کتاب زیر شاخه زیتون: مجموعه ای از داستان های کوتاه از تاریخ با زبانی ساده
#زیر_شاخه_زیتون
#مرتضی_دانشمند
#نوجوان
#نوجوان_داستان
مرد یکباره صدای پایی را شنید. حس کرد کسی به او نزدیک می شود. جمجمه اش را زود زیر جامه پنهان کرد و از جا برخاست. به پشت سر نگاه کرد اما کسی را ندید.
_نکند مرده ها جان گرفته اند؟ لابد خیالاتی شدم!
و خندید. هراسی ته دل داشت. به شهر نزدیک شد. حسی مرموز او را به مرکز شهر می کشاند…
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
تولد در لس آنجلس؛ خاطرات محمد عرب، خواننده ی آمریکایی
بشتابید🏃🏃🏃
قیمت با تخفیف ویژه: ۱۶۰۰۰تومان
#سفارش از طریق👇
@sefaresh_namaktab
#تولد_در_لس_آنجلس
#جوان
#رمان
#بهزاد_دانشگر
#عهد_مانا
🇧🇷برزیل برای بسیاری نماد فوتبال⚽️ و هیجان است.
برای بخشی از مردم، پله، زیکو و... نماد خوشگذرانی و عیش و نوش است
🎻 و برای بخشی دیگر، رقص و موسیقی های تند و پر هیجان.
🙆 من از دسته ی دوم بودم. به خصوص وقتی که با یک اتفاق جدید در شهر «ریو دوژانیرو» آشنا شدم: «کارناوال رقص.»
از وقتی با این کارناوال آشنا شدم،بی تاب دیدنش بودم. تا آن روز همه نوع عیش و نوش و خوش گذرانی را تجربه کرده بودم؛ اما حس می کردم این یک چیز دیگر است...
گروهی زن و مرد برهنه و مست که توی کوچه و خیابان می رقصند و می رقصند و همه فقط به دنبال لذت بیشتر می گردند...
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
نقد رمان بوسه فرشته ها نوشته ی مسلم شوبکلایی
نقد کتاب
بوسه فرشتهها
#نقد_کتاب
#بوسه_فرشته_ها
#مسلم_شوبکلایی
✅✅✅✅✅
🔆 سیر داستان: زندگی دختری که بین #خیر و #شر بزرگ می شود.
بین خاله و معلمی که یکی ضرر است و یکی منفعت و سرآخر نتیجه ای که دختر می گیرد و سرانجام خاله و معلم را به تصویر می کشد.
🗯 پیام داستان: روال خلقت، #آزادی و اختیار است و سرانجام هر کس بسته به خودش است.
🙎شخصیت اصلی: دختری که آزاد است و هم خوبی ها را می بیند هم بدی ها را و انتخابش با خودش است که چگونه زندگی اش را جلو ببرد.
شخصیت دوم: معلم است که نماد خوبی هاست اما در انتقال مثبت ها اصلا اهل زور نیست.
روشش در انتقال خوبی ها آرامش و پیوستگی است.
پایه ی کارش بر مبنای محبت و ادب است.
یعنی هم حرمت فرد را نگه می دارد و هم او را ازمحبتش سیراب می کند.
البته حق را هم منتقل می کند هرچند که در زندگی اش سختی های زیادی می بیند.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
👩شخصیت سوم: خاله است که دلش رهایی می خواهد و همین کار را هم انجام می دهد؛
هرچند که خودش را اسیر هوس ها و #غرب_زدگی می کند.
یک مقلد است که همه چیز را نمی خواهد و همه چیز می خواهد.
هرچه خدا می خواهد نمی خواهد و هرچه نفسش و شیطان می خواهند، می خواهد.
اهل هرکاری هست ؛
هرچند که خدا هم حاضر نیست او را محروم کند، اما او رویگردان است.
تبصره: یک داستان واقعی که نویسنده قدرت قلمش را بکار نبرده و تنها یک راوی بوده است.
