داری، نابود کننده عدالت و ایجاد کننده فاصله طبقاتی است. در اسلام اما با تربیت انسانها بر اساس مانند کشاورزی، باغداری و دامداری، مکروه دانستن اجیر و استخدام دیگران شدن(کافی ج۵ص۹٠) و لزوم هر فرد به غذایی که می خورد(عبس۲۴)، یک نظام تولیدی غیرمتمرکز، سبک، ارزان و بسیار باکیفیت طرح ریزی می شود. با نظام تولیدی اسلام، در تولید غذای طیب ایجاد می شود و ضمنا هر کسی آقای خودش است، همانطور که خدا او را آقا و آزاد آفریده(نامه۳۱ نهج البلاغه). مثال دیگر این نزاع تمدنی در مدل توزیع و بازار است. مدرنیته هرچه بیشتر پیش می رود، بازار هایی متمرکز تر، بزرگتر و در نتیجه گرانتر درست می کند. هایی که برای حدود نود درصد مردم، امکان خرید یک غرفه هم در آنها وجود ندارد. چرا که بسیار کم است و در نتیجه گران. به همین راحتی در عرصه توزیع و بازار هم را از دست می دهید. اما اسلام عزیز و مردمی، درست در نقطه مقابل تمدن طاغوتی انحصاری، بازار پراکنده فراوان می سازد و در اختیار همه مردم قرار می دهد(کافی ج۵ص۱۵۵) . میتوان دهها مثال دیگر هم آورد. مثلا می توان مدل معیوب و پر اشکال و متمرکز را با مدل پیشرفته، پراکنده و سبُک داری مقایسه کرد و امثله دیگر. در همین راستا و با توجه به اینکه در ایام عزاداری حضرت سیدالشهدا علیه السلام هستیم، باید توجه کنیم که اسلامی ترین مدل برپایی مجالس سوگواری، آنست که نیروهای بیشتری را درگیر خود کند و از ظرفیت انسان های بیشتری استفاده کند. با توجه به مسائل فوق الذکر، باید به دنبال تکثیر هیئتها باشیم نه تکبیر آنها! هیئت کلان متمرکز، جدای از اشکالات متعددی که دارد، نمی تواند بسترساز خوبی برای «لِيَقُومَ ٱلنَّاسُ بِٱلۡقِسۡطِ» (۲۵حدید) باشد. اما هیئتهای کوچک و ، می تواند یکی از مهم ترین عوامل در مراسم انسان ساز محرم باشد. فی المثل فلان هیئت که بیست سی هزار نفر مستمع دارد و تنها با یک سخنران و یک مداح مدیریت می شود، در صورت تبدیل به روضه های خانگی کوچک بیست سی نفره، بسترساز تربیت حدود هزار و پانصد مداح و همین تعداد سخنران است. به جای پرداخت هزینه های سنگین سیستم صوتی، در بسیاری از موارد، حتی نیازمند یک بلندگوی ساده هم نیست. به جای استخدام یک یا چند تیم خبره آشپزی، مدل روضه خانگی هزاران هزاران نفر را درگیر پخت غذای مجلس سیدالشهدا علیه السلام می کند. بدیهی است که کیفیت غذای مجالس کوچک، بسیار بهتر از غذاهایی است که برای هیئت های بزرگ طبخ و آماده می شود. چه اینکه حجم کار اندک است و سبک. از دیگر سوی هرکسی برای اهالی خانه و همسایه های خودش غذا تهیه می کند که موجب دقت و اهتمام بیشتر است. باز برخلاف ها، برپایی جلسات خانگی کوچک، قریب به اتفاق کوچه خیابان های شهر را بهره مند از حال و هوای روضه و ذکر معارف اهل بیت علیهم السلام می کند. البته که می توان به فواید بی بدیل دیگری هم اشاره کرد. امید که با برپایی ، شاهد و بهره مندی حداکثری از این فرصت گرانقدر شویم. @besalamen_amenin
۲۹ مرداد ۱۴۰۰ آقای پناهیان اینطرف هم هنوز انقلاب نشده!! خاطرم هست چند سال پیش استاد پناهیان عزیز در مقام نقد سینما "وَما يَتَعَلّقُ بِه" می‌گفتند: این طرف هنوز انقلاب نشده! یعنی از لحاظ محتوا، شکل و قالب فیلم‌ها، انگار در سینمای دهه ی چهل شمسی سیر می کنیم. این چند شب که در و در چهار مجلس از بزرگترین مجالس محرم این شهر حضور پیدا کردم، حقيقتا فهمیدم که اینطرف هم هنوز انقلاب نشده! و اتفاقا چون اینجا انقلاب نشده، هنوز در سینمای دهه ی چهل نفس می کشیم. مهم ترین مجالس قم یعنی مهمترین مجالس شیعه در جهان. درحالیکه للأسف، هنوز هم محور اصلی این سخنرانی ها همان خرده رفتارهای فردی است و "خواهرم گیسو بر باد مده تا ندهی بر بادم"! اصلا انگار نه انگار که بعد چهارده قرن خون دل خوردن و دعوت، چهل و پنج سال از لبیک انقلاب می گذرد و معارف شیعی صاحب حاکمیت و قدرت اجرایی شده و از حاشیه به متن آمده. تقریبا در ۹۵ درصد منابر سخن از دعوت مردم به تقواست اما کجاست یک که از نسبت میان نظام اقتصادی موجود و تقوا سخن بگوید، یا از تاثیر مستقیم اصول حاکم بر نظام تغذیه ی کشور و صالح شدن مردم خطبه بخواند. آنگاه پس از ده شب سخنرانی، مجموعه ای از اقدامات کاربردی جایگزین و استنباط شده از معارف شیعه را به حکومت پیشنهاد دهد، تا در اثر اجرای آن راه حل های دینی، مردم شیعه شوند و پیرو مولا. سیل بنیان کن آپارتمان سازی ضد حیا و خانواده را رها کرده ایم، گردباد مسموم نظام تعلیم و تربیت سکولار را وانهاده ایم، نظام تغذیه محرک شهوت را نمی بینیم و کماکان در خواهرم گیسوانت و برادرم چشمانت سیر می کنیم. البته که این موضوعات هم پر اهمیت است اما سخن در اولویت ها و علاج سرچشمه های آلوده و زیرساخت هاست. 💠 مجله طب و تمدن اسلامی https://eitaa.com/joinchat/2237792257Cc6bced9763