در نتیجه داستان ضعیفی نوشته شده است که جای کار بسیاری دارد .
ولی تاثیر گذاری خوبی روی خواننده دارد و خوب هم نشان می دهد که این گونه نیست که اگر معلم فرد مثبتی است پس زندگی اش بی مشکل باشد.
قائده ی «لقد خلقنا الانسان فی کبد» کلا اینجا نمایش داده می شود.
نمایشگر محبت خدا به بندگانش که نمود خوبی دارد؛ که خدا حتی بنده ی عاصی اش را هم دوست دارد و برایش راه باز می کند، هرچند که او رویگردان باشد .
دیگر اینکه روال تغییر و تحول یک نوجوان را هم خوب به تصویر می کشد.
جوانی که از کودکی خوب ها و بد ها را می بیند، عملکرد ها و کلام ها را می بیند .
هم او همه را می بیند هم دیگران او را .
و او با اختیار خودش انتخاب می کند. آزادانه مسیرش را انتخاب می کند در حالی که همه چیز در مقابلش است از ثروت و مکنت و قدرت و زیبایی و حق حق حق …
و او آنی را انتخاب می کند که با روحش نزدیک است و البته سختی هایی که پای این حق تحمل می کند را هم خوب توصیف می کند.
کتاب خوبی است هرچند که یکی دو جای کتاب با تاریخ باید تطبیق بیشتری داده شود و مشکل رفع شود.
💠namaktab.ir
🔶naghdbook.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
📚 جهان یک خدا دارد: اثبات توحید با مثال هایی قابل فهم و زیبا برای کودکان.
#جهان_یک_خدا_دارد
#غلامرضا_حیدری_ابهری
#نشر_جمال
#کودک
#کودک۵تا۷سال
#کودک_خداشناسی
☀معرفی:
پس از اثبات وجود خدا به این پرسش باید پاسخ داد که آیا جهان یک خدا دارد یا چند خدا؟
قرآن کریم، همانگونه که به اثبات وجود خدا می پردازد، با تمام قدرت به مبارزه با چند خدایی و شرک اقدام میکند .
کتاب (جهان یک خدا دارد) با مثال های زیبا و قابل فهم برای کودکان، این آموزه مهم قرآن کریم را برای آنان بیان می کند و تصویر کامل تری از توحید قرآنی به آن ها ارائه میدهد.
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
تولد در لس آنجلس
✏بعدها تو راه «بلیم» به «منائوس» هم یک گروه جوان اسرائیلی برخوردم. همه سرباز بودند، تازه سربازی شان تمام شده بود. با سنجاق هایی عرقچین ها را به مویشان وصل می کردند… یکی شان از من پرسید: «کجایی هستید؟»
با همان افتخار گفتم: «من ایرانی هستم.»
گفت:این چیست دستت؟»
گفتم: «این قرآن است»
بعد بقیه را صدا زد و گفت: «بیایید! یک نفر دارد توی این کشتی قرآن می خواند!»
همه شان تعجب کردند. آمده بودند من را تماشا می کردند و می گفتند: «نگاه کن! توی این کشتی قرآن می خواند!» این را مدام تکرار می کردند و با هم می خندیدند. من می رفتم بالاترین نقطه کشتی و قرآن می خواندم. جایی بود که کل جنگل آمازون، رفت و آمد کشتی ها، میمون ها و پرنده ها را می توانستم از آنجا ببینم…
☘♥️🍀♥️🍀♥️🍀♥️
میخوایم این کتاب زیبا رو در شب های قدر بین جوونا پخش کنیم
از قافله خیر جا نمونی، هر کس به اندازه ی کَرَمِش😍
شماره کارت نذورات: 5041721039933271
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
📚 یوما:
#یوما
#مریم_راهی
#انتشارات_نیستان
#جوان
#رمان
#حضرت_خدیجه (سلام الله علیها)
📚 دختری زیبا و دلرباست اما نه طنّاز و عشوه گر، با اصل و نسب و بسیار ثروتمند اما نه مغرور و متکبر.
خواستگاران زیادی دارد از ثروتمندترین مردان تا قدرتمندترین مردانی که دختران زیادی آرزوی ازدواج با آن ها را دارند ولی او نه دنبال ثروت است و نه قدرت و تمام خواستگارانش را جواب کرده و منتظر خورشید بختِ خود است، نه شمع های بی فروغ…
📖 خلاصه کتاب: کتاب «یوما» زندگی خدیجه دختر خویلد، همسر نبی خدا را روایت میکند. محبت مادری از ابتدا در سرش بود و برای همه مادر بود هم او که از اول «مادر» بود برای فامیل و اطرافیانش. زنی که مادر حضرت فاطمه (س) شد و خواست خدا بود که نسل پیامبر (ص) از ایشان و دختر ایشان باشد. دقیقا در زمانی که تمام مردان عرب داشتن دختر را مایه عیب و ننگ میدانستند.
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
#سرخی تو از من: واقعیت جامعه ای که از خدا فرار کرده و به سبک زندگی آزاد غربی روی آورده است.
نقد کتاب
سرخی تو از من
#نقد_کتاب
#سرخی_تو_از_من
#سپیده_شاملو
❌‼⁉❌‼⁉❌‼⁉
داستان لیلا، داستان نگار، داستان فرزانه، داستان نازنین
این کتاب داستان #زن هایی است که #افسرده و مغمومند …
شکست خورده در #عشق و نابودند….
لیلا روانشناسی است که همسرش داریوش به او #خیانت می کند و با مهناز ارتباط دارد.
نازنین دختر لیلا دیگر نمی تواند در ایران بماند و می رود.
آنجا با پسری هم خانه می شود؛
اما بعد از چند سال نمی توانند با هم کنار بیایند و پسر تنهایش می گذارد.
نازنین معتقد است مادرش لیلا و پدرش داریوش با ماندن در کنارهم، دارند خودشان را تحقیر می کنند .
البته مهناز هم که هفته ای یک روز پدرش را تأمین می کند و عاشق پدرش است هم دارد خودش را تحقیر می کند.
دکتر مهرتاش عاشق لیلا شده است و از او می خواهد زندگی با داریوش را تمام کند تا بتوانند با هم #ازدواج کند، مهرتاش همدم لیلاست…
ادامه 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
نگار از بهروز #طلاق گرفته است و کم کم با مردی به نام احسان ارتباط می گیرد.
نگار بیماری روانی دارد …
فرزانه با همان مرد ارتباط داشته و مریض روانی لیلا بوده و خودکشی می کند.
این مرد پدرش بوده که حالا با نگار ارتباط می گیرد…
فضای رمان، فضای سیاه است.
فضای گرفته و مبهم؛
نویسنده ی #روشنفکر کتاب، تلاش می کند که اثبات کند فضای جامعه باز است و از زبان نازنین دختر لیلا و داریوش حرف می زند که می داند پدرش با مهناز است و مهرتاش هم مادرش را می خواهد، پس طلاق بگیرند و با عشقشان زندگی کنند…
کاش نویسنده و خواننده ی کتاب دقت می کردند که شخصیت های اول و اصلی رمان دارند در فضای باز و #آزاد و دور از قید و بند زندگی می کنند، پس چرا اینقدر تنها، افسرده و شکست خورده اند. البته باید از نویسنده تشکر کرد که در قالب داستان واقعیت جامعه ای که از خدا فرار کرده و به سبک زندگی آزاد غربی روی آورده است را بسیار خوب نشان داده است.
تمدن غربی، زندگیها را نه تنها به سامان نمی رساند که بنیان خانواده را سست می کند.
زنان و مردان این تمدن خسته و تنها هستند.
مالیخولیا دارند و نیازمند مشاوره اند.
حتی مشاوره ها و روانکاوهایشان هم خودشان شکست خورده و بی پناه اند.
لیلا دکتر روانشناس داستان دائما به سیگار پناه می برد و بیخواب است.