هدایت شده از بسلام آمنين
۵ مرداد ۱۴۰۳/ سال چهارم اجتماع یکصد هزار نفری امت حزب‌الله! موضوع: ده پیشنهاد برای بهبود معیشت مردم!!!! پرهیز از ایجاد دوقطبی، امید آفرینی، مشارکت دادن مردم در کارها و ایجاد وحدت در میان آنها از مهم ترین کلید واژه ها و اصطلاحات رهبر انقلاب در سالهای اخیر بوده اند. حال پرسش مهم این است که چگونه؟ از چه راهی می توان به سمت تحقق این خواسته های مهم حرکت کرد؟ شاید بتوان گفت مهم ترین، آسان ترین و قابل تفاهم ترین راه برای تحقق این خواسته ها، توجه به و برتر از آن است. نکته مغفول در این میان، توجه به در رفع نیازهای انسانی است. به عبارت دیگر هر گروه، جریان و یا تمدنی که بتواند گسترده تری را لحاظ و برای آنها بدهد، توان بیشتری برای هدایت و بسیج مردم خواهد داشت. چرا که اساسا ارتباطش با مردم وصل است و محکم. با اینهمه می بینیم که متاسفانه جریان های و حزب اللهی توجه چندانی به اهمیت این مسئله ندارند. مثال واضح این رویکرد، تجمعات و مدل مطالبه گری های ما برای مسئله و است. البته که در اهمیت عفت و حیا کمترین تردیدی نداشته و نداریم. اما چرا در ما تنها حجاب و عفاف وجود دارد؟ چرا نیروهای انقلابی هیچگاه برای موضوعات بسیار مهم دیگر تجمع نمی کنند و بیانیه نمی دهند؟ فی المثل چرا تاکنون حتی یک تجمع برای مردم نداشته ایم؟ چرا نباید جریان حزب اللهی یک بار برای وضعیت غیرعادی، بسیار حزن انگیز و رقت بار تجمع کند؟ این کم مصیبتی است که سالی یک میلیون و سیصد هزارنفر در کشور به نام سقط جنین کشته می شوند؟(اینجا) آیا دغدغه جان انسان ها و جمعیت کشور از پرتکرار ترین مطالبات رهبری نبوده؟ چرا برای وضعیت بسیار بسیار کم ثمر آموزش و پروش نگران نیستیم و تجمع نمی کنیم؟ چه دردی بالاتر از این که دوازده سال از گُل ایام زندگی فرزندانمان، در ساختاری ضایع شود که فاقد ابتدائیات است؟ چرا جریان حزب الله کمترین نگرانی بابت ام الفساد ندارد، برایش تجمع نمی کند، وااسلاما سر نمی دهد و مردم را به تجمع صدهزار نفری ورزشگاه آزادی نمی کشاند؟ اینها و دهها مسئله دیگر که اگر مهم تر از حجاب نباشند، قطعا کم اهمیت تر از آن نیستند، ولی ما درباره آنها خاموشیم و اساسا آنها را نمی بینیم. سخن آخر اینکه مطالبه گری های به حق دلسوزان انقلاب، اگر ضربدر جامعی نشود، به مرور خاصیت خود را از دست خواهد داد، مردم را بیش از پیش ناامید خواهد کرد و چه بسا بر شکاف های اجتماعی هم بدمد. حال تصور کنید در مقام مطالبه گری دست روی مسائلی بگذاریم که دغدغه همه مردم است، با هر نوع تفکر و باوری. می توانیم شکاف های موجود در جامعه را رفته رفته کاهش داده، وحدت ایجاد کنیم و امید. چرا که تلاش کرده ایم در همه چیز را لحاظ کنیم و همه دردها را ببینیم. ثانیا با موضوعاتی شروع کرده ایم که در اهمیتش کسی تردید ندارد. سلامت مردم، معیشت آنها، تعلیم و تربیت فرزندان شان، نظام تفریحات سالم جامعه و مسائلی از این دست. در همین راستا روز چهارشنبه در شهر مقدس مشهد جلسه ای برگزار می گردد. یک گردهمایی مردمی، وحدت ساز و . چرا که دست روی مسئله ای گذاشته که احدی در اهمیتش تردیدی ندارد و درد همه است. در این جلسه مجموعه تصمیماتی کاربردی و عملیاتی بر اساس برای بهبود وضع ارائه خواهد شد(اینجا). ان شاءلله @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۱۸ تیر ۱۴۰۰ !!! چند روز پیش کاشان بودم، شهری که گفته میشود ۸۰۰ خانه ی تاریخی دارد. معروف ترینشان هم خانه ی طباطبایی است با گچبری های شگفت انگیز و خانه بروجردی با نقاشی های بینظیر. نکته بسیار قابل توجه، دیوار کاملا گِلی این خانه های فوق زیبا است که در نهایت سادگی و با تواضع دور خانه را احاطه کرده. اینکه میگوییم دنباله ی اجتماعی دین، دقیقا منظورمان همین است. قرآن کریم در آیه ۸۸ سوره حجر، گزاره ای جامعه ساز و بنیادین مطرح میکند و از مومنین میخواهد تا چشم به داشته های همدیگر ندوزند. حال نگاه سنتی در تحقق اسلام، به این خواسته ی بنیادین اکتفا میکند اما نگاه نظام ساز، این خواسته ی قرآنی را امتداد میبخشد، به متن زندگی مردم می آورد و آنرا در بسیاری از جاها از جمله معماری ظاهر میکند. یعنی بیرون خانه را به نحوی که اساسا حسرت دلی را برنینگیزد و چشمی را به دنبال خویش نکشاند، حتی اگر پای منبری هم ننشسته و آن اصل قرآنی و تربیتی هم به گوشش نرسیده باشد. دقیقا برخلاف آنچه که در نمای بیرونی و ضد قرآنی معماری های کنونی میبینیم! اسلام عزیز جلوه گری در فضای عمومی را نهی کرده. خواه نمایش بازوی پاورلیفتینگی برادری باشد، خواه نمایش گیسوی خواهری و خواه تفاخر به داشته های ظاهری زودگذر در نمای معماری. فَكُلّها هَباءً مَنْثورا(سوره فرقان آیه ۳۰). باید دانست که تربیت و هدایت اسلامی، خانه اسلامی میخواهد که حداقل ده دسته اختلاف با آپارتمان های عشوه گر کنونی دارد! @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۱۹ مرداد ۱۴٠۳/ سال چهارم من و مشروب خواران اتاق حجامت!!!!! چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما؟ حدودا دو ماه پیش بود که گچکاری کوچیکی تو خونمون داشتیم. دو نفر اومدن، اوستا و شاگرد. ی نیم ساعتی که شروع به کار کردن، شاگرد خیلی طبیعی و عادی پرسید: ؟!؟!؟! اشاره کرد به دو سه بطری کنار پنجره و دوباره خیلی عادی پرسید: مشروبه؟! یک حس مخلوط از تعجب، خجالت، حزن و عصبانیت سراغم اومده بود و ی لحظه جا خوردم و اصلا نمی دونستم چی بگم..... گذشت تا حدودای س چهار هفته پیش. شنیدم یکی از جوونایی که باهاش آشنا بودم، زده تو کار تولید مشروب از ! به پدر مادرش گفته بود: شما عقب افتاده هستین و الان رو سفره ی خیلیا ازینا هست! باز گذشت تا اینکه دیروز رفتم . کنارم چهارتا جوان تقریبا زیر سی سال نشسته بودن. دقیقا به راحتی داشتن از عرق خوریشون می گفتن. سکوت کرده بودم و داشتم گوش می دادم. بیشتر ازین می سوختم که چقدر جوونهای رشید و داش مشتی بودن. حرفهای این آل محمد سلام الله علیه که تموم شد گفتم: ببخشید برادرا می تونم ی نکته ای عرض کنم؟ گفتن بگو. گفتم داداش: هر سالی تو دنیا حداقل دو میلیون نفر به خاطر مشروب خوری می میرن و بیش از دویست میلیون نفر هم گرفتار مریضی های دیگه میشن(اینجا). خدایی که آدم رو درست کرده و بندش رو بی نهایت دوست داره، گفته ازینا نخورین. بیماری سراغتون میاد، عقلتون رو از دست میدین و ممکنه تو عالم مستی کارایی کنید که ی عمر بسوزین و آبروی کل ایل و تبار و ناموستون رو ببرین. علاوه بر اینا، به مرور دندوناتون خراب و پوسیده میشه و دهنتون بدبو. داشتن دقیق گوش می دادن. اما نکته اصلی داستان ازینجا به بعد شروع میشد. گفتم حالا به جاش چی بخوریم؟ که هم لذت داشته باشه، هم هیچکدوم از ضررای مشروب رو نداشته باشه و کلی بهمون فایده بده؟ گفتم که نوشیدنی همه پیغمبرا بوده از بهترین های مشروبه. از بهترین داروها برای سلامت قلبه، عقل رو زیاد میکنه، لثه تون رو محکم و انگل های بدنتون رو هم دفع میکنه(المحاسن ج ۲ص۴۸۵). البته سرکه ای که خودتون درست کنید و تا حد ممکن هم به انگورش سَم نزده باشن، نه این سرکه های کارخونه ای. خود منم درست میکنم و همین الان چند بطری کنار پنجره مون گذاشتم!! اینارو نگفتم که بگم همه جوونا از دست رفتن. گفتم که بدونیم کم نیستن کسانی که گرفتار این چیزان و دلیلشم واضحه. هرچقدر بسترهای زندگی حلال، دیریاب تر و سخت تر بشه، احتمال اسارت در محرمات الهی هم بیشتر میشه. نمونه واضحشم . هرچقدر ازدواج سخت تر بشه، روابط نامشروع و... بیشتر میشه. اینجام به میزانی که بسته نوشیدنی های حلال از جمله رو رواج بدیم، برای مردم از فوایدش بگیم و مضرات مسکرات حرام رو تبیین کنیم، می تونیم مردم بویژه جوونارو از حرکت توی این ریلهای نجس مضر نجات بدیم. مطالعه بیشتر: بسته فقهی ارزیابی غذا @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۱ شهریور ۱۴۰۲/ سال سوم ژنو، وین،امامت اکونومیست! کوفه، قدس،امامت سوره انجیر! مهمترین مسئله حیات انسان است و امام، اصلی ترین و محوری ترین شخصیت زندگی هر فرد. امام است که پیشاپیش حرکت می کند، ایده می دهد و در نتیجه چند و چون زندگی ها و جوامع را تعیین می کند. این است که در قیامت هر کسی را با فرا می خوانند(اسراء آيه٨٢/قصص۴۱/سجده۲۴). بر این اساس برای هدایت مردم به سمت نار توسعه، ساختارهای امامت مختلفی _از جمله موارد زیر را _طراحی کرده اند: ۱. برای هدایت و ایده دهی جهانی به هنرمندان به ویژه در عرصه فیلم و سینما. ۲. : برای هدایت جامعه علمی جهانی در ۲۲رشته! ۳. برای هدایت و ایده پردازی جهانی در شش عرصه فیزیک شیمی پزشکی اقتصاد ادبیات و صلح. اصل حاکم بر همه این ساختارها یک چیز است: آنچه در جهت تقویت منافع و سیطره باشد، تشویق، تکریم، مشهور و به عنوان امام و الگو به همه شناسانده می شود و بالعکس. آنقدر عیان و مفتضح که حتی به اوباما و شیمون پرز هم جایزه صلح نوبل داده اند. همین داستان در موضوع معرفی برترین شهرهای جهان نیز وجود دارد که هر ساله از طریق مجله اکونومیست انجام می شود. اسلام عزیز در این سوی، برای تمامی این عرصه ها برنامه و امام دارد، لکن باتوجه به معیارهایی الهی و کاملا متفاوت از شاخص های توسعه انسانی سازمان ملل. مثلا حضرت آقا رسول الله سلام الله علیه می فرمایند: خداوند از هر چیز_ از جمله شهرها_ چهار مورد برتر را انتخاب کرده است. آنگاه (تین) را تلاوت فرمودند و گفتند: منظور از تین مدینه است، زیتون بیت المقدس است، طور سینا کوفه است و بلد امین هم مکه(کتاب شریف خصال ج۱ص۲۲۵). اما : اولین شهری است که بر ولایت حضرت آقا امیرالمومنین علیه السلام سبقت جست و به همین دلیل میزبان پیکر مطهر آن حضرت شد(نجف ملحق به کوفه است/بحار ج۲۷ص۲۶۲). مسجد سهله در شهر کوفه، خانه و محل سکونت امام زمان علیه السلام در عصر ظهور است(کافی ج۳ص۴۹۵). خود مسجد کوفه هم خانه حضرت آدم و ادریس علیهما السلام بوده است. همین طور خانه ی حضرت نوح علیه السلام (سوره نوح آیه ۲۸). در این مسجد بوده که جناب نوح نبی کشتی ساخت. تنوری که آب از آن جوشید(سوره هود آیه۴۰) در این مسجد بوده. آب طوفان نوح از این مسجد بیرون آمد و درین مسجد فرو رفت. هیچ پیامبری نبوده مگر اینکه در این مسجد نماز خوانده. این مسجد مصلای حضرت ابراهیم و خضر علیهما السلام بوده. مسجد کوفه مرکز حکومت امام زمان علیه السلام خواهد شد و آقا امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: روزی حجر الاسود را در این مکان نصب خواهند کرد، البتّه زمانى چنين خواهد شد كه اينجا نمازگاه مهدى از فرزندان من گردد و محلّ‌ نماز هر مؤمنى. منابع: تهذيب الاحکام ج٦ص٢٢/ كامل الزيارات ج١ص٣٨/ التفسير للعیاشی ج ۲، ص ۱۴۷/من لا یحضره الفقیه ج۱ص۲۳۱. : الگوی فقهی روایت میراث فرهنگی (اینجا) طرح محله امام رضا علیه السلام (اینجا) @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۶ اسفند۱۴٠۲/ سال سوم موکب یا هتل؟ از قیام بالقسط مردمی تا قیام بالحرص سرمایه داری! هفته ای دو بسته خرما+ قهوه و چای+ یک میز و مقداری هیزم برای چای آتیشی! اینها تمام وسایل من است که هر هفته سه شنبه ها اینجا برپا می کنم. حرفهای یکی از جوانان انقلابی که سه شنبه ها موکبش را در صندوق عقب ماشینش می گذارد و در مسیر حرم تا جمکران، مشغول امامش می شود، وفای به می کند و خدمت رهروان مسیرش. دلایلش بماند اما یکی از بزرگترین ستمها به اسلام و مسلمین، این کلام مشهور است که اسلام فقط محتواست و درباره شکل و قالب حرفی ندارد. همین کژفهمی باعث شده که ضد اسلامی ترین قالب ها را از بگیریم و در انتظار نوشیدن محتوای اسلامی، سراب ها را یکی پس از دیگری بپیماییم. آیه ۲۵ سوره حدید یکی از مهم ترین آیات کلام الله زندگی است که از قضا جزء مهم ترین آیات قرآن هم به شمار می رود. در این آیه خداوند متعال هدف اصلی ارسال انبیاء علیهم السلام را به وسیله بیان می کند. این آیه بیش از اندازه مهم است. معنای این راهبرد بنیادین این است که هر نظام و ساختاری که بسترساز قیام به قسط مردم نباشد اسلامی نیست! هر قالبی که ایجاد کند و اجازه ورود مردم را در امور ندهد، ضد اسلام است و موجب بدبختی بشر. وضعیت مربع برمودای نظام سرمایه داری یعنی بانک، بورس، بیمه و بهداشت متمرکز و انحصاری را از این منظر هم می توان بررسی کرد. در همین راستا می توان مدل و قالب تمدن کفر را در مسئله مهمانی، ضیافت و مسافرت مورد بررسی قرار داد. وجه مشترک پدیده ی و موارد پیش گفته در انحصاری بودن آن است. اساسا نظام سرمایه داری با هنرمندی تمام، مردم و مشارکت های مردمی را به حاشیه رانده و در مقابل، فرعون ها و قارون هایی سرمایه دار را حاکم بر عرصه های مختلف زندگی بشر کرده. این به دست نیامده مگر از طریق همان قالبها. هتلداری به عنوان پدیده ای مدرن، امری انحصاری است و به همین دلیل کلان است و گران قیمت. نتیجه اینکه سود بسیار فراوان این امور، نصیب معدود اغنیایی می شود که توان تاسیس و راه اندازی یک هتل را دارند. حال آنکه دیگر آیه مهم قرآن می فرماید: ساز و کارهای اقتصادی جامعه نباید باعث شود که ثروت، تنها در دست اغنیاء در گردش باشد(سوره حشر آیه۷). این قالبهای متمرکز و انحصاری برآمده از عالم مدرن، بسترساز حرص و بلعیدن مستضعفین هستند. خطر این است که حرص، یکی از ارکان سه گانه کفر(کافی ج۲ص۲۸۹) است و کفر هم قرین ظلم(۲۵۴ بقره) و ظلم، ریشه همه هلاکتهای بشری(۴۷ أنعام). اما در مقابل و باتوجه به دو آیه ی قالبی و شکلی مذکور، می توان گفت که مدل اسلامی پذیرایی و مدیریت مسافران و زائران، غیرمتمرکز، سبک، آسان و در توان همه مردم است، حتی جوانی که هر هفته توان خرید یک بسته خرما دارد. مدلی که به زیباترین شکل ممکن در پدیده تمدنی ظهور کرده است. شکل و قالب فوق پیشرفته اسلام از لحاظ کارآمدی هم بی رقیب است. کما اینکه هیچ شهر توریستی توان پذیرایی بیست تا سی میلیون نفر آنهم در بازه زمانی دو هفته را ندارد. آنهم در فضایی که همه دنبال ایثار هستند نه بلعیدن و کندن و انباشتن! قالبی که به مرور می توان در مناسبتهای بین المللی مشهد و قم هم پیاده سازی کرد. در یک کلام می توان گفت: یعنی کوچک کردن واحدهای مدیریت و سپردن آن به همه مردم. @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۲۶ مرداد ۱۴٠۳/سال چهارم ماه، هم بر کازینوهای لاس وگاس می درخشد، هم بر حسینیه حاج همت در دوکوهه! دنیای عجیبی است مگر نه؟! آن طرف را میبینی که برترین شهرهای جهان را اعلام می کند و این طرف را، یکی از اسرار آمیزترین نقاط عالم و از چهار شهر برتر جهان در نگاه قرآن(اینجا). دنیای عجیبی است مگر نه؟! در آن سوی است و ، که خارهای سرسبد تمدن اومانیستی غربند و برای ایجاد امنیت، بیشترین دوربین های مداربسته جهان را در خود دارند. در این سوی است و و میلیون ها انسان که در اوج امنیت و آرامش، کیلومترها می روند و دوربینی نمی بینند. آنها کنترل حداکثری دارند و اینها آزادی حداکثری. دنیای عجیبی است مگر نه؟ آن طرف نوادگان را ببین که ندای «أنا ربكم الأعلى» سر داده اند و برای سلطه حداکثری بر بشر، سودای حذف مخلوقات گرانقدر الهی مثل گاو و گوسفند را در سر دارند و مفتخر به ساخت اند و این طرف، در ، روزانه دهها راس گاو و گوسفند ذبح می شود و به رایگان در اختیار زائران قرار می گیرد. دنیای عجیبی است مگر نه؟ آن طرف هتل «پالمز کازینوی لاس وگاس» قرار دارد با شبی چند ده هزار دلار حق اقامت، که تنها پذیرای های عصر مدرن است و این طرف، فراوان حسینی که به رایگان، پذیرای تمامی می شوند(اینجا). دنیای عجیبی است مگر نه؟! در آن سوی به نام علم و به پشتوانه انواع کدکس های غذایی علمی!!، کهنه ترین و کپک ترین غذاها را می کنند و با انواع و اقسام افزودنی های مضر به خورد بشر می دهند و در این سوی، در مسیر تمدن اربعین، در جریان است و سلامت. دنیای عجیبی است مگر نه؟! در آن سوی از تمدن شیطان، را می بینی که برای سلطه حداکثری بر بشر، تنها کردن و حذف می تازد و در این سوی، اربعین را، با واقعی ترین، زنده ترین و گسترده ترین روابط عمیق انسانی. دنیای عجیبی است مگر نه؟! دنیای قارونها و فرعونها را ببین که ثمره اقتصاد مریض و متمرکز نظام سرمایه داری اند و خیل عظیم بردگان بی اختیار را. و این طرف را نظاره کن! دنیای تمدن اربعین و خیل عظیم آزادگان مختار را. در اینجا هرکسی نقشی دارد و سهمی! آنقدر که یکی برای زائران می شود و آن مادر پیر، با تکه کارتنی رهروان را خنک می کند. دنیای عجیبی است مگر نه؟! آن طرف را ببین که در دنیای ظلمانی سند۲٠۳٠ و چه می گذرد. ابلیس را که در تدارک نبردی تمام عیار با خانواده و انسانیت است. از سویی به دنبال احیای است و از دیگر سوی، با انواع روشهای علمی! برای اختلاط نطفه ها و حرام زادگی و تغییر جنسیتها در تلاش. این طرف اما در دنیای تمدن نور، مردان و زنانی وجود دارند که در دانشگاه اربعین، مشق جوانمردی، غیرت، عفاف و حریم می کنند و برای واژه مقدس جان می دهند. دنیای عجیبی است مگر نه؟! آن طرف پاریس را می بینی که مدعی بر شهرهای عالم است و برای میزبانی کمتر از بیست هزار ورزشکار دچار مشکل می شود و این طرف، نجف و کربلا را ببین که بیش از بیست میلیون نفر را به رایگان پذیرا می شوند و پذیرایی می کنند و مشکلی هم ندارند. دنیای عجیبی است مگر نه؟! آن طرف را ببین که با انواع و اقسام دلایل علمی!! کندن از دیگران و له کردن شان را توجیه می کنند و این طرف را دل بده! هرچه دارند فدایت می کنند و باز خود را شرمنده و مدیون تو می دانند. دنیای عجیبی است مگر نه؟! مطالعه بیشتر: تمدن اربعین التماس دعا برای جاماندگان @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۱۵ شهریور ۱۴۰۲/ سال سوم دستگاه کارشناسی جاهلیت تو را نجس نکرد! یکی از اوصاف مهم حضرت آقا امام حسین علیه السلام در این است که «جاهلیت» نتوانست تو را با نجاست هایش آلوده کند(تهذیب الاحکام ج۶ص۱۱۳). معنایی بسیار گسترده تر از تصور حداقلی ما دارد. حضرت آقا امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه ۵۰ سوره مائده می فرمایند: به صورت کلی فقط دو نوع وجود دارد: حکم خدا و حکم جاهلیت(کافی ج۷ص۴۰۷/تهذیب ج۶ص۲۱۷). به بیان دیگر همان‌قدر که دستگاه حکومت خداوند متعال جامع و گسترده است، دستگاه جهل و جاهلیت نیز. از دیگر سوی حضرت آقا امیرالمومنین علیه السلام در شرح جاهلیت می فرمایند: جاهلیتی که در آن وجود نداشت(خطبه۹۳نهج البلاغه). و در فرمایشی دیگر: مانند ستم کاران نباشید که در دین نمی کردند(خطبه۱۶۶نهج البلاغه). بنابراین تفقه در دین و هدایت بنیان بودن سبک زندگی، شاخصه ی اصلی زندگی الهی عقل محوراست در مقابل جاهلیت. ثمره تفصیلی زندگی عاقلانه مطهر و زندگی جاهلانه نجس کننده نیز در حدیث شگفت انگیز جنود عقل و جهل آمده است(المحاسن ج۱ص۱۹۶/الکافی ج۱ص۲۰). دستگاه کارشناسی عقل بینان(قرآن بنیان)، هفتاد و پنج خاصیت خیر برای بشر دارد و دستگاه کارشناسی جهل محور نیز هفتاد و پنج خاصیت شر. مثلا بی عدالتی و فقر از جنود اصلی جهل هستند. بنابراین نظام اقتصاد مدرن که با مدل تولید و بازار ، پمپاژ بی‌عدالتی و فقر می کند، نظامی جاهلیت محور، نجس کننده و دور از صراط مستقیم امام حسین علیه السلام است. یا مثلاً عفت و حیا از جنود و ثمرات عقل است و هتک حریم از جنود جهل. بنابراین مدل معماری که بسترساز عفاف و حیاست، مدلی فقیهانه، طاهرانه و الهی است و آپارتمان که بستر ساز هتک حریم خصوصی افراد است، مربوط به عصر جاهلیت و نجس کننده زندگی ها. در یک نگاه کلی می توان گفت که سند۲۰۳۰توسعه پایدار، نجس کننده ترین مجموعه از به روز شده حکمرانی جاهلیت است و در مقابل، بسته اولویت های تمدنی دوازده گانه(دریافت)، تلاشی است برای سوق دادن زندگی ها به سمت طهارت عقل و بنیان گذاری بر اساس تفقه قرآنی. @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۱٠ شهریور ۱۴٠۳/سال چهارم سلطان خر ایران و مدرسه ای که افیون توده هاست!! ماهی نُه میلیون اجاره خانه می دهم و یازده میلیون اجاره مغازه. به اضافه سایر قسطهای دیگر که حدودا سی و سه میلیون تومان در ماه می شود. با مخارج روزمره زندگی، حدود چهل میلیون تومان که البته درآمد ماهیانه ام در همین حد است و الحمدالله راضی ام. حرفهای یکی از دوستان خوبم که آغاز آشنایی مان به حدود سال ۹۲ باز می گردد، در اردوی دانشگاه مازندران. او در آن زمان دانشجوی اقتصاد بود و من، دو سال از اتمام کارشناسی دانشگاهم می گذشت و در ابتدای راه و تبلیغ بودم. برادر عزیزم دو سالی می شود که افتتاح کرده، مشغول کار شده و الحمدالله ماهی حدود چهل میلیون تومان درآمد دارد. همیشه به شوخی می گویم: اغذیه شما جمع بین است! سعی کن به مردم بدهی نه (آیه۵۱سوره مؤمنون). البته که بیشتر همین است و نود درصد فروشی که دارد، های خیلی خوشمزه ایست که از چهارده نوع سبزی محلی درست می کند. دیشب که در شهر بابل مهمانش بودم می گفت: اگر دانشگاه نرفته بودم و اینکار را از همان موقع شروع کرده بودم، الان، هم بودم هم صاحب مغازه و خیلی از شرایط کنونی ام جلوتر. از دوستش می گفت که وارد کار شده و در ابتدای بیست سالگی، ماهی حدود دویست میلیون تومان درآمد دارد. هکذا از دیگر رفیقش که رتبه یک دکترای بیوتکنولوژی دانشگاه شیراز شده و بعد از عمری درس و معدل الف بودن، با ماهی پانزده میلیون تومان در یک شرکت داروسازی در کرج مشغول است. حدودا دو سال پیش بود که برادرزاده هایم را به استناد معارف گرانقدر اسلام، تشویق به یادگرفتن می کردم و اینکه وارد کسب و کار و شوند. از اینکه تجارت کردن عقل انسان را زیاد می کند و نود درصد رزق در کسب و کار است(کافی ج۵ص۱۴۸). بعد از آن بود که دو برادر_ سیزده و چهارده ساله_ دو سه روز در هفته بعد از مدرسه، در خیابان های شهر کوچک ما می کردند. یکبار برادرزاده ام گفت: عموجان دیروز یک میلیون تومان فروش داشتم! تابستان امسال هم در جایی مشغول شده با حقوق روزانه پانصدهزار تومان، هم انداره آن رتبه یک دکترای بیوتکنولوژی. شاید را دیده باشید. جوانی دهه هشتادی را معرفی کردند که پرورش الاغ داشت. سالی چهار میلیارد تومان درآمد دارد و خود را می نامد(اینجا). اینها و دهها نمونه دیگر که قطعا شما هم دیده و شنیده اید. خود من که سی و پنج سالگی را رد کرده ام، روزی نیست که به عمری که به پای تعالیم آموزش و پرورش و دانشگاه هدر داده ام، نیندیشم و از عمق جانم حسرت نخورم . با خود می گویم: اگر کسی مرا رهنمایی می کرد که والله بالله، تنها راه باسواد شدن و زندگی صحیح داشتن، از مدرسه و دانشگاه نمی گذرد، الان بسیار بسیار جلوتر از شرایط کنونی ام بودم. همیشه می گویم: در آن شانزده سالی که گُل ایام زندگی ام بود و گذشت، می توانستم حداقل دو سه زبان خارجی را مسلط شوم. در یکی دو رشته که خیلی دوست دارم استاد شوم. در کنارش که بسیار مورد علاقه ام است بیاموزم و حرفه ها و هنرهای دیگر را واجد شوم. خیلی زودتر ازدواج کنم و البته که یقین دارم در زمینه هم، بسیار بسیار از وضعیت کنونی ام پیش تر رفته بودم و قطعا تاکنون چندین جلد کتاب نوشته بودم. حال سخن درین نیست که مدرسه هارا تعطیل کنیم، ابدا. حرف این است که به کردن همه استعداد ها و بستن همه راهها به غیر از مدرسه پایان دهیم. آنهم در آموزش پرورش رو به فروپاشی مان. از طرفی معدل کل فرزندان ایران را به ده و زیر ده رسانده(اینجا) و از دیگر سوی، به نظام ظالمانه می ماند که روایت کرده. اگر پول نداشته باشی و از اشراف نباشی، باید بمیری و از همه چیز محروم شوی. تقسیم بندی رتبه های برتر کنکور، شاهدی بر این بی عدالتی آموزشی است. سخن در این است که به محدود کردن هزاران نوع استعداد و خلاقیت، در قالب تنگ مدارس پایان دهیم. حرف این است که بدانیم مدرسه، تنها و تنها یکی از گزینه های ساخت آینده فرزندانمان است نه همه چیز. طی کردن این مسیر را وحی منزل و ندانیم که بعد آمار دهند: قریب پنجاه درصد بیکاران کشور را تحصیلکرده ها تشکیل می دهند(اینجا). عمرشان رفته، سرمایه ای ندارند، قدرت ازدواج را از آنها گرفته ایم و دهها فساد لاینحل دیگر. مطالعه بیشتر: مشاغل برتر در اسلام @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۲۹ بهمن ۱۴۰۱/ سال دوم و هنگامی که به آنها گفته میشود به پیامبر ایمان بیاورید، می گویند: مدرنیته برای ما کافی است!!! چرا هیچگاه پیامبر را جدی نمی گیریم؟؟ به دلایل مختلفی ارتباط ما با و پیامبر سلام الله علیه قطع است و آنها را جدی نمی گیریم. بخش مهمی به پذیرش تمام و کمال دروغ های تمدن کفر در مورد باز می گردد. تصور غالب ما از دشمنان انبیاء این است که موجوداتی احمق، عقب افتاده، منهای عقل، فاقد فکر، بدون طراحی و احتمالا با شاخ و دمی در سر و پشت بوده اند! انسان هایی که اگر امروز در اثر نمی مردند، قطعا فردا بخاطر از بین می رفتند. بدیهی است که در این فضا، خود انبیاء و در رأسشان حضرت را هم، درگیر مسائل و مشکلاتی پیش پا افتاده می دانیم و مشغول انسان هایی نخستین. با این مجمع الأوصاف پیش فرض های غلط اندر غلط، که بویژه از طریق کتابهای در ذهن ما رسوخ یافته، چه لزومی است که به قرآن مراجعه کنیم؟ کتابی که در نگاه ما، شرح و گزارش دوران کودکی، سادگی و بیسوادی بشر است؟ ما از قرآن و پیامبر به عنوان عبور کرده ایم. چرا که تصور می کنیم با دشمنان، چالش ها و مسائلی بسیار پیچیده تر و سخت تر از ایشان مواجهیم. ما به دلیل پذیرش از گذشته، زمانه پیامبر را عصر سادگی، کم دانشی و بساطت میدانیم. از طرفی به دلیل نداشتن روایت صحیح از مدرنیته، دوران کنونی را عصر پختگی و زمانه پیشرفتها و پیچیده گی های محیرالعقول علمی تصور می کنیم. و کدام انسان عاقل پیشرفته باسواد، به انسان ساده کم دانش رجوع می کند؟ بدیهی است که در چنین فضایی، حداکثر یک احترام صوری مناسبتی بی خاصیت به پیامبرش خواهیم گذاشت نه بیشتر. همه اینها درصورتی است که اولا قرآن کریم تصریح دارد که «والذین من قبلکم» از شما قدرتمندتر بودند، ثروت بیشتری داشتند، فرزندانشان از شما بیشتر بود و از همه مهمتر اینکه زمین را بیشتر از شما آباد کرده بودند(اینجا)، ثانیا مقتدا و بودن مطلقه ی پیامبر سلام الله علیه(نساء آیه۸۰/قلم آیه۴/احزاب آیه۲۱)، یعنی که حضرتشان بر قله ی همیشگی سنگین ترین، پیشرفته ترین، پیچیده ترین و طاقت فرساترین نبردهای تاریخ حق ‌و باطل ایستاده اند که فرمود: ِلكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمّٰا عَمِلوُا( سوره انعام آیه۱۳۲). در این منظر، حتی نفس کشیدن های رسول الله هم برایمان مهم می شود که ایشان، فرمانروای همیشه زنده تمامی تاریخند، نه انسانی صرفا خوب و محترم که تاریخش گذشته و گاه و بیگاه مریضی شفا می دهد و شرح حالش، مناسب درس اخلاق های فردی سکولار است( آل عمران آیه ۸۱/ کتاب کافی ج۱ ص۴۴۱)! با این نگاه، دوباره به مرور گفت و گوها و مبارزات انبیاء علیهم السلام، با دشمنان جنی و انسی شان در قرآن بپردازیم. نبردهایی در سطح تغییر مسیر یک تمدن! تغییر مسیر یک تاریخ. یادداشت مشابه: حیات القلوب علامه مجلسی یا تاریخ تمدن ویل دورانت @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۱۲ مهر ۱۴٠۳/سال چهارم همین؟!؟! مگر اسرائیل در تامین اف۳۵ مشکل داشت؟ بهتر است قبل از اینکه حرفم را با شما خواهران و برادران عزیز در میان بگذارم بگویم: بنده هم مثل میلیونها انسان آزاده در سراسر جهان افتخار می کنم. افتخار به اینکه در کشوری زندگی می کنم که در طرف یاری مظلومان، کودکان و مادران بی پناه و فلسطین ایستاده. اما مگر نه این است که خداوند متعال می فرماید: اگر از _که مصداق اَتَم آن قرآن است_ روی بگردانید، باید آماده زندگی سخت و دشوار شوید؟(طه۱۲۴). و مگر نه اینکه قاعده انتقام می فرماید: در همان سطحی که ضربه خوردید باید پاسخ دهید؟(بقره۱۹۴). فی المثل پاسخ واقعی شهادت حاج قاسم به عنوان فرمانده بین المللی اسلام، کشتن فرمانده وقت سنتکام آمریکا بود. با این وصف می شود بفرمایید در وعده صادق۲، دقیقا پاسخ کدام ضربه را داده ایم؟ آنهم بعد از دو ماه تلخ و زهرآگین. اینکه بعد این مدت، تنها سه چهار پایگاه نظامی را بزنیم و ژست انسانیت بگیریم که بله ما زیرساختها را نزدیم، دستاورد خیلی مهمی است؟ مگر اسرائیل مشکل تامین دارد که این فرصت تاریخی بسیار بسیار بی نظیر را تنها صرف آن کردید؟ دیروز در صفحه اینستاگرام شبکه اماراتی خواندم، که بلافاصله بعد عملیات موشکی ایران، آمریکا با سه فروند هواپیمای باری جنگی، یک بسته جدید از پیشرفته ترین امکانات را به اسرائیل فرستاده. یا سه چهار روز پیش نوشته بود: تمام هزینه جنگ یکساله برای اسرائیل، تنها چهل میلیارد دلار بوده. آیا برای آمریکا با بودجه نظامی حدود ۸۶٠ میلیارد دلار، تامین چهل میلیارد در سال کار سختی است؟ دلارهای بی نهایت شرکت سعودی هم به کنار. اینکه بگویید اگر اسرائیل غلط دیگری بکند چنین و چنان می کنیم... می شود بفرمایید سگ هار صهیون، دقیقا باید چه غلط دیگری بکند؟ در کمتر از پنج ماه، چند نفر از سرلشگران نظامی ما را که شهید کرده، وزیر ما را همچنین، رئیس جمهور بی نظیرمان را به آن شکل و مهمان عزیزمان را نیز. انسانهای اسطوره ای مانند و که جانشینان خلف بودند و ده فرمانده ارشد دیگرمان را، تنها در دو هفته به شهادت رسانده. نهایتا را و آه از داغ سوزان آن ولی الهی. در چنین شرایطی سخن از غلط دیگر می کنید؟!؟ تنها یک غلط مانده که پناه بر خدا از آن یک غلط. بله به عنوان کسی که هر روز مهم ترین خبرگزاری های دنیا را رصد می کنم، از وضعیت خراب اقتصادی اسرائیل مطلعم. البته که این وضعیت طبیعی همه جنگهاست. مگر سایر کشورهای درگیر جنگ، به لحاظ اقتصادی شکوفا می شوند که به وضع نابسامان اقتصادی صهیونها دل بسته اید؟ وعده صادق۲ می توانست کار را برای همیشه تمام کند که ظاهرا عزیزان منتظر حوادث دیگری اند. اگر به هر دلیلی توان به درک واصل کردن صهیونی را ندارید، چرا بهترین فرصت برای ویران کردن و فلج کردن مردمی دشمن را، به زدن چند پایگاه نظامی و امنیتی تقلیل دادید؟ کاش حداقل تاسیسات برقی و مخابراتی شان را نابود می کردید. در اینصورت پانصد هزارنفری که هرچند روز در اعتراض به نتانیاهو بیرون می آیند، به چند میلیون نفر تبدیل می شدند. مگر نتانیاهو بدون پشتیبانی مردمش چقدر می توانست ادامه دهد؟ بهترین راه برای زمین گیر کردن ماشین ترور و انسان کشی یهود، ایجاد است و بهترین راه آن، نابودی زیرساخت های زندگی مستعمره نشینان که متاسفانه از دست رفت. بله بنده هم مثل شما از همراهی نکردنهای بعضی ها مطلعم. بنده هم می دانم که عزیز در وصیت نامه اش می گوید: آیه الله خامنه ای را خیلی مظلوم و تنها می بینم. به همین دلیل اینها را می نویسم برای ، برای همانهایی که در آخرین پیام، مورد خطاب رهبری قرار گرفتند. مردم عزیز: باید به مطالبه گری و تبیین ادامه دهیم. تصور نکنیم که کار تمام شده. پناه بر خد از روزی که و قتال با دشمنان خدا، اولویت اول زندگی ما نباشد(۲۴ توبه). @besalamen_amenin