به قول دخترش نازنین حقیرانه به زندگی خودش را وصل کرده است.
به هر حال نویسنده اگر خودش پا در رکاب فرهنگ ویرانگر #غرب گذاشته، افکار و حالات خودش را در قالب زندگی زن ها، خوب بیان کرده است. ماها که نه یک دل بلکه صد دل شیفته ی غرب هستیم و خوراک و پوشاک و کلام و زندگیمان را از روی دست آنها تقلب می کنیم، در این کتاب می توانیم ببینیم که چه بر سرمان در آینده خواهد آمد …
زنانی مغموم و ناامید…
عاقلانه این کتاب را بخوانید تابیشتر از این در مرداب آنها فرو نروید…
💠namaktab.ir
🔶naghdbook.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
نمکتاب
#سرخی تو از من: واقعیت جامعه ای که از خدا فرار کرده و به سبک زندگی آزاد غربی روی آورده است. نقد کتا
#ارسالی_مخاطبین
#نظرات یکی از خوانندگان کتاب
******
وقتی رفتم باغ کتاب
رنگ جلد کتاب و اسمش چشممو گرفت
نویسنده رو نمیشناختم
کتاب و که خوندم دیدم نه تنها حالمو خوب نکرد بلکه یه حس بدی بهم داد
امیدوارم این آینده تلخ حقیقت نداشته باشه (:
منبع: naghdbook.blog.ir
✂️🎊 و اما خبر خوب «کانال نمکتاب» در پیام رسان #بله افتتاح شد✂️🎊
https://ble.im/namaktab_ir
5cd6af2b4d6149ee9941f485_-7891359929832064774.mp3
1.58M
آقا بهجت : میخواهید صورت امام زمانتون رو ببینید؟
#صوت
📚آینههای سفالی:
#آینه_های_سفالی
#شعر
#جوان_شعر
#محمد_علی_مجاهدی
💭 هوای چشم توابری ، فضای چشم تو سبز
خوش است آب و هوای شمالی چشمت
نهان نمی کنم از تو هنوز هم پیداست
کنار پنجره ها جای خالی چشمت
🎶 قسم به لطف نگاهت که شعر و موسیقی
نمی رسند به نازک خیالی چشمت
✨ چشمی که به حسن تو ، نظر داشته باشد
حیف است ز خورشید خبر داشته باشد
🌸 بگذار به یکتایی خود ، شهره بماند
حیف است ز یوسف که پسر داشته باشد
ص59
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
#عکس_هنری
#کتاب_تولد_در_لس_آنجلس
#نذری_کتاب
#احیا، زنده شدن و زنده کردن است.🌹
💕 گاهی #دلی با یاری شما #زنده میشود، گاهی شما با یاری رساندنتان زنده میشوید.
🚪خدا درهای رحمتش را باز کرده تو هم همراهی کن.
📚برای #شبهای_قدر با صدقات شما میشود کتاب داد و #فقر فکری و #فرهنگی را درمان کرد.
#پیامک_نذری
بانک رسالت: 5041721039933271
📚 مترسک مزرعه آتشین:
#مترسک_مزرعه_آتشین
#نوجوان
#نوجوان_رمان
📚 اگر دلت میخواهد نوجوانی متفاوتی داشته باشی، از همه دوستانت سر شوی و همه حسرت تورا بخورند ،
از توسری خوردن بیرون بیایی وبرای خودت آقایی کنی،
دست از سر این کتاب برندار...
📖خلاصه:
داستان بچههای یک محله است که بینشان اتفاقاتی میافتد و قهرمان داستان پسر 15 سالهای که درگیریها و خواستهها و قلدریها و شیطنتهای خاصی دارد. ترسها و مبارزهها و تو سری خوردنها و دعواها، قد علَم کردنها و سرآخر دور شدن از خانواده و بسیجی سمج و تخسی که در جبهه به زور خودش را جا میدهد و کل خلقش عوض میشود.
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
📢توجه. توجه📢
سلام دوستان.طاعات قبول
این کانال یه کانال معرفی کتاب هست، هدفمون به اشتراک گذاشتن، کتاب های خوب و جذاب و مفیدی که میخونیم و البته کتاب هایی که برای فروش موجود داشته باشیم رو با هشتگ #سفارش مشخص می کنیم، پس لطفا در سفارش کتاب هاتون دقت کنید☺
#سفارش از طریق👇
@sefaresh_namaktab
May 11
#خاطرات_کتابخوانی
تور کردن یک کتابخوان
از بیرون می آمدم، دنبال کلید تو کیفم می گشتم .
به کلید که دستم خورد تا در بیارم نگاهم به پیاده رو افتاد، دختری با یک پلاستیک سیب زمینی داشت از جلوی خانه مان رد می شد .
شال رنگی روی سرش انداخته بود، اما شلوارش تنگ بود،
جورابی هم نپوشیده بود؛
تا حالا توی محل ندیده بودمش .
گفتم باید تورش کنم!!!
دو سه قدم مانده بود تا بهم برسه، که با لبخند سلام کردم. خوبی ؟
👇👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆
نگاهم کرد و جواب داد: سلام، بله.
گفتم: دوست داری کتاب بخونی؟
اینجا ما یک کتابخونه داریم.
در رو باز کردم و رفتم داخل، اون هم دنبالم اومد.
گفتم اسمت چیه ؟
گفت : فاطمه،
پرسید الان در کتابخونه رو باز کردی؟
گفتم: نه خاله اینجا خونه ماست، این گوشه هم قفسه کتاب گذاشتم که بچه ها بیان و کتاب ببرند،
خیلی خوشحال شد.
گفتم: اگر خوب بخونی جایزه هم می گیری!
گفت: واقعا خاله؟
پرسیدم : کلاس چندمی؟
گفت: چهارم.
دو تا کتاب سبک بهش دادم.
برای مامانت هم می تونی ببری!
گفت: خاله سواد نداره.
گفتم باشه پس اگر خوندی بیار و جایزه ات رو بگیر!
گفت: کِی هستی؟
گفتم معمولا بعد از نماز ظهر هستم.
نفس عمیقی کشیدم و گفتم: خدایا شکر، یعنی می شه یک نفر دیگر را هم کتاب خوان کنم!
بهترین لذت زندگی گاهی می تواند تور کردن یک کتابخوان باشد.
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙
الهـی بـه خوبـان عالم قسم
به هفتاد و دو اسم اعظم قسم
به عالم به آدم به خاتم قسم
ز پا اوفتادم تو دستم بگیر
اجرنا من النارِ یا مجیر
دلم گشته بیمار و خواهم دوا
که جز تو کند حاجتم را روا؟
به زنجیر نفس و به بنـد هوا
اسیرم اسیرم اسیرم اسیر
اجرنا من النّار یا مجیر
#توبه
#مناجات
#ماه_رمضان
#میثم_مطیعی
📚 حاء سین نون:
#حاء_سین_نون
#جوان
#اهل_بیت
#امام_حسن علیه السلام
#سید_علی_شجاعی
🌸«حسن» را تا به حال زیاد برایت معنا کرده اند: ...نیکو،پسندیده،کریم،مظلوم ...
اما یک جور همه چیز تمامش را کسی به تو نچشانده ...طعم «امام» بودن را زیر زبان یکایک کلمات این کتاب حس میکنی...قدر بدان !
✏بریده ای از کتاب :
حسن علیه السلام قنوتش را بلند میخواند.به ناگاه از جایی که نمیبینم و نمی دانم تیری از برابر چشمانم می گذرد و بر پهلوی حسن علیه السلام مینشیند و بر سجاده اش می اندازد.عدی ناخواسته نمازش را رها میکند و میشتابیم که او را دریابیم.حضرتش از زیر عبا و ردا زره پوشیده ....بازی پیچیده تر از تصور من است.حسن علیه السلام در نماز هم آسوده نیست گویا و این یعنی دشمن تا صف جماعت هم آمده.
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